نقد فیلم «مفت‌بر»؛ بخندم یا بگریم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
نقد فیلم مفت‌بر

سینمای ایران همچنان در گرداب کمدی‌های بی‌ارزش دور خود می‌چرخد و ظاهراً قرار نیست کسی جلویش را بگیرد. یعنی قدم به مسیری عجیب و بی‌بازگشت گذاشته است که شاید فقط به‌کل خراب کردن و دوباره ساختنش به دادش برسد. البته با وجود هوش مصنوعی و پلتفرم‌های پخش آنلاین، سینمای هالیوود هم دوره خاص و عجیبی را پشت سر می‌گذارد و صنعت سینما در معرض خطر است. اما ما با آن نقطه فاصله زیادی داریم؛ ما هنوز می‌توانیم سینما را زنده نگه داریم، چون به آن نیاز داریم. به همان اندازه که به خنده و سرگرمی نیاز داریم، البته نه به هر قیمتی. آنچه امروز از سینمای ایران باقی مانده است در وهله اول بازگشت به نسخه‌ هجو و خجالت‌آور سینمای پیش از انقلاب است که آدمی را هر دم دچار شرم نیابتی می‌کند و حتی از آن سینما هم ضعیف‌تر است. و هیچ هدفی جز خنده گرفتن از مخاطب به هر قیمتی با استفاده از شوخی‌های تکراری و عناصر تکراری‌تر و نخ‌نمای سینمای پیش از انقلاب ندارد. فیلم دوم عادل تبریزی «مفت‌بر» هم از این قاعده مستثنا نیست. نقد فیلم «مفت‌بر» را در این مطلب بخوانید.

هشدار: در نقد فیلم «مفت‌بر» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

عادل تبریزی، فیلمساز جوان، فیلم اولش «گیجگاه» را با نوستالژی‌های دهه شصت ساخت. «گیجگاه» اگرچه از «مفت‌بر» فیلم بهتری است، هر دو از ضعف فیلمنامه و قصه‌گویی در کنار نقصان‌های دیگر رنج می‌برند. این نقصان‌ها را حتی علاقه تبریزی به فیلم فارسی و سینمای تجاری پیش از انقلاب توجیه و جبران نمی‌کند. فیلمساز آشکارا علاقه خود به آن سینما را ابراز کرده است که به‌خصوص در فیلم دومش مشخصاً شاهد آن هستیم، البته نسخه هجو و ضعیف‌ترش را. اما ایراد فیلم او فقط استفاده از این کلیشه‌های تکراری سینمای تجاری، فیلم‌های چندژانری نزدیک به سینمای بالیوود که هم کمدی هستند، هم عاشقانه هم اکشن، نیست. فیلم به‌قدری شتابزده و (صراحت کلام من را ببخشید) هردنبیل است که احساس می‌کنم مستانه مهاجر فقط سعی کرده با کوتاه کردن سکانس‌ها و بیرون کشیدن راش‌های اضافه، یک فیلم نود دقیقه‌ای جمع‌وجور از آن دربیاورد که تماشا و تحملش آسان شود. بعید می‌دانم حتی مخاطبانی که خیلی راحت می‌توان ازشان خنده گرفت هم به این فیلم خندیده باشند. آخر تا کی می‌شود به شوخی‌های جنسی و رقص مردان خندید و بابت رد شدن از خط قرمزهایی مثل مصرف تصادفی الکل، موسیقی لس‌آنجلسی و پیش از انقلابی، تقلید صدا و ادای بهروز وثوقی و ارجاع به فیلم‌های معروف قدیمی ذوق کرد؟

نقد فیلم «جنگل پرتقال»؛ دنیا دار مکافات است

نقد فیلم مفت‌بر

راستش حتی قصه فیلم هم درست مثل فیلم «گیجگاه» قابل بازگویی نیست. ترکیبی است از «رضا موتوری»، «همسفر»، «گنج قارون» و احتمالاً چند فیلم دیگر که فیلمساز به دلیل ارادتش به سینمای بازاری پیش از انقلاب با تأکید بر فیلم فارسی هیچ لزومی برای پنهان کردنش هم نمی‌بیند. سیر پیشبرد داستان و اتفاقات هم همچون همان سینما از هیچ منطق خاصی پیروی نمی‎‌کند. همچنان دختر احتمالاً تحصیلکرده و ثروتمند صاحب کارخانه عاشق مرد باغیرت و باجنم پایین‌شهری دیزی‌خور می‌شود و حاضر است ترک موتورش بنشیند تا با هم به جاده‌های شمال سفر کنند و بر خلاف تمام قواعد و قوانین اجتماعی زندگی خوشی را کنار هم از سر بگذرانند. یکی دو شخصیت منفی ناتو هم این میان هستند که کار را برای شخصیت‌های اصلی سخت کنند و خیلی هم برای کارگردان مهم نیستند. سرنوشت‌شان در حد یک دیالوگ از زبان یکی از دو شخصیت اصلی به ما گفته می‌شود. البته این سرنوشت خیلی بهتر از شخصیت‌های دیگر است که کارگردان به حال خودشان رهایشان می‌کند. در واقع اصلاً به جز شخصیت حامد بهداد پایین‌شهری بلندپرواز و نیک‌سرشت که خود تیپ است و تقلیدی از ترکیب بهروز وثوقی و فردین، باقی کاراکترها اصلاً شخصیت‌پردازی ندارند. بنابراین، پرداختن و تحلیلشان هم بی‎‌فایده و بی‌مورد است.

عادل تبریزی چنانچه خودش اعتراف کرده است، سینما را همین فیلم‌های تجاری شبیه فیلم‌فارسی می‌داند که ایرادی هم به آن وارد نیست، البته در شرایط فعلی دارای ارزش و اعتباری هم نیست، چون همه دارند همین فیلم‌ها را می‌سازند. حالا در فیلم تبریزی بهداد و دولتشاهی و رضا بابک بازی می‌کنند که کمی به اعتبار فیلم می‌افزاید اما کمکی به نتیجه نهایی نمی‌کند. مثلاً استفاده از رضا بابک و منوچهر آذری چه چیزی به فیلم اضافه کرده است؟ جز اینکه، پیش خودت فکر کنی این بازیگران زمانی در چه فیلم‌هایی بازی می‌کردند و امروز مجبورند در چه فیلم‌هایی بازی کنند. این درباره خود بهداد هم صدق می‌کند. با این حال، کاش تبریزی اقلاً فیلم‌فارسی خوبی می‌ساخت. اگر دوست ندارد مثل «رضا موتوری» فیلمش پایان تلخ داشته باشد و همه‌چیز قرار است ختم به خیر شود، با پیرنگ «رضا موتوری» شروع و با «همسفر» تمام شود، گریزی هم به «گنج قارون» بزند، در این ترکیب حتی نزدیک به یکی از این فیلم‌ها هم نمی‌شود.

حامد بهداد جای بهروز وثوقی یا فردین را گرفته، به جای بیکمانوردی یا ظهوری را هم آقا رشیدِ این روزها محبوب شبکه نمایش خانگی می‌بینیم (که کاش اکشن فیلم بیشتر بود تا شاید وجود این شخصیت‌ها منطقی باشد یا شخصیت‌های منفی معضل و گره اساسی برای شخصیت‌های خوب قصه به وجود می‌آوردند) و به جای خواننده‌ها و رقصنده‌های پیش از انقلاب، مردان حرکات موزون انجام می‌دهند و می‌خوانند. حامد بهداد خواننده خوبی است و خیلی دوست دارد کمدی بازی کند اما همچنان نتوانسته جنس بازی کمدی را دربیاورد، فقط در نزدیک شدن به دوبله چنگیز جلیلوند کمی موفق است و با کمی ارفاق می‌توانیم او را به جای ترکیب بهروز/فردین، نسخه اغراق‌شده هر دو، بپذیریم. بقیه بازیگران اصلاً آن‌قدر زمانی ندارند که بخواهند خودی نشان دهند. شخصیت‌پردازی هم که تکلیفش مشخص است.

۱
بی‌ارزش
نکات مثبت
  • بازی نسبتاً قابل قبول حامد بهداد
نکات منفی
  • همه‌‎ی ابعاد فیلم

همه این‌ها «مفت‌بر» را تبدیل به یک فیلم کمدی تکراری می‌کند که نه تنها حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد، حامد بهدادش را ازش بگیری، اصلاً ارزش تماشا کردن ندارد. فیلمساز و بهداد هم این را خوب می‌دانند. اما فیلم‌فارسی پیش از انقلاب فقط به فردین و بهروز وثوقی متکی نبود. بازیگر زنش هم این فرصت و امکان را داشت که بار فیلم را به دوش بکشد. وقتی سینمای ایران با اینکه به راحتی از موسیقی قبل انقلاب و پاپ تولیدشده بیرون ایران، البته با صدای مردان دیگر، استفاده می‌کند، همچنان با سانسور مواجه است، آخر این چه بازسازی‌ای است؟ همین است که فیلم هجو می‌شود، و نمی‌دانی به آن بخندی یا برایش گریه کنی؛ گیرم که صدای بچگی لیلا فروهر و ترانه «سلطان قلب‌ها» را هم در فیلمت بگذاری و دختربچه‌ای را بیاوری که به جای او لب بزند و برقصد، یا عین دیالوگ‌های فیلم‌های منبع الهامت را هم در دهان بازیگرانت بگذاری و همان موقعیت‌ها را بازسازی کنی، اصلاً به فیلم «نارنجی‌پوش» داریوش مهرجویی که بهداد نقش اولش را بازی می‌کرد هم ارجاع بدهی، ترانه به‌یادماندنی تیتراژ «همسفر» را هم بدهی یک خواننده مرد بخواند (آخر این اجرایی است؟)، با وجود همه این‌ها، این بیشتر خط‌خطی کردن خاطرات خوب مردم است تا به یاد آوردن و ادای دین به آن سینما.

شناسنامه فیلم «مفت‌بر»

کارگردان: عادل تبریزی
بازیگران: حامد بهداد، سحر دولتشاهی، رضا بابک، بهرنگ علوی، شقایق فراهانی، فروغ قجابگلی، سیاوش چراغی‌پور، قدرت‌الله ایزدی، منوچهر آذری، گیتی معینی
محصول: 1402
خلاصه داستان: هومن که مدیر شرکت چای بش است، متوجه می‌شود که بار قاچاق چای لو رفته و حالا او و همدستانش در خطر هستند. پرهام مشاور هومن، او را نزد یک قاچاق‌چی می‌برد تا کارهای مهاجرتش را فراهم کند، تا اینکه آنجا با کامران آشنا می‌شود که شبیه اوست. کامران که خواننده لنج‌های تفریحی‌ است، سعی دارد از دست نامزدش فرار کند و به پول نیازمند. پرهام به کامران پول می‌دهد تا برای مدتی نقش هومن را بازی کند تا اگر پلیس او را دستگیر کرد، هومن فرصت فرار داشته باشد.

نقد فیلم «مفت‌بر» بازتاب دیدگاه‌های شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X