نگاهی به مجموعه‌ی عروسکی «مهمونی»؛ آفرین!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه

عید دو سال گذشته در اوج کرونا که مردم در خانه قرنطینه بودند پخش نشدن مجموعه‌ی «کلاه قرمزی» اشتباه بزرگی بود که تلویزیون مرتکب شد. امسال ولی ایرج طهماسب با برنامه‌ی «مهمونی» در عید نوروز برگشت. تماشای «مهمونی» از سرویس پخش آنلاین نماوا باعث شد که نه تنها حس نوستالژیک دیدن طهماسب و عروسک‌هایش در نوروز حالمان را خوش کند که بار دیگر ثابت کرد ایرج طهماسب چه برنامه‌ساز خوبی است و حتی در غیاب رفیق و همکارش حمید جبلی هم توانسته گلیم برنامه را از آب بیرون بکشد. جدایی طهماسب و جبلی سر این برنامه اول کار تردیدهای زیادی برای علاقمندان این تیم ایجاد کرده بود که آیا بدون حضور حمید جبلی «مهمونی» شبیه به «کلاه قرمزی» محبوب می‌شود یا نه. پاسخ به این تردید هم مثبت است و هم منفی.

برنده‌ی مجموعه‌ی «مهمونی» ایرج طهماسب و تماشاگران هستند. طهماسب در یک روز صفحه‌ای در اینستاگرام زد که بالای ۱۵۰ هزارنفر در عرض کمتر از ۲۴ ساعت فالو کردند و تکه کلام‌های عروسک‌های «مهمونی» حالا بین مردم رواج پیدا کرده. اگر این به معنای محبوبیت نیست پس چیست؟ ما هم از اینکه دوباره آقای مجری را می‌توانیم ببینیم خوشحالیم و حتی اگر فقط نیمی از آیتم‌های برنامه جذابیت داشته باشد به نسبت برنامه‌های دیگر این روزها برد خودمان را کرده‌ایم.

نکات مثبت مجموعه‌ی «مهمونی» کم نیستند. اولین نکته هوشمندی سازندگان در وایرال کردن برنامه در شبکه‌های اجتماعی قبل از پخش قسمت اول آن است. از ویدیوی کوتاه گلناز طهماسب از پدرش که با جدیت مشغول کار بود و فقط وقتی از او درباره‌ی عروسک‌ها پرسیدند لبخند زد تا آن ویدیوی مربوط به برنامه‌ی اول که ایرج طهماسب می‌گفت: «ببخشید من یه کم پیر شدم. دست خودم نیست» که دل خیلی از بیننده‌ها را حتی پیش از دیدن برنامه لرزاند. ایرج طهماسب از دوست‌داشتنی‌ترین چهره‌های تلویزیون در همه‌ی این سال‌ها بوده. به قول یکی از دوستان: «آقای مجری  انقدر مهربونه که یه عمره فوم و اسفنج بوس می‌کنه!» برای نسل‌های مختلف آقای مجری تجسم یک پدر با صبر و تحمل و مهر و محبت زیاد بوده. رابطه‌اش با عروسک‌ها واقعا شبیه رابطه‌ی یک پدر با بچه‌هایش است. به موقع عصبانی می‌شود. خنده‌اش می‌گیرد. می‌خواهد تربیت‌شان کند و در مقابل اشتباهاتشان گذشت می‌کند. ایرج طهماسب همان کاراکتر عزیزش را با خودش به برنامه‌ی «مهمونی» هم آورده است.

مهمونی

مگسی یا همان خوشگل‌بابا جزو عروسک‌هایی است که چندان پتانسیل ندارد اما حضور خود آقای مجری و برخوردش با عروسک تا الان نجاتش دادهس

بزرگترین خطری که «مهمونی» را تهدید می‌کرد عروسک‌های جدید و کاراکترهایشان بود. راضی کردن بینندگانی که به شوخی‌ها و شخصیت‌های دوست‌داشتنی و بعدتر تکمیل شده‌‌ و حتی بعضا پیچیده‌ی کلاه قرمزی و پسرخاله و فامیل دور و ببعی و جیگر و آقوی همساده و بقیه عادت کرده بودند اینکه باید بعد از سال‌ها با یک سری عروسک کاملا جدید مواجه می‌شدند (چون کلاه قرمزی و دوستانش در چارچوب صدا و سیما ساخته شده بودند و به عبارتی در انحصار سازمان بودند و طهماسب نمی‌توانست آن‌ها را به شبکه‌ی نمایش خانگی بیاورد) کار سختی است. باز هم وایرال کردن یک سری بخش‌های مربوط به عروسک‌ها کمک بزرگی به برنامه کرد. البته جدا از آن نمی‌شود سلیقه و سواد و نبوغ همیشگی طهماسب و تیم جدیدش را در خلق عروسک‌های جذابی مثل قیمه و بچه و پشه نادیده گرفت.

تازه سه قسمت از «مهمونی» را دیده‌ایم و نباید توقع داشته باشیم که ناگهان با تیپ‌های پیچیده‌ای روبه‌رو شویم. از کلاه قرمزی گرفته تا آقوی همساده در مسیر طولانی پخش به قوام رسیدند و از تیپ تبدیل به شخصیت‌هایی با ویژگی‌های منحصر به فرد و به یادماندنی شدند. همین مسیر احتمالا باید برای چند عروسک «مهمونی» هم طی شود. البته در همین قسمت‌های اول پتانسیل‌های عروسک‌ها مشخص شده. بچه و پشه و حتی قیمه از همین اول نشان داده‌اند که می‌توانند تبدیل به عروسک‌های محبوب تماشاگران شوند و حتی در فضای مجازی هم شوخی‌هایشان دست به دست می‌شود. مگسی و شاباش و دی‌جی و کته در بهترین حالت تبدیل به کاراکتر خیلی فرعی در مایه‌های دختر همسایه می‌شوند اما احتمال حذفشان بیشتر است چون به طور کلی جا برای کار بیشتر ندارند.

موفق‌ترین عروسک تا اینجا بچه و پشه است. بچه نسخه‌ی به روز شده‌ی کلاه قرمزی است. کلاه قرمزی هم در دهه‌ی ۷۰ قشنگ حرف نمی‌زد گرچه مثل بچه بی‌ادب نبود. ولی خب بچه‌ها در این سال‌ها پیشرفت کرده‌اند! یکی از دلایل محبوبیت بچه همین است که تمثالی از نه فقط کودکان کار خیلی از بچه‌هایی است که در تفاوت نسلی شیوه‌ی حرف زدن و مواجهه‌ی رک‌شان را درک نمی‌کنیم. یک مثال روشن: سینما در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ رویای بچه‌ها بود. از آن کودکانی که در فیلم‌های مختلف جلوی دوربین رفتند بپرسید متوجه این جریان می‌شوید. بچه‌هایی که متولد اواخر دهه‌ی ۷۰ و بعد ۸۰ و ۹۰ هستند کمتر مرعوب اسم‌ها هستند. برای همین وقتی بچه هومن سیدی را می‌بیند رک و راست از او می‌پرسد: تو مهمی؟ و در پاسخ به درخواست سیدی برای بازی در فیلمش جواب سربالا می‌دهد. بچه کاراکتری جذاب و دوست‌داشتنی دارد و عروسکش هم با آن موهای فرفری خیلی خوب روی این شخصیت نشسته.

از آن طرف کاراکتر پشه بار شوخی‌های جنسی تمیزی را که در صدا و سیما امکان پخش نداشتن به دوش می‌کشد. در مورد پشه اتفاق خوبی که افتاده این است که شوخی‌های کلامی جنسی جوری طراحی شده‌اند که اگر مخاطب بچه‌ها باشند متوجه آن‌ها نخواهند شد و آزاری نخواهند دید ولی احتمالا از واکنش‌ها به احتمال نیش زدن پشه سرگرم شوند. این از هنر سازندگان برنامه‌ است که برخلاف بسیاری از سریال‌ها و برنامه‌های شوخی‌محور، شوخی‌های جنسی را با استعاره‌ها و ظرافت‌هایی همراه کرده‌اند که تو ذوق نمی‌زند.

برای اینکه ظرفیت‌های بچه و پشه دست‌تان بیاید می‌توانید ببینید که بعد از سه قسمت چند میم در شبکه‌های اجتماعی با اصطلاحات «توروخدا»، «مرتیکه باشخصیت» و «بده بزنیم» درست شده است.

در کنار این نکات مثبت البته «مهمونی» چند نقطه ضعف دارد. یکی همان ماجرای چند عروسکی است که بلاتکلیفند. شوخی‌هایشان نمی‌خنداند چون شخصیت‌پردازی خاصی ندارند. اما مهم‌تر بخش‌های غیر عروسکی برنامه است. واقعا نمی‌دانم چرا آیتم اجرای موسیقی ملل یا نوشته‌های عاشقانه باید وسط یک برنامه‌ی عروسکی باشد؟ حالا اجرای موسیقی اگر بدون معرفی بود و صرفا جهت سرگرمی حضار در استودیو و تنفسی به تماشاگر (شبیه کارتون‌های میان‌برنامه‌ی کلاه قرمزی)، قابل قبول بود و می‌توانست جواب بگیرد اما حالا شکل سانتی‌مانتالی پیدا کرده که بعید می‌دانم کسی دنبالش کند. آیتم‌ها هم گاهی که مثل مونس کمی بار طنز پیدا می‌کنند ممکن است ربطی به کلیت برنامه داشته باشند و مخاطب را سرگرم کنند ولی به طور کلی این بخش هم در نویسندگی از سانتی‌مانتالیزم مفرط رنج می‌برد و با این شکل کنونی وصله‌ی ناجوری است.

مهمانان هم می‌توانند نقطه قوت و هم نقطه ضعف برنامه باشند. سیروان و زانیار خسروی اصولا در برنامه ننشسته بودند. آن‌ها بازیگر نیستند (علی‌رغم حضور در یک سریال) و نمی‌توانند واکنش‌هایی نشان بدهند که موقعیت‌های جالب خلق کند. بهترین حضور مربوط به هومن سیدی بود. هم تجربه‌ی بازیگری دارد و هم کارگردانی و توانست از فضایی که در آن قرار گرفته، از همان تقابل با اعضای تالار (که آن‌ها هم جزو نقاط ضعف مجموعه هستند و اصولا حضورشان چیزی به کار اضافه نمی‌کند) استفاده‌ی درست بکند و باعث شود که کارهای شخصیت‌های روبه‌رو بامزه به‌نظر برسد.

بازی آقای مجری با پریناز ایزدیار هم برای گفتن یک داستان با لحن‌های مختلف جالب بود اما وقتی همان بازی برای بقیه هم تکرار شود دیگر جذابیتش را از دست می‌دهد. درست مثل سری قبل مهمان‌ها جذاب هستند در شرایطی که جلوی عروسک‌ها قرار بگیرند. تازه در آن صورت هم باید مهمانانی دعوت بشوند که بتوانند نسبت به برخورد با عروسک‌ها واکنش‌های طبیعی و درست از خودشان نشان بدهند. سیروان و زانیار نمونه‌ی انتخاب‌های نادرست بودند.

دست آخر ولی برنده‌ی مجموعه‌ی «مهمونی» ایرج طهماسب و تماشاگران هستند. طهماسب در یک روز صفحه‌ای در اینستاگرام زد که بالای ۱۵۰ هزارنفر در عرض کمتر از ۲۴ ساعت فالو کردند و تکه کلام‌های عروسک‌های «مهمونی» حالا بین مردم رواج پیدا کرده. اگر این به معنای محبوبیت نیست پس چیست؟ ما هم از اینکه دوباره آقای مجری را می‌توانیم ببینیم خوشحالیم و حتی اگر فقط نیمی از آیتم‌های برنامه جذابیت داشته باشد به نسبت برنامه‌های دیگر این روزها برد خودمان را کرده‌ایم. باخت بزرگ هم مثل این سال‌های اخیر مال صدا و سیماست که تلاش نکرد آقای مجری و تیمش را حفظ کند.

یادداشت درباره‌ی مجموعه‌ی «مهمونی» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۷ دیدگاه
  1. سمیرا

    عالین عاشق قیمه و میر بچه و پشه هستم فوق العاده ان.

  2. ایرانی

    حداقل اگه یکم صدا پیشه های بهتری انتخاب میشدن خیلی بهتر بود
    من اصلا خیلی از حرفای پسرک(بادوم)را نمیفهمم میتونستن یه صدای خیلی بهتری براش انتخاب کنن

  3. نمیدونم

    داداش ولی ب قول دوستمون خودت خوندی متنتو اخه؟ 😂😂🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

    1. تماشاچی

      به نظرم قسمت عاشقانه کار هم قشنگه ، به نظرم آقای طهماسب روی کمبودها سرمایه گزاری کرده ، اتفاقا قسمت میانی کار که عاشقانه است بسیار لطیف هست آدم احساساتش برانگیخته میشه ، با حرف آقای مجری که میگن آدم ها دیگه احساساتشون پنهان میکنن هم خوانی داره یعنی اون بخش بخاطر اینکه نیازش احساس کرده

  4. وحید

    کلا جالب نیست. صداپیشه‌ها خصوصا صداپیشه‌ی اون پسرک اصلا در قد و قواره‌ی صداپیشه‌های کلاه قرمزی نیستند. فقط صدای پشه جالب و بامزه است. اون پسره‌ی لوس که اصلا نه صدای خوبی داره و نه شخصیت جالبی… گمون نکنم چندان ادامه‌دار باشه این مجموعه… خصوصا که پولیه

  5. شباویز

    دیجی‌کالا باید در بررسی متن نویسنده‌هاش دقت بیشتری بکنه. خودتون یک بار بخونید ببینید چقدر جملات بی‌معنا، دارای اشتباه دستوری، دارای اشتباه ادبی و نچسبی در متن هست. از طرف دیگر به کار بردن کلمه‌هایی که چندین معادل بهتر برای‌شان هست. مثلا نویسنده نوشته: باخت بزرگ هم مثل این سال‌های اخیر «مال» صدا و سیماست …
    مال چیه خانم؟ برای صدا و سیماست، مختص به صدا و سیماست، به نام صدا و سیماست…
    خلاصه که درگیر بزرگ‌نمایی اسامی نویسنده‌ها نشید، حقیقت کارشون رو ببینید.

  6. سعید رحیمی

    نویسنده‌ خودش یک بار این نوشته رو خوانده‌؟ این مثلن نقد پر از جمله‌های بی‌معنیه و حتی اجزای جمله هم درست سرجاشون نیستن. چند آخر چیه واقعن؟؟

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما