۱۵ شخصیت شرور دیزنی و اقدامهای پلیدشان علیه کاراکترهای محبوب ما
شخصیتهای شرور دیزنی موجودات واقعا ویژهای هستند. حیوانهای سخنگو، انسانهای با ویژگی خاص، ساحرهها و جادوگرها، ارواح شیطانی. همگی در یک چیز مشترکاند: بسیار کاریزماتیک و پر جذبه خلق شدهاند. معمولا بامزه و خندهدار هم در میآیند.
ضدقهرمانهای دیزنی کاراکترهای پلیدی هستند که هر چقدر هم اهداف شومی داشته باشند، نمیتوانیم ازشان متنفر باشیم. تماشایشان شدیدا لذتبخش است. در میان بیشمار شخصیت منفی و شروری که دیزنی طی دههها به ما نشان داده است، بعضیهایشان جذابتر و به یاد ماندنیتر از دیگران هستند و اقدامهای منفی و پلیدشان بهتر در یادمان مانده.
یک ضدقهرمان قدرتمند و جذاب میتواند فیلم را از این رو به آن رو کند و قهرمانهایمان را وارد چالشهای عمیق و جدی کنند تا خودشان را محک بزنند و از این طریق به کاراکترهای محکمتر و بهتری تبدیل شوند. اصلا اگر شخصیتهای منفی نباشند، بحرانی شکل نمیگیرد و بدون بحران، قصه و درام نداریم. این مسئله در فیلمهای دیزنی به خوبی خودش را نشان میدهد. دیزنی دنیایی است از قصه و ماجرا، تحت مدیریت بهترین قصهگوهای دنیا. آنها بهتر از هرکسی میدانند که چطور شخصیتهای شرور خوب و جذاب و مهم خلق کنند.
در ادامه ۱۵ شخصیت شرور دیزنی را برایتان ردیف کردهایم که با اقدامات پلیدشان در یاد و خاطرهی سینمادوستان ماندهاند.
۱۵. گستون در دیو و دلبر (Beauty and the Beast)
- اقدام پلید: جمع کردن مردم برای کشتن دیو
خب در ظاهر حرکتی که گستون انجام داد خیلی زشت و پلید به نظر نمیرسد. اگر شما هم با یک هیولای وحشتناک غولپیکر و پشمالو مواجه بودید شاید واکنشی شبیه او نشان میدادید. این انگیزههای پشت اقدامات گستون است که او را به شخصیتی شرور و فراموشنشدنی تبدیل کرده.
گستون از آن مردهایی است که هرچیزی را اراده کند به دست میآورد. تقریبا هرکسی دور و برش هست او را میپرستد و او هم با کمال میل این تعریف و تمجیدها را میپذیرد. برای همین وقتی بل دست رد به سینهی او میزند و عاشق دیو میشود، خون خونش را میخورد و به هر دری میزند تا این هیولا را نابود کند. مقابلهی گستون با دیو به خاطر مراقبت از اهالی و مردم بیگناه نیست، از سر حسادت و خودخواهیاش است.
۱۴. استرومبولی در پینوکیو (Pinnochio)
- اقدام پلید: حبس کردن پینوکیو در قفس
وقتی صحبت از شخصیتهای شرور ترسناک میشود، استرومبولی یکی از آنهایی است که به ذهنمان میآید. با هیکل بزرگ و صدای ترسناکش دل خیلی از بچهها را هنگام تماشای پینوکیو لرزاند.
استرومبولی با اینکه میداند پینوکیو پسربچهای کوچک بیش نیست، او را وسوسه میکند که به نمایشش اضافه شود. حتی با پینوکیو بدرفتاری هم میکند. او را در قفسی کوچک زندانی میکند و سرش فریاد میکشد و اینگونه شخصیت واقعی خودش را نشان میدهد. شخصیتی که واقعا وحشتناک است.
۱۳. کاپیتان هوک در پیتر پن (Peter Pan)
اقدام پلید: تعقیب بیامان پیتر پن و بچهها
کاپیتان هوک (بهویژه نسخهای که در دیزنی ساختند) از شخصیتهای شرور وحشتناک به حساب نمیآید. برعکس آدم ترسو و حواسپرتی است و جلو خدمهاش نقش آدمهای بیرحم را بازی میکند.
از دید کاپیتان هوک، خود پیتر پن شخصیت شرور ماجراست. هرچه نباشد او باعث شد کروکدیل سمج دست کاپیتان را بخورد. کاپیتان هوک هم به تلافی، برای گرفتن پیتر پن و رفقایش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. از آدمرباییی و بمبگذاری گرفته تا تحت فشار گذاشتن تینکر بل برای لو دادن پیتر پن.
۱۲. پرنس جان در رابین هود (Robin Hood)
- اقدام پلید: گرفتن پول از مردم فقیر
با اینکه پرنس جان مستقیما سراغ ملت نمیرود تا پولشان را به زور بگیرد، ولی مسبب اصلی بدبختی مردم تحت امرش است. همگی مجبورند مالیاتهای سنگینی بپردازند تا پرنس جان بتواند زندگی اعیانی و اشرافی داشته باشد و از ثروتهای انبوهی که جمع کرده لذت ببرد.
پرنس جان شاید مثل برخی شخصیتهای شرور به مردم آسیب فیزیکی نرساند، ولی مسلما شخصیت پلیدی است. همیشه به دنبال راهی میگردد تا موقعیت خودش را تثبیت کند و به مال و ثروت و قدرت بیشتری برسد، حتی اگر این به قیمت زجر کشیدن مردم فقیر و ضعیف و نیازمند باشد.
۱۱. کروئلا دویل در صد و یک سگ خالدار (One Hundred and One Dalmatians)
- اقدام پلید: نقشهی شرورانه برای دزدیدن تولهسگها به قصد استفاده از پوستشان
احتمالا هیچ چیز در این دنیا معصومتر و دوستداشتنیتر از تولهسگ و بچه گربه نیست، و حتی تصور اینکه به این موجودات نازنین و بیآزار صدمهای وارد شود ما را اذیت میکند.
شخصیت پلید صد و یک سگ خالدار البته موفق نمیشود نقشهی خطرناکش را به اجرا در بیاورد و به هیچکدام از تولهسگهای بامزهی فیلم آسیبی وارد نمیشود. ولی به هر حال قصد و نیتش را داشته و یکی از سنگدلانهترین طرح و نقشهها را بین شخصیتهای شرور دیزنی متعلق به اوست.
۱۰. لاتسو در داستان اسباب بازی ۳ (Toy Story)
- اقدام پلید: فرستادن اسباب بازیهای اندی به سمت مرگ
داستان اسباببازی همانقدر که انیمیشنی است مفرح و جذاب و تماشایی دربارهی اسباببازیهای سخنگو، به جایش حسابی اشک مخاطبانش را در میآورد و کاری میکند که برای سلامت چند شخصیت پلاستیکی تا سر حد مرگ بترسیم. در قسمت سوم، خرس عروسکی داغدیده و حسابی کینهای، یکی از سختترین شرایط را برای این دوستان قدیمی ما رقم میزند.
لاتسو وودی و باز و جسی و بقیهی رفقا را سمت کورهی زبالهسوز میفرستد تا نابود شوند. لحظهای که همگی دست از تلاش میکشند و متوجه میشوند به پایان کارشان نزدیک شدهاند، یکی از تلخترین و تکاندهندهترین صحنههای سینمایی است که تا به حال ساخته شده. عروسکهای پلاستیکی و پارچهای و فلزی دست در دست هم، به آتشی سوزان نگاه میکنند که تا دقیقهای دیگر همهشان را میبلعد و ذوب میکند و میسوزاند. البته که پایان خوشی در این صحنه انتظار همهی ما را میکشد، ولی هربار که به یادش میافتیم دلمان میلرزد.
۹. ادگار بالتازار در گربههای اشرافی (The Aristocats)
- اقدام پلید: ربودن گربهها
ادگار بالتازار یکی از شرورترین شخصیتهای منفی دیزنی است، چرا که از قدرت و مقامش سوء استفاده میکند و با بیرحمانهترین روشهای ممکن به دوشس آسیب میزند. فقط به خاطر اینکه میخواهد تا جایی که میشود از این زن سادهدل پول و ثروت بکشد، گربههایش را میگیرد و آنها را در خیابان رها میکند.
این اقدام یکی از پلیدترین حرکاتی است که یک شخصیت شرور دیزنی انجام داده است. گربههای بیچاره هیچ نمیدانند چطور باید در بیرون از فضای گرم و امن خانه، گلیمشان را از آب بیرون بکشند و دوام بیاورند. ولی بدتر از همهی اینها، بالتازار در ادامه دروغ هم میگوید و سعی میکند تصویری همراه و دلسوز از خودش به نمایش بگذارد.
۸. مادر گاثل در گیسو کمند (Tangled)
- اقدام پلید: زندانی کردن راپونزل
حتی اگر این انیمیشن را ندیده باشید و با حکایت راپونزل هم آشنا نباشید، احتمالا کلیات داستان را میدانید: شاهدختی زیبا در برجی بلند زندانی شده و منتظر شاهزادهای دلیر و جنگجو و خوشتیپ است که از موهای بلندش بالا بیاید و او را نجات دهد. ولی چیزی که احتمالا نمیدانید،دلیل اولیهی این ماجرا و اسیر شدن دختر است.
مسبب این اتفاق مادر شرور راپونزل یعنی گاثل است. گاثل زنی خیلی خیلی کهنسال است و با کمک گلی جادویی توانسته این اندازه عمر کند. قدرت این گل وابسته به راپونزل و موهای شگفتانگیز و بلند او است و گاثل برای اینکه از این قدرت استفاده کند، خودش را جای مادر او معرفی کرده و بالای برج بلندی زندانی نگه داشته.
۷. قاضی کلاد فرولو در گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre Dame)
- اقدام پلید: وحشت و ظلمی که بر مردم زیر دستش روا میداشت
در بین فیلمهای دیزنی، قاضی کلاد گوژپشت نتردام احتمالا یکی از نفرتانگیزترین شخصیتهای شروری است که تا به حال تصویر شده.
در یکی از صحنههای تکاندهندهی فیلم، او مادر کازیمودو را به قتل میرساند و چیزی نمانده خود کازیمودو را هم بکشد که اتفاقی مداخله میکند و نمیگذارد او به مقاصد شومش برسد. قاضی مجبور میشود کازیمودو را به عنوان بچهی خودش بزرگ کند. سالها بعد عاشق اسمرالدا میشود، عشقی یک طرفه به زنی که در نوتردام اسیر شده. وقتی اسمرالدا فرار میکند، قاضی برای پیدا کردن او خانهها را به آتش میکشد و به مردم رشوه میدهد و همه را تهدید میکند تا او را به چنگ آورد.
۶. دکتر فاسیلیر در شاهدخت و قورباغه (The Princess and the Frog)
- اقدام پلید: کشتن رِی
دکتر فاسیلیر یکی از خطرناکترین شرورهای دیزنی است که قدرتهای جادویی زیادی دارد و از آنها برای رسیدن به مقاصد پلیدش استفاده میکند. همچنین یکی از کاریزماتیکترینشان است و شخصیتی است که حسابی میداند دارد چه کار میکند و تماشای قدرتهای خارقالعادهاش برای بیننده جالب است.
ولی همهی اینها به کنار، او شخصیتی به غایت پلید است و خیلی جاها رحم و مروت سرش نمیشود. وقتی در کمال خونسردی رِی را زیر پایش له میکند و خم به ابرو نمیآورد، تماشاگران را در شوک فرو میبرد، چرا که یکی از محبوبترین شخصیتهای فیلم را میکشد.
۵. اِسکار در شیر شاه (The Lion King)
- اقدام پلید: کشتن موفاسا و غصب پادشاهی
حتی اگر از شیفتگان آثار دیزنی نباشید، حتما با این یکی آشنایی دارید. اِسکار حقهباز و دسیسهجو و بیرحم، یکی از بدنامترین شخصیتهای شرور دیزنی است. او شخصیتی کاریزماتیک و باهوش و خبیث است و در راه رسیدن به اهدافش هر کاری میکند.
او که از جایگاه فعلیاش به عنوان برادر موفاسا، پادشاه و سلطان جنگل به شدت ناراضی است، توطئهای برای گرفتن تاج و تخت موفاسا میچیند تا خودش به پادشاهی برسد. صحنهی رم کردن گاو میشها و مرگ موفاسا یکی از تأثیرگذارترین و تکاندهندهترین لحظاتی است که دیزنی برایمان ساخته است. کمتر کسی پیدا میشود که بعد از تماشای گریههای سیمبای خردسال در کنار بدن بیجان پدرش اشکی نریخته باشد.
۴. انسان در بامبی (Bambi)
- اقدام پلید: کشتن مادر بامبی
یکی دیگر از شخصیتهای شرور و بدنام و منفور دیزنی، که اسمی به جز انسان به آن ندادهاند. این شکارچکی بینام به تنهایی با اقدام پلیدش نسلی از کودکان و بزرگسالان را دچار بحران عاطفی بزرگی کرد. مرگ مادر بامبی یکی از تلخترین و غمانگیزترین لحظات دیزنی است که هیچکس فراموشش نخواهد کرد.
شخصیت شرور این فیلم یک موجود پلید کلاسیک نیست، داستان از زاویه دید حیوانات جنگل روایت میشود و همین تأثیرگذاریاش را دو چندان کرده است و انسان شکارچی برای آنها تبدیل به هیولایی بیرحم و ترسناک شده.
۳. پادشاه شاخدار در دیگ سیاه (The Black Cauldron)
- اقدام پلید: احضار ارتشش
محصولات والت دیزنی را به عنوان آثار خانوادگی و دلچسب میشناسیم، ولی اگر بخواهند ما را به وحشت بیندازند به خوبی میدانند چه بکنند و از هیچ تلاشی هم فروگذار نمیکنند. دیگ سیاه به اندازهی باقی آثار دیزنی شناخته شده نیست، ولی شخصیت شروری دارد که شایستهی توجه است.
تنها با نگاه به او میفهمیم که چه کاراکتر پلید و بدذاتی است. هدفش در این فیلم ساخت ارتشی نامیرا است که به او کمک کند دنیا را تصرف کند و خودش هم تبدیل به خدا شود. تلاش او برای ساخت ارتشی ترسناک از دیگهای سیاه با جزئیات کامل به نمایش در آمده که تکاندهنده است.
۲. اورسلا در پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid)
- اقدام پلید: گرفتن صدای آریل
اورسلا این بهانه را میآورد که دلیل گرفتن صدای آریل، این است که به او برای تبدیل شدنش به انسان کمک میکند. ولی در واقعیت این ساحرهی دریایی دقیقا میداند چه اقدام پلیدی انجام داده. اورسلا به دنبال اسیر کردن آریل است تا سیطرهاش به دنیای زیر آب بیشتر شود.
اورسلا شخصیتی ذاتا شرور است و مقاصد کاملا پلیدی دارد و در طول عمرش افراد زیادی را اسیر خودش کرده است. او یکی از سلطهجوترین شخصیتهای شرور دیزنی است.
۱. هادس در هرکول (Hades)
- اقدام پلید: فرستادن تایتانها به کوه المپ
در اسطورهها یونان، تایتانها و المپیها دشمنهای خونی یکدیگر بودند. تایتانها نبردهای خونینی علیه زئوس و خدایان همراهش ترتیب میدادند.
در هرکول که تا حدودی از اساطیر یونان الهام گرفته، هادس را میبینیم که تایتانهایی را که سابق بر این محبوس بودند را رها میکند و به جان خدایان المپ میاندازد. المپیها در آستانهی شکست و نابودی هستند تا اینکه هرکول به دادشان میرسد و نجاتشان میدهد.
منبع: Screen Rant
چون از کوزه همان برون طراود که در اوست
چرا تو کارتن های دیزنی همه ی شخصیت های شرور به جز عده کمی زشتن ؟!
از همشون بدم میومد به جز هادس تو هرکول???????????? هنوزم من طرفدار هادسم????