درد فانتوم؛ تحلیل روایی متال گیر سالید ۵ (قسمت چهارم)
✫بخش چهارم: درد فانتوم
در طول بازی چندین بار بهعنوان متال گیر سالید ۵، «درد فانتوم» اشاره میشود. از برجستهترین آنها، بیگ باس و کاز هستند که در طی بازی گراند زیروز و نابودی پایگاه سربازان بدون مرز اعضای بدن خود را از دست میدهند؛ بنابراین در طی رویدادهای متال گیر سالید ۵ هر دوی آنها با درد فیزیکی فانتوم اعضای بدن از دست رفتهشان دستوپنجه نرم میکنند. کاز حتی از استفاده از دستوپای مصنوعی سر بازمیزند زیرا میخواهد درد فانتوم خود را حفظ کند. این درد فانتوم همچنین بهصورت استعاری و ذهنی در قالب دردی که این شخصیتها برای ازدستدادن همرزمانشان حس میکنند وجود دارد. به طور مشابه تقریباً هر شخصیت در بازی انگیزهای برای انتقام دارد و درد فانتوم استعاری را برای ازدستدادههایشان حس میکنند.
درحالیکه این اشارات بار معنایی دارند به نظرم مهمترین معنای عنوان بازی را منتقل نمیکنند.
«درد فانتوم» به دردِ فانتوم اشاره دارد و این فانتوم، ونوم اسنیک است.
- بخش اول: طلوع یک اسطوره – توصیف ماهیت بیگ باس و پیشزمینه لازم برای درک رویدادهای متال گیر سالید ۵
- بخش دوم: بیگ باس در مقابل ونوم اسنیک – توصیف رویدادهای متال گیر سالید در قالب الگوواره «بیگ باس در برابر ونوم اسنیک»
- بخش سوم: فلسفه ونوم اسنیک – توصیف برداشت ونوم اسنیک از خواسته باس و تأثیرات آن
- بخش چهارم: درد فانتوم – توصیف تأثیرات رویدادهای متال گیر سالید ۵ روی ونوم اسنیک و عواقب آن
- بخش پنجم: همه اینها چه معنایی دارد؟ – توصیف رابطه بازیکن – پروتاگونیست و هدف موضوعی مقدماتی متال گیر سالید ۵
شیطان
در طول بازی، به ونوم مرتباً بهصورت یک شیطان/اهریمن اشاره یا نمایش داده میشود:
- سیستم «امتیازات شیطانی» که در آن اسنیک برای انجام کارهای شرورانه (کشتن مردم، ساخت بمب هستهای و غیره) امتیازات شیطانی به دست میآورد و این امتیازات را با انجام کارهای خیرانه (دستگیری سربازان، نجات حیوانات و غیره) از دست میدهد. اگر بازیکن امتیاز کافی به دست بیاورد «شاخ» ونوم بهسرعت رشد میکند. در بالاترین حد امتیاز ممکن ونوم را میبینیم که در خون غرق شده و تبدیل به «دیمون اسنیک» میشود.
- ما ونوم را در قالب دیمون اسنیک در طی دو کات سین کلیدی میبینیم از جمله پایان مأموریت Shining Lights, Even in Death وقتی او افراد خودش را میکشد تا از شیوع بیشتر انگل تارهای صوتی جلوگیری کند و در پایان مأموریت Truth جایی که او به انعکاسی از خود مشت میکوبد.
- این مکالمه بین کاز و بیگ باس مدت کوتاهی پس از آنکه ونوم از اغما خارج میشود رخ میدهد:
«کاز: سایفر مارا به جهنم فرستاد اما ما به راهمان ادامه میدهیم و تمام چیزهایی که از دست دادیم را پس میگیریم.»
«ونوم: کاز من همینالان هم یک شیطان هستم.»
- نقلقولهایی از اسکال فیس:
«به نظر میرسد خوب استراحت کردهای بیگ باس… واقعاً چقدر تغییر کردی. تو برای سلاحهایی تا این حد ناچیز به یک شیطان تبدیل شدی؟» – در اشاره به سلاح «هانی بی» در مأموریت «زنبورها کجا میخوابند؟»
«تو هم طعم فقدان را چشیدهای و این فقدان هنوز هم عذابت میدهد. تو امید داری نفرت روزی جایش را به درد بدهد اما این درد هرگز جایی نمیرود. باعث کریه شدن میشود، از درون و بیرون. موافق نیستی؟ ما هر دو شیطانیم. انسانیتمان بازنخواند گشت. تو. من. ما جایی برای فرار نداریم، جایی برای پنهان شدن نداریم و بهخاطر همین است که من شیطانم را به تو نشان میدهم.» – پس از ملاقات اسکال فیس با ونوم در مأموریت «اسکال فیس».
- سخنان ونوم اسنیک در پایان مخفی Disarm all Nukes:
«من حرفهایت را فراموش نکردهام، باس. ما هیچ فردایی نداریم اما هنوز به آینده امید هست. در تقلایمان برای نجات از حال حاضر ما آینده را بیشتر و بیشتر به عقب میرانیم. آیا به عمر من کفاف میدهد؟ احتمالاً نه. پس فرصتی برای وقت تلف کردن نداریم. روزی فرامیرسد که جهان دیگر به ما احتیاجی نخواهد داشت؛ به اسلحه، یا به دستی که ماشه را بکشد. من باید این اهریمن درونم را به بیرون برانم و آینده بهتری بسازم. این چیزی است که من، چیزی است که ما بهعنوان میراث خود باقی خواهیم گذاشت. یک مأموریت دیگر، مگر نه باس؟»
شیطان، نقاب شخصیت بیگ باس در ونوم اسنیک است. تجسم استعاری شخصیت کینهجو و مخرب بیگ باس در تضاد با شخصیت سخاوتمند و معقول ونوم اسنیک.
سیستم امتیازات شیطانی نشاندهنده مرگ و ویرانی به بار آمده توسط ونوم در نتیجه تبدیلشدن او به فانتوم بیگ باس است. بازیکن با کشتن مردم (دوست و دشمن، گروگانها و سایرین) امتیاز شیطانی به دست میآورد و خصوصاً با ساخت سلاحهای هستهای. بازیکن با دستگیری سربازان، نجات جان سربازان مجروح شده، نجات حیوانات و خنثیکردن بمبهای هستهای این امتیازات را از دست میدهد. به طور خلاصه بازیکن با ویرانی به بارآوردن بیشتر به یک شیطان تبدیل میشود و با انجام اعمال معکوس شیطان خود را کاهش میدهد. اکثر بازیکنان حین انجام بازی خودشان را در قلمروی شیطان مییابند. پیشنهاد ضمنی این است که فعالیتهای مخرب محصولات طبیعی دستاوردهای بیگ باس هستند (مثل ساخت یک ارتش خصوصی و جنگافروزی بیپایان) در حالی که تلاشها برای در خلاف جهت این وسوسهها حرکت کردن میتواند پیامدهای خوبی را به دنبال داشته باشد.
ما تجسم این شیطان را تنها دو بار در طول بازی میبینیم اما هر دو بار زمانهایی هستند که ونوم دارد بالاترین حد ممکن درد و نابودی به بار آمده (به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط خودش) را در قالب فانتوم بیگ باس تجربه میکند.
اولین بار جایی است که ونوم آخرین قربانیان انگل تارهای صوتی را در پلتفرم قرنطینه پایگاه مادر در مأموریت Shining Lights, Even in Death میکشد. با اینکه ما چیز زیادی درباره زندگی ونوم پیش از متال گیر سالید ۵ نمیدانیم میتوانیم نتیجه بگیریم او هرگز تصورش را نمیکرد در چنین موقعیتی قرار بگیرد. کل این مرحله بیشتر شبیه یک بازی ترسناک است تا یک بازی مخفیکاری و اکشن. نورپردازی کم، ساندافکت های موحش و موسیقی حزنآور در سرتاسر این مأموریت دیده میشوند. پلتفرم قرنطینه یک جهنم مجازی برای ونوم اسنیک است و پروسه هولناک گذر از آن او را به یک شیطان تبدیل میکند.
ما به خوبی میدانیم که آلودگی نباید شیوع پیدا کند و در نتیجه کشتن سربازان دایموند داگز تنها راه حل موجود است، اما دانستن این حقیقت کار را برای ونوم آسانتر نمیکند. او هنوز هم باید شاهد رنج کشیدن افرادش باشد، ببیند چطور عقلشان را از دست میدهند و در نهایت به دست خود او کشته شوند. در داستانی که بخش اعظم آن شامل درد زجرآور ذهنی ای است که بیگ باس بر ونوم اسنیک تحمیل کرده این مرحله تجلی گر اوج درد اوست. ونوم در اینجا به یک شیطان تبدیل میشود زیرا او خودش را پس از قتلعام سربازانش یک شیطان میبیند. بهعبارتدیگر، ونوم وحشتهای ناشی از این رویداد را به بیگ باس مرتبط میبیند که شخصیتش متأسفانه به ونوم تحمیل شده است.
بار دیگری که شیطان ظاهر میشود در پایان مأموریت حقیقت (Truth) است که در بخش متعلق به آن دربارهاش توضیح میدهم.
اسکال فیس چندین بار به شیاطین اشاره میکند هم در اشاره به ونوم و هم در اشاره به خودش. این در واقع راه بسیار زیرکانهای برای بسط دادن به شخصیت اسکال فیس و استحکام بخشیدن به رابطه بیگ باس – شیطان است. از آنجایی که اسکال فیس نمیداند بیگ باسی که در تعقیب اوست در اصل ونوم اسنیک است، او ایده اینکه بیگ باس شیطان است را تقویت میکند. به یاد بیاورید که شغل پیشین اسکال فیس پیش از گراند زیروز رفع و رجوع کردن عملیات بیگ باس در فاکس بود؛ بنابراین اسکال فیس درک دقیقی از گذشته بیگ باس و مصیبتهای او دارد از جمله رابطهاش با باس و ماهیت واقعی مأموریت او در متال گیر سالید ۳.
اسکال فیس بهخوبی بیگ باس را میشناسد. اسکال فیس میداند بر بیگ باس چه گذشته است، خیانتهایی که تجربه کرده، درد و فقدانی که حس کرده و در انتها تمامی این تجربیات او را به چه چیزی تبدیل کرده است: یک شیطان.
از طرف دیگر به اشاره ونوم به «این شیطان درون من» در سخنانش به باس در پایان خلع سلاح هستهای توجه کنید. این یکی از لحظاتی است که به طور مستقیم تفاوت میان ونوم و بیگ باس در بازی قابل رویت است. بیگ باس تصمیم گرفت از سلاحهای هستهای برای اهداف خودکامه خود استفاده کند. برخلاف او، ونوم به دنبال خلع سلاح هستهای جهانی بود که دستیابی به آن پایان غایی متال گیر سالید ۵ است. با اینکه ونوم این پایان را جشن میگیرد او همچنین میداند که کارش هنوز به پایان نرسیده زیرا اثر بیگ باس (شیطان) هنوز در درون او وجود دارد.
این شیطان دشمن نهایی ونوم است. انگیزه قدرتطلبیای که در ونوم توسط بیگ باس کاشته شده است. انگیزهای که باعث مرگها و ویرانیهای غیرقابلتصور میشود.
اسکال فیس
اهمیت اسکال فیس برای داستان کموبیش از همان تریلر معرفی متال گیر سالید ۵ مشخص شده بود. در دقیقه ۲:۲۰ شات فوقالعادهای از بیگ باس میبینیم که در یک راهرو بهسوی دوربین در حرکت است. ظاهر او در هر یک از بازیهای که در آن حضور دارد تغییر پیدا میکند تا اینکه به ونوم اسنیک در کالبد شیطانیاش تبدیل میشود، همراه با شاخ بلند و لباس خونین. در آن لحظه آتشی از بخش پایینی صفحه شروع میشود و لحظهبهلحظه به شدت آن فزوده میشود. با پدیدارشدن زبانه نهایی شعلهها فروکش میکنند تا یک ونوم اسنیک بی پوست را همراه با شاخش به نمایش بگذارند. در نهایت این قالب به اسکال فیس تبدیل میشود و سکانس با عنوان بازی متال گیر سالید ۵: درد فانتوم به پایان میرسد.
اسکال فیس تجسمی است از آنچه که ونوم اسنیک میتواند به آن تبدیل شود اگر توسط شیطانش به تباهی کشیده شود. (اگر ذهنش تسلیم خواسته بیگ باس بشود.)
اسکال فیس و ونوم اسنیک گذشته به طرز عجیبی مشابه یکدیگر دارند.
اسکال فیس در ناحیه روستایی از رومانی به دنیا آمده بود که در دوران کودکی او تحت کنترل رومانی، مجارستان، آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. این تغییرات و وحشیگری که با آن همراه بود اثر جدی روی اسکال فیس گذاشت.
«من در یک روستای کوچک به دنیا آمدم. هنوز یک کودک بودم وقتی سربازان به ما حمله کردند. سربازان بیگانه. از بزرگترهایم جدا شدم و مجبور شدم زبان آنها را صحبت کنم. با هر پست جدید، اربابان من هم در کنار زبانی که مرا مجبور به سخنگفتن به آن میکردند، عوض میشدند. با هر تغییر من نیز تغییر کردم. افکارم، شخصیتم، چطور خوب و بد را میدیدم. کلمات میتوانند بکشند.»
پدر و مادر او در یکی از حملات بمباران متحدین کشته شدند و خود او دچار سوختگی شدید شد. جراحتهایش ترمیم پیدا نکردند و با شکنجه دولتهای خارجی وضعیت بدتری به خود میگیرند. اسکال فیس در نهایت به آدمکشی روی میآورد و در جبهههای مختلف فعالیت میکند تا اینکه توسط زیرو در اس.اِی.اس (SAS – نیروی ویژهی انگلستان) استخدام میشود. او بعداً به دنبال زیرو به استخدام سازمان سیآیای درمیآید و رهبری XOF را برعهده میگیرد. طبق گفتههای اسکال فیس، کل زندگی او و وجودیتش به طرز جبرانناپذیری در کودکیاش نابود شدند. مالکیت بر سر سرزمینش مدام دستبهدست میشد، زبانی که باید یاد میگرفت مدام تغییر میکرد، فرهنگی که باید با آن تطابق پیدا میکرد دائماً تغییر میکرد، خانوادهاش کشته شدند و حتی صورتش برای همیشه از عرصه هستی محو شده است.
آیا این رویدادها شبیه سرنوشت شخصیت دیگری در متال گیر سالید ۵ نیست؟
بله درست است که این یک قیاس یکبهیک نیست اما دگردیسی ونوم اسنیک به فانتوم بیگ باس مشابه کودکی اسکال فیس است. مانند اسکال فیس، ونوم بخش اعظم شخصیت خودش را به دلیل نیروهای خارجی وارده از دست میدهد. او شاید زبانش را حفظ کند اما مانند اسکال فیس که با چندین زبان و فرهنگ دستبهگریبان بود، دیدگاه ونوم به جهان و اخلاقیات به طور قابلملاحظهای تغییر پیدا کرده است. به شکل مشابه، ونوم صورتش را از دست میدهد و مهاجم مثلی او چهره جدیدی به انتخاب خودش برای ونوم برمیگزیند.
پاسخ اسکال فیس به از دست دادن هویت و وجودیتش در دوران کودکی شکل دادن نفرتی تشنگی نپذیر علیه فاتحان جهان بود که از تحمیل زبان بهعنوان پایه و اساس کنترل نواحی فتح شده استفاده میکنند (از آنجایی که اسکال فیس باور دارد این اتفاق برای او افتاده است). او ایالات متحده آمریکا را متخصص بهکارگیری این استراتژی میدید. از این رو:
«من زبان انگلیسی را منهدم میکنم. با این کار جهان را از آلودگی میرهانم. همه نفس آزاد خواهند کشید و گذشته، حاضر و آیندهشان را باز پس خواهند گرفت. این یک قتل عام قومیتی نیست. این یک «آزادکننده» است، تا جهان را از زیرو آزاد کند. بگذارد جهان به حال خود باشد. بدون زبان بینالمللی جهان از هم میشکافد و سپس آزاد خواهد شد. البته که مردم درد خواهند کشید، یک درد فانتوم. جهان به یک زبان مشترک جدید نیاز خواهد داشت. زبانی از بمبهای اتمی. متال گیرهای من خطمشی خواهند بود که تمام کشورها را در اعتدال به هم متصل خواهد کرد. نیازی به کلمات نخواهد بود. هر فرد مجبور میشود همسایه خود را بشناسد. مردم درد خود را قورت خواهند داد. آنها دستان گمشدهشان را به هم گره خواهند زد و جهان یکی میشود. این جنگ، صلح است.»
از دیدگاه وسیعتر موضوعی، اسکال فیس را میتوان فردی دید که به طور بیرحمانهای سرکوب شده و توسط افراد مختلف فریب داده شده تا اینکه حس وجودیت و هویتش از دست رفت و در نتیجه آن «در هم شکست». اسکال فیسی که ما در متال گیر سالید ۵ میبینیم مرد مجنون و پوچگرایی است که از ابزارهایی که به او توسط سرکوبگرانش آموخته شده استفاده میکند تا آنها را نابود کند.
تصور کنید ونوم اسنیک پس از به هوش آمدن در سال ۱۹۸۴ میلادی در ابتدای متال گیر سالید ۵ سه راه در مقابل خود دارد:
- راه اول – پذیرای شیطان شود (خواسته بیگ باس)
ونوم به فانتوم تمام و کمال بیگ باس تبدیل میشود، تمامی کارهایی که بیگ باس در موقعیت مشابه انجام میداد را به انجام میرساند و در راستای ساخت بهشت خارجی عمل میکند.
- راه دوم – مقاومت در برابر شیطان
ونوم بخش اعظمی از خود سابقش را تا جای ممکن حفظ میکند، تا جای ممکن متفاوت از بیگ باس عمل میکند و از تبدیلشدن به یک فرد مستبد حذر میکند. دایموند داگز را طبق چشمانداز و دیدگاه خودش بهصورت یک پناهگاه گشاده دست برای سربازان بسازد نه بهشت خارجی.
- راه سوم – سقوط ذهنی (راه اسکال فیس)
ذهن ونوم خواسته بیگ باس را دفع کرد، اما خود قدیمیاش را نیز فراموش کرد. او مرد مجنون پوچگرای پر شده از نفرتی است که هیچ راه خروج درستی برای خشمش ندارد پس علیه دنیا برمیشورد. در درون این الگو، اسکال فیس نماینده بدترین سناریو برای ونوم اسنیک است. در مجموعهای مملو از شخصیتهای شروری که از فریبکاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند، اسکال فیس نماینده نتیجه معکوس دادن تمامعیار چنین طرحهایی است.
حقیقت
پس متال گیر سالید ۵ درباره این است که چطور بیگ باس ونوم اسنیک را دزدیده و شستشوی مغزی میدهد تا بتواند از او بهعنوان یک فانتوم استفاده کند و از این طریق میراث خودش را گسترش دهد. علاوه بر این او از ونوم بهعنوان سپر انسانی نیز استفاده میکند تا حواس سایفر را پرت کند. بیگ باس شخصیت شرور غایی بازی است زیرا او به بهترین سرباز خود خیانت میکند و به طور استعاری کاری را که دولت آمریکا با باس کرد بر سر ونوم میآورد. رویدادی که کاتالیزور تأسیس سایفر و نقشههای بیگ باس برای بهشت خارجی شد.
در مأموریت ۴۷، «حقیقت»، ونوم یک نوار کاست از بیگ باس میگیرد که تمام جزئیات عملیات را فاش میکند. پیام بیگ باس چنین است (ویدئوی کامل):
«حال به یاد میآوری؟ چه کسی هستی؟ چهکار باید بکنی؟ من به لطف تو مرگ را فریب دادم و به لطف تو تأثیرگذار بودم. تو هم نیز، تاریخ خودت را به نگارش درآوردهای. تو آدم خودت هستی. من بیگ باس هستم و تو هم همینطور… نه… دوتا از ما وجود دارد. با هم. جایی که الان به آن رسیدهایم؟ ما آن را ساختهایم. این داستان، این «افسانه»، متعلق به ماست. ما میتوانیم جهان را متحول کنیم و بهوسیله آن، آینده را. من تو هستم و تو، من هستی. این را بهخاطر داشته باش، هر جا که میروی. ممنونم… دوست من. از اینجا به بعد، تو بیگ باسی.»
اطلاعات زیادی در این صحنه کوتاه نهفته است. به نظر من این سکانس یکی از سکانسهای فوقالعاده نامحسوسی است که کوجیما تاکنون خلق کرده، اما یک مشکل دارد. شاید کمی بیش از حد نامحسوس باشد. تصور میکنم تعداد زیادی از بازیکنان از آنچه که در این صحنه رخ میدهد برداشت اشتباه کردهاند یا به طور دقیقتر تنها نیمی از آنچه که رخ میدهد را متوجه شدند.
اکثر بازیکنان دو پیام از این پایان دریافت کردند:
یک: کوجیما مشعل داستانسرایی را از دستان خودش به بازیکن میسپارد. او دارد میگوید که به همان اندازه که او در کنترل حماسه متال گیر است بازیکن نیز در کنترل آن است؛ بنابراین مشخص میشود که بیگ باس آواتاری است که بازیکن در ابتدای بازی آن را ساخته است. پروتاگونیست واقعی داستان، ونوم، یک صفحه سفید است، او تجسم بازیکن است نه یک شخصیت معمول ساخته و پرداخته شدهی متال گیر مانند بیگ باس واقعی. با توجه به اینکه متال گیر سالید ۵ آخرین بازی متال گیر است این یک خداحافظی و تشکر هیدئو کوجیما و تیم او از هوادارانی است که تمام این سالها از مجموعه حمایت کردهاند.
دو: با شنیدن حقیقت ماجرا، ونوم اسنیک لبخند میزند و بهموجب آن پذیرای سرنوشت خود بهعنوان فانتوم بیگ باس و پذیرای ادامه دادن میراث بیگ باس میشود. در اینجا تناقص داستانی مرگ بیگ باس در پایان متال گیر ۱ رفع میشود چراکه حال میدانیم ونوم اسنیک آنتاگونیست واقعی آن بازی بود که به دست سالید اسنیک کشته شد.
پیام اول بهاحتمال زیاد درست است اما اهمیت چندانی ندارد زیرا با داستان و موضوعات بازی ارتباطی ندارد.
پیام دوم تا حدی حقیقت دارد اما اطلاعات مهمی در آن در نظر گرفته نشده است.
بیاید از آغاز همان میانپردهی مرحلهی حقیقت شروع کنیم:
این صحنه پس از تمامی رویدادهای مأموریتهای قبلی در متال گیر سالید ۵ رخ میدهد. به این معنا که موج دوم شیوع انگل تارهای صوتی رخداده، هیوئی تبعید شده، کوآیت دیگر عضوی از تیم نیست و… ونوم وارد توالتی در پایگاه مادر دایموند داگز میشود. او صورتش را از چند زاویه مختلف در آینه بررسی میکند. سپس ضبط صوت خود را باز کرده تا نوار کاست «مردی که دنیا را فروخت» را در معرض دید قرار دهد. نواری که از بیگ باس دریافت کرده است. این نشان میدهد که ونوم نوار را گوش داده. او صورتش را در آینه وارسی میکند تا ببیند آیا ظاهر گذشته خود را به یاد میآورد یا خیر اما ظاهراً نمیتواند. هرچند پس از نگاهکردن به نوار برای چند لحظه و قراردادن آن روی کانتر مقابل خود دوباره به آینه نگاه میکند و چهره واقعیاش را در آن میبیند. این ونوم است که دارد ظاهر گذشتهاش را به یاد میآورد. باری دیگر او صورتش را از چند زاویه بررسی میکند و چند جای آن را دست میزند تا به یاد بیاورد پیش از این چطور بوده است. سپس او رویدادهای هلیکوپتر پس از حمله به پایگاه مادر سربازان بدون مرز را بهخاطر میآورد. جایی که او روی پاز جراحی میکند تا بمبی را از داخل بدن او خارج کرده و سپس از بیگ باس در مقابل انفجار دومین بمب محافظت میکند.
ونوم سپس نوار را داخل ضبط صوت گذاشته تا دوباره به آن گوش دهد. در حالی که بیگ باس صحبت میکند ونوم مستقیماً به خودش در آینه نگاه میکند و مدتی بعد از آن سرش را پایین میآورد. وقتی بیگ باس میگوید: «تو آدم خودت هستی. من بیگ باس هستم و تو هم بیگ باسی…» ونوم سرش را بلند کرده و با دقت به خودش نگاه میکند. او قامت راست میکند و وقتی بیگ باس میگوید «این داستان، این «افسانه» برای ماست. ما میتوانیم جهان را تغییر دهیم» ونوم به طور نامحسوسی سرش را در تأیید تکان میدهد. این نشان میدهد او درک میکند بیگ باس چه کرده و چرا آن را انجام داده است. این حاکی از آن است که شنیدن نوار باعث میشود خیلی چیزها برای ونوم اسنیک قابل درک شوند. ذهنش در تمام مدت متال گیر سالید ۵ در جنگ و درگیری بوده است و بالاخره در این لحظه او میفهمد چرا.
در انتها، در پایان نوار ما میشنویم که بیگ باس میگوید: «از اینجا به بعد، تو بیگ باس هستی.»
لبخند نصف نیمه ونوم واقعاً تکاندهنده است. یکی از معدود دفعاتی در کل بازی که میبینیم احساساتش به بیرون درز پیدا میکند اما این لبخند، لبخند از سر شادمانی نیست، نشاندهنده خوشحالی یا مسرت نیست. به نظر من بیشتر لبخندی ناشی از «پیروزمندی تاریک» است. ونوم تصویر کلی از آنچه که بیگ باس انجام داده و قدرتی که به او واگذار شده را متوجه میشود. همانطور که بیگ باس میگوید ونوم توانایی آن را دارد که تاریخ را تغییر دهد، تا جهان را طبق خواستهاش دگرگون کند. افکار درباره هویت واقعی ونوم و آنچه که ازدستداده به پیشزمینه رانده شده و وسوسه آنچه که بیگ باس در دستان او قرار داده است در مرکز توجه قرار میگیرد.
این آخرین برداشتی است که اکثر بازیکنان از این کات سین دارند. آنها باور داشتند که وقتی ونوم از نقش خود در نقشهی بیگ باس خبردار شد او آن را پذیرفت و نقشش را تا آخرین نفس در متال گیر ۱ بهخوبی اجرا کرد. ولی باقیمانده کات سین داستان دیگری را روایت میکند.
ونوم نوار کاست را میچرخاند تا برچسب Operation Intrude N313 را در معرض نمایش بگذارد. او سپس نوار را در واکمن میگذارد و پخش میکند ولی ما نمیدانیم محتوای ضبط شده نوار چیست. سپس یک تغییر زمان نامحسوس رخ میدهد. پیش از این ما میتوانستیم لوگوی دایموند داگز را پشت سر ونوم ببینیم اما اکنون لوگوی بهشت خارجی دیده میشود. این نشاندهنده ده (یازده) سال پرش زمانی به ۱۹۹۵ میلادی است؛ سال شورش بهشت خارجی در متال گیر ۱. طبق داستان آن بازی میدانیم که Operation Intrude N313 نام رمز عملیات است و میتوانیم نتیجه بگیریم که سوی دیگر نوار کاست حاوی دستورات بیگ باس درباره ساخت و به راهاندازی شورش بهشت خارجی علیه سایفر است.
دوربین از واکمن دور شده و ونوم اسنیک را نشان میدهد که دوباره وارد توالت میشود. این بار کاملاً خونین و شاخ در حد و اندازه کامل. ونوم اسنیک در فرم کامل شیطان است. او بهسوی آینه میچرخد و به خودش نگاه میکند. او ظاهری محنتبار، غضبناک و شکستخورده دارد. در تنها لحظه نمایانگر خشم و غضبش در کل بازی ونوم با دست مکانیکیاش (که دست چپ مغلوب اوست و در نتیجه یک عمل فیزیکی طبیعی نیست) به آینه مشت میکوبد. آینه درهمشکسته و قالب غیر شیطانی بیگ باس او را نشان میدهد. ونوم حاضر در آینه با دلسردی روی برمیگرداند و وارد یک تاریکی دودزده میشود.
تمام اینها چه معنایی دارد؟
در پایان رویدادهای متال گیر سالید ۵، بیگ باس به ونوم یک نوار با دو رو میفرستد. یک رو هویت واقعیاش را فاش میکند (مردی که جهان را فروخت) و سوی دیگر به ونوم دستورات لازم برای ده سال آینده را میدهد، از جمله قدم نهایی برای شورش بهشت خارجی (Operation Intrude N313). ونوم نقشی که بیگ باس به او سپرده است را میپذیرد و دستورات نوار را اجرا میکند. ده سال بعد، ونوم در میانه شورش خود به دستور بیگ باس است که متوجه میشود به شیطانی که همواره از آن وحشت داشت تبدیل شده است. به یاد بیاورید که شیطان سمبل شخصیت بیگ باس درون ونوم است. ظاهراً علیرغم تمامی راههایی که ونوم از تأثیر بیگ باس روی خود در متال گیر سالید ۵ جلوگیری کرد او در نهایت مغلوب خواسته بیگ باس شده و به شیطان تبدیل میشود. در این لحظه در بحبوحه این شورش خونین ونوم متوجه میشود به چه چیزی تبدیل شده است. او متوجه میشود چه چیزی را تسلیم کرده، چه چیزی را ازدستداده، تمام چیزهایی که نابود کرده، تمام زندگیهایی که پایان داده است همگی در خدمت یک فرد مزور بوده که در راستای نقشهای پیچیده هویت و زندگی بهترین سربازش را قربانی کرد.
ونوم آینه را با دست مکانیکیاش خرد میکند. همانطور که دست مکانیکیاش قرار بود جایگزین دست واقعیاش شود، خواستهی بیگ باس قرار بود جایگزین هویت واقعی ونوم شود. به عبارت دیگر، دست مکانیکی و خواستهی بیگ باس نتوانستند جایگزین درد فانتومی شوند که ونوم برای خود واقعیاش حس میکند. آینهی شکسته ونومی را نشان میدهد که پس از تبدیل شدن به بیگ باس از کما خارج شده است، نه ونوم در قالب شیطانیاش. این ونومی است که در طول رویدادهای متال گیر سالید ۵ وجود داشت. این ونومی است که تصمیم گرفت بمب اتمی نسازد، از متال گیر استفاده نکند، زندانیان را اعدام نکند، از کودک سربازان استفاده نکند، از پشت پرده مبارزه نکند و در کل به مردی که بیگ باس می خواست تبدیل نشود. این ونومی است که میتوانست وجود داشته باشد. این شخصیتی است که ونوم واقعی با شنیدن نوار مردی که جهان را فروخت از جانب بیگ باس پشت سر گذاشت. این ونوم روی گردانده و وارد نیستی میشود. این نشان میدهد که او فراموش شده است. هیچ کس به یاد نخواهد آورد ونوم اسنیک که بود و چه کرد، چه خوب چه بد. زیردستانش همه فکر میکردند او بیگ باس است. زیرو مرگ مغزی شده است. بیگ باس واقعی هرگز حقیقت را فاش نمیکند زیرا میراثش مخدوش خواهد شد.
ونوم اسنیک واقعی در نهایت چیزی نیست جز یک فانتوم.
پیامد
یک نقطه داستانی دیگر وجود دارد که به طور کامل رابطه میان بیگ باس و ونوم اسنیک را نشان میدهد – بیگ باس دستور مرگ ونوم اسنیک را داد. البته پیش از هر چیز باید معترف شوم که این مسئله هرگز به طور واضح و شفاف در هیچ بازی متال گیری درج نشده است. تمام آنچه که میدانیم این است که درحالیکه بیگ باس فرمانده فاکس هاند در سال ۱۹۹۵ میلادی بود او به سالید اسنیک دستور داد به پایگاه بهشت خارجی ونوم در آفریقای جنوبی نفوذ کند (Operation Intrude N313) و اینکه سالید اسنیک در کشتن ونوم موفق شد. سپس چهار سال بعد بیگ باس شورش خود را از بهشت خارجیاش در سرزمین زنزیبار شروع کرد.
ما دقیقاً نمیدانیم بیگ باس و ونوم چه فکری میکردند. جرج ویدمن در تحلیل متال گیر سالید ۵ اشاره میکند که بیگ باس سالید اسنیک را به دنبال ونوم میفرستد زیرا بیگ باس باور داشت سالید اسنیک یک سرباز تازهکار بدون هیچ پشتیبانی است که احتمال موفقیتش صفر است ولی ما از نوارهای پس از مأموریت حقیقت در متال گیر سالید ۵ و همچنین سالید اسنیک در متال گیر سالید ۱ میدانیم که بیگ باس از رابطه خانوادگی خود با سالید اسنیک باخبر بود و در نتیجه از تواناییهای رزمی فوقالعاده او نیز آگاه بوده است.
یک توضیح محتمل دیگر این است که بیگ باس از قصد سالید اسنیک را برای کشتن ونوم اسنیک فرستاد زیرا خودش میخواست بهتنهایی علیه سایفر شورش کند اما با وجود «فانتوم بیگ باس» این کار شدنی نبود. باتوجهبه اینکه میدانیم بیگ باس Operation Intrude N313 را در سال ۱۹۸۵ (شاید هم زودتر) برنامهریزی کرد و اینکه ونوم بهظاهر پذیرای نقش خود بهعنوان فانتوم بیگ باس در مأموریت حقیقت میشود، میتوانیم نتیجه بگیریم که بیگ باس به ونوم دستور داده شورش خود را در سال ۱۹۹۵ کلید بزند.
یک انگیزه احتمالی برای بیگ باس این است که او این شورش را باهدف سنجش میزان موفقیت به راه انداخته است. شاید او میخواست ببیند سایفر چطور به این شورش پاسخ میدهد و چطور میتواند تلاشهای ونوم اسنیک را بهبود ببخشد. یک انگیزه احتمالی دیگر این است که Operation Intrude N313 به بیگ باس بهانهای برای رهایی از دست ونوم اسنیک از طریق جایگاه فرماندهیاش در فاکس هاند را داد. با توجه به اینکه بیگ باس این عملیات را پیش از فرماندهی فاکس هاند طراحی کرده بود احتمالش بسیار کمتر است اما ممکن است او پیشبینی کرده باشد که در بازه به هوش آمدن ونوم در ۱۹۸۴ و آغاز Operation Intrude N313 در ۱۹۹۵ ترفیع درجه نظامی میگیرد. در این حالت بیگ باس یک برنامه زمانی فیکس شده برای نقشه فانتوم بیگ باس و تاریخ انقضا برای ونوم اسنیک مقرر کرده بوده است.
مهمتر از همه، یک نقطه موضوعی که این فرضیه کشتهشدن عمدی ونوم به دست بیگ باس را پشتیبانی میکند ادعایی است که اغلب اوقات در طول مجموعه شاهد آن بودیم: «جا فقط برای یک باس وجود دارد.» آسلات در سکانس پس از تیتراژ متال گیر سالید (ویدئو) به این موضوع اشاره میکند. لیکوئید و سالیدوس اسنیک نیز این باور را در متال گیر سالید ۱ و ۲ تکرار میکنند. باور بر این است که عنوان «باس» چنان پرستیژ و مشروعیتی دارد که امکان شریک شدن آن برای مدت طولانی ممکن نیست. باس عنوان را به بیگ باس تسلیم کرد. بیگ باس عنوان خود را با ونوم اسنیک شریک شد. زمانی که هر دو شکست خوردند، لیکوئید اسنیک، سالیدوس اسنیک و حتی آسلات سعی کردند این مقام را به دست بیاورند.
حال با در اختیار داشتن این دانش، بیگ باس احتمالاً ونوم اسنیک را در سال ۱۹۹۵ کشت تا راه را برای دستیابی به جاهطلبیهای خود باز کند. ونوم نقش خود را برای بیگ باس ایفا کرده بود و دیگر جا و کارکردی در برنامههای او نداشت.
ادامه دارد…
منبع: MattLakeman