۸ تئوری جذاب دربارهی ماتریکس ۴؛ زنده بودن نئو چطور توجیه میشود؟
کیانو ریوز در ماتریکس ۴ بار دیگر قرار است در نقش نئو ظاهر شود، با اینکه کاراکترش در انتهای فیلم سوم کشته شد و طرفدارانش را ناراحت و سوگوار کرد. در اینجا میبینیم که چطور این قضیه ممکن است.
کاراکتر نئو در ماتریکس نقطهی عطفی در کارنامهی کیانو ریوز بود. نقش او بهعنوان قهرمان اول اکشن عجیب و دیدنی و جریانساز واچوفسکیها زندگیاش را برای همیشه تغییر داد و باعث شد بین بازیگران رده اول و محبوب هالیوود قرار بگیرد. نئو که نام شناسنامهایاش توماس اندرسون بود، طی اتفاقهایی متوجه میشد جهان اطرافش چیزی نیست جز یک شبیهسازی کامپیوتری فوق پیشرفته. نئو بعد از صحبت با مورفیوس و انتخاب «قرص قرمز»، در دنیای واقعی بیدار میشد و میدید که آدمها حالا در دنیای پساآخرالزمانی زندگی میکنند که همه چیزش تحت کنترل ماشینها است، همچنین میفهمید که خودش همان منجی موعودی است که باید جهان و انسانها را از این تاریکی رهایی بخشد.
در نهایت و بعد از کش و قوسهای فراوان و دو دنبالهی جنجالی، نئو به پایان راه میرسد و نقش منجی را ایفا میکند. مأمور اسمیت با بازی هوگو ویوینگ که زمانی وابسته و وفادار به سیستم و ماتریکس بود، حالا خودسر میشود و خودش را مثل یک ویروس کنترلناپذیر و مرگبار در سرتاسر ماتریکس تکثیر میکند. نئو طی مذاکرهای با سرکردهی ماشینها، قبول میکند که در ازای صلح ماشینها با آدمها، مشکل اسمیت را برای همیشه حل کند. در پایان و بعد از مبارزهای طولانی و حماسی با اسمیت، نئو موفق میشود او را نابود کند؛ اما خودش هم در این پروسه کشته میشود. صلح بین انسانها و ماشینها برقرار میشود و قصه به نقطهی آسایشی پایدار میرسد.
ولی گویا این پایان ماجرا نبود. دو دهه بعد از اینکه ماتریکس تبدیل به پدیدهای فرهنگی شد، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه قسمت دیگری از آن قرار است ساخته شود، ماتریکس ۴. کارگردانش لانا واچوفسکی است و برنامهی اکرانش برای ۲۰۲۲ چیده شده. خبر ساخته شدن قسمت جدید ماتریکس آنچنان غافلگیرکننده نبود، چندسالی میشد که زمزمههای ساخت قسمت چهارم را میشنیدم. چیزی که همه را هیجانزده کرد حضور دوبارهی کیانو ریوز در نقش نئو بود. طبیعتا این خبر باعث شد طرفداران فیلم مشغول گمانهزنیهایی دربارهی نحوهی بازگشت نئوو توجیه منطقیاش شوند. در ادامه تعدادی از بهترین نظریهها را میخوانیم تا بفهمیم بازگشت نئو در دنیای پرپیچ و خم ماتریکس چطور توجیه میشود.
تئوری اول – ماشینها نئو را زنده کردهاند
راستش را بخواهید در سالهای بعد از اتمام سهگانهی ماتریکس، اشارهها و نشانههایی مبنی بر زنده بودن نئو در اینجا و آنجا پیدا میشد. نمونهاش «ماتریکس آنلاین» است که یک بازی آنلاین مولتی پلیر بود و به بخشهای ناگفتهی داستان ماتریکس میپرداخت. داستان بازی دقیقا از پایان قسمت سوم شروع میشد و نکات زیادی دربارهی احتمال زنده بودن نئو مطرح میکرد.
اول اینکه تصویر دیجیتالی نئو، یعنی نسخهی غیرفیزیکیاش که در ماتریکس حضور داشت و به نوعی «آواتار» او محسوب میشد، قابل بازیابی است. این یعنی تصویر دیجیتالی او در نبرد با اسمیت کاملا نابودی نشده است و کُدهایش قابل بازسازی است.
نکتهی دوم مرموزتر و سؤالبرانگیزتر است. بعد از نبرد نهایی نئو و اسمیت و مرگ نئو، ماشینها از تحویل جسد نئو به مورفیوس خودداری کردند. اگر خاطرتان باشد نمایی در لحظات پایانی قسمت سوم بود که در آن میدیدیم ماشینها با رفتاری عحیب و خاص، گویی برای ادای احترام به نئو، بدن بیجان او را روی صفحهای فلزی میگذاشتند و به مقصدی نامعلوم میبردند. مورفیوس شک کرده بود که اتفاقات نگرانکنندهای در جریان است و میخواست سر از کار ماشینها در بیاورد. اما پیش از آنکه بخش دیگری از ماجرا آشکار شود داستان بازی آنلاین ماتریکس به اتمام رسید.
اینطور که به نظر میرسد ماشینها بدن نئو و ترینیتی را در جایی نگه داشتهاند و این بازگشت کیانو ریوز و کری ان، ماس را به ماتریکس ۴ توجیه میکند. شاید ماشینها این تکنولوژی را دارند که ذهن و خودآگاهی انسانها را که لابد در ماتریکس ذخیره شده، به جسم بیجانشان بازگردانند. این قضیه به یکی دیگر از تئوریهای ماتریکس ۴ دامن میزند، اینکه دشمن و ضدقهرمان جدید داستان کسی است که برای جفت انسانها و ماشینها تهدید و خطر محسوب میشود و حالا ماشینها نئو را زنده کردهاند تا بار دیگر به کمکشان بیاید. ولی برای فهمیدن اینکه آیا ماتریکس ۴ از نکات داستانی بازی آنلاین ماتریکس بهره میبرد یا نه، باید تا دیدنش صبر کنیم.
نکتهی دیگری که در مرگ رازآلود نئو وجود دارد آخرین تصویری است که از او میدیدیم. در این نما که همراهی ماشینها را با جسد او نشان میداد، تصویر به صورت نورهای نارنجیرنگ در آمده بود، انگار از دیدگاه خود نئو میدیدیمش. بعد از اینکه اسمیت با نفوذ درون بدن یکی از آدمها و درگیری با نئو، چشمهای او را کور میکرد، نئو صاحب بصیرتی جدید میشد و همچون زمانی که در ماتریکس بود و کدهای سبزرنگ را میدید، در دنیای واقعی(؟) هم همه چیز را به شکل هیبتهایی نورانی و نارنجیرنگ میدید. این خودش دو احتمال را مطرح میکند.
احتمال اول اینکه نئو هنوز نمرده است و ماشینها پیکر نیمهجانش را برداشتهاند و میبرند؛ حالا یا برای اینکه از قابلیتهایش استفاده کنند، یا او را شستشوی مغزی دهند تا مأموری جدید برای سیستم شود.
احتمال دوم که بحثبرانگیزتر است، واقعی نبودن دنیای واقعی است. از همان قسمت اول، دنیای کثیف و تاریکی که انسانهایش در شهری زیرزمینی به اسم زایون زندگی میکردند و از ترس ماشینها بیرون نمیآمدند، بهعنوان جهان واقعی در مقابل دنیای مصنوعی ماتریکس معرفی میشد. نئو و مخاطب بر این باور بود که حالا بیدار شده است و این دنیا دیگر واقعی و حقیقی است. اما این مسأله هرچه به پایان سهگانه نزدیکتر میشدیم، بیشتر زیر سؤال میرفت.
در پایان قسمت دوم، نئو و مورفیوس و دیگر همراهانشان در دنیای واقعی در مخمصهای گیر میافتند و اختاپوسهای ماشینها محاصرهشان میکنند. مرگ همه نزدیک به نظر میرسید تا اینکه نئو که گویا قدرتی جدید در خودش یافته بود، مقابل اختاپوسها میایستاد و با دست خالی و نیروی ذهنش، همهشان را از کار میانداخت. همهی فرضیههای فیلم در این صحنه به هم میریخت. تا به اینجای کار، قدرتهای مافوق بشری نئو یا برگزیده را در دنیای مصنوعی و کامپیوتری ماتریکس دیده و پذیرفته بودیم. اما در دنیای واقعی دیگر چرا؟ مگر نه اینکه در این دنیا نئو هم انسانی عادی است مثل همه، با پوست و گوشت و خون؟ اولین قلقلک ذهنی مخاطب اینجا شکل میگرفت و خیلیها از خودشان میپرسیدند نکند زایون و دنیای واقعی هم لایهای دیگر از ماتریکس است.
اما ضربهای اساسیتر در قسمت سوم بود. اسمیت راهش را به دنیای واقعی باز کرده بود؛ این خودش جای سؤال دارد که یک برنامهی کامپیوتری مثل اسمیت، چطور موفق شد در ذهن موجودی ارگانیگ نفوذ کند. اسمیت طی تلاش برای کشتن نئو، او را کور میکرد. ماجرا تازه جالبتر میشد، نئو میتوانست با بصیرتی تازه ببیند. در ماتریکس، نئو این قدرت را پیدا کرده بود تا از پردهی مصنوعی دنیای دیجیتالی عبور کند و کدهای سبزرنگ تشکیلدهندهی ماتریکس و آدمهایش را ببیند. ولی حالا چه اتفاقی افتاده بود؟
اگر دنیای زایون و جهان ماشینها هم واقعی نباشد، پس هر اتفاقی ممکن است و مرگ نئو مرگ واقعی نیست. نئو هرچه بیشتر جلو میرفت، بیشتر به پوچی مبارزه و تلاششان برای بقا پی میبرد. انگار بعد از نابینایی و کنار رفتن پردهی دنیای مصنوعی دوم، غمی عمیق درونش رخنه کرده بود و در آخر هم با پای خودش به استقبال مرگ و نابودی رفت، چون دوبار گول خورده بود. بار اول دنیایی را باور کرد که در آن بزرگ شد و رشد کرد و به شغل و جایگاهی رسید و فهمید همه چیزش فریب بوده؛ بار دوم دنیایی را باور کرد که قرار بود «منجی» افسانهای آن باشد ولی فهمید این یکی هم فقط لایهای دیگر از دنیایی مصنوعی است.
تئوری دوم – نئو را در ماتریکس «ذخیره» کردهاند
در دنیای کامپیوتر و دیجیتال، حذف تمام و کمال هرچیزی بهشدت سخت و گاهی غیرممکن است. تا زمانی که هارد درایوها و سختافزارهای نگهدارندهی دیتاها سلامت فیزیکیشان را حفظ کنند، بازیابی و ریکاوری فایلهای حذف شده همچنان ممکن است و افراد خبرهی IT میتوانند تکههای حذفشده را کنار هم آورند. همین منطق در دنیای ماتریکس هم حاکم است و میتواند حضور دوبارهی نئو را در قسمت چهارم توجیه کند.
طبق منطقی که برای مرگ نئو در قسمت سوم چیده شده است، رهبر ماشینها هم جسم او را نابود کرد و هم تصویر دیجیتالیاش در ماتریکس، و اینگونه موجودیت نئو را تمام و کمال از بین برد. ولی آیا سعی کردهاند او را به اصطلاح یک بار روشن و خاموش کنند؟ با توجه به گستردگی و عظمت شبکه دیجیتالی ماتریکس و قدرت شگرف نئو بهعنوان برگزیده، واقعا احتمالش هست که بخشهایی از نئو در جایی از حافظهی ماتریکس ذخیره شده باشد تا در صورت لزوم ریکاوری شود. این ماجرا نقص جالبی به نئویی میبخشد که در ماتریکس ۴ خواهیم دید، چرا که دیگر جسم فیزیکی ندارد و تنها در دنیای ماتریکس میتوانیم ببینیمش.
همچنین اگر تئوری واقعی نبودن دنیای زایون را بپذیریم، بردن جسد نئو منطق بیشتری هم پیدا میکند. نقشهی نئو و ماشینها عملی شد و اسمیت با تکثیر خودش در نئو (که در آن لحظه به منبع اصلی ماشینها متصل بوده) به ماشینها فرصت نابودی خودش را داد، ولی تصویر دیجیتالی نئو هم در این فرآیند متلاشی شد. با فرض اینکه دنیای زایون هم لایهای دیگر از ماتریکس است، ماشینها نسخهی دوم نئو را نگه داشتهاند تا از او استفاده کنند. درست است که بخشی از او نابود شده، اما بخشی دیگر هنوز سالم مانده و قابلیت بازپروری دارد. یک جسم فیزیکی که دیگر مرده و انرژی الکتریکی ندارد به چه درد ماشینها میخورد؟
حتی ممکن است نئو در ماتریکس ۴ سعی کند واقعیت جدید را به همه بگوید. منجی یا برگزیده در سهگانهی اول بنا بود مردم را از بند ماتریکس نجات دهد و حقیقت را افشا کند تا همه بفهمند جهان اطرافشان شبیه یک بازی کامپیوتری است، آیا احتمال دارد که در قسمت چهارم یا شاید قسمت اول از سهگانهای جدید، هدف نئو افشای حقیقت جدید و رهایی مردم از ماتریکس دوم (زایون) باشد؟
تئوری سوم – سفر در زمان
بین تئوریهای مطرح شده دربارهی ماتریکس ۴، سفر در زمان بیشترین طرفدار را دارد. دنیای ماتریکس همین الانش هم گیجکننده است و هیچکس کاملا نمیداند چطور مسألهی پیچیدهای مثل سفر زمانی قرار است در آن جای بگیرد، اما خبرهایی مربوط به حضور یک مورفیوس جوان شنیدهایم، پس احتمال بازی زمانی کاملا مردود نیست.
ممکن است بحران و مشکلی عظیم پیش آمده باشد که کسی جز نئو و ترینیتی از پس حل کردنش بر نیاید، و فردی آنها را از گذشته به آینده بیاورد، این فرد یا مورفیوس است یا نمایندهای از ماشینها.
اما این تئوری از چند جهت مشکلزا است. نخست اینکه کیانو ریوز و کری ان ماس هردو حالا به نسبت فیلمهای قبلی شکستهتر شدهاند و برای نمایش نسخههای جوانترشان راهی جز تکنیکهای جوانسازی دیجیتالی نیست. ولی ویدیوی کوتاهی که از پشت صحنه ماتریکس ۴ منتشر شد کیانو ریوز را با ظاهر فعلیاش (موی بلند و ریش) نشان میداد. علاوه بر این، سفر در زمان انگار چیزی بیرون از جهان ماتریکس است و خیلی به فضا و حس و حال آن نمیخورد.
از آن مهمتر، اگر کسی در جهان ماتریکس قدرت و قابلیت سفر در زمان را داشت، زودتر از اینها به فکر میافتاد. مثلا ماشینها میتوانستند مثل جریان ترمیناتور، نئو را مدتها پیش نابود کنند، قبل از اینکه دست مورفیوس به او برسد. یا اگر تحت اختیار مورفیوس بود، میتوانست به گذشته و پیش از انقلاب ماشینها برود و دربارهی مقاصد شومشان به انسانها هشدار دهد.
در کل سفر زمانی چالشیترین تئوری برای توجیه زنده بودن نئو است. چون نه تنها ارتباط فیلم جدید را با سهگانهی قبلی دچار مشکل میکند، بلکه موانعی مثل سن و سال بازیگران را پیش روی سازندگان میآورد و همه میدانیم این به کجا ختم خواهد شد. «آیریشمن» فیلم خوبی بود، ولی بیایید قبول کنیم چهرهی جوانشدهی دنیرو روی بدن کهنسالش خوب ننشسته بود و مصنوعی بودنش را حس میکردیم.
حداقل ماتریکس تصویری صادقانه از خود دیجیتالی کاراکترها نشانمان میداد.
تئوری چهارم – نئو و ترینیتی مأمور ماتریکس شدهاند
در پی فداکاری نئو، ماتریکس رییوت و بازنویسی شد و به انسانها این فرصت را دادند تا بین ماندن در ماتریکس و رهایی از آن انتخاب کنند. ولی با این حال ماتریکس هنوز هست و به نظارت و اقدامات امنیتی نیاز دارد. حالا که اسمیت از معادله حذف شده است، احتمال دارد ماشینها برای محافظت از ماتریکس سراغ زوجی بروند که مهارت و قدرتشان را ثابت کردهاند؛ نئو و ترینیتی. در گذشته، مأمورین ماتریکس به منظور جلوگیری از شورش انسانها و مخفی نگه داشتن این حقیقت که ماتریکس شبیهسازی است، خلق شده بودند؛ ولی حالا و با صلح بین انسانها و ماشینها، نیازمندیهای تازهای ایجاد شده است و نقش مأموران ماتریکس احتمالا بسیار متفاوت از چیزی خواهد بود که فکر میکردیم. مثلا باید صلح بین انسانهایی که قصد خروج از ماتریکس را دارند و کسانی که از شبیهسازی بدشان نمیآید حفظ کنند یا برنامههای خودسری مثل مرووینجین را کنترل کنند تا کار ناجوری ازشان سر نزند. در پایان قسمت سوم نئو و اسمیت یکی شدند و احتمال این وجود دارد که کُد ترکیبی از آنها شکل گرفته باشد.
این ایده با تئوریها قبلی هم همخوانی دارد، اینکه ماشینها جسد نئو و ترینیتی را محفوظ نگه داشتهاند یا اینکه نسخهای از نئو در آرشیوهای ماتریکس ذخیره شده است. از لحاظ گسترش داستان هم اگر در نظر بگیریم، حضور یک نئو که حالا مأمور ماتریکس شده است و نقشی کاملا متفاوت پیدا کرده، جا را برای ساخت یک سهگانهی جدید باز میکند و میتوان به طرحها و ایدههای زیادی فکر کرد که حول این ایده میچرخد.
تئوری پنجم – یکی از نسخههای قبلی برگزیده را میبینیم
آنطور که از صحبتهای معمار ماتریکس میشنویم، نئو ششمین نسخه از برگزیده یا «ناهنجاری» است که از زمان خلق ماتریکس ظهور پیدا کرده. این یعنی تا پیش از فیلم اول، پنج نئوی دیگر در ماتریکس حضور پیدا کردهاند و هرکدام ماجرای خودشان را داشتند، ولی پایانشان یکی بود. هرکدام از نسخههای پیشین موظف بودند تا چرخه یا لوپی را تکرار کنند و بگذراند زایون نابود شود تا ماتریکس فرصت بازنویسی و اجرای مجدد داشته باشد. ولی نسخهی ششم که ما شاهد داستانش بودیم، به دلیل عشقی که به ترینیتی داشت تصمیم جدیدی گرفت و این حلقهی تکرار را شکست.
حالا در ماتریکس ۴ احتمال دارد شاهد داستان یکی از نسخههای پیشین نئو باشیم. این میتواند ظاهر جدید نئو را توجیه و راه را برای طرح قصهها و ایدههایی کاملا جدید و هیجانانگیز باز کند. مسائل ناگفتهی زیادی از گذشتهی ماتریکس وجود دارد و ممکن است رازهای عجیبی برملا شود.
حتی این احتمال وجود دارد که نسخهی ششم آخرین نسخه نبوده باشد و حالا هفتمین آپدیت ماتریکس را با برگزیدهای جدید شاهد باشیم. انگار همهی تئوریها به همان نمای معروف قسمت سوم و بردن جسد نئو برمیگردد. معمار ماتریکس یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته است و بعید میدانیم با اپدیت ششم متوقف شود. به ویژه که شرایط و نظم کاملا جدیدی حاکم شده است و ماشینها هر لحظه احساس کنند مفاد این صلح با آدمها به نفعشان نیست، ترتیب شروع یک نسخهی هفتم را میدهند. نئو را هم با خودشان بردهاند تا برگزیدهی هفتم تحت کنترلشان باشد.
به هر حال، ما که نمیدانیم سر شش نسخهی قبل چه آمده است. باید به حرف معمار بسنده کنیم که میگفت برگزیدههای پیشین از کدشان برای ساخت ماتریکس جدید استفاده میکردند و همه چیز از نو شروع میشد. حالا اگر فرض را بر این بگذاریم، میتوان حدس زد که معمار ممکن است کدهای این برگزیدهها را بازیابی کند و یک نئو قدرتمندتر از همیشه از ترکیب آنها بسازد یا حتی هرکدام را صلاح دید دوباره روی کار بیاورد.
دیدن یکی از برگزیدههای پیشین جالب خواهد بود، بهویژه وقتی بفهمد نابودی زایون هیچوقت اجتنابناپذیر نبوده است و نسخهی ششم موفق به شکستن حلقه شده.
تئوری ششم – کیانو ریوز نقش نئویی که ما میشناختیم را بازی نمیکند
همانطور که در تئوری قبلی هم مطرح شد، این احتمال وجود دارد که در قسمت چهارم با ماتریکسی جدید و برگزیدهای جدید طرف باشیم. در انتهای قسمت سوم میدیدیم که ماتریکس ریبوت شد و الان مشخص نیست با چه نوع از برنامهای طرف هستیم و طراحی آدمهایش به چه صورت است. آیا این نسخه هم شاهد خلق یک ناهنجاری است؟
اگر برگزیدهای جدید در نظم جدید ماتریکس خلق شود سرنوشت و نقشی کاملا متفاوت خواهد داشت. اول اینکه الان رهایی از ماتریکس اختیاری شده است و احتمال دارد نئوی جدید خیلی دیرتر از قبلیها از دنیای مصنوعی بیدار شود و اینگونه کیانو ریوز میانسال توجیه میشود. مسألهی دوم قدری پیچیدهتر است. حالا و در دنیایی که بین آدمها و ماشینها صلح برقرار شده است، نئو قهرمانی بیهدف و بیانگیزه خواهد بود؛ چون نه انقلاب و شورشی در کار است و نه مأموریتی برای نجات بشریت از چنگال ماشینها. این خودش یک خط داستانی جدید و جذاب است.
تئوری هفتم – نئو نامیرا است
در قسمت اول ماتریکس میدیدیم که مأمور اسمیت، نئو را به ضرب گلوله میکشت. ولی نئو از مرگ برخاست، پیشگویی اوراکل محقق شد و برگزیده قدرتهای شگفتآورش را کشف کرد. اگر منطقی نگاه کنیم، وقتی در پایان قسمت سوم تمام نیروی منبع ماشینها در بدن نئو جاری شد تا اسمیت را نابود کنند و خودش هم از بین رفت، رستاخیز نئو دیگر بعید به نظرم میرسد. ولی این تمام ماجرا نیست.
سرگذشت نئو نمادی از زندگی عیسی در اسطورهشناسی مسیحیت است. او میمیرد، به طرز معجزه آسایی زنده میشود و در نهایت خودش را برای نجات بشریت فدا میکند. انجیل به خوانندگانش اطمینان خاطر میدهد که مسیح موعود حتما روزی بازخواهد گشت تا پیروانش را سمت رستگاری ابدی رهسپار کند. احتمال دارد نقش نئو در ماتریکس ۴ همین باشد. درست مثل مسیح، نئو هم در واقع نمیمیرد، فقط او را از میان مردم جدا کردند تا در لحظهی موعود بازگردد، یا در زمانی که وارنر چراغ سبز ساخت دنباله را بدهد.
تئوری هشتم – همهچیز با نقشهی اوراکل پیش میرود
اوراکل پیشگوی دنیای ماتریکس است و به ندرت چیزی در این دنیا رخ میدهد که او از آن بیخبر باشد. همین زن مهربان و شیرینیپز بود که نقش کلیدی ترینیتی را در حماسهی ماتریکس پیشبینی کرد و گفت برگزیده این بار مسیر متفاونی را در پیش خواهد گرفت. حتی در قسمت سوم به اسمیت اجازه داد تا خودش را در او تکثیر کند و به این طریق تهدید اسمیت را به حدی بالا برد که توجه منبع ماشینها و معمار جلب شود تا پیشنهاد صلح نئو را بپذیرند.
اوراکل همیشه مرموز و معمایی حرف میزد و در لحظات پایانی سهگانهی ماتریکس، چیزهای جالبی گفت؛ اینکه معتقد است نئو روزی باز خواهد گشت، روزی که مردم دوباره به او نیاز داشته باشند. پیشبینی اوراکل با هرکدام از تئوریهای بالا میخواند، ولی با توجه به چیزهایی که از او دیدیم، ممکن است نقشهی تمام چیزها را خودش شخصا چیده باشد.
اوراکل را با شیرینیها و کلوچههای معروفش میشناسند. اما در دنیای ماتریکس کیک و شیرینیجات تنها خوراکیهایی خوشمزه نیستند، بلکه ابزارهایی هستند که درونشان کدهای ماتریکس جاسازی شده است. در یکی از سکانسهای معروف قسمت دوم ماتریکس میدیدیم که مرووینجین مرموز و افسانهای چطور با یک کیک ساده، کنترل امیال و ذهن دختری بینوا را به دست آورد.
حالا اوراکل میداند مردم دوباره به نئو نیاز خواهند داشت و او روزی باز خواهد گشت، آیا احتمال دارد کدهای نئو را در شیرینیها و کلوچههای مخفی کرده باشد تا در زمان موعود او را بازیابی کند؟ به قول خودش «کلوچه هم مثل همهی چیزها به عشق نیاز داره». همه میدانیم اوراکل چقدر نئو را دوست داشت و مهری مادرانه به او حس میکرد.
منبع: screenrant
ترجمه عالی بود مرسی
خیلی مقاله رو زیبا وجذاب نوشته بودید.
به نظرمن با وجود کیانو ریوز جدید و نبودن شخصیت اسمیت نباید منتظر فیلمی به جذابیت سه گانه ماتریکس باشیم به خصوص برای اینکه این سه گانه از برترین فیلم های تاریخ سینما محسوب می شن به هرحال واچوفسکی ها و کمپانی وارنر تا یک فیلم نامه قوی پیدا نکند دست به ساخت فیلمی نمی زنند اما اینکه مثل سه نسخه قبلی خوب از اب در بیاد خیلی بعیده