۱۰ بازیگر مرد شاخص فیلمهای دههی ۹۰ میلادی
دههی ۹۰ میلادی دورهای مهم و تعیین کننده در صنعت سینما بود؛ سینمای مستقل شکوفا شد، رنسانس دیزنی آمد و رفت، بلاک باسترهای مدرن شکل گرفتند و بعضی از فاجعهبارترین فیلمهای تاریخ بر گیشه حکمفرما شدند. در حقیقت زمان پیشرفت و تغییراتی بود که راه را برای هزارهی جدید هموار کرد.
بسیاری از بازیگران در این دهه به موفقیتهای تجاری و انتقادی دست یافتند و به نمادهای فرهنگ عامه تبدیل شدند. به لطف شخصیت جذاب و نقشهای ماندگارشان در فیلمهای تماشایی و تأثیرگذار، در تاریخ هالیوود ماندگار شدند و حالا نامشان مترادف با شگفتیهای دههی ۹۰ تعریف میشود.
۱۰- مکالی کالکین
پس از اکران دو قسمت از فیلم محبوب «تنها در خانه» (Home Alone) به فاصلهی دو سال مکالی کالکین به یک ستارهی تمامعیار و یکی از نمادهای فرهنگ عامه در دههی ۹۰ میلادی تبدیل شد. او با ایفای نقش کوین مک کالیستر ثابت کرد بهترین بازیگر کودک دهه و یکی از بهترینها در تاریخ سینما است. بازی او در اولین قسمت به اندازهای روان و تماشایی از آب درآمد که نامزد جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی سال ۱۹۹۱ شد .
کالکین پس از موفقیتهای تنها در خانه، با چند انتخاب متفاوت و البته هوشمندانه به کارنامهی هنریاش تنوع بخشید که از جملهی آنها میتوان به «دختر من» (My Girl) محصول سال ۱۹۹۱، «پسر خوب» (The Good Son) محصول سال ۱۹۹۳ و «ریچی ریچ» (Richie Rich) محصول سال ۱۹۹۴ اشاره کرد. او تصمیم گرفت بقیهی دهه را استراحت کند و پروژهی سینمایی شاخصی را نپذیرفت. البته در هزارهی جدید به سینما بازگشت اما حداقل تا این لحظه نتوانسته موفقیتهایش در نیمهی اول دههی ۹۰ را تکرار کند.
۹- کوین کاستنر
کوین کاستنر در نیمهی اول دههی ۹۰ درخشید. او در اواخر دههی ۸۰ به موفقیتهای بزرگی دست یافت که از جملهی آنها میتوان به «بول دورهام» (Bull Durham) و فیلم کلاسیک «سرزمین رویاها» (Field of Dreams) اشاره کرد. با این حال دههی ۹۰ دورهای بود که بهعنوان یک سوپراستار شناخته شد و گیشه را به تسخیر خود درآورد. کاستنر این دورهی طلایی را با چهارمین فیلم پرفروش دهه یعنی «رقصنده با گرگها» (Dances with Wolves) آغاز کرد و موفق شد جایزهی اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را هم از آن خود کند.
سپس در فیلمهای پرفروش گیشه مثل «رابینهود: شاهزادهی دزدان» (Robin Hood: Prince of Thieves) و «بادیگارد» (The Bodyguard) حضور پیدا کرد. از سوی دیگر با ایفای نقش در آثاری مثل «جی اف کی» (JFK) و «یک دنیای بینقص» (A Perfect World) تحسین منتقدان را هم برانگیخت.
کاستنر سال ۱۹۹۵ در پرهزینهترین فیلم آن دوره یعنی «دنیای آب» (Waterworld) بهعنوان بازیگر و تهیهکننده حضور داشت. این فیلم بر خلاف پیشبینیها با شکست تجاری سختی مواجه شد. کاستنر به بازیگری ادامه داد اما پس از این شکست سنگین هیچ وقت نتوانست جایگاهش بهعنوان یک سوپراستار را پس بگیرد.
۸- جان تراولتا
جان تراولتا در اواخر دههی ۷۰ با «تب شب یکشنبه» (Saturday Night Fever) و «گریس» (Grease) به شهرت جهانی رسید اما در دههی ۸۰ افول عجیب و غریبی داشت؛ به گونهای که کمتر کسی فکر میکرد بتواند از شکستهای دنبالهدارش خلاص شود و به دوران اوج بازگردد اما این اتفاق معجزهآسا با «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction) کوئنتین تارانتینو در دههی ۹۰ به وقوع پیوست و مسیر حرفهای جان تراولتا برای همیشه تغییر کرد.
پالپ فیکشن عملا زندگی حرفهای او را احیا کرد و نقش وینسنت وگا بهعنوان یک گانگستر بانمک و منحصربهفرد، نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد. تراولتا دوباره به یکی از سوپراستارهای تمامعیار هالیوود تبدیل شد و فیلمسازان مهمی دوست داشتند با او همکاری کنند.
او بقیهی دهه را به بازی در فیلمهای موفق تجاری از جمله کمدی «کوتوله را بگیرید» (Get Shorty)، آثار اکشنی مثل «پیکانهای شکسته» (Broken Arrow) و «تغییر چهره» (Face/Off) و درام سیاسی «رنگهای بنیادین» (Primary Colors) اختصاص داد.
۷- تام کروز
این روزها تام کروز بهعنوان یکی از بزرگترین ستارههای اکشن دنیا شناخته میشود. با این حال آثار او در دههی ۹۰ بسیار متنوعتر بود و توانست خوش را بهعنوان یکی از بهترین بازیگران مرد تاریخ سینما تثبیت کند. کارنامهی هنری او دههی ۸۰ اوج گرفت و دههی ۹۰ مستحکمتر از گذشته شد.
او در آثار موفقی مثل «چند مرد خوب» (A Few Good Men)، «شرکت» (The Firm)، «مصاحبه با خونآشام» (Interview with the Vampire) و دو قسمت نخست فرنچایز محبوب «مأموریت: غیرممکن» (Mission: Impossible) حضور داشت. کروز توجه منتقدان را هم جلب کرد و به خاطر بازی در «جری مگوایر» (Jerry Maguire) محصول سال ۱۹۹۶ و «مگنولیا» (Magnolia) محصول سال ۱۹۹۹ برندهی جایزهی گلدن گلوب شد و به ترتیب در رشتههای بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد دریافت جایزهی اسکار شد.
۶- رابین ویلیامز
رابین ویلیامز بهعنوان کمدین افسانهای تاریخ سینما در دههی ۹۰ خودش را بهعنوان یک سوپراستار تمامعیار تثبیت کرد. او در اواخر دههی ۸۰ در آثار موفقی حضور داشت که از جملهی آنها میتوان به «صبح به خیر، ویتنام» (Good Morning, Vietnam) و «انجمن شاعران مرده» (Dead Poets Society) اشاره کرد که نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد. با این حال در دههی ۹۰ به سطح دیگری از موفقیت ارتقا پیدا کرد.
نیمهی اول دهه بعضی از شاخصترین و البته تحسینشدهترین فیلمهای ویلیامز از جمله «بیداریها» (Awakenings)، «شاه ماهیگیر» (The Fisher King)، «علاءالدین» (Aladdin)، «خانم داوتفایر» (Mrs. Doubtfire) و «جومانجی» (Jumanji) اکران شد. او سال ۱۹۹۸ به خاطر بازی فوقالعادهاش در فیلم «ویل هانتینگ خوب» (Good Will Hunting) برندهی جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. در نهایت این دههی طلایی را با «پیچ آدامز» (Patch Adams) پرفروش به پایان رساند.
۵- کیانو ریوز
کیانو ریوز سال ۱۹۸۹ با ایفای نقش در «ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد» (Bill & Ted’s Excellent Adventure) به شهرت رسید و بهعنوان یکی از امیدوارکنندهترین ستارههای نوظهور وارد دههی طلایی ۹۰ شد. ریوز سال ۱۹۹۱ با «آیداهوی اختصاصی خودم» (My Own Private Idaho) مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. همچنین با فیلمهای «نقطهی شکست» (Point Break) محصول سال ۱۹۹۱ و «سرعت» (Speed) محصول سال ۱۹۹۴ بهعنوان یکی از ستارههای اکشن شناخته شد.
کیانو ریوز در طول دههی ۹۰ با کارگردانهای مطرحی از جمله فرانسیس فورد کوپولا در «دراکولای برام استوکر» (Bram Stoker’s Dracula)، کنت برانا در «هیاهوی بسیار برای هیچ» (Much Ado About Nothing) و برناردو برتولوچی در «بودای کوچک» (Little Buddha) همکاری داشت.
پس از یک دوره حضور در پروژههای ناموفق، ریوز این دههی طلایی را با دو مورد از موفقترین آثار کارنامهی هنریاش یعنی «وکیل مدافع شیطان» (The Devil’s Advocate) و «ماتریکس» (The Matrix) به پایان رساند و در تاریخ سینما ماندگار شد.
۴- لئوناردو دیکاپریو
لئوناردو دیکاپریو با بیش از سی سال سابقهی هنری یکی از پادشاهان بلامنازع هالیوود است. او در دههی ۹۰ نقشهای متفاوتی را در تلویزیون ایفا کرد تا اینکه نهایتا به خاطر نقش مکملش در «چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد» (What’s Eating Gilbert Grape) در سال ۱۹۹۳ نظر منتقدان را به خود جلب کرد. این فیلم نامزدی اسکار را برای دیکاپریو به ارمغان آورد و سرآغازی برای موفقیتهای او در دنیای سینما بود.
او با ایفای نقش در فیلمهای «خاطرات بسکتبال» (The Basketball Diaries) محصول سال ۱۹۹۵ و «رمئو+ ژولیت» (Romeo + Juliet) محصول سال ۱۹۹۶ به نوجوانی جذاب و محبوب تبدیل شد اما بدون شک سال ۱۹۹۷ و حضور در نقش جکِ «تایتانیک» (Titanic) نقطهی اوج کارنامهی هنری او است. تایتانیک یکی از بهترین فیلمهای عاشقانه و حماسی تمام دوران و سومین فیلم پرفروش تاریخ سینما لقب گرفت. دیکاپریو با فیلمهای «مردی با نقاب آهنین» (The Man in the Iron Mask) و «ساحل» (The Beach) بهعنوان بازیگری برجسته به هزارهی جدید راه یافت و تا امروز به سیر موفقیتهایش را با قدرت ادامه داده است.
۳- ویل اسمیت
ویل اسمیت در طول پنج سال از قهرمان محبوب سیتکام کمدی به ستارهی اکشنِ گیشه تبدیل شد. او قبل از درخشش در سینما با سریال «شاهزادهی جدید بل- ایر» (The Fresh Prince of Bel-Air) شبکهی NBC به شهرت رسید و از سوی منتقدان تحسین شد. سپس با حضور در «شش درجه جدایی» (Six Degrees of Separation) محصول سال ۱۹۹۳ روند موفقیتهایش را ادامه داد اما این «پسران بد» (Bad Boys) محصول سال ۱۹۹۵ بود که او را بهعنوان یک ستارهی اکشن تمامعیار به مخاطبان معرفی کرد.
اسمیت سال ۱۹۹۶ در «روز استقلال» (Independence Day) بازی کرد که بهعنوان یکی از پردرآمدترین فیلمهای دهه شناخته میشود. پروژهی بعدی او «مردان سیاهپوش» (Men in Black) از نظر تجاری و انتقادی به همان اندازه موفق بود و فیلم به یکی از پرفروشهای گیشه تبدیل شد. در نهایت «غرب وحشی وحشی» (Wild Wild West) سال ۱۹۹۹ بمب بزرگی بود که مسیر حرفهای اسمیت در هزارهی جدید را کمی تغییر داد. در هر صورت با وجود همهی فراز و نشیبها، او هنوز هم یکی از ستارههای درجه یک سینما است.
۲- بروس ویلیس
بروس ویلیس به لطف بازی در سریال موفق «مهتابی» (Moonlighting) در دههی ۸۰ به شهرت رسید و به خاطر همین سریال هم سال ۱۹۸۷ برندهی جایزهی امی شد اما این ایفای نقش جان مکلین در فیلم «جان ساخت» (Die Hard) محصول سال ۱۹۸۸ بود که جایگاهش را بهعنوان یک ستاره اکشن محبوب تثبیت کرد.
ویلیس با این سوابق درخشان به دههی ۹۰ راه یافت و بر گیشه تسلط پیدا کرد. او در بعضی از موفقترین فیلمهای آن دوره از جمله «آخرین پسر پیشاهنگ» (The Last Boy Scout)، «آرماگدون» (Armageddon) و «عنصر پنجم» (The Fifth Element) حضور داشت. همچنین به خاطر بازی در آثاری مثل «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction) و «۱۲ میمون» (۱۲ Monkeys) با تحسین منتقدان مواجه شد.
در نهایت دهه را با حضور در موفقترین پروژهی تجاری و انتقادی کارنامهی هنریاش یعنی «حس ششم» (The Sixth Sense) به پایان رساند و با قدرت وارد هزارهی جدید شد.
۱- تام هنکس
تام هنکس پس از به ثمر رساندن دو نقش دشوار در «شلپ شلوپ» (Splash) و «بزرگ» (Big) در دههی ۸۰ تبدیل به یکی از باارزشترین ستارههای سینما شد. او خیلی زود به لطف جذابیت، کاریزما و حضور تماشایی و غیرقابلانکارش در صفحهی نمایش در بسیاری از فیلمهای سینمایی حضور پیدا کرد. انعطاف هنکس در نقشآفرینی به او اجازه داد تا از آثار کمدی رمانتیک به فیلمهای جنگی وارد شود و البته در همهی نقشهایش هم درجه یک عمل کرد.
او در دوتا از بهترین فیلمهای دههی ۹۰ یعنی «فیلادلفیا» ( Philadelphia) و «فارست گامپ» (Forrest Gump) حضور پیدا کرد و شهرتش بهعنوان بازیگری پیشرو و دوستداشتنی را با بازی در فیلمهای «بیخوابی در سیاتل» (Sleepless in Seattle) و «ایمیل داری» (You’ve Got Mail) تثبیت کرد.
تام هنکس با «داستان اسباببازی» (Toy Story)، «لیگ خودشان» (A League of Their Own)، «آپولو ۱۳» (Apollo 13) و «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) نه تنها تحسین منتقدان را برانگیخت بلکه به پادشاه بلامنازع گیشه تبدیل شد.
منبع: screenrant
بله واقعا ترتیب بندی ناقصه جای خیلیا خالیه
اسم جانی دپ باید جزء۳ نفر اول باشه😊
دنزل واشنیگتون کو ؟یا نیکولاس کیچ؟
به نظر من این رتبه بندی ناقصه
چرا کوین اسپیسی نیست
دهه ۹۰ بدون اسپیسی؟خنده داره