۱۰ صحنهی اکشن برتر فیلمهای «مأموریت غیرممکن»
معلق بودن در هوا به وسیله یک طناب در اتاقی ضد سرقت یا پریدن با چتر نجات از هواپیما در ارتفاع ۷۶۲۰ متری؟ کدام صحنه از مجموعه فیلمهای «مأموریت غیرممکن» را را هیجانانگیزترین صحنه اکشن این مجموعه سینمایی میدانید؟ قصد داریم این صحنهها را رتبهبندی کنیم.
شخصیت سالومون لین که شان هریس نقش او را بازی میکند، چند مونولوگ بهیادماندنی در «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» (Mission Impossible : Fall Out) دارد و در یکی از جذابترین آنها جملهی معروف این مجموعه فیلم را با لحنی شیطنتآمیز زمزمه میکند: مأموریت تو، اگر آن را بپذیری چنین خواهد بود. او سپس از ایتان میپرسد تا حالا فکر کرده که چه کسی این مأموریتها را به او میدهد؟ آیا تا حالا به مأموریتی نه گفته است؟
این صحنهی کوتاه در مقابل باقی صحنههای اکشن فیلم شاید واقعا در خاطر کسی نمانَد ولی نشان میدهد که نویسنده و کارگردان قسمتهای اخیر این فیلمها، کریستوفر مککوری، به این جزییات ریز هم اهمیت میدهد. ایتان و تیمش که گروهی با تخصصهای فراوان و کاربردی هستند همواره مأموریتها را قبول کردهاند. حتی گاهی وقتها از مافوقهای خود فراتر رفتهاند و دستور آنها را اجرا نکردهاند و مأموریت را ادامه دادهاند تا به نتیجهی مطلوب برسند. و یکی از دلایلی که ما از تماشای این مجموعه فیلم لذت میبریم همین است. یک شخصیت کلهشق مانند ایتان هانت که تام کروز به خوبی او را به تصویر میکشد. دلیل دیگرش توانایی تام کروز در اجرای صحنههای هیجان انگیز و پر استرس آن هم بدون بدلکار است. تام کروز و همکارانش در هر فیلم جدید به دنبال یک موقعیت جدید بدلکاری میگردند تا تماشاگران را به هیجان بیاورند.
به خاطر همین ۲۵ سال است که مجموعهی مأموریت: غیرممکن، مجموعه فیلمی شناخته شده است. مخصوصا در ۱۰ سال گذشته از بهترین فیلمهای اکشنی به حساب میآیند که هالیوود به جهان عرضه کرده است. فیلمهای اکشنی که تا جایی که ممکن است سعی میکنند تمام کارهای خطرناک این مأموریتهای غیرممکن را به تصویر بکشند و این صحنههای اکشن هیجانانگیز و به یاد ماندنی را به ما هدیه دهند. ما در این مقاله تعدادی از بهترین صحنههای اکشن این مجموعه فیلم را برای شما فهرست کردیم، امیدواریم که لذت ببرید.
۱۰. تعقیب و گریز با هلیکوپتر – «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» (Mission: Impossible – Fallout)
در بین مجموعه فیلمهای مأموریت: غیرممکن، «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» واقعا میدرخشد. در این فهرست هم بیشتر صحنههای انتخاب شده از این فیلم است. سکانس به سکانس این فیلم همه را به هیجان میآورد (واقعا انتخاب تنها تعدادی از صحنههای این فیلم کار دشواری بود). «فالاوت» نوع تازهای از فیلمهای «مأموریت غیرممکن» و به طور کلی فیلمهای اکشن به ما معرفی میکند چرا که تام کروز، کریستوفر مککوری و مربی بدلکاری وید ایستوود، قبل از اینکه حتی فیلمنامهای نوشته شده باشد تمام صحنههای اکشن فیلم را آماده کردند. و این گونه بود که «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» این موقعیت را به کروز داد تا آنکاری را که همیشه دلش میخواسته انجام دهد و یک تعقیب و گریز با هلیکوپتر در فیلم بگذارد.
میدانیم که سکانسهای هلیکوپتری اتفاق جدیدی در این ژانر از فیلمها نیستند اما در هیچ یک از این صحنهها، ستارهی فیلم خودش کنترل هلیکوپتر را بدست نگرفته بود. تام کروز صدها ساعت (نزیک ۳ ماه) آموزش دید تا توانست گواهینامهی هلیکوپتر بگیرد. او و مککوری یک سکانس هلیکوپتر سواری حسابی در فیلم گذاشتند که در آن کروز با ارتفاق کم در کوهستان هلیکوپتر را نزدیک به زمین میراند و همه را با دوربینهای آیمکس ضبط کردند. همبازی تام در این صحنهها هنری کویل، در حال گریز است اما بر خلاف تام او واقعا هلی کوپتر خود را نمیراند. اما در صحنههایی که از هلیکوپتر آویزان میشود که جان خود را نجات دهد به قدری واقعی ظاهر میشود که آدم احساس نارضایتی نمیکند.
در نهایت این سکانس با موسیقی لورن بالفه ترکیب شد و لحظه لحظهی این صحنه را هیجانانگیز کرد و به این ترتیب یک سکانس اکشن فوقالعاده خلق شد.
۹. سرقت زیر آب – «مأموریت: غیرممکن – ملت یاغی» (Mission: Impossible – Rogue Naiton)
این صحنه اولین صحنهی سرقت فیلمهای «مأموریت: غیرممکن» نیست و قبلا هم ما از اینطور صحنهها دیدهایم. اما وقتی که ایتان به حرف ایلسا فاوست که یک مامور دو جانبه برای ام.آی. ۶ است گوش میکند و وارد این محفظهی حساس به نحوهی راه رفتن انسان میشود، هیجانی تماشاگر را در بر میگیرد که انگار اولین صحنهی سرقتی است که میبیند. ایتان در این صحنه نه تنها باید به مدت ۳ دقیقه بدون کپسول اکسیژن در زیر آب بماند بلکه باید مانند بازی «سوپر ماریو» از یک سری موانع جای خالی بدهد.
این صحنه به قدری نفس گیر است که تماشاگران هم همراه با تام کروز زیر آب نفس خود را حبس میکنند. مسئلهای که باعث شده عاشق این صحنه شویم، ترسی است که دقیقا قبل از ورود به آب به صورت ایتان نشسته است. شخصیت ایتان نسبت به شخصیت خود تام کمتر کله شق است و واقعا تا جایی که امکان دارد ترجیح میدهد کارهای دیوانهوار نکند. و وقتی که رفیقش بنجی میگوید که «کاری نداره که فقط باید سه دقیقه نفسش را نگه دارد، خیلی سخت نیست که.» قیافه ایتان خستگی و معذب بودن را منعکس میکند که کمی خندهدار است و تماشاگر را خندهکنان به سمت این سکانس نفسگیر میفرستد.
۸. درگیری در تونل – «مأموریت: غیرممکن» (Mission: Impossible)
اولین فیلم «مأموریت: غیرممکن» با کارگردانی برایان دی پالما نسبت به باقی فیلمهای «مأموریت: غیرممکن» خیلی ساده است و در آن از صحنههای اکشن دیوانهوار خبری نیست. اما با این حال صحنهی تعقیب و گریز در تونل بین لندن تا پاریس انسان را به هیجان میآورد.
آخرین سکانس فیلم بیشتر با پردهی آبی و جلوههای بصری ضبط شده است و به تام نشان میدهد که مسیری که فیلمهای «مأموریت غیرممکن» باید طی کنند چیست. با کارگردانی فوقالعادهی برایان دی پالما و تدوین پال هرش، این صحنه به قدری دقیق است که آدم را یاد ساعتهای سوییسی میاندازد. در این صحنه هانت با استاد خود جیم فلپس که مرگ خود را صحنه سازی کرده بود رو در رو میشود و با اینکه فلپس بر روی هانت اسلحه کشیده است اما هانت موفق میشود که با استفاده از ابزار مناسب از پس فلپس بر بیاید. اما تمام این حربهها و مهارتها در مقابل صحنهای که هلیکوپتر فرار فلپس در مقابل چشمان ایتان و فلپس که دست به یقه هستند زمین میخورد هیچ است.
۷. کامیون زرهپوش، تعقیب و گریز با موتور و ماشین در پاریس – «مأموریت غیرممکن: فالاوت»
یکی از رضایتبخشترین عناصر در مورد «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» این است که چگونه مککوری، کروز، و ایستوود قطعات مجموعهای را مانند عروسکهای تودرتوی روسی میسازند، و تماشاگر را به قدری در صحنههای مهیج غرق میکنند که دیگر قدرت تشخیص بالا و پایین خود را ندارد. یکی از این صحنهها در خیابانهای پاریس اتفاق میافتد. وقتی که صحنه آغاز میشود ما یک چیز میدانیم: ایتان و مامور سیآیای، آگوست والکر با بازی هنری کویل، باید سالومون لین را از پلیس فراری بدهند. ایتان قاعدتا به دنبال روشی است که اینکار را بدون کشتن هیچ مامور پلیس انجام دهد اما والکر و بقیه فکر میکنند که این راه حل غیرممکن است. به قدری مسئلهی فراری دادن سولمون لین در هم تنیده و پیچیده میشود که انگار یک سمفونی بتهوون را تماشا میکنیم.
ابتدا ایتان لین را از دست پلیس آزاد میکند و ماشین زرهپوش پلیس را به درون رودخانهی سین میاندازد. صحنههایی مشابه به این صحنه در فیلم «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) دیدهایم اما تفاوت اساسی در این بود که مککوری صحنه را به گونهای نشان میدهد که انگار آبی که وارد اتاق پشت کامیون شده است به قصد تهاجم به سالومون لین به سمت او حرکت میکند. در همین حین ایتان در حال فرار از پلیس است و برداشتهایی طولانی و دیدنی از تعقیب و گریز در میدان شارل دوگل پاریس به دور طاق پیروزی را نتیجه میدهد. هنگامی که ایتان مطمئن میشود که از دست پلیس فرار کرده است ایلسا فاوست سوار بر موتور به دنبال او و لین در کوچه پس کوچههای باریک و پله دار پاریس میافتد.
این هیجان انگار تمام نمیشود. در نهایت شما ممکن است از این هزارتوی تصویری خسته شده باشید اما قطعا یک لبخند رضایت بخش به صورتتان نشسته است و فیلم را با انرژی بیشتری دنبال میکنید.
۶. تعقیب و گریز موتور در کازابلانکا – «مأموریت غیرممکن: ملت یاغی»
یکی دیگر از صحنههای موتورسواری که ارزش اشاره دارد صحنهی موتور سواری در فیلم «مأموریت: غیرممکن – ملت یاغی» است. این صحنه نسبت به صحنهی دیوانهوار بالا که اشاره کردیم خیلی کوتاهتر است و از حقههای دیجیتال استفاده میکند. تام کروز و بدلکارِ نقش ایلسا در اتوبانهای خالی با سرعت در حال حرکت هستند و ماشینها با کمک کامپیوتر بعدا به تصویر اضافه شدند. اما با این حال این صحنه یک شیطنت مخصوص به خود را دارد و رضایت بخش است.
چند دقیقه قبل از این صحنه همان صحنهی سرقت زیر آب را که اشاره کردیم دیدیم، و ایتان هانت با کمک دستگاه شوک قلبی از مرگ برگشته است. حال وقتی ایتان با دید تار و نفس نفس اصرار دارد که رانندگی کند رفیقش را حسابی میترساند که تعامل بامزهایست. اما هنگامی که ایتان ماشین را با موتور عوض میکند و با پیرهن هاوایی خود در اتوبانهای مراکش به تعقیب ایلسا فاوست میپردازد صحنه واقعا هنرمندانه میشود. ایتان هانت واقعی همین است.
۵. دعوا در دستشویی – «مأموریت غیرممکن: فالاوت»
بعضی وقتها بهتر است که آدم خیلی هزینه و فکر نکند. یک دعوای ساده بین تام کروز، هنری کویل و لیانگ ینگ همان حس تنش و هیجان را در تماشاگر القا میکند که خیلی از صحنههای اکشن پر هزینه و خاص. این صحنه غیر از یک کیف که دست هنری کویل است هیچ دستگاه سلاح مبارزه و یا ماشینی ندارد. هنری کویل هم در همان ثانیه اول کیف را روی صورت جان لارک با بازی ینگ خرد میکند. او هم برای چند میلیثانیه گیج میشود و سپس تسلط خود را پیدا میکند و حسابی حال تام کروز و هنری کویل را جا میآورد. بله تنهایی در مقابل هردوی آنها. حتی هنری کویل بازوانش را خشابگیری میکند که خیلی صحنه بامزه و به یادماندنیای است ولی باز هم برای آنها سودی ندارد.
مککوری برای این صحنه از موسیقی استفاده نمیکند و همچنین تدوین خاصی هم انجام نمیدهد. فقط از چند دوربین استفاده میکند تا بتواند کامل حرکات ینگ را روی فیلم ضبط کند. ینگ هم کم نمیگذارد و تا جایی که میشود با لگد به صورت کویل میزند و یک لولهی آب را به دور گردن کروز قلاب میکند. این صحنه به گونهای ضبط شده است که تماشاگر خیال میکند دیگر کار ایتان هانت تمام است و مجموعهی «مأموریت: غیرممکن» به پایان خود رسیده است. البته در لحظات پایانی السا فاست وارد میشود و با یک گلوله ینگ را از پای درمیاورد. مککوری هم سکانس را با نشان دادن خون ینگ به پایان میرساند.
۴. شب اپرا – «مأموریت غیرممکن: ملت یاغی»
یکی از بهترین صحنههایی که مککوری برای مجموعهی «مأموریت: غیرممکن» کارگردانی کرده است نه هلیکوپتر دارد، نه هواپیما و نه موتور. واقعا یکی از شیکترین لحظات کل مجموعه است چرا که در سالن اپرای وین اتفاق میافتد و از فیلم «مردی که زیاد میدانست» (The Man Who Knew Too Much) اثر آلفرد هیچکاک الهام میگیرد. در این سکانس هم مانند آن فیلم مهیج و استرسزای هیچکاک، قاتل قصد دارد که هدف مورد نظر خود را در بالاترین نت اپرا بکشد.
اما در واقع حرکت قهرمانان فیلم مانند مهرههای شطرنج است که شباهت به فیلم «مردی که زیاد میدانست» را تداعی میکند. در پشتصحنهی اپرا تام کروز در حال پریدن و حرکت روی طنابها و چوپهای پشت صحنه است و اپرای توران دخت پوچینی در حال اجراست. کم کم او و دوستش بنجی متوجه میشوند که یک قاتل در سالن وجود ندارد بلکه سه قاتل هستند و در نقاط مختلف در حال آماده شدن برای به قتل رساندن هدف هستند. بین این قاتلان، یکی بیشتر از باقی توجه را جلب میکند و او بدون شک ایلسا فاست است که مشخص میشود که فلوتی که به همراه خود دارد در واقع یک اسلحهی شکاریست. دقیقا زمانی که اپرا به اوج خود میرسد تام کروز موجه میشود که برای جلوگیری از قتل فقط یک تیر دارد و دو قاتل.
استفاده از اکت آخر اپرای توران دخت، نسون دورما، بر روی تصویر آماده شدن ایلسا فاست برای قتل به قدری تاثیرگذار است که آهنگساز فیلم، جان کریمر، تصمیم میگرد از این قطعه برای باقی فیلم به صورت غیر رسمی به عنوان موسیقی پس زمینه استفاده کند. این صحنه آنقدر زیبا رقم خورد که اگر یک بار دیگر اینکار را در فیلم جدید مجموعه به اسم «مأموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ قسمت اول» (Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One) استفاده کنند مطمئنا کمتر کسی مخالفت خواهد کرد.
۳. سقوط آزاد از ارتفاع ۲۵ هزار پا – «مأموریت غیرممکن: فالاوت»
احتمالا در این مورد شنیدهاید. تام کروز واقعا از ارتفاع ۲۵ هزار پایی (حدود ۸ کیلومتر) از هواپیما پایین پرید. برای اینکار او نیم ساعت قبل از پرواز تنها اکیسژن نفس کشید و همچنین از کپسول اکسیژن حین فرود استفاده کرد اما در هر صورت او کاری را انجام داد که تنها اشخاص نظامی و ماموران ویژه در واقعیت انجام میدهند. اما از آن جالبتر فیلم بردار کریگ او برایان نیز با دوربین که به پیشانی خود بسته بود همین کار را کرد و پشت به زمین سقوط آزاد انجام داد و از تام با کیفیت آیمکس فیلمبرداری کرد.
تمام اینها به کنار، مربی بدل کاری تام، وید ایستوود گفت که تام بیش از صد بار این پرش را انجام داد تا تصویر را درست و در طلوع آفتاب ضبط کنند. البته که از ترفندهای کامپیوتری کمک گرفتند اما با این حال خیلی از تصویر واقعی است. آنها این کار را برخلاف لوکیشن فیلم که در پاریس بود در ایالات متحده عربی انجام دادند چرا که مقامات فرانسوی نمیخواستند که امضای خود را پای چنین حرکت جنونآمیزی بزنند. در هر صورت واقعا آن شخص تام کروز است که در طلوع آفتاب از ارتفاع ۸ کیلومتری به سمت زمین در حال سقوط آزاد است. البته به همراه فیلم بردارش.
۲. آویزان بودن در گاوصندوق- «مأموریت: غیرممکن»
اگر یک صحنه باشد که حتی کسانی که مجموعه فیلمهای «مأموریت: غیرممکن» را ندیدهاند بشناسند، همین صحنه است. نزیک سی سال است که از این سکانس مدام در فیلمهای دیگر الگو برداری میشود و همین نشان میدهد که این صحنه چقدر در ایجاد تنش موفق عمل کرده.
برایان دی پالما به مانند یک نقاش که از رنگهای تو در تو برای نقاشی استفاده میکند، از عناصر های تو در تو برای این سکانس استفاده کرده است: کف زمین اتاق گاوصندوق به کوچکترین فشاری حساس است، سنسورهای صدا، صدای افتادن سوزن را تشخیص میدهند و کوچکترین افزایش حرارت در اتاق باعث میشود که آلارم به صدا درآید. اما با این حال اولین تیم ایتان هانت از پس این مأموریت غیرممکن برمیآیند. آنها ایتان را مانند یک کرم از سقف آویزان کرده و هر بار که مامور سیآیای وارد اتاق میشود، همه یک سکتهی ناقص میزنند. در همین حین مسمومیت غذایی که برای مامور سیآیای به وجود آمده است صحنه را مقداری کمیک هم میکند.
مگر میشود صحنهای را که طناب از دست ژان رنو سر میخورد و ایتان تا فاصلهی چند سانتیمتری زمین فرو میافتد فراموش کرد؟ اگر در سینما این صحنه را دیده باشید میدانید که هنگامی که قطرهی عرق پیشانی ایتان در حال سر خوردن است، سکوت درون سالن سینما دقیقا به همان اندازهی سکوت درون گاو صندوق است. واقعا یک لحظهی ناب.
۱. پیمایش بلندترین برج زمین – «مأموریت: غیرممکن – پروتکل شبح» (Mission: Impossible – Ghost Protocol)
«مأموریت: غیرممکن – پروتکل شبح» یک نقطهی عطف برای این مجموعهی پولچاپ کن بود. بعد از شکست باکسآفیس قسمت سوم، استودیو پارامونت قراداد خود را با تام کروز فسخ کرد. (البته حاشیههای زندگی شخصی تام کروز و ورود او به فرقهی ساینتولوژی هم بیشتر به این مسائل دامن زد.) استودیو نمیخواست که تام کروز در مأموریت: غیرممکن ۴ ایفای نقش کند و حتی تصمیم داشت که همبازی او در این فیلم را، جرمی رنر، بجای او قرار دهد. تام کروز هم که احساس خطر و شکست کرده بود به دنبال چاره گشت و با برد بیرد کارگردان همکاری کرد و به کمک او و مککوری (ورود مککوری به این مجموعه اینجا رقم خورد) فیلمنامهی بسیار هیجان انگیزی نوشتند که باعث شد این مجموعه احیا شود.
پروتکل شبح اولین فیلم «مأموریت: غیرممکن» است که باقی اعضای تیم هانت به اندازهی خود او مهم هستند. در مأموریت: غیرممکن ۱ و ۳ یک نشانههایی از این مسئله میبینیم و در پروتکل شبح به قدری جدی میشود که اگر هر یک از هم تیمیهای او حضور نداشته باشند مأموریت با شکست مواجه میشود. از فیلم پروتکل شبح است که کارهای خارقالعاده و خطرناک تام کروز پیدا میشوند. و در همین فیلم هست که مهیجترین کار او اتفاق میافتد: او از برج خلیفه که بلندترین برج زمین است بالا میرود. در سالی که مرد عنکبوتی در حال تغییرات بود و اندرو گارفیلد داشت جای توبی مگوایر را میگرفت، مرد عنکبوتی همچنان به کمک جلوههای ویژه از دیوار بالا میرفت، اما تام کروز در پروتکل شبح این کار را به صورت واقعی انجام داد. این سکانس در طبقهی ۱۲۰ام اتفاق میافتد.
در این صحنه هم، ایتان هانت پر از استرس و تام کروز با تسلط کامل است. ایتان نمیخواهد این کار را انجام دهد اما چارهای دیگر ندارد، از طرفی همکار او مدام در گوشش میخواند که فایدهای ندارد و دیگر دیر شده است که باعث میشود تشویش ایتان بیشتر هم بشود. در همین حین دستکشهای چسبانش ایراد پیدا میکنند. (در واقعیت به تام کروز طناب وصل است که که توسط کامپیوتر از تصویر IMAX حذف شده است). انگار همهی این تنش و استرسها بس نیست، چرا که در نهایت ایتان باید با طناب مانند یک عنکبوت بالا برود تا به طبقهی مورد نظر خود برسد.
این همان لحظهای است که مأموریت: غیرممکن تبدیل به آن مجموعه فیلم خارقالعادهی امروزی شد و تام کروز سومین مرحله از ارتقای شغلی خود را پیدا کرد. او برای سرگرم کننده بودن فیلمهایش با کارهای خارقالعاده به میدان نبرد با مرگ میرود.
منبع: Den of Geek