دنیای سینمایی مارول؛ ۱۰ اتفاق بدی که تا به حال برای لوکی رخ داده است
لوکی خدای شرارت دنیای سینمایی مارول، شرور مورد علاقه طرفداران است که حالا بیشتر نقش یک قهرمان را ایفا میکند و در چندین فیلم مختلف و سریال اسپینآف خود حضور داشته است. شخصیت تام هیدلستون مترادف با نام لوکی است و او یکی از شناختهشدهترین چهرههای دنیای سینمایی مارول محسوب میشود.
لوکی لاوفیسون با وجود محبوبیت همیشگیاش در طول عمر طولانی خود رنجهای زیادی را متحمل شده و بیش از سهم خود درد کشیده است. در طول دوران حضور این کاراکتر در دنیای سینمایی مارول چندین اتفاق واقعا وحشتناک برای او رخ داده است که آنها را با هم بررسی میکنیم.
- ۹ خیانت بزرگ لوکی به ثور در دنیای سینمایی مارول
- ۱۴ فیلم مارول که پس از سریال لوکی منتشر میشوند (و زمان انتشار آنها)
- چرا لوکی برخلاف سایر سریالهای مارول فصل دوم دارد؟
۱۰. تحقیر شدن توسط سازمان واریانس زمان
لوکی در تابستان سال گذشته، به اولین شرور دنیای سینمایی مارول تبدیل شد که در سریال اختصاصی خود در دیزنیپلاس حاضر میشود. او در این مجموعه با سازمان واریانس زمان آشنا شد که گروهی از ماموران مجری قانون هستند که برای حفظ جدول زمانی مقدس در زمان سفر میکنند. لوکی پس از دستگیری توسط شکارچیان آنها و در زمان بازداشت، پشت سر هم مورد تحقیر قرار گرفت.
او به زور مجبور شد تا در دادگاه کانگورو لباسش را در ملاء عام از تن خارج کند و غرورش خرد شد. مطمئنا همه چیز میتوانست برای او بدتر پیش برود اما به هر حال، تحمل چنین تحقیرهایی برای موجودی با قدرت لوکی سخت و چیزی است که او به این زودیها فراموش نخواهد کرد.
۹. شکست خوردن از هالک
لوکی با ارتشی از سربازان چیتاوری به شهر نیویورک حمله کرد و قدرتمندترین قهرمانان زمین برای شکست دادن او با یکدیگر متحد شدند. لوکی در طول نبرد، با هالک شگفتانگیز روبهرو میشود که بدون زحمت او را در هم میکوبد و یکی از خندهدارترین صحنههای کل دنیای سینمایی مارول را میآفریند.
لوکی هیچ آسیب فیزیکی ماندگاری از این نبرد ندید اما این حادثه تا مدت ها بعد او را آزار میداد. او در برخوردی دیگر با هالک در ساکار، از این غول سبز رنگ بسیار میترسید، چرا که آخرین درگیری آنها تاثیر زیادی روی او گذاشته بود.
۸. فهمیدن ریشه خود
داستانهای دوران کودکی لوکی و ثور نشان میدهد که پسر کوچکتر اودین همیشه شر و به دنبال دردسر بوده است اما این خدای شرارت هرگز با نیت شیطانی رفتار نمیکرد تا این که از اصل و نسب واقعی خود مطلع شد. او پسر لاوفی است.
این موضوع، خدای اسکاندیناویایی را از درون شکست. او سپس نقشهای برای نابودی یوتنهایم و همه غولهای فراست طراحی کرد. خشم او از دروغهای پدرش را میتوان در بازی درخشان تام هیدلستون به خوبی مشاهده کرد. لوکی در ادامه اودین را به خواب زمستانی زودرس فرو برد.
۷. شکست خوردن از انتقامجویان
لوکی پس از مقابله با آسگارد و شبیهسازی مرگ خود، با تانوس و سپاه سیاه همراه شد. تایتان دیوانه، لوکی را به زمین فرستاد تا سنگ فضایی را به دست آورد و ارتشی از سربازان چیتاوری را هم در اختیار او قرار داد تا وی را یاری کنند. با این حال، نقشههای لوکی توسط انتقامجویان خنثی شد و آنها او را شکست دادند و خدای شرارت را اسیر کردند.
لوکی همیشه در برگرداندن ورق بازی، حتی زمانی هم که عجیبترین طرحهایش جواب نمیدهند مهارت دارد اما او نتوانست به طور کامل از این شکست نجات پیدا کند و همین قضیه موجب شد تا تانوس سالها بعد او را در کشتی استیتمن بکشد.
۶. جدول زمانی جدید
لوکی در ادامه کشفیات اسرارآمیز خود درباره سازمان واریانس زمان، فرد پشت پرده این سازمان را شناخت. او کنگ فاتح بود که نقشش را جاناتان میجرز بازی میکرد. لوکی پس از کشته شدن این شخص، خود را در یک واقعیت متناوب پیدا میکند که یک سازمان واریانس زمان کاملا متفاوت دارد که اعضای آن باز هم به کنگ شرور خدمت میکنند.
این تغییر و جایگزینی واقعیتها مستقیما پس از رستگاری لوکی رخ دادند. او یاد گرفت تا از اطرافیانش، از جمله ماموران سازمان واریانس زمان، موبیوس و هانتر مراقبت کند. با این حال، به نظر میرسد که در این جدول زمانی جدید، حتی دوستان او هم نمیدانند که او کیست و خاطرات خود با او را به یاد نمیآورند. باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی برای لوکی در این جهان جدید خواهد افتاد.
۵. تخریب آسگارد
در پایان «ثور: رگناروک»، ثور با لوکی، والکری و هالک همکاری میکند تا سورتور غولپیکر را که آسگارد را نابود کرد شکست دهند. سقوط آسگارد منجر به مرگ هلا شد و برای ثور و لوکی بسیار غمانگیز بود.
فیلم «رگناروک» چندان به واکنش لوکی در قبال تخریب آسگارد نمیپردازد اما لوکی در ادامه و در قالب نسخهای دیگر از خود که برای اولین بار از این رویداد مطلع میشود، ناراحتی خود را بروز میدهد. این صحنه یکی از معدود مواقعی است که احساسات خدای شرارت به نمایش گذاشته میشود و او را در حال گریه کردن در سرزمینی که در آن بزرگ شده بود میبینیم.
۴. از دست دادن اعتماد برادرش
آنها همیشه دوستانه برخورد نمیکنند اما به نظر میرسید که لوکی و ثور در اولین فیلم ثور رابطه خوبی دارند. با این حال، در طول وقایع فیلم، لوکی به ثور و آسگارد خیانت کرد و تبدیل به یکی از بزرگترین شروران دنیای سینمایی مارول شد.
لوکی ادعا میکرد به ثور نیاز ندارد اما به هر حال، از دست دادن اعتماد برادرش یکی از بدترین اتفاقاتی بود که برای او رخ داده است. سالها طول کشید تا این دو پیوند برادری را که قبلا داشتند دوباره احیا کنند و وقتی سرانجام در کنار هم قرار گرفتند، این پیوند گسسته شد. مشخص نیست که اگر این اعتماد از دست نمیرفت چه اتفاقاتی می افتاد و جهان چه تفاوتی پیدا میکرد.
۳. خیانت سیلوی
لوکی در سریال اسپینآف «لوکی»، عاشق نسخه زنانه خود، معروف به سیلوی شد. خدای شرارت ظاهرا شرارت خود را برای مراقبت از او کنار گذاشت اما در نهایت مورد خیانت قرار گرفت. زیرا سیلوی ماموریت خود و کشتن کنگ فاتح را به عشقش ترجیح داد.
این اتفاق برای لوکی که همیشه خودش فرد خیانتکار بود بسیار دردناک جلوه کرد و دنیای او را ویران نمود. او نادیده گرفته شد و دروغ شنید اما بدتر از آن، این کار توسط فردی در جهان هستی صورت گرفت که برای او حتی مهمتر از خودش بود. درد و رنج لوکی پس از خیانت هنوز به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است اما بدون شک تاثیر زیادی بر او خواهد داشت.
۲. مشارکت در مرگ مادرش
«ثور: دنیای تاریک» اغلب به عنوان یکی از بدترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول شناخته میشود اما اتفاقات مهمی برای لوکی در آن رخ میدهد. او به خاطر کارهایش در فیلم «انتقامجویان» زندانی میشود و در ادامه، به گروهی از نیروهای شیطانی کمک میکند تا به قلعه نفوذ کنند و ناآگاهانه آنها را مستقیما به سمت مادرش فریگا که در نهایت کشته میشود هدایت میکند.
فریگا یکی از معدود شخصیتهایی بود که لوکی از مرگ او ناراحت و عزادار شد. هرچند چندان این ناراحتی را بروز نمیداد و گویی تحت تاثیر قرار نگرفته بود. در حقیقت، این مرگ، لوکی را از درون شکست و او خود را گناهکار میدانست. فریگا تنها کسی بود که همیشه از کودکی تا الان، مراقبت حال و احوال لوکی بود.
۱. کشته شدن توسط تانوس
سیر رستگاری لوکی در آغاز «جنگ ابدیت» تکمیل گردید و او به قهرمانی تبدیل شد که برای کشتن تانوس تلاش میکرد تا جلوی دستیابی او به شش سنگ ابدیت را بگیرد اما تایتان دیوانه با کمترین تلاش ممکن لوکی را در مقابل چشمان ثور به قتل رساند و بدن بیجان او را بدون لحظهای درنگ به کناری انداخت.
مرگ لوکی به خودی خود غمانگیز است اما آینده درخشان او بود که این مرگ را دردناکتر میکرد. او به تازگی رابطه خود را با ثور اصلاح کرده بود و پتانسیل این را داشت تا در مقابل چشمان جهانیان به یک قهرمان بزرگ تبدیل شود اما به هدف باشکوه خود نرسید و فقط حسرت برای دیگران باقی ماند.
منبع: screenrant
ازگارد نه اسگارد .
داش لوکی مثل جن بمیره زنده میشه 😂😂😂
+حق😂
وقتی کشتنش تا یه هفته تو شک بودم😫
آقا اینا که چیزی نیست.توی کمیک لوکی خودش رو تبدیل به اسب ماده کرد تا به یه سوژه نزدیک بشه برای جاسوسی .همون موقع توسط یه اسب نر مورد تجاوز قرار میگیره و بچه دار میشه🤣
میشه اسم کمیک رو بگی؟
کدوم فیلم
عالی گفتی خیلی خندیدم .
🤣🤣🤣🤣
لوکی فوق العاده بود
البته اگه نمی کشتنش
تانوس بیشرف💩💩💩
بهترین شرور جهان از اوناست ک باس بش بگی تو فقط شر باش
سلام،خیلی ممنون که از لوکی نوشتین من عاشق این شخصیتم ولی من خوندم که در حمله لوکی به نیویورک خود لوکی تحت تاثیر سنگ ذهن بود و خودش نبود و در کل نقشه تانوس هست در انتهای فیلم ثور ۱ لوکی در زمین بود و انعکاسش در شیشه بود که تسراکت در آنجا نگه داری میشد اگه دقت کنید متوجه تغییر رنگ چشمش میشید،نمیدونم این واقعا هست یا همش تئوریه که طرفدارا ساختن.
چقدر هم شبیه عمو پورنگه🤣🤣
کجاششش😕
چیییش شبیه داریوش فرضاییه 😐😐😐😂
لوکی خیلی فانه