چرا «ویژه نیمهشب» از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی قرن ۲۱ است؟
جف نیکولز برجستهترین نویسنده و کارگردان داستانهای عمیق و احساسی درباره روابط خانوادگی است که در ایالتهای غرب میانه آمریکا کار میکند. این بومی آرکانزاس در سال ۲۰۰۷ با درام جنایی و مهیج داستانهای شاتگان فعالیت چشمگیر خود را آغاز کرد و در پروژههای بعدی خود نیز به لمس مضامین دردناک ادامه داد. او در فیلم پناه بگیر به پیشگویی یک آخرالزمان قریبالوقوع در پوشش اضطرابی پدرانه پرداخت.
در ماد، روابط شکسته و از بین رفته را با قهرمان رمانتیک غیرسنتی خود بررسی کرد و در عاشقی، یک لحظه حساس در تاریخ آمریکا را دنبال کرد، جایی که مبارزه برای برابری زناشویی و نژادهای مختلف به دادگاه عالی کشانده شد. این که نیکولز درگیر یک ماجراجویی فراطبیعی شود، در مقایسه با این فیلمهای آرام، تغییری عجیب در لحن و سبک او به نظر میرسید.
- ۱۵ فیلم علمی-تخیلی تماشایی دههی گذشته که کسی به آنها توجه نکرد
- ۷ فیلم علمی-تخیلی درجه یک که همین حالا میتوانید در نتفلیکس ببینید
- ۲۵۰ کارگردان برتر تاریخ سینما
با این حال، فیلم علمی تخیلی نیکولز در سال ۲۰۱۶، «ویژه نیمهشب»، تمام ویژگیهایی را که برند داستانسرایی او را منحصر به فرد میکند، حفظ کرده است. فیلم، نگاهی صمیمی به عشق پدر به فرزندی است که تواناییهای فرزندش را درک میکند. ویژه نیمهشب اساسا دیدگاهی جدید به ژانر ابرقهرمانی دارد. فیلم متاسفانه از نظر مالی ضعیف عمل کرد اما شایسته معرفی به عنوان یکی از بهترین آثار ابرقهرمانی دهه است.
روی تاملین (مایکل شنون) و بهترین دوستش لوکاس (جوئل اجرتون) در حال فرار هستند و به طور مرموزی بین هتلها و ایستگاههای مختلف در دشتهای روستایی تگزاس حرکت میکنند. روی مضطربانه هشدارهای رسانهای مبنی بر مجرمانه بودن فعالیتهای خودشان را دنبال میکند اما در واقعیت، او فقط از هر کسی که بتواند پسر هشت سالهاش، التون (جیدن مارتل) را شناسایی کند، دوری میکند.
گزارشهای خبری حاکی از آن است که او رباینده این کودک است اما روی میداند که اسرار و توانایی التون او را به فرد مطلوب شخصیتهای قدرتمند تبدیل کرده است. التون میتواند به طور قابل توجهی بر آب و هوا تاثیر بگذارد و پیامهای رمزگذاریشده پیچیده را تشخیص دهد. در نتیجه، او الهامبخش یک جامعه فرقه محلی تحت رهبری کشیشی به نام کالوین مایر (سم شپرد) است که اعتقاد دارد سخنان التون ممکن است ماهیتی نبوی داشته باشند. انتقال ماهوارهای راکد، توجه نیروهای نظارتی را به خود جلب میکند و بازپرس اناسای، پل سویر (آدام درایور) برای یافتن تاملینها به گروه جستجوی انسانی میپیوندد.
نیکولز ماهیت تواناییهای التون را از طریق لحظات ساده پیوند پدر و پسری به زیبایی آشکار میکند. از درک سریع او از مطالب خواندنی به نسبت یک کودک هشت ساله، مشخص است که التون دارای تواناییهای شناختی پیشرفتهای است اما شنون از دانش و مهارت فرزندش لذت نمیبرد. ظاهری عادی در مکالمات آنها وجود دارد و به نظر میرسد که روی سالهاست که از این مهارت و قدرت پسرش، آگاهی دارد.
شنون اغلب در نقش افراد عجیب و غریب و تبهکاران ظاهر میشود اما نیکولز جنبه احساسی این بازیگر خاص را به نمایش میگذارد. روی در ابتدا وقتی با سربازان ایالتی و سایر ساکنان متل صحبت میکند، خشمگین میشود اما نگرش سختگیرانهاش، ترسهایش را از افشای ناخواسته قدرتهای التون پنهان میکند. حتی دعواهای او نیز نشان از حساسیت چشمگیر او نسبت به پسرش دارد، زیرا روی مشخصا فردی خشن نیست و هیچ آموزش یا تجربهای در این زمینه ندارد. نیکولز دیدگاه زیبایی به پدر بودن دارد. در قسمتی از فیلم، التون به روی میگوید که با توجه به قدرتش، نیازی به نگرانی نیست اما پدرش پاسخ میدهد: «من دوست دارم نگران تو باشم.»
نیکولز راههای هوشمندانهای برای ساخت این روایت ابرقهرمانی پیدا میکند و قدرتهای التون فقط با تاثیر عاطفی فوری آنها بر شخصیتها آشکار میشوند. التون هنگام قرار گرفتن در معرض نور خورشید قویتر میشود و روی و لوکاس برای جلوگیری از شناسایی، مجبور هستند او را در شب جابهجا کنند. التون دقیقا مانند کودک ناامیدی که میخواهد بیرون از خانه بازی کند، گریه میکند و دوست دارد زیر نور آفتاب باشد. مارتل در نقش پسر عجیب و غریب داستان، شخصیتی جذاب است. او بیش از حد بر ویژگیهای خاص التون تاکید نمیکند اما با توجه لحن صحبت کردنش، به نظر میرسد ذاتی کودکانه دارد و انگار تشنه داشتن گروهی عادی از دوستان هم سن و سال خود است.
نیکولز در لحظاتی نادر، برای توضیح دقیق محتوا و مضمون فیلم وقت میگذارد و در این مواقع، از گزارشهای تحلیلی شخصیت درایور که نسخهای برجسته از کهنالگوی یک محقق دولتی است، استفاده میکند. سویر به خاطر جاهطلبی شخصی، به دنبال التون نیست و همچنین هیچ تمایل و علاقهای به کارفرمایان نظامی خود ندارد. در عوض، او فقط مجذوب قدرت التون شده است و ذهن کنجکاو او، انگیزه جستجوی این شخصیت است. درایور جذابیت عجیبی دارد و نسبت به احساسات التون بیتفاوت نیست.
نیکولز در پرده برداری از عناصر داستان، صبور است و به صورت جزئی و قدم به قدم پیش میرود و در این راستا، آشکارا از فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم الهام گرفته است. نیکولز با بودجه بیشتری نسبت به پروژههای قبلی خود کار میکرد و دقیقترین تصاویر ممکن از یک سکانس تعقیب و گریز نهایی شگفت انگیز را که در آن، پدر و پسر توسط ارتش ایالات متحده در مردابها شکار میشوند، به نمایش میگذارد. التون در تصاویری چشمگیر و پر از رنگها و اشکال مختلف، با دنیای خانه خود در یک جهان موازی ارتباط برقرار میکند. اصطلاح اسپیلبرگی اغلب بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد اما واقعا باید گفت که این صحنه دقیقا یک سکانس اسپیلبرگی است.
فیلم ویژه نیمهشب با فروشی کمتر از ۷ میلیون دلار، با بودجه ۱۸ میلیون دلاری، کمتر از دیگر فیلم نیکولز، عاشقی که در همان سال منتشر شد، درآمد داشت. تاریخ اکران ماه مارس برای یک فیلم مستقل علمی تخیلی حساس و اصیل، مانند همیشه زمان خوبی به نظر میرسید اما مخاطبان به هر دلیلی از فیلم استقبال نکردند. این اتفاق مایوس کننده است، زیرا نیکولز ترجیح داد به جای افتادن روی غلطک فرانچایزی مانند بسیاری از دیگر کارگردانان مستقل، روی یک داستان اصیل سرمایهگذاری کند. صرف نظر از این، ویژه نیمهشب اثری منحصر به فرد در کارنامه کاری اوست و شایسته توجه طرفداران ژانر ابرقهرمانی است که به دنبال تغییر حال و هوای خود هستند.
منبع: collider