نقد کتاب «ملکوت» بهرام صادقی؛ تقابل مرگ با زندگی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
کتاب ملکوت

کتاب «ملکوت» بهرام صادقی، داستانی است که در دل خود دنیای پیچیده و تاریک انسان را بازتاب می‌دهد. رمان، سفر درونی یک مرد است، مردی که در میان افکار و احساساتش غرق می‌شود و از کشمکش‌های روحی‌اش راهی به بیرون نمی‌یابد. «ملکوت»، بیشتر از آنکه داستانی باشد از آنچه که اتفاق می‌افتد، روایت جستجوهای ذهنی و فلسفی است. شخصیت‌های آن، در جستجوی حقیقتی هستند که شاید هیچ‌گاه به آن نرسند و در این راه خود را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهند که هرکدام به نوعی بازتابی از معضلات بشری است: مفاهیم مرگ، گناه، رستگاری، فساد و به تبع آن، سوالی همیشگی که چه معنایی در آن سوی زندگی نهفته است.

درباره بهرام صادقی

بهرام صادقی (۱۵ دی ۱۳۱۵ – ۱۲ آذر ۱۳۶۳) نویسنده و پزشک ایرانی، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های حلقه ادبی «جنگ اصفهان» بود. او در نجف‌آباد به دنیا آمد و پس از تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه تهران، در کنار طبابت، نویسندگی را دنبال کرد. داستان‌های کوتاه صادقی، به ویژه در دوران دهه ۳۰ و ۴۰، در مجله‌ها و نشریات معتبر منتشر شدند و شهرت زیادی کسب کردند. معروف‌ترین اثر او رمان کوتاه «ملکوت» است که به موضوعات فلسفی و تاریک مانند مرگ، فساد و نابودی پرداخته است. صادقی در سال ۱۳۶۳ بر اثر ایست قلبی ناشی از مصرف مواد مخدر در ۴۸ سالگی درگذشت. آثارش تأثیر عمیقی بر ادبیات مدرن ایران گذاشت و همچنان خوانده می‌شود.

پرفروش‌ترین رمان‌های ایرانی که همه باید بخوانند

خلاصه کتاب «ملکوت»

در داستان «ملکوت»، یکی از کتاب‌های ایرانی که باید بخوانید، م.ل، مردی ثروتمند و بیوه، با کشف اینکه پسرش تحت تأثیر یک فیلسوف ناشناس قرار گرفته و از زندگی عادی فاصله گرفته، تلاش می‌کند او را به زندگی بازگرداند. اما پس از شکست در این تلاش، دست به اقدامی بی‌رحمانه می‌زند. در ادامه، م.ل به دنبال فیلسوف می‌رود و در سفری به شهری جدید، به درمانگاه دکتر حاتم می‌رسد.

نقد و بررسی کتاب «ملکوت»

کتاب ملکوت بهرام صادقی

کتاب «ملکوت» بهرام صادقی در مقام حکایتی از جنس ادبیات سورئالیستی، جهان‌بینی انسان ایرانی را به طرز دیوانه‌واری تشریح کرده و بازنمایی می‌کند؛ چنان که گویی هر واژه و جمله با چاقوی جراحی افکار و امیال نهفته را بیرون می‌کشد و روی میز کالبدشکافی می‌گذارد.

داستان با روایتی محیرالعقول از یک بیماری مرموز آغاز می‌شود و نه تنها شکلی از قصه‌گویی فراتر از عرف و انتظار را نوید می‌دهد، بلکه شما را در بازی ذهنیِ «حقیقت و خیال» گیر می‌اندازد. بهرام صادقی با به کارگیری موتیف‌های سمبولیک و تمثیلی که از بدیهیات زندگی ایرانی می‌آید، جهان «ملکوت» را به فضایی تئاترگونه بدل می‌کند؛ تئاتری که بازیگرانش به طور بی‌امانی در ورطه‌ی فروپاشی هویتی دست و پا می‌زنند.

نثر و زبان؛ شعبده‌بازی با کلمات

صادقی در «ملکوت» به شکلی کم‌نظیر، زبان را ابزار هولناک نمایش تراژدی انسان قرار می‌دهد. نثر او پر از کنایه‌های پیچیده و لحنش سرشار از ایهام است، گویی نویسنده تمام صحنه‌ها را در رؤیایی مشترک با مخاطب می‌سازد و بعد با لذت خاصی تارهای آن رؤیا را در دستانش می‌پیچاند و گره می‌زند. هر عبارت همچون نت موسیقی یا به عبارتی دقیق‌تر، مانند ضربه‌های چکش بر میخ‌های تابوت بی‌تفاوتی است که به آرامی مخاطب را از جای امنش بیرون می‌کشد.

شخصیت‌‌پردازی

اگر شخصیت‌های داستانی را قهرمانانی در جست‌وجوی معنا بدانیم، «ملکوت» جایی است که این جست‌وجو به فاجعه‌ای عمیق‌ بدل می‌شود. شخصیت‌هایی چون دکتر حاتم، در عین حال که نمودهای آشکاری از تیپ‌های اجتماعی هستند، همچون اشباحی بی‌قرار به نظر می‌رسند که هر لحظه آماده‌اند تا از دل لایه‌های نازک واقعیت به کابوس‌های پنهان فروروند. صادقی به جای ساخت شخصیت‌های کامل و فردیت‌یافته، تیپ‌هایی می‌سازد که زهر بحران‌های اجتماعی و فردی را همزمان در رگ‌های مخاطب تزریق می‌کنند.

فضاسازی رمان «ملکوت»

صادقی در این اثر، فضایی ایجاد می‌کند که انگار مرز میان رویا و کابوس است. شهر و خانه‌های رمزآلود، آدم‌هایی که گویی در چرخ‌دنده‌های ماشینی بی‌روح گیر کرده‌اند؛ همه در خدمت نمایش نوعی وضعیت آخرالزمانی است که شاید استعاره‌ای از وضعیت انسان ایرانی در تمام قرون و اعصار باشد؛ انسانی که همیشه بین امید و یأس، بین تغییر و رکود و بین زیستن و فناشدن معلق بوده است.

روایت و ساختار؛ شطرنجی در میدان هرج و مرج

ملکوت از آن دست روایت‌هاست که نه به یک خط داستانی متعارف پایبند است و نه حتی تلاشی برای حفظ انسجام ظاهری می‌کند. هر صحنه و جمله، مثل حرکتی در بازی شطرنج است که نه به سوی مات کردن رقیب، بلکه به سوی فروریزی کلی قواعد پیش می‌رود.

«ملکوت» را بخوانیم یا نخوانیم؟

«ملکوت» یک سفر درونی به درک‌های نوین از عالم و آدم است. و این سفر، نه به مقصد می‌رسد و نه به پایان، بلکه به نوعی، خود «پایانی» است که همگان در آن گرفتارند. در واقع این رمان به جای ارائه پاسخ، مخاطب را با حجمی از سوالات و معماهای تلخ رها می‌کند. اما در مقابل این اثر پیچیده و گاه مرموز، به شما چیزی می‌دهد که تنها با خواندنش می‌توانید درک کنید: فرصتی برای مواجهه با آنچه که در عمق وجودتان نهفته است. اگر آماده‌اید که با سوالات بی‌پاسخ روبه‌رو شوید، این کتاب ارزش خواندن دارد.

کتاب ملکوت اثر بهرام صادقی انتشارات نیلوفر

منبع: دیجی کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X