مورتال کامبت از صفر تا صد؛ بازگشت به اوج (قسمت ششم – آخر)
در ششمین و آخرین قسمت از سری مقالات تاریخچهی سری بازی «مورتال کامبت» (Mortal Kombat) مروری بر دو بازی دیگر از مورتال کامبت خواهیم داشت. پس از اینکه در مطلب قبلی به سراغ بازی «مورتال کامبت در مقابل دنیای دیسی» (Mortal Kombat vs. DC Universe) و پورتهای مختلف این سری روی کنسولهای دستی رفتیم، در این قسمت میخواهیم مروری بر نسخهی ریبوت مورتال کامبت که در سال ۲۰۱۱ عرضه شد و همینطور بازی مورتال کامبت ایکس داشته باشیم.
بیشتر بخوانید: مورتال کامبت از صفر تا صد؛ سهگانهی کلاسیک و پیدایش مجموعه (قسمت اول)
بیشتر بخوانید: مورتال کامبت از صفر تا صد؛ اوج مورتال کامبتهای دوبعدی (قسمت دوم)
بیشتر بخوانید: مورتال کامبت از صفر تا صد؛ ظهور مورتال کامبتهای سهبعدی (قسمت سوم)
بیشتر بخوانید: مورتال کامبت از صفر تا صد؛ تکامل مورتال کامبتهای سهبعدی (قسمت چهارم)
بیشتر بخوانید: مورتال کامبت از صفر تا صد؛ مبارزه با دنیای دیسی و کنسولهای دستی (قسمت پنجم)
Mortal Kombat
تا قبل از سال ۲۰۱۱، مورتال کامبت چند سالی را در سکوت گذرانده بود و بازی جدیدی از آن منتشر نشده بود. بازیهای سهبعدی مورتال کامبت در زمان انتشار با استقبال نسبتاً خوبی مواجه شده بودند اما نظر طرفداران در گذر زمان نسبت به آنها تغییر کرده بود. بازی MK vs. DC Universe که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده بود، به این موضوع کمکی نکرد چراکه بسیاری از طرفداران مورتال کامبت از اینکه آن بازی فاقد خشونت بالای همیشگی مورتال کامبت بود، رضایت نداشتند و از طرف دیگر جامعهی بازیکنان حرفهایتر و افرادی که جنبهی رقابتی بازیهای مبارزهای را در مسابقات مختلف هم بسیار جدی میگیرند، اهمیت خاصی به آن بازی نشان ندادند.
همانطور که در قسمت قبل هم گفته بودیم، ناشر و سازندهی اصلی بازی یعنی میدوِی گیمز (Midway Games) در سال ۲۰۰۹ بسته شد و حق امتیاز این بازی هم به شرکت برادران وارنر داده شد. هیچکس واقعاً نمیدانست که باید از بازگشت اجتنابناپذیر مورتال کامبت چه انتظاری داشته باشد، اگرچه اِد بون (Ed Boon) گهگاه اشاره میکرد که بازگشت به «ریشههای تاریک» سری برنامه اصلی آنها است و میترسد که آنها برای بازی بعدی ردهبندی سنی «فقط بزرگسال» (Adults Only) را از ESRB دریافت کنند.
زمانی که تیم میدوی شیکاگو (Midway Chicago) به استودیوی نِدِررِلم (NetherRealm Studios) تبدیل شد، بازیهای مبارزهای چیزی مانند رنسانس خود را پشت سر میگذاشتند. بازی استریت فایتر ۴ (Street Fighter IV) در سال ۲۰۰۸ توسط کپکام منتشر شد و ناگهان دوباره بازیهای مبارزهای در دید بازیکنان جذاب شدند. در حالی که استریت فایتر ۴ هیچگاه نتوانست با محبوبیت استریت فایتر ۲ در اوایل دهه ۹۰ میلادی برابری کند و گیمپلی آن نیز به اندازه «استریت فایتر ۳: ضربه سوم» (Street Fighter III: Third Strike) عمیق نبود اما بهشدت موردتوجه بازیکنان و منتقدان قرار گرفت و صحنهی رقابتی پرشور بازیهای مبارزهای را دوباره زنده کرد.
زمانی که تیم میدوی شیکاگو (Midway Chicago) به استودیوی نِدِررِلم (NetherRealm Studios) تبدیل شد، بازیهای مبارزهای چیزی مانند رنسانس خود را پشت سر میگذاشتند. بازی استریت فایتر ۴ (Street Fighter IV) در سال ۲۰۰۸ توسط کپکام منتشر شد و ناگهان دوباره بازیهای مبارزهای در دید بازیکنان جذاب شدند. در حالی که استریت فایتر ۴ هیچگاه نتوانست با محبوبیت استریت فایتر ۲ در اوایل دهه ۹۰ میلادی برابری کند و گیمپلی آن نیز به اندازه «استریت فایتر ۳: ضربه سوم» (Street Fighter III: Third Strike) عمیق نبود اما بهشدت موردتوجه بازیکنان و منتقدان قرار گرفت و صحنهی رقابتی پرشور بازیهای مبارزهای را دوباره زنده کرد.
یکی از دلایل اصلی استقبال بسیار عالی از استریت فایتر ۴ همین واقعیت بود که تجربهی این بازی همانند یک بازی کلاسیک استریت فایتر بود و آن حس را تداعی میکرد. در حالی که شخصیتها و پسزمینهی بازی با گرافیک سهبعدی طراحی شده بود و باشکوه به نظر میرسید، مبارزه در یک سطح و محیط دوبعدی با هیتباکسهای دوبعدی جریان داشت. در واقع، استریت فایتر ۴ یک بازی مبارزهای ۲.۵ بعدی بود؛ گرافیک سهبعدی و محیط دوبعدی. استریت فایتر ۴ یک نوستالژی ساده نبود اما این حس آشنا برای افرادی وجود داشت که در دوران SNES، استریت فایتر ۲ را بازی کرده بودند و سالها به بازیهای مبارزهای توجه نکرده بودند. در همین حال، بازیکنان حرفهایتر و طرفداران سرسخت بازیهای مبارزهای میتوانستند عمق گیمپلی را درک کنند.
پس از موفقیت بازی استریت فایتر ۴، برای رقیب قدیمی آن بازی هم اجتنابناپذیر بود که به ریشههای خود برگردد. نه فقط برگرداندن خشونت و خون و خونریزی بیشتر و رفع گرافیک اشباع شده، بلکه در واقع بازگشت به ریشههای کلاسیک مورتال کامبت با تمام المانها و شاخوبرگهای آن که به شکلی که متناسبت با بازیهای مدرن باشد. همانطور که مشخص شد زمانی که مورتال کامبت جدید در E3 2010 رونمایی شد، دقیقاً این همان کاری بود که آنها انجام داده بودند. واکنشها به آن نمایش بسیار مثبت بود و بازی جدید مورتال کامبت برای پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰ (با پورتهای بعدی برای پلیاستیشن ویتا و کامپیوتر) بیش از هر مورتال کامبت دیگری تا زمان عرضه توجه و هیاهوی زیادی را به خود جلب کرد.
این اثر که بهنوعی یک بازنگری یا همان ریبوت کامل برای سری مورتال کامبت به حساب میآمد، فقط با نام «مورتال کامبت» (Mortal Kombat) معرفی شد. با این حال، برای جلوگیری از سردرگمی اغلب اوقات طرفداران آن را با نام مورتال کامبت ۹ یا مورتال کامبت ۲۰۱۱ یاد میکنند. به همین خاطر، من هم در این مطلب اغلب اوقات از این دو نام برای آن استفاده خواهم کرد. گیمپلی سهبعدی بازیهای قبلی از پنجره بیرون انداخته شده و مورتال کامبت ۹ مثل یک بازی کلاسیک مورتال کامبت است؛ البته، نه کاملاً. بیایید با واقعیت مواجه شویم، بازیهای قدیمی مورتال کامبت در وهله اول کمی بیش از حد ساده و بیروح بودند و این قضیه بهخصوص در دوران امروزی بیشتر مشخص است؛ بنابراین برداشتن گیمپلی مورتال کامبت ۲ برای اثری که قرار بود بهعنوان یک بازی امروزی عالی باشد، جواب نمیداد. در عوض، ندررلم سخت تلاش کرد تا چیزی بسازد که شباهتهایی به بازیهای قدیمی مورتال کامبت داشته باشد اما در صحنه رقابتی هم میتوان آن را جدی گرفت. در حالی که مورتال کامبت هنوز هم سهم خود را از مخالفان دارد (مانند هر بازی مبارزهای دیگری) و بازی هنوز مشکلات خود در تعادل گیمپلی را دارد، ندررلم در هدف خود موفق شد و بازیهای این استودیو از آن زمان تاکنون حضور خوبی در مسابقات داشتهاند.
در حالی که گیمپلی بازی بسیار متفاوت و ظریفتر از همیشه است، ندررلم اطمینان داد که بازیکنان کژوال رها نخواهند شد و طرفداران قدیمی مورتال کامبت هنوز هم احساس راحتی خواهند کرد. این بازی در اصل تکاملی از بازیهای کلاسیک مورتال کامبت است؛ شما میتوانید پس از ۱۵ سال عدم تجربهی یک بازی مورتال کامبت، این اثر را تجربه کنید و انگار که هرگز مورتال کامبت را ترک نکردهاید.
شما قطعاً میتوانید مورتال کامبت ۹ را دقیقا مانند مورتال کامبت ۲ یا آلتیمیت مورتال کامبت ۳ بازی کنید و در حالی که در این صورت در هیچ تورنمنتی برنده نخواهید شد، احتمالاً در برابر کامپیوتر و دوستان خود کاملاً خوب عمل خواهید کرد. حتی برخی از کمبوهایی که در دهه ۹۰ استفاده کردید، هنوز هم کار می کنند! حملهها سریع است، ضربات بزرگ و خونین هستند، این یک مورتال کامبت واقعی است و هیچوقت تا این حد خوب نبوده است. حتی یک حالت تگتیم (tag team) مناسب هم وجود دارد که در آن میتوانید مبارزه تیمی دو در مقابل دو داشته باشید و در بین مبارزه بین شخصیتها تعویض کنید و این حالت بهصورت آنلاین یا آفلاین با چهار بازیکن قابلتجربه است.
نحوهی کنترل بازی کموبیش مشابه MK vs. DC است. سیستم ضربه و مشت جلو و عقب هنوز سر جای خود است (شخصاً دوست دارم دکمهها را تغییر دهم تا با طرح مورتال کامبت ۲ مطابقت داشته باشد). بدیهی است که تمام مکانیکهای مضحک MK vs. DC مانند Klose Kombat از بین رفتهاند و سیستم مبارزات بهمراتب روانتر از آن بازی است. طبق تریگر سمت راست دسته برای دفاع و تریگر سمت چپ دسته برای تغییر حالت استفاده میشود.
مبارزات در مورتال کامبت ۹ هیچ شباهتی به سبکهای مختلف مبارزه در بازیهای سهبعدی مورتال کامبت ندارند، در عوض تنها کافی است دکمه را فشار دهید تا رو به دوربین یا دور از آن قرار بگیرید. این تنها برای کمک به زمانبندی فریم در کمبوهای پیشرفتهتر استفاده میشود و معمولاً تأثیری روی گیمپلی ندارد.
وقتی صحبت از انجام کمبوها میشود، چند رشته کمبو اصلی برای هر شخصیت وجود دارد اما آسیب واقعی ناشی از اجرای درست کمبوهای بزرگ است. اجرای کمبوها روانتر از همیشه است و حذف و اتصال یک رشته کمبو زنجیرهای به یک حرکت ویژه حالا بسیار جذابتر عمل میکند. کمبوشکنها هم برگشتهاند، هر چند که شیوهی کار آنها تغییر کرده است: برای اولینبار، مورتال کامبت یک super meter (نواری برای اجرای حرکات قدرتمند و خاص) واقعی دارد و بخشهایی از آن میتواند برای کمبوشکنها و نسخههای قدرتمندتری از حرکات ویژه شما مورداستفاده قرار گیرد. هنگامی که این نوار پر شد، میتوانید هر دو تریگر را همزمان فشار دهید تا یک حرکت قدرتمند و ترسناک به نام «ایکس ری» (X – Ray) را انجام دهید کنید که یکی از مهمترین مکانیکهای اضافهشده به بازی مورتال کامبت ۹ است.
حملات X – Ray بسیار دردناک به نظر میرسند و آسیبهای زیادی وارد میکنند (حدود ۳۵ درصد، اگر یک غولآخر آن را انجام دهد حتی آسیب بیشتری وارد میکند) و به نظر میرسد که بلافاصله فرد را میکشند، هرچند که تعادلی در اجتناب از آنها وجود دارد و معمولاً اگر بدانید که در حال انجام چه کاری هستید، میتوانید آنها را مسدود کرده یا بهراحتی از دریافت آنها اجتناب کنید. به همین دلیل، بازیکنان سطح بالاتر تمایل دارند تا از Super Meter خود برای کمبوشکن و حرکات ویژه قدرتمند به جای استفاده از X-Ray بهره ببرند. از X – Rays میتوانید در وسط کمبو استفاده کنید و همانند هر حرکت خاصی آن را متصل کنید اما به خاطر کوچکشدن کمبو آسیب کامل را در این صورت وارد نمیکنند.
طبیعی است که در این بازی هم فیتالیتی داریم. مورتال کامبت بدون فیتالیتیهای وحشتناک و بسیار خشونتآمیز چه ارزشی دارد؟ هر مبارز چند فیتالیتی معمولی و همچنین یک فیتالیتی مخصوص استیج و یک بیبیلیتی (babality) دریافت میکند (که این بار بسیار جذابتر از گذشته است چراکه نسخه کودک هر مبارز در واقع به جای نشستن در آنجا کار کمی سرگرمکننده انجام میدهد). همه این فیتالیتیها فوقالعاده خشونتآمیز هستند و جای تعجب نیست که اِد بون دربارهی ردهبندی سنی «فقط بزرگسال» نگران بود. تمام خشونتها و خون و خونریزیها با جزئیات فوقالعادهای نمایش داده میشوند که شاید برای بعضی از بازیکنان بیش از حد با جزئیات باشد. از طرف دیگر خشونت بالای فیتالیتی بهگونهای است که بعد از مدتی بازیکنان احتمالاً با خنده به آنها نگاه میکنند!
البته این بار خشونتها به فیتالیتیها محدود نمیشود چراکه مورتال کامبت ۹ نسخهای از سیستم آسیب در نبرد MK vs. DC برای آسیب به لباس و بدن را پیادهسازی کرده است. در حالی که این سیستم اجازه میدهد که شاهد چیزی مانند افتادن ماسک کابال و دیدن چهرهی سوختهی او باشیم اما نمیتوانم بگویم که واقعا طرفدار این سیستم در این بازی هستم. به نظر کمی اغراقشده است؛ چون حتی برنده یک مسابقه هم معمولاً طوری به نظر میرسد که انگار خرسی او را له کرده است. شخصاً اگر گزینهای وجود داشت آن را خاموش میکردم.
در مورتال کامبت محتوای تکنفره بسیار زیاد و سخاوتمندانهای وجود دارد. بخش آرکید نردبانی همیشگی همچنان در بازی وجود دارد (با بازگشت شائو کان بهعنوان غولآخر بازی و عادت همیشگیاش در نابودی اعصاب بازیکنان) و حالت داستانی (کمی بیشتر در این مورد توضیح میدهیم) و یک آموزشی عالی برای نشاندادن مکانیکهای بازی هم دیده میشود اما موردی که احتمالاً بیشترین زمان را شما را به خود اختصاص خواهد داد، حالت «برج چالش» (Challenge Tower) است که در آن مجموعهای از ۳۰۰ مأموریت کوچک را برای شما تدارک دیده که باید با آنها مقابله کنید. برخی از آنها فقط مبارزات ابتدایی هستند و برخی دیگر تعدیلکنندههای متفاوتی را بهعنوان چاشنی به مبارزه اضافه میکنند (تقریباً شبیه به چالشهای مبارزه در حالت Konquest بازی مورتال کامبت: دسپشن) و در این میان تعداد کمی هم وجود دارند که بسیار عجیبوغریب هستند.
در یک مرحله، شما باید دستها و پاهای خود را به سمت حریف پرتاب کنید تا آسیب وارد کنند. یکی دیگر از چالشها، زامبی گورو است که با پیشرفت مبارزه، بوی تعفن آن شما را ضعیف میکند. با این حال یکی دیگر از آنها میلینا را دارد که سعی میکند به اسکورپیون یک خرس عروسکی بدهد که خودش ساخته است و اسکورپیون باید او را کتک بزند چون از عروسکها متنفر است؛ فکر کنم اکنون درک کرده باشید که چرا گفتم برخی از آنها عجیبوغریب هستند.
این برج همچنین شامل مینی گیمهای قدیمی و جدیدی است که علاوه بر این حالت، بهصورت جداگانه از طریق منو بازی هم قابلتجربه هستند. اگر در بخش برج چالش، یک چالش بیش از حد دشوار باشد، میتوانید با پرداخت سکه از آن صرفنظر کنید. با این حال، تنها در صورتی به اچیومنت Tower Master دست پیدا خواهید کرد که تمام چالشها را به اتمام برسانید.
قبل از اینکه مورتال کامبت ۹ منتشر شود، اد بون سرنخ داده بود که پاداش بزرگی برای تکمیل برج چالش در نظر گرفته شده است. در حالی که پاداشی برای به پایان رساندن چالش نهایی وجود دارد اما در انتها مشخص شد که این صحبت بیشتر یکی از آن شوخیهای معمول اد بون بوده است. برای باز کردن جایزه، باید گورو، کینتارو، میلینا و شائو کان را با یک نوار سلامتی شکست دهید، در حالی که بازی تعدیلکنندههای تصادفی را فعال میکند تا شما را از پای در بیاورد.
احتمالاً پرسشتان این است که پاداش ارزشمند شما برای تکمیل این بخش بسیار بهیادماندنی و دشوار چیست؟ یک لباس جایگزین برای میلینا! این لباس، البته اگر بتوانید اسمش را لباس بگذارید، از بانداژهایی تشکیل شده است که بدن او را میپوشاند. هرچند اگر بخواهم صادقانه بگویم، من کاملاً مطمئنم که این لباس جایگزین که از بانداژهایی دور بدن او تشکیل شده، از لباس معمولی میلینا بیشتر بدن او را میپوشاند!
طراحی چهره و انیمیشنهای چهرهی بعضی از شخصیتها خوب کار نشده است و بعضی از آنها با سرهای کوچکشان تا حدودی خندهدار هم هستند. در حالی که طراحی بعضی از شخصیتها (بهخصوص سایبورگها و نینجاها) بسیار خوب است، نمیتوانم بگویم که طراحی شخصیتها بهصورت کلی عالی است. این مشکل بیشتر در حالت داستانی نمایان میشود زیرا در آنجا بهوضوح ایرادهای انیمیشنهای چهره را میبینید.
با این حال، طراحی استیجها عالی کار شده است. اکثر استیجها در مورتال کامبت ۹ بازسازی مراحل کلاسیک مورتال کامبت هستند (تقریباً همه آنها بازگشتهاند و حتی میتوانید موسیقی اصلی آنها را باز کنید) و کاملاً با جزئیات هستند. تقریباً همیشه اتفاق جالبی در پسزمینهی استیجها رخ میدهد؛ زندانیها در استیج Dead Pool به اسید تبدیل میشوند، پرندگان از میان درختان باغ شنگ سونگ به پرواز در میآیند، هیولایی در حال خردکردن اشیا است و شخصیتهای مختلف مورتال کامبت روی پل استیج Pit میجنگند. تمام این جزئیات واقعاً دوستداشتنی هستند، اگرچه بهندرت فرصت توجه به آن را پیدا خواهید کرد.
حالت داستانی یکی از بخشهای این بازی بود که بیشترین هایپ را تا زمان عرضه دریافت کرده بود و صادقانه بگویم که همین موضوع باعث شد تا من متوجه این بازی شوم. با دیدن اتفاقات سه بازی اول مورتال کامبت که به سبک یک فیلم روایت میشوند و من میتوانم صحنههای مبارزه آن را بازی کنم؟ معلوم است که چنین چیزی توجه من را جلب میکند!
داستان بازی چیزی نیست که بتوان دربارهی آن با جزئیات توضیح داد و بعضی از توجیههایی که برای مبارزه برخی از شخصیت داده میشود، میتواند کمی سؤالبرانگیز باشد اما این در مجموع یک بازی اکشن سرگرمکننده است و از بسیاری جهات یادآور فیلم مورتال کامبت است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شده بود. ساختار داستان بسیار شبیه به بخش داستانی MK vs. DC است. شانزده فصل در بازی وجود دارد که در هر کدام از آنها شخصیت قابلبازی متفاوتی وجود دارد. تمام اینها شاید ۵ ساعت طول بکشد که زمان نسبتاً قابلتوجهی برای حالت داستانی یک بازی مبارزهای است. البته، حالت Konquest در بازی Deception طولانیتر بود اما به طرز قابلتوجهی خستهکنندهتر هم بود.
هر فصل داستان چهار مبارزه (گاهی پنج مبارزه) دارد و با پیروزی در مبارزات، هوش مصنوعی سختتر میشود. با این حال، اگر ببازید، بازی شروع به آسانتر شدن میکند. این مکانیک سختی پویا مبارزات سختتر را کمتر خستهکنندهتر میکند. هر چند، ممکن است که احساس کنید پیروزی را خودتان به دست نیاوردهاید. همچنین، از آنجایی که همیشه بعد از چهار مبارزه شخصیتها را تغییر میدهید، واقعاً زمان کافی برای یادگیری بازیکردن با آنها ندارید.
تنها چیزی که در حالت داستانی همه از آن متنفر هستند، وجود مبارزههای نابرابر است؛ همانند مبارزههای ۱ در مقابل ۲. حدس میزنم که آنها باید به نحوی مکانیک تگ تیم را در این حالت قرار میدادند و به چنین فکری افتادهاند. هوش مصنوعی حتی زمانی که در حال مبارزه یک در مقابل یک هستید، میتواند بسیار خشن باشد و به همین خاطر مبارزه یکنفره در مقابل دو نفر بسیار میتواند اذیتکننده باشد. یک مبارزه خاص در طول خط داستانی مورتال کامبت ۳ باعث شد که وقتی حریفان را میدیدم، بلند فریاد بزنم «شما لعنتیها شوخیتون گرفته؟». نکتهی جالب این است که آن مبارزه بدترین مبارزه در بازی نبود.
با این وجود، داستان اصلی مورتال کامبت ۹ کمی بعد از افتتاحیهی خط داستانی مورتال کامبت: آرماگدون آغاز میشود. جنگ میان نیروهای روشنایی و تاریکی به پایان رسیده و تقریباً همه افراد درگیر در آن به یک مرگ خشونتآمیز وحشتناک دچار شدهاند. تنها کسانی که هنوز ایستادهاند، رِیدن و شائو کان هستند، اگرچه اوضاع برای خدای رعد خوب پیش نمیرود.
شائو کان، بلیز را شکست داده است و قدرت عظیمی را به دست آورده است و اکنون تا میتواند رِیدن را کتک میزند. رِیدن که میداند هیچ شانسی برای متوقف کردن شائو کان از آوردن آرماگدون ندارد، تکههای طلسم خردشدهاش را جمع میکند و آنها را در کنار هم قرار میدهد تا پیامی برای خود گذشتهاش بفرستد. درست قبل از اینکه چکش شائو کان برای آخرین بار به صورتش برخورد کند، ریدن موفق میشود تا سه کلمه را به زبان بیاورد.
این کلمات درست قبل از شروع مسابقات مورتال کامبت ۱ به ریدن میرسند و او بقیه داستان را صرف فهمیدن این میکند که چه کسی است و جدول زمانی را در این روند تغییر میدهد. زمانی که خط داستانی مورتال کامبت ۳ جریان دارد، رِیدن موفق به تغییر چند چیز در آن خط داستانی شده است و این رویدادها واقعاً شروع به واگرایی از جدول زمانی اصلی کردهاند.
تقریباً همهی شخصیتهای بازی مورتال کامبت ۹ از بازیهای دوبعدی مورتال کامبت آمدهاند و همهی شخصیتهای که غیر غولآخر به غیر از خامیلیون و کامیلیون در این بازی حضور دارند. تنها شخصیتهای بازگشتی از بازیهای سهبعدی شامل کوان چی (اولین حضور بازی در مورتال کامبت ۴) و کنشی (معرفی شده در Deadly Alliance) میشوند که بهعنوان یکی از شخصیتهایی ظاهر میشود که از طریق بستهی الحاقی به بازی اضافه شده است. با این حال چندچهره هم جدید وجود دارد و بسیاری از شخصیتهای قدیمی هم بیوگرافی جدیدی را دریافت کردهاند. برای مثال، کابال در مورتال کامبت ۹ بهعنوان یکی از اعضای سابق اژدهای سیاه معرفی میشود و بهعنوان همکار استرایکر در سازمان امنیت ملی آمریکا کار میکند، تا زمانی که چهرهی او توسط افراد شائو کان به این وضعیت بیفتد. سایرکس و سکتور برای اولینبار در شکلهای انسانی خود ظاهر میشوند. اما بگذارید دربارهی شخصیتهای جدید صحبت کنیم.
اسکارلت (Scarlet):
اسکارلت از خون هزاران جنگجو ساخته شده و یکی از قدرتمندترین سرسپردگان شائو کان است. او در واقع بهقدری قوی است که شائو کان او را تا زمانی که به او نیاز باشد، در میدان با غل و زنجیر نگه داشته است. او اساساً مثل ارمک است اما به جای روح از خون ساخته شده است. اسکارلت از جهات دیگری هم شبیه به ارمک است؛ در ابتدا شایعه شده بود که یک نینجای زن با لباس قرمز بهعنوان گلیچ در مورتال کامبت ۲ حضور دارد. البته، او به همان اندازه ارمک در مورتال کامبت ۱ واقعی بود. این یعنی این شایعه کاملاً ساختگی بود و واقعیت نداشت. در صورتی که هنوز مشخص نیست، حرکات فیتالیتی او عموماً شامل خون است، یعنی بیش از حد معمول. او حتی کمتر از دیگر شخصیتهای زن این بازی لباس میپوشد که این در نوع خودش دستاورد عجیب و شگفتانگیزی است!
فردی کروگر (Freddy Krueger):
حالا که شرکت برادران وارنر مالک مورتال کامبت شده است، فرصتهایی برای قرار دادن انواع و اقسام شخصیتهای مهمان دیوانهوار از فرنچایزهای سینمایی شرکت برادران وارنر وجود دارد. در این مورد، شخصیت «فردی» از فیلم «کابوس در خیابان الم» به مورتال کامبت ۹ اضافه شده است. شائو کان بهنوعی او را از قلمرو رؤیاییاش (Dream Realm) بیرون کشید و او را بهشدت زخمی کرد، حالا او میخواهد شائو کان را بکشد. نقش فردی در این بازی خارج از داستان اصلی و معیار بازی است و صادقانه بگویم که اصلاً حضور او برایم اهمیتی ندارد. مورتال کامبت در حال حاضر شخصیتهای جالبی دارد و به نظر من نیازی ندارد تا از شخصیتهای فیلمهای ترسناک برای پر کردن فهرست شخصیتهایش استفاده شود. خب، حداقل این فقط فردی است، اینطور نیست که شما شخصیتهای جیسون (Jason)، غارتگر (Predator)، صورتچرمی (Leatherface) و زنومورف (Xenomorph) را به جای شخصیتهای واقعی مورتال کامبت قرار ندادهاید. تصور کنید که چقدر چنین چیزی احمقانه خواهد بود!
کریتوس (Kratos) – فقط برای پلیاستیشن ۳ و پلیاستیشن ویتا
بازی گاد آو وار یکی از بزرگترین بازیهای انحصاری سونی و پلیاستیشن است و اثری است که من چندان اهمیتی برای آن قائل نیستم. این بازی پر از خشونت و خونریزی بی حدوحصر است اما گیمپلی واقعی آن سطحی و تکراری است و بههیچوجه به پای دیگر بازیهای اکشن هک اند اسلش مشابه مثل دویل می کرای و نینجا گایدن نمیرسد. همین است، فکر میکنم تازه فهمیدم که چرا قهرمان آن بازی میتواند در مورتال کامبت حضور داشته باشد.
در حالی که من طرفدار او و بازیهایش نیستم (آخرین بازی گاد آو وار که در آن کریتوس نقش پدری را بر عهده دارد، بازی نکردهام)، در پیادهسازی کریتوس و آوردن او به بازی مورتال کامبت عملکرد موفقیتآمیزی داشته است. او حتی در برخی حرکات خود صحنههای معروف QTE خودش را دارد! متأسفانه به دلیل اینکه سونی اجازه نمیداد تا کریتوس هم مانند سوپرمن در بعضی از فیتالیتیها تحقیر شود، اجرای بعضی از فیتالیتیها در مقابل او خشونت کمتری داشتند. کریتوس هم یک شخصیت غیر از شخصیتهای اصلی است و طبیعتاً در داستان هم نقشی ندارد. همچنین این شخصیت بهصورت انحصاری فقط برای نسخههای پلیاستیشن ۳ و پلیاستیشن ویتا در دسترس است.
مگر اینکه در حال بازیکردن Mortal Kombat: Komplete Edition باشید که به شما اجازه میدهد از همان ابتدا به تمام محتوا دسترسی داشته باشید و تمام بستههای الحاقی را داشته باشید، هر شخصیت در ابتدا تنها یک فیتالیتی (البته اگر ورودیها را از جای دیگر نگاه کنید، میتوانید از دیگر فیتالیتیها استفاده کنید) و یک لباس دارد و بقیه آنها باید قفل آنها باز شود. اینجاست که بخش Krypt وارد میشود و قطعاً یک بازسازی اساسی را برای این بازی دریافت کرده است. بخش Krypt اکنون به جای تنها یک اتاق، منطقهای عظیم شبیه به قبرستان است که به چهار بخش تقسیم میشود.
بخش Krypt در واقع کمی کند و البته بسیار گسترده است. آن قدر چیزهای آشغال و بدردنخور در آن وجود دارد که ممکن است بخواهید برای باز کردن چیزهای ارزشمند به یک راهنما در اینترنت نگاه کنید. سورپرایزهایی هم در این بخش وجود دارد. گاهی اوقات، هیولایی نفرتانگیز بهصورت ناگهانی در چهره شما ظاهر میشود و به سمت شما فریاد میزند. هرچند، خود هیولا آنقدرها هم ترسناک نیست اما به هر حال بخش Krypt حتی بدون این لحظههای ترس ناگهانی باز هم اذیتکننده است.
مورتال کامبت گزینههای آنلاین نسبتاً مناسبی دارد که یکی از آنها حالت King of the Hill است. هرچند که نتکد (netcode) واقعی کمی ضعیف کار میکند و ممکن است پیدا کردن حریفانی با ارتباطات خوب دشوار باشد. بهخصوص حالت آنلاین در نسخههای کامپیوتر و پلیاستیشن ۳ لگ دارند. از آنجایی که این یک بازی قدیمیتر است، جامعهی بازیکنان آن به بازیهای دیگر و بعدی مورتال کامبت منتقل شده است. به همین خاطر، واقعاً در مورتال کامبت ۹ چندان به خود زحمت تجربهی بخش آنلاین را ندادم.
نسخههای کنسولی عمدتاً یکسان هستند و فقط نسخه ایکسباکس ۳۶۰ فاقد شخصیت کریتوس است اما با بخش چندنفرهی آنلاین قویتر آن را جبران میکند. نسخه پلیاستیشن ۳ همچنین شامل پشتیبانی از استریوسکوپیکی (برجستهبینی) سهبعدی است. به طور کلی، واقعاً مهم نیست که کدام نسخه را انتخاب میکنید و بیشتر به این بستگی دارد که کدام کنترلر را ترجیح میدهید. درحالی که دوالشاک ۳ دستهی موردعلاقهی من نیست اما d-pad آن بهتر از d-pad دستهی ایکسباکس ۳۶۰» است. مورتال کامبت ۹ تا آوریل ۲۰۱۹ از قابلیت سازگاری بازیهای نسل قبل در ایکسباکس وان پشتیبانی میکرد اما ظاهراً دیگر اینطور نیست.
پورت بازی مورتال کامبت ۹ برای پلیاستیشن ویتا در سال ۲۰۱۲ عرضه شد؛ دورانی که هنوز ویتا به کنسولی برای بازیهای انیمهای خاص ژاپنی تبدیل نشده بود. آن کنسول دستی کوچک و دوستداشتنی که بهترین صفحهنمایش روز خود را داشت، لیاقت توجه بسیار بالاتری از سوی سونی و شرکتهای شخص ثالث دیگر داشت. مورتال کامبت ۹ یک مثال بارز از پتانسیلهای ویتا است؛ زیرا این یک پورت بسیار تأثیرگذار است.
گرافیک روی پورت ویتا کاهشیافته و به نظر میرسد که شخصیتها از یک بازی PSP هستند (اگرچه تصاویر واقعاً حق گرافیک را بهخوبی ادا نمیکنند – بازی روی صفحه OLED ویتا بسیار مناسبتر از تصویرهای آن به نظر میرسد) اما بازی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود و تمام محتوای نسخه کنسولی را در برمیگیرد.
همهی بستههای الحاقی این اثر در نسخهی ویتا حضور داشتند و همچنین این نسخه از صفحهی لمسی پلیاستیشن ویتا و کنترل ژیروسکوپی آن استفاده میکرد. همچنین چند لباس اضافی در این نسخه وجود داشت که در نسخههای دیگر برای پلتفرمهای دیگر دیده نمیشد. این لباسها حتی در کامپلیت ادیشن هم حضور نداشتند. این آخرین باری بود که مورتال کامبت روی یک کنسول دستی ظاهر شد تا اینکه بالاخره بازی مورتال کامبت ۱۱ برای کنسول هیبریدی نینتندو سوییچ به انتشار رسید.
دو سال پس از عرضهی نسخهی کنسولی و درخواست فراوان بازیکنان کامپیوتر برای پورت این بازی، بالاخره مورتال کامبت ۹ در سال ۲۰۱۳ برای کامپیوترهای شخصی عرضه شد. ظاهراً اد بون فکر نمیکرد که مورتال کامبت ۹ روی کامپیوتر فروش خوبی را تجربه کند اما در نهایت این نسخه از انتظار استودیو ندررلم فورش بهتری را تجربه کرد. این پورت توسط استودیو High Voltage Software توسعه داده شد که نتیجهی قابلقبول و مناسبی را ارائه داد. اگر یک کامپیوتر شخصی دارید که توانایی اجرای بازی را دارد و اگر میخواهید مورتال کامبت ۹ را بازی کنید، تجربهی این پورت یکی از راحتترین راهها است. گیمپلی بازی مشابه نسخهی کنسولی است اما جلوههای بصری بهوضوح نسبت به نسخههای کنسولی بهبود یافتهاند و تجربهی بازی روی کامپیوتر گزینهی بسیار مناسبی است. با این حال، بنا به دلایلی، در پورت کامپیوتر کاتسینها یا همان میانپردههای از پیش رندر شده در حالت داستانی با رزولوشن پایینتری نسبت به نسخههای کنسولی اجرا میشوند که باعث میشود تقریباً مثل گرافیک خود بازی به نظر برسد.
در مجموع، مورتال کامبت ۹ یک بازی بسیار خوب و بازگشتی قدرتمند برای این سری بازی محبوب پس از این همه نسخه ضعیف یا نسبتاً ضعیف بود. این بازی شاید در بین بهترینهای سبک مبارزهای قرار نگیرد اما به اندازه کافی قوی بود تا ندررلم را بهعنوان یک توسعهدهنده جدی بازیهای مبارزهای معرفی کند. علاوه بر آن، این اثر بهعنوان یک بازنگری از مجموعهی مورتال کامبت کار خود را به بهترین شکل انجام داد و اساسی را خلق کرد که نسخههای بعدی هم با نگاه به آن ساخته شدهاند و پیشرفت را در بازیهای مورتال کامبت ادامه دادند. مورتال کامبت ۹ به معنای واقعی کلمه یک بازگشت واقعی برای مورتال کامبت بود.
Mortal Kombat X
بهعنوان آخرین عنوانی که در این مجموعه مقالات به آن میپردازیم، به سراغ بازی «مورتال کامبت ایکس» (Mortal Kombat X) خواهیم رفت. اگرچه X در اعداد یونانی به معنای عدد ۱۰ است و این بازی هم دهمین بازی از مجموعه بازیهای اصلی مورتال کامبت است اما عنوان آن با ایکس تلفظ میشود و نه ۱۰. نسخهای که من برای این مقاله مشغول به تجربهی آن شدم، نسخهی Mortal Kombat XL روی پلیاستیشن ۴ (روی ایکسباکس وان و کامپیوتر هم در دسترس است) بود. این نسخه عملاً حکم Komplete Edition بازی قبلی را دارد و شامل تمام محتوای بستههای الحاقی منتشرشده برای آن است.
قبل از اینکه به سراغ Mortal Kombat X یا Mortal Kombat XL برویم، باید به این نکته اشاره کنیم که استودیو ندررلم در بین دو بازی مورتال کامبت ۹ و مورتال کامبت ایکس مشغول توسعه و عرضهی چه بازی دیگری بوده است. بازی مبارزهای Injustice: Gods Among Us در سال ۲۰۱۳ برای تمام پلتفرمها (حتی Wii U) منتشر شد و در اصل میتوان آن را یک مورتال کامبت با حضور ابرقهرمانان دیسی و خشونت کمتر توصیف کرد. نه، منظورم بازی MK vs. DC نیس. من ساعات زیادی را به تجربهی Injustice اختصاص ندادهام اما این یک بازی مبارزهای قوی است که بر اساس گیمپلی مورتال کامبت ۹ ساخته شده و یک بار دیگر دارای یک حالت داستانی تکنفره سرگرمکننده است.
با این توضیحات اندک، بیایید به مورتال کامبت ایکس بپردازیم. ندررلم در اینجا از نظر گیمپلی و مکانیک، چرخ را دوباره اختراع نمیکند و مورتال کامبت ایکس بار دیگر بر اساس پایهای که توسط مورتال کامبت ۹ و Injustice ایجاد شده بود، ساخته شد. بدیهی است که ویژگیهای جدید زیادی به آن اضافه شده که در ادامه به آنها خواهیم رسید اما به طور کلی باید به این ضربالمثل معروف که میگوید «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند» توجه داشت و بیشتر اطلاعات گیمپلی که در توضیح بازی قبلی گفتهام، هنوز هم در اینجا صدق میکند.
مورتال کامبت ایکس برای اولینبار در ژوئن ۲۰۱۴ با یک تریلر سینمایی نشان داده شد که اسکورپیون و ساب زیرو را در حال مبارزه در جنگلی برفی نشان میداد اما گیمپلی واقعی برای اولینبار حدود یک هفته بعد در E3 نمایش داده شد. از همان ابتدا، کاملاً مشخص بود که نمایش و لحن بازی بهمراتب تاریکتر از بازی قبلی خواهد بود و در آن زمان کاملاً مطمئن نبودم که باید دربارهی آن چه فکری کنم. البته نسخه نهایی که در آوریل ۲۰۱۵ منتشر شد، از این نظر تفاوتی نداشت.
مورتال کامبت ۹ یک بازی با محیطهای شاد و رنگارنگ نبود اما قطعاً طراحی آن نزدیکتر به فضای کمیکبوکها بود و در آن از رنگها برجسته استفاده شده بود. از طرف دیگر، مورتال کامبت ایکس یک روش مینیمالیستی را برگزیده و استفادهی سنگینی از رنگهای سیاهوسفید در منو، رابط کاربری و طراحی جلد بازی انجام داده که در نوع خود قابلتوجه است.
در همین حال، جلوههای بصری درون بازی با پالت رنگی تیرهتر و مدلهای واقعگرایانهتر برای شخصیتها (و در کمال تعجب، آسیب بسیار کمتری در مبارزات دریافت میکنند) نسبت به مورتال کامبت ۹ دارند. البته، تا جایی که شخصیتهایی مانند یک زن حشرهای و یک جانور چهار دست را میتوان واقعگرایانه در نظر گرفت. این را میدانم که واژههایی مانند «تاریکتر، خشنتر و واقعگرایانهتر» در رابطه با دنبالهی یک بازی ویدئویی یک کلیشه وحشتناک است و سالهایی زیادی است که وجود دارد اما همه این واژهها به معنای واقعی کلمه دربارهی مورتال کامبت ایکس صدق میکند.
در حالی که جهش به سمت پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان قطعاً بهبودهای بصری قابلتوجهی را با خود به همراه داشته، مورتال کامبت ایکس در برخی زمینهها نسبتاً قدیمی به نظر میرسد. چهره شخصیتها به طور خاص میتوانست بهتر باشد و بافتهای خاص در محدوده نزدیک به آن خوبی نیستند. بازی همچنین از موشن بلور استفاده زیادی میکند که به طور کلی خوب به نظر میرسد اما برای ثبت اسکرینشات چندان مفید نیست. مورتال کامبت ایکس با موتور بازیسازی آنریل انجین ۳ ساخته شده است و قرار بود عنوانی میان نسلی باشد اما نسخههای ایکسباکس ۳۶۰ و پلیاستیشن ۳ پس از چند بار تأخیر در نهایت کنسل شد.
گورو اکنون در سطحی از جزئیات ارائه میشود که من آن را بسیار دقیق توصیف میکنم. دوربین سینمایی در هنگام اجرای فیتالیتی بهشدت خوشحال است که روی جزئیات خشونتآمیز آن درنگ میکند و اجازه میدهد همه چیز را ببینید و خود فیتالیتیها بهقدری خشن هستند که همه چیز به شکل خطرناکی نزدیک به عبور از خطقرمزها و نزدیکشدن به شکنجه میشود. من به طور کلی طرفدار خشونت واقعگرایانه در بازیها نیستم؛ بنابراین اهمیت چندانی به فیتالیتیهای مورتال کامبت ایکس نمیدهم. این بدان معنا نیست که شما نباید آنها را دوست داشته باشید یا چیزی شبیه به آن. صرفاً من حالت فیتالیتیهای بازی قبل را که واقعگرایی کمتری داشتند، بیشتر ترجیح میدهم.
این موضوع توجه ما را به یکی از مهمترین موارد اضافهشده (بهتر است بگویم ویژگی خاصی که از بازیهای قدیمی بازگشته) به مورتال کامبت ایکس جلب میکند. فیتالیتی دیگر تنها راه پایاندادن به یک مسابقه به شیوه خشونتآمیز نیست زیرا بروتالیتیها دوباره به بازی برگشتهاند. با این حال، باید بروتالیتیهای قدیمی بازی مورتال کامبت تریلوژی را فراموش کنید زیرا بروتالیتیهای مورتال کامبت ایکس هیچ شباهتی به آنها ندارد.
به جای کمبوهایی که بعد از مسابقه برای منفجرکردن حریفتان انجام میدهید، بروتالیتیها در مورتال کامبت ایکس تنوع بیشتری از بعضی از حرکات ویژه هستند. بروتالیتی با استفاده از یکی از این حرکات بهعنوان ضربه نهایی در راند آخر زمانی که نوار سلامتی حریف پایین است و شرایط خاصی دارد، به وجود میآید و من معمولاً ترجیح میدهم در این بازی به جای فیتالیتی، بروتالیتی را روی حریف انجام دهم چون خیلی سریعتر هستند. خبری هم از انیمیشنهای طولانی و دوربین سینمایی نیست، صرفاً یک ضربه مهلک برای پایاندادن به مسابقه است.
یک جایگزین دیگر برای فیتالیتیهای معمولی در قالب مکانیکی به نام Faction Kills به بازی اضافه شده است. اینها بیشتر به فیتالیتیهای عادی شباهت دارند تا بروتالیتیها و بر اساس اکشنی هستند که پروفایل شما به آنها وابسته است (لین کویی، برادری سایه، اژدهای سیاه، نیروهای ویژه، لوتوس سفید). سیستم Factions خود یک حالت آنلاین پیوسته است که در آن بازیکنان یک جناح یا گروه از گروههای گفته شده را انتخاب میکنند و با تکمیل چالشهایی مانند برندهشدن در مبارزات، انجام کمبوها و غیره پاداشهای مختلفی به دست میآورند و میتوان با رتبهبندی، Faction Kills جدید را آزاد کرد.
حال که دربارهی بخش آنلاین صحبت کردیم، یکی از حرکتهای تمامکنندهی جدیدی که مربوط به بخش آنلاین است کویتالیتی (Quitality) نام دارد. در واقع، اگر یکی از بازیکنان قبل از اینکه عبارت پایانی Finish Him ظاهر شود، ناگهان از بازی خارج شود یا به اصطلاح rage quit کند (احتمالاً به خاطر اینکه در حال شکست است)، سر شخصیت انتخابی او منفجر میشود. rage quit یکی از مشکلات همیشگی تجربهی آنلاین بازیهای مبارزهای بوده و استودیو ندررلم با ایدهی Quitality سعی کرده این مشکل را بهتر کند، گرچه نمیدانم ایدهی آنها چقدر جواب داده است.
پس دیگر تغییرات و مکانیکهای اضافهشده به گیمپلی شامل چه چیزهایی است؟ اول از همه، استیجها نسبت به قبل تعاملیتر شدهاند و حالا میتوانید با اشیا مختلفی که در اطراف استیج پراکنده شدهاند، به حریف ضربههایی بزنید. این مکانیک یکی از مکانیکهایی بود که در بازی Injustice معرفی شد و استودیو ندررلم برای مورتال کامبت ایکس هم از آن استفاده کرده است. آنها همراه با دویدن، جهش به سمت عقب، کمبوشکن، و بعضی از تکنیکهای ویژه مشخص یکی از چیزهایی هستند که از نوار استقامت (از مورتال کامبت ۳ و مورتال کامبت ۴ برگشته) استفاده میکنند. درست مانند مورتال کامبت ۹، یک Super Meter برای حرکات پیشرفته و قدرتمندتر و حملات بسیار مخرب X – Ray وجود دارد.
مهمتر از آن، تمامی ۳۳ شخصیت بازی (۲۴ شخصیت در زمان عرضه و ۹ شخصیت در بستههای الحاقی) دارای ۳ گونهی شخصیتی متفاوت هستند. روی کاغذ، این تغییرات شاید شبیه به سب های مبارزه نصفه و نیمه بازیهای دوران پلیاستیشن ۲ به نظر برسند اما بسیار متفاوت هستند و قبل از مبارزه باید یکی از آنها را انتخاب کنید و نمیتوان آنها را حین مبارزه تعویض کرد و واقعاً نحوه عملکرد شخصیت را تغییر میدهند. برای مثال برای شخصیت ساب زیرو، حالت Cryomancer قادر به ساخت سلاحهای یخی است و میتوانید از آنها در مبارزات استفاده کنید، حالت Unbreakable تواناییهای دفاعی بیشتری به دست می آورد و حالت Grandmaster به شما اجازه میدهد تا یک کلون یخی بسازید که بتوان آن را به سمت دشمن پرتاب کرد یا بهعنوان سپر از آن استفاده کرد.
احتمالاً جالبترین استفاده از این مکانیک، شخصیت ترایبورگ (Triborg) است که یکی از شخصیتهایی است که در بسته الحاقی دوم بازی اضافه شد و هر یک از گونههای او کاملاً متفاوت است و حرکات و ظاهر یکی از شخصیتهای سایرکس، سکتور یا اسموک (حالت سایبورگ او) را به خود اختصاص دادهاند. همچنین سایبر ساب زیرو هم از مورتال کامبت ۹ بهعنوان یک حالت مخفی در مورتال کامبت ایکس دسترس است.
مورتال کامبت ایکس حالتهای مختلف تکنفره و چندنفرهای دارد که شامل حالتهای تکنفره عادی و Versus (حالت تگ تیم وجود ندارد) و همینطور حالتهای آنلاین مختلف میشود. مینی گیمهای بازی قبل هم حضور دارند و حالت Towers هم در کنار حالت آرکید نردبانی عادی دارای چالشهای خاص خودش است. حالت The Living Towers انواع چالشهای فوقالعاده خاصی را ارائه میدهد که به طور منظم بهروز میشوند.
حالت Krypt دوباره برگشته و یک بار دیگر روش اصلی برای باز کردن محتویاتی مانند لباسهای جایگزین و دیگر فیتالیتیهای بازی است. این بار، در واقع یک بخش روگلایک است که در آن آیتمهای مختلفی را بابت حل پازلهای ساده جمعآوری میکنید و به عمق Krypt میروید و البته ترسهای زیادی در طول مسیر وجود دارد زیرا ظاهراً همه از Krypt بازی قبلی خیلی خوششان آمده است. همچنین در صورت تمایل میتوانید ۲۰ دلار یا معادل محلی آن را برای باز کردن همه چیز در Krypt پرداخت کنید اما واقعاً چرا باید چنین کاری را انجام دهید؟
وقتی صحبت از حالت تکنفره میشود، جذابیت اصلی حالت داستانی آن است. مثل حالت داستانی بازیهای قبلی استودیو ندررلم که از بازی MK vs. DC شروع شد، حالت داستانی مورتال کامبت ایکس به چند فصل مختلف تقسیم میشود. در مجموع ۱۲ فصل در بازی وجود دارد که هر کدام شامل ۴ مبارزه و یک شخصیت قابلبازی مختلف است.
همچنین QTE هم به این ترکیب اضافه شده است، از جمله یک ورودی فیتالیتی سورپرایز کننده. شکست در اجرای صحیح QTE باعث باخت شما نمیشود اما ممکن است باعث شود که مبارزه بعدی را با نوار سلامتی کمتر یا چیزی شبیه به آن شروع کنید. سختی مبارزات بازی را در این حالت میتوان تنظیم کرد، اگرچه درست مانند بازی قبلی در اینجا هم تا حدودی سطح دشواری پویا و انطباقی وجود دارد. اگر به پیروزی ادامه دهید مبارزات سختتر میشوند و اگر بیشتر شکست بخورید، مبارزات آسانتر میشوند.
داستان بازی در سطح بسیار بالایی قرار ندارد اما لحظات سرگرمکننده و حتی تأثیرگذاری در آن وجود دارد و فضا و لحن کلی بازی با توجه به این که مورتال کامبت است، به طرز شگفتانگیزی مثبت است. این داستان بیش از هر چیز دیگری درباره خانواده و دوستی است.
در حالی که اکثر وقایع داستان مورتال کامبت ایکس در بازهی زمانی ۲۰ سال پس از بازی قبلی جریان دارد، اولین فصل داستان آن وقایع دو سال بعد از داستان مورتال کامبت ۹ را روایت میکند. در پایان آن بازی، همه چیز دقیقاً برای سمت خیر داستان خوب پیش نرفت. بله، شائو کان در نهایت توسط رِیدن شکست خورد و وقوع آرماگدون جلوگیری شد اما این پیروزی به قیمت وحشتناکی تمام شد. همه قهرمانان به جز جانی کیج و سونیا بلید کشته شدند (بیشتر آنها توسط سیندل کشته شدند) و سپس توسط کوان چی که مخفیانه برای شیناک کار میکرد، بهعنوان انتقامجویان مرده احیا شدند.
همانطور که مشخص است، شیناک در تمام این مدت اتفاقات پشتصحنه را دستکاری میکرد. با خارجشدن شائو کان از مسیر و ضعیفشدن شدید نیروهای ارثرلم، شیناک به ارثرلم حمله میکند اما در نهایت توسط رِیدن، فوجین، کیج و سونیا شکست میخورد و در درون طلسم خود گرفتار میشود.
۲۵ سال بعد (اولین کاتسین بازی در حالت داستان بهوضوح میگوید ۲۰ سال بعد اما در بیوگرافی شخصیتها ۲۵ سال اشاره شد است) شیناک هنوز درون طلسم خود زندانی شده است. با این حال، کوان چی و دیگر خدمتگذاران این الدرگاد سقوطکرده تلاش میکنند تا ارباب خود را آزاد کنند و بار دیگر برای حمله به زمین آماده شوند.
ارثرلم و اوتورلد پیمان صلحی به نام پیمان ریکو امضا کردهاند و یکدیگر را آزار نمیدهند، اگرچه در قلمرو اوتورلد آشوبی در حال به پا شدن است زیرا میلینا (که در این لحظه تنها وارث شائو کان است زیرا پرنسس کیتانا و ملکه سیندل در حال حاضر ناخوش هستند) در تلاش برای غصب تاج و تخت امپراتور فعلی یعنی کوتال کان و رهبری یک شورش خونین علیه او است.
بخش نگرانکننده همه اینها این واقعیت است که به نظر میرسد میلینا طلسم شیناک را در اختیار دارد، نهتنها به این دلیل که میلینا دیوانه و شیطانی است، بلکه به این دلیل که پیمان ریکو بیان میکند که ارثرلم قرار است از این طلسم محافظت کند. به منظور جلوگیری از یک حادثه یا بدتر از آن، نیروهای ویژه تیمی از مبارزهای جوان را به رهبری گروهبان کاساندرا کیج به اوتورلد میفرستند تا وضعیت را بررسی کرده و این طلسم را بازیابی کنند.
شخصیتهای قابلبازی
از آنجایی که بخش زیادی از وقایع داستانی سالهای زیادی پس از داستان بازی قبلی جریان دارد، چهرههای تازهی نسبتاً زیادی را در این بازی در کنار شخصیتهای قدیمی میبینیم (هشت شخصیت کاملاً جدید، آن هم بدون احتساب شخصیتهای بستههای الحاقی). در اینجا، به جای اینکه توضیح مفصلی برای داستان و گیمپلی تمامی این ۳۳ شخصیت بنویسم، تصمیم گرفتم که فقط به شخصیتهای بپردازم که بیشترین نقش را در داستان مورتال کامبت ایکس دارند.
جانی کیج (Jonny Cage):
این ستاره سابق هالیوود به واسطه قدرت عشق، دوستی و کیش جنگجوی باستانی مدیترانهای که از آن بیرون میآید، شیناک را شکست میدهد و نقش زندگیاش را در کمک به ریدن برای ازبینبردن این الدرگاد سقوط کرده ایفا میکند. مدتی بعد، جانی و سونیا ازدواج میکنند و صاحب دختری به نام کَسی (Cassie) میشوند اما دوران خوش زناشویی دوام نمیآورد زیرا سونیا بیشتر و بیشتر جذب کارش بهعنوان یک ژنرال در نیروهای ویژه (Special Forces) میشود. این دو در نهایت از هم جدا میشوند و کاساندرا بزرگ میشود تا به یک گروهبان نیروهای ویژه تحت فرماندهی مادرش تبدیل شود.
۲۵ سال پس از شکست شیناک، جانی (که از نظر فنی افسر نیروهای ویژه نیست و توسط کارکنان نیروهای ویژه «میستر کیج» نامیده میشود اما من تصور میکنم که مشتزدن به شیناک و نجات جهان ممکن است به شما قدرت خاصی بدهد) یک تیم نیروهای ویژه متشکل از کَسی و سه مبارز جوان دیگر را تشکیل میدهد و داستان با اولین مأموریت این تیم شروع میشود. جانی کیج در طول داستان به کمککردن به نیروهای ویژه و بهخصوص دخترش ادامه میدهد و همیشه برای ارائه حمایت روحی و شوخیهای پدرانه حضور دارد.
از نظر گیمپلی، او همان جانی کیجی است که میشناسیم. بیشتر اوقات میدانید که باید انتظار چه چیزی را داشته باشید. یکی از گونهها یا حالتهای شخصیت او این امکان را به او میدهد که یک stunt double را اجرا کند؛ بنابراین اگر فکر میکنید که یک جانی کیج بد است، هنوز چیزی ندیدهاید؛ و البته جانی کیج دیگر تنها کیج حاضر در فهرست شخصیتها نیست و اکنون دختر او هم در بازی حضور دارد.
کَسی کیج (Cassie Cage):
کاساندرا کارلتون “کَسی” کیج، گروهبان نیروهای ویژه، در کنار جاکی بریگز، تاکِدا تاکاهاشی و کونگ جین بخشی از تیم نیروهای ویژه جدید پدرش هستند. نام این تیم در بازی ذکر نشده است اما برخی از طرفداران به دلیل سن کم آنها و نسبتشان با شخصیتهای قدیمی سری، این چهار نفر را «بچههای کامبت» (Kombat Kids) خطاب میکنند.
کَسی عزم و اراده و خلقوخوی مادرش و همچنین علاقه پدرش به شوخیهای بد را به ارث برده است و در حالی که او یک مبارز توانا است، او نیز بسیار بیتجربه است. او بهراحتی در موقعیتهای پرتنش دیپلماتیک سراسیمه میشود و هنوز به یک رهبر تبدیل نشده است و این موضوع از این واقعیت مشخص است که تیم او زمان زیادی را صرف نزاع برای کار بهعنوان یک واحد منسجم هدر میدهد.
راستش را بخواهید، قبل از انتشار مورتال کامبت ایکس، نسبت به معرفی بچههای کامبت بسیار نگران بودم. میترسیدم این نمونهی دیگری باشد که در آن با یک سری شخصیتهای سطحی روبهرو شویم اما خوشبختانه اینطور نشد و شخصیتهای جدید کاملاً سرگرمکننده و دوستداشتنی ظاهر شدند. خود کَسی در میان بچههای کامبت شاید برجستهترین شخصیت باشد و من خوشحالم که او در مورتال کامبت ۱۱ هم باقی مانده است (البته متأسفانه بدون اینکه اشلی بِرچ صداپیشگی او را بر عهده بگیرد).
بسته به گونه یا حالتی که برای شخصیت او انتخاب میکنید، سبک مبارزه کسی کیج میتواند تحتتأثیر جانی کیج (Hollywood) یا سونیا (Spec Ops) قرار بگیرد یا او فقط میتواند از مهارتهای مبارزهای خود استفاده کند. صرفنظر از تغییرات، او میتواند نسخه هوایی خود از shadow kick جانی کیج را استفاده کند یا بهسادگی بهصورت حریف شلیک کند.
جاکی بریگز (Jacqui Briggs):
ژاکلین سونیا بریگز (Jacqueline Sonya Briggs) بر خلاف میل پدرش جکس به نیروهای ویژه پیوست، نه به این دلیل که تحتفشار قرار گرفته بود بلکه به این دلیل که داوطلب پیوستن شده بود. وقتی جانی کیج در مزرعه بریگز حاضر شد تا این موضوع را به جکس اطلاع دهد، در نهایت با فک شکسته به خانه بازگشت.
شاید برایتان این سؤال پیش آمده باشد که چگونه جکس در اوایل دهه ۲۰ زندگیاش ناگهان صاحب دختری شده است زیرا آخرین باری که سرگرد بریگز را دیدیم، او به یکی از نیروهای تحت کنترل کوان چی تبدیل شده بود. این دقیقاً شرایط مناسبی برای زندگی نیست که بتوان زندگی آرامی و سالمی را تجربه کرد و صاحب فرزند شد. با این حال، همانطور که در بخش داستانی سونیا میبینیم، جکس از کنترل کوان چی آزاد شد و مدتی پس از شکست شیناک به خود قدیمیاش بازگشت. او به مزرعهای در تگزاس رفت و خانوادهای تشکیل داد و علیرغم اینکه هنوز خاطراتش از خدمت به کوان چی فراموش نشده بود، تبدیل به یک شوهر و پدر دوستداشتنی شد.
جاکی تا فصل ماقبل آخر کار زیادی در حالت داستانی انجام نمیدهد اما همیشه در نقش پشتیبان حضور دارد و همیشه روی مأموریت تمرکز میکند، تنها برای لحظات کوتاهی که کسی (معمولاً کونگ جین) به پدر جاکی اشاره میکند، خونسردی خود را از دست میدهد.
از نظر سبک مبارزه، جاکی یک بوکسور توانمند است و مانند پدرش از دستکشهای مکانیکی برای تقویت قدرت خود و انجام حملات قدرتمند زمینی استفاده میکند. بسته به حالتی که انتخاب میکنید، او میتواند پرتابههای مختلفی را نیز از دستکش مکانیکی خود شلیک کند.
کونگ جین (Kung Jin):
پسرعموی جوان کونگ لائو در گذشته یک دزد معمولی بود تا اینکه یک شب سعی کرد یک ارثیه خانوادگی را از معبد آسمان بدزدد و توسط رِیدن دستگیر شد. خدای رعد از پتانسیل جوان خشمگین و گمگشته آگاه بود و توانست او را متقاعد کند که به معبد شائولین بپیوندد تا پا جای پای اجدادش بگذارد. جین در واقع تصور میکرد که راهبان یک مرد مانند او را در صفوف خود قبول نمیکنند اما رِیدن به او اطمینان داد که این برای آنها مسئلهای نیست. چند سال بعد، جین دوره آموزش خود را به پایان رسانده و به بخش حیاتی و البته تا حدودی متکبرانه از تیم بچههای کامبت تبدیل میشود.
کونگ جین فراتر از مهارتهایش در مبارزات با دست و مبارزه با تیروکمان برای تیم ارزشمند است. اینها قطعاً استعدادهای مفیدی هستند اما کونگ جین یک دیپلمات ماهر هم است و بهراحتی متقاعدکنندهترین سخنران در میان اعضای تیم است. زبان خوش و دانش غنی او حتی توانست خود کوتال کان را تحتتأثیر قرار دهد. از طرف دیگر، جین گاهی اوقات میتواند نسبت به جاکی گستاخ باشد، بهخصوص که مدام دربارهی اینکه پدرش یکی از انتقامجوهای سابق کوان چی بوده است، اظهارنظر میکند اما او فرد بدی نیست و همیشه میخواهد به دیگران کمک کند، حتی زمانی که او برای مأموریت فرد مناسبی نیست.
به طور کلی، جین لزوماً هیجانانگیزترین عضو گروه بچههای کامبت نیست اما من شخصیت و پیشینه او را دوست دارم. حالتهای مختلف شخصیت جین به او اجازه میدهد تا پرتابههای مختلفی پرتاب کند، تیرهایش را با قدرت ارواح اجدادی تغذیه کند و در مبارزات نزدیک از یک چوبدستی بلند استفاده کند؛ بنابراین او در گیمپلی هم قابلیتهای زیادی برای ارائه دارد.
تاکِدا تاکاهاشی (Takeda Takahashi):
تاکدا تاکاهاشی چهارمین و آخرین عضو گروه بچههای کامبت است که در گذشته یکی از اعضای قبیلهی شیرای ریو بوده است. این کار استودیو ندررلم را متوجه نمیشوم. اگر میخواهید از نامهای خارجی (در اینجا ژاپنی) استفاده کنید، حداقل این زحمت را به خود بدهید که آنها را درست استفاده کنید و تلفظ آنها را هم صحیح ارائه کنید. تازه نمیخواهم به این نکته اشاره کنم که هر دو نام این پسر نامهای خانوادگی هستند (و حتی متن داستان هم گاهی ترتیب آن را اشتباه میکند)، چون حداقل آنها نامهای خانوادگی ژاپنی واقعی هستند، برخلاف چیزی مثل هاساشی.
مربی و مرشد تاکدا در زمان بزرگشدن در خاندان شیرای ریو فردی ریشو به نام هانزو هاساشی بود. اگر این نام آشنا به نظر میرسد، شاید به این دلیل باشد که اسم رمز هانزو هاساشی در شیرای ریو «اسکورپیون» است. آخرین باری که بررسی کردیم، اسکورپیون ریش نداشت چون آنها روی جمجمهها رشد نمیکنند، پس چه چیزی باعث آن شده است؟ بهزودی به آن خواهیم رسید اما فعلاً تنها چیزی که باید بدانید این است که اسکورپیون دوباره انسان شده است و سالها پیش وظیفه تربیت تاکدای جوان و آموزش او بهعنوان یک نینجای شیرای ریو به او داده شد. تاکدا در تمام مدتی که در این قبیله بود، از پدرش به خاطر اینکه پس از مرگ مادرش او را به شیرای ریو رها کرده بود، متنفر بود.
در واقع، تاکدا پسر کِنشی تاکاهاشی است. همان شمشیرزن نابینا و دارای قدرتهای تله کینزی را میگویم که همه ما عاشقش هستیم، علیرغم اینکه در بازی Mortal Kombat: Deadly Alliance که پر از شخصیتهای جدید بد بود، معرفی شد. هنگامی که این دو برای اولینبار پس از سالها یکدیگر را ملاقات میکنند، کنشی میگوید که تاکدا را به این دلیل که دلش میخواسته، ترک نکرده است. در عوض، کنشی مورد هدف قاتلان اژدهای سرخ قرار گرفت که همسرش را به قتل رساندند و او متوجه شد که باید کاری برای حفاظت از پسرش انجام دهد و به همین خاطر مجبور شد تا تاکدا را به شیرای ریو بفرستد.
در خط داستانی فعلی، تاکدا تا حد زیادی در پسزمینه باقی میماند، اگرچه او از تواناییهای تلهپاتی موروثی خود برای آزاد کردن خود و تیم در یک نقطه از داستان استفاده میکند. او همچنین گاهی با جاکی لاس میزند اگرچه به نظر نمیرسد که جاکی علاقه خاصی به این کار داشته باشد، حداقل نه در ابتدا.
تاکدا از شمشیرهای پلاسمایی و شلاقهای تیغه دار برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده میکند و البته سبک حمله او تا حد زیادی به حالت انتخاب شده بستگی دارد. حالت شیرای ریو به او اجازه پرتاب کونای و تلهپورت را میدهد و همچنین یک ماسک جمجمهای شبیه به ماسک اسکورپیون به او میدهد.
سونیا بلید (Sonya Blade):
وظایف سونیا بهعنوان ژنرال نیروهای ویژه، او را از ایفای نقش فعال بهعنوان یک مبارز در حالت داستانی باز میدارد اما او هنوز هم یک مبارز بسیار توانمند است و کانو هم بهمحض تلاش برای نفوذ به مقر نیروهای ویژه در حالی که دختر او را تهدید کرده، متوجه این قضیه میشود. جدا از این موضوع، سونیا بیشتر اوقات در خط داستانی حال حاضر زمان خود را صرف صدور دستور به افرادش و ناراحت شدن از همسر سابقش میکند و بیشتر مبارزات در فصل او در یک سکانس فلشبک اتفاق میافتد که با نابودی کامل کوان چی به پایان میرسد.
سونیا در گیمپلی تقریباً همانند بازی قبلی عمل میکند، با این تفاوت که قابلیتهایی به او اضافه شده و به او اجازه میدهد تا از یک پهپاد جنگی یا نارنجک استفاده کند.
ساب زیرو (Sub-Zero)
آخرین باری که کوای لیانگ یا همان ساب زیرو را در مورتال کامبت ۹ دیدیم، او یک سایبورگ بود و همچنین مرده بود و واضح است که هیچکدام از این دو گزاره در این بازی صادق نیست. در کمیکی که برای مورتال کامبت ایکس منتشر شده، توضیح داده شده است که کوان چی بدن انسانی ساب زیرو را بازسازی کرده تا بتواند از او برای اهداف ترسناک انتقامجویانش استفاده کند (اگرچه به نظر میرسید که بدن سایبورگ ساب زیرو در بازی قبلی هم برای این کار خوب کار میکرد) و ساب زیرو در نهایت وقتی طلسم توسط رِیدن شکسته شد، به خود قدیمیاش بازگشت. ساب زیرو پس از کشتن سکتور، لقب استاد بزرگ لین کویی را به خود اختصاص داده است و این قبیله تحت هدایت او اکنون متحد ارزشمندی برای نیروهای ویژه و همچنین شیرای ریو هستند.
اولین مأموریت تیم کَسی کیج این است که به سراغ ساب زیرو بروند تا ببیند که آیا او هنوز مایل به همکاری است یا خیر، اما مأموریت آنها شکست میخورد زیرا تیم نمیتواند بهعنوان یک واحد عمل کند و ساب زیرو کل تیم را شکست میدهد و دستگیر میکند. هرچند مدت کوتاهی بعد آشکار میشود که این موضوع فقط یک آزمایش برای کَسی و گروهش بوده است زیرا جانی کیج ظاهر میشود و به تیم اطلاع میدهد که او و ساب زیرو همه چیز را ترتیب دادهاند تا ببینند گروه آنها چگونه عمل خواهد کرد.
ساب زیرو هم در گیمپلی مثل چیزی است که میتوان از ساب زیرو انتظار داشت. توضیحات حالتهای مختلف شخصیت او را هم قبلاً توضیح دادهام.
اسکورپیون (Scorpion):
دو سال پس از اتفاقات بازی قبلی، شبح جهنمی هنوز هم به ارادهی کوان چی وابسته است و دستور جادوگر را انجام میدهد تا زمانی که رِیدن او و دیگر شخصیتهایی مثل ساب – زیرو و جکس را از کنترل کوان چی آزاد میکند. بعد از آزادی دوباره، او به شکل انسانی برمیگردد (شاید یکی باید به رِیدن میگفت که شاید بتواند دست جکس را هم بازیابی کند!). هانزو هاساشی که بار دیگر بهعنوان یک نینجای انسانی متولد میشود، خاندان شیرای ریو را بهعنوان نیرویی برای همیشه بازسازی میکند تا از ارثرلم محافظت کند و به افراد آسیبدیده از جنگ ندررلم (Netherrealm War) کمک کند.
در اثر مرگ همسر و فرزندش (نام آنها در بازی و کمیک مورتال کامبت ایکس متفاوت است، در یکی نام آنها کانا و جوبِی است و در دیگری هارومی و ساتوشی) به دست کوان چی، آتش هنوز درون او میسوزد و به گفته او هرگز نمیتوان آن را خاموش کرد. با این حال، آتش تا زمانی که او بتواند نیمهی شیطانی شخصیتش را کنترل کند، دیگر بر او چیره نمیشود و او میتواند هر وقت بخواهد به قدرت اسکورپیون رجوع کند.
در فلشبک بازی میبینیم که هاساشی و کوای لیانگ برای مذاکرات صلح در کاخ لین کویی با هم ملاقات میکنند و هاساشی محتاط است زیرا هنوز معتقد است که لین کویی مسئول مرگ خانواده و قبیلهاش بوده است. در نهایت ساب زیرو موفق میشود تا هاساشی را متقاعد کند که کوان چی پشت همه چیز بوده و لین کویی در قتلعام شیرای ریو نقشی نداشته است و خاطرات هاساشی از این رویداد تصاویر دروغینی است که توسط کوان چی کار گذاشته شده است. دشمنان سابق دشمنی را به خاک میسپارند و هاشی قسم میخورد که کوان چی را شکار کند و او را بکشد.
اگر اسکورپیون کلاسیک را به هاساشی ترجیح میدهید، لباس پیشفرض او خارج از حالت داستانی وجود دارد. صرفنظر از اینکه کدام لباس را انتخاب میکنید، حالتهای مختلف شخصیتی او مثل Hellfire و Inferno به اسکورپیون اجازه میدهد تا از قدرتهای آتش جهنمی خود به ترتیب برای ایجاد حملات مختلف آتش یا احضار مینیونهای شیطانی استفاده کند، در حالی که حالت Ninjutsu به او شمشیرهای دوگانه میدهد.
رِیدن (Raiden):
خدای رعد واقعاً دفعه پیش افتضاح به بار آورد، مگر نه؟ بیشتر شبیه خدای اشتباهات احمقانه است، اینگونه است؟ صادقانه بگویم، این یک نوع بیانصافی نسبت به رِیدن خط داستانی فعلی است زیرا خود آیندهاش چیز زیادی برای کار کردن به او نمیداد و هیچ راهی وجود نداشت که او بتواند به طور منطقی از برخی از فجایعی که در داستان مورتال کامبت ۹ رخ داد، جلوگیری کند؛ مگر اینکه او داستان بازی را میخواند! بعضی از تصمیمهایی که او بعداً در داستان میگیرد، در بهترین حالت سؤالبرانگیز است اما او در این نقطهی داستان بیش از اینکه یک خدای پیر دانا باشد، مردی است که در حال تلاش است تا به هر قیمتی از نابودی و تباهی قریبالوقوع جلوگیری کند. در هر صورت، رِیدن هنوز هم در تلاش است و از جنگجویان ارثرلم حمایت میکند اما بهندرت اقدام مستقیم انجام میدهد مگر اینکه کاملاً لازم باشد.
حالتهای مختلف شخصیت رِیدن روی تقویت حملات الکتریکی، فعالکردن تلپورتها (که بهنوعی احمقانه است زیرا او قبلاً میتوانست این کار را انجام دهد) و قرار دادن تلههای الکتریکی تمرکز دارد. مهمترین چیز این است که او هنوز حمله اژدرهایش را انجام میدهد و وقتی این کار را میکند، هنوز چیزهای نامفهومی را فریاد میکشد.
کوتال کان (Kotal Kahn):
او هیچ ارتباطی با شائو کان ندارد، در واقع «کان» همان پسوندی است که اهالی اوتورلد امپراتور خود را با آن صدا میکنند. کوتال (Kotal) یا کوآتال (Ko’atal) در اصل یک جنگجو از نژاد اوشتک (Osh-Tekk) بود و اگر فکر میکنید او شبیه خدای جنگ مایاها است، کاملاً قابلدرک است زیرا در داستان مایاها در واقع او را بهعنوان خدای جنگ بولوک میپرستیدند. یکلحظه صبر کنید… اوشتک؟ آزتک؟ کوتال؟ کو آتال؟ کوتزالکواتل (یکی از خدایان آزتکها)؟ نظر شما چیست؟
کوتال مدت کوتاهی پس از مرگ شائو کان قدرت را در دست گرفت. در ابتدا، میلینا بهعنوان تنها وارث باقیمانده شائو کان بر تخت نشست اما سلطنت کوتاه او برای اوتورلد فاجعهبار بود؛ بنابراین کوتال او را سرنگون کرد. کوتال بر تخت نشست و بهعنوان یک امپراتور نسبتاً خیرخواه و صلحطلب که مایل به مذاکره با دیگران و مصالحه در صورت نیاز است، بر اوتورلد حکومت کرد.
البته، در اوتورلد هنوز هم میتوانید به خاطر دزدیدن یک قرص نان در ملا عام اعدام شوید و کوتال هنوز هم به خطایی که میتواند در برخورد با او به مشکلاتی منجر شود، افتخار میکند اما حداقل او فعالانه تلاش نمیکند تا قلمروهای دیگر را فتح کند و همه را به بردگی بگیرد؛ بنابراین در مجموع پیشرفت نسبتاً قابلتوجهی نسبت به حکمران گذشتهی اوتورلد دارد. میلینا دقیقاً با این رویکرد موافق نیست. به همین خاطر سعی میکند با هر وسیلهای که لازم است تاجوتخت را پس بگیرد و در این روند باعث وقوع جنگ داخلی میشود.
کوتال یکی از شخصیتهای موردعلاقه من برای بازی کردن نیست. سبک مبارزه او بهشدت روی دفع ضربه تمرکز دارد یا بسته به حالت شخصیتی که از آن استفاده میکنید، خودش را با اشعه خورشید یا توتمهای جادویی خونی تقویت میکند و از آنجا که من یک رویکرد ساده و تهاجمی (اغلب به ضرر خودم) را ترجیح میدهم، اصلاً نمیتوانم با کوتال کان کنار بیایم.
دیوورا (Dvorah):
دیوورا یک جنگجوی مؤنث از نژاد کیتین است. آنها یک کلونی حشرات حساس هستند که درون یک بدن انساننما زندگی میکنند. البته، این روشی مؤدبانه برای بیان آن است. من شخصاً «نفرت شبانهای را ترجیح میدهم که باید با مقادیر زیادی آتش نابود شود» اما این فقط نظر من است.
دیوورا علیرغم اینکه از هر نظر قابلتصوری ترسناک است، قابلاعتمادترین مشاور کوتال کان است. او در کنار ارمک، رپتایل، فرا/تور (دختر کوچکی سوار بر پشت یک حیوان غولپیکر بزرگ) و ارون بلک به حفاظت از امپراتور جدید اوتورلد کمک میکنند. از آنجایی که دیوورا بهراحتی باهوشترین و زیرکترین فرد در میان این دسته از افراد شرور است، باید دست راست کوتال و بخشی از تمام تصمیمات مهم باشد.
همانطور که ممکن است از زنی که به معنای واقعی کلمه لانه حشرات مرگبار و وحشتناک است، انتظار داشته باشید، دیوورا انواع حملات مبتنی بر حشرات را دارد و همه آنها فوقالعاده ترسناک و وحشتناک و زشت هستند و من از آنها خوشم نمیآید و تازه فیتالیتی او را هم باید در نظر بگیرید. صداپیشگی او توسط کلی هو انجام شده است، بنابراین حداقل یک نکتهی مثبت و قابلتوجه در اینجا وجود دارد.
میلینا (Mileena):
در مقایسه با دیوورا، ملینا علیرغم این واقعیت که کارهای افتضاح و وحشتناکی را در فیتالیتی خود انجام میدهد، و به طور کلی یک هیولای روانپریش است، هنوز هم شخصیتی است که کاملاً بازی کردن با او دلپذیر است. طراحی بصری او نسبت به بازی قبلی تغییرات زیادی کرده است، چرا که به نظر میرسد او بالاخره کمی لباس پیدا کرده و حالا چهرهاش زیر نقاب نیز بسیار متفاوت به نظر میرسد.
تاکنون چند بار دربارهی جنگ داخلی اوتورلد صحبت کردم و نمیخواهم دوباره آن صحبتها را تکرار کنم. میلینا میخواهد یک بار دیگر امپراتور شود و در راستای این هدف تانیا، رِین، باراکا و کِینو هم به او کمک میکنند. باید بگویم که قطعاً کوتال از افراد شایستهتری برای پشتیبانی از خود برخوردار است. شاید به همین دلیل است که او امپراتور اوتورلد است.
میلینا هنوز هم بدون توجه به این که کدام حالت شخصیت او را انتخاب میکنید، فوقالعاده سریع و چابک است و همچنان شخصیت موردعلاقه من برای بازی کردن باقی میماند.
کوان چی (Quan Chi):
هیولای ندررلم که تبدیل به نکرومنسر شده هنوز در خدمت شیناک است و طبق معمول یک عوضی تمامعیار است. در حالی که او پس از جنگ ندررلم در وضعیت تضعیف شدهای به سر میبرد، کوان چی همچنان نیرویی است که باید روی آن حساب کرد و او به تلاش برای آزاد کردن اربابش از طلسمی که در آن گرفتار شده، ادامه میدهد. جکس، اسکورپیون و ساب زیرو توسط ریدن از کنترل جادوگر آزاد شدند، اما کوان چی چندین انتقامجو دیگر هم دارد که کارهای او را انجام میدهند، از جمله لیو کانگ، کیتانا و کونگ لائو که فرمهای انسانی غیراصلی آنها نیز بهعنوان شخصیتهای قابلبازی ظاهر میشوند.
کوان چی هنوز هم توپهای جمجمه سبزرنگ و تلپورتهای خود را دارد و یکی از حالتهای شخصیت او نیز به کوان چی اجازه میدهد تا یک خفاش ندررلم را برای ضربهزدن به حریف فرابخواند.
شیناک (Shinnok):
این الدرگاد سقوط کرده، غولآخر مورتال کامبت ایکس است. او حاکم آینده تمام قلمروها بود تا اینکه به دست جانی کیج شکست خورد و در داخل طلسم خود مهروموم شد. با این حال، شیناک احساس میکند که تنها زمان لازم است تا او دوباره آزاد شود.
در نسخه اصلی، شیناک باید با تکمیل حالت داستانی، بهعنوان یک شخصیت قابلبازی باز شود اما در Mortal Kombat XL او از همان ابتدا در دسترس است. حالتهای مختلف شخصیت او به شیناک اجازه میدهد تا حرکات ویژه حریف را بدزدد، انواع کارهای سرگرمکننده و هیجانانگیز را با دستهای اسکلتی غولپیکر انجام دهد یا سلاحهای اسکلتی را با جادو پدید آورد. البته او همیشه میتواند گلولههای آتش جادویی را بهصورت افقی یا عمودی به سمت شما پرتاب کند، درست مانند شنگ سونگ که قبل از او این کارها را انجام میداد.
شکستدادن شیناک بهصورت خاصی دشوار نیست اما حداقل از مبارزه با او در مورتال کامبت ۴ چالشبرانگیزتر است. با این حال، شکستدادن شیناک فقط اول کار است و پس از آنکه او را یک بار شکست دهید، شیناک وارد فرم نهایی خود میشود: شیناک فاسد (Corrupted Shinnok).
مبارزه با «شیناک فاسد» موضوع کاملاً متفاوتی است. او یک غولآخر واقعی از جنس غولآخرهای دشوار مورتال کامبت است. او بسیار قدرتمند و به طرز شگفتانگیزی چابک است و انواع حرکتهای مختلف را دارد که یکی از آنها حملهای است که کل صفحه را اشغال میکند. او همچنین یک حمله X – Ray فوقالعاده قوی دارد و او واقعاً از تمامکردن کار بازیکن با یک فیتالیتی بسیار طولانی لذت میبرد. مبارزه با او هنوز در حد و اندازهی مبارزه با شائو کان دشوار نیست اما «شیناک فاسد» هم نبردی شایسته برای یک غولآخر را ارائه میکند.
مورتال کامبت ایکس در قالب بستههای الحاقی که با نام Kombat Packs 1 و ۲ منتشر شدهاند، شخصیتهای جدیدی را هم دریافت کرد. اولین بستهی الحاقی شخصیت ترمور (Tremor)، تانیا (که در حالت داستانی بازی وجود داشت اما در زمان عرضه قابلبازی نبود) و دو شخصیت مهمان دیگر را اضافه کرد. از آنجایی که شرکت برادران وارنر صاحب استودیو ندررلم و امتیاز مورتال کامبت است، بهراحتی میتواند از شخصیتهای دیگر آثار خود در این بازی استفاده کند و دقیقاً همین کار را در مورتال کامبت ایکس انجام داده است. دو شخصیت مهمان بستهی الحاقی اول بازی مورتال کامبت ایکس کسی نبودند جز جیسون وورهیز (Jason Voorhees) و غارتگر (Predator).
هر دوی این شخصیتها فوقالعاده خوب پیادهسازی شدهاند، با حالتهای مختلف درست مانند شخصیتهای معمولی و چندین جزئیات کوچک وجود دارد که نشان میدهد ندررلم کار خود را بهدرستی انجام داده است. همین موضوع در رابطه با دو شخصیت مهمان دیگر اضافه شده درKombat Pack 2 یعنی «بیگانه» (Alien) و «صورتچرمی» (Leatherface) هم صدق میکند.
شخصیتهای دیگر در بستهی الحاقی دوم عبارتاند از: گورو (که در اصل یک پاداش برای پیشخرید بازی هم بود)، ترایبورگ (Triborg) و بو رای چو (Bo Rai Cho). واقعاً آنها انتظار داشتند که ما پول بدهیم تا در نقش بو رای چو بازی کنیم؟ میدانم که او در حالت داستانی هم ظاهر میشود اما کمتر کسی است که واقعاً به او اهمیت بدهد.
در واقع شخصیتهایی که از مورتال کامبت در این بستههای الحاقی اضافه شدند، به طور کلی بهنوعی ناامیدکننده بودند. تانیا؟ ترمور؟ بو رای چو؟ حداقل ترایبورگ یکجورهایی جذاب است اما چه میشد اسموک (که حالا به دلایلی خودش را اِنِرا مینامد) یا کابال یا هر یک از شخصیتهای محبوب دیگر را اضافه میکردند؟ حتی استرایکر هم فکر کنم نسبت به بعضی از انتخابها جذابتر بود.
فکر میکنم شخصیتهای مهمان فیلمهای ترسناک جذابیت اصلی این بستههای الحاقی بودند که این واقعیت مرا به شکایت اصلیام درباره بستههای الحاقی مورتال کامبت ایکس میرساند. موضوع همین است، چرا به جای شخصیتهای واقعی مورتال کامبت باید تعدادی از شخصیتهای فیلم را بهعنوان بسته الحاقی انتخاب کنیم؟ من از تلاشی که برای این شخصیتهای مهمان انجام شد، قدردانی میکنم اما همانطور که دربارهی فردی کروگر در مورتال کامبت ۹ گفتم، مورتال کامبت در حال حاضر شخصیتهای بهیادماندنی و متنوعی دارد و ما نیازی نداریم که همه این شخصیتهای مهمان در لیست قرار بگیرند. با این حال نمیتوانم انکار کنم که کار ندررلم در پیادهسازی این چهار شخصیت مهمان بسیار خوب بوده است.
مورتال کامبت ایکس یک بازی عالی است و نسخهی XL نسخهی کاملتر و بهتر آن است که مشخصاً اگر بخواهید به سراغ این بازی بروید، بهتر است آن نسخه را انجام دهید. اگر برایتان سؤال است که بازی در کدام پلتفرم بهتر است، باید بگویم که در زمینهی کنسولها نسخهی پلیاستیشن ۴ حداقل از نظر فنی تجربهی برتری را ارائه میدهد و با رزولوشن ۱۰۸۰p و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود. البته در کاتسینها، ایکس ری و فیتالیتیها نرخ فریم در تمام پلتفرمها روی ۳۰ فریم بر ثانیه قفل شده است. از نظر کنترل، من طرفدار پروپاقرص D-pad دوالشاک ۴ برای بازیهای مبارزهای نیستم اما ممکن است میل شما متفاوت باشد و البته کنترلرهای جایگزین زیادی برای پلیاستیشن ۴ موجود است.
همانطور که در سال ۲۰۱۵ توسط تحلیل دیجیتال فاندری نشان داده شد، نسخه ایکسباکس وان رزولوشن افقی را به حدود ۱۳۶۰ پیکسل کاهش میدهد (مگر اینکه بعدها توسط بهینهسازهای بازی وضعیت تغییر کرده باشد)، بنابراین تصاویر تا حدودی تارتر هستند اما اگر در حال انجام یک مقایسه دقیق نباشید، احتمالاً چندان به آن اهمیت نخواهید داد. نسخه ایکسباکس وان هم در زمان عرضه بیشتر مستعد افت فریم بود اما نمیدانم که آیا هنوز هم چنین است یا خیر و حتی اگر باشد، حداقل میتوانید از پس هر مشکل عملکردی در ایکسباکس وان ایکس برآیید و این نسخه احتمالاً بهترین رزولوشن را در کنسولهای نسل قبل ارائه میدهد.
همچنین یک پورت برای کامپیوتر وجود دارد. بله، یک پورت. نسخهی اولیه کامپیوتر مورتال کامبت ایکس به استودیو High Voltage Software سپرده شد که البته این نسخه با مشکلات متعدد در نرخ فریم و دیگر مشکلات تکنیکی، پورت ضعیفی بود. به همین خاطر، عرضهی کامبت پک ۲ هم برای این نسخه لغو شود و برادران وارنر پشتیبانی خود از این نسخه در کامپیوتر را متوقف کردند. بهصورت کلی سال ۲۰۱۵ با نسخهی کامپیوتر بازی مورتال کامبت ایکس و نسخهی کامپیوتر بتمن: آرکام نایت سال بسیار بدی برای بازیهای برادران وارنر در کامپیوترهای شخصی بود.
خوشبختانه، وظیفهی تولید Mortal Kombat XL به استودیو لهستانی QLoc سپرده شد و آنها عملکرد بهتری نسبت به پورت قبل داشتند. اگرچه، همچنان با یک پورت کمنقص فاصله داشت. من نسخهی کامپیوتر بازی MKXL را تجربه نکردهام؛ بنابراین نمیدانم که دقیقاً چگونه اجرا میشود اما ویدئوهای گیمپلی آن را دیدهام که در آن گاهی اوقات نرخ فریم بدون دلیل خاصی کاهش پیدا میکند.
بهاینترتیب، پرونده تاریخچهی سری بازیهای مورتال کامبت و مرور ما بر این بازی محبوب و قدیمی به سرانجام خود رسید. این در حالی است که مدتی است که جدیدترین بازی این سری یعنی مورتال کامبت ۱ (Mortal Kombat 1) منتشر شده است و میتوانید روی پلتفرمهای مختلف از این بازی لذت ببرید.