۵۰ بازی برتر کمتر دیده شدهی پلیاستیشن ۲ که احتمالا اسمشان را هم نشنیدهاید
پلیاستیشن ۲ سونی کاتالوگ گستردهای از بازیهای ویدئویی دارد و درون این کاتالوگ تعدادی از بهترین بازیهایی که تابهحال ساخته شدهاند قرار دارند. عناوینی چون TimeSplitters 2، Metal Gear Solid 2، Final Fantasy X، Shadow of the Colossus و بسیاری دیگر سنگ بنای محبوبیت این کنسول نسل دوم سونی شدند اما در قبال هر بازی کلاسیک و بهیادماندنی، بازیهایی بودند که توسط بازیکنان نادیده گرفته شدند.
این الماسهای پنهان هواداران خود را دارند و یا اکنون بعد از گذشت سالها بهعنوان آثار کلاسیک شناخته شدهاند. با تمام این حرفها، این عناوین نتوانستند از نظر تجاری یا انتقادی تأثیر به سزایی بر عرصه بازیهایی ویدئویی بگذارند.
۵۰. Manhunt
تهیهکننده: Rockstar Games
سازنده: Rockstar North
سال انتشار: ۲۰۰۳
ما این لیست را با یک عنوان جنجالبرانگیز آغاز میکنیم. بازی Manhunt به معنای کلاسیک اصطلاح نادیده گرفته شده دستکم گرفته نشده بود. بازی فروش قابلقبولی داشت و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. این توجه اما بهخاطر تمامی دلایل اشتباه بود که اکثر ما با آنها آشنایی داریم. در زیر تمامی جنجالها و درگیریها گیمپلی واقعاً عالی و اغلب نادیده گرفته شدهای قرار دارد. اگر از خشونت و محتویات فیلم اسناف چشمپوشی کنید با عنوان به طرز غافلگیرکنندهای منسجم و بهخوبی طراحی شده میرسید که نیازمند برنامهریزی بادقت و رویکردی تاکتیکی برای شکستدادن دشمنان است. بله خشونت و حال و هوای دلخراش و تاریک بازی آن را در مرکز توجه و صدر اخبار قرار داد، اتفاقی که بی شک راکستار از پیش برایش برنامهریزی کرده بود اما بازی بهخودیخود عالی بود و جای تأسف دارد که بسیاری از بازیکنان این بازی را بهخاطر عناصر کمتر خوشایندش تجربه نکردند.
۴۹. The Warriors
تهیهکننده: Rockstar Games
سازنده: Rockstar Toronto
سال انتشار: ۲۰۰۵
این بازی هم یکی دیگر از ماجراجوییهای راکستار است که ابتدا بر روی پی اس پی منتشر شد و سپس به پلیاستیشن ۲ پورت شد. The Warriors برگرفته از فیلم ساخته شده در دههٔ هفتاد میلادی با نامی مشابه است که در واقع بهنوعی دربرگیرندهٔ پیشدرآمد رویدادهای فیلم و نشاندهندهٔ سرگذشت باند خیابانی و جزئیات بیشتری دربارهٔ شخصیتهای آن است. سفر پیش رو در رسیدن به آن دیدار سرنوشتساز با رهبر ریفز با بهکارگیری مکانیکی به سبک بیت اِم آپ طراحی شده که به شما اجازه میدهد رقیبان مختلف گروه را در نبردهای تنبهتن شکست دهید. مینی گیمهای دزدیدن رادیوی اتومبیلها، سرقت از مغازهها و کشیدن لوگوی گروهتان در قالب گرافیتی را به این نبردها اضافه کنید و بازی ای را تجربه میکنید که با موفقیت اتمسفر فیلم را ترسیم کرده و درعینحال داستان اصلی را گسترش داده و نگاهی عمیقتر به Warriors به بازیکنان ارائه میدهد.
۴۸. Rygar: The Legendary Adventure
تهیهکننده: Tecmo
سازنده: Tecmo
سال انتشار: ۲۰۰۲
پیش از ساخت سری گاد آف وار، Rygar نسخهٔ آپدیت شدهٔ بازی آرکید و NES با همین نام بود و گیمپلی مشابه Devil May Cry داشت. در نقش رایگار، بازیکنان جزیرهٔ Argus را زیر پا میگذارند و با انواع و اقسام تهدیدهای افسانهای درگیر میشوند.
سلاح رایگار Diskarmor نام داشت که در واقع یک سپر متصل به زنجیر بود. مانند Blades of Chaos کریتوس این سلاح به رایگار طیف قابلتوجهی از حملات میداد و سپر آپگرید شده نیز قابلیتهای جدیدی را به همراه داشت. Diskarmor همچنین میتوانست ایزدان قدرتمندی را احضار کند. با اینکه این بازی به تمییزی و خوبی سری گاد آف وار که حدود سه سال بعد از راه میرسد، نبود رایگار تجربهٔ اکشن ماجراجویی خوبی بود. تجربهای که بر روی رادار خیلیها در آن زمان پدیدار نشد.
۴۷. Extermination
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Deep Space
سال انتشار: ۲۰۰۱
وحشت و بقا یکی از ژانرهای شکلدهندهٔ عصر آغازین پلیاستیشن بود و سررسیدن رزیدنت اویل بر روی پلیاستیشن ۱ آن را موردتوجه مصرفکنندگان قرار داد و پس از موفقیت رزیدنت اویل کلونهای فراوانی سروکلهشان پیدا شد. ما همگی با امثال سایلنت هیل آشنا هستیم اما من حاضرم شرط ببندم که احتمالاً اسم Extermination تابهحال به گوشتان نخورده است.
یک بازی کاملاً سهبعدی وحشت و بقا که شاید دارای بدترین صداگذاری در تاریخ بازیهای ویدئویی باشد ولی بااینوجود گیمپلی آن عالی بود. بهعنوان عضوی از یک تیم نظامی زبده، شما برای بررسی وضعیت یک پایگاه تحقیقاتی قطبی فرستاده میشوید که مدتی است خبری از آن شنیده نشده است و وقتی به آنجا میرسید با موجودات Thing مانند و تعداد انگشت شماری بازمانده روبهرو میشوید. بازی از سیستم سنتی مبارزه و گشتوگذار رزیدنت اویل استفاده کرد اما دارای ویژگیهای جدید خوبی نیز بود. سلاحی که با خود حمل میکردید را میتوانستید کاملاً شخصیسازی کنید و علاوه بر این پازلهای محیطی نیز به کار گرفته شده بودند. در کنار این موارد، مهمات بسیار نادرند و در نتیجه گریختن و دوری از نبرد اغلب اوقات بهترین راهحل ممکن بود. دنیس، پروتاگونیست بازی با در تماس قرارگرفتن بیش از حد با دشمنان میتواند خود نیز آلوده شود.
Extermination با اینکه کیفیتی در حد و اندازهٔ سری رزیدنت اویل کپکام نداشت، عنوانی عالی در این ژانر بود و در بعضی جوانب حتی از همتایان گرانقیمتتر خود بهتر عمل کرد.
۴۶. Dirge of Cerberus: Final Fantasy VII
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
سال انتشار: ۲۰۰۶
اسکوئر انیکس (اسکوئر سافت سابق) مشخصاً میداند که هفتمین عنوان سری فاینال فانتزی محبوب است و در گذر سالها اسپینآفهایی را برای آن منتشر کرده از جمله بازی Dirge of Cerberus. بازی Dirge of Cerberus سری را از نقشآفرینی نوبتی به اکشن شوتر سومشخص تغییر جهت داد. وینسنت شخصیت موردعلاقهٔ هواداران بازی فاینال فانتزی ۷ و سلاح کمریاش سربروس به همراه یک شاتگان و تیربار به مصاف دیپ گراند میرود؛ سازمانی که برنامه دارد موجودی به نام اُمگا را زنده کنند.
بازی با تلفیق عناصر شوتر با نقشآفرینی ترکیبی قابلقبول از دو ژانر را ایجاد میکند ولی این تلفیق هواداران فاینال فانتزی ۷ را چندان خشنود نکرد. بازی با اینکه یک شاهکار هنری نیست در کل تجربهای سرگرمکننده است که مکانیکهایی جالب و نبردهای لذت بخشی را شامل میشود.
۴۵. Gungrave
تهیهکننده: Red Entertainment
سازنده: Red Entertainment
سال انتشار: ۲۰۰۲
وضعیت این بازی کمی عجیب غریب است. Gungrave یک بازی سرراست شوتر سومشخص بود که طراحی منحصربهفرد و چشمگیر داشت خصوصاً شخصیتهایش. گِریو، شخصیت اصلی بازی یک هفتتیرکش به زندگی برگشته است که تابوتی پر از سلاحهای مختلف را به دوش میکشد. نبردها سریع و خوشترکیب هستند و یادآور فیلمهایی چون Equilibrium. متأسفانه، بازی مدت زمانی کوتاه دارد و بسیار خطی است ولی علیرغم کمی و کاستیها، دنبالهای برای بازی به همراه یک انیمه ساخته شد که برای یک بازی پلیاستیشن ۲ که اکثر کاربران از وجودش خبری نداشتند رکوردی قابلتوجه است.
۴۴. Lifeline
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Sony Computer Entertainment
سال انتشار: ۲۰۰۳
بازیهایی که توسط کنترلهای حرکتی یا دوربینها کنترل میشوند امروزه به لطف وی و کینکت رایج شدهاند. حتی تلاشهای پیشتر از آن مانند Eye Toy سونی، ایده کنترل یک بازی توسط بدن را به یک حقیقت تبدیل کرد. پلیاستیشن ۲ نیز به این عرصه وارد شد و به سراغ کنترل صدا رفت. در نتیجهٔ آن Lifeline ساخته شد که آزمایشی جالب بود.
Lifeline که برچسب «ماجراجویی اکشن صوتی» را دریافت کرد در یک هتل مداری در نتیجهٔ شیوع موجودات مرگبار جریان داشت. بازی بازیکنان را در نقش مردی رها شده در اتاق کنترل هتل قرار میدهد. تنها راه بقا هدایت پیشخدمتی به نام ریو در هتل با استفاده از دستورات صوتی است که توسط PlayStation Mic صورت میگرفت. با استفاده از این راه ارتباطی، این دو در هتل گشتوگذار میکنند، با هیولاها مبارزه کرده و در نهایت موفق به فرار میشوند. با وجودی که سیستم استفاده از صدا بیعیبونقص نبود این مسئله جلوی دستیافتن بازی به جامعهٔ هواداری خود نشد. Lifeline پیشگام بسیاری از بازیهای عصر حاضر است که از دستورات صوتی استفاده میکنند.
۴۳. Deus Ex
تهیهکننده: Eidos Interactive
سازنده: Ion Storm
سال انتشار: ۲۰۰۲ (نسخهی پلیاستیشن ۲)
Deus Ex به طور گسترده بهعنوان یکی از بهترین بازیهای ساخته شده شناخته میشود. بازی فروش قابلتوجهی بر روی رایانههای شخصی داشت و جوایز بسیاری دریافت کرد. این بازی تمام آنچه را که در یک بازی ویدئویی و ژانر شوتر اولشخص قابل دستیابی بود دوباره تعریف کرد. در میان تمام بازیهایی که وجود دارند تعداد انگشت شماری به بینقصی و تمامعیاری نزدیک میشوند و Deus Ex یکی از آنهاست. برای بازی دو دنبالهٔ دیگر نیز ساخته شد. پس چرا انتشار پورت پلیاستیشن ۲ Deus Ex به موفقیت دست نیافت؟ بازی بی و سر صدا منتشر شد و از نظر تجاری فروش خوبی نداشت با اینکه جلوههای بصری و کاتسینهای بازی از نظر گرافیکی بهبودیافته بود. در مقایسه با دیگر شوترهای اولشخص یا نقشآفرینی موجود بر روی پلتفرم Deus Ex یک رویداد کماهمیت بود که واقعاً شوکهکننده است. نسخهٔ پلیاستیشن ۲ بازی شامل تغییراتی به دلیل محدودیتهای سختافزاری بود از جمله مراحل دوباره طراحی شده و نواحی هاب که به مکانهای بارگذاری بازی تبدیل شده بودند. بهطورکلی این نسخه پورت قابلقبولی از نسخهٔ اصلی بازی بود و باید عملکردی بهتر از اینها میداشت اما متأسفانه اینطور نشد.
۴۲. Mister Mosquito
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Zoom
سال انتشار: ۲۰۰۱
دارای یکی از عجیبترین ایدههایی که میتوان برای یک بازی شاهدش بود، Mister Mosquito شما را در نقش یک پشهٔ کارتونی قرار میدهد که باید خون اعضای مختلف یک خانواده را بمکید درحالیکه آنها مشغول انجام فعالیتهای روزمرهشان هستند. خون مکیدن آن طور که به نظر میرسد راحت نیست شما باید مکان درست بر روی بدن را انتخاب کنید که به شما اجازه میدهد بدون دیدهشدن این کار را انجام دهید. اگر هدفتان متوجه شود باید عقبنشینی کنید وگرنه از دست او جان سالم به در نمیبرید. در سبک ژاپنی که اکثریت با آن آشنایی دارند و گیمپلی که به طرز غافلگیرکنندهای روان است تجربهٔ این بازی عجیب را به شما پیشنهاد میکنیم.
۴۱. Musashi: Samurai Legend
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
سال انتشار: ۲۰۰۵
Musashi: Samurai Legend یکی از کمتر شناختهشدهترین عناوین ساخته شده توسط اسکوئر انیکس است. بازی یک اکشن نقشآفرینی است که حاوی شمشیرزنی با موهای فوقالعاده سیخ میشود. در نقش موساشی، شما در لوکیشنهای مختلف با دشمنان روباتیک وارد نبرد شده و میتوانستید آنها را با استفاده از یک کاتانای قدرتمند تکهتکه کنید. شما همچنین قادر بوده حملات دشمنان را یاد گرفته و آنها را علیه دشمنانتان به کار بگیرید. مأموریتهای جانبی نیز در بازی وجود داشتند که به شما اجازه میدادند مهارت بیشتری در گیمپلی کسب کنید.
۴۰. Gregory Horror Show
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۰۳
بر اساس انیمیشنی با همین نام، Gregory Horror Show عنوانی سورئال با شخصیتهای کله مکعبی است. بازی ماجراجویی در سبک وحشت و بقاست که در یک هتل عجیب به مدیریت موشی انسان دیس و میهمانانی که ارواح مردگان را یدک میکشند جریان دارد. هدف شما این است که روحها را جمعآوری کرده و آنها را به مرگ بازگردانید اما مهمانان بهراحتی از خیر بطریهای ارواحشان نمیگذرند و پس از اینکه شما یک روح را به دست آوردید، آن مهمان رو به خشونت آورده و در هتل به دنبال شما خواهد گشت. با پیشروی در بازی میهمانان بیشتری در هتل اقامت میکنند که در نتیجهٔ آن بخشهای جدیدی از هتل باز میشود. برای موفقیت در بخشهای پایانی بازی مخفیکاری برای دوری از دشمنان از الزامات است.
Gregory Horror Show رویکرد جدیدی به وحشت و بقا را ارائه کرد اما این رویکرد باعث شد کمتر کسی آن را کشف کند.
۳۹. Fahrenheit
تهیهکننده: Atari
سازنده: Quantic Dream
سال انتشار: ۲۰۰۵
Fahrenheit که با نام Indigo Prophecy نیز شناخته میشود ساختهٔ استودیو کوانتیک دریم است که مسئول ساخت بازیهایی چون Heavy Rain، Beyond: Two Souls و Nomad Soul است. مانند بازیهای بعد از خود، فارنهایت بیشتر از اینکه گیمپلی داشته باشد مملو از سکانسهای QTE بود و داستان آن بهاندازهای گیرا بود که شما را جذب خود کند حتی اگر پایان داستان خیلی جالب نبود. وقتی لحظات آغازین بازی را مشغول پنهانکردن یک جسد هستید که ظاهراً کار خودتان است، پیش از اینکه افسر پلیس پیدایتان کند میدانید که دارید بازی خاصی را تجربه میکنید و فارنهایت دقیقاً همین است. بازی ای که داستانش عمق زیادی دارد و شخصیتهای جالبش آن را به یکی از بازیهایی تبدیل میکند که تجربهاش را به همه توصیه میکنیم خصوصاً اگر از طرفداران دیگر آثار استودیو هستید.
بیشتر بخوانید: مروری بر کوانتیک دریم؛ فارنهایت و هوی رین
۳۸. Second Sight
تهیهکننده: Codemasters
سازنده: Free Radical Design
سال انتشار: ۲۰۰۴
Second Sight تقریباً همزمان با بازی Psi-Ops که در این لیست آن را خواهید دید عرضه شد. بازی توسط Free Radical سازندگان بازی TimeSplitters ساخته شد و متأسفانه در زیر سایهٔ رقیب اکشن محور خود قرار گرفت.
در حقیقت باید گفت که Second Sight در بسیاری از جوانب بازی بهتری بود و داستانی جالبتر داشت و از قدرتهای ذهنی به شکلی هوشمندانهتر استفاده کرد. متأسفانه بازی آنطور که باید رضایتبخش نبود و قدرتهای تعبیه شده در مقایسه با همتای خود Psi-Ops از جلوه و جذابیت خوبی برخوردار نبود حتی قدرتهایی که مشابه بودند مانند کنترل اشیا با ذهن، سرعت انجامشان بسیار کندتر از آنچه انتظار میرفت بود. بااینحال، این داستان فراموشی محور همراه با جلوههای بصری منحصر به Free Radical و طراحی جذاب Second Sight را به بازی ای عالی تبدیل کرد حتی اگر خیلیها نظری مخالف آن داشتند.
۳۷. Project Snowblind
تهیهکننده: Eidos Interactive
سازنده: Crystal Dynamics
سال انتشار: ۲۰۰۵
Project Snowblind در ابتدا قرار بود در قالب یک عنوان اکشن محور و چندنفره در سری Deus Ex عرضه شود اما در نهایت به یک شوتر اولشخص مستقل تبدیل شد. شوتری که بهخوبی طراحی و ساخته شده و پر از جلوههای بصری چشمنواز و گیمپلی مناسب بود. در نقش نیتان فراست، یک سرباز تقویت شده شما علیه نیروهای دشمن با قدرتهای مختلف و سلاحهای پیشرفته میجنگیدید. تمامی سلاحها حالتهای اولیه و ثانویه داشتند و نیتان میتوانست سیستم امنیتی دشمن را با اسلحهٔ Icepick خود هک کند. بسیاری از مراحل بهگونهای طراحی شده لودند که اجازه رویکردهای متنوع به گذر از آنها را به بازیکن میدهند، ساختاری که بازماندهٔ Deus Ex است اما اکثر اوقات اکشن به مخفیکاری ارجحیت دارد.
۳۶. Cold Winter
تهیهکننده: Vivendi Universal Games
سازنده: Swordfish Studios
سال انتشار: ۲۰۰۵
این بازی یک شوتر اولشخص کمتر شناخته شده است که در جهانی جاسوس محور جریان داشت و رویکرد واقعگرایانهتری از دیگر بازیها از خود نشان داد. Cold Winter جیمزباند را با مک گایور تلفیق کرد و با اینکه از نظر فنی بهترین بازی شوتر اولشخص بر روی پلیاستیشن ۲ نبود کیفیتش بی شک غافلگیرکننده بود. شما نهتنها میتوانستید از سلاحهای مختلف و تاکتیکهای مخفیکاری مختلف برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید بلکه حتی میتوانستید اشیای مختلفی را در جهان پیدا کنید و از آنها سلاحها و ابزارهای موقتی بسازید مانند کوکتلمولوتف و قفل بازکن. اسرار زیادی در بازی برای کشف وجود داشتند و داستان جاسوسی آن جالب و سرگرمکننده بود.
۳۵. Tenchu: Wrath of Heaven
تهیهکننده: From Software
سازنده: K2 LLC
سال انتشار: ۲۰۰۳در کنار متال گیر، سری تِنچو یکی از مهمترین عرضههای کنسولی ژانر مخفیکاری بود و Wrath of Heaven را میشود بهترین عنوان در سری قلمداد کرد. این بازیها بر روی پلیاستیشن عملکرد خوبی داشتند اما وقتی نوبت Wrath of Heaven بر روی پلیاستیشن ۲ رسید علاقهمندی به این مجموعه رو به افول گذاشته بود که جای تأسف دارد زیرا این بازی یک عنوان فوقالعادهٔ مخفیکاری است.
Wrath of Heaven مأموریتهایی با طراحی خوب و چالشبرانگیز، دو شخصیت قابل بازی هر یک با داستان مختص به خود و محتویات مو بر تن سیخ کن داشت که همگی در افسانههای چینی تنیده شده بودند. جنگجویان نینجا به اساتید مخفیکاری و هنر شناسایینشدن شناخته میشوند ازاینرو، تنچو بازی ای عالی برای استفاده از محبوبیت روبهافزایش این سبک از گیمپلی بود.
۳۴. Frequency/Amplitude
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Harmonix
سال انتشار: ۲۰۰۱
پیش از عصر Guitar Hero و Rock Band بازیهای Frequency و Amplitude در این ژانر عرضه شدند. درست مانند وارثان آیندهٔ خود، این دو بازیهای ریتمی بودند که با استفاده از آهنگهای مختلف بازیکنان را به چالش میکشیدند تا بهموقع فرمانهای ظاهر شده بر روی صفحهٔ نمایش را بر روی کنترلر فشار دهند.
برخلاف Guitar Hero و Rock Band نیاز به هیچ سازی نبود و یک سفینه فضایی از یک آهنگ به آهنگ دیگر با استفاده از جوی پد حرکت میکرد. هر آهنگ شامل ساز یا خوانندهٔ متفاوت بود. برای داشتن عملکردی خوب شما باید هر آهنگ را با زدن دکمههای کنترلر در زمان درست بهپیش میبردید. در نبود این دو بازی ما شاید هرگز فرصت موسیقی نواختن با آهنگهای باندهایی چون Foo Fighters و یا Queens of the Stone Age را پیدا نمیکردیم.
۳۳. Transformers
تهیهکننده: Atari
سازنده: Atari Melbourne House
سال انتشار: ۲۰۰۴
پیش از اینکه استودیوی High Moon موفق به عرضهٔ دو بازی خوب ترانسفورمرز War for Cybertron و Fall of Cybertron شد اکثر اقتباسهای ویدئویی از این روباتها همگی افتضاح بودند بهاستثنای یک بازی.
استودیوی Melbourne House بازی ترانسفورمرز سال ۲۰۰۴ را برای پلیاستیشن ۲ ساخت و این بازی واقعاً خوب بود حتی میتوان گفت از بازیهای استودیوی High Moon بهتر بود. بازی در مراحلی بزرگ و باز جریان داشت که از حالت اتومبیلی سه اوتوبات مختلفی که میتوانستید انتخاب کنید استفاده میکرد (آپتیموس پرایم، رد آلرت و هات شات). بعضی از مأموریتهای بازی خیلی چالشبرانگیز بودند و بسیاری از آنها با نبرد باس علیه دسپتیکانی معروف به پایان میرسید. هر اوتوبات نقاط ضعف و قوت خود را داشت و با استفاده از قابلیت مینی کان (روباتهای کوچک قابل جمعآوری) میتوانست انواع و اقسام قدرتهای قابلتغییر توسط کاربر به خود اضافه کند. بازی گرافیک قابلقبولی داشت، سیستم کنترل شخصیتها در آن راحت بود و این سطح از کیفیت برای هوادارانی که به نابودشدن فرنچایزهای موردعلاقهشان توسط بازیهای ویدئویی عادت داشتند سورپرایز بزرگی بود.
۳۲. Summoner
تهیهکننده: THQ
سازنده: Volition
سال انتشار: ۲۰۰۰
ساخته شده توسط رد فکشن و خالق Saint’s Row، بازی Summoner تلاشی برای ارائهٔ یک نقشآفرینی پیسی مانند برای کاربران کنسولها بود و با اینکه از نظر تجاری عملکرد خوبی نداشت تا حد زیادی به هدفش رسید (بازی در نهایت بر روی رایانه شخصی پورت شد)
شما در کنترل جوزف قرار میگرفتید یک Summoner که میتوانست موجودات قدرتمند متنوعی را به نبرد فرابخواند. به جز جوزف دیگر اعضای تیم در این راه همراهتان میشدند و شما میتوانستید کنترل آنها را نیز به دست بگیرید. بازی شامل مأموریتهای جانبی مختلف میشد و لوتهایی به سبک دیابلو نیز در آن وجود داشت. دنبالهای برای Summoner عرضه شد و با وجودی که از نظر فنی بهبودیافته بود باز هم بهخوبی بازی اول نبود.
۳۱. Klonoa 2: Lunatea’s Veil
تهیهکننده: Namco
سازنده: Namco
سال انتشار: ۲۰۰۱
ما پیشازاین بازی اول Klonoa را در لیست بازیهای نادیده گرفتهشدهٔ پلیاستیشن قرار دادیم و این سری با عرضهٔ دومین بازی به اثرگذاری خود بر روی پلیاستیشن ۲ ادامه داد که علیرغم تحسین منتقدان به طور عمده توسط بازیکنان نادیده گرفته شد. Klonoa 2 گیمپلی مشابه بازی اول دارد البته با جلوههای بصری بهتر و از طرف دیگر سکو بازی به اندازهٔ بازی اورجینال لذتبخش است خصوصاً با تغییرات و پالایشهایی که با ساختهشدن بر روی پلتفرم جدید همراه بود.
۳۰. Disaster Report
تهیهکننده: Irem
سازنده: Irem
سال انتشار: ۲۰۰۲
بازی SOS: The Final Escape که همچنین با نام Disaster Report شناخته میشود یک بازی منحصربهفرد در ژانر بقاست که از فرمول رایج ژانر وحشت استفاده نمیکند و در عوض شما را در میانه یک زلزله قرار میدهد. بهعنوان یکی از معدود بازماندگان بر روی یک جزیرهٔ حاوی شهر مصنوعی شما باید از این محیط شهری در حال سقوط فرار کنید و از شرایط دلخراش جان سالم به در ببرید. کیث هلم پروتاگونیست بازی است و مدت کوتاهی پس از بخش آغازین بازی او با یکی دیگر از بازماندگان زلزله کرن موریس ملاقات میکند. این دو به یکدیگر کمک میکنند و از پسلرزهها و از پس مشکلاتی که با آن همراه است برمیآیند تا اینکه داستان مسیری تاریک و شرورانه را در پیش میگیرد و ما متوجه میشویم که این زلزله کاملاً غیرقابلمنتظره نبوده است و نقشههای اهریمنی در پشت پرده کشیده شدهاند.
۲۹. Odin Sphere
تهیهکننده: Atlus
سازنده: Vanillaware
سال انتشار: ۲۰۰۷
Odin Sphere بازی ای بسیار باب روز و خوشساخت از Atlus است. بازی روایت گر داستان ۵ شخصیت است که سرنوشتهایشان با هم تلاقی پیدا کرده و تصویر بزرگتر را برملا میکند. این پنج شخصیت هر یک حس و حال مخصوص به خود را دارند و با اینکه هر شخصیت پروتاگونیست یک کتاب است آنها میتوانند در کتابهای دیگر بهعنوان آنتاگونیست پدیدار شوند. بازی داستانسرایی خوبی داشت که به زیبایی در مبارزات دوبعدی ساید اسکرولی جای میگیرد و با داشتن ۵ شخصیت، جادوهای مختلف، سیستم آشپزی و عناصر ساختوساز که اجازهٔ خلق آیتمهای جدید را میداد کارهای زیادی برای انجام در بازی وجود داشت.
۲۸. Oni
تهیهکننده: Take-Two Interactive
سازنده: Bungie
سال انتشار: ۲۰۰۱
بی شک یکی از کمتر شناختهشدهترین بازیهای راکستار Oni یک بازی انیمهای سومشخص اکشن بود که توسط تیم Bungie ساخته شد، استودیویی که مسئول خلق سری محبوب هیلو است. بازی در نسخهٔ ویرانشدهٔ زمین در آینده قرار داشت و داستان شخصیت مو بنفشی به نام کونوکو را دنبال میکرد. او مأمور سازمانی به نام Technological Crimes Task Force (TCTF) است و متوجه میشود که حقیقت دربارهٔ گذشتهاش از او توسط TCTF پنهان شده است. پس او سعی میکند حقیقت را بیابد که به درگیریها و مبارزات زیادی منتهی میشود.
Oni نبرد دوربرد را با استفاده از سلاحهای سرد ترکیب کرده و جلوههای بصری مینیمالیستی آن به روانی و سرعت نبردها کمک قابلتوجهی کرده بود. گیمپلی بازی چالشبرانگیز بود و مهارت یافتن در حرکات خاص کونوکو کار راحتی نبود به همین دلیل استفاده از سلاحهای با تعداد تیر محدود برای زندهماندن امری حیاتی بود.
۲۷. XIII
تهیهکننده: Ubisoft
سازنده: Ubisoft Paris
سال انتشار: ۲۰۰۳
XIII یکی از اولین عناوین سلشید شده که از بازی Jet Set Radio الهام گرفته بود اما شوتر اولشخصی بود که در یک جهان کمیکی قرار داشت. شما در قالب مأمور بینام که تنها با اسم کد XIII شناخته میشود باید در طول مراحل طراحی شده به شکل کمیک پیشروی کنید تا از یک توطئهٔ شرورانه پرده بردارید.
بازی یک شوتر اولشخص سنتی بر اساس کمیکبوکی با نام مشابه بود. پروتاگونیست داستان دچار فراموشی شده و متهم به قتل رئیسجمهور. او بخش اعظم بازی را صرف تبرئه خود و فهمیدن اینکه عضو گروهی به نام XX است میکند. این گروه قصد دارد کنترل دولت را به دست بگیرد. بخشهای اکشن بهصورت پنلهای کمیکبوکی طراحی شده بودند و کشتن دشمنان پنلهای مجزایی را پدیدار میکرد. هستهٔ اصلی گیمپلی با مخفیکاری ترکیب شده و سلاحهای صداخفهکن دار برای کشتن بی سروصدا در دسترس قرار داشتند. علاوه بر این یک قابلیت خاص حس ششم به XIII اجازه میداد صدای حرکت دشمنان را در سبک کمیکی tap, tap, tap بر روی صفحهٔ نمایش بشنود. XIII بازی طولانی و لذت بخشی بود که زاویهٔ دید متفاوتی از فرمول کلیشهای شوترهای اولشخص ارائه کرد اما متأسفانه هیچ استودیویی دوباره به سراغ این بازی نیامد.
۲۶. Wild Arms 5
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: MediaVision
سال انتشار: ۲۰۰۶
Wild Arms 5 یک بازی تحسینبرانگیز نقشآفرینی قرار گرفته در جهانی به سبک غرب وحشی در آینده بود که توسط بیگانگان مهاجم فرمانروایی میشد. سبک انیمهای بازی بهخوبی با سیستم مبارزه منحصربهفرد و گشتوگذار آن تلفیق شده بود. در نقش پروتاگونیست داستان دین، بازیکنان با شخصیتهای دیگر تیم تشکیل میدادند و از سیستم سلاح ARM برای مبارزه با دشمنان استفاده میکردند. هر شخصیت ARM خودش را داشت که به طور خلاصه یک سلاح منحصربهفرد با حملات خاص مختلف بود. Wild Arms سری نقشآفرینی عالی است که هرگز موفق نشد به محبوبیت عناوین بزرگ دیگر در این ژانر برسد و این عنوان یکی از بهترینهای فرنچایز است.
۲۵. Darkwatch: Curse of the West
تهیهکننده: Capcom
سازنده: High Moon Studios
سال انتشار: ۲۰۰۵
Darkwatch جز آن دسته از شوترهای اولشخص کمتر شناخته شده اما عالی بود که در غرب وحشی گوتیک جریان داشت. پروتاگونیست جریکو کراس یک یاغی است که در یکقدمی انجام بزرگترین سرقت از قطار خود است. متأسفانه، او قطاری را متعلق به Darkwatch، سازمانی از شکارچیان هیولا، را هدف گرفته و لرد خونآشام قدرتمندی را آزاد میکند. پس از اینکه او توسط این خونآشام به یک خونآشام تبدیل میشود وارد سازمان Darkwatch میشود و باید علیه نیرویی که در جهان آزادکرده است بجنگد.
Darkwatch دارای گیمپلی منسجمی بود که از بازیهای شوتر اولشخص انتظار میرود و بخشهای اسبسواری و تیراندازی و قابلیتهای خون آشامی بود که در مأموریتهایی که در طول روز جریان داشتند غیرقابلدسترسی بود. طراحی هنری بازی چشمنواز بود و حتی مقرر شده بود تا به مجموعهای از بازیها تبدیل شود اما این اتفاق هرگز رخ نداد و برنامههای ساخت دنبالهٔ بازی کنار گذاشته شد.
۲۴. Shin Megami Tensei III: Nocturne
تهیهکننده: Atlus
سازنده: Atlus
سال انتشار: ۲۰۰۳
سری شین میگامی تنسی در ژاپن از محبوبیت بالایی برخوردار است اما در تأثیرگذاری در بازار بازیهای غرب نتوانسته به این سطح از محبوبیت برسد. بازی Nocturne یا Lucifer’s Call یکی از بهترین بازیهای این سری است و باید معترف شد که نادیدهگرفتهشدنش واقعاً عجیب بود. بازی شبیه Pokemon بود به این شکل که شما میتوانستید دشمنان را رام کرده و به استخدام خود در آورید و از آنها برای مبارزه استفاده کنید. این عمل از طریق یک سیستم مذاکره قابلانجام بود که در آن شما باید یک شیطان را قانع میکردید تا برای شما بجنگد. بعضی از شیاطین راحت به استخدام به شما درمیآمدند و قانعکردن برخی دیگر بسیار دشوار بود. این شیاطین را میشد با هم تلفیق کرد و موجودات قدرتمندتری را ساخت. Shin Megami Tensei III: Nocturne یک بازی عالی بود و نبرد نوبتی سنتی آن با وجود قابلیتهای رام کردن شیاطین و داستانی تاریک تجربهای لذتبخش را به ارمغان آورد.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی بازی شین مگامی تنسه ۳؛ حلول فرشتهی مرگ
۲۳. The Getaway
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Team Soho
سال انتشار: ۲۰۰۲
با اینکه کلون جی تیای مانند مستقر در لندن سونی بههیچوجه به آن خوبی که انتظارش را داشتیم نبود چیزی دربارهٔ این بازی وجود داشت که شما را به خودش مجذوب میکرد.
شاید نقشهٔ بادقت طراحیشدهٔ لندن، دیالوگ بزرگسال سبک Snatch و یا جلوههای بصری فوتو رئال آن از جذابیتهایش بود. به طور خلاصه The Getaway تجربهای جالب و اغلب اوقات خستهکننده بود. بازی دارای دو داستان مجزا بود به این صورت که کاملکردن کمپین داستانی مارک هموند داستان کارآگاه فرانک کارتر را باز میکرد و رویدادهایی که در سوی دیگر قانون رخ میدادند را در معرض نمایش میگذاشت. یک داستان خوب و ارائهای قابلقبول میتواند فرق بین بازی خوب و بد باشد و The Getaway با اینکه برای بردن جوایز ساخته نشده بود داستان جنایی جذابی برای روایت داشت.
۲۲. Primal
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: SCE Cambridge Studio
سال انتشار: ۲۰۰۳
ساخته شده توسط استودیوی کمبریج سونی، Primal در زمان عرضهاش عنوان بزرگی بهحساب میآمد و سروصدای زیادی دربارهٔ این بازی به گوش میرسید.
Primal داستان جنیفر تیت را دنبال میکند دختری که خودش را در میانهٔ نبرد بین هرجومرج و نظم پیدا میکند. با سفر در چهار بعد مختلف شیطانی جن و همراهش، گارگویلی به نام اسکری با انواع و اقسام موجودات مبارزه میکنند. با ورود او به هر قلمرو، جن قدرت تبدیل به یک شیطان را که نمایندهٔ آن قلمروست پیدا میکند. این فرمها به او قابلیتهای متنوعی میبخشند مانند حملات قدرتمند، ضربات دوربرد و قابلیت نفسکشیدن زیر آب. Primal برای بازی در زمان خود جلوههای بصری فوقالعادهای داشت و با اینکه گیمپلی کمی تکراری میشد در کل تجربهٔ ماجراجویی مسحورکنندهای بود که خیلیها به آن اهمیت چندانی ندادند.
۲۱. The Suffering
تهیهکننده: Midway Games
سازنده: Surreal Software
سال انتشار: ۲۰۰۴
The Suffering یکی از دلخراشترین و خشونتبارترین عناوین وحشت و اکشنی است که تابهحال ساخته شده است. این بازی یک ماجراجویی اول/سومشخص عالی است که بازیکنان را در نقش قاتلی محکوم شده به نام تُرک قرار میدهد که ظاهراً همسر و فرزندش را به قتل رسانده است.
ترک به زندان ایالت ابوت فرستاده میشود که پس از وقوع زمینلرزهای انواع و اقسام موجودات جهنمی را آزاد میکند، موجوداتی که ترک باید با آنها دستوپنجه نرم کند. The Suffering طراحی موجودات فوقالعادهای داشت که خیلی هم جای تعجب ندارد زیرا آنها توسط استن وینستون (طراح گریم فیلمهایی چون بیگانهها، ترمیناتور و پارک ژوراسیک) طراحی شده بودند. هر شخصیت تجسم نوعی از اعدام بود که بر روی زندانیان ایالت ابوت در طول سالها اجرا شده بود. بعضی بخشها واقعاً ترسناک بودند و کشتن موجودات کریهالمنظر و حل پازلهای مختلف بهخوبی با هم ترکیب شده بود. اگر تابهحال این بازی را تجربه نکردهاید و از علاقهمندان به بازیهای ترسناک هستید تجربهٔ آن را به شما توصیه میکنیم.
۲۰. Kill Switch
تهیهکننده: Namco
سازنده: Namco USA
سال انتشار: ۲۰۰۳
آیا تابهحال بازیهایی چون Gears of War، Mass Effect، Uncharted و بازیهای دیگر شوتر کاور محور را که بازار اشباع کردهاند تجربه کردهاید؟ بهاحتمال زیاد جوابتان مثبت است اما بعید میدانم Kill Switch در این لیست قرار داشته باشد.
این شوتر سومشخص ناشناخته از نامکو به طور گسترده بهعنوان خالق یا دستکم به محبوبیت رساندن مکانیک کاور گرفتنی که ما اکنون با آن آشنایی داریم شناخته میشود. خالق Gears of War کلیف بلزینسکی پیشازاین دربارهٔ تأثیرگذاری بزرگ Kill Switch بر روی سری Gears صحبت کرده است. او در مراسم Game Developers Choice Awards در این باره گفت بازی «بهترین سیستم کاور در آن زمان را دارا بود». شما در نقش نیک بیشاپ قرار میگیرید سربازی که از راه دور توسط اپراتور دیگری کنترل میشود و با پیشروی بازی نیک فلشبکهایی از خاطرات فراموش شده را میبیند که به پیچشهای داستانی جالب و یک توطئه ختم میشوند. بازی در کل بودجهای نهچندان هنگفت داشت ولی گیمپلی خوب و روان بود و سیستم کاور گیری که در بازی تعبیه شده بود آن را از سایر رقبایش متمایز کرد.
۱۹. Sly Cooper and the Thievius Raccoonus
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Sucker Punch Productions
سال انتشار: ۲۰۰۲
یکی از بزرگترین شخصیتهای شگونی در عرصهٔ بازیهای ویدئویی نتوانست آنطور که انتظار میرفت به شهرت برسد. سری Sly دارای بازیهای کارتونی در سبک مخفیکاری سکو بازی است که اکنون در قالب HD بر روی پلیاستیشن ۳ منتشر شده است. این بازی که در آغاز توسط استودیوی Sucker Punch ساخته شد یک کالت کلاسیک بهحساب میآید و با موفقیت عناصر سکو بازی سهبعدی را با مخفیکاری تلفیق کرده است.
هر بازی در سری از جمله اولین بازی بر روی یک راکون به نام اسلای کوپر تمرکز دارد که باید از جاهای مختلف دزدی کند و وارد نبردهای باس شود. اسلای میتوانست از جهان بازی به نفع خودش استفاده کند. او از ناودانها بالا میرفت، بر روی نقاط بلند کمین میکرد و پنهان میشد تا بتواند حملات مخفیانه را با موفقیت به انجام برساند. او همچنین با دشمنان رودررو میشد ولی این گزینه بسیار پر سروصدا بود. در نهایت اسلای کوپر به نمونهای عالی از سکو بازی سهبعدی تبدیل شد که نشان داد این ژانر میتواند از آنچه که به نظر میرسد انعطافپذیرتر باشد.
۱۸. Psi-Ops: The Mindgate Conspiracy
تهیهکننده: Midway Games
سازنده: Midway Games
سال انتشار: ۲۰۰۴
اگر بازی پیشازاین اشارهشدهٔ Second Sight سرعت کندتری داشت بازی Psi-Ops نقطهٔ مقابل آن بود. در Second Sight شخصیتها عمق بیشتری داشتند و داستان بازی ظرافت و پیچیدگی بیشتری داشت ولی در Psi-Ops با سیستم مبارزه بسیار لذتبخشتر و طیف خوبی از نیروهای ذهنی طرف بودیم.
در نقش سرباز نیک اسکرایر که دچار فراموشی شده، شما باید مجموعهای از مأموریتها را برای مبارزه با یک رژیم شرور انجام دهید و در همین حین از گذشتهتان و قدرتهای ذهنیتان پرده بردارید. قدرتهایی چون حرکت اجسام با ذهن، آتشافروزی، کنترل ذهن و…. این قدرتها در طول مأموریتها قابلاستفاده بودند و اغلب اوقات به شما اجازه داده میشد با آنها آزمایش کنید و هر موقعیتی که نیازمند مبارزه است را آنطور که میخواهید به انجام برسانید. قدرتهای مختلف پروتاگونیست بازی به شکلی بسیار روانتر و قابلدسترسیتر از Second Sight طراحی شده بودند خصوصاً کنترل اجسام با ذهن که باید گفت در این بازی بسیار بهتر است. خود بازی که بیشتر یک شوتر سومشخص اکشن محور است برای طیف گستردهتری از کاربران جذابیت داشت ولی بااینحال باز هم به موفقیت تجاری قابلقبولی نرسید و دیگر از آن خبری نشد.
۱۷. Fatal Frame
تهیهکننده: Tecmo
سازنده: Tecmo
سال انتشار: ۲۰۰۱
Fatal Frame یک بازی وحشت و بقا از پایگاه عناوین ترسناک ژاپن مانند Ringu و The Grudge و بهموجب آن یکی از ترسناکترین بازیهایی است که تجربه خواهید کرد.
در این بازی شما در برابر هر نوع قابل تصوری از اشباح و ارواح مرگبار قرار میگرفتید و در آن نقش یک سرباز با اسلحه، یک افسر پلیس یا حتی یک بزرگسال چوب به دست را نداشتید، خیر شما در نقش یک دختر کوچک مدرسهای قرار میگرفتید که تنها سلاحش Camera Obscura بود. این دوربین جادویی قابلیت بیرونراندن ارواح را داشت و تنها دفاع شما در برابر نیروهای ماورای طبیعی بود. حسی که از بیدفاع بودن خود به شما دست میدهد تجربهای بسیار آزاردهنده و ترسناک است و ازآنجاییکه داستان بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده حس ترس و وحشت بازی دوچندان میشود.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی Fatal Frame: Maiden of Black Water؛ ژاپنیترین بازی ترسناک تاریخ
بیشتر بخوانید: داستانی واقعی از ارواح واقعی؛ بررسی Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse
۱۶. Project Eden
تهیهکننده: Eidos Interactive
سازنده: Core Design
سال انتشار: ۲۰۰۱
Core Design تیم مسئول خلق Tomb Raider است بازی ای که همهٔ ما از بزرگ تا کوچک با آن آشنایی داریم ولی این تیم آثار دیگری را نیز در کارنامهٔ کاری خود دارد از جمله Project Eden که بازی ای توم ریدر مانند با زمینهٔ علمی تخیلی است.
Project Eden بازی پازلی فوقالعادهای در قاب توم ریدر بود با این تفاوت که در این بازی باید چهار شخصیت را کنترل میکردید که هر یک مهارتهای بهخصوص خود را داشتند. رهبر تیم کارتر میتوانست از مردم بازجویی کند و درهای نیازمند دسترسی امنیتی بالا را باز کند، مهندس اندره سایبورگی قدرتمند بود که میتوانست در محیطهای خشن و بیرحم زنده بماند. با استفاده از مهارتهای هر یک از اعضای تیم شما باید تلاش میکردید تا تمامی پازلهای محیطی را حل کنید تا بیشتر و بیشتر در جهان زیر شهری خطرناک بازی پیشروی کنید جهانی که مملو از گروههای بیرحم و خشن، جهشیافتهها و تهدیدات ترسناکتر دیگر بود.
بازی در زمان عرضهٔ خود سرو صدای زیادی به پا نکرد که جای تأسف دارد زیرا Project Eden از نظر داستانی جذابیت بیشتری از Tomb Raider داشت و چهار شخصیته بودن بازی میتوانست کمپین چندنفرهٔ آنلاین بینظیری را در عصر حاضر بازیهای ویدئویی داشته باشد.
۱۵. Killer7
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Grasshopper Manufacture
سال انتشار: ۲۰۰۱
این بازی ساختهٔ استودیوی Suda 51 است و درباره شخصیتی به نام هارمان اسمیت و هفت خودِ دیگر آدمکش درون او در ماجراجویی عجیب است که با مزهٔ تفسیر اجتماعی و سیاسی و طراحی هنری بهواقع زیبا به بازیکنان عرضه شد. Killer 7 در یککلام یک اثر هنری است. با اینکه این بازی ابتدا بر روی گیم کیوب عرضه شده بود مدتی بعد بر روی پلیاستیشن ۲ نیز عرضه شد و پتانسیل آن را داشت که این ماجراجویی عجیب غریب را به طیف مخاطب بسیار بزرگتری نشان دهد اما در انجام این کار موفق نشد و هنوز یک بازی جنجالبرانگیز کلاسیک بهحساب میآید.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی بازی Killer7
۱۴. The Thing
تهیهکننده: Konami
سازنده: Computer Artworks
سال انتشار: ۲۰۰۲
The Thing به ناگهان بر روی رادار بازیهای ویدئویی پدیدار شد. بازی ای که از روی فیلمی ساخته شده بود که بیست سال از عمرش میگذشت اما این بازی به طرز غافلگیرکنندهای خوب بود. The Thing بهجای تمرکز بر روی رویدادهای فیلم به چند روز بعد از آن میپردازد. تیمی از سربازان آمریکایی برای بررسی آنچه که در Outpost 31 اعزام میشوند. آنها سپس به دیگر پایگاهها رفته و بهتدریج از حقیقت پشت حمله بیگانگان باخبر میشوند.
بازی از یک سیستم هم تیمی هوش مصنوعی استفاده میکرد که به شخصیت در کنترل بازیکن بلیک متحدان زیادی را اعطا میکرد. این متحدان از مهندسین، سربازان و امدادگران تشکیل شده بود و استفاده از مهارتهایشان برای پیشروی در طول لوکیشنهای مختلف بازی لازم بود. تمرکز فیلم بر روی ترس و بیاعتمادی به شکلی استادانه در بازی تعبیه شده بود و شخصیتها میتوانستند آلوده شوند به این معنی که بلیک باید بازماندگان دیگر را پیدا میکرد و از خدمات آنها استفاده میکرد. در نهایت بلیک حقیقت را کشف میکند و پس از مبارزه با ارتشی از هیولاهای بیگانه با بهکارگیری سلاحهای مختلف او موفق به پیداکردن سفینه فضایی بیگانگان شده و با کمک خود MacReady با Thing مبارزه میکند. The Thing بازی ماجراجویی خوب تیم محوری بود. بازی ای که بهعنوان دنبالهٔ کنون فیلم شناخته میشود.
۱۳. Shadow of Rome
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۰۵
ساخته شده توسط کپکام Shadow of Rome بازی کمتر شناخته شده از این کمپانی است که چندان برای یک شرکت بزرگ خارج از عرف نیست. بازی در رم جریان دارد و شما در نقش آگریپا ژنرالی موفق در ارتش رم قرار میگیرید. پس از مرگ ژولیوس سزار، آگریپا به رم بازگشته و پدرش را محکوم به قتل و مادرش را محکوم به مرگ مییابد. خود او نیز در حین تلاش برای آزادی مادرش دستگیر شده و به کلوسیوم فرستاده میشود تا در نبردهای گلادیاتوری شرکت کند. اُکتاویانوس، دوست آگریپا نیز وارد معرکه میشود و سعی میکند از حقیقت پرده بردارد.
Shadow of Rome دو قسمت داشت. بخشهای آگریپا دربارهٔ مبارزات خشونتبار و اکشن بود و بخشهای اکتاویانوس شامل مخفیکاری و حل پازل میشد و این دو سبک متفاوت بهخوبی در کنار هم کار میکردند و به شما اجازه میدادند تا در بخشهای مخفیکاری نواحی معروف رم را زیر پا بگذارید. انجین مبارزه در بازی همانطور که از یک بازی ساختهٔ کپکام انتظار میرود بسیار خوب است و بخشهای گلادیاتوری چالشبرانگیز و رضایتبخش بودند. آگریپا میتوانست از انواع و اقسام سلاحهای وحشیانه استفاده کند حتی از دست قطعشدهٔ دشمنانش و محیط آرنا نیز تغییر میکرد و شامل چالشهای مختلف مبارزهای میشد تا بازیکنان را سرگرم نگه دارد. در کل میتوان گفت Shadow of Rome بازی ای بسیار چشمنواز و خوشساخت بود و به نظر من خیلی بهتر از بازی Ryse: Son of Rome.
۱۲. Dark Cloud
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Level-5
سال انتشار: ۲۰۰۰
Dark Cloud بیتردید یکی از بازیهای نقشآفرینی کالت کلاسیک است. در این بازی ژانرهای نقشآفرینی و استراتژی همزمان در یک پکیج منسجم قرار گرفتهاند و تجربهای منحصربهفرد و لذتبخش به بازیکنان ارائه میکنند. در نقش پروتاگونیست روآن شما باید در تمامی سیاهچالهای موجود قدم بگذارید و با نیروهای جنی شرور بجنگید تا جهان و روستاهای آن را دوباره بازسازی کنید.
با استفاده از حالت georama شما میتوانستید عناصر مختلفی که از سیاهچالها به دست آوردید در جهان قرار دهید مانند درختان، خانهها و موارد دیگر و مناظر را بازسازی کنید از جمله خود روستاییان. با بازگشت روستاییان به منازلشان، روآن میتوانست به آنها دستوراتی برای ساخت منطقه بدهد و زمانی که یک روستا کامل میشد شما میتوانستید به سراغ روستای بعدی بروید. Dark Could در عوض سیستم بالابردن لول شخصیتها دارای سیستم لول برای سلاحها بود و هر چقدر این سلاحها بیشتر استفاده میشدند قدرتمندتر میشدند ولی پس از استفادهٔ بیش از حد به تعمیرات نیاز پیدا میکردند. بازی دوم به نام Dark Chronicle بیشتر از بازی نخست بر روی سیستم ساختوساز و ماهیت استراتژی همزمان بازی تمرکز داشت.
۱۱. Gitaroo Man
تهیهکننده: Koei
سازنده: iNiS
سال انتشار: ۲۰۰۱
Gitaroo Man که چند سال قبل از عرضهٔ بازیهای محبوب Guitar Hero و Rock Band پا به عرصهٔ بازیهای ویدئویی گذاشت پیشگام بازیهای بعدی در ژانر خود بود. این بازی سبک گیمپلی مشابه GH و RB و در عوض از فرمانهای کنترلر بر روی صفحهنمایش استفاده میکرد. البته بازی یک اینترفیس گیتار نوازی را شامل میشد.
با استفاده از جوی استیک کنترلر بازیکن باید خطوط را دنبال میکرد و درعینحال دکمههای موردنیاز را فشار میداد تا موسیقی نواخته شده و به دشمنان «حمله» میشد. علاوه بر این حالتهای بازی با پیشروی آهنگ تغییر نیز میکردند به این معنی که بازیکنان باید از حالت حمله به دفاع و برعکس تغییر استراتژی میدادند. Gitaroo Man بازی ای جالب اما با داستان و طراحی عجیب بود. ترکیبی که امروزه از بازیهای ریتمی ژاپنی انتظارش را داریم.
۱۰. Freedom Fighters
تهیهکننده: EA Games
سازنده: IO Interactive
سال انتشار: ۲۰۰۳
Freedom Fighters توسط استودیوی سازندهٔ هیتمن IO Interactive ساخته شده و یک شوتر تیم محور بود که بسیاری از صاحبان پلیاستیشن از آن غافل ماندند.
داستان بازی پیرامون حملهٔ تخیلی روسیه به ایالات متحدهٔ آمریکا جریان داشت و بازیکن کنترل لولهکش کریستوفر استون را در دست میگیرد. در این بازی خبری از ماریو نبود و کریستوفر قارچ نمیخورد و روی سر مردم نمیپرید در عوض او تفنگ و مولوتوف داشت و از تاکتیکهای چریکی برای شکستدادن ماشین جنگی سرخرنگ استفاده میکرد. شما با کریستوفر به پایگاههای دشمن نفوذ میکردید، خطوط آذوقه و تسلیحات را از بین میبردید و در کل به خاری در پهلوی نیروی مهاجم تبدیل میشدید. تمامی این وقایع در نیویورک اشغالی رخ میداد. با رسیدن به اهدافتان، کاریزما به دست میآوردید و هر چقدر کاریزمای بیشتری داشتید پیروان بیشتری را میتوانستید رهبری کنید. شما میتوانستید به متحدانتان دستور پیروی، دفاع و حمله بدهید که دستورات تیمی ساده اما کاربردی هستند. هر چپتر مأموریتهای مختلف داشت و اعمال شما در یک مأموریت میتوانست رویدادهای مأموریتهای دیگر را تحتتأثیر قرار دهد.
در کل Freedom Fighters عنوانی خوشساخت و سرگرمکننده بود که عزیمت خوبی از فرمول هیتمنی بود که استودیو به آن معروف است.
۹. Urban Chaos: Riot Response
تهیهکننده: Eidos Interactive
سازنده: Rocksteady Studios
سال انتشار: ۲۰۰۶
اکثر خوانندگان این مقاله احتمالاً با سری بتمن: آرکهام آشنایی دارند ولی حاضریم شرط ببندیم که تابهحال اسم Urban Chaos: Riot Response به گوشتان نخورده است. این اولین بازی ساخت استودیوی خالق آرکهام، راکستدی و یکی از بهترین و باکیفیتترین بازیهای شوتر اولشخص بر روی پلیاستیشن ۲ است.
شما در نقش نیک میسون، افسری در بخش ضدشورش پلیس هستید. مسلح به سپر شورش خود و به همراه سلاحهای دیگر کار شما دستگیرکردن جنایتکاران و اعضای باندها و گروههای تبهکار است. اغلب مأموریتهایتان شامل پیداکردن رهبر باندها و دستگیر کردنشان با استفاده از حملات غیر مرگبار و نجات گروگانهاست. با پیشروی در بازی شما میتوانستید از نیروهای امداد و آتشنشان که قادر بودند به مردم کمک کنند، آتشها را خاموش کنند و درها را بشکنند استفاده کنید. عملکردتان در هر مأموریت باتوجهبه معیارهای مختلف ارزیابی میشد. مأموریتهای چالش ویژه همچنین به شما اجازه میدادند سلاحهای بهتری را باز کنید.
Urban Chaos برای یک شوتر شخص اول پلیاستیشن ۲ بودن واقعاً کیفیت عالی داشت و دارای یکی از رضایتبخشترین گان پلیهای ژانر در زمان خودش بود. هدشاتها بهخصوص لذتبخش بودند که معمولاً بهترین راه کشتن دشمنان بهحساب میآمدند. سپر شورش نیز مکانیکهای جدیدی را در بازی باز میکرد از جمله نزدیکشدن به عضو باندی که یک نفر را گروگان گرفته و حفاظت از خودتان از طریق سپر تا جایی که میتوانستید گروگانگیر را با یک هدشات از پا دربیاورید.
۸. Blood Will Tell
تهیهکننده: SEGA
سازنده: Sega Wow
سال انتشار: ۲۰۰۴
اقتباس شده از مانگای Dororo بازی Blood Will Tell عنوان خوبی بود که شامل یکی از سرسامآورترین داستانهایی میشد که تابهحال دیدهایم. شما در نقش هیاکیمارو قرار میگیرید مردی که ارگانهای اصلی و اعضای بدنش هنگام تولد توسط شیاطین ربوده شده است. این اتفاق به این خاطر رخ میدهد که پدر او که در آن زمان حاکم زمین بود با آنها معاملهای کرده بود تا صلح و آرامش را به سرزمینش بازگرداند.
هیاکیمارو سپس توسط پدرش به حال خود رها میشود و مردی به نام جیوکای او را پیدا میکند که اعضای بدن و ارگانهای مصنوعی را برای بدن هیاکیمارو میسازد. در نهایت هیاکیمارو صدایی آسمانی را میشود که به او میگوید اگر اهریمنانی که اعضای بدنش را ربودند بکشد او میتواند این اعضا و انسانیتش را باز پس بگیرد. مسلح به کاتانایی مرگبار و دو خنجر که در دستانش پنهان شدهاند به همراه تیرباری سوار شده بر روی یکی از دستها و بازوکایی قرار گرفته بر روی پا، هیاکیمارو به دنبال پیداکردن و کشتن این ۴۸ شیطان میرود. در این راه دزد جوانی به نام دورورو او را همراهی میکند.
Blood Will Tell حال و هوایی شبیه سری بازیهای محبوب Devil May Cry دارد با این تفاوت که بازی بزرگتر است، محیطهای باز بیشتری دارد و بخشهای مخفیکاری و حل پازل (با کنترل دورورو) نیز در آن وجود دارند. هیاکیمارو و سلاحهایش شخصیت مبارز فوقالعاده با حرکات و کامبوهای دیوانهواری را خلق میکند. مراحل تنوع خوبی دارند و راه تقلب و میان بری در بازی دیده نمیشود. شما باید هر ۴۸ شیطان را پیدا کنید و بکشید که بسیاری از آنها باسهایی دشوار هستند.
۷. Mark of Kri
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Sony San Diego Studio
سال انتشار: ۲۰۰۲
اگر دیزنی و پیکسار علیه نشاندادن خشونت نبودند بازی Mark of Kri یکی از عناوینی بود که احتمالاً در لیست انیمیشنهای ساخته شده توسط آنها قرار میگرفت. در پس حال و هوای بسیار پیکسار مانند بازی خشونت نهفته که در قالب یک ماجراجویی مخفیکاری بهخوبی طراحی شده است.
Rau Utu یک جنگجوی قدرتمند است که پرندهای به نام Kuzo همیار اوست. او مأموریتی را قبول میکند که در آن باید دربارهٔ گروهی از راهزنان بومی تحقیق کند و در این حین وارد مأموریتی بزرگتر میشود که عواقب بسیار بزرگی دارد. Mark of Kri در کل یک بازی مخفیکاری بود که نیازمند استفادهٔ دقیق از قابلیت شناسایی و ردیابی Kuzo و تاکتیکهای مخفیکاری برای ازپادرآوردن دشمنان بهصورت بیصدا بود. سیستم کنترل بازی به طور طراحی شده بود که از هر دودستهٔ آنالوگ برای حرکت و حمله به دشمنان نزدیک استفاده میکرد. رائو همچنین قابلیت استفاده از تیرکمان و مهارتهای ویژه را داشت که همگی برای دستیابی به اهدافش به کار گرفته میشدند.
شما بهسرعت متوجه کیفیت ساخت بازی و خشونت گیمپلی آن میشوید. شخصیتهای داستان عالی هستند اما بازی جایی در فهرست آثار دیزنی ندارد و با اینکه عادتکردن به سیستم کنترل بازی کمی طول میکشد میتوان گفت که بهخوبی در راستای گیمپلی بازی عمل میکند.
۶. Rez
تهیهکننده: SEGA
سازنده: United Game Artists
سال انتشار: ۲۰۰۱
Rez یکی از آن بازیهای کلاسیک است که همیشه راهش را به لیستهایی ازایندست و لیست بهترینها پیدا میکند. درعینحال Rez بازی ای است که بسیاری یا نام آن را تابهحال نشنیدهاند یا اگر شنیده باشند آن را نادیده گرفتهاند. Rez یک شوتر همراه موزیکال است که هم چشمنواز است هم گوشنواز. شوتری که اکشن در حال رخدادن بر روی صفحه و موفقیت شما را به موزیک گره میزند. در حین مبارزه، شما موسیقی و ساند افکت به ساندترک اضافه میکنید و آواتارتان بر روی صفحه تغییر میکند. همه چیز در بازی به ضربآهنگ موسیقی واکنش نشان میدهد. سیستم کنترل الهام گرفته از Panzer Dragoon و باسهای چالشبرانگیز کوتاهبودن مدت بازی را جبران میکنند.
۵. Monster Hunter
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۰۴
شاید برای خیلیها قابلباور نباشد سری به محبوبیت مانستر هانتر زمانی توسط اکثریت بازیکنان نادیده گرفته شده بود. بازی اورجینال Monster Hunter بر روی پلیاستیشن ۲ عرضه شد و از همان آغاز کار توسط تمامی آنهایی که زمان و حوصلهٔ فرصت دادن به بازی را داشتند مورد بی محلی قرار گرفت.
این سری بهسختی فوقالعادهاش و کنترلهای انعطافناپذیرش مشهور است اما در زیر این چالشها، مانستر هانتر یکی از رضایتبخشترین تجربههای بازیهای ویدئویی است. شما شاید پس از مدتی توسط یک ویورن قدرتمند کشته میشدید ولی وقتی بالاخره الگوی حملات و نقطهضعفهایش را پیدا کرده و آن را بهزانو در میآوردید حس پیروزی و موفقیتی که تجربه میکردید قابلوصف نبود. شکارکردن در بازی اورجینال با سیستم پیچیدهای از جمعآوری و ساخت آیتم همراه بود و هر آیتم بهدستآمده از هیولاهای کشته شده برای ساخت آیتمهای دیگر، سلاحها و زره استفاده میشد. بازی به لطف مأموریتهای بی شمارش که بیشتر آنها را باید برای بهدستآوردن منابع کمیاب باید تکرار کرد بسیار بزرگ و زمان بر بود.
۴. God Hand
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Clover Studio
سال انتشار: ۲۰۰۶
Clover Studios پیش از بستهشدنش یکی از با پتانسیل ترین بخشهای کپکام بود. این استودیو مسئول ساخت دوتا از بهترین بازیهای نادیده گرفته شده بر روی پلیاستیشن ۲ است: یکی God Hand و دیگری Okami.
God Hand مانند بازی Killer 7 عنوانی بسیار جنجالبرانگیز است. بازیکنان یا آن را درک میکنند و از مبارزات سرسامآور و بازنمود عجیب آن لذت میبرند و یا مرحلهٔ اول بازی را تمام میکنند و آن را کنار میگذارند. شما در نقش جین بازی میکنید مبارزی که دستش را در حملهٔ یک گروه مهاجم از دست میدهد. خوشبختانه او جایگزینی برای دستش پیدا میکند؛ یکی از دودست خدا: دستانی جادویی که برای مبارزه با شیاطین مورداستفاده قرار میگیرند. با این دست که اکنون بخشی از وجود جین است او در جهان وسترن بازی سفر میکند و با شخصیتهای شرور و شیاطین عجیب غریب میجنگد.
اگر شما هم یکی از افرادی هستید که بازی را کنار نگذاشتید تبریک میگوییم شما یک بازی عالی چالشبرانگیز بیت ام آپ خوشرنگ و لعاب و گیمپلی که واقعاً لذتبخش است پیدا کردید. کیفیت بالای بازی چندان تعجببرانگیز نیست زیرا طراح و خالق سری رزیدنت اویل شنیجی میکامی آن را کارگردانی کرده است.
۳. Okami
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Clover Studio
سال انتشار: ۲۰۰۶
Okami زلدای پلیاستیشن ۲ نامگرفته است ولی این بازی چیزی بسیار سادهتر از یک کلون است و بی شک یکی از بهترین بازیهای منتشر شده بر روی کنسول بهحساب میآید. بر اساس افسانههای ژاپن و با طراحی هنری جوهر و کاغذ شما در نقش آماتراسو بازی میکنید؛ ایزدی که در قامت یک گرگ سفید ظاهر میشود و قابلیت celestial brush را دارد تا جهان را دگرگون کرده و اشیا مختلفی را به وجود بیاورد.
با طراحی بر روی صفحه، شما میتوانستید بمب، وزش باد، رشد درختان و دیگر کارها را انجام دهید و همگی این اعمال در راستای بازگرداندن زندگی به زمین بود که توسط اهریمن Orochi به ویرانی کشیده شده بود. Okami الهامات بسیاری از زلدا گرفته و به شکل بسیار مشابهی به این فرنچایز طراحی شده است. بازی دارای جهان بازی بزرگ، نبردهای باس و مهارتها و آیتمهایی است که برای دسترسی به مناطق مختلف لازم هستند. تمامی این ویژگیها به شیوهای واقعاً دوستداشتنی و زیبا به بازیکن ارائه میشود.
Okami یک ماجراجویی حماسی و بیعیبونقص است و اگر ایرادی هم بشود به آن وارد کرد سخت نبودنش است. بااینحال، با داستانی طولانی و جذاب به همراه مأموریتهای جانبی فراوان، شخصیتهای بهیادماندنی و محتویات اضافی و مینی گیمها Okami غیرقابلچشمپوشی است. ازاینرو نادیدهگرفتهشدن بازی در طول این سالها که منجر به مرگ استودیوی بااستعداد آن شد امری ناراحتکننده است.
۲. Ico
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment
سازنده: Team Ico / Japan Studio
سال انتشار: ۲۰۰۱
بله این بازی حتماً باید در لیست قرار میگرفت. Ico معمولاً اولین بازی ای است که هرکس با دیدن جملهٔ بازیهای نادیده شدهٔ پلیاستیشن ۲ فکرش بهسوی آن میرود و دلیل خوبی هم برایش وجود دارد. Ico هم نادیده گرفته شده است و هم شگفتانگیز.
Ico در کل یک مأموریت اسکورت طولانی است ولی پیش از اینکه پا فرار بگذارید بدانید که این مأموریت اسکورت واقعاً سرگرمکننده است. سبک هنری خیرهکننده و ترکیب پازلها و رویارویی با دشمنان به شکل فوقالعادهای طراحی شده بودند. بازی حاوی سطحی از شخصیت و پیراستگی بود که کمتر بازی قادر است آن را تصور کند. Ico همچنین پیشگام بازی موفقتر و شگفتانگیز Shadow of the Colossus بود. داستان بازی چالشبرانگیز و اغلب اوقات احساسی است. Ico دورهای را سپری کرد که خریداریاش کار دشواری بود و در سایتهایی که آن را موجود داشتند قیمت بسیار بالایی داشت اما اکنون میشود بازی را در یک مجموعه دوتایی HD با Shadow of the Colossus خریداری کرد.
۱. Beyond Good and Evil
تهیهکننده: Ubisoft
سازنده: Ubisoft Pictures, Ubisoft Milan
سال انتشار: ۲۰۰۳
اگر جایزهای برای نادیده گرفتهشدهترین بازی تاریخ وجود داشت بازی Beyond Good and Evil ساختهٔ یوبیسافت یکی از نامزدهای دریافت این جایزه میشد. واقعاً حیرتآور است که چنین بازی خوبی توسط تعداد بیشماری نادیده گرفته شد.
Beyond Good and Evil همه چیز داشت. جلوههای بصری عالی، داستان خوب، شخصیتهای فوقالعاده، ترکیبی از اکشن، مخفیکاری و حل معما. جهانی باز، اسرار فراوان و یکی از ملموسترین پروتاگونیستهای دیده شده در بازیهای ویدئویی.
خلق شده توسط میشل انسل، بازی روایت گر داستان جید یک روزنامهنگار و عکاس است که به همراه عمویش از تعدادی کودک یتیم مراقبت میکند. جهانی که او در آن زندگی میکند هیلیز نام دارد و توسط نژاد بیگانهای به نام دامز مورد تهاجم قرار گرفته است. این نژاد مردم هیلیز را میرباید تا از آنها برای منبع انرژی یا بردهداری استفاده کند. جید قدم در مأموریتی میگذارد تا در آن از همکاری ارتش هیلیز با تهدید بیگانگان پرده بردارد و در نهایت مهاجمان را متوقف کرده و سیاره را نجات دهد. او این کار را بانفوذ به پایگاههای مختلف برای بهدستآوردن مدارک و عکسبرداری از این همکاری انجام میدهد. با ترکیب مخفیکاری و مبارزه با عصای جید در راستای گشتوگذار در جهان بازی او به آپگریدهای متفاوت برای خود و وسایل نقلیهاش نیاز دارد.
Beyond Good and Evil مکانیکهای مختلفی از عناوین دیگری را به کار گرفته بود که مهمترین آنها زلدا و ژانر مترویدوانیا بودند. بخشهایی از جهان قفل میماندند تا زمانی که جید مهارتها یا ابزار لازم برای پیشروی در آنها را به دست میآورد. بازیکن اجازه حرکت آزادانه در جهان بازی و پیداکردن اسرار و مأموریتهای جانبی را داشت.
منبع: Denofgeek
بیشتر بخوانید: ۲۵ بازی برتر پلیاستیشن ۲؛ بهترین کنسول تاریخ
سری ناروتو و یکسری انیمیشن دیگه هم که ازشون گیم ساختند هم میشه گفت اوریتد هستند برای پلی۲.
Siren.
Cold fear.
Resident evil dead aim.
Fatal frame
…
بازی spartan total warrior هم باید تو این لیست باشه
جای بازی demon stone واقعا خالیه ی بازیه فوقالعادس