۷ نویسندهی فرانسوی برجسته که دوستداران ادبیات معاصر فرانسه باید بشناسند
کشور فرانسه که صاحب پیشینهی ادبی بسیار درخشانی در سطح جهان است، قرنها است که به ادبیات خود به عنوان نماد تمدن این کشور و منشأ غرور ملی خود مینگرد.
از آنجایی که فرانسویها عموماً مردمی تحصیلکرده و باسواد هستند که به کاوش در اندیشهها و نوشتن علاقهی زیادی دارند، تأثیر روشنفکران این کشور در سیر تحولات تاریخی فرانسه در طول سه قرن اخیر بسیار زیاد بوده که امروزه نیز کماکان به همین شکل است. در حقیقت بخش عمدهای از جریانهای ادبی اروپا از فرانسه سرچشمه گرفته است.
جایگاه و اعتبار ادبیات فرانسه در دنیای معاصر نیز کماکان از خلق مستمر آثار ادبی فاخر و جوایز ادبی پرشماری که هر ساله به نویسندگان این کشور اعطا میشود، نشأت میگیرد.
ادبیات معاصر فرانسه، طبقهبندیهای زمانی متفاوتی را شامل میشود که متداولترین آنها در این کشور شامل کتابهایی است که ظرف ده سال گذشته منتشر شدهاند و ادبیات معاصر نوین (Extrême contemporain) نامیده میشوند.
نویسندگان فرانسوی در طول تاریخ بیشترین تعداد جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کردهاند که این مسئله نشان از سابقهی طولانی و پربار این کشور در حوزهی ادبیات دارد. ادبیات معاصر کشور فرانسه نیز، هم از نظر تنوع و تعداد نویسندگان و هم از منظر محبوبیت بینالمللی رشد چشمگیری داشته است.
بازار ترجمهی رمانهای فرانسوی نیز به واسطهی فرایند جهانیشدن که آثار فاخر را به مخاطبین حاضر در سرتاسر جهان معرفی میکند، رشد خوبی داشته است.
بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرانسه در دوران معاصر شامل مسئلهی تروریسم، خشونت، مهاجرت، بیکاری، نژادپرستی و این تصور که فرانسه حس هویت و اعتبار بینالمللی خود را به واسطهی ظهور هژمونی آمریکا، رشد اروپا و سرمایهداری جهانی از دست داده است، شرایط فرهنگی خاصی را برای این کشور ایجاد کرده است که برخی از منتقدان مانند نانسی هیوستون آن را شکل جدیدی از نیهیلیسم منفصل میدانند که یادآور دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی در این کشور است.
اگرچه بازتاب تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر فرانسه را میتوان در آثار ادبی این کشور احساس کرد، اما به طور کلی، ادبیات فرانسه در دهههای گذشته از بحثهای سیاسی صریح (برخلاف نویسندگان دهه ۱۹۳۰-۱۹۴۰ یا نسل ۱۹۶۸) فاصله گرفته و بر موضوعات انضمامیتر و ساختهای روایی انسانی متمرکز شده است.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، ما به معرفی و بررسی آثار ۷ نفر از برجستهترین نویسندگان معاصر ادبیات فرانسه که آثار آنها ظرف ۱۰ سال گذشته منتشر شده است میپردازیم. با ما همراه باشید.
ادبیات معاصر نوین (Extrême contemporain)
اصطلاح ادبیات معاصر نوین یک عبارت فرانسوی است که برای ارجاع به آثار ادبیای که در ۱۰ سال گذشته در فرانسه نگاشته شدهاند به کار میرود. بنابراین، ادبیات معاصر نوین مفهومی است که همیشه در حال تغییر است و در هر دوره شامل برخی آثار مشخص میشود.
این اصطلاح برای اولین بار توسط نویسنده فرانسوی میشل شایلو در سال ۱۹۸۷ استفاده شد. این مفهوم ساده و راحت، در آن زمان به سادگی به اوضاع ادبی پیچیده و آشفتهی فرانسه سر و سامان و نظم و ترتیب داد. به این خاطر که تعریف و طبقهبندی ادبیات معاصر هم از منظر تعیین بازهی زمانی دشوار بود و هم از منظر ناهمگونی تولیدات ادبی به لحاظ سبکی قابل یکپارچهسازی نبود. اما طبقهبندی به این شیوهی جدید، همه آثار ادبی تولید شده در ۱۰ سال گذشته را شامل میشد.
برجستهترین نویسندگان ادبیات معاصر نوین فرانسه
اگر از مطالعه و بازخوانی آثار آلبر کامو، سارت یا ولتر خسته شدهاید و دیگر تمایلی به مطالعهی ادبیات فرانسه ندارید ما راهحل مناسبی برای این مشکل شما داریم. در ادامه هفت مورد از بهترین نویسندگان مدرن فرانسوی معرفی شدهاند که دیدگاه شما را نسبت به ادبیات این کشور بهروزرسانی میکنند و برداشت تازهای از ادبیات معاصر کشور فرانسه را به شما میدهند.
۱- گیوم موسو (Guillaume Musso)
گیوم موسو، یکی از محبوبترین نویسندگان معاصر فرانسوی است، که بیش از ۱۱ میلیون نسخه از آثارش در سراسر جهان به فروش رفته است و رمانهایش به ۳۴ زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند.
اولین رمان او «و بعد» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، به سرعت او را به چهرهای شناخته شده در سطح جهان تبدیل کرد. از آن زمان تابهحال، او ۱۵ رمان دیگر نیز منتشر کرده است.
او در نوشتههای خود عشق، تعلیق و سختیها را به گونهای با هم ترکیب میکند که در هر صفحه خواننده را مجذوب خود میکند.
گیوم موسو در یکی از رمانهای اخیرش به نام «آپارتمانی در پاریس»، دو دوست قدیمی به نام مادلین و گاسپارد سفری دور و دراز را برای بازدید مجدد از آثار نقاشیشان لورنتس مرموز آغاز میکنند. در طول این سفر، این دو دوست باید با گذشتهی پرتلاطم و دشوار خود روبرو شوند.
۲- ادوارد لویی (Édouard Louis)
ادوارد لویی که تنها ۲۷ سال سن دارد، جوانترین اما در عین حال یکی از پیچیدهترین نویسندههای حاضر در این فهرست است. او تنها سه رمان منتشر کرده است که همگی در سطح جهان تحسینهای زیادی را برانگیخته است. لویی با الهام از جامعه شناسان فرانسوی، روایتهای شخصی و تحلیلهای عینی را برای پرداختن به موضوعاتی مثل فقر، نژادپرستی و طردشدگی اجتماعی را با هم ترکیب میکند.
اولین رمان او، «پایان ادی بلگوئل»، روایتی شفقتآمیز از دشواریهای زندگی و بزرگ شدن در یک شهرستان صنعتی دورافتاده در جنوب فرانسه را در قالب یک زندگینامهی جذاب و دلنشین شرح میدهد. دومین رمان او، «تاریخچهی خشونت»، ماهیت دائمی و دورهای خشونت در جامعهی فرانسه را شرح میدهد.
۳- کاترین پونکل (Katherine Pancol)
کاترین پونکل، روزنامهنگاری است که بعدها تبدیل به رماننویس شد و از زمان انتشار رمانش اولش به نام «اولین بار»، در سال ۱۹۷۹، تا به امروز موفقیتهای زیادی را در عرصهی ادبیات جهان تجربه کرده است.
ساختار روایی آثار او دارای ریتمی سریع و پرحادثه است. او معتقد است که یکی از اهداف آثار ادبی او الهام بخشیدن به زنان و به چالش کشیدن آنها است و در عین ارائه بینشهایی در مورد ساختار روانی زنان.
در ایالات متحده، او بیشتر به خاطر دو ترجمه از پرفروشترین آثارش به نامهای، «چشمهای زرد کروکدیلها» و «والس آهسته لاکپشتها» شناخته میشود.
رمان «سه بوسه» که یکی از آخرین آثار پونکول است، داستان شروعهایی تازه و آغازی دوباره است. این رمان که غرق در تعلیق و ایهام است، از داستانهای مختلف و مجزایی تشکیل شده که با یکدیگر همپوشانی دارند و این همپوشانی تا آنجا پیش میرود که این داستانها دیگر از هم قابل تفکیک و تشخیص نیستند و خواننده مجبور میشود تا پایان را بر مبنای برداشتهایش حدس بزند.
۴- ژیل لگاردنیه (Gilles Legardinier)
استعداد ژیل لگاردنیه در انطباقپذیری او نهفته است. او بدون کمترین مشکلی از یک ژانر به ژانر دیگر تغییر سبک میدهد و آثاری در ژانر ترسناک، درامهای تاریخی و حتی کمدی مینویسد که همهی آنها غالباً به موفقیتهای بزرگی دست مییابند.
به عنوان یک نویسنده پرفروش در فرانسه، آثار او به بیش از ۲۰ زبان مختلف ترجمه شده است.
رمان «یکبار در زندگی» او که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، داستان سه زن را روایت میکند که به طور تصادفی گرد هم آمدهاند و برای زنده ماندن مجبورند که از یکدیگر چیزهایی را یاد بگیرند. لگاردینیر در این رمان با رویکردی آغشته به طنز و نگاهی کوبنده به طبیعت انسان، از ما میخواهد که قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم.
۵- مارک لوی (Marc Levy)
اگرچه مارک لوی خیلی دیر شروع به نوشتن کرد، اما از همان روزی که اولین رمانش را نوشت موفقیتهای بزرگی را در عرصهی ادبیات کسب کرد.
اولین رمان او به نام «اگر واقعی بود»، که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، در سال ۲۰۰۵ در یک فیلم به نام «درست مثل بهشت» مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت و در عرصهی سینما هم موفقیتهای پرشماری را نصیب او کرد.
تمام ۲۰ رمانی که او از آن زمان تابهحال منتشر کرده است، در صدر جدول پرفروشترین آثار ادبی فرانسه و جهان قرار گرفتهاند.
در رمان، «آخرین استنفیلد»، که لوی در سال ۲۰۱۷ منتشر کرده دو غریبه زمانی که نامههای ناشناسی دریافت میکنند که مادرانشان را به جنایات مختلف متهم میکنند، گرد هم میآیند. در این داستان رازآلود که در سه قاره و در طی سه دهه اتفاق میافتد، لوی خوانندگانش را تمام مدت در لبهی پرتگاه شک و یقین نگه میدارد.
۶- آلیس زنیتر (Alice Zeniter)
زنیتر نیز هم مانند ادوارد لوئیس، یکی دیگر از نویسندگان جوان و در عین حال بسیار پیچیدهی فرانسه است. اما اگرچه رمانهای لویی زندگینامهای هستند، ولی زنیتر ترجیح میدهد در قالب داستانهای تاریخی به موضوعات حساس بپردازد.
به عنوان مثال رمان «هنر از دست دادن» او عمدتاً به جنگ فرانسه و الجزایر میپردازد که منجر به تقسیم شدن فرانسه در دهه ۱۹۵۰ شد. نوشتههایی زیبا و اغلب تأثیرگذار زنیتر هم جذاب و هم تفکر برانگیز است و مدتها پس از پایان فرایند مطالعه در ذهن شما باقی میمانند.
آخرین رمان او، با عنوان «یکشنبه غمانگیز»، خواننده را به دوران سقوط اتحاد جماهیر شوروی باز میگرداند. با فروپاشی رژیم شوروی، ایمره جوان که در یک نظام کمونیستی بزرگ شده است با یک جوان اهل آلمانی غربی به نام کرستین آشنا میشود و به واسطهی آشنایی با او، با مفهوم مصرفگرایی و دنیای سرمایهداری آشنا میشود.
در طی فرایند آشنایی این دو جوان با یکدیگر و در تدارک شکل دادن زندگی مشترک، تضادهای بین ایدئولوژی شرق و غرب هر روز در زندگی آنها پررنگتر میشود تا جایی که مدیریت آن دیگر از توان آنها خارج است.
۷- اولیویه گوئز (Olivier Guez)
برخلاف سایر نویسندگان حاضر در این فهرست، گوئز بهجای ادبیات داستانی، بر روی ادبیات غیرداستانی کار میکند.
گوئز که یک روزنامهنگار حرفهای است که به مقالهنویسی و رماننویسی نیز علاقهمند دارد و برای روزنامههای نیویورکتایمز، لوموند، و فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ کار کرده است. او برای نگارش آثار زندگینامهای خود، فرآیند تحقیقاتی گستردهای را انجام میدهد که اغلب سالها به طول میانجامد. هر چند غالباً این فرایند تحقیقات پیچیدهی او نتیجه میدهد و منجر به خلق آثار شگفتانگیزی میشود.
کتاب «ناپدید شدن جوزف منگل» که آخرین رمان او است، شرح زندگی یک افسر اس اس آلمانی است که در طول جنگ جهانی دوم در کمپ آشویتس به عنوان یک پزشک خدمت میکند. این رمان گوئز در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه «رینودات»، یعنی بزرگترین جایزه ادبی کشور فرانسه شد.