آیا مک بوک ایر میتواند جایی در زندگی یک کاربر اندروید داشته باشد؟
در این مطلب به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا مک بوک ایر میتواند در زندگی یک فرد عاشق اندروید جایی داشته باشد و در واقع با آن ادغام شود یا خیر.
اپلیکیشنها
قدرت سختافزاری
آیا لپ تاپ ویندوزی بهتر نبود؟
به نظر شما آیا تلفیق اکوسیستمها کار جالبی است؟
سخن پایانی
انتخاب کردن یک اکوسیستم که بتوانید در آن به نیازهای گستردهی خود رسیدگی کنید کار سختی نیست. بسیاری از شرکتها این روزها اکوسیستم خاص خود را دارند. برای مثال سامسونگ که فعالیت خود را در زمینهی تولید ساعت هوشمند، گلکسی بادز، گوشی، تبلت و لپ تاپ افزایش داده و هر سال هم اکوسیستم خود را مجهزتر و قدرتمندتر میکند؛ گوگل با سری پیکسل از تبلت گرفته تا گوشی، بادز و ساعت هوشمند، به صورت نصفه و نیمه مشغول ساخت یک اکوسیستم قدرتمند است؛ یک سری از شرکتهای چینی هم جسته و گریخته فعالیتهایی را انجام میدهند اما هیچ یک از آنها فعلا به خوبی سامسونگ و گوگل کار نکردهاند. اما بزرگترین رقیب این دو شرکت، یک شرکت آمریکایی است که چندین سال است اکوسیستمی فوقالعاده حرفهای، جذاب و کارآمدی را توسعه داده و یک دیوار بزرگ هم اطراف آن کشیده تا بدین ترتیب نه افرادی که درون آن قرار دارند، تمایل به خروج پیدا کنند نه افرادی که خارج از آن قرار دارند، میتوانند به درون آن سرک بکشند.
اما اگر به شما بگویند میتوان اکوسیستمی را ایجاد کرد که تلفیقی از محصولات اپل با سایر برندها باشد چطور؟ آیا باز هم به خرید محصولات خود اپل یا یک شرکت اندرویدی خاص تمایل دارید یا مشتاقانه از ادغام این اکوسیستمها استقبال کرده تلاش میکنید ضعف یکی را با نقطه قوت یکی دیگر پر کنید؟ در این مطلب تجربهی فردی را میخوانیم که یک گوشی اندرویدی دارد اما به سراغ لپ تاپ مک بوک ایر مجهز به تراشهی M2 رفته تا ببیند آیا واقعا میتوان یک مک بوک ایر را با اندروید تلفیق و یک اکوسیستم جدید ایجاد کرد؟ بسیاری از افراد تمایل به خرید مک بوکها دارند اما اندرویدی بودن یک سری از دستگاههایشان سبب شده تا از انجام این کار منصرف شوند و فکر کنند مک بوک فقط زمانی مناسب است که حداقل یک آیفون داشته باشند. اگر شما هم چنین فکری دارید، در ادامه با ما همراه باشید چون به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
اپلیکیشنها
اگرچه در تجربهی نخست همه چیز خوب به نظر میرسد اما پس از مدتی کار با مک بوک ایر و تلاش برای ایجاد ارتباط بین آن و گوشی اندرویدی خود متوجه میشوید که ایجاد یک اکوسیستم با تلفیقی از دستگاههای تولیدشده توسط دو شرکت رقیب اصلا کار سادهای نیست. حقیقت این است که شما با استفاده از هر دستگاه ساخت اپل، در منطقهی این شرکت قرار میگیرید؛ یعنی جایی که اپل کنترل شما را در دست گرفته و تشویقتان میکند از اپها و سرویسهای خودش استفاده کنید. درست مثل زمانی که یک آیفون را برای نخستین بار راه اندازی میکنید. تا اینجای کار البته همه چیزی طبیعی است اما اینکه بتوان با این وجود یک ارتباط بین دستگاه اندرویدی و مک بوک ایر ایجاد کرد مسألهی اصلی است.
مشکل اپلیکیشنها در تلاش برای ایجاد ارتباط بین اندروید و مک بوک ایر زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که بخواهید اپها و سرویسهای گوگل را دانلود کنید. شما در حالت عادی نمیتوانید اپهای گوگل را روی لانچپد مک بوک اضافه کنید. اگرچه بسیاری از شرکتهای تولیدکنندهی گوشیها و تبلتهای اندرویدی اصلا از بابت اضافه کردن یا حتی نصب پیشفرض اپها و خدمات گوگل نگرانی ندارند و صرف نظر از شرکت سازنده، برایشان نکتهی مثبت است که از اپها و خدمات این شرکت نظیر جیمیل، گوگل مپس و… استفاده کنید، اما سیستمعامل مکینتاش گوگل را به عنوان یک کلمهی «نامناسب» در نظر گرفته و اصلا رابطهی خوبی با آن ندارد.
این رفتار بد دو اکوسیستم با هم سبب شده اگر بخواهید به برنامههای گوگل روی مک بوک دسترسی پیدا کنید مجبور شوید از مرورگر استفاده کنید. البته نکتهی مثبت اینجاست که به استفاده از فقط سافاری محدود نیستید و میتوانید از مرورگرهای دیگر هم استفاده کنید. اما دسترسی به خدمات گوگل از این طریق یعنی باز کردن کلی تب که اصلا کار را برای شما ساده و بهینه نمیکند، بلکه فقط وقت شما را میگیرد. البته که میتوانید حساب جیمیل خود را به اپلیکیشن Mail اپل اضافه کنید اما این کار برای همهی شرایطها، نظیر استفاده از گوگل مپس به جای اپل مپس مناسب نیست و کاربر باز هم مجبور خواهد شد تبهای زیادی را اجرا کند تا بتواند به هدفش برسد. البته نکتهی مثبت اینجاست که میتوانید گوگل درایو را از طریق قابلیت فایندر به عنوان یک دایرکتوری اجرا کنید.
منوی برنامههای لانچپد اپل عالی است اما خیلی بهتر میشد اگر میتوانستیم اپلیکیشنهای خوب گوگل را هم به آن اضافه کنیم.
به صورت کلی لانچپد مک بوک ایر عالی است؛ از کیفیت اپهای موجود در آن گرفته تا نوع و ترتیب قرارگیری آنها در کنار هم که کاملا حس و حال منوی برنامههای اندروید را به شما میدهد. یعنی حس ناآشنایی دریافت نمیکنید. فقط تفاوت اینجاست که شما در این اکوسیستم کاملا به سمت استفاده از اپهای خود اپل هدایت میشوید. البته میتوانید با نصب اپهای شخص ثالث و قرار دادن اپهایی نظیر اپل مپس، iMovie و یا GarageBand درون یک پوشه، منوی برنامههای خود را خلوتتر کنید.
همچنین اگر یک آیفون داشته باشید، دریافت پیامها و استفاده از قابلیت Air Drop کار بسیار سادهای خواهد بود. برای مثال افرادی که آیفون یا آیپد دارند، میتوانند پیامها را در تمام این دستگاهها مشاهده کنند. اما اگر کاربر اندروید باشید و یک مک بوک ایر هم خریداری کنید، طبیعتا باید قید iMessage را بزنید چرا که یک اپ کاملا اضافی خواهد بود که هیچ هماهنگی با دستگاه شما ندارد.
همچنین قابلیت Air Drop هم تنها زمانی منطقی است که یک آیفون یا آیپد داشته باشید چون برای کاربران اندروید کاملا غیر قابل استفاده است. اما این یک قابلیت فوقالعاده کاربردی است که ای کاش میشد با اندروید هم هماهنگی داشته باشد. برای مثال شما اگر کاربر اندروید باشید هر بار باید گوشی را به مک بوک ایر خود متصل کرده و تصاویر را به صورت دستی درگ و در مک بوک رها کنید. اما اگر آیفون داشته باشید، این فرایند به سادگی نزدیک کردن دو دستگاه به یکدیگر صورت میگیرد. اگرچه گوگل درایو در دسترس قرار دارد اما به سادگی اتصالی که بین آیفون و مک بوک وجود دارد نیست.
قدرت سختافزاری
پرسشی که تاکنون باید از این شخص پرسید این است؛ اگر دریافت اعلانات یا تبادل اطلاعات بین مک بوک و یک گوشی اندرویدی تا این اندازه کار سختی باشد یا وقتی نتوان آنطور که دلمان میخواهد از اپهایی که برایشان هزینه کردهایم استفاده کنیم، چرا اصلا باید به سراغ مک بوک ایر بیاییم؟ پاسخ ساده است؛ قدرت سختافزاری و عملکرد فوقالعادهی سیستمعامل MacOS در استفادهی بهینه از این قدرت.
اینطور که به نظر میرسد، لپ تاپ قدیمی این فرد سرفیس لپ تاپ ۳ بوده است. این محصول با پردازندهی نسل ۱۰ اینتل از سری i7 و ۱۶ گیگابایت رم، عملکرد بسیار سریع و روانی را به اجرا میگذاشت اما در انجام کارهای سنگین، ناگهان فن بیصدا و آرام آن به شدت به صدا در میآمد. یا مثلا وقتی چندین تبت به صورت همزمان در مایکروسافت اج باز بودند، باز هم وضعیت همین بود. اگرچه توان سختافزاری این دستگاه بسیار بالا بود اما مک بوک ایر با M2 در یک سطح کاملا متفاوتی قرار دارد.
شاید از لحاظ قدرت سختافزاری، بهتر از مک بوک ایر هم وجود داشته باشد که قطعا همینطور است اما از لحاظ مصرف بهینه، جای هیچ بحثی باقی نمیماند چون یکی از بهترین دستگاههای حال حاضر از این حیث، مک بوک ایر است.
این فرد میگوید همیشه میشنیده M2 تراشهی قدرتمند و کممصرفی است اما هیچوقت تصور نمیکرده تا این اندازه حرفها، تعریفها و تمجیدها درست باشند. بسیاری از افراد همچنان هم تصور میکنند M2 آنقدرها خوب نیست که تبلیغات نشان میدهد. اما این پردازنده اصلا شوخیبردار نیست. با کارهای ساده شروع میکنیم؛ کار کردن در وردپرس، ادیت در لایتروم، پاسخ به ایمیلها و چنین کارهایی، به سادهترین شکل ممکن صورت میگیرد. کار زیادی نیست، اما باز کردن لایتروم در سرفیس لپ تاپ ۳ گاهی اوقات با کمی لگ همراه بود و مصرف زیادی هم داشت. ولی در مک بوک ایر بدون هیچ مکث، کندی یا لگی، این اتفاق صورت میگرفت و خبری هم از مصرف بالای انرژی نبود.
تمام اینها در حالی است که مک بوک M2 در طول این مدت کاملا بدون صدا بود و حتی بعد از گذشت مدتی، همچنان کاری پیش نیامد که مک بوک ایر را از حالت سکوت در بیاورد یا مصرف باتری آن را افزایش دهد. صحبت از طول عمر باتری که شد باید بگوییم مک بوک ایر در این بخش یکی از قدرتهای بازار محسوب میشود. به راحتی میتوانید تا ساعتها با لپ تاپ کار کنید بدون اینکه نگرانی از بابت خالی شدن شارژ داشته باشید. برای مثال اگر در طول یک روز کاری، لپ تاپ دائما در پسزمینه در حال پخش موسیقی از طریق اسپاتیفای باشد و شما هم مشغول انجام کارهای خودتان، بعید است تا شب نیاز به شارژ مجدد پیدا کنید (تقریبا ۶ ساعت کار مداوم). در حالی که در سرفیس لپ تاپ ۳ از چنین میزان شارژدهی خبری نبود.
آیا لپ تاپ ویندوزی بهتر نبود؟
پرسشی که میتوان از این فرد داشت این است که چرا وقتی از یک گوشی اندرویدی استفاده میکرد، به سراغ لپ تاپ ویندوزی نرفت که هماهنگی آن با اندروید به مراتب بهتر از هماهنگی بین مکینتاش و اندروید است. قبول میکنیم در اکوسیستم اپل، فضا بسیار بستهتر از ویندوز است. اما توان سختافزاری بالا و سادگی مکینتاش سبب شده تا انتخاب نخست این فرد باشد. همچنین ویندوز یک سیستمعامل نسبتا سنگین است که فشار وارد شده به آن را میتوانید در انجام کارهای مختلف حس کنید. اما در مک بوک ایر، شما خیلی روان و ساده میتوانید کارها را انجام دهید و این روانی و سبک بودن سیستمعامل را حس میکنید.
زمانی که به چم و خم کار در مک بوک ایر مسلط شده و میانبرهای صفحه کلید را یاد گرفتید، از کوچ کردن به این سیستمعامل خوشحال خواهید شد.
طبق تجربیات شخصی این فرد، هیچ مشکل بزرگی به وجود نیامد که روند برقراری ارتباط بین یک گوشی اندرویدی و مک بوک ایر را مختل کند. میتوان تحمل کرد که اعلانات را روی مک بوک ایر دریافت نکرد، هرچند به شخصه وقتی این امکان را روی سیستم ویندوزی خود دارم، بسیار لذتبخشتر است. بسیاری از افراد با کامپیوتر یا لپ تاپ بیشتر از گوشی کار میکنند و در نتیجه خیلی مهم است که اعلانات را بتوانند در این دستگاهها دریافت کنند. اما در مک بوک ایر چنین ارتباطی به خوبی برقرار نمیشود. اگر این موضوع برایتان مشکل بزرگی محسوب نمیشود، پس از این حیث نگرانی خاصی وجود ندارد.
اما نکتهی مثبت قضیه، قدرت سختافزاری بالا و مصرف فوقالعاده بهینهی انرژی است. به این صورت که شما نظیر آن را در کمتر لپ تاپ ویندوزی میتوانید ببینید. از یک نکتهی مثبت میرویم به یک مشکل خیلی بزرگ و مهم که هنگام کوچ از ویندوز به مک بوک ایر با آن مواجه خواهید شد و میتواند بیشترین نقش را در نگرانی شما ایفا کند؛ یاد گرفتن میانبرهای صفحه کلید. در مکینتاش، برخلاف ویندوز، میانبرهای صفحه کلید نقشی اساسی در انجام کارها دارند و میتوانند زمان زیادی را برایتان ذخیره کنند. اما چون با همین ترفندها و نکات شما میتوانید کل سیستمعامل را مدیریت کنید، در نتیجه یاد گرفتن آنها زمان میبرد و کار سختی خواهد بود. یاد نگرفتن میانبرها سرعت شما را بسیار کم میکند چون شاید ترکیبات اشتباهی را امتحان کنید. البته بعد از گذشت مدتی انجام کارهای تکراری، میانبرهای زیادی را یاد میگیرید ولی در هفتههای نخست، واقعاً اعصابتان به هم میریزد.
به نظر شما آیا تلفیق اکو سیستمها کار جالبی است؟
با توجه به تجربیاتی که این فرد از تلفیق دو اکوسیستم تقریبا میتوانیم بگوییم «دشمن» به دست آورده، باید به این نکته اشاره کنیم که خود فرد معتقد است تغییر مثبتی را حس کرده و به لطف توان سختافزاری بالا و مصرف بهینهی انرژی در مک بوک ایر، توانسته کار خود را به شکل بهینهتری پیش ببرد. او معتقد است فدا کردن یک سری از قابلیتهای جذاب مک بوک ایر نظیر iMessage و هماهنگی بینظیرش با دستگاههای اپل، Air Drop و سهولت استثنائی که در جابجایی فایل بین دستگاههای خود اپل دارد، مشکل خاصی نبوده است و در نتیجه میتواند با آن کنار بیاید.
همچنین او معتقد است یک لپ تاپ مثل مک بوک ایر که طرفداران زیادی هم بین کاربران اندروید دارد و داشتن آن به تنهایی خیلی بهتر از داشتن یک دستگاه دیگر از پل در کنار گوشی اندرویدی است، گزینهی بهتری از یک لپ تاپ ویندوزی یا اندرویدی است چرا که به او این فرصت را میدهد که از سیستمعاملی به سیستمعامل دیگر سوییچ کند و تجربهی کار با همهی آنها را داشته باشد تا زمانی که امکان انجام یک کار روی یک سیستمعامل وجود نداشت، بتواند روی سیستمعامل دیگر آن کار را انجام دهد. او میگوید میتوانست یک لپ تاپ از سامسونگ خریداری کرده و تجربهی لذتبخش و بسیار هماهنگتری از کار با آن و یک گوشی اندرویدی داشته باشد اما حقیقت اینجاست که آن تنوع و چندکاره بودن را نمیتوانست در این حالت دریافت کند.
سخن پایانی
صادقانه بخواهیم بگوییم، دو مورد وجود دارد. نخست اینکه خرید یک لپ تاپ از اکوسیستمی کاملا متفاوت شما را به یک فرد کاملا مجهز تبدیل میکند که اگرچه نمیتواند ارتباطی صمیمی بین دستگاههایش برقرار کند اما آنقدر کامل هست که بتواند هر کاری را بدون هیچ مشکلی انجام دهد. قطعا برای برخی از افراد که در حوزهی تولید محتوا فعالیت میکنند، در اختیار داشتن سیستمعاملهای گوناگون و کار با آنها بسیار مفیدتر از داشتن فقط یک نوع دستگاه است چون میتوانند کارهای بیشتری انجام دهند.
اما نکتهی دیگر اینجاست که وقتی برای یک دستگاه هزینه میکنید، انتظار دارید بتوانید از تمام امکانات آن استفاده کنید. شما برای iMessage هزینه میکنید، برای Air Drop هزینه میکنید، برای خیلی از امکانات و قابلیتهای دیگر هزینه میکنید اما با خرید یک مک بوک ایر با قیمت نسبتا بالا به خودتان میقبولانید که ایرادی ندارد قید همهی آنها را بزنید چون توان سختافزاری بالاتر، مصرف بهینهی انرژی و طول عمر باتری بالایی را دریافت میکنید. فراموش نکنید با این همه هزینه، خیلی در اجرای بازیهای روز هم موفق نخواهید بود چون این سختافزار برای انجام کارهای دیگری طراحی شده، نه بازی. شما میتوانید با پرداخت هزینهی کمتر، دستگاه ویندوزی تهیه کنید که هم امکان انجام بازی را به شما میدهد، هم هماهنگی بیشتری با اندروید دارد و هم خیالتان از کار با آن آسودهتر است از این جهت که محیط آشنایی دارد.
حال انتخاب با شماست؛ تصور کنید یک جنگجوی ماهر هستید که فقط با یک نوع سلاح پا به میدان نبرد میگذارد. این شرایطی است که ترکیب اندروید و اندروید برای شما فراهم میکند. اما یک جنگجوی ساده با انواع و اقسام سلاحهای مختلف که هر کدام را میتوان برای شرایط خاصی استفاده کرد؛ این شرایطی است که ترکیب مکینتاش و اندروید برای شما پدید میآورد. البته ترکیب ویندوز و اندروید هم به همان اندازهی مکینتاش اندروید جذاب است اما آن مصرف بهینه و تجربهی نرم و روان را کمتر شاهد خواهید بود.
منبع: Android Authority