معرفی کتاب «خانواده مالاولیا»؛ برای علاقهمندان به ادبیات ایتالیا
کتاب «خاندان مالاولیا» نوشته جووانی ورگا که اولین بار در سال ۱۸۸۱ منتشر شد، یکی از برترین آثار ادبیات ایتالیایی بهشمار میآید. این رمان با نگاهی عمیق و تأثیرگذار به مبارزات انسانی، ارزشهای جامعه و سختیهای زندگی پرداخته و شاهکاری از واقعگرایی به حساب میآید. «خاندان مالاولیا» نخستین کتاب از پروژه ناتمام ورگا به نام چرخه شکستخوردگان بود، که قصد داشت نبرد بیرحمانه انسانها برای بقا در طبقات مختلف اجتماعی، از فقیران تا بورژوازی، را به تصویر بکشد. آنچه «خاندان مالاولیا» را به اثری ماندگار تبدیل میکند، ترسیم چرخه ناگسستنی فقر، فشارهای اجتماعی و امید انسان به زندگی بهتر است.
درباره جووانی ورگا؛ نویسنده کتاب «خاندان مالاولیا»
جووانی کارملو ورگا دی فونتانابیانکا، در ۲ سپتامبر ۱۸۴۰ در کاتانیای سیسیل، متولد شد و یکی از مهمترین شخصیتهای ادبی ایتالیا و پیشگام جنبش وریسمو (واقعگرایی) شناخته میشود. او به دلیل توانایی بینظیرش در به تصویر کشیدن زندگی در روستاهای سیسیل و تمرکز بر واقعیتهای تلخ زندگی طبقات پایین جامعه شهرت یافت. دوران ادبی او که چندین دهه به طول انجامید، آثاری به وجود آورد که همچنان کتابهای شاهکار ادبیات ایتالیا محسوب میشوند. تکنیکهای روایی نوآورانه ورگا و درک عمیق او از طبیعت انسانی، او را به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن نوزدهم تبدیل کرد.
زندگی اولیه و تحصیلات
جووانی ورگا، نخستین فرزند جووانی باتیستا کاتالانو ورگا و کاترینا دی مائورو بود؛ خانوادهای که از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالایی در کاتانیا برخوردار بودند. ورگا در یک خانواده مرفه بزرگ شد، شرایطی که با شخصیتها و فضاهایی که بعدها در رمانهایش به تصویر کشید، تفاوت چشمگیری داشت. با وجود این رفاه نسبی، ورگا تصمیم گرفت تا دوران ادبی خود را به بررسی مبارزات طبقه کشاورز سیسیلی و نبرد آنها برای بقا در دنیای بیرحم اختصاص دهد.
ورگا از سنین نوجوانی به نوشتن روی آورد و در ۱۶ سالگی نخستین رمان خود به نام عشق و میهن را به پایان رساند. هرچند سالها طول کشید تا آثارش مورد توجه قرار گیرد. او در دانشگاه کاتانیا به تحصیل حقوق پرداخت، اما علاقهاش به نویسندگی باعث شد تحصیلات را رها کند. او در سالهای ۱۸۶۱ و ۱۸۶۲ به جای تمرکز بر تحصیلات، پولی را که برای دانشگاه در اختیار داشت، صرف انتشار خودخواسته رمان کاربوناری کوهستان کرد. این رمان تاریخی تحت تاثیر فضای سیاسی دوران ریسورجیمِنتو، جنبشی برای اتحاد ایتالیا، نوشته شده است.
آثار اولیه و گذار به واقعگرایی
نخستین آثار ورگا هنوز در سبک واقعگراییای که بعدها به شهرت او انجامید، جای نمیگرفت. این رمانهای اولیه بیشتر به سنتهای رمانتیک و احساساتی که در آن زمان محبوب بود، پایبند بودند.
ورگا در فاصله سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۸۶۴ در گارد ملی خدمت کرد. در این سالها، ایتالیا دستخوش تغییرات سیاسی عمدهای بود و تجربههای او در دوران ریسورجیمِنتو به شکلگیری دیدگاه او کمک کرد. پس از این دوره، او به فلورانس رفت و در صحنههای فرهنگی و فکری پر جنب و جوش این شهر غرق شد. در این زمان، در سال ۱۸۶۹، او رمان «داستان یک کاکل سیاه» را منتشر کرد که نخستین موفقیت جدی او به عنوان یک نویسنده بود. اگرچه این رمان همچنان آثار رمانتیسم را در خود داشت، اما مقدمهای بود بر آثار واقعگرایانهتر او در آینده.
میلان و اوج دوران حرفهای
در سال ۱۸۷۲، ورگا به میلان، پایتخت اقتصادی و فرهنگی ایتالیا، نقل مکان کرد. این تغییر محل اقامت برای تحول سبک ادبی او بسیار حیاتی بود. میلان خانه ناشران بزرگ، روزنامهها و محافل روشنفکری بود که ورگا را به سوی جنبش وریسمو (واقعگرایی) سوق داد. در این دوره، او به نوشتن درباره زندگی مردم عادی، به ویژه روستاییان فقیر پرداخت.
در این زمان، ورگا با چهرههای ادبی تأثیرگذاری چون لوئیجی کاپوانا آشنا شد که در علاقه او به واقعگرایی شریک بودند. این دوره از زندگی ورگا با انتشار مجموعه داستانهای زندگی در مزارع (۱۸۸۰) همراه بود. برخی از معروفترین داستانهای این مجموعه شامل گرگ و شوالیه روستایی میباشد. شوالیه روستایی بعدها برای صحنه تئاتر اقتباس شد و الهامبخش چندین اثر اپرایی شد که مشهورترین آنها اپرای پیِترو ماسکانی است.
تصویر واقعگرایانه ورگا از سختیهای زندگی کشاورزان سیسیلی بیسابقه بود. سبک او با بیطرفی نسبت به شخصیتهایش مشخص میشود، به گونهای که اجازه میدهد داستانها بدون دخالت نویسنده پیش بروند. این روش که او آن را غیرشخصیبودن (impersonalità) مینامید، به آثار او حس عینیت میبخشید و با ایدههای علمی و پوزیتیویستی که در فلورانس و میلان با آنها آشنا شده بود، همخوانی داشت.
چرخه شکست خوردگان و آثار مهم
یکی از بلندپروازانهترین پروژههای ورگا، چرخه شکستخوردگان بود؛ مجموعهای از پنج رمان که به قصد ترسیم مبارزات طبقات مختلف اجتماعی در ایتالیا و شکست نهایی آنها نوشته شد. اما او تنها موفق به نوشتن دو رمان از این مجموعه شد: «خاندان مالاولیا» (۱۸۸۱) و «مسترو-دون جزوالدو» (۱۸۸۹).
«خاندان مالاولیا» معروفترین اثر ورگا است که داستان یک خانواده ماهیگیر فقیر سیسیلی و مبارزات آنها در برابر فقر، از دست دادن و فشارهای اجتماعی را روایت میکند. این رمان بازتابی تأثیرگذار از واقعیتهای تلخ زندگی روستایی شناخته میشود و همچنان یکی از مهمترین آثار ادبیات ایتالیا به شمار میآید.
رمان مسترو-دون جزوالدو، دومین کتاب این مجموعه، داستان مردی ثروتمند را روایت میکند که از طبقه پایین جامعه برخاسته است، اما در نهایت به دلیل تناقضات بین آرزوهای اجتماعیاش و ارزشهای سنتی، محکوم به شکست میشود. این رمان نیز یکی از شاهکارهای ورگا و نمونه برجستهای از جنبش وریسمو شناخته میشود.
سالهای پایانی و میراث
در سال ۱۸۹۴، پس از کسب موفقیتهای ادبی گسترده، ورگا به زادگاه خود کاتانیا بازگشت. او باقی عمرش را به دور از محافل ادبی میلان و فلورانس، به زندگی آرامی در خانهای که در آن متولد شده بود، سپری کرد. این خانه اکنون به موزهی جووانی ورگا تبدیل شده و به یادگارهای شخصی او، از جمله مجموعه بزرگی از کتابها، اختصاص یافته است.
ورگا در سال ۱۹۲۰ به عنوان سناتور پادشاهی ایتالیا منصوب شد؛ تقدیری که نشاندهنده تأثیر گسترده او بر فرهنگ و ادبیات ایتالیا بود. او در ۲۷ ژانویه ۱۹۲۲ در اثر سکته مغزی درگذشت.
آثار ورگا فراتر از ایتالیا نیز تأثیرگذار بودهاند. برخی از رمانهای او، به ویژه «خاندان مالاولیا» و شوالیه روستایی، بارها برای تئاتر و سینما اقتباس شدهاند. رئالیسم او الهامبخش نسلهای بعدی نویسندگان و فیلمسازان، به ویژه آنهایی که در جنبش نئورئالیسم ایتالیایی فعالیت میکردند، بوده است.
درباره رمان «خاندان مالاولیا»
ورگا پس از موفقیت داستان کوتاه ندا در سال ۱۸۷۴، که زندگی زنی فقیر در سیسیل را روایت میکرد، تصمیم گرفت داستانی بزرگتر درباره خانوادهای ماهیگیر بنویسد. در ابتدا هدف او نوشتن طرحی ساده از زندگی دریانوردان بود، اما این ایده به مرور زمان به داستانی گستردهتر و پیچیدهتر تبدیل شد. پس از شش سال تلاش، کتاب «خاندان مالاولیا» به نگارش درآمد، داستانی از مبارزات یک خانواده کارگری در روستای کوچک آچیترتزا در سیسیل.
ورگا با این رمان قصد نداشت صرفا سختیهای زندگی روستایی را به تصویر بکشد، بلکه این اثر آغازگر پروژه بلندپروازانه او بود که قرار بود به بررسی وضعیت طبقات اجتماعی مختلف ایتالیا بپردازد. اما تنها موفق به نوشتن دو رمان از پنج رمان برنامهریزی شده این پروژه شد، «خاندان مالاولیا» اثری عظیم از رئالیسم ادبی شناخته میشود.
خلاصه داستان «خاندان مالاولیا»
در مرکز «خاندان مالاولیا» خانواده توسکانو قرار دارد که با نام طعنهآمیز «مالاولیا» به معنای تنبلها شناخته میشوند. اما برخلاف این نام، آنها بهشدت تلاش میکنند تا از طریق قایق ماهیگیری کوچکشان به نام لا پرویدنتسا زندگی خود را تامین کنند. این خانواده در خانهای ساده در روستای آچیترتزا زندگی میکنند. پدرسالار خانواده، پادِرون آنتونی، مردی خردمند و سختکوش است که به ارزشهای سنتی مانند کار سخت، وحدت خانوادگی و شرافت پایبند است.
با فراخوان آنتونی، نوه بزرگ خانواده، به خدمت سربازی، پادِرون آنتونی مجبور به سرمایهگذاری خطرناکی روی محمولهای بزرگ از لوبیا میشود تا درآمد از دست رفته را جبران کند. اما زمانی که پدر خانواده، باستیناتزو، در دریا غرق و محموله لوبیا در طوفان نابود میشود، زنجیرهای از بدبختیها برای این خانواده آغاز میشود.
بررسی رمان «خاندان مالاولیا»
تم اصلی «خاندان مالاولیا» نبرد بیامان برای بقا در دنیایی بیرحم است. ورگا، سیسیلی را به تصویر میکشد که در آن زندگی مردم به دست دریا و نیروهای طبیعت شکل میگیرد. اهالی روستای آچیترتزا در جهانی سرشار از سنتهای محکم زندگی میکنند، جایی که ارزش شخصی با میزان سختکوشی و وفاداری به خانواده سنجیده میشود. پادِرون نماینده دنیای قدیمی است؛ دنیایی که در آن افراد باید به سرنوشت خود تسلیم شوند و سهم خود از زندگی را بپذیرند.
در کنار این، ورگا تغییرات اجتماعی را نیز بررسی میکند؛ دنیای مدرن و پیشرفت، سنتهای قدیمی را تهدید میکند. آنتونی نماینده نسل جدیدی است که آرزوهای بیشتری در سر دارند اما ناتوانی او در سازگاری با ارزشهای روستایی پس از بازگشت از خارج از آچیترتزا، یکی از تضادهای اصلی داستان را شکل میدهد. سقوط او، نقدی است بر جاهطلبیها و تلاشهای نافرجام برای فرار از طبقه اجتماعی خود.
سرنوشت و تقدیر بیرحم نیز یکی دیگر از تمهای اصلی رمان است. بدبختیهای خانواده نه ناشی از اشتباهات اخلاقی، بلکه نتیجه شرایط خارج از کنترل آنهاست. غرق شدن باستیناتزو، مرگ لوکا در جنگ و بیماری که باعث مرگ ماروتزا میشود، همه نشاندهنده قدرت بیرحم سرنوشت است.
در نهایت، نمادهای قدرتمندی در داستان وجود دارد. قایق خانواده، نمادی از امید و ایمان به آینده است. نام آن به معنای مشیت الهی، اشاره به امیدواری به لطف خداوند دارد. اما وقتی قایق آسیب میبیند و در نهایت فروخته میشود، این فروش نمادی از پایان آرزوهای خانواده برای آیندهای بهتر است.
ورگا از سبک واقعگرایانهای که به آن وریزمو میگویند، بهره میبرد. او زندگی روستای آچیترتزا را با جزییات دقیق و بدون هیچگونه ایدهآلسازی از زندگی روستایی نشان میدهد. یکی از ویژگیهای قابل توجه ورگا، تکنیک او در استفاده از بیطرفی است، که در آن راوی از قضاوت اخلاقی یا احساسات شخصیتها فاصله میگیرد.
کتاب «خاندان مالاولیا» اثری است که به زیبایی و با صداقت، رنج و استقامت انسانی را به تصویر میکشد. این رمان نه تنها داستان سقوط یک خانواده سیسیلی است، بلکه نگاهی عمیق به وضعیت انسانی دارد؛ به فداکاریهایی که برای عزیزانمان میکنیم و شکنندگی امید در دنیایی که نسبت به همه چیز، علیالخصوص شوربختیهای ما بیتفاوت به نظر میرسد.
منبع: دیجی کالا مگ