۲۰ تغییر شکل تکاندهندهی بازیگران برای نزدیکتر شدن به شخصیت فیلم
وقتی شبکهی هولو (Hulu) برای نخستینبار عکسهایی از لیلی جیمز در نقش پاملا اندرسون سریال پم و تامی (Pam and Tommy) را منتشر کرد، همهی مخابان تعجب کردند، چرا که جیمز بهقدری تغییر کرده بود که بیش از خود اندسون شبیه به او بود. جیمز با این تغییر بزرگ خود ما را به یاد بازیگران بزرگی انداخت که طی تاریخ سینما برای نزدیکتر شدن به نقشهایشان، تغییرات فیزیکی مانند کمکردن یا افزایش وزن و … یا تغییرات منتج از گریم را به جان خریدهاند. تغییراتی که تا زمانی که سینما زنده است، ادامه خواهند داشت.
یکی از دلایل بزرگ شهرت یافتن بعضی از بازیگران، همین تغییرات آنها است؛ کریستین بیل که بهدنبال تغییرهای فراوان خود شهرت دارد یکی از این بازیگران است. در موارد زیادی این تغییرها بازیگران را به اسکار رسانده است از جمله خود بیل در مشتزن، چارلیز ترون در هیولا، متیو مککانهی در باشگاه خریداران دالاس و …، اما بدون نقشآفرینیهای هنرمندانهی بازیگرانی که این تغییرها را به روی خود پیاده کردهاند در لایههای زیرین شخصیتهایی که مقابل دوربین میبرند، این شخصیتها ماندگار نمیشدند.
در ادامه نگاهی به ۲۰ بازیگر میاندازیم که برای خلق نمودن هرچه بهتر شخصیتهای خود، تغییرات بزرگی را به جان خریدهاند.
۱. لیلی جیمز در پم و تامی
وقتی که شبکهی هولو برای نخستینبار در ماه می گذشته عکسهایی از سریال خود، پم و تامی که دربارهی سرگذشت پیچیدهی پاملا اندرسون و تامی لی است را منتشر کرد، شبکههای اجتماعی منفجر شدند. کارگردانی این سریال برعهدهی کریگ گیلسپی، کارگردان فیلم من تونیا هستم (I, Tonya)، است و توسط راب سیگل، نویسنده فیلم کشتیگیر (The Wrestler)، نوشته شده است، نقش مقابل جیمز را هم سباستین استار بازی میکند، اما آنچه تا به امروز دربارهی این سریال بر سر زبانها افتاده است، تغییر بزرگ لیلی جیمز است که باعث میشود چهرهاش در نگاه اول قابل تشخیص نباشد.
۲. تیلدا سوئینتن در سوسپیریا (Suspiria)
سوئینتن در نسخهی بازسازیشدهی لوکا گوادانینو از فیلم داریو آرجنتو در نقش سه شخصیت متفاوت مقابل دوربین ظاهر میشود و تنها در لباس یکی از این شخصیتها، شبیه به خودش است. شخصیت دکتر جوزف کلمپرر سوئینتن را تبدیل به یک پیرمرد میکند، درحالیکه شخصیت مادر هلنا مارکوس یک جادوگر پیر است. سوئینتن در این تغییرها از یک کمک بزرگ بهره میبرد و آن هم حضور طراح گریم برندهی اسکار، مارک کولیر، در کنارش است. برای تبدیل شدن به کلمپرر، سوئینتن هر روز چهار ساعت بر روی صندلی گریم مینشست.
۳. تیلدا سوئینتن در هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)
سوسپیریا نخستینباری نبود که سوئینتن با مارک کوئیلر، طراح گریم، کار میکرد. این دو پیش از این در هتل بزرگ بوداپست با یکدیگر همکاری کرده بودند تا سوئینتن را تبدیل به پیرزنی ۸۴ ساله کنند و این تلاش آنها برای کوئیلر و همکارش، فرانسس هانون، اسکار بهترین طراحی مو و گریم را به همراه داشت. کوئیلر دربارهی این گریم در مصاحبهای گفت: «یک پروسهی کاملا سنتی بود. ما یک قالب پلاستیکی را به چهرهی زندهی سوئینتن متصل کردیم، اما با آنچه امروز در حال رخ دادن است، ما در هر کار چیز جدیدی یاد میگیریم و هربار که کار جدیدی میکنیم، از تجربیات گذشتهی خود استفاده میکنیم.»
۴. گری اولدمن در تاریکترین لحظات (Darkest Hour)
طراح گریم افسانهای کازو هیرو از بازنشستگی بیرون آمد تا گری اولدمن را برای درام تاریخی جو رایت، تاریکترین لحظات، تبدیل به وینستون چرچیل کند. این بیرون آمدن از بازنشستگی، یک اسکار برای هیرو و یک اسکار برای اولدمن همراه داشت. هیرو به مجلهی ورایتی گفته است که شش ماه صرف آزمایش تکنیکهای گریم مختلف کرده است تا بتواند مناسبترین گزینه برای خلق کردن چرچیل از طریق گری اولدمن را انتخاب کند.
او اضافه کرد: «استفاده از گریمی که برپایهی شباهتهای فردی باشد غیرممکن است، چرا که هیچ دونفری شبیه به هم نیستند؛ بهخصوص چرچیل و اولدمن. پس من مجبور بودم که راهی را بیابم که چهرهی اولدمن را به چرچیل شبیه کنم و در همانحال به نظر نیاید که او ماسک زده است.»
۵. شارلیز ترون در هیولا (Monster)
برای بازی در نقش قاتل سریالی، آیلین وورنوس، در فیلم پتی جنکینز، شارلیز ترون بیش از ۱۳ کیلوگرم وزن اضافه کرد، لنزهای قهوهای گذاشت و پشت لب بالایی خود از دندان مصنوعی استفاده کرد. این شخصیت مشهورترین ایفای نفش کارنامهی ترون است و توانسته است اسکار را هم برای او به ارمغان بیاورد. برای ترون اما بخش احساسی نقشآفرینیاش همیشه از بخش فیزیکی آن مهمتر بوده است.
جنکینز در رابطه با این نقش در مصاحبهای گفتهاست: «این نوع نقشآفرینی قرار بود بسیار متفاوت باشد، چراکه آیلین شخصیتی منحصربهفرد است. من به دنبال کسی میگشتم که به قدر کافی شجاع و قوی باشد که آنچه برای ایفای نقش به عنوان آیلین نیاز است را انجام دهد.»
۶. کریستین بیل در ماشینچی (The Machinist)
بیل چهار ماه پیش از شروع تولید، روی کم کردن وزن خود کار کرد و در تریلر روانشناختی برد اندرسون نقش مرد بیخوابی را بازی کرد که توسط چرخهی پارانویا و احساس گناه به ستوه میآید. بیل بیش از ۲۷ کیلوگرم وزن کم کرد و وزن خود را به کمتر از ۵۴ کیلوگرم رساند. زندگینامهی هریسون چانگ دربارهی بیل میگوید که این بازیگر هر روز تنها آب، یک سیب و یک فنجان قهوه مصرف میکرد تا برای نقشآفرینی آماده شود. بیل به مجلهی آقایان گفته بود که برای از دست دادن وزن، بهطور فراوان از سیگار استفاده میکرد و نوع خاصی از مشروبات الکلی را مینوشید.
۷. جان لیسگو و شارلیز ترون در بامبشل (Bombshell)
کازو هیرو پس از بیرون آمدن از بازنشستگی و کار کردن در تاریکترین لحظات، به کار کردن ادامه داد و به پروژهی بامبشل پیوست. هیرو، شارلیز ترون را به مگان کلی و جان لیسگو را به راجر آیلز تبدیل کرد تا درام رسوایی جنسی فاکس نیوز به بهترین شکل به مخاطب منتقل شود و او دوباره بتواند اسکار بهترین طراحی مو و گریم را به خانه ببرد.
هیرو به ایندیوایر گفت که برای گریم ترون در نقش کلی، خط قرمزهای خود را شکستهاست. او گفت: «ما همواره از این گونه گریم اجتناب میکنیم، چرا که هر بخش مورد استفاده بسیار کوچک است و نگهداری آن در جای خود، هنگام فیلمبرداری، سخت. اگر آنها سرجای خودشان نباشند خیلی زود متوجه میشوید و مهم است و حیاتی که آنها هر روز به گونهای تنظیم شوند که دقیقا سرجای خودشان باشند.»
۸. مارتین شین در یهودا و مسیح سیاه (Judas and the Black Messiah)
یکی دیگر از تغییرهایی که به تازگی سینمادوستان را شوکه کرد، گریمی بود که در یهودا و مسیح سیاه مارتین شین را تبدیل به رییس سابق افبیآی، جی. ادگار هوور، کرد. فیلمی از شاکا کینگ که شین در دو صحنهی آن حضوری پررنگ دارد. تشخیص شین در این فیلم بهقدری سخت است که بسیاری از بینندگان هنگامی که نخستین تیزرهای تبلیعاتی فیلم منتشر شدند، نتوانستند او را بشناسند.
شین به ایبیسی نیوز گفت که پذیرفتن نقش هوور چالش بزرگی بود و این که نیاز بود چند ساعت روی صندلی گریم بنشینم، هیچ اهمیتی نداشت: «من نقش یکی از بدترین انسانهای تاریخ را ایفا میکردم که چهرهی اجتماعی متفاوتی داشت، اما از نظر شخصی یک مرد شکسته بود. او زندگیهای فراوانی را نابود کرد، بهخصوص زندگی سیاهپوستان را و من از بازی کردن در نقش او خوشحال نبودم. من هرکاری میشد کردم که نقش او را بازی نکنم. اما شاکا آدم خیرهکنندهای است.»
۹. متیو مککانهی در باشگاه خریداران دالاس (Dallas Buyers Club)
متیو مککانهی نزدیک به ۲۲ کیلوگرم وزن کم کرد تا بتواند نقش کابوی فیلم باشگاه خریداران دالاس را ایفا کند. داستانی که براساس زندگی حقیقی وودروف ساخته شده است که در سیوپنجسالگی اچآیوی را در او شناسایی کردند و او شروع به قاچاق داروهای تاییدعلمینشده برای درمان نشانههای اچایوی و ایدز به تگزاس کرد. مککانهی به بیبیسی گفت که برای جایگزینی عادت غذا خوردن طبیعی، یخ میجوید.
او ادامه داد: «من این کار را به سالمترین شیوهی ممکن انجام دادم. با یک متخصص تغذیه ملاقات کردم و به خودم چهار ماه زمان دادم تا وزن کم کنم و درست مثل ساعت، طبق یک برنامهی مشخص به آرامی وزن کم کردم تا به وزن دلخواه خودم برسم. شگفتی آنجا بود که چگونه انرژیای که از گردن به پایین از دست میدادم به گردن به بالا منتقل میشد. من بهطور طبی هوشیارتر شده بودم، تقریبا پرانرژی، مقدار خواب شبانهام سه ساعت کاهش یافته بود. از گردن به بالا انرژی فراوانی داشتم. این چیزی بود که نمیدانستم قرار است، رخ بدهد. مککانهی برای ایفای نقش خود به عنوان وودروف توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی را بدست آورد.
۱۰. جرد لیتو در فصل ۲۷ (Chapter 27)
جرد لیتو برای ایفای نقش قاتل جان لنون، مارک چپمن، ۳۲ کیلوگرم به وزن خود اضافه کرد. لیتو یکبار در مصاحبهای با ووگ در این رابطه گفت: «من ۳۲ کیلوگرم به وزن خودم اضافه کردم و از گریم استفاده کردم تا صورتم را پفدار کنم و واقعا بیست و چهارساعته و هفت روز هفته در بدن او زندگی کنم. من نمیتوانستم در انتهای روز او را رها کنم. او با من میماند و حتی به رویاهایم نفوذ میکرد.»
با توجه به گزارشی که مجلهی اله منتشر کرد، لیتو از طریق خوردن پیتزا، برگر و خوردن شکلاتهایی خاص، دومرتبه در روز، وزن خود را اضافه کرد. مراحل آماده شدن برای نقش واقعا سخت بود و حتی لیتو برای دورهای مجبور شد از ویلچر استفاده کند، چرا که با آن همه وزن اضافی، راه رفتن دشوار و دردناک بود. لیتو بعدها به گاردین گفت که از تصمیمش پشیمان است: «واقعا این یک کار احمقانه است. من نقرس گرفتم و کلسترولم در مدت زمانی کوتاه بهقدری بالا رفت که پزشکان میخواستند مرا وارد پروسهی درمانیای کنند که برای افراد بسیار پیرتر است.» با اینهمه در نهایت لیتو این تجربه را سفری خیرهکننده مینامد.
۱۱. کریستین بیل در مشتزن (The Fighter)
مشتزن دیوید او. راسل یکی دیگر از مثالهایی است که میتوان برای استاد بودن بیل در کم و زیاد کردن وزن، زد. بیل در فیلم نقش مربی بکس معتاد و برادر میکی وارد که مارک والبرگ نقش آن را ایفا میکند را بازی میکند. او برای ایفای نقش خود در این فیلم، اسکار بهترین بازیگر مکمل را به کارنامهی خود اضافه کرد.
بیل به یک خبرگزاری اروپایی گفت که برای کم کردن وزن، فقط دویده است: «فقط مثل دیوانهها میدویدم. میتوانستم برای ساعتها بدوم و در نهایت احساس سلامتی هم داشتم.» او همچنین به شوخی اضافه کرد که برای کم کردن وزن مقدار زیادی کوکائین هم مصرف کرده است.
۱۲. گری اولدمن در هانیبال (Hannibal)
اولدمن اسکار خود را برای تاریکترین ساعت گرفت، اما جایزهی شوکهکنندهترین تغییر اولدمن بر پردهی نقرهای میرسد به هانیبال. اولدمن در این فیلم جنایی ۲۰۰۱ در نقش میسن ورگر، یک متجاوز به کودکان با چهرهای درهم ریخته نقشآفرینی میکند. علاوه بر تغییری که باعث جذابیت نقش میشد، یک نکتهی دیگر هم وجود داشت و آن، این بود که نام اولدمن در تیتراژهای نسخههای پخش شده در سینماها به چشم نمیخورد.
اولدمن به ایجیان در اینباره گفت: «من درحال ایفای نقش مردی بدون چهره بودم. پس کمی بیشتر از آن لذت بردیم. با خود فکر کردیم که عالی میشود. مردی بدون چهره و بدون نام؛ مردی بینام و نشان. طراح گریم، گرگ کانوم، دربارهی تغییر اولدمن به گاردین گفت: «من میدانستم که هنگام کار کردن با او انتخابهای بیشتری داریم. اولین چیزی که او گفت این بود که آیا میتوانیم چشمهایم را گشادتر کنیم؟» کانوم در ادامه گفت: «شخصیتی که نه لب دارد، نه گونه، نه مژه، واقعا حالبههمزن است. من عکسهایی از اولدمن در نقش ورگر را به مردم نشان میدادم و آنها همه میگفتند وای خدای من و از من دور میشدند و این مرا خیلی خوشحال میکرد.
۱۳. استیو کارل در فاکسکچر (Foxcatcher)
گریمی سنگین و دماغی مصنوعی، استیو کارل را برای درام بنت میلر، تبدیل به جان دو پونت کرد. طراح گریم دربارهی گریم کارل گفته است: «ببینید، دماغ در واقع خیلی کوچک است. دو پونت چهرهی متفاوتی داشت و خودش را با توجه به دماغش بهطور استعارهای، عقاب طلایی صدا میزد. اگرچه استیو یک دماغ کامل را روی صورت خود جا داده است، اما بیشتر از اینکه پل دماغ تغییر یابد، نوک آن تغییر کرده است. یک پیشانی مصنوعی که فرم ابروهای او را تغییر میدهد و یک لب پایین مصنوعی که حالت دهان او را.»
۱۴. مارگو رابی در ماری ملکهی اسکاتلند (Mary Queen of Scots)
مارگو رابی با گریم متفاوت خود در نقش ملکه الیزابت اول در فیلم ماری ملکهی اسکاتلند، هواداران را شوکه کرد. جنی شیرکور، طراح گریم، در مصاحبه با ددلاین دربارهی روند شکل گیری الیزابت گفتهاست که کشمکش الیزابت واقعی با بیماری آبله، پایه و اساس تغییر چهرهی رابی بود: «این به آن معنی بود که زخمیهایی بر چهرهاش وجود داشت و او نیاز داشت تا آن ها را بپوشاند. در نتیجه او باید یک لایهی ضخیم سفید بر چهرهاش میکشید.»
۱۵. کریستین بیل در حقهبازی آمریکایی (American Hustle)
در سمت مخالف مشتزن و ماشینچی، حقهبازی آمریکایی قرار دارد که در آن کریستین بیل وزن خود را به بیش از ۹۰ کیلوگرم رساند تا بتواند نقش کلاهبردار هنری، ایروینگ راسنفلد را ایفا کند. بیل دربارهی افزایش وزن خود به مجلهی پیپل گفت: «تعداد زیادی دونات خوردم، کلی چیزبرگر خوردم و هر چیزی که دستم به آن میرسید را میخوردم. به معنای واقعی کلمه هرچه بر سر راهم بود را میخوردم. من تقریبا ۸۴ کیلوگرم بودم و به ۱۰۴ کیلوگرم رسیدم.
همسرم مرا در شمایل مختلف و حالبههمزنی دیده است و بدون توجه به این که من چه شکلی هستم، مرا تحمل میکند. از این که یک همسر صبور و دوستداشتنی دارم خوشحالم. به نظر دخترم این شمایل بامزه بود؛ این که یک شکم گنده داشته باشم و یک سر کچل. او روی سرم میزد، به من میخندید و مرا دست میانداخت. به او کلی خوش گذشت و برایش بسیار سرگرمکننده بود.»
۱۶. تام کروز در تندر استوایی (Tropic Thunder)
تام کروز با حضور در نقش درخشان مدیر اجرایی استودیویی، لس گراسمن، همه را شگفتزده کرد. طبق برنامهی سازندگان فیلم، کروز نیازی نداشت که از چاقی مصنوعی استفاده کند، اما او به کارگردان، بن استیلر، گفت که این تغییرات تنها راهی است که میتواند از طریق آنها به ایفای نقش لس گراسمن برسد.
کروز به بیبیسی گفت: «من به بن گفتم که دستهای چاق میخواهم و میخواهم برقصم. او به من نگاه کرد و گفت چی؟، من گفتم بن من دستهای چاق نیاز دارم و قرار است برقصم. بن گفت جدی میگی؟ چرا فقط همینجوری که هستی نقش بازی نمیکنی؟ و من گفتم راه دیگری برای بازی در نقش این شخصیت بلد نیستم. بعد از آن من گریمهای آزمایشی را انجام دادم و دستهای چاق مختلفی را آزمایش کردم.»
۱۷. رونی مارا در دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo)
رونی مارا برای رسیدن به شخصیت هکر لیزبث سالاندر دختری با خالکوبی اژدهای دیوید فینچر، با طراح گریم، پت مکگراث، طراح لباس، تریش سامرویل و طراح مو، دانیلو، همکاری کرد. او تغییرات زیادی را برای ایفای این نقش پذیرفت، از جمله تیغزدن موهای سر، پیرسینگ کردن قسمتهای مختلف بدن، رنگ کردن ابروها و … . یکی از دلایلی که این تغییرات مارا هنگام اکران فیلم به قدر کافی دیده نشد، این بود که او در آن زمان نام بزرگی نداشت و پیش از آن تنها به عنوان نقشهای مکمل در کابوس در خیابان الم (A Nightmare on Elm street) و شبکهی اجتماعی (The Social Network)، کمی دیده شده بود.
پس از دختری با خالکوبی اژدها و اثبات متعهد بودن به نقش توسط مارا بود که او تبدیل به بازیگری شد که ارزش دنبال کردن دارد. ما را دربارهی تغییرات خود به مجلهی ووگ گفت: «بزرگترین شوک، ابروها بودند، چرا که کاملا چهرهام را عوض میکردند و من خودم را نمیشناختم. اما من مشکلی نداشتم، چون میدانستم واقعا به من کمک میکند که بتوانم به شخصیت نفوذ کنم.»
۱۸. کمیل نانجیانی در جاودانگان (The Eternals)
کمدین، کمیل نانجیانی، با عکسهایی که از او در نقش یکی از شخصیتهای فیلم جدید دنیای مارول، جاودانگان، منتشر شده و تغییرات فیزیکیاش، فضای مجازی را منفجر کرده است. نانجیانی در مصاحبهای توضیح داد که چرا نیاز بود برای نخستین نقشآفرینیاش در دنیای مارول تا این اندازه شکل فیزیکی بدن خود را تغییر دهد: «اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود که خدایا باورم نمیشه این اتفاق داره میافته. دومین چیزی که به ذهنم اومد این بود که لعنتی حالا باید برم باشگاه و به بدنم سر و سامون بدم. برای من مهم بود، چرا که من اولین ابرقهرمان پاکستانی توی یک فیلم جریان اصلی هالیوود و یک فیلم مارول بودم. فک کنم میخواستم شبیه کسایی باشم که با ثور و کاپیتان آمریکا میگردن.»
۱۹. کریس همسورث در در دل دریا (In the Heart of the Sea)
تصویر سینمایی کریس همسورث با فیزیک قدرتمندش تعریف میشود و همین است که باعث شد وقتی او در فیلم در دل دریای ران هاوارد مقدار زیادی وزن کم کرد، توانست همه را شکه کند. برای این که بتواند بهدرستی نقش شخصیتی که در یک جزیرهی دورافتاده گیرکردهاست را ایفا کند، این بازیگر به رژیم پانصد کالری در روز پایبند شد. همسورث در مصاحبه با اینترتینمنت تونایت گفت: «لحظههای زیادی بود که وقتی در مقابل دوربین بودم، فقط به غذا فکر میکردم.»
۲۰. ماریون کوتیار در زندگی گلگون (La vie en rose)
تغییر درامانیک ماریون کوتیار و تبدیل شدن به خوانندهی بزرگ فرانسوی، ادیث پیاف، در فیلم درام زندگینامهای زندگی گلگون، اسکار بهترین بازیگری و بهترین طراحی مو و گریم را برای دستاندرکاران فیلم به همراه داشت. ووگ در مقالهای نوشت: «او مجبور بود ابروهایش و بخشی از موهای خود را بتراشد تا خطوط رشد موی پیاف را بهدرستی به مخاطبان القا کند. کوتیار همچنین مجبور بود ساعتهای طولانی تمرین کند تا بتواند صدای خود را آماده کند و علاوه بر این باید روزی پنج ساعت روی صندلی گریم مینشست.
همچنین او باید بر زبان بدن خود هم کار میکرد تا به کوچکی و شکنندگی ادیث پیاف برسد.» کوتیار بعدها اعلام کرد که چندین ماه برایش طول کشید تا بتواند از شخصیتاش جدا شود. شخصیتی که به گفتهی کوتیار، دوست نداشت از بدن و ذهن او جدا شود.
منبع: indiewire
کاش عکس قبل و بعد میزاشتی تا بهتر متوجه بشیم
ولی مقاله عالی بود
پ هیث لجر چی