مسعود کیمیایی در فیلم خائنکشی به سراغ مشهورترین سارق تاریخ ایران میرود
مسعود کیمیایی قصد دارد در فیلم «خائنکشی» زندگی مهدی بلیغ بهعنوان یکی از مشهورترین سارقان و تبهکاران تاریخ ایران را به تصویر بکشد.
کیمیایی یکی از فیلمسازان محبوب سینمای قبل و بعد از انقلاب ایران است که توانسته با خلق قهرمانهایی مطابق سلیقهی عامهی مردم فیلمهای گانگستری بسازد که اغلب موفق شدهاند نظر مثبت سینمادوستان و منتقدین را جلب کنند. کیمیایی با اینکه فیلم «خون شد» را در صف اکران دارد، اما تا چندی دیگر بر اساس زندگی مهدی بلیغ فیلم خائنکشی را خواهد ساخت.
از بلیغ بهعنوان مشهورترین و زبردستترین سارق تاریخ ایران یاد میشود؛ زیرا او توانسته کاخ دادگستری تهران را به صورت غیرقانونی بهجای یک هتل مجلل به دو تاجر آمریکایی بفروشد! مهدی بلیغ در سال ۱۳۵۸ به خاطر اعتیاد و به همراه داشتن مواد مخدر دستگیر و اعدام شد. او طی سالهای زندگیاش علاوه بر فروش کاخ دادگستری، چندین سرقت و خلاف بزرگ دیگر را هم مرتکب شده است. اما این زندگی خلافکاری و پر فراز و نشیب تنها دلیلی نیست که مسعود کیمیایی را مجاب به ساخت اثری پیرامون زندگی او کرده است بلکه در زندگی بلیغ هم همانند اغلب داستانهای کیمیایی تمهای خیانت عاطفی، دوستان نابهکار و یک انتقام خونین به چشم میخورند و احتمالا این مهمترین دلیل دلبستگی کیمیایی به زندگی شخصی و اجتماعی او است.
در اواخر دههی ۱۳۲۰ شمسی مهدی نظری، هوشنگ مجتبایی و مهدی بلیغ بهعنوان سه سارق سرشناس و بدنام آن روزهای تهران تصمیم میگیرند با یکدیگر تیم سرقتی را تشکیل دهند و دست به انجام فعالیتهای خلاف قانون سازمانیافتهای بزنند. همچنین این سه نفر با یکدیگر عهد میبندند که اگر یکی از آنها به چنگ پلیس افتاد دو تن دیگر برای رهایی او اقدام کنند. اما پس از اینکه بلیغ در چنگال قانون گرفتار میشود، نظری و مجتبایی نهتنها تلاشی برای رهایی او انجام نمیدهند بلکه همسر بلیغ را هم فریب میدهند تا یک خیانتکاری زناشویی در زندگی او رقم بخورد. این تمام ماجرا نیست و بلیغ پس از رهایی از زندان به دنبال انتقام میرود و مهدی نظری را به قتل میرساند.
اغلب شخصیتهای محوری فیلمهای کیمیایی یا به تعبیر دوستداران سینمای او، قهرمانها/ضدقهرمانهای آثار کیمیایی مردانی هستند که سعی دارند خود عدالت را اجرا کنند و اغلب مسائلی همچون خیانت، تجاوز، اعتیاد یا بدعهدی دوستان بنمایه مسیر خونخواهی و منحنی تغییر شخصیت را تشکیل میدهند. نقش و کارکرد زنان و زنانگی در سینمای کیمیایی همواره با مناقشه و بحث همراه بوده است، عدهای اشکالات بسیاری به نوع نگاه و سبک پرداخت او به زنان میگیرند و از سویی دیگر برخی سینمادوستان دلیل خلق چنین شخصیتهایی را جبر حاکم بر پیرامون شخصیتهای داستان میدانند. اما جدای از این موضوعات، شخصیتهای بیشیرازه و غیرقابل لمس از دیگر مشکلات فیلمهای کیمیایی طی سالهای اخیر بودهاند که حتی دوستداران او هم بارها به سطح کیفی شخصیتهای فیلمهایی همچون «قاتل اهلی»، «متروپل» و «محاکمه در خیابان» خرده گرفتهاند.
تهیهکنندگی فیلم خائنکشی برعهدهی علی اوجی است و زمزمههایی دربارهی تأمین هزینههای ساخت ۳۰امین فیلم کیمیایی توسط اول مارکت به گوش میرسد. او چندی قبل اعلام کرده بود قصد دارد در شبکهی نمایش خانگی سریالی بر اساس رمان «جسدهای شیشهای» بسازد، اما اینطور که پیداست وی فعلا این پروژه را کنار گذاشته تا به سراغ آرسن لوپن ایرانی برود.