درد فانتوم؛ تحلیل روایی متال گیر سالید ۵ (قسمت سوم)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۳ دقیقه
تحلیل بازی Metal Gear Solid V The Phantom Pain

بخش سوم: فلسفه ونوم اسنیک

راهی متفاوت

همان‌طور که پیش‌ از این اشاره شد، انتقام موضوعی برجسته در متال گیر سالید ۵ است. کوجیما معتقد است که انتقام‌جویی به چرخه‌ای بی‌انتها از تخطی و تلافی منتهی می‌شود. هنگامی که یک فرد، سازمان یا کشور متضرر می‌شود انگیزه انتقام شکل می‌گیرد و او به خاطی در پاسخ حمله می‌کند که به‌موجب آن انگیزه انتقام در خاطی اصلی ایجاد می‌شود و او را به پاسخ تلافی‌جویانه وامی‌دارد. این رویدادها همان‌طور که کاز می‌گوید «الاکلنگی متوقف ناشدنی از خونریزی و خشونت» خلق می‌کند؛ بنابراین بیگ باس/کاز و سایفر، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا، ارتش روسیه و مجاهدین، اسکال فیس و جهان و تمامی نیروهای نظامی خصوصی در اقتصاد جنگی در چرخه‌های بی‌پایان وحشی‌گری ناشی از انتقام‌جویی گرفتار شده‌اند. این پروسه مانعی بر سر راه رؤیای باس از یک جهان متحد است. اگر در نظر بگیریم که مردم خوی جنگیدن را در خود دارند و جنگیدن طبیعتاً تفرقه‌برانگیز است، چطور می‌شود اتحاد و یکپارچگی را محقق کرد؟

Metal Gear Solid V Phantom Pain

راه‌ حل زیرو برای این مشکل کنترل چرخه متناوب خشونت از طریق کنترل چهارچوبی است که جنگیدن در آن رخ می‌دهد. این راه‌ حل در ابتدا به‌صورت سایفر در قالب یک دولت مخفی در ایالات متحده آمریکا تجسم پیدا می‌کند و بعداً به کنترل هوش‌های مصنوعی بر جریان اطلاعات تحول پیدا کرده و با شکل‌گیری اقتصاد جنگی در متال گیر سالید ۴ به ثبات می‌رسد.

راه‌حل بیگ باس پذیرا شدن جنگیدن به‌صورت حالتی طبیعی از ثبات و پایداری است. این باور در اصل برنهشت بهشت خارجی است. جنگ به‌عنوان یک فاکتور ثابت. جنگ به‌عنوان شیوه‌ای از زندگی. همیشه جنگ و سربازانی برای جنگیدن وجود خواهند داشت پس این سربازان باید چگونگی و چرایی صورت گرفتن جنگ‌ها را تعیین کنند. به‌عنوان یکی از این سربازان بیگ باس به این نتیجه می‌رسد که بهتر است تا جای ممکن قدرت به دست بیاورد و عصر جنگ‌افروزی مزمن را به حقیقت برساند.

به‌عنوان یکی از پیروان فلسفی بیگ باس، کاز این فلسفه را در بخش اعظم متال گیر سالید ۵ پشتیبانی می‌کند. به دلیل از دست‌ دادن سربازان بدون مرز و دست‌ و پایش، انگیزه انتقام علیه اسکال فیس به‌قدری کاز را دربرگرفته که او را به خشم و غضبی پوچ‌گرایانه وارد کرده است.

Metal Gear Solid 4

«ما پول و سرباز به دست می‌آوریم تا فقط با سایفر بجنگیم و در خاک خونین میدان نبرد غلت می‌زنیم… فقط برای انتقام.»

«جهان ندای خونریزی سر می‌دهد و ما پاسخ می‌دهیم! نه برای هدفی والا! نه برای دلیلی عادلانه!»

«ما تفنگ‌هایمان را در دستان ازدست‌رفته‌مان می‌گیریم. ما بر روی پاهای ازدست‌رفته با غرور می‌ایستیم. ما از روی استخوان‌های هم‌رزمان کشته‌شده‌مان عبور می‌کنیم. فقط و فقط در آن زمان است که زنده هستیم. این درد… برای ماست و نه هیچ‌کس دیگر. سلاح مخفی که به آن مسلح هستیم. خارج از دید. ما برای صلح خود قوی‌تر از هر زمان دیگری خواهیم بود… ساهالانتروپوس این تشنگی را به آینده فرو خواهد افکند. این‌ها سخنان پایانی او بودند. متظاهر تا آخرین لحظه. با این‌ حال… به نظر می‌رسید ماجرا تمام شده است و من هرگز کامل نخواهم شد.»

هدف اسکال فیس مشابه است، اگرچه که نتیجه مخرب سریع‌تری دارد. همان‌طور که او توصیف می‌کند:

«من زبان انگلیسی را منهدم می‌کنم. با این کار جهان را از آلودگی می‌رهانم. همه نفس آزاد خواهند کشید و گذشته، حاضر و آینده‌شان را باز پس خواهند گرفت. این یک قتل عام قومیتی نیست. این یک «آزادکننده» است، تا جهان را از زیرو آزاد کند. بگذارد جهان به حال خود باشد. بدون زبان بین‌المللی جهان از هم می‌شکافد و سپس آزاد خواهد شد. البته که مردم درد خواهند کشید، یک درد فانتوم. جهان به یک زبان مشترک جدید نیاز خواهد داشت. زبانی از بمب‌های اتمی. متال گیرهای من خط‌ مشی خواهند بود که تمام کشورها را در اعتدال به هم متصل خواهد کرد. نیازی به کلمات نخواهد بود. هر فرد مجبور می‌شود همسایه خود را بشناسد. مردم درد خود را قورت خواهند داد. آنها دستان گم‌شده‌شان را به هم گره خواهند زد و جهان یکی می‌شود. این جنگ، صلح است.»

این رفرنس به ۱۹۸۴ جورج اورول تجسم فلسفه بیگ باس است. «صلح» در «جنگ صلح است» فقدان خشونت نیست بلکه اشاره دارد به‌نوعی از پایداری و ثبات از طریق خشونت مداوم است. برای بیگ باس زمان‌های صلح نادر و ذاتاً موقتی بود که در نهایت به زیر یوغ کشیده‌شدن سربازان شریف به دست سیاستمداران شد.

War is Peace

این انگیزه صلح میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود که دولت آمریکا را بر آن داشت تا باس را در متال گیر سالید ۳ قربانی کند. این انگیزه صلح جاودانه (تحت تهدید نابودی هسته‌ای) بود که هات کلدمن را به استفاده از پیس واکر برای پرتاب بمب هسته‌ای به شوروی مجاب کرد. همان‌طور که لیکوئید اسنیک در متال گیر سالید ۱ می‌گوید، این صلح است که سربازان را بدون هیچ کاری باقی می‌گذارد، بی‌هیچ هدفی، راهنمایی و هیچ دلیلی برای زندگی. جنگ شاید خونین و بی‌رحمانه باشد اما پایدار است. وقتی جنگ برقرار است دشمن و متحد کاملاً از هم متمایزند. سربازان شوروی و مجاهدینی که در طول جنگ افغان جنگیدند و کشته‌ شدند شاید سرنوشتی غم‌انگیز داشتند، اما همه می دانستند دارند قدم در چه چیزی می‌گذارد. مشابه این مسئله برای نیروی خصوصی آفریقایی و ارتش‌ها و شبه‌نظامی‌های خصوصی که در متال گیر سالید ۴ با هم درگیرند صادق است. این جنگجویان یک هدف و مقصود داشتند. آنها می دانستند کی هستند، چه‌کار می‌کنند و چرا این کار را می‌کنند. بدون جنگ آنها هیچ‌چیز نیستند.

به همین دلیل است که بیگ باس جنگ را به‌خاطر خود جنگ می‌خواهد. جنگ‌افروزی با اهدافی نه‌چندان والا مانند روان پالشی احساسی سریع که تنها یک نیاز دوطرفه به خشونت را تولید می‌کند و در نتیجه به چرخه بی‌انتهای جنگ منتهی می‌شود. زیرو این ایده را درک کرد و هوش مصنوعی‌های او «اقتصاد جنگی» را بر همین مبنا اجرا می‌کنند. اما در حالی‌ که زیرو سربازان جهان را زیر تیغ درگیری‌های بی‌پایان برای دستیابی کنترل بر روی بشریت قرار داد بیگ باس جنگ‌های بی‌پایان را برای سربازان (و خصوصاً برای خودش) می‌خواست.

Ground Zeroes

این میراثی است که بیگ باس برای ونوم اسنیک باقی گذاشت وقتی با پروژه فانتوم بیگ باس موافقت کرد. ونوم قرار بود کار بیگ باس را در ساخت سازمانی بهشت خارجی مانند ادامه دهد و با تسخیر جهانی سایفر مبارزه کند و جهان را به وضعیت جنگ‌افروزی مزمن برای سربازان خود نزدیک‌تر کند.

اما با این‌ حال ونوم اسنیک راه متفاوتی را برگزید.

Metal Gear Solid V Phantom Pain

باری دیگر به سخنان ونوم در پایان مخفی Dispose all Nukes (که در آن همه‌ی بازی‌کننده‌های آنلاین باید سلاح‌های اتمی خود را از بین ببرند) نگاه کنیم:

«من حرف‌هایت را فراموش نکرده‌ام، باس. ما هیچ فردایی نداریم اما هنوز به آینده امید هست. در تقلایمان برای نجات از حال حاضر ما آینده را بیشتر و بیشتر به عقب می‌رانیم. آیا به عمر من کفاف می‌دهد؟ احتمالاً نه. پس فرصتی برای وقت تلف کردن نداریم. روزی فرامی‌رسد که جهان دیگر به ما احتیاجی نخواهد داشت؛ به اسلحه، یا به دستی که ماشه را بکشد. من باید این اهریمن درونم را به بیرون برانم و آینده بهتری بسازم. این چیزی است که من، چیزی است که ما به‌عنوان میراث خود باقی خواهیم گذاشت. یک مأموریت دیگر، مگر نه باس؟»

«باسی» که ونوم در اینجا به او اشاره می‌کند بیگ باس نیست، بلکه خود باس است. این سخنرانی شفاف‌ترین دیدگاه ونوم در رابطه‌ با خواسته‌ی باس است. برای ونوم، باس نمی‌خواست جهان را از طریق کنترل استبدادی مانند زیرو یکپارچه کند و نه مانند تراژدی مشترک اسکال فیس و نه حتی جنگ‌افروزی سرباز محور پایان‌نیافتنی مانند بیگ باس بلکه بیگ باس می‌خواست جهان را از طریق صلح متحد کند.

این بخش پررنگ شده در جمله بالا فوق‌العاده مهم است. ونوم دارد برای محجوریت خودش می‌جنگد. او می‌خواهد جهانی را خلق کند که در آن مردان قهرمان نیازی به تشکیل ارتش‌ها خارج از مرزهای ملت‌های سازمان‌یافته برای مبارزه با دولت‌های مخفی ترسناک نداشته باشند و جنگ‌های بی‌پایانی را برای منفعت خودشان ادامه دهند. او نمی‌خواهد افراد متال گیر و سلاح‌های هسته‌ای ذخیره کنند تا به بقا ادامه دهند.

حال سخنرانی ونوم را با سخنرانی بیگ باس در پایان پیس واکر مقایسه کنید:

Peace Walker

«ما کشورهایمان را رها می‌کنیم. ما سرزمین‌های مادری‌مان را پشت سر گذاشته و با زمین یکی می‌شویم. ما هیچ ملیتی نداریم، هیچ فلسفه‌ای نداریم، هیچ ایدئولوژی نداریم. ما به هرجا می‌رویم که به ما نیاز هست، می‌جنگیم نه برای دولت بلکه برای خودمان. ما به دلیلی برای جنگیدن نیاز نداریم. ما می‌جنگیم زیرا به ما احتیاج هست. ما نیروی بازدارنده‌ای خواهیم شد برای آنهایی که هیچ راه دیگری ندارند. ما سربازان بدون مرز هستیم و هدفمان توسط عصری که در آن زندگی می‌کنیم شکل می‌گیرد. ما گاهی اوقات باید خودمان و خدماتمان را به فروش بگذاریم. اگر زمانه به ما نیاز داشته باشد، ما انقلابی، جنایتکار و تروریست خواهیم شد و بله ما شاید همگی به‌سوی جهنم در حرکت باشیم ولی چه جایی بهتر از اینجا برای ما؟ اینجا تنها خانه ماست. بهشت و جهنم ما. اینجا بهشت خارجی ماست»

توجه کنید که بیگ باس چطور از هوشیاری تاریخی مشابهی مانند ونوم برخوردار است. مانند ونوم، بیگ باس به وجودیت نیرویی مانند سربازان بدون مرز به‌عنوان محصول زمان خود اعتقاد دارد، به‌طوری‌که جنگیدن (چه در فرم انقلاب، جنایت یا تروریسم) عملکردی ضروری برای بقا در جهان مدرن است. هر دو مرد اساساً بر روی این مسئله توافق دارند.

به این مکالمه در پایان پیس واکر دقت کنید:

– کازوهیرا میلر: اسنیک؟ حواست هست؟ بیا برگردیم.
– نیکد اسنیک: من برنمی‌گردم.
– کازوهیرا میلر: ها؟
– نیکد اسنیک: من کارم تمام شده.
– کازوهیرا میلر: اسنیک منظور این نیست که…
– نیکد اسنیک: کارم در به دنبال حقیقت گشتن تمام شده.
– کازوهیرا میلر: چی داری می گی اسنیک؟
– نیکد اسنیک: من اشتباه کردم.
– کازوهیرا میلر: بیا باس، همه منتظر تو هستند.
– نیکد اسنیک: او به من خیانت کرد کاز.
– کازوهیرا میلر: چی کار کرد؟
– نیکد اسنیک: دست آخر او اسلحه‌اش را زمین گذاشت… و وقتی این کار را کرد… او همه چیز در زندگی‌اش را تا آنجای کار پس زد، از جمله من.
– کازوهیرا میلر: منظورت چیه؟
– نیکد اسنیک: با قربانی کردن جانش او تمام چیزهایی که به‌عنوان یک سرباز بود را رها کرد…
– کازوهیرا میلر: و تو این کار را خیانت می‌بینی…
– نیکد اسنیک: من تصمیمی مثل او نمی‌گیرم، آینده من متفاوت خواهد بود…
– کازوهیرا میلر: پس…
– نیکد اسنیک: بله درسته… از این به بعد… من را بیگ باس صدا کن!

اما مبارزات ونوم یک نقطه پایان دارد. او خودش و نقش خودش را در جهان به‌صورت یک ضرورت موقت زمانه می‌بیند (جنگ سرد، پروتکل الحاقی به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، سایفر و غیره) اما می‌جنگد تا جهان را به مکانی در صلح تبدیل کند تا به جنگجویان مشابه او دیگری نیازی نباشد. ونوم می‌خواهد چرخه بی‌انتهای خشونت را بشکند که به نظر می‌رسید تمامی زوایای جهان متال گیر را آلوده کرده است. او می‌خواهد دوره‌ای را ببیند که او و دیگر سربازان بتوانند سلاح‌هایشان را کنار بگذارند و دیگر احتیاجی به مبارزه وجود نداشته باشد.

به‌عبارت‌دیگر، بیگ باس به‌خاطر جنگیدن می‌جنگد ولی ونوم اسنیک برای صلح می‌جنگد. این مسئله واگرایی میان اعمال و عقاید بیگ باس و ونوم اسنیک را که در طول این تحلیل توصیف شدند توضیح می‌دهد.

Venom Snake

بیگ باس ارتش خصوصی خودش را می‌سازد تا جنگ‌های بی‌شماری را شروع کند. ونوم ارتش خودش را می‌سازد تا فقط با اسکال فیس بجنگد و سپس بازمانده‌های سایفر. بیگ باس خودش را به‌صورت یک دیکتاتور نشان می‌دهد که قضاوتش بر ملاحظات تمامی افراد و انستیتوهای دیگر برتری دارد. ونوم از قانون‌گذاری یا اجرای قوانین سر بازمی‌زند و تنها سعی دارد از قدرت نظامی‌اش در واکنش به تهدیدهایی که بر دیگران تحمیل شده استفاده کند. بیگ باس متال گیر و سلاح هسته‌ای به دست می‌آورد تا جهان را متزلزل کند و درگیری ایجاد کند. ونوم تصمیم می‌گیرد از متال گیر و سلاح‌های هسته‌ای استفاده نکند تا نتیجه‌ای برعکس اهداف بیگ باس به دست بیاورد. بیگ باس از کودک سربازان استفاده می‌کند زیرا درگیری‌های نظامی مزمن شیوه‌ای قابل‌قبول برای زندگی هستند پس چرا کودکان نباید با جنگ‌افروزی آشنایی پیدا کنند؟ ونوم از به‌کارگیری کودک سربازان اجتناب می‌کند تا آنها بتوانند در صلح و به‌دور از میدان نبرد زندگی کنند. بیگ باس سربازانش را فدای اهداف والاتر خود می‌کند چرا که جنگ همیشه باعث مرگ و ویرانی می‌شود پس فداکردن چند سرباز دیگر چه تفاوتی ایجاد می‌کند؟ ونوم هر کاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا سربازانش را نجات دهد زیرا هدف نهایی او جهانی در صلح است که همه می‌توانند رها از تهدیدهای جانی و روانی ناشی از جنگ آزادانه زندگی کنند.

Kaz Miller

کاز نوکیش

به انگیزه صلح‌طلبی غیرعادی ونوم در متال گیر سالید ۵ توجه کنید. همان‌طور که پیش‌ازاین توضیح داده شد تقریباً تمامی شخصیت‌های این بازی انگیزه انتقام دارند که از نظر موضوعی به چرخه توفق نپذیر خشونت متصل است. بیگ باس، زیرو، اسکال فیس و کاز همگی از این پدیده آگاه هستند و فعالانه هر یک به‌نوعی مشوق آن‌اند. تنها ونوم است که دیدگاه فلسفی متفاوتی در مقایسه با این شخصیت‌ها دارد. با این‌ حال خط داستانی کاز بر اساس یک شخصیت انتقام‌جو است که متوجه اشتباهات خود شده و در انتها پذیرای فلسفه صلح محور ونوم می‌شود.

کاز در ابتدا نماینده واضح‌ترین نمونه یک خط داستانی انتقام‌جویی تراژیک در متال گیر سالید ۵ است. درد و نفرت او در تمامی سکانس‌ها به‌وضوح حس می‌شود خصوصاً در مقایسه با شخصیت سرزنده‌ای که در پیس واکر داشت. او تقریباً در تمام طول بازی در باره سایفر، اسکال فیس و تمام چیزهایی که ازدست‌داده شکایت و غضب می‌کند حتی وقتی ونوم اسنیک خویشتن‌دارانه به کناری ایستاده و به نظر می‌رسد احساساتی مشابه کاز ندارد. خشم و غضب کاز باعث می‌شود هر انگیزه‌ای برای جنگیدن و زندگی‌کردن به جز انتقام‌جویی را کنار بگذارد.

به این دو نقل‌ قول کلیدی در ادامه متن توجه کنید:

«ما پول و سرباز به دست می‌آوریم تا فقط با سایفر بجنگیم و در خاک خونین میدان نبرد غلت می‌زنیم… فقط برای انتقام.»

«جهان ندای خونریزی سر می‌دهد و ما پاسخ می‌دهیم! نه برای هدفی والا! نه برای دلیلی عادلانه!»

در اینجا کاز نماینده مجسم فلسفه بیگ باس است. او در این چرخه بی‌انتهای خشونت گیرکرده و تنها نیروی محرکش یک انگیزه خالص احساسی برای تزکیه نفس است. او به عدالت، کمک به مردم و محقق کردن اهداف والاتر از طریق جنگ‌افروزی اهمیتی نمی‌دهد او تنها به دنبال سیر کردن نفرت سوزان شعله‌ور در قلب خود است. در عوض این فلسفه الهام‌بخش دیگران می‌شود هم آنهایی که از کاز پیروی می‌کنند و هم آنهایی که توسط افرادی چون کاز آسیب‌دیده‌اند تا چرخه خشونت بدون پایان باری دیگر ادامه پیدا کند، اما در بخش نزدیک به انتهای بازی، درست بعد از Shining Lights, Even in Death کاز تغییر می‌کند. این نقطه تغییر در این خط داستانی تا حدی زیرپوستی است زیرا در یک کات سین و یا نوار کاست رخ نمی‌دهد بلکه هنگامی رخ می‌دهد که ونوم در هلیکوپتر بین مأموریت‌هایش نشسته است. با این‌ حال این دیالوگ یکی از مهم‌ترین دیالوگ‌ها در کل بازی از جانب یک شخصیت و زاویه دید موضوعی به‌حساب می‌آید.

Quiet Metal Gear Kazuhira Miller

«باس، من نمی‌دانم چطور این کار را می‌کنی. من … تمامی کاری که توانستم بکنم فکرکردن به انتقام بود و همراه کردن هم‌رزمانم در این راه. اما با تمام چیزهایی که به دست آورده‌ایم، این درد فانتوم… من را تنها نمی‌گذارد. برعکس، بدتر هم شده… اما تو از همان اول کار می‌دانستی این‌طور نیست؟ از همان لحظه‌ای که چشمانت را در بیمارستان باز کردی می‌دانستی این درد جایی نمی‌رود. تو با درد جنگیدی و تمام مدت با فانتوم‌هایت مقابله کردی با علم به اینکه مبارزه هرگز به پایان نمی‌رسد نه تا روزی که بمیری… من حالا به این باور احترام می‌گذارد، بیشتر از همیشه. از خدمت به تو مفتخر و سرفرازم بیگ باس.»

این جملات هم یکی دیگر از توصیفات مختصر و مفید از درگیری شخصیتی ونوم اسنیک در طول متال گیر سالید ۵ است. ونوم از زمانی که چشمانش را در بیمارستان باز کرد بین تأثیرات بیگ باس که به او تحمیل شده و فلسفه شخصی خودش گرفتار بود. اکثر اوقات به نظر می‌رسد ذهن و فلسفه ونوم پیروز این نبرد است که در نتیجه آن ونوم را می‌بینیم که نسبت به دیگر شخصیت‌های داستان و آنچه که ما (بازیکنان) از بیگ باس انتظار داریم رفتار و عمل می‌کند. (در بخش دوم به این موضوع پرداخته شد.)

هرچند بیگ باس همچنان در ذهن ونوم حضور داشت. انگیزه انتقام، خشونت بی فکرانه و بی‌پایان همیشه در آنجا حضور داشته است. در بخش چهارم به‌صورت مبسوط توضیح می‌دهم که این حضور به‌صورت یک اهریمن یا شیطان تجسم پیدا می‌کند که ونوم خودش را به آن شکل می‌بیند هر موقع که اعمال به‌شدت ویران‌کننده‌ای را انجام می‌دهد آن هم به‌خاطر موقعیتی که بیگ باس او را در آن قرار داده است. اگر ونوم تسلیم این شیطان شود پس او به یکی دیگر از مهره‌های بیگ باس تبدیل شده و به ساخت جهانی که برای اعمال هولناک بهشت خارجی مناسب است ادامه می‌دهد. ولی در عوض ونوم مسیر خودش را انتخاب می‌کند و دستاوردهای خوبی را در رویدادهای متال گیر سالید ۵ به دست می‌آورد.

(متأسفانه به نظر من ونوم در انتهای بازی تسلیم بیگ باس می‌شود. در ادامه مقاله به این موضوع خواهم پرداخت.)

برای کاز، این دیالوگ طردکننده فلسفه بیگ باس است که او در تمام مدت بازی به آن باور داشته و بر اساس آن عمل کرده است. این رویداد اتفاق می‌افتد نه فقط به‌خاطر اینکه کاز از اسکال فیس انتقام می‌گیرد و متوجه می‌شود این پیروزی احساسی درد و رنجش را از بین نبرده است (همان‌طور که از سخنانش هنگام سررسیدن ساهالانتروپوس به پایگاه مادر مشخص می‌شود) بلکه به‌خاطر این است که کاز متوجه می‌شود ونوم درگیری احساسی مشابهی را در طول داستان متال گیر سالید ۵ دارد. البته باید در نظر داشت که کاز حقیقت پشت هویت ونوم را نمی‌داند اما این را می‌داند که ونوم به‌اندازه خود او انگیزه انتقام‌جویی دارد اما برخلاف افسون تاریک آن، ونوم تصمیم می‌گیرد که تسلیم این انگیزه نشود.

تصادفی نیست که خط داستانی کاز پس از رویدادهای مأموریت Shining Lights, Even in Death کامل می‌شود. این مأموریت و پیامد پس از آن عواقب کامل فلسفه بیگ باس را به‌صورت تماماً احشایی برای کاز آشکار کرد. دیدن مرگ بی‌رحمانه و بی‌دلیل سربازانش توسط انگل تارهای صوتی و سپس کشته‌شدن آنهایی که باقی‌مانده‌اند توسط فرمانده‌شان زنگ هشداری برای کاز بود درباره عواقب واقعی دنبال‌کردن چرخه‌ای پایان‌نیافتنی از خشونت نشئت‌گرفته از درد احساسی که کاز تمام مدت داستان در تعقیب آن بود.

Kaz Miller

با در نظر همه‌ی گرفتن این‌ها، سخنرانی از صمیم قلب ونوم اسنیک در پایان Shining Lights, Even in Death بود که کاز را متوجه اشتباهات خود کرد. این لحظه منعکس‌کننده شباهت موضوعی با پایان پیس واکر است. هر دو بازی با عقب‌نشینی قابل‌ملاحظه‌ای برای بیگ باس/ونوم به پایان می‌رسند. در متال گیر سالید ۵ این شکست بزرگ شیوع موج دوم انگل تارهای صوتی است و در پیس واکر فهمیدن اینکه پاز تمام مدت از مأموران سایفر بوده است.

در پاسخ به این پس‌روی بیگ باس غضبناک این سوگند را برای سربازانش می‌خورد:

«ما کشورهایمان را رها می‌کنیم. ما سرزمین‌های مادری‌مان را پشت سر گذاشته و با زمین یکی می‌شویم. ما هیچ ملیتی نداریم، هیچ فلسفه‌ای نداریم، هیچ ایدئولوژی نداریم. ما به هرجا می‌رویم که به ما نیاز هست، می‌جنگیم نه برای دولت بلکه برای خودمان. ما به دلیلی برای جنگیدن نیاز نداریم. ما می‌جنگیم زیرا به ما احتیاج هست. ما نیروی بازدارنده‌ای خواهیم شد، برای آنهایی که هیچ راه دیگری ندارند. ما سربازان بدون مرز هستیم و هدفمان توسط عصری که در آن زندگی می‌کنیم شکل می‌گیرد. ما گاهی اوقات باید خودمان و خدماتمان را به فروش بگذاریم. اگر زمانه به ما نیاز داشته باشد، ما انقلابی، جنایتکار و تروریست خواهیم شد و بله ما شاید همگی به‌سوی جهنم در حرکت باشیم ولی چه جایی بهتر از اینجا برای ما؟ اینجا تنها خانه ماست. بهشت و جهنم ما. اینجا بهشت خارجی ماست.»

اینجا بیگ باس دارد سربازانش را تشویق می‌کند تا با آغوش پذیرای چرخه خشونت و خونریزی شوند. کاز ظاهراً کاملاً خریدار این فلسفه است و با تمام قوا در متال گیر سالید ۵ از آن پیروی می‌کند اما پس از اینکه ونوم اسنیک شکست بسیار بدتری را در پایان متال گیر سالید ۵ تجربه می‌کند او در برابر وسوسه تسلیم‌شدن به احساسات متلاطمش و خشونت ناشی از انتقام‌جویی مقاومت می‌کند. در عوض ما یک مراسم خاک‌سپاری موقر را می‌بینیم که در آن ونوم ابتدا تصمیم دارد خاکستر سربازان کشته شده را در دریا رها کند زیرا سنت دایموند داگز چنین است اما در لحظه آخر تصمیمش را عوض می‌کند:

Kazuhira Miller

– ونوم: من سوگ شما را در دریای بی قلب پراکنده نمی‌کنم… من همیشه با شما خواهم بود. ریشه‌هایتان را در من بدوانید… من نمی‌گذارم سرانجام شما خاکستر باشد. شما همه الماس هستید.
– کاز: ما در دریا دفنشان نمی‌کنیم؟ پس چه‌کار می‌کنیم؟
– ونوم: ما از خاکسترشان الماس می‌سازیم و با خودمان به میدان نبرد می‌بریم.
– کاز: نورهایی درخشان برای هم‌رزمانمان… حتی پس از مرگ.
– ونوم: ما دایموند داگز هستیم.

ونوم متوجه شد که رها کردن خاکسترها در دریا نماد فراموش‌کردن دستاوردهای سربازان مرده است. در جهانی که بیگ باس در نظر دارد سربازان دائماً بدون هیچ هدف والایی می‌جنگند و کشته می‌شوند. رهاکردن خاکسترهای سربازان شجاعی که جانشان را برای مأموریت دایموند داگز فدا کردند در دریای بی قلب به معنای پذیرفتن دیدگاه بیگ باس به جهان است. این کار قهرمانان را به خاکسترهایی بی‌اهمیت در برزخی بی‌انتها تبدیل می‌کند. در باد پراکنده می‌شود، در آب حل می‌شود و در انتها هیچ می‌شود.

در عوض اینکه سربازانش را با سخنرانی ای که برانگیزاند که الهام‌بخش ویرانی بیشتر، بی‌احتیاطی و حملات بیرونی است ونوم بر روی درون تمرکز می‌کند. او مستقیماً با هم‌رزمان مرده‌اش صحبت کرده و سوگند ادا می‌کند تا همیشه دستاوردهایشان را به یاد داشته باشد و میراث آنها را با بردن بازمانده‌هایشان به میدان نبرد زنده نگه دارد. در مرگ، این سگ‌های الماسی به الماس‌های واقعی تبدیل می‌شوند، سخت‌ترین ماده موجود بر روی زمین، ماده‌ای زیبا که جاودانه است و جوهره‌اش هرگز ناپدید نمی‌شود. این الماس‌ها سمبل تعهد و پایبندی ونوم به فلسفه خود در تضاد با فلسفه بیگ باس است. او نمی‌خواهد خودش یا مردانش برای هیچ‌چیز بجنگند و کشته شوند. او می‌خواهد آنها برای هدفی بهتر بجنگند، تا اثری بر روی جهان باقی بگذارند. او می‌خواهد آنها اهمیت داشته باشند.

(ما همچنین می‌توانیم تصمیم ونوم مبنی بر نکشتن هیوئی امریک را به‌صورت تجسم عملی فلسفه او ببینیم. خواسته دایموند داگز و خصوصاً کاز برای اعدام هیوئی در تلافی برای شیوع موج دوم انگل‌ تارهای صوتی مستقیماً همسو با دیدگاه بیگ باس به جهان در قالب چرخه‌ای بی‌پایان از خشونت ناشی از احساسات است. اما ونوم دخالت کرده و چرخه را می‌شکند، او صلح و زندگی را بر انتقام و مرگ ترجیح می‌دهد.)

Kazuhira Miller

کاز شاهد سخنرانی بیگ باس در پایان پیس واکر و پاسخ ونوم اسنیک به شیوع دوباره انگل تارهای صوتی در متال گیر سالید ۵ بود. فلسفه بیگ باس کاز را به مردی که در طول متال گیر سالید ۵ می‌بینیم تبدیل کرد ولی فلسفه ونوم باعث شد کاز دچار تردید شود. کاز متوجه شد که ونوم انگیزه‌ای مشابه برای انتقام دارد اما فعالانه علیه این «فانتوم» (شیطان) جنگید و به فلسفه خودش که از بیگ باس متفاوت بود پایبند باقی ماند. این فلسفه به دنبال دستیابی به صلح در عوض جنگ بی‌انتهاست. سپس کاز اثرات واقعی دیدگاه بیگ باس را در مأموریت Shining Lights, Even in Death را دید و پس از آن شاهد پاسخ ونوم و تعهد او به زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره کشته‌شدگان بود. او به دنبال ویرانی و نابودی نرفت. این تصمیم باعث شد کاز مشکلات راه‌حل بیگ باس را ببیند و به فلسفه ونوم روی بیاورد.

یکی از اثرات بعدی این خط داستانی را می‌شود در مکالمه پس از تیتراژ پایانی بازی میان کاز و آسلات دید (فایل صوتی). کاز مدتی پس از رویدادهای متال گیر سالید ۵ حقیقت را درباره هویت واقعی ونوم اسنیک متوجه می‌شود. آسلات نقشه بیگ باس و نقش کاز در آن را توضیح می‌دهد اما در عوض پذیرفتن نقشش (همان‌طور که ونوم اسنیک متأسفانه پذیرای آن می‌شود) کاز از این نقش سر بازمی‌زند. او سوگند می‌خورد که از «فانتوم» و پسران بیگ باس علیه بیگ باس حمایت کند تا فرمانده‌ای شایسته برای جنبش پدیدار شود.

Kaz Miller Metal Gear Solid V

کاز هرگز دلایل خود مبنی بر این تصمیم را توضیح نمی‌دهد. بی شک فریبکاری بیگ باس نقش مهمی در بیگانه سازی کاز ایفا کرد که بازیکن باید حس مشابهی را در پایان بازی نسبت به بیگ باس در خود حس کند ولی اعمال ونوم در متال گیر سالید ۵ و اثرات آنها روی کاز به‌احتمال زیاد باعث شد او الگوی پیشین خود را کنار بگذارد.

احتمال صلح

Peace Sign

ونوم اسنیک شخصیتی کاملاً منحصربه‌فرد در متال گیر سالید ۵ و شاید حتی بتوان گفت شخصیتی منحصربه‌فرد در کل مجموعه است. بالاخره سری متال گیر درباره جنگ است. تقریباً تمامی شخصیت‌ها یا سرباز هستند یا با میدان نبرد در ارتباط‌اند. ماهیت سرباز بودن و اثراتی که بر فرد دارد یکی از موضوعات مرکزی است که در هر بازی مجموعه به آن پرداخته می‌شود. از گفته‌های لیکوئید اسنیک در متال گیر سالید ۱ که معتقد است سربازان یاد می‌گیرند که از کشتن خوششان بیاید تا نابودی احساسی رایدن در متال گیر سالید ۲. مجموعه متال گیر در میدان‌های نبرد جریان دارد، از دیدگاه سربازانی که چیز زیادی درباره جهان خارج از سربازی نمی‌داند و واقعاً جنگ‌افروزی را شیوه‌ای از زندگی می‌بینند. به‌عبارت‌دیگر فلسفه ونوم در سری متال گیر غیرعادی است. شخصیت‌های متفاوت فراوانی اهداف مختلفی دارند اما این اهداف هرکدام به‌نوعی به چرخه متناوب خشونت و وحشی‌گری متصل می‌شود که جهان متال گیر روی آن بنا شده است. شخصیت‌هایی مانند بیگ باس، زیر و اسکال فیس صرفاً این چرخه طبیعی را به‌صورت یک مقدار ثابت می‌شناسند و سعی می‌کند آن را به جهتی که می‌خواهند هدایت کنند. در تضاد با آنها ونوم سعی دارد چرخه را کاملاً به پایان برساند.

این هدف، هدفی فوق‌العاده جاه‌طلبانه برای ونوم است حتی اگر به طور کامل از آن باخبر نباشد. با قرارگرفتن بخش اعظمی از جهان در مقابل ونوم به‌راحتی می‌شود دید که هدفش رؤیایی دست‌نیافتنی بیش نیست. افغانستان و آفریقا هنوز در جنگ‌های نیابتی غرق‌اند. ایلای علی‌رغم بهترین تلاش‌های ونوم برای کنار گذاشتن مشکلاتشان دائماً در حال مبارزه با ونوم است. سایکو مانتیس هنوز در صحنه حضور دارد و باقدرت‌های روانی‌اش کینه‌ها و نفرت‌ها را شعله‌ورتر از قبل می‌کند. سایفر هنوز به‌صورت شکل دیگری وجود دارد و گردانه را می‌چرخاند.

با این‌ وجود خط داستانی متال گیر سالید ۵ همچنین معتقد است پایان بخشیدن به این چرخه ممکن خواهد بود. کاز یکی از حامیان دوآتشه چرخه خشونت است که از کیش خود برمی‌گردد. مشابه او، کوآیت خط داستانی مشابهی را طی می‌کند. او از انگیزه انتقام‌جویی خالص در نتیجه تعامل با ونوم اسنیک به مسیری کاملاً برعکس وارد می‌شود.

باقدرت دایموند داگز ونوم موفق می‌شود نقشه‌های اسکال فیس را متوقف کند که طبق اعتراف خود اسکال فیس، محصولی در نتیجه چرخه خشونت است. ونوم همچنین یاد سربازان کشته‌شده‌اش را گرامی می‌دارد در عوض اینکه آنها را در «دریای بی قلب پخش کند» و هیوئی امریک را اعدام نمی‌کند. علاوه بر موارد ذکر شده پایان Nuclear Disarmament بازی حاکی از آن است که احتمال صلح جهانی نسبی یا دست‌کم به تعویق انداختن خطر نابودی اتمی وجود دارد.

تنها شخصیت‌ها در سری متال گیر با فلسفه مشابه به ونوم، سالید اسنیک، اوتاکن و احتمالاً باس هستند. سالید اسنیک و اوتاکن در متال گیر سالید ۱ با هم همکاری می‌کنند تا از تکثیر متال گیرها و به‌موجب آن درگیری‌های جهانی در آینده بر سر آنها جلوگیری کنند. در انتها آنها با سیستم پسران میهن‌پرستان لیکوئید آسلات در متال گیر سالید ۴ می‌جنگند و در محقق کردن مأموریت غایی ونوم اسنیک موفق می‌شوند. آنها جهانی را خلق می‌کنند که دیگر در آن به سربازان احتیاجی نیست حداقل نه برای جنگ‌افروزی‌های جهانی مزمن؛ بنابراین، یکی از برداشت‌ها از متال گیر سالید ۵ این است که دستیابی به صلح دشوار اما شدنی است. ونوم اسنیک در موقعیتی فوق‌العاده مخاطره‌آمیز قرار گرفته بود که ادامه دادن چرخه خشونت برای کسی در موقعیت او راحت‌تر از آب خوردن بود اما او راه دیگری را انتخاب کرد.

او در تلاش‌هایش برای دستیابی به صلح کاملاً موفق نبود اما با این‌ وجود توانست کارهای خوبی را به‌عنوان فانتوم بیگ باس به انجام برساند و همان‌طور که ونوم اسنیک نبردی (درونی، ذهنی) علیه بیگ باس به راه انداخت در نهایت مردی که برای کشتن بیگ باس فرستاده می‌شود کسی است که میراث ونوم را به دوش کشیده و مأموریت او برای رسیدن به صلح را تکمیل می‌کند.

ادامه دارد…

منبع: MattLakeman

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X