۵ فیلم هیولایی برتر که روی فرهنگ عامه تاثیر گذاشته‌اند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه

فیلم‌های هیولایی به خاطر تمرکزشان بر روی یک یا چند شخصیت که قربانی حملات یک یا چند هیولای شرور می‌شوند، در میان اهالی سینما شناخته شده‌اند. هیولاهایی که بیش از اندازه بزرگ هستند تا بتوانند تاثیری دراماتیک بر روی مخاطب داشته باشند. این فیلم‌ها به قدری انعطاف‌پذیر هستند که می‌توان آن‌ها را در چندین ژانر مختلف طبقه‌بندی کرد، مثل ژانر وحشت، کمدی، فانتزی و یا علمی تخیلی و بیشتر این فیلم‌ها، داستان و هیولاهایشان را از ادبیات فولکلور وحشت می‌گیرند.

انیمیشن‌های استاپ موشن، عروسک‌ها یا لباس‌‌های هیولایی از قدیم‌الایام استفاده شده‌اند تا بتوان با آن‌ها هیولاها را نشان داد. هیولا‌های ساخته‌شده به وسیله‌ی کامپیوتر در بسیاری از فیلم‌های عصر جدید سینما به نمایش در آمده‌اند. آن‌ها می‌توانند شکل حوادث یا فجایع انسانی را به خودشان بگیرند مثل زباله‌های شیمیایی. همچنین این هیولاها می‌توانند موجودات فرازمینی باشند که به سفینه‌های فضایی یا کره‌ی زمین حمله می‌کنند و می‌توانند با استفاده از روش‌هایی انسان‌ها را از سر راه بردارند و از پا دربیاورند که قربانی نمی‌تواند سر از آن دربیاورد و یا حتی انتظارش را داشته باشد.

بسیاری از طرفداران از فیلم‌های هیولایی لذت می‌برند، آن هم به دلیل ارائه‌ی منحصر‌به‌فرد یک ضدقهرمان یا یک نبرد. با فاصله‌گرفتن به‌ جا و به‌ موقع از ضدقهرمان‌های سنتی که بی‌برو و برگرد، انسان‌هایی فاسد و بدسیرت هستند و نسبت به اعمال شیطانی خود آگاهی کامل دارند، هیولا‌ها به دلیل شرایطی به وجود آمده‌اند که خارج از دسترس آن‌ها است و از عواقب اعمال خود بی‌اطلاع هستند. این موضوع سبب می‌شود که در انتها واکنش‌های احساسی متفاوتی را در مخاطبان نسبت به ابرشرور‌های عادی شاهد باشیم و اجازه ندارند در پایان برنده‌ی نبرد باشند و می‌توانند هم‌ذات‌پنداری و درک متقابلی از جانب بینندگان دریافت کنند.

اگر فقط یک کشور باشد که تاج فیلم‌های هیولایی را می‌تواند بر سر خود بگذارد، آن کشور یقینا ژاپن است. در سینمای ژاپن، نام این هیولاهای عظیم‌الجثه کایجو است که به یک زیرژانر ماندگار و محبوب در سینما بدل شده است. این داستان‌ها در تصویر خود از هیولاها، پیچیده و لایه‌لایه هستند و می‌توانند یک شرور به تمام‌عیار باشند با خرابی‌های بی‌پایانی که در شهر‌ها به بار می‌آورند و در نتیجه‌ی آن‌، تعداد بی‌شماری از انسان‌ها جان خود را از دست می‌دهند.

اما از طرفی این هیولا‌ها می‌توانند در خدمت ارزش‌های موضوعی باشند، آن‌ هم با خوانش استعاری از آن‌ها برای نوع بشر و خرابی‌های ادامه‌داری که به بار می‌آورد، بدین شکل که یک هیولا از زباله‌ی شیمیایی یا یک اهمال‌کاری محیط‌زیستی به وجود آمده باشد. در این خوانش، هیولا می‌تواند به عنوان مجازاتی برای بی‌توجهی نوع بشر تلقی شود.

گواهی دیگری از فیلم‌های هیولایی نیرو‌های نظامی است که در برابر این موجودات صف‌آرایی می‌کنند و هیچ چیزی نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد و ساختمان‌های مسکونی و تجاری یکی پس از دیگر در راه نیل به این هدف به سمت ویرانی رهسپار می‌شوند. با این حال، این اقدامات باید هیولا را به یک ضدقهرمان بدل کند و ثابت کند که این اعمال در برابر قدرت فراانسانی هیولا ذره‌ای ارزش ندارد. طرفداران فیلم‌های هیولایی این روال را به عنوان یک کلیشه قلمداد می‌کنند.

به عنوان پیامدی از خصیصه‌های هیولاها، فیلم‌های مرتبط با آن‌ها می‌توانند دارای بن‌مایه‌ها و معانی فرهنگی عمیق و قابل توجهی باشند که در درونشان نهفته است و حوادث اجتماعی را در قالب یک اثر سرگرم‌کننده به تصویر می‌کشند. علاوه بر این هیولا‌هایی که نقش اصلی را بر عهده می‌گیرند، می‌توانند سایر آثار سینمایی و دیگر فرم‌های رسانه‌ را تحت تاثیر خود قرار دهند.

۵. بیگانه (Alien)

بیگانه. ریدلی اسکات

  • محصول: ۱۹۷۹
  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • نام هیولا: زنومورف (The Xenomorph)

در این فیلم  علمی تخیلی کلاسیک، یک موجود فضایی یا بیگانه به خدمه‌ی سفینه‌ی فضایی حمله می‌کند و سپس سفینه‌ی آن‌ها را تصاحب می‌کند بعد از آن که سفینه‌ی اسرار‌آمیزی را بر روی قمری کشف‌نشده‌ پیدا می‌کند.

زنومورف ابرشروری وحشتناک است و دلیل آن طبقه‌بندی آن به عنوان جانوری بدوی و وحشی است. تنها هدف این موجودات این است که بقای گونه‌ی خود را تضمین کنند و اهمیتی ندارد که چه چیزی بر سر راه آن‌ها سبز می‌شود. با تیغ‌هایی که در دی‌ان‌ای فیزیکی آن‌ها نهفته شده و خون آن‌ها که اسیدی است، زنومورف کابوسی تمام‌‌عیار است که تمام طول شب با ما همراه است. اما چیزی که بیش از هر چیزی نارحت‌کننده است، قرائت نظری این فیلم از خشونت جنسی است که به تصویر می‌کشد.

اکشن فیگور نکا مدل بیگانه 1979 4

طی مصاحبه‌ای مستند درباره‌ی فیلم در سال ۲۰۰۲، فیلم‌نامه‌نویس دن اوبانون چشم‌انداز خود از فیلم‌نامه‌ی بیگانه را اینگونه توضیح می‌دهد: «می‌خواهم به مخاطب حمله کنم. می‌خواهم به شکل جنسی به آن‌ها حمله کنم». این چشم‌انداز با تصاویر بی‌‌پایان نرینه‌آلتی و محتواهایی که بر آن دلالت می‌کند، به تصویر کشیده می‌شود. شاید شاخص‌ترین مثال از این موضوع، روش‌های نفوذ این موجود فضایی به بدن انسان‌ها برای تولید مثل است؛ بخشی از صورت این موجود بر روی صورت قربانی قرار می‌گیرد و بخش طویل بدن خود را به زور به گلوی او وارد می‌کند تا تخم‌هایش را در ناحیه‌ی قفسه‌ی سینه‌ جایگذاری کند.

۴. گرگ‌نمای آمریکایی در لندن (An American werewolf in London)

گرگ‌نمای آمریکایی در لندن

  • محصول: ۱۹۸۱
  • کارگردان: جان لندیس
  • نام هیولا: گرگ‌نما (Werewolf)

وقتی دو گردشگر به اسم دیوید و جک به یک میخانه‌ی محلی در بریتانیا سر می‌زنند، موجودی عجیب شبیه سگ به آن‌ها حمله می‌کند. به دنبال این حمله، دیوید به هنگام فرارسیدن قرص کامل ماه، با تغییراتی به یک هیولا تبدیل می‌شود و این تغییرات حمام خون به راه می‌اندازد.

ابزار ایفای نقش مدل نقاب بالماسکه طرح گرگینه

گرگ‌نما‌ها تهدیدی ترسناک برای آن‌هایی هستند که بر سر راهشان قرار می‌گیرند. این موجود اندام‌ها و اعضای بدن انسان را می‌درد و به یک تکه گوشت تبدیل می‌کند آن هم به بدوی‌ترین شکل ممکن که کشتار بدیمنی را در پی دارد. نخستین سکانس تغییر چهره از این فیلم، سکانسی نمادین در تاریخ فیلم‌سازی است و نخستین گرگ‌نمایی است که تغییر فیزیکی دردناک را به تصویر می‌کشد. این سکانس با جلوه‌های چهره‌پردازی مبتکرانه‌اش مورد تحسین قرار گرفت و چنان شگفت‌انگیز بود که بعد از تماشای آن، مایکل جکسون از جان لندیس کمک خواست تا برای موزیک ویدیوی آهنگ مشهور خود یعنی «تریلر» نیز از چنین روش‌هایی بهره بگیرد. این موزیک ویدیو تبدیل به یکی از پیشگامانه‌ترین آثار زمان خود شد، آن هم به دلیل اینکه موانع نژادی در موسیقی را در هم‌کوبید.

۳. کینگ کونگ (King Kong)

کینگ کونگ

  • محصول: ۱۹۳۳
  • کارگردان (ها): مریان سی. کوپر و ارنست بی. شودساک
  • نام هیولا: کینگ کونگ (King Kong)

وقتی گروه تولید فیلم از یک جزیره‌ی اسرار‌آمیز برای تصویربرداری بازدید می‌کنند، متوجه حضور یک گوریل غول‌آسای پیش از تاریخ می‌شوند که در آنجا زندگی می‌کند. این گوریل که نامش کونگ است، دل‌بسته‌ی زن جوان دل‌ربایی به نام آن می شود که قرار بود در فیلم بازی کند و چیزی جلودار او نیست تا او را تحت تملک خود در بیاورد. جست‌و‌جوی او برای پیدا‌کردن آن سبب خرابی عظیمی می‌شود.

موفقیت «کینگ کونگ» جرقه‌ای برای ساخت موج بلندی از فیلم‌هایی شد که بر روی هیولاهای عظیم‌الجثه متمرکز بودند و یکی از مهم‌ترین منابع الهام برای این ژانر به حساب می‌آید. این فیلم نخستین اثری بود که موجودی غول‌آسا را نشان می‌داد که با جنونی تمام‌نشدنی قدم در دنیای متمدن می‌گذارد و بی‌محابا می‌دود و دیدی نوآورانه از هیولاها و کار‌هایی را که می‌توانند انجام بدهد، نشان می‌دهد که امروزه به نقطه‌ی عطفی در این ژانر بدل شده است. از طرفی به رغم روش‌های مخربش، کونگ موجودی است که هم‌دلی عجیبی با انسان‌ها دارد، امری که به یک موضوع مرسوم دیگر در فیلم‌های هیولایی تبدیل شد تا تفاسیر گوناگونی را جمع کند.

اکشن فیگور مدل کینگ کونگ کد 0394

کاراکتر کونگ یکی از مشهورترین چهره‌های سینمایی است، که در بسیاری از انواع دیگر رسانه به آن اشاره شده و طبق عادت به باد استهزا نیز گرفته شده است. این کاراکتر همچنین به جهان فرنچایز‌های دیگر نیز وارد شده تا با دیگر هیولاهای نمادین جهان سینما مبارزه کند و طرفداران را به وجد بیاورد و دلشان را راضی کند. همچنین کونگ به عنوان طرح کلی کاراکتر نمادین بازی‌های ویدیویی یعنی «دانکی کونگ» به حساب می‌آید که پس از ۵۰ سال از عرضه‌ی «کینگ کونگ» به دنیای گیم قدم گذاشت.

۲. فرانکنشتاین (Frankenstein)

فرانکنشتاین

  • محصول: ۱۹۳۱
  • کارگردان: جیمز ویل
  • نام هیولا: فرانکنشتاین (Frankenstein)

در اقتباس جیمز ویل از رمان ماندگار مری شلی که پایه‌گذار ژانر علمی تخیلی است، دانشمندی مشتاق موجودی را از اعضای بدن افراد مختلف خلق می‌کند بدون اینکه بداند مغز او متعلق به یک آدم دیوانه است. چیزی که در ادامه شاهدش هستیم، داستانی تراژیک و دردناک از قضاوتی ناروا و سوء رفتار جسمانی است که همه به علت توهم یک نابغه است.

کتاب فرانکنشتاین اثر مری شلی انتشارات انتشارات گویا

فیلم ویل موفقیتی آنی را در پی داشت، که وقتی به تاثیر چشمگیر آن بر فرهنگ عامه نگاه می‌کنیم، به وضوح قابل مشاهده است. تصاویر ماندگار دانشمندی دیوانه با یک دستیار گوژپشت مطیع و تصویر فیلم از هیولای فرانکنشتاین از آن موقع تا به امروز مترادف با کلمات ترس و هالووین بوده است. نقش دانشمند این است تا اندیشه‌ی بحث‌برانگیز خدای قادر را به تصویر بکشد که در دیالوگ او آشکارا وجود دارد: «به نام خدا؟ الان می‌دانم که چه حسی دارد یک خدا باشی» که محرک گروه‌های سانسورچی به سبب لحن کفرآمیز آن شد.

اکشن فیگور نکا مدل فرانکنشتاین

هیولای فرانکنشتاین چنان طرح منحصر‌به‌فردی دارد که البته متفاوت از چیزی است که در رمان وجود دارد که کاراکتر‌های ترسناک پس از خود را نیز تحت تاثیر قرار داده است، مثل پیش‌خدمت خانواده‌ی آدامز به نام لرچ. این هیولا در کنار اینکه به یک نماد وحشت تبدیل شده است، تصویری از آسیب‌های مهلک قضاوت‌های عجولانه را نشان می‌دهد به این دلیل که به رغم شکل عجیب و غریب و بی‌تناسب آن، به نظر می‌رسد موجودی بی‌گناه است و بیشتر شبیه چیزی است که یک کودک سر هم کرده باشد. این موجود حتی نمی‌تواند نشانه‌هایی از ترسیدن از شعله‌های سوزان را نشان دهد بدون آن که آن‌ را با یک طغیان خطرناک و وحشیانه اشتباه بگیرد. این سو برداشت کوچک به زندانی و شکنجه‌شدن این موجود منتهی می‌شود اما هنوز هم وقتی می‌خواهد این بدرفتاری را تلافی کند، باید دار و دسته‌ی خلافکار شهر که ترسیده‌اند، او را مجازات کنند.

۱. گودزیلا (Godzilla)

گودزیلا

  • محصول: ۱۹۵۴
  • کارگردان: ایشیرو هوندا
  • نام هیولا: گودزیلا (Godzilla)

به عنوان پیامد آزمایش تسلیحات هسته‌ای آمریکایی، هیولایی فناناپذیر که دمی آتشین دارد از میانه‌ی خاکستر‌ها برمی‌خیزد. وقتی بر سر راه خود تصویری از ویرانی عظیم را به نمایش در می‌آورد، دولت ائتلافی را با حضور دانشمندی منزوی تشکیل می‌دهد تا هیولا را از پا در بیاورد.

به دنبال موفقیت جهانی این فیلم گودزیلا به نمادی از فرهنگ عامه در سرتاسر دنیا تبدیل شد. این موجود مخوف از زمان نخستین حضورش بر روی پرده‌ی سینما، در ۳۶ فیلم درخشیده است که شامل برخی از آثار هم در قالب فیلم و هم در قالب دیگر آثار هنری می‌شود که این موجود را دست انداخته‌اند. این هیولا همچنین منبع الهامی برای دیگر آثار ماندگار سینما شده است که مشخصا باید به «پارک ژوراسیک» استیون اسپیلبرگ اشاره کرد و اینکه چگونه دایناسور بدنام تی‌رکس به مخاطبان نمایش داده می‌شود. خود اسپیلبرگ در اظهار نظری گفته است که گودزیلا یک شاهکار در میان تمامی فیلم‌های دایناسوری است چون کاری کرد که شما باور کنید که این اتفاق واقعا دارد رخ می‌دهد.

اکشن فیگور مدل Godzilla v Kong

تاثیر فرهنگی گودزیلا در نماد‌هایی از آن نهفته است که به تخریب ناشی از سلاح هسته‌ای اشاره دارد. کارگردان این اثر ایشیرو هوندا طراحی نمادین گودزیلا و ویژگی‌های آن را با یاری‌گرفتن از مفاهیم بمباران هسته‌ای انجام داده است: «اگر گودزیلا یک دایناسور یا حتی موجود دیگری بود، با شلیک یک گلوله‌ی توپ هلاک می‌شد. اما اگر هم‌سنگ یک بمب هسته‌ای بود، نمی‌دانستیم چکار باید بکنیم. پس من خصیصه‌های بمب هسته‌ای را گرفتم و آن‌ها را درون گودزیلا قرار دادم».

این موجود پیوندی با شرایط انسان و فجایع طبیعی که ناشی از غفلت از محیط زیست است، دارد. برخی این موضوع را طرح می‌کنند که گودزیلا نمادی از آمریکا است که از خواب سبک خود درست مثل یک ققنوس از خاکسترش برمی‌خیزد تا از کشور ژاپن انتقام بگیرد.

منبع: Far Out



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. یوهنا رسول

    آخه کی نگاه فیلم صد سال پیش میکنه 🤣😂🤣

    حداقل کینگ کونگ در برابر گودزیلا رو مینوشتی که جدید هست و جلوه های ویژه خفنی داره

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X