خشنترین فیلمهای تاریخ سینما که نامزد اسکار بهترین فیلم شدند
سال گذشته فیلم «جوکر» ساختهی تاد فیلیپس که برمبنای یکی از کاراکترهای مهم جهان کمیکبوکهای دی.سی ساخته شده است و یکی از مهمترین و جذابترین شخصیتهای شریر تاریخ سینما را به تصویر میکشد در اکرانش کاملا موفق ظاهر شد. برای کمیک بوکی که درجهی R را دریافت کرده (یعنی اکران فیلم برای مخاطبان محدودی است و اگر کسی زیر ۱۷ سال دارد باید به همراه والدینش یا بزرگسال دیگری به تماشای آن بنشیند) رقم فوقالعادهای فروش کرد.
داستان اصلی آتشبازی بزرگی میان منتقدان به راه انداخت و آنها را به گروههای مختلفی تقسیم کرد و در شیوهی تصویر کردن مهمترین دشمن بتمن اختلافاتی به وجود آمد. آرتور فلک محصول سوءاستفاده در یک شهر فاسد و خراب است. شهری که در آن هیچ پناهگاهی برای او وجود ندارد. جای تعجب ندارد که در صحنهای که تبدیل به سرخوشی ناشی از کشتار میشود، او یخچالش را خالی میکند و داخل آن پنهان میشود.
واکین فینیکس همهی وجودش را در این نقش خرج میکند. در نقش مرد دیوانهی احساساتی که تبدیل به یک روح خطرناک میشود. مرد لاغراندامی که فقط میخواهد مردم بخندند. او شبیه یکی از آن فروشندگان خیابانی جوراب است که ناامیدانه دست و پا میزنند تا مشتری از آنها خرید کند. در نهایت پادشاه دلقکها نمیتواند شرایط را تحمل کند و با خشونتی مرعوب کننده و ایجاد هرج و مرج خونین به انتقامجویی میپردازد.
ریچارد برودی از نیویورکر، معتقد بود که فلسفهی این فیلم به شدت فراگیر و گسترده است. اما چیزی که همه روی آن تمرکز کردهاند و باعث گیرایی فیلم شد بازی واکین فینیکس است. فونیکس که قبلا سه بار نامزد جایزهی اسکار شده حالا با بازی در نقش جوکر احتمال نامزدی اسکارش را امسال هم بالا برده است. از طرف دیگر فیلم «جوکر» تاد فیلیپس همچنان جزء نامزدهای جایزهی اسکار بهترین فیلم هم شد.
با این حال خیلیها شک داشتند که شاید فیلم «جوکر» برای اسکار بهترین فیلم بیش از اندازه خشن باشد. اما این اولینبار در تاریخ سینما نبود که فیلم خشنی نامزد اسکار میشود. این فهرستی از فیلمهای خشنی است که تصاویر شوکهآور یا کشتار در آنها انتخابهای آکادمی را وارد سطح دیگری کرد.
بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)
- کارگردان: آرتور پن
- بازیگران: فی داناوی، وارن بیتی
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۶۷
یک درام جنایی بیوگرافیک دربارهی دوران رکود اقتصادی آمریکا. بانی پارکر و کلاید بارو دو راهزن و دزد بانک هستند. زوجی که عاشق یکدیگرند. بانی یک پیشخدمت خسته و بیحوصله است که وقتی کلاید میخواهد ماشین مادر بانی را بدزدد با او آشنا میشود. او جذب کلاید میشود و تصمیم میگیرند با هم یک تیم تشکیل بدهند و دزدی کنند. تلاشهایشان آماتوری است و در عین حال هیجانانگیز.
فیلم آرتور پن در تمام رشتهها برندهی دریافت جایزهی اسکار شد و در نهایت دو اسکار بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلمبرداری را به خانه برد. فیلم یک اتفاق در تاریخ سینمای آمریکا بود. در عین حال که ظالمانه به نظر میرسید احساس برانگیز و بامزه و به طرز اعجابآوری زیبا بود. بیشترین خشونت فیلم هم در همان پایانبندی است. آن رگبار تیر و کشته شدن دردناک قهرمانهایی که دوستشان داشتیم.
کابوی نیمهشب (Midnight Cowboy)
- کارگردان: جان شلهزینگر
- بازیگران: داستین هافمن، جان وویت
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۶۹
جو باک یک جوان تگزاسی است که بهعنوان ظرفشور کار میکند. او به نیویورک میرود تا از طریق کارهای غیرقانونی پولی به جیب بزند. اما دست به هر کاری میزند ناموفق است. جو با ریتزو آشنا میشود که میخواهد برای او کاری جور کند.
در کنار رابطهی این دو نفر فلاش بکی داریم به گذشتهها و مادربزرگ جو که چهطور او را تربیت کرده و رابطهی غریبش با آنی دختری که از لحاظ روانی تعادل ندارد. فیلم بینهایت اندوهگین بود و دست و پنجه نرم کردن قهرمانانش با زندگی در نیویورک خشن تماشاگر را احساساتی میکرد.
«کابوی نیمهشب» نه تنها نامزد چندین جایزهی اسکار در بخشهای اصلی شد که توانست اسکار بهترین فیلم را نصیب خودش کند. منتقدان عاشق فیلم شدند. آنها معتقد بودند این فیلمی دربارهی انحطاط و زوال نیست بلکه دربارهی تنهایی است. دیدن منهتن مربوط به طبقهی فقیر از نگاه آدمی از طبقهی پایین الان دیگر عجیب به نظر نمیرسد اما آن سال یک شگفتی بزرگ بود.
پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: مالکوم مکداول
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۷۱
فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی آنتونی برجس است که یک فیلم جنایی ضدآرمانشهری به شمار میرود. در فیلم از صحنههای خشن زیادی استفاده شده تا در بریتانیای ویرانشهر آینده روانپریشی و بزهکاری جوانانی تحتتأثیر مواد مخدر را به رخ بکشد. قهرمان فیلم الکس است. جوانی که بعد از یک شب خشونتبار تحتتأثیر مواد به زنی حمله میکند و زن میمیرد و الکس تبدیل به یک قاتل میشود.
پلیس الکس را دستگیر میکند و او به دو سال زندان محکوم میشود. نکتهی جالب این که الکس عاشق موسیقی کلاسیک و بتهوون است. تا این که سر و کلهی وزیر کشور در زندان پیدا میشود که میخواهد از تعدادی زندانیان برای آزمایشهای انزجاردرمانی برای دورههای بازپروری استفاده کند و الکس هم یکی از زندانیانی است که برای این کار انتخاب میشود. او را مجبور میکنند فیلمهایی درباب خشونت ببیند.
سؤال اصلی و اخلاقی فیلم دربارهی مفهوم «خوب بودن» است. فیلم نامزد چهار جایزهی اسکار شد.
ارتباط فرانسوی (The French Connection)
- کارگردان: ویلیام فردکین
- بازیگران: جن هاکمن، روی شیدر
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۷۱
همان سالی که کوبریک «پرتقال کوکی» را ساخت، فردکین سراغ ساخت یک درام اکشن جنایی رفت. «ارتباط فرانسوی» ماجرای کارآگاهی به نام جیمی دویل است که به همراه رفیقش در دایرهی مواد مخدر کار میکنند. از آن طرف در مارسی یک کارآگاه پلیس تحت پوشش در تعقیب یکی از بزرگترین قاچاقچیان هروئین به نام آلن است. مردان آلن پلیس را میکشند و میخواهند محمولهشان را به نیویورک ببرند. این جاست که پای دویل و همکارش به این ماجرا باز میشود.
نکتهی جالب این که فردکین در ابتدا با انتخاب بازیگران مشکل داشت اما بعدتر مشخص شد که این فیلم صاحب یکی از قدرتمندترین گروههای بازیگری تاریخ سینماست. فردکین نمیخواست هاکمن نقش اصلی را بازی کند و هاکمن برای این فیلم اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول را گرفت.
«ارتباط فرانسوی» تبدیل به اولین فیلم با درجهبندی R (برای زیر ۱۷ سال ممنوع) شد که توانست اسکار بهترین فیلم را به خانه ببرد. منتقدان سرسختی و جسارت و خشونت فیلم را ستایش کردند.
جنگیر (The Exorcist)
- کارگردان: ویلیام فردکین
- بازیگران: الن برنستین، ماکس فونسیدو
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۷۳
لنکستر یک کشیش کهنهکار کاتولیک است که در دههی پنجاه در آمریکا کار جنگیری انجام میدهد. او در هترای عراق موقع عملیات حفاری طلسمی شیطانی را پیدا میکند. همان زمان در آمریکا یک بازیگر زن به همراه دختر دوازده سالهاش زندگی میکنند. زن در فیلمی دربارهی فعالیتهای دانشآموزان بازی میکند. رگان دختر زن با یک دوست خیالی برخورد میکند که خودش کاپیتان هودی صدایش میزند و بعد از آن رفتارهایش تغییر میکند. او صداهای اسرارآمیزی از خودش درمیآورد و شروع به دزدی میکند و از زبانهای مرده و قدرتهای غیرطبیعی استفاده میکند. مشخص میشود که رگان توسط جنها تسخیر شده است.
این اولین فیلم ترسناکی بود که نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم شد. صحنههای فیلم «جنگیر» تاثیر عجیب و غریبی روی مخاطبانش داشت و حتی برخی از آنها به صورت فیزیکی واکنش نشان دادند. میگفتند فیلم شبیه یک سفر اسیدی است که تماشاگرانش تجربه میکنند.
راننده تاکسی (Taxi Driver)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: رابرت دنیرو، جودی فاستر
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۷۶
این برایان دیپالما بود که مارتین اسکورسیزی را به پل شریدر که فیلمنامهی «راننده تاکسی» را نوشته بود، معرفی کرد. اسکورسیزی قهرمان فیلمش را «فرشتهی انتقام» مینامد که بر فراز آسمانهای نیویورک بر پرواز است.
فیلم داستان تراویس بیکل یک کهنهسوار جنگ است که از لحاظ روانی تعادل و ثبات ندارد. او تبدیل به فردی جامعهستیز شده است. تراویس که از بیخوابی رنج میبرد شبها شروع به رانندگی میکند و با خیابانهای کثیف نیویورک و فسادهایی که در آن اتفاق میافتد آشنا میشود و تصمیم میگیرد که خودش دست به پاکسازی بزند.
فیلم نامزد چهار جایزهی اسکار شد. راجر ایبرت نوشته بود که: «این فیلم شبیه یک کابوس درخشان است و شبیه کابوسها همهی آن چیزی را که ما میخواهیم بدانیم، به ما نمیگوید.»
فیلمی که به گفتهی خیلیها دیدنش روی پردهی بزرگ آزاردهنده بود و آنارشی و عصیان قهرمانش روی پرده چنان بود که حتی تا همین امروز هم تازه به نظر میرسد.
سکوت برهها (The Silence of the Lambs)
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: آنتونی هاپکینز، جودی فاستر
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۹۱
اقتباسی از رمانی که تامس هریس اواخر دههی هشتاد آن را نوشت. برعکس آن چیزی که همه تصور میکنند پیش از «سکوت برهها» سال ۱۹۸۶ فیلم دیگری ساخته شده بود که در آن هانیبال لکتر آدمخوار به تماشاگران معرفی شد اما «سکوت برهها» فیلمی بود که به دلیل کارگردانی خوب دمی و بازی هاپکینز معرف هانیبال لکتر شد.
فیلم روایت کلاریس استرلینگ است. یک نیروی تازهکار اف.بی.آی که توسط جک کرافورد رییس دفتر مرکز رفتارشناسی برای مصاحبه با هانیبال لکتر، دکتر مشهوری که روانشناس بوده اما بعد تبدیل به قاتل سریالی و آدمخوار شده، انتخاب میشود. در همین اثنا یک سری قتل اتفاق میافتد که به نظر میرسد قاتل سریالی آنها مشکل روانی دارد. کلاریس برای حل کردن پروندهی این قتلها از هانیبال لکتر کمک میگیرد.
فیلم بهدلیل کاراکترهای مهیب و صحنههای خشن قربانیان حس ترس و دلهره در مخاطبش ایجاد میکند. با این حال برندهی پنج اسکار در بخشهای اصلی از جمله اسکار بهترین فیلم شد. تریلری مسحورکننده بود که نفس مخاطبان را از اول تا آخر در سینهشان حبس میکرد.
فیلمهای کوئنتین تارانتینو
داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال.جکسون
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- محصول ۱۹۹۴
بیآبروهای لعنتی (Inglourious Basterds)
- بازیگران: کریستف والتز، ملانی لورن، برد پیت
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۰۹
جانگوی رها شده از بند (Django Unchained )
- بازیگران: جیمی فاکس، کریستف والتز، لئوناردو دیکاپریو
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۲
روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time… In Hollywood)
- بازیگران: برد پیت، لئوناردو دیکاپریو، مارگو رابی
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۹
«پالپ فیکشن» یا همان «داستان عامهپسند» سال ۱۹۹۵ با بازی جان تراولتا، ساموئل ال.جکسون و اوما تورمن ساخته شد. داستان دو آدمکش که یکی از آنها مجبور میشود برای مراقبت از همسر رییس به خانهی او برود. وینسنت کمی هرویین به جا میگذرد که میا، همسر رییس تصور میکند کوکایین است. او را نزد یک دلال مواد مخدر میبرند که با تزریق آدرنالین احیایش کند؛ از این جا داستانهای موازی دیگری هم روایت میشوند.
«بیآبروهای لعنتی» فیلم دیگری از تارانتینوست که در آن خشونت را میتوانید به شکلی حتی عیانتر از «پالپ فیکشن» ببینید. در جنگ جهانی دوم یک افسر گشتاپو با بازی کریستف والتز یهودیان را قلع و قمع میکند اما هر چه از جنگ میگذرد و نیروهای متفقین قویتر میشوند سر و کلهی گروهی به سرکردگی آلدو رین آمریکایی پیدا میشود که پوست سر نازیها را میکند. کارگردانی فیلم به همین دیوانهواری است و بعید است کسی طاقت بیاورد و صحنههای خشونت آمیز آن را بهراحتی روی پردهی بزرگ ببیند.
و بالاخره سال ۲۰۱۲ تارانتینو با فیلم خشن دیگری به نام «جانگوی رها شده از بند» نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم میشود. فیلمی دربارهی دوران بردهداری در آمریکا و خشونتی که علیه آنها اعمال میشود. سکانسی دارد که در آن ارباب سفیدپوست سیاهپوستان را به جان هم میاندازد. خشونتی تکان دهنده و عریان.
هر سه فیلم نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم شدند. جالب این که سال گذشته هم تارانتینو فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» را داشت که با توجه به خشونت بیست دقیقهی پایانی آن میتواند در این فهرست قرار بگیرد.
فیلمهای دیگری هم هستند که خشونت در آنها جاری است اما حداقل نه به شکل خامی که در فیلمهای این فهرست وجود دارد. «خون به پا خواهد شد» پل توماس اندرسون و «جایی برای پیرمردها نیست» برادران کوئن از جملهی دیگر فیلمهای خشنی هستند که مورد توجه اسکار قرار گرفتند.