منوچهر آتشی؛ رمانتیسم در آینهی شعرهای اسطوره ادبیات
منوچهر آتشی شاعر، منتقد، روزنامهنگار و مترجم معاصر ایرانی است. آتشی را از نمایندگان «شعر حجم» میدانند. وی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهرهٔ ماندگار ادبیات معرفی شده بود. او را همچنین به عنوان اسطوره ادبیات جنوب ایران میشناسند.
استفاده از رمانتیسم بهویژه در طبیعت از درونمایههای اصلی شعر او مـحسوب میشود؛ همچنین علاقه این شاعر بلندآوازه به زادگاه خویش و فراوانی واژههای مـحلی، وی را از دیگر ادیبان معاصر متمایز میسازد.
منوچهر آتشی در دوم ماه مهر ۱۳۱۰خورشیدی درروستای دهرود دشتستان که از توابع بوشهر است، چشم به جهان گشود و در ۷۴ سالگی پس از گذراندن یک دوره بیماری، در ۲۹ آبان ۱۳۸۴ در بیمارستان سینای تهران درگذشت وبنا بر وصیتش، در بوشهر به خاک سپرده شد. نیما یوشیج بنیانگذار شعر نوین را به واسطه تعلق خاطر او به زادگاهش – یوش مازندران- میتوان شاعر شمال هم نامید. در همین قیاس، زنده یاد منوچهر آتشی شاعر ایلیاتی و روایت گرجنوب لقب گرفته است.
منوچهر در خانوادهای روستایی به دنیا آمد. از کودکی با اشعار حافظ و «فایز دشتی» انس داشت. نوجوان بود که عاشق شد و اولین شعرش را سرود. از همان کودکی زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. در خردسالی پدر و پدربزرگش را از دشتستان به ارومیه تبعید کردند. کودکیاش با ایام شهریور ۱۳۲۰همراه بود. در جوانی عضو حزب توده شده و مدتی بعد سرخورده شد. ملی شدن صنعت نفت و حکومت ملی دکتر مصدق را نیز دید. شاهد ایام سی تیر و حوادث ۲۸ مرداد هم بود.
دبستان و دبیرستان را در بوشهر به اتمام رساند. بعد از گذراندن دورهٔ دانشسرای مقدماتی در شیراز، آموزگار شد و در شهر بوشهر و اطراف آن به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشتهٔ زبان انگلیسی لیسانس گرفت و در دبیرستانهای قزوین، به دبیری پرداخت. او تا پایان سالهای خدمت دبیری به عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیو و تلوزیون به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت.
آتشی از سال ۱۳۳۳ انتشار شعرهایش را شروع کرد و در فاصلهٔ چند سال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر درآید. آتشی در دهههای ۴۰ و۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر میسرود و در دو دههٔ آخر عمر، به شعر سپید روی آورد. منوچهر آتشی از آخرین بازماندگان گروهی بود که شاگردان بلاواسطهٔ نیمای بزرگ محسوب میشدند. با نیما حشر و نشر بسیار داشت و در گسترش اوزان نیمایی و افزودن ابزارهای شعر نو نقش بزرگی ایفا کرد.
او به واسطهٔ دلبستگی شدیدش به زندگی ایلیاتی و غیر شهری، از استعارهها، تمثیلها و مضامین ویژهای استفاده میکرد که عمدتا با عناصر زندگی روستایی سروکار دارند و زندگی شهری را تحقیر میکنند. در آغاز کار، نقدنویسان آن زمان و نیز جمع کثیری از شاعران شهرنشین، شعر آتشی را زیر سوال بردند و او را محصور در حصاری بسته و فاقد جهانبینی کافی، روستایی و انزواطلب خواندند.
آتشی با بردباری این اتهامات را تحمل کرد. ولی به عقیده خود او، در نقد شعرهایش فقط به یک بعد که همان شورش علیه مظاهر شهریگری است وجههٔ مطالعه و بررسی قرار گرفته ولی نه آنطور که باید و شاید. البته با وجود وفاداری به جنوب، آتشی از اوایل دههٔ چهل با دیدی جهانبینانهتر عمل کرد و سرودههایش جهانشمولی وسیعتری پیدا کردند. از این شاعر چهارده دفتر شعر در طول سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۸۰ ، همچنین تعدادی مقاله و ترجمه باقی مانده است.
نخستین آموزگار منوچهر آتشی
آتشی نخستین معلم خویش را فایز دشـتستانی مـیداند و نخستین شعرهایش را به سبک شعری او مینویسد و به اینترتیب علاقه خود را به شعرهای محلی و ادب فـولکلور نـشان میدهد.
غزال ناز دشتستان تویی تو / گل شاداب این بستان تویی تو / درخـت خـشک ایـن صحرا منم من / بهار سبز جاویدان تویی تو /
آتشی بارها و بارها و بیش از هر شاعر نوپرداز دیگری از ترانههای فایز در اشعار خویش بـهره می برد و بدین ترتیب هم شعر خود را غنای بیشتری می بخشد و هم خواننده اشعارش را بـا فـایز و محیط زندگی، فرهنگ، آداب و عادات مردم زمان او آشنا می کند.
از مجموعه های اشعار منوچهر آتشی می توان به؛ آهنگ دیگر، آواز خاک، دیدار در فلق، برانتهای آغاز، وصف گل سوری، گندم و گیلاس، زیباتر از شکل قدیم جهان، چه تلخ است این سیب، حادثه در بامداد، اتفاق آخر، خلیج و خرز، ریشه های شب و غزل غزل های سورنا اشاره کرد. تمامی این شعرها در فضایی بومی و واقعی و در عین حال رمانتیک با الفاظی گاه درشت و زمخت و گاه نرم و لطیف شکل گرفته و این تضاد در جاهایی که شاعر سخنی تازه دارد، اسلوب و شیوه ای ویژه می سازد که شاخصه شعر آتشی و دیگر سرایندگان خطه سرزمین های ساحلی جنوب ایران است.
از ویژگی های دیگر اشعار آتشی همنوا کردن زبان ادب رسمی با ادب بومی و زبان محاوره ای است که حالت طبیعی به شعر می دهد. در این زمینه کلمه های تراش خورده و درشت در کنار هم می نشینند و به طور غالب قطعه ای پرداخته و خوش ساخت پدید می آورند.
تغزل و حماسه در اشعار آتشی، همچنان که در اشعار شاملو همدوش یکدیگر پیش می روند، قرار گرفته است. او در حماسه بیشتر همان درون مایه ای را می پروراند که با زبانی تصویری و حماسی انعکاس می یابد. شعر خنجرها از بهترین سروده های آتشی و یکی از مظاهر موفقیت در شعر نو فارسی به شمار می رود زیرا فضای پهلوانی و روح سلحشوری بر سراسر شعر حاکم است:
اسب سفید وحشی، سیلاب دره ها/ بسیار صخره وار که غلطیده بر نشیب/ رم داده پرشکوه گوزنان
از نسل شاگردان نیما
آتشی از آخرین بازمانده گان گروهی بود که شاگردان بلاواسطهی نیمای بزرگ محسوب میشدند. در کنار زنده یادانی چون مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو، آتشی با نیما حشرو نشر بسیار داشت و در گسترش اوزان نیمایی وافزودن ابزارهای شعرنو نقش بزرگی ایفاکرد.
زندگی شاعرانهی او را شاید بتوان به دو دوره تقسیم کرد. در دوره شش ساله اول که ازچاپ نخستین اشعار او در نشریات(۱۳۳۳) تا چاپ اولین دفتر شعر او(آهنگدیگر-۱۳۳۹) به درازا کشید، آتشی بواسطه دلبستگی شدیدش به زنده گی ایلیاتی و غیر شهری، از استعاره ها، تمثیلها و مضامین ویژهای استفاده میکند که عمدتا با دریا، خلیج، کوه، دشت و بیابان، بیشه و علف، درخت و کلبه، پرچین واسب، درندگان و پرندگان و نظایر آنها سروکار دارند و زندگی شهری را سرزنش و تحقیر میکنند.
در این دوره، آتشی از اصطلاحات محلی نیز وام بسیار میگیرد. “اسب سفید وحشی/ بر آخور ایستاده گرانسر/ اندیشناک سینهی مفلوک دشت هاست/ اندوهناک قلعهی خورشید سوخته است/ با سر…”/ و یا/ “آمدهام از گرد راه گرم و عرق ریز/ سوخته پیشانیم زتابش خورشید/ مرکب آشفته یال خانه شناسم/ سم به زمین میزند که: در بگشایید/ آمدهام تا به/ پای دوست بریزم/ بسته به ترکم شکار کبک و کبوتر…”/ و یا/ “این روح سوگوار جنوبی/ بالای ابرها هم/ ما را رها نمیکند/ در ابر نیز دریا میبینددر دریا مرگ…”
ازدواج
آتشی دوبار ازدواج کرد و هر دو به جدایی کشید. همسر اول و دخترش از آن ازدواج، که وکیل است، مقیم امریکا هستند. مانلی پسر آتشی، در جوانی انسفالیت گرفت و در نوزده سالگی درگذشت. آتشی گفته است که اصرارش در نرفتن از ایران، سبب این جدایی شد.
درگذشت
منوچهر آتشی ۲۹ آبان ۱۳۸۴ ه.ش بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده شد. وی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.
منوچهر آتشی شاعر اقلیمی معاصر ایران زمین
مدرنیسم در عرصه ادبیات به نظام زیباشناسانه گفته میشود که شامل گسست کامل از سنتهای هنری و فرهنگی است و در حوزههای گوناگون فلسفه، جامعهشناسی، علومسیاسی و… کاربرد گستردهای دارد. در ایران هر چند شعر نو با نیما آغاز میشود اما مکتب مدرنیسم از دهه ۴۰ و با آغاز تحولات اجتماعی و مدرنیزاسیون کردن جامعه، تاثیرات خود را در ادبیات نشان داد و شعر مُدرن با ویژگیهایی همچون نسبینگری، فردگرایی، تعهدگریزی، گرایش به نثر، تصویرگرایی و… از این دوره شروع شد.
عمده تحول این مکتب ترجیح احساس بر عقل، گرایش به طبیعت، حس ناسیونالیستی به کشور و همچنین پرداختن به عواطفی چون عشق، اندوه، حسرت و طبیعت گرایی بود. در اینمیان می توان به منوچهر آتشی شاعر اقلیمی اهل جنوب اشاره کرد که گرایش به مکتب رمانتیک جلوه خاصی به شعرهای او داده است. وی با استفاده نمادین از عناصر و پدیدههای اقلیمی افکار، عقاید و عواطف خود را بیان میکند و به نقل و نقد مسایل اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش میپردازد. علاقه آتشی به محیط زندگی خود باعث شد که بیشتر شاعران او را شاعر جنوب، بندر و لنگرگاه بنامند.
منوچهر آتشی شاعر اقلیمی معاصر ایران است که در منطقه بوشکان بوشهر چشم به جهان گشود. او درباره زندگیش می گوید: تا دوره دبیرستان در بوشهر بودم. دبیرستان ما پس از دارالفنون، دومین دبیرستان ایران بود. این دبیرستان، مانند یک دانشکده بود. در آنجا زبان های روسی، فرانسه و انگلیسی تدریس می شد. من شعرهایم را در روزنامههای دیواری و بعدها در مجلات محلی منتشر می کردم.
او پنج دهه شعر گفت و آثارش همیشه مـشوق جـوانها و دوسـتداران شعر بود. مقدمههای زیادی بر کتابها نوشت که در کمتر شاعری میتوان سراغ گرفت. از مهمترین آثار او مجموعه شعر آهنگ دیگر و آواز خاک است. توجه آتشی به محل زندگی خـود و زیبایی جلوههای طبیعت، احساسات پاک و صادقانهاش باعث شد که یک شاعر نـوگرای رمانتیسم به شمار آید. آتشی با خواندن اشعار فریدون توللی نگرشی رمانتیک به طبیعت و اشیا یافت؛ رومانتیسیسمی نزدیک به نظر بدبینانه نسبت به جهان که در فضای احساسی و عاطفی نفس می کشد.
طبیعت از بارزترین ویژگی شعرهای آتشی محسوب می شود که در واقع تلفیقی از طبیعت سبز و وحشی است و اشارات زیبایی به گلها، گیاهان، درختان و حیواناتی چـون، گرگ، آهو، پلنگ و اسب دارد. البته آتشی اعتقاد دارد که محیط زندگی و روح کودکانه او در خلق این آثار زیبا و ماندگار تأثیر بسزایی داشته است.
توصیفات و تصویرگریهای آتشی از طبیعت وحشی به قدری موثر و تأثیر گذار است که خواننده میتواند بـا خواندن هر بیت از آن صحنه توصیف شده را در ذهن خود مـجسم کند.
آن تشنه جوان / از بوی ما رمیده، آهوی بدگمان / شاید هنوز / با گردن سفید بلندش بر تپۀ غروب / نزدیک «یورت» خلوت ما ایستاده است / شاید هنوز / شامه سپرده است به بوهای ناشناس / و گوش داده است به اصوات دوردسـت
شاعر رمانتیکِ طبیعتگرا از رویای دشتهایی سخن میگوید که به خاطر فصل پاییز، زرد و عور شدهاند و از آنجا آوازی بـه جز آوای زاغها شنیده نمیشود و از کشاورزانی سخن میگوید که در حال شخم زدن زمین و کشت وکار هستند.
رویای دشت پر شده از هـر چـه بـودنی است / از برگریز پاییز، آوای زاغها / از بازوان قهوهای و لخت باغها / از بارش پیاپی و گلناک شخمها
مجموعه فَراقی از بهترین شعرهای عاشقانه آتشی به شمار می رود و شاعر در آن از خواهشهای عاشقانه سخن میگوید و در پی وصال معشوق است تا وجودشان را که چون سایههای تنهایی هستند با پیوستن به هم به تکامل برسانند؛ این گونه شعرها که در آن از خواهشهای جسمانی سخن گفته میشود، شعرهای «اورتیک» می نامند که بخشی از شعرهای شاعران رمـانتیسم را بـه خود اختصاص می دهد.
نیمی لبخندت را دارم نیمی دهانت را میخواهم و تمامی قلبت را / و سایهای فرو خواهم انداخت / تا کامل کند تندیس بی قرار تنهاییات را
پس از چندی او با اشعار نیما یوشیج، شاملو و اخوان آشنا شد و راز و رمز نوآوری نیما را دریافت و با سرودن قطعه های پیمان ها، بوسهها و خنجرها به اسلوب ویژه خود می رسد. آتشی سفرهایی به تایلند، انگلیس و آمریکا داشت و در برخی از آن سفرها، برای هم میهنان مقیم آنجا شعرخوانی کرد. او با ادبیات جهان بسیار مأنوس بود و با توجه به تسلط کـاملش بـه زبان اصلی بسیاری از کتابهای ادبی و هنری جهان را خوانده و توشهها اندوخته بود که مؤید این گفتار، ترجمههای کم نظیر اوست.
آتشی، جهانی میاندیشید و میسرود و هیچگاه ذهن، ضمیر و شعرش را محدود و محصور نمیکرد. در شعر آتشی عشق به گونهای سرشار از اخلاص و مملو از لطافت در جریان است، او با آوردن مقدمهها و بهانههای گوناگون بـه ستایش عـشق میپردازد اما همواره در شعرهایش به نقل و نقد مسایل اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش نیز توجه دارد. او درباره فعالیتهای خود می گوید: من با این سن ام هیچ کتابی نیست که در حوزه فعالیتام ناخوانده مانده باشد، اگر افرادی که به شعر علاقهمند هستند و حس میکنند قریحه شعری دارند به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن کاری عبث و بیهوده است.
آتشی با توجه به اقامت طولانی در تهران، شیراز و بوشهر و با وجود آشنا شدن با مشکلات زندگی و تحولات دنیای جدید، باز شاعری محلی و بومی و با نظرگاهی رمانتیک باقی می ماند. به طوری که وقتی می خواهد، جهان جدید و دگرگونی های آن را بیان کند، تصاویر اشعارش ساده، احساسی و رمانتیک از کار در می آید که به هیچ وجه پیچیدگی و چندساحتی دنیای مدرن را نشان نمی دهد.
جواد مجابی شاعر و نویسنده درباره جایگاه منوچهر آتشی در شعر معاصر می گوید: آتشی یکی از چند تن شاعر بزرگ نیمایی است که هم تاثیر فراوانی روی ادبیات نو ایران گذاشته هم اینکه خودش به قله های رفیع و دست نیافتنی تخیل و تعمق امروزی رسیده. شعرهای آتشی شعرهای نامنتظر بود، حتی برای شاعران. من معتقدم آتشی با شعر معاصر ایران چنان گره خورده که همواره با شعر پیشتاز ایران قرین خواهد بود.
شعر ظهور مشهور به «عبدوی جط» یکی از ماندگارترین اشعار آتشی به شمار می رود. عبدو در این شعر، نماد هر آزادیخواه و مبارزی محسوب می شود کـه در جهت تحقق عدل و داد میکوشد و سرانجام جانش را فدا میکند. مهمترین ویژگی این شعر اقلیمی و ایلیاتی بودن واژگان و مضامین آن است.
گرایشی از این دست در اشعار نخستین نیما نیز بود و آتشی این گرایش را در عین آنکه در نهاد و پرورش وی نیز رسوخ داشته از او گرفته است با این تفاوت که نیما از ساده مردِکوه نشینِ مازندرانی دیگر قهرمانی نمی سازد و به سادگی می گوید من از دونانِ شهری نیستم و خاطرِ پردردِ کوهستانی ام. شاعران رمانتیک از جمله آتشی که گرایش واقع گرایانه و اجتماعی نیز دارند با ماهیت اجتماعی دستگاههای ماشینی که زندگی امروزه را بسیار بغرنج و دشوار کرده است به ظاهر مخالفت دارند.
مروری بر آثار و اندیشه ها
منوچهر آتشی یکی از فعالان و ستون های اصلی ادبیات فارسی است. او شاعری بلند مرتبه و همچنین پژوهشگری برجسته است.او علاوه بر فعالیت های ادبی خویش ، دستی هم بر ترجمه دارد و در این کار یکی از خبرگان است.منوچهر آتشی بیش از هر قالب ادبی ، به شعر پرداخته است.فرم اشعار او ، به نیما یوشیج بسیار نزدیک است.او به جد آخرین فردی است که به طور بسیار وفادارانه سبک نیما را دنبال می کند.
اما از سوی دیگر ، محتوای آثار آتشی بیش از هر چیزی باعث شهرت و ماندگاری او در دنیای ادبیات شده است.منوچهر آتشی شاعر روستاست. عمده ی اشعار او به موضوعاتی در باب روستا و اتفاقاتی که در آن جاری است می پردازد. او به زندگی روستایی در اشعار او خود نیز بسیار پرداخته است.
نگاه روستایی گری ، چیزی است که آتشی همیشه به دنبال آن بوده است ، از نکاه او ریشه ی فرهنگ و مدنیت نیز حتی از دل روستا نشات گرفته است و روستا در طول تاریخ همیشه دچار یک نادیده انگاری بوده است.دیگر نقشی که منوچهر آتشی در باب زندگی روستاییان به آن اشاره دارد ، اشاره به این مبحث است که روستاییان همیشه مبدا تحولات بزرگ در طول تاریخ بوده اند، از جمله بسیاری از شورش ها ، انقلاب ها و خیزش های اجتماعی همگی از دل روستا نشات گرفته شده اند.
زندگی روستاییان از قبیل مشکلات ، ویژگی های اخلاقی و … در آثار او متجلی است. از دیگر مباحثی که می توان در باب ارزش و جایگاه منوچهر آتشی مطرح نمود ، ترجمه های وی است. وی از مترجمان بزرگ در حوزه ی ادبیات است.
در زیر شعری از اشعار برجسته ی منوچهر آتشی را با هم مرور می کنیم :
من اگرچه دیو سنگ فرسوده ام
در گذر گردبادهای ماسه
تو اما
آن شعبده باز بی رنگ و حجمی
که از هفت لایه ی دیوار چین عبور می کنی
تا پرتو گرمی از حس
بر تاریکی های من بتابانی
و برزبان سوخته ام شعرهای شبنمی فراخوانی
من اگرچه دیو سنگی فرسوده ام
در سینه چیزی دارم که از حرارت حضور تو یاقوت شده است
این است که
از پشت هفت کوه سیاه
می بینمت که به سمت من می ایی
و همچنان عقیق می سایی در کوره ی نگاه
ازجان من و آن تکه ی پنهانم
از این شاعر چهارده دفتر شعر در طول سالهای ۱۳۳۹ ه.ش تا ۱۳۸۰ ه.ش، همچنین تعدادی مقاله و ترجمه باقی مانده است.
مجموعههای شعر:
- «آهنگ دیگر» ۱۳۳۸ ه.ش
- «آواز خاک» ۱۳۴۶ ه.ش
- «دیدار در فلق» ۱۳۴۸ ه.ش
- «بر انتهای آغاز» ۱۳۵۰ ه.ش
- «گزینه اشعار» ۱۳۶۵ ه.ش
- «وصف گل سوری» ۱۳۷۰ ه.ش
- «گندم و گیلاس» ۱۳۷۱ ه.ش
- «زیباتر از شکل قدیم جهان» ۱۳۷۶ ه.ش
- «چه تلخ است این سیب» ۱۳۷۸ ه.ش
- «خلیج و خزر» ۱۳۸۰ ه.ش
- «باران برگ زوق: دفتر غزلها» ۱۳۸۰ ه.ش
- «اتفاق آخر» ۱۳۸۰ ه.ش
- «حادثه در بامداد» ۱۳۸۰ ه.ش
- «ریشههای شب» ۱۳۸۴ ه.ش
- «غزل غزلهای سورنا» ۱۳۸۴ ه.ش
- «بازگشت به درون سنگ»۱۳۸۶ ه.ش
ترجمه:
- «دلاله» اثر «تورنتون وایلدر»
- «لنین» اثر «مایاکوفسکی»
- «فونتامارا» اثر «ایناتسیو سیلونه»
- «جزیرهٔ دلفینهای آبیرنگ» اثر «اسکات اودل»
- «مهاجران» اثر «زیگموند لاوین»
مقالات:
- خاموشی منوچهر آتشی
- منوچهر آتشی و اشعارش
- چند خاطره از منوچهر آتشی
- منوچهر آتشی: آتشی، در پرتو خیال زیباتر میشود
- بررسی نوستالژی در شعر منوچهر آتشی
- آشنایی زدایی در شعر منوچهر آتشی
- غم غربت در اشعار منوچهر آتشی
- هویت بومی در شعر منوچهر آتشی
- بررسی توازن آوایی در اشعار منوچهر آتشی
- رویکردی به مدرنیته در شعر منوچهر آتشی
- رویکرد باستانگرایی در آثار منوچهر آتشی
- شعر منوچهر آتشی و جایگاه اسطوره در آن
- بررسی برخی مولفههای پسامدرن در اشعار منوچهر آتشی
- مقایسه تطبیقی کارکرد اسطوره در شعر خلیل حاوی و منوچهر آتشی
- ایستادن به اتفاق عصای سلیمان
- بررسی یکی از مولفههای نوستالژیک دوری از معشوق در برخی از اشعار منوچهر آتشی
جوایز و افتخارات:
- انتخاب بعنوان چهره ماندگار در سال ۱۳۸۴ ه.ش
کتاب:
- «ارغوانی از بوسه (گزیدهٔ اشعار منوچهر آتشی)»، شعله آتشی، بامداد نو، ۱۳۹۶ ه.ش
- «بر مدار اندیشه و زبان (سیر دگرگونی زبان و اندیشه از اشعار منوچهر آتشی)»، منصوره صبحنمایان، حله، ۱۳۹۷ ه.ش
- «پلنگ درّه دیزاشکن (زندگی و شعر منوچهر آتشی)»، فرخ تمیمی، نشر ثالث، چاپ اول ۱۳۷۸، چاپ دوم ۱۳۸۵ ه.ش
- «تحلیل اشعار و سبک شعری منوچهر آتشی»، بتول شیردل، چشمانداز قطب، ۱۳۹۷ ه.ش
- «خندهٔ تلخ سیب»، فاطمه حاجیرحیمی، ارمغان، ۱۳۹۴ ه.ش
- «دانشنامه زبان و ادب فارسی (ذیل منوچهر آتشی)»، اسماعیل سعادت، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۷ ه.ش
- «شعر منوچهر آتشی از نظر زبانی و ادبی با تکیه بر نظریهٔ صورتگرایی»، لیلا مرادی، دانشگاه آزاد اسلامی، مرکز انتشارات علمی، ۱۳۸۹ ه.ش
- «گزینه اشعار منوچهر آتشی»، مروارید، ۱۳۶۵ ه.ش