۷ درس سلامت روان که میتوانیم از فیلمهای جنگ ستارگان بیاموزیم
فیلمهای جنگ ستارگان حاوی نکات فلسفی زیادی هستند و وجود راه و روش جدایها باعث میشود درسهای زیادی دربارهی زندگی و سلامت روان یاد بگیریم. جدایهایی مانند اوبی وان کنوبی و یودا تلاش میکنند راه زندگی را به لوک اسکایواکر نشان دهند و ما هم بهعنوان بیننده میتوانیم خودمان را جای لوک بگذاریم و از این نکات مهم درس بگیریم.
به طور کلی، نویسندگان و فیلمسازان تلاش میکنند جنبههای گوناگون زندگی را در داستانهای خیالیشان به نمایش بگذارند. روانشناسان هم با تحلیل شخصیتهای خیالی به مردم عادی کمک میکنند تا درک بهتری از زندگی، سلامت روان و مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالهای روانی داشته باشند.
مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان یا استار وارز پر از شخصیتهایی هستند که حرفهای فلسفی میزنند یا به بیماریهای روانی دچار هستند. برای نمونه، یودا با توجه به شیوهی سخن گفتن و ظاهرش میتواند به خوانشپریشی و سندروم ویلیامز دچار باشد. لندو کالریسیان احتمالا به قماربازی بیمارگونه مبتلا است و به همین دلیل میلینیوم فالکون را به هان سولو باخت و بعدها هم با طرفداری از امپراتوری به شخصیتهای اصلی خیانت کرد. دارث ویدر هم با اختلال شخصیت مرزی و اختلال استرسی پس از آسیب روانی درگیر است و لوک اسکایواکر نشانههایی از افسردگی در نوجوانی و اسکیزوفرنی دارد.
جدا از این، درسهای زیادی هم در این فیلمها در رابطه با بهبود سلامت روان و دستیابی به موفقیت وجود دارند که میتوانیم آنها را یاد بگیریم و زندگی بهتری برای خودمان بسازیم. در این نوشته میخواهیم به بررسی همین موضوع بپردازیم و ببینیم چه نکات مهمی در فیلمهای جنگ ستارگان وجود دارند که برای یک زندگی شاد و بدون مشکلات روانی مفید هستند.
اگرچه ممکن است کمی عجیب به نظر برسد ولی کمک گرفتن از شخصیتهای خیالی راهکار بسیار خوبی برای شناخت و درک بهتر مشکلات روانی خواهد بود. در ادامه ۷ نقل قول باارزش را از فیلمهای جنگ ستارگان آوردهایم که با وجود خیالی بودن دارای مفهوم ژرفی هستند و نگرش ما را دگرگون میکنند تا دیدگاه بهتری نسبت به زندگی داشته باشیم و سلامت روان خود را بهبود ببخشیم.
شما با در نظر داشتن این نکات میتوانید از نگرانیها و اندیشههای منفی رهایی پیدا کرده و به آرامش و کنترل بیشتری روی زندگی خود دست پیدا کنید. پس با ما همراه باشید.
۱. یودا در فیلم امپراتوری ضربه میزند: «همواره بر این باوری که شدنی نیست. باید باورهایت را از یاد ببری. تلاش نکن… یا انجام بده یا انجام نده. تلاش کردن بیمعنی است.»
نگرش منفی آسیب زیادی به سلامت روان میزند و یودا این را بهخوبی میداند. شخصیت یودا تلاش میکند منفیبافیهای لوک اسکایواکر را خنثی کند و به او بیاموزد که نگرش متفاوتی داشته باشد.
او ابتدا به ذهنیت منفی لوک اشاره میکند و میگوید تو همیشه پیش از انجام هر کاری گمان میکنی آن کار نشدنی است. اینکه پیش از انجام یک کار جا بزنیم و گمان کنیم توانایی کافی نداریم بدین معنا است که شکست را پذیرفتهایم و از پس هیچ کاری برنمیآییم.
ما باید ذهنیت خود را تغییر دهیم و نگذاریم باورهای همیشگیمان جلوی پیشرفت کردن را بگیرند. یودا به ما یادآور میشود که نگرش مثبتی داشته باشیم و ذهنمان را منعطف نگه داریم تا بتوانیم از پس مشکلات بربیاییم. اگر باور داشته باشیم شکست میخوریم، اگر باور داشته باشیم کاری نشدنی است پس قطعا نمیتوانیم به نتیجه برسیم. به همین دلیل یودا میگوید باید باورها و دانستههایمان را فراموش کنیم و با یک ذهنیت تازه به مشکلات خود بنگریم.
در پایان، یودا ما را تشویق میکند تا کارهایمان را انجام دهیم و درگیر تلاش کردن نباشیم. این یعنی به جای آنکه مردد باشیم و تواناییمان را زیر سوال ببریم باید تصمیم بگیریم و دل را به دریا بزنیم. در هر صورت یا باید کاری را انجام بدهیم یا ندهیم، اینکه دست دست کنیم و به تلاش کردن فکر کنیم هیچ تأثیری روی نتیجه گرفتن نمیگذارد.
از آنجا که لوک اسکایواکر به خودش شک میکند که آیا میتواند از موانع پیش رویش بگذرد یا نه، یودا به او یادآور میشود که به جای فکر کردن باید آن کار را انجام دهد و نتیجه بگیرد. لوک هم دقیقا همین کار را میکند و با باور داشتن به تواناییهای خود راهش را ادامه میدهد.
۲. اوبی وان کنوبی در فیلم بازگشت جدای: «خواهی دید بسیاری از حقایقی که به آنها باور داریم تا اندازهی زیادی وابسته به دیدگاه خود ما هستند.»
اوبی وان کنوبی هنگامی که با لوک اسکایواکر دربارهی دارث ویدر سخن میگوید به نکات مهمی دربارهی اعتقادها و باورهای ما و اینکه چگونه منجر به شکلگیری واقعیت میشوند اشاره میکند.
تجربههایی که در زندگی داریم به دیدگاه و نگرش ما نسبت به جهان کمک میکنند، ولی دلیل نمیشود باورهایمان درست یا دقیق باشند. به معنای دیگر، گاهی اوقات ممکن است باورهایمان به اندازهای قوی شوند که آنها را حقیقت در نظر بگیریم. این موضوع میتواند آسیب زیادی به زندگی و سلامت روان ما بزند.
ما باورهای زیادی در زندگی داریم که میتوانند نادرست باشند. آنچه به نظر شما درست است ممکن است برای دیگران صادق نباشد. اوبی وان کنوبی هم به همین دلیل یادآور میشود که ذهنی باز و منعطف داشته باشیم و بدانیم که حقیقت میتواند کاملا با آنچه که ما باور داریم متفاوت باشد. جدا از این، از آنجا که دیدگاههای ما میتوانند نگرشمان را به مسائل گوناگون زندگی شکل دهند، باید همیشه دیدگاه مثبتی داشته باشیم تا زندگی شادتری برای خودمان بسازیم.
۳. شمی اسکایواکر در فیلم تهدید شبح: «تو نمیتوانی جلوی دگرگونیها را بگیری، همانگونه که جلوی غروب خورشید را هم نمیتوانی.»
شخصیت شمی مادر آناکین اسکایواکر است و زمانی که فرزندش نمیخواهد او را ترک کند و از بردگی آزاد شود این حرف را میزند. شمی میخواهد به فرزندش بیاموزد که دگرگونیها و تغییرات زندگی اجتنابناپذیرند و ما هیچ کنترلی روی آنها نداریم.
خیلیها ممکن است نتوانند با تغییرات کنار بیایند و آنها را بپذیرند. بسیاری از مردم زمان زیادی را صرف مقابله با دگرگونیها میکنند و این آسیب زیادی به سلامت روان میزند. اگرچه باید جلوی برخی تغییرات را بگیرید و اجازه ندهید زندگیتان از برنامه خارج شود، ولی برای آنکه روان سالمتری داشته باشید باید گاهی اوقات از مقابله با رویدادهای اجتنابناپذیر جلوگیری کنید.
به معنای دیگر، اگر چیزی از کنترل شما خارج است باید بهکلی بیخیال آن شوید و ذهنتان را درگیر نکنید و اجازه دهید زندگی کار خودش را کند. زمانی که با تغییرات تازهی زندگی کنار بیایید میتوانید از این فرصت استفاده کنید تا تجربههای جدیدی کسب کنید و یک شروع دوباره داشته باشید.
۴. لوک و یودا در فیلم امپراتوری ضربه میزند: «چی اونجاست؟» – «تنها چیزهایی که همراه خودت میبری!»
لوک از یودا میپرسد چه چیزی درون غار تاریکی که باید به آن وارد شود وجود دارد. یودا هم در پاسخ به نکتهای فلسفی دربارهی زندگی اشاره میکند.
این غار تاریک استعارهای است از احساسات نهفتهی ما که شامل ترسهایمان هم میشوند. یودا میخواهد به ما بیاموزد که در طول زندگی هر بار که در موقعیتی قرار میگیریم به احتمال زیاد ترسها و احساسات منفی از جمله اضطراب و نگرانی همراه ما هستند و تأثیر بزرگی روی نتیجهی کار میگذارند.
زمانی که لوک به درون غار پا میگذارد احساسات منفی خود از جمله خشم و ترس را همراهش میبرد و این احساسات را به شکل رویا میبیند. در حقیقت، بزرگترین ترسهای او پا به زندگیاش میگذارند و او آنها را میبیند.
این در زندگی واقعی هم میتواند رخ دهد. بسیاری از تجربیات ما میتوانند تحت تأثیر افکار و خلقوخوی ما قرار بگیرند. در صورتی که بخواهید در موقعیتهای گوناگون واکنش بهتری از خود نشان دهید و زندگی شادتری داشته باشید باید اندیشههای منفی و ترسهایتان را کنار بگذارید و با ذهنی عاری از دیدگاههای آسیبزننده در مسیر زندگی گام بردارید.
اگر هر بار که زندگی مسیر جدیدی پیش پای شما میگذارد اجازه دهید ترسهایتان شما را همراهی کنند قطعا نمیتوانید از زندگی لذت ببرید یا تصمیمهای درستی بگیرید. این ترس و نگرانی هم سلامت روان شما را به چالش میکشند و منجر به بیماریهای روانی از جمله اضطراب یا افسردگی میشوند.
۵. یودا در فیلم بازگشت جدای: «بهترین آموزگار است شکست!»
قطعا همه میدانند که درسهای زیادی در شکست خوردن وجود دارند. شما هر بار که شکست میخورید این فرصت را پیدا میکنید تا چیز جدیدی بیاموزید. در حقیقت شکست کمک زیادی به پیشرفت میکند، تنها کافی است از آن درس بگیرید و تجربههای جدیدی کسب کنید.
مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از مردم پس از شکست خوردن ناامید میشوند و همهی انگیزهی خود را از دست میدهند. شما تنها با تغییر نگرش خود میتوانید موفقیتهای بسیار بیشتری به دست بیاورید. برای این کار کافی است شکست خوردن را به چشم یک فرصت عالی برای درس گرفتن ببینید. یعنی خودتان را برای این شکست خوردن خوششانس بدانید. خیلیهای دیگر ممکن است این فرصتهای طلایی را به دست نیاورند و تجربهی جدیدی کسب نکنند.
بنابراین، نباید شکست خوردن را یک رویداد منفی در نظر بگیرید. زمین خوردن هیچ اشکالی ندارد و حتی شما را قویتر هم میکند. روی زمین ماندن است که آسیبزننده خواهد بود. پس این حرف یودا را دربارهی شکست به خاطر بسپارید و از داشتن چنین آموزگار بزرگی در زندگی خوشحال باشید.
۶. یودا در فیلم بازگشت جدای: «بهخوبی میدانی چه چیزی میخواهی.»
بیشتر اوقات هنگامی که با احساس افسردگی، اضطراب یا استرس و نگرانی روبهرو میشویم بهخوبی میدانیم چه چیزی میتواند وضعیت ذهنی ما را دگرگون و حالمان را خوب کند. ولی این احساسات منفی اعتمادبهنفس ما را از بین میبرند و باعث میشوند به خودمان شک کنیم و به این باور برسیم که نمیدانیم چه میخواهیم یا نمیتوانیم به آن دست پیدا کنیم.
زمانی که لوک اسکایواکر تلاش میکند سفینهی خود را از باتلاق بیرون بکشد همواره به خودش شک میکند و تواناییهایش را زیر سوال میبرد. یودا بر این باور است که او بهخوبی میداند چه میخواهد و چگونه باید آن را به دست بیاورد.
این یعنی به خودتان باور داشته باشید که میتوانید کاری را انجام دهید و به خواستههایتان برسید. وقتی میدانیم به چه چیزی نیاز داریم و چه کاری میتواند حالمان را خوب کند باید آن کار را انجام دهیم و نگذاریم احساسات منفی جلویمان را بگیرند. نباید به این باور برسیم که توانایی و آگاهی کافی نداریم، زیرا بهخوبی میدانیم چه چیزی میخواهیم و چگونه باید به آن برسیم.
۷. کوای-گان جین در فیلم تهدید شبح: «آنچه در سر داری واقعیت تو را میسازد.»
این شباهت زیادی به حرفهای اوبی وان کنوبی دارد. البته جای تعجبی هم نیست چون اوبی وان کنوبی شاگرد کوای-گان جین بود و قطعا بیشتر دانستههای خود را از استادش فرا گرفته است.
نکتهی کلیدی که وجود دارد این است که واقعیت را خود ما میسازیم. اینکه روی نکات منفی زندگی تمرکز کنیم باعث میشود زندگی شادی نداشته باشیم. در عوض اگر انرژی خود را روی خوبیهای زندگی بگذاریم قطعا شادتر خواهیم بود. کوای-گان جین هم بر این باور است که باید روی نکات مثبت زندگی تمرکز کنیم و نگذاریم احساسات منفی جهان ما را شکل دهند، زیرا هر چیزی که بیشتر ذهنمان را درگیر کند تبدیل به زندگی و واقعیت ما خواهد شد.
مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب باعث میشوند روی اتفاقات ناگوار و باقی مشکلاتمان تمرکز کنیم و به این نتیجه برسیم هیچ نکتهی مثبتی دربارهی زندگی وجود دارد. اگر چنین نگرشی داشته باشیم همیشه غرق در مشکلات و آسیبهای روانی خواهیم بود.
برای جلوگیری از این اتفاق باید همواره نیمهی پر لیوان را ببینیم و مثبتاندیش باشیم. با تغییر نگرش و تمرکز روی خوبیها میتوانیم دیدگاهمان را عوض کنیم و از سلامت روان بهتری هم برخوردار شویم.
سخن پایانی
فیلمها و کتابها طرفداران زیادی دارند و در نتیجه تأثیر بزرگی روی مردم میگذارند. به همین دلیل روانشناسان تلاش میکنند تا با کمک شخصیتهای خیالی داستانها بتوانند مردم را بیشتر با مشکلات و اختلالهای روانی آشنا کرده و برای یک زندگی بهتر راهنمایی کنند.
فیلمهای جنگ ستارگان حاوی نکات فلسفی زیادی هستند و میتوانند منجر به مثبتاندیشی بینندههایشان شوند. شما با در نظر داشتن این نکات قطعا از سلامت روان بهتری بهرهمند میشوید و بهتر میتوانید با زندگی کنار بیایید.
۷ درسی که بررسی کردیم نشان میدهند چگونه باید نگرش خود را تغییر دهیم و سلامت روانمان را حفظ کنیم. البته با وجود اینکه فیلمهای جنگ ستارگان برای شناخت بهتر بیماریهای روانی مناسب هستند، در صورتی که مشکل شما جدی باشد تکیه کردن به این نکات فلسفی و شخصیتهای خیالی کافی نخواهد بود. بنابراین، اگر احساس میکنید به مشکلات روانی مانند افسردگی، استرس، اضطراب یا اختلالهای گوناگون دچار هستید حتما به یک روانشناس مراجعه کنید و از او کمک بگیرید.
منابع: MensLine Australia, Serenity Mental Health Centers, Your Mental Health Pal