میر از ایستتاون؛ درام جنایی نادری که به شخصیت اهمیت میدهد
اسم سریال «میر از ایست تاون» جدیدترین محصول شبکهی HBO که قسمت اول آن این هفته پخش شد، بیشتر یادآور یک رمان سوارکاری یا یک مینیسریال شاهکار است که در دوران ویکتوریا داستانش اتفاق میافتد. اما علیرغم عنوان فریبنده و پرطمطراقش این سریال جزو درامهای جنایی HBO است که روایتی غنی، طعنهزن و مشاهدهگر دارد و نقش قهرمانش یعنی میر را کیت وینسلت بازی میکند.
در معرفی مینی سریال میر از ایست تاون خطر لو رفتن اپیزود اول وجود دارد.
این اولین نقش مهم و بزرگ وینسلت بعد از مینیسریال «میلدرد پیرس» تاد هینس محصول ۲۰۱۱ است که برای آن برندهی جایزهی امی شد و به نظر میرسد که سریال «میر از ایست تاون» هم این قابلیت را داشته باشد که وینسلت را برای دومینبار به جایزهی امی برساند.
وینسلت در این سریال نقش میر شیهان را بازی میکند. یک کارآگاه پلیس که در روستایی در پنسیلوانیا زندگی میکند. به نظر میرسد که اسم سریال در مقابله با سریالهایی در ژانر مشابه که اسامیشان عبارات بدشگونی مثل «گمشده»، «گناهکار» و «کشتن» است، گذاشته شده تا تاکنید کند که شخصیتها و مکانها و جغرافیا به اندازهی بازپرسیها در یک سریال جنایی تاثیرگذارند.
ایست تاون مکان ایدهآلی نیست. میر هم نه مادر ایدهآلی است و نه کارآگاه کاملی. اما هر دوی آنها چیزی موجهتر در خودشان دارند که باعث میشود تماشایشان کنیم: آنها واقعی هستند.
داستان این مینیسریال مشابه خیلی از کارهای پلیسی است. یک پلیس زن در شهری کوچک مشغول تفحص دربارهی قتل یکی از افراد محلی میشود و در همین حین در تلاش است زندگی رو به فروپاشی خودش را هم سر و سامان بدهد.
همهی اپیزودهای سریال را برد اینگلزبای نوشته که سال گذشته بن افلک در فیلم «راه بازگشت» نوشتهی او توجهها را جلب کرد. همین نشان میدهد که نقشهایی که اینگلزبای مینویسد روی شخصیتهایش تمرکز زیادی دارد و درواقع جا را برای بازیگر باز میکند که بتواند خودی نشان بدهد.
قسمت اول سریال «میر از ایست تاون» با نام «شاهین بانو» امتیاز ۸.۱ را از سایت imdb گرفت و منتقدان هم در سایت متاکریتیک به آن امتیاز ۹۱ از ۱۰۰ را دادهاند که شروعی خوب برای این سریال محسوب میشود.
درست شبیه فرانسیس مکدورمند در فیلم «فارگو» که متعلق به نسل ایکس بود (کسانی که در فاصلهی دههی ۶۰ تا ۸۰ به دنیا آمدهاند) میر هم زنی پرخاشگر و خشن است، زنی که اهل ابتذال نیست و مسئولیتهای زیادی برعهدهاش است و از طرف دیگر به اطرافیانش هم چندان اعتمادی ندارد.
در یکی از همان سکانسهای اولیهی شروع سریال او را میبینیم که پشت فرمان مشغول رانندگی است و ساندویچی را که دورش را فویل گرفته گاز میزند و همزمان با فرانک، شوهر سابقش صحبت میکند. در همین حین ناگهان از ماشین پایین میپرد و دنبال تبهکار خردهپایی میدود که او را در یک نگاه تشخیص داده چون اتفاقا این مرد جوان معتاد برادر زنی است که میر در دبیرستان با او بسکتبال بازی میکرده. از قضا آن تیم بسکتبال جزو افتخارات شهر ایست تاون است و میخواهند ۲۵ سالگی افتخارآفرینی میر و دوستانش را با تیم بسکتبال جشن بگیرند. اصلا میر به خاطر ضربهی فینالی که زده لقب «شاهین بانو» را دریافت کرده که اسم اپیزود اول است.
ایست تاون همین است. یک منطقهی محصور در اختیار طبقهی کارگر که همهی ساکنانش چنان در هم گره خوردهاند که هر کسی جزو اعضای خانواده نباشد لاجرم یا دوست است یا دشمن و از این دو حال خارج نیست. جایی که شما متوجه میشوید همسر سابقتان دوباره دارد ازدواج میکند چون جشن نامزدیاش را درست در خانهاش برگزار کرده که چسبیده به خانهی شماست.
ایست تاون برای کارآگاه پلیس بودن جای سختی است. به خصوص وقتی پروندهای دربارهی دختر جوان گمشدهای داشته باشی که مادرش مبتلا به سرطان است و با مصاحبههای مطبوعاتیاش روی میر و بالادستیهایش فشار زیادی وارد میکند.
البته تراژدیهای بیشتری هم پیش روی مخاطبان سریال است. از زمانی که ارین، مادر نوجوان را میبینیم که در تلاش برای تهیهی پول است تا گوش کودک نوزادش را عمل کند و هر بار با واکنش خصمانهای از سمت همسر سابقش و پدرش روبهرو میشود. پیشبینی اینکه او به سمت قهقرا میرود کار دشواری نیست. مدتی بعد از آنکه دوست دختر همسر سابقش در جنگل به او حمله میکند، جنازهی دختر را در یک نهر آب پیدا میکنند. پرونده به همین سادگیها هم نیست.
در اوج تحقیقات رئیس پلیس تصمیم میگیرد کالین یک کارآگاه ایالتی را که به نظر میرسد سرنخی از اهالی و رابطههایشان با هم ندارد برای کمک به میر به عنوان دستیار او برای تحقیقات فرا بخواند. نکتهی اصلی این داستان دو کارآگاه ناجور که مجبورند با هم کار کنند، نیست.
برد اینگلزبای خالق سریال خودش اهل پنسیلوانیاست و توجهش به جزییات از همان بار محلی که همه در آن آبجو مینوشند تا لهجهی ظریف و هنرمندانهی بازیگران آشکار است. به علاوه او خطهای داستانی دربارهی دیگر اعضای خانوادهی شیهان را، از جمله مادر میر که دائم از او انتقاد میکند، جلو میبرد که باعث پویایی بیشتر سریال میشود.
رئالیسم احتمالا دشوارترین بخش زیباییشناسی برای درست از کار درآمدن است. بازیها باید به شکل اصیل و بدون تظاهری تکاندهنده باشند و صحنه به شکل آشکاری طبیعی جلوه کند. پیچشهای داستانی دیوانهوار باید در مینیمالیستیترین شکل ممکن خودشان باشند. همین احتمالا توضیح میدهد که چرا بیشتر آثار موفق تلویزیونی فعلی درامهای نمایشی با زرق و برق زیاد هستند.
ساختار زمانی «میر از ایست تاون» خوشبختانه ما را برای مدتی از دست خطوط زمانی در هم پیچیده خلاص میکند که یکی از چیزهایی است که در سریالهای این سالها در حقیقت روی نقاط ضعف طرح داستانی و گسترش آن پوشش میگذارد. همین ماجرا البته لایهی دشوار دیگری به سریال «میر از ایست تاون» اضافه کرده است. در نتیجه اینکه اینگلزبای، کرگ زوبل کارگردان و وینسلت همیشه فوقالعاده (که همگی از تهیهکنندگان سریال هم هستند) در بیشتر قسمتهای سریال موفق شدهاند، دستاورد کمی نیست.
البته لحظات ملودرامیک کمی هم وجود دارند که ساختار ناتورالیستی آن را به هم میریزند اما اینگلزبای موفق میشود بافت زندگی در یک جامعهی روستایی افسرده را متقاعدکننده از کار دربیاورد بدون اینکه وارد ورطهای شبیه چیزی بشود که فیلم «مرثیهی هیلبیلی» به آن سقوط کرده بود.
ایست تاون مکان ایدهآلی نیست. میر هم نه مادر ایدهآلی است و نه کارآگاه کاملی. اما هر دوی آنها چیزی موجهتر در خودشان دارند که باعث میشود تماشایشان کنیم: آنها واقعی هستند.
شناسنامهی مینیسریال میر از ایست تاون
خالق: برد اینگلزبای
کارگردان: کرگ زوبل
بازیگران: کیت وینسلت، گای پیرس، جولین نیکلسون
امتیاز IMDB به سریال: ۸.۱ از ۱۰
تعداد اپیزودها: ۷
محصول شبکهی: HBO
ژانر: درام جنایی
خلاصه داستان: ایست تاون شهر روستایی کوچکی است که بیشتر مردمش یکدیگر را میشناسند. میر در این شهر کارآگاه پلیس است و هم باید با چالشهای خانوادگیاش دست و پنجه نرم کند و هم پروندهی یک گمشده و یک قتل روی دستش مانده است.
امتیاز نویسنده: دو و نیم از ۵
منبع: Time
این سریال شروع خیلی خوبی داشت. حتما اپیزودهای بعد بهتر هم خواهد شد. کیت وینسلت معرکست. گای پیرس هم همینطور.