نقد کتاب «کتابخانه نیمه‌شب»؛ فرصتی دوباره برای زیستن

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه
نقد کتاب کتابخانه‌ی نیمه‌شب

نقد کتاب کتابخانه نیمه‌شب یک‌جور «باید» است. از آن کتاب‌هایی بود که وقتی دوره‌ی اوجش را توی قفسه‌ی کتابفروشی‌ها می‌گذراند، چندین دوست در چند بازه‌ی زمانی متفاوت خواندنش را به من توصیه کردند.  نمی‌دانم مشکل کجاست که وقتی نام یک کتاب مدام تکرار می‌شود، برای خواندنش مردد می‌شوم. دوستی که این کتاب را به اصرار خودش به من قرض داده بود، دو ماه بعد از اینکه آن را نخواندم (!) با نگاهی متأسف پسش گرفت.

گفت: «حیف که نخوندیش! حیف!» و کتاب عزیزش را برداشت و برد. یک سال بعد، وقتی تب‌وتاب کتاب خوابید، بالاخره آماده‌ی خواندنش شدم. تازه آن موقع فهمیدم این همه سروصدا برای چه بود. در ادامه‌ی این یادداشت، ابتدا یک معرفی کوتاه و سپس نقد کتاب کتابخانه‌ی نیمه‌شب را خواهید خواند.

معرفی کتاب «کتابخانه نیمه‌شب»؛ اگر فرصت تازه‌ای داشتی، چه می‌کردی؟

بین زندگی و مرگ، جایی وجود دارد که در آن می‌توان زندگی‌های نزیسته را تجربه کرد. نورا سید، شخصیت اصلی کتابخانه نیمه‌شب، درست همان لحظه‌ای که حس می‌کند دیگر دلیلی برای ادامه زندگی ندارد، به این کتابخانه جادویی وارد می‌شود؛ جایی که هر کتاب، سرنوشتی متفاوت از او را نشان می‌دهد و زندگی‌ای را در بر دارد که نورا می‌توانست داشته باشد اما نداشت.

مت هیگ -یکی از بهترین نویسندگان جهان در سال‌های اخیر- در این رمان، با زبانی ساده اما تأثیرگذار، به یکی از سوالات بنیادین زندگی می‌پردازد: آیا اگر تصمیمی متفاوت می‌گرفتیم، واقعا خوشحال‌تر بودیم؟ نقد کتاب کتابخانه‌ی نیمه‌شب نشان می‌دهد که این داستان میان امید و پشیمانی در نوسان است و در نهایت، ارزش لحظه‌ی اکنون را یادآوری می‌کند.

کتابخانه نیمه‌شب، روایتی از حسرت‌ها، انتخاب‌ها و معنای زندگی است؛ سفری که شاید همه ما در ذهنمان طی کرده باشیم.

معرفی کتاب «کتابخانه نیمه شب» اثر مت هیگ؛ از پرفروش‌ترین کتاب‌های چند سال اخیر دنیا

نقد کتاب «کتابخانه نیمه‌شب»؛ داستانی درباره‌ی انتخاب، پشیمانی و امید

اگر قرار باشد تنها با یک کلمه این کتاب را توصیف کنم، «تأمل‌برانگیز» بهترین انتخاب است. مت هیگ در کتابخانه‌ی نیمه‌شب -یکی از بهترین کتاب‌های دنیا– به سراغ مفهومی می‌رود که شاید همه‌ی ما، دست‌کم یک‌بار، درگیر آن شده‌ایم: «اگر مسیر دیگری را انتخاب می‌کردم، زندگی‌ام چطور می‌شد؟» این پرسش در هسته‌ی اصلی داستان قرار دارد، اما آنچه کتاب را از یک روایت ساده درباره‌ی حسرت و احتمالات فراتر می‌برد، نحوه‌ی پرداختن نویسنده به مفهوم معنا در زندگی است.

کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ انتشارات کتاب کوله پشتی
213,880 تومان
badge-icon
500+ نفر به این کالا علاقه دارند
badge-icon
در سبد خرید 500+ نفر
badge-icon
1000+ بازدید در 24 ساعت اخیر
badge-icon
500+ نفر به این کالا علاقه دارند

نقطه‌ی قوت؛ داستانی که همذات‌پنداری برمی‌انگیزد

هیگ از زبان ساده‌ای استفاده می‌کند، اما همین سادگی نقطه‌ی قوت اوست. دیالوگ‌ها طبیعی‌اند، احساسات نورا واقعی به نظر می‌رسند و موقعیت‌هایی که در آن‌ها قرار می‌گیرد، آن‌قدر آشنا هستند که خواننده خودش را جای او می‌گذارد. تقریباً همه‌ی ما لحظاتی داشته‌ایم که به انتخاب‌هایمان فکر کرده‌ایم و آرزو کرده‌ایم که شاید می‌شد راه دیگری را امتحان کنیم. همین نزدیکی موضوع باعث می‌شود که خواننده با نورا هم‌مسیر شود.

نقطه‌ی ضعف؛ ایده‌ای تکراری با روایتی قابل‌پیش‌بینی

هرچند ایده‌ی بررسی زندگی‌های جایگزین جذاب است، اما آن‌قدر در ادبیات و سینما تکرار شده که کتابخانه‌ی نیمه‌شب در بخش‌هایی قابل‌پیش‌بینی به نظر می‌رسد. برخی اتفاقات، از جمله نتیجه‌ی نهایی داستان، چندان غافلگیرکننده نیستند. خواننده از جایی به بعد می‌تواند حدس بزند که نورا احتمالاً چه مسیری را طی خواهد کرد. علاوه بر این، کتاب در قسمت‌هایی بیش از حد توضیح می‌دهد؛ گویی نویسنده می‌خواهد مطمئن شود که خواننده پیام را دریافت کرده است، در حالی که می‌توانست با ظرافت بیشتری این مفاهیم را منتقل کند.

کتاب «کتابخانه نیمه شب»؛ رمان فانتزی پرفروش درباره فرصت‌های زندگی

آیا «کتابخانه نیمه‌شب» ارزش خواندن دارد؟

کتابخانه‌ی نیمه‌شب اگرچه شاهکاری بی‌نقص نیست، اما اثری است که ارزش خواندن دارد. برای آن‌هایی که به داستان‌های تأمل‌برانگیز درباره‌ی معنا و مسیر زندگی علاقه‌مندند، این کتاب می‌تواند الهام‌بخش باشد. اما اگر به دنبال روایتی پیچیده و غیرقابل‌پیش‌بینی هستید، ممکن است کمی ناامید شوید. در نهایت، این کتاب نه فقط درباره‌ی «چه می‌شد اگر»، بلکه درباره‌ی پذیرش «آنچه هست» صحبت می‌کند و شاید همین نکته، مهم‌ترین چیزی باشد که از آن می‌آموزیم.

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *تعداد پاسخ به پرسش امنیتی تمام شده است. لطفا مجدد تلاش نمایید.

۱۲ دیدگاه
  1. یُسرا

    سلام بر آقای دوات ✋
    نقد مختصر و گویایی بود. و باید بگم نزدیک ترین نظر، به نظر من. نه اونقدر که بعضی ها می گفتن بد و کم رمق بود، نه اونقدر که عده ی دیگه ای می گفتن شاهکار و پر قدرت. یک اثر متوسط و «به فکر فرو برنده» که ارزش خوندن داره.
    ممنون از نقد خوبت.

    1. سلام و درود بر یُسرای عزیز.

      ممنونم. خیلی زیاد باهات موافقم و دقیقا به نظرم یه چیزی مابین این دوتاست که شانس یه بار خوندن رو باید بهش داد. بعد خوندنش ممکنه جزو دسته اول بشیم یا دسته دوم که در هر صورت برد کردیم چون کتابی رو که ارزش خوندن داشته خوندیم. حداقل یه بار.

  2. R

    کتاب ایده‌ی جذابی داره، ولی خیلی سطحی با موضوعات جدی مثل افسردگی و پشیمونی برخورد می‌کنه. انگار می‌خواد با یه پیام انگیزشی ساده، مشکلات عمیق روانی رو حل کنه که اصلاً واقعی به نظر نمیاد. داستان خیلی کلیشه‌ایه و از همون اول میشه حدس زد که نورا آخرش به زندگی برمی‌گرده. شخصیت‌ها هم خیلی تک‌بعدی‌ان، انگار فقط برای پیش بردن داستان و رسیدن به پند نویسنده وجود دارن نه به عنوان یه کاراکتر با احساسات پیچیده. از طرفی، قوانین «کتابخونه» هم خیلی نامشخصه و انسجام نداره. در کل، کتاب بیشتر یه داستان ساده‌ با پند سطحیه تا یه اثر عمیق درباره‌ی زندگی و انتخاب‌ها.

    1. دیدگاه موثر و درستی بود. ممنونم ازت و باهات موافقم.

  3. م

    «کتابخانه نیمه‌شب» رو شاید بشه یه داستان خوش‌رنگ و لعاب دونست که سعی کرده به موضوع افسردگی و مشکلات زندگی بپردازه، اما راستش خیلی سطحی و ساده‌انگارانه به ماجرا نگاه کرده. انگار آدم‌ها می‌تونن با یه انتخاب یا چند تجربه راحت از همه ناکامی‌هاشون عبور کنن و خوشبخت بشن! زندگی واقعی اینطوری نیست. پایانش هم یه خوشی دم‌دستی داشت که بیشتر شبیه یه جواب آماده برای دل خوش کردن مخاطب عام بود.

    1. نمیشه اسمش رو جواب گذاشت. حتی برای مخاطب عام.

      البته که کلا این کتاب برای مخاطب عام نوشته شده و مخاطبش متخصص‌های روانشناسی و فلسفه نیستن و این اصلا ایرادی نداره.

      من فکر میکنم دقیقا همین داستان خوش‌رنگ و لعاب بیشتر یه پنجره‌ی کم‌نور باز می‌کنه توی دنیای واقعی تا یه تحول اساسی.

      شاید باید اینطور نگاهش کرد که خب آره، راست می‌گه. باید قدر داشته‌هام رو هم بدونم.

  4. غزاله

    سلام، من هم این کتاب رو نخوندم. اول هاش حس میکردم باز از اون کتابای عامه پسنده که یک شبه معروف میشن. یکی دو بار شروعش کردم و چند صفحه ای خوندم اما جذبم نکرد. حالا با معرفی شما مشتاق شدم باز هم برم به سمتش. وقتی اینطور ازش تعریف میشه یعنی حتما بین صفحات باقی مونده اش جادویی مونده که هنوز بهشون نرسیدم.

    1. ارزش یکبار کامل خوندن رو حتما داره.

  5. هلیا

    سلام، مثل همیشه عالی و قشنگ 🙂
    چقدرررر این جمله رو دوست داشتم:
    بین زندگی و مرگ، جایی وجود دارد که در آن می‌توان زندگی‌های نزیسته را تجربه کرد.

    1. خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتی و خوندی هلیای عزیز.

  6. Roshana

    اول سلام. ممنون از معرفی و نقد خوبت سپهر عزیز. راستش رو بگم، من هم شبیه تو، اولش که تب و تاب این کتاب، همه رو گرفته بود و ترند شده بود، دلم نمی‌خواست سمتش برم و کمی بعدتر رفتم سمتش. کتاب برام دلنشین و قشنگ و تأمل برانگیز بود اما راضی کننده نبود. طوری که همه از این کتاب حرف می‌زدن، برام شگفتی خاصی به همراه نداشت. حقیقتا خودم هم نمی‌دونم که دوست داشتم چطور باشه یا اگه طور دیگه‌ای بود، بهتر بود…اما حس می‌کنم با توجه به موج ایجاد شده، من انتظار یک جریان قوی‌تر رو در کتاب داشتم.

    1. سلام بر شما. ممنونم که خوندی.
      یه چیزی که در مورد این امواج هست همینه روشنا. معمولا توقع آدم رو زیادی بالا می‌بره. کتاب کتاب خوبیه. ارزش خوندن داره. حال خوب کنه. اما موجی که باهاش همراه شد موجی بود شبیه اینکه این کتاب قراره تمام مشکلات و افسردگی‌هات رو یک‌شبه حل کنه و زندگیت رو زیرورو کنه!
      بعید می‌دونم اصلا کتابی باشه توی دنیا که بتونه چنین کاری بکنه یا چنین ادعایی داشته باشه.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X