چرا مراجعه به روانشناس برای بسیاری از مردان دشوار است؟
تابوهایی که دربارهی مراجعه به روانشناس و سلامت ذهنی آقایان وجود دارد آنقدر زیاد هستند که نمیتوان نادیدهشان گرفت. دلیل این تابوها هرچه که باشد میتواند به سلامت آنها ضربه زده و زندگی را به معنای واقعی کلمه از آنها بگیرد. چارچوبهای قدیمی و بیاساسی که از قدیم مانع مراجعهی آقایان به روانشناس شده است امروزه هم وجود دارند.
شاید زیاد از آنها صحبت نکنیم اما وقتی به آمار مراجعهی آقایان به روانشناس توجه کنیم متوجه حضور پررنگ این تفکرات در بین عموم مردم میشویم. امروز در دیجیکالا مگ قصد داریم دربارهی علل و موانع عدم مراجعهی بیشتر آقایان به روانشناس صحبت کنیم. همچنین در این مطلب با عواملی که سلامت ذهنی آقایان را با خطر مواجه میکنند هم آشنا خواهیم شد.
نگاهی به آمار بیماریها و ناهنجاریهای رفتاری با ریشهی افسردگی در آقایان
خیلی از آقایان بر این باورند که «اگر به اندازهی کافی سختکوش و قوی باشند میتوانند مشکلات را حل کنند.» پس نیازی به مراجعه به روانشناس نیست. این یک باور غلط قدیمی است که به سلامت آنها آسیبهای جدی وارد میکند.
بر اساس گزارش بنیاد پیشگری از خودکشی در آمریکا، نرخ مرگ بر اثر خودکشی در آقایان در سال ۲۰۱۷ نسبت به خانمها ۳.۵۴% بیشتر بوده است. سازمان بهداشت روان آمریکا هم در گزارشی عنوان کرده که هر سال ۶ میلیون مرد در ایالات متحده افسرده میشوند.
همچنین انستیتوی ملی سومصرف الکل و اعتیاد به الکل تعداد آقایانی که در سال به دلیل مصرف بیش از حد الکل میمیرند ۶۲۰۰۰ نفر اعلام کرده است. در صورتی که همین آمار در خانمها سالانه ۲۶۰۰۰ نفر است. میبینید که این آمار در آقایان تقریبا ۳ برابر خانمها است.
در گزارشهای دیگری میزان سومصرف مواد در آقایان ۲ تا ۳ برابر خانمها عنوان شده است. افسردگی و خودکشی یکی از دلایل اصلی مرگ در آقایان است اما با این وجود هنوز هم بیشتر آقایان تمایلی به مراجعه به روانشناس و انجام رواندرمانی ندارند.
تابویی که آقایان با آن روبهرو هستند را بشناسیم
دکتر ریموند هابز، پزشک مشاور موسسهی Blue Cross Blue Shield در میشیگان، دربارهی تابویی که آقایان با آن روبهرو هستند میگوید: «من فکر میکنم بخشی از این تابو ریشه در فرهنگ دارد. بسیاری از پسربچهها دوست ندارند به احساس ناراحتیشان اعتراف کنند چون آن را نشانهی ضعف میدانند. همین موضوع در بزرگسالی تبدیل میشود به عدم تمایل به بیان افسردگی به دلیل ترس از ضعیف دیده شدن.»
کاملا مشخص است که این تصور یک موضوع قدیمی و منسوخ است که از نسلهای قبل به ما رسیده و با درک امروز جامعهی پزشکی از بیماریهای روانی مغایرت دارد. دکتر هابز میگوید: «امروز ما چیزهای بیشتری دربارهی احساس افسردگی میدانیم و از تاثیر تغییرات شیمیایی بدن بر میزان افسردگی آگاهیم. بیماریهای روانی از بسیاری جهات شبیه به بیماریهای جسمی هستند.»
البته باید بدانید که هنوز خیلی از مردم اینگونه به بیماریهای روان نگاه نمیکنند. آنها هنوز مشکلات روحی و روانی را یک مسالهی شخصی میدانند و نمیخواهند برای رفع آن از دیگران کمک بگیرند. اغلب آقایان تصور میکنند کمک گرفتن از دیگران برای رفع مشکلات روان نشانهی ضعف شخصیت است.
به همین دلیل هنوز وجود بیماریهای روانی، اقدام برای تامین سلامت ذهنی آقایان و تلاش برای برطرف کردن مشکلات در جامعه یک تابو است. خیلی از آقایان هر روز با نیازشان به دریافت کمک دستوپنجه نرم میکنند و همین موضوع میتواند شدت بیماری را بیشتر کند.
زک لوین، از بنیاد هازلدن بتی فورد، در این باره میگوید: «روشهایی برای شکستن تابوی درخواست کمک آقایان در جامعه وجود دارد. همهی ما در حال تلاش برای کمرنگ کردن این مشکل و آماده کردن فضای مناسب برای مراجعهی آقایان هستیم اما هنوز مردان زیادی وجود دارند که از مراجعه به روانشناس خجالت میکشند یا بدتر از آن، احساس گناه میکنند. همین موضوع دلیل مراجعهی کمتر آنها به روانشناس است.»
عبارتی مسموم به نام «مرد باش»
به نظر میرسد نیاز به دریافت کمک و موانع موجود بر سر راه آن، تنها مشکل تامین سلامت ذهنی آقایان نیست. تحقیقات نشان داده است که بعضی از آقایان در برقراری روابط اجتماعی هم با مشکل روبهرو هستند. «مرد بودن» و عبارت «مرد باش» که از کودکی به پسربچهها گفته میشود یکی از مسمومترین برچسبهایی است که به زندگی آقایان زده شده و سلامتی روانی آنها را به خطر انداخته است.
وقتی شما در مورد این عبارت مسموم صحبت میکنید درواقع به روش تربیتی آنها اشاره میکنید. وقتی به پسربچهای میگویند مرد باش یعنی از او میخواهند قوی و ساکت بماند. اگر به فیلمهای قدیمی دقت کنیم به دست آوردن مردهای نقش اول آن فیلمها و تبدیل شدن به آنها آرزوی همه بود. از آن مدل مردهایی که از هر جهت ناکارآمد بودند، به تنهایی بار مشکلات را به دوش میکشیدند، شکایت نمیکردند و برای انجام کارها از هیچ کسی کمک نمیگرفتند.
متاسفانه این موضوع در ادبیات معاصر هم به چشم میخورد. به عنوان مثال بیتی از ترانهی سنگ صبور، سرودهی امیر ارجینی، بر اساس همین تابو نوشته شده است. «اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش». همانطور که میبینید چنین تصور اشتباهی در ناخودآگاه اغلب افراد جامعه نهادینه شده است.
همین پیغام پنهان در اصطلاح «مردن بودن» است که جلوی مراجعهی آقایان به روانپزشک را میگیرد. تحقیقات نشان داده است که عوامل منفی و بار مسموم این اصطلاح تاثیر بسیار زیادی بر میزان افسردگی از بین بردن سلامت ذهنی آقایان دارد. وقتی هم علائم افسردگی در افراد پدیدار شده و مضمن شود، سومصرف مواد را به دنبال دارد.
هرچه آقایان تمایل کمتری به دریافت کمک داشته باشند، افسردگی شدیدتری را تجربه میکنند و اغلب استفاده از مواد مخدر را به عنوان یک استراتژی مقابلهای ناخودآگاه با این نیاز انتخاب میکنند. وقتی افراد با افسردگی، اضطراب و مشکلات در بهداشت روانی دستوپنجه نرم میکنند نمیتوانند برای مقابله با مشکلات یک روش سالم و دور از آسیب را انتخاب کنند. به همین دلیل برای فرار از غم و افسردگی به الکل و مواد مخدر پناه میبرند تا به شکلی غیرواقعی مدتی از احساسات منفی خود دور باشند.
سوال اصلی این است که آیا ما به عنوان افراد جامعه میتوانیم در شکستن این تابو و کمک به آقایان قدم موثری برداریم؟
چطور تابو را از بین ببریم؟
عدهی زیادی از آقایان در برابر عبارت «مقاوم بودن مثل یک مرد» تسلیم شده و به شکلی طعمهی آن هستند. آنها با پیروی از این عبارت از خودشان توقع دارند که تمام مشکلات را به تنهایی برطرف کرده، خم به ابرو نیاورند. آنها همیشه نگرانند که اگر در زمان مواجهه با مشکلات، حتی در زمانی که دچار بیماری جسمی هستند، آسیبپذیر به نظر برسند اقتدار مردانهی خود را از دست داده و دیگر ارزشی برای اطرافیان نداشته باشند.
در نتیجه همیشه تصور میکنند که میتوانند هر مشکلی را به سرعت برطرف کنند و به سراغ مشکل بعدی بروند. حتی ممکن است به کل منکر وجود هرگونه مشکلی باشند و تمام اتفاقات را روال عادی زندگی بنامند! پرداختن به این موضوعات و کمک به آقایان برای کنار گذاشتن ترسهایشان، نیازمند این است که یک بار درخواست کمک کنند.
همهی ما میتوانیم در مسالهی سومصرف مواد مخدر با هم روراستتر باشیم. ریشهی سومصرف مواد در افسردگی است و هیچ کسی هم از استرس مصون نیست. شما میتوانید با افراد مختلف صحبت کنید و با حضور موثرتان در زندگی آنها احساس همدلی، دوستی و حمایت ایجاد کنید. تما این احساسات خوب میتواند با احساس انزوا در فرد مورد نظر مقابله کرده، او را از اعتیاد به مواد مخدر یا الکل دور کند.
کارشناسان معتقدند بسیاری از این موضوعات با آموزش قابل برطرف شدن هستند. درواقع ما باید افراد را متوجه این موضوع کنیم که بیماریهای مربوط به روان هم مانند بیماریهای جسمی هستند، روشهای خوب و موثری برای درمان آنها وجود دارند و نباید ناامید شوند.
باید بدانید که مشکلات مربوط به بهداشت روان که درمان نشدهاند میتوانند در مدت کوتاهی به بیماری جسمی تبدیل شوند. این موضوع در افرادی که برای فرار از افسردگی به الکل و مواد مخدر پناه میبرند بیشتر دیده میشود. ورم معده، خونریزیهای داخلی و تغییرات در ساختار و عملکرد مغز از جمله یبماریهای جسمی هستند که به دلیل بیماریهای روان ایجاد میشوند.
باز هم باید به نقش موثر آموزش اشاره کنیم. آموزش مناسب بیشترین نقش را در از بین بردن این تابو و کمک به آقایان درگیر با افسردگی دارد. اگر در اطرافتان کسی با افسردگی درگیر است با او صحبت کنید، به آنها دربارهی اشتباه بودن این عقیدهی قدیمی بگویید و به آنها اطمینان دهید هر زمانی که نیاز به کمک داشتند میتوانند روی شما حساب کنند.
چه زمانی برای درخواست کمک مناسب است؟
علائم زیر نشاندهندهی نیاز شخص به دریافت کمک است. فرقی ندارد آن شخص شما باشید یا یکی از آقایان اطراف شما که با مشکل روبهرو است. با دیدن این علائم باید بدانید سلامت ذهنی آقایان در معرض خطر است و باید خیلی سریع درخواست کمک کرد:
اگر شخصی توانایی لذت بردن از چیزهای مختلف را از دست داده باشد یا دیگر نتواند مثل قبل از چیزی لذت ببرد، به آندونی دچار شده است.
- تغییر روحیه
- تفاوت در عملکرد
- تغییر وزن
- ناراحتی، ناامیدی یا آندونی
- علائم جسمی مثل سردرد و مشکلات معده
هر کدام از این علائم را در اطرافیانتان مشاهده کردید، خیلی دوستانه به آنها پیشنهاد دهید که اگر مایل باشند میتوانید به آنها کمک کنید. تلاش کنید برای او جلسهای با یک روانشناس ترتیب دهید یا اگر درگیر الکل و مواد مخدر است، او را با یک متخصص اختلال مصرف مواد مخدر آشنا کنید.
به او پیشنهاد دهید ملاقات با یک متخصص و صحبت با او را یک بار امتحان کند و اگر دوست داشت جلسات را ادامه دهد. این روش به مراتب موثرتر ارائهی برنامهی منظم و طولانی مدت مراجعه به روانشناس است. حتی میتوانید مشاورهی تلفنی را به او پیشنهاد دهید، شانس قبول کردن این مورد بیشتر از مراجعهی حضوری است.
سخن آخر
اگر با مشکل روبهرو هستید درخواست کمک کنید. از این کار نترسید، شخصیت هیچ کسی با کمک گرفتن زیر سوال نمیرود. یادتان باشد که هیچ کدام از ما ابرقهرمان نیستیم و در مراحل مختلف زندگی نیاز به دریافت کمک از دیگران برای ادامهی مسیر داریم.
اگر احساس افسردگی، انزوا و سردرگمی دارید حتما با یک متخصص روانشناس مشورت کنید. روشهای مختلفی مثل گروه درمانی، جلسات خصوصی مشاوره و یا جلسات حمایتی وجود دارد. مطمئن باشید با دریافت کمک احساس بهتری خواهید داشت. خرافات و اعتقادات قدیمی را دور بریزید، هیچ چیزی ارزش به خطر انداختن سلامتی شما را ندارد.
منبع: healthline