۷ درام سینمایی پرتعلیق دربارهی جنگ سرد؛ از «مرد سوم» تا «پل جاسوسان»
هم اکنون که بازار تولید فیلمهایی از روی رمانهای جاسوسی، مذاکرات دولتی و عملیات پنهانی داغ است، بینندگان روز به روز به جنگ سرد علاقهمندتر میشوند.
در حقیقت، ابهامات اخلاقی و خشونت و مسائل روانی موجود در این نوع فیلمهای اکشن و دراماتیک و داستانهای مملو از پنهانکاری، پارانویا و رقابت و کشمکش توانستهاند مخاطبین زیادی را به سوی خود جلب کنند.
- ۱۰ درام تلویزیونی برتر که با عناصر برجسته سطح سریالها را بالا بردند
- ۸ نقش کمدی برتر تام هنکس قبل از این که به بازیگر درام تبدیل شود
- از بوهمین راپسودی تا اسپنسر؛ چه چیز درام بیوگرافیک خوب را از بد جدا میکند؟
فیلم «مرد سوم» اثر کارول رید به ترس و کشمکشهای ایدئولوژیکیای که حتی پس از پایان دوره نازیها هم همچنان باقی مانده بود میپردازد، در حالی که «جاسوسی که از سردسیر آمد» اثر مارتین ریت به وضوح پیامدهای ناشی از تنشهای طولانی بین غرب و شرق را نشان میدهد. بنابراین ما در قسمت پایین میخواهیم به چند نمونه از این فیلمهای کلاسیک با بازی تام هنکس، جولی اندروز و غیره، اشاره نماییم تا متوجه شوید که چرا این فیلمها و سایر فیلمهای مشابه توانستهاند مخاطبین زیادی را به سمت خود جذب کنند.
۱. مرد سوم (The Third Man)
- کارگردان: کارول رید
- بازیگران: جوزف کاتن، آلیدا والی، اورسن ولز
- تاریخ انتشار: ۱۹۴۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
فیلم «مرد سوم» که به کارگردانی کارول رید ساخته شده، به طرز ماهرانهای حسی هیجانانگیز و سرشار از دلهره را با فضای مملو از تاریکی و ابهام ناشی از جنگ ترکیب میکند. زمانی که نویسنده داستان آمریکایی هالی مارتینز (با بازی جوزف کاتن) در اواخر دهه ۱۹۴۰ به وین سفر میکند تا با یکی از دوستانش به نام هری لایم (با بازی اورسن ولز) که به او قول کار داده ملاقات کند، از اینکه هری مرده است یا حداقل به نظر میرسد که مرده، شگفتزده میشود. این اتفاق باعث میشود که هالی با نامزد داغدیده هری که بازیگر جوان و بیخانمانی به نام آنا اشمیت (با نقشآفرینی آلیدا والی) است و میترسد که به قسمت روس نشین شهر منتقل شود دوست شود. با معلوم شدن علت مرگ مرموز هری، هالی که نمیتوانست باور کند دوستش در بازار سیاه کار میکرده، متوجه میشود که هیچ چیز از هیچکس بعید نیست و شرایط آنطور که تصور مینموده نیست.
فضای مرموز وین، منعکس کننده شرایط اخلاقی نابسامان زندگی در اتریش پس از جنگ است و همانطور که میتوان در فیلم مشاهده نمود، ویژگیهای شخصیت آمریکایی هالی با شهری که به تازگی نازیها آن را ترک نمودهاند اما هنوز آثار ناشی از بیرحمیها و قساوتهایشان در چهره شهر مشهود است سازگار نیست. داستانهای پررمز و راز و ناخوشایند، همراه با فیلمبرداری خاص و موسیقی آزاردهنده سبب شده که «مرد سوم» اثری خارقالعاده در ژانر جاسوسی باشد و علاوهبراین نشان دهد که چگونه اتریش توانست بر گذشته تاریکش غلبه کند. این فیلم چشماندازی هوشمندانه و منحصربهفرد را از اروپای پس از جنگ ارائه میدهد. چشماندازی که نشان میدهد اروپا خالی از هرگونه اخلاقیاتی شده بود و عدم اطمینان و خیانت در سرتاسر شهرها موج میزد و مردم نیز مجبور بودند خودشان را با این شرایط وقف دهند.
۲. جاسوسی که از سردسیر آمد (The Spy Who Came in From the Cold)
- کارگردان: مارتین ریت
- بازیگران: ریچارد برتون، کلیر بلوم، اسکار ورنر
- تاریخ انتشار: ۱۹۶۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
این فیلم که از رمان جان لو کاره به همین نام اقتباس شده، به روایت داستان الک لیماس (با بازی ریچارد برتون) مامور ناامید سازمان اطلاعات جاسوسی بریتانیا میپردازد که پس از مرگ یکی از ماموران مخفی از برلین غربی به لندن فرستاده میشود. او که تصور میکند از چشم روسایش افتاده، تصمیم میگیرد اطلاعاتی را در اختیار آلمان شرقی کمونیست قرار دهد و در عین حال با نان پری (با بازی کلر بلوم) که در حزب کمونیست بریتانیا فعالیت دارد، دوست میشود. با این حال، چندی نمیگذرد که این دو در دام سازمان جاسوسی گرفتار میشوند. پایان تراژیک این داستان، قساوت و بیرحمی سازمان اطلاعاتی بریتانیا و آلمان شرقی را در طول جنگ سرد به مخاطبین نشان میدهد.
لیماس در نهایت قربانی سنگدلی مافوقهایش میشود و نمیتواند بیتفاوتی آنها را نسبت به عواقبی که اعمالشان در پی دارند بپذیرد. بنابراین احساسی بودن و دلنازک او، علی رقم چهره بیروحش سبب نابودیاش میشود. او یکی از قربانیان درگیری بیرحمانهای است که بیشتر به ایدئولوژیهای رقبا مربوط میشود تا توزیع قدرت جهانی. بنابراین «جاسوسی که از سردسیر آمد»، به طور ضمنی شرایط جنگ سرد را مورد انتقاد قرار میدهد.
۳. پرده پاره (Torn Curtain)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: پل نیومن، جولی اندروز، لیلا کدرووا
- تاریخ انتشار: ۱۹۶۶
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
«پرده پاره» به داستانی سرشار از فریب، اضطراب و دسیسه که در سالهای جنگ سرد امری رایج تلقی میشد میپردازد. سارا شرمن (با بازی جولی اندروز)، دستیار و نامزد دانشمند صنعت موشکی آمریکایی، مایکل آرمسترانگ (با بازی پل نیومن)، به او مشکوک میشود و فکر میکند که شریک زندگیاش میخواهد به اتحاد جماهیر شوروی فرار کند و در یک سفر مخفیانه به آلمان شرقی پناهنده شود.
البته فیلم هیجانانگیز «پرده پاره» اثر آلفرد هیچکاک از فقدان شیمی بین اندروز و نیومن رنج میبرد و حتی خود هیچکاک هم از انتخاب بازیگران و فیلمنامه چندان راضی نبود. اما این فیلم در کل توانست داستان مورد نظر را به خوبی به نمایش بگذارد و کشمکشهای جنگ سرد را بر پرده سینماها بیاورد هرچند که پایان فیلم چندان جالب نبود و حتی تا حدی مسخره بود. «پرده پاره» به واسطه وسواس خلاقانه هیچکاک به روایت دنیایی میپردازد که در آن بدگمانی به امری نرمال تبدیل شده است.
۴. زندگی دیگران (The Lives of Others)
- کارگردان: فلوریان هنکل فون دونرسمارک
- بازیگران: اولریش موهه، سباستیان کخ، مارتینا گدک
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
این فیلم که در ژانر درام رمانتیک به کارگردانی فلوریان هنکل فون دونرسمارک ساخته شده به روایت زندگی گئورگ دریمن (با بازی سباستین کخ) نمایشنامهنویس مرموز و نامزد دوستداشتنیاش که بازیگری به نام کریستا ماریا سیلند (با بازی مارتینا گدک) است میپردازد. هر دوی این افراد حتی در دوران دیکتاتوری-کمونیستی آلمان شرقی نیز توانسته بودند به لحاظ هنری انسانهای موفقی باشند، اما در نهایت از خودکشی دوستانشان و سرکوب دائمی افراد خلاق دور و برشان توسط رژیم متعصب به تنگ میآیند.
چندی نمیگذرد که کار گئورگ، خشم وزیر فرهنگ، برونو همپف (با بازی توماس تین) را که نمیتواند شاهد پیشرفتهای او و کریستا ماریا شود برمیانگیزد و لذا این زوج توسط گرد وایسلر (با بازی اولریش موهه) که بازجوی ارشد اشتازی است و زندگی شخصی تنها و بیروحی دارد تحت نظر گرفته میشوند. از آن زمان به بعد، فیلم به این موضوع میپردازد که چگونه یک رژیم دیکتاتوری میتواند کاری کند که دوستان، عشاق و همسایگان به دشمنانی تبدیل شوند که یکدیگر را زیر نظر بگیرند و نشان میدهد که چگونه دستگاه امنیتی آلمان شرقی بر زندگی روزمره افراد تاثیر میگذاشت.
پایان این فیلم به زیبایی هر چه تمامتر، قساوت و بیرحمی و ظلم پلیس مخفی آلمان شرقی را به تصویر میکشد و لذا نمیتوان این فیلم را یک ملودرام دانست. این فیلم نه تنها نشان میدهد که افراد در رژیم کمونیستی نمیتوانند از لحاظ احساسات و خلاقیت آزاد باشند، بلکه آسیب اخلاقی قابلتوجهی را به تصویر میکشد که رژیم دیکتاتوری بر افراد اعمال میکند. سکانس به یاد ماندنی فیلم را میتوان، آخرین گفتگوی گئورگ با برونو، رئیس حرفهای اشتازی که پس از فروپاشی دیوار برلین روی میدهد دانست. گئورگ در این سکانس میگوید: «فکر کردن به اینکه افرادی مانند شما بر جهان حکومت کنند وحشتناک است».
۵. بندزن خیاط سرباز جاسوس (Tinker Tailor Soldier Spy)
- کارگردان: توماس آلفردسن
- بازیگران: گری الدمن، کالین فرث، تام هاردی
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۱
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
این فیلم که دومین فیلم اقتباسی از رمان لوکاره با همین عنوان است بسیار جذابتر از نسخهای است که در سال ۱۹۷۹ از بیبیسی پخش شد. در طی عملیات سازمان جاسوسی بریتانیا که در دهه ۱۹۷۰ در بوداپست به راه افتاده بود، یک مامور بریتانیایی به نام جیم پرایدو (با بازی مارک استرانگ) کشته شد و همین امر سبب شد تا دو تن از مقامات اطلاعاتی به نامهای کنترل (با بازی جان هرت) و جورج اسمایلی (با بازی گری اولدمن) بازنشست شوند. با این حال، وقتی که اسمایلی درمییابد که یک جاسوس شوروی در تیم ماموران سازمان جاسوسی بریتانیا وجود دارد تمامی امور را در دست میگیرد و به بازجویی از سایر قربانیان ماموریتهای اطلاعاتی بریتانیا میپردازد.
ماهیت گسسته روایتهای مختلف داستان، به همراه ریتم کند فیلم و وجود بازیگران فوقالعادهای نظیر بندیکت کامبربچ، کالین فرث و تام هاردی، سبب شده که این فیلم یکی از درخشانترین فیلمهایی باشد که تا کنون در ژانر جاسوسی مشاهده نمودهاید. علاوه بر این، تم زرد و سایر رنگهای متمایل به قرمز به کار گرفته شده در فیلم، شرایط ترسناک و رازآلود انگلستان پس از جنگ و حس رو به رشد شکست مقامات اطلاعاتی این کشور را به خوبی نمایان میکند. درست همانند فیلم «جاسوسی که از سردسیر آمد» این فیلم به وضوح نشان میدهد که چگونه بوروکراسی و بازی قدرت، اعتماد میان کارمندان اطلاعاتی را از بین میبرد و هیچکس از شر خیانت و فریب در امان نمیماند.
۶. باربارا (Barbara)
- کارگردان: کریستین پتزولد
- بازیگران: تینا هوس، رونالد تسرفلد، مارک واشکه
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
درام تکان دهنده کریستین پتزولد که به روایت داستانی در دهه ۱۹۸۰ میپردازد، داستان باربارا (نینا هوس) یک پزشک آلمانی شرقی را نقل میکند که پس از درخواست برای ترک وطن کمونیستیاش وادار شد در کلینیکی واقع در حومه شهر کار کند. او که مدام توسط اشتازی تحت نظر گرفته شده، دریافت که همکارش، دکتر آندره رایزر (با بازی رونالد زهرفلد) در ازای اینکه پلیس مخفی او را رها کند به جاسوسی از همکارانش به خصوص باربارا پرداخته است. با این حال، وقتی که باربارا با استلا (جاسنا فریتزی بائر)، نوجوان بارداری که از اردوگاه کار اجباری فرار کرده برخورد میکند قلبش به درد میآید.
کاراکترهای خلق شده توسط پتزولد به روایت داستانی دردناک و غمآلود میپردازند. علاوه بر این، تناژ به کار گرفته شده در پسزمینه و سکوت نافذ فیلم، دنیایی تهی از هرگونه زیبایی را که به واسطه وجود دستگاههای دولتی سرکوبگر ایجاد شده به تصویر میکشند. این فیلم مفاهیم ارزشمندی نظیر از خود گذشتگی و عشق را چنان به تصویر میکشد که مخاطب میتواند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کند. «باربارا» داستان زنی را نقل میکند که در تلاش است آنچه را که به نظرش درست میآید انجام دهد. تنش بین خواستههای شخصی باربارا و رنجی که میکشد سبب میشود که فیلم برای مخاطبان بسیار جذاب باشد.
۷. پل جاسوسها (Bridge of Spies)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام هنکس، امی رایان، آلن آلدا
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
هنگامی که وکیل جیمز داناوان (با بازی تام هنکس) در دهه ۱۹۵۰ آمریکا برای دفاع از یکی از جاسوسان شوروی به نام رودولف آبل (با بازی مارک رایلنس) به خدمت گرفته میشود، به شدت مورد اهانت عموم قرار میگیرد. اما زمانی که خلبان آمریکایی سازمان سیا، گری پاورز (با بازی آستین استوول) توسط روسها دستگیر میشود، داناوان به برلین شرقی سفر میکند تا برای آزادی او و دانشجوی فارغالتحصیل آمریکایی، فردریک پریور (ویل راجرز) با آنها مذاکره نماید.
هنکس با جذابیت و بازی کاریزماتیک همیشگی خود توانست داستان فیلم را به زیبایی هرچه تمامتر به مخاطبین نشان دهد، اما در عین حال میتوان ستاره فیلم را رایلنس دانست که برای بازی در نقش رودولف آبل برنده جایزه اسکار شد. عدم رعایت وقایع دقیق تاریخی توسط اسپیلبرگ همراه با جزئیات مبادلهای که معروف است در پل گلینیک بین برلین غربی و آلمان شرقی انجام شد و در فیلم نیز به طور دقیق به تصویر کشیده شد توانست روند داستان را بسیار جذابتر نماید و گرچه داستان فیلم بسیار دلخراش و غمانگیز بود اما در نهایت میتوان، «پل جاسوسان» را داستانی امیدوارکننده درباره تبادل زندانیان دانست. البته انتقال زندانیان نقطه پایانی برای خصومت نه چندان پنهان بین ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی نبود، اما این فیلم توانست به زیبایی هرچه تمامتر تاثیر ویرانگر درگیری را بر زندگی مردم عادی نشان دهد.
منبع: collider