گزیده نقدهای انیمیشن «شانس»؛ اثری آشفته و بدون خلاقیت
افراد کمی مانند جان لستر تهیهکننده و یکی از چهرههای کلیدی پشت تولید انیمیشن جدید «شانس» در دنیای انیمیشن وجود دارند؛ بهویژه اگر چند دهه اخیر را ملاک بررسی قرار دهیم. او به عنوان یکی از بنیانگذاران پیکسار، نقش پررنگی در تبدیل این استودیو به یکی از محبوبترین و مورد احترامترین تیمهای انیمیشنسازی جهان داشت، فیلمهایی مانند «داستان اسباببازی» و «ماشینها» را کارگردانی کرد و در روند توسعه انیمیشنهای رایانهای نقش زیادی داشت.
زمانی که دیزنی پیکسار را خرید، لستر مدیر خلاقیت استودیوهای انیمیشن پیکسار و والت دیزنی شد. تغییرات در کیفیت آثار این استودیوها بلافاصله نمود پیدا کرد و به سرعت فیلمهایی مانند «زوتوپیا» و «یخزده» ساخته شد. با این حال، سال ۲۰۱۷، لستر اتهامات سوء رفتار جنسی در محل کار را پذیرفت و آن را اقدامی اشتباه خواند و سال بعد دیزنی را ترک کرد.
- نقدها و نمرات فیلم «مرد خاکستری»؛ گرانترین فیلم نتفلیکس تکراری و کسالتبار است
- نقد فیلم «مرد شمالی»؛ حماسهی تاثیرگذار و فراموشنشدنی رابرت اگرز شاید بهترین فیلم او باشد
- نقد انیمیشن «قرمز شدن»؛ جاهطلبانه، عاطفی و از بهترین فیلمهای پیکسار
چند ماه بعد، لستر به عنوان مدیر استودیوی انیمیشن اسکایدنس استخدام شد و این حرکت موجب شد تا پارامونت اعلام کند که دیگر با اسکایدنس همکاری نخواهد کرد و اما تامپسون نیز از حضور در اولین فیلم بلند این استودیو، «شانس»، انصراف داد. لستر سالهای گذشته ثابت کرده بود که مهارتی جادویی دارد و میتواند چشمانداز دنیای انیمیشن رایانهای را متحول کند و آن را برای نسل جدید هیجانانگیز جلوه دهد.
او در پنج پروژه انیمیشنی از بین هشت انیمیشنی که بیش از یک میلیارد دلار فروش داشتهاند، درگیر بوده است. طی چند وقت اخیر به نظر میرسید که لستر هیچ کاری نمیتواند بکند تا این که با «شانس» به دنیای انیمیشن برگشت و بزرگترین اشتباه ممکن را انجام داد و حالا به نظر میرسد که چشمه جوشان استعداد این غول انیمیشنسازی بالاخره خشکیده است.
«شانس» داستان سم گرینفیلد (با صداپیشگی اوا نوبلزادا) را دنبال میکند که جوانی است که در تمام دوران کودکیاش از جایی به جای دیگر رفته و حالا در سن ۱۸ سالگی نه خانوادهای دارد و نه مهارتی. سم خود را بدشانسترین فرد دنیا میداند و «شانس» به وضوح نشان میدهد که هیچ چیز برای او خوب پیش نمیرود. او حتی نمیتواند بدون هیچ دغدغهای صبحانه درست کند و همچنین هیچ خانوادهای مسئولیتش را قبول نمیکند. بهترین دوست سم، اوا (آدلین اسپون)، هنوز به شانس اعتقاد دارد و از سم میخواهد تا قبل از ملاقات با یک خانواده دیگر، یک سکه خوششانسی برای او پیدا کند تا شاید کارش راه بیافتد.
سم یک سکه خوششانسی پیدا میکند که اتفاقا کارآمد است اما به طور تصادفی آن را در توالت میاندازد و شانس و امیدهای اوا و خودش برای یافتن خانواده از بین میرود. سم در تلاش برای پیدا کردن سکه، باب، گربه سیاهی را پیدا میکند که نماد خوششانسی است و با لهجه اسکاتلندی (سایمون پگ) صحبت میکند و با سرزمین شانس ارتباط دارد که منبع همه خوششانسیها و بدشانسیها، پر از موجودات جادویی، سکههای خوششانسی، گیاهان شانس و اساسا هر چیز دیگری مرتبط با شانس است. سم با کمک باب، به جستجوی سکه خوششانسی میرود تا بلکه بخت و اقبال دوباره به آنها رو کند.
این فیلم روی کاغذ درباره دختری است که سعی میکند یک سکه شانس برای دوستش پیدا کند اما این داستان در واقع یکی از پیچیدهترین روایتهای یک فیلم بچهگانه در سالهای اخیر است. سرزمین شانس مجموعهای بیش از حد پیچیده و پر از ایده است که به جای آن که مجذوبکننده باشد، به طور مداوم جهان خود را با انبوهی از داستانها و جزئیات اضافی گسترش میدهد که این موضوع فقط داستان را سنگینتر میکند. یکی از مهارتهای پیکسار این است که میتواند ایدههای اغلب پیچیده و بزرگ را بپذیرد و همچنان فیلمی بسازد که برای همه مخاطبان قابل فهم و تماشایی باشد.
«شانس» نقطه مقابل این مهارت است، زیرا تقریبا کل پرده دوم این انیمیشن به توضیح دسیسههای این جهان به شیوهای سخت و گیجکننده اختصاص دارد. مخاطب به دنیایی با عناصر اسرارآمیز مانند ماشینهای شانس، خوکها و کریستالهای جادوییشان، اژدهای سرزمین شانس، بیب (جین فوندا) و انبار سکههای جادویی پرتاب میشود.
البته اندکی عناصر لذتبخش و شگفتانگیز نیز در این سرزمین به ظاهر جادویی وجود دارد اما به هر حال این جهان به طور مداوم خودش را گسترش میدهد و لایههای بیشتری را باز میکند که هر لایه جدید فقط پر از ایدههای مزخرف بیشتری است که فیلم از بیننده میخواهد که آنها را پیگیری کند و به خاطر بسپارد. گاهی اوقات لحظاتی در این انیمیشن وجود دارد که تاثیر پیکسار واضح و مشخص است، مانند زمانی که خرگوشهایی مانند موجودات انیمیشن «کارخانه هیولاها» به سرزمین شانس میآیند یا زمانی که سم و باب به سرزمین میانی میروند که بسیار یادآور انیمیشن «درون و بیرون» است. اما شانس جذابیت هیچکدام از آثار مذکور را ندارد و به لطف داستان مسخرهاش بینندگان خود را خسته میکند. این انیمیشن اصلا شگفتانگیز نیست و شوخیهایی چرت و پرت دارد.
شاید منصفانه نباشد که شکست «شانس» را فقط تقصیر لستر بدانیم اما او با شروع کار در اسکایدنس تا حد زیادی بر پروژه کنترل داشت و بسیاری از همکاران سابق خود در دیزنی را به تیم اضافه کرد. به عنوان مثال، الساندرو کارلونی، یکی از کارگردانان «پاندای کونگفوکار ۳»، جای خود را به پگی هولمز، کارگردان فیلمهای ویدیویی دیزنی مانند «پری دریایی کوچک: آغاز آریل»، «راز بالها» و «تینکربل و دزدان دریایی» داد. کیل موری، نویسنده فیلمهای «ماشینها» و «رایا و آخرین اژدها» نیز برای بازنویسی فیلمنامه جاناتان آیبل و گلن برگر انتخاب شد. به نظر میرسد لستر با وارد کردن تیم خود از پروژههای گذشته دیزنی به این ترکیب، این داستان را بیش از حد پیچیده کرده و قصد داشته تا چندین کار را همزمان انجام دهد اما موفق نمیشود.
احتمالاً بزرگترین ضعف «شانس» این است که تعداد ایدههای زیادی در داستان آن وجود دارد اما بسیار سطحی و بدون تاثیر است. جای تعجب نیست، چرا که هیچ هیجان و شوخی خاصی در این فیلم وجود ندارد. اسکایدنس احتمالا فکر میکرد که پس از ماجرای رسوایی لستر، شاه ماهی دنیای انیمیشن را شکار کرده اما به نظر میرسد که مشارکت او فقط داستانی را که میتوانست یک انیمیشن جذاب باشد، خراب کرده است.
از صداپیشگان این اثر میتوان به سایمون پگ، اوا نوبلزادا، جین فوندا و لیل ری ماوری اشاره کرد. این انیمیشن در تاریخ ۵ آگوست (۱۴ مرداد) در سرویس استریم اپلتیوی منتشر شده و منتقدانی که آن را دیدهاند نظرات خود را در نشریات مختلف منتشر کردهاند که بد نیست با هم گزیدهای از آنان را بخوانیم.
گزیده نظرات منتقدان دربارهی انیمیشن «شانس»
رابین کالین از تلگراف
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
«شانس» تمام جذابیت و نبوغی را که در لایتیر، اثر اخیر پیکسار یافت نمیشود دارد و نگرش و رویکرد آن (البته نه به سبکی برجسته) مانند تولیدات قدیمی این استودیو است.
لویا گیارکی از هالیوود ریپورتر
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
شیرینی انیمیشن «شانس» از جزئیات داستان و ماجراجویی سم ریشه میگیرد.
کارلوس آگیلار از رپ
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
«شانس» با وجود داشتن یک خط داستانی عاطفی که در چند دقیقه ابتدایی فیلم روایت میشود، بیشتر از نظر مفهومی اصیل و برجسته است و با پیروی از ساختار فرمولی فیلمنامهاش، همین روند خود را حفظ میکند. داستان آن شبیه آثاری است که قبلا هم دیدهاید و برایتان آشناست اما سبک و شمایل آن فرق دارد.
وندی آید از آبزرور
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
فیلمهای پیکسار داستانهای خود را به صورت بصری بیان میکنند اما «شانس» جزئیات دقیقی را درباره وجود بخت و اقبال در دنیای انسانها به تصویر میکشد و میتوان از تماشای آن لذت برد.
تئو باگبی از نیویورک تایمز
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
«شانس» ایدههای تازهای دارد اما ضعفش این است که آنها را در قالبی تاریخ مصرف گذشته و قدیمی ارائه میدهد.
پیتر دبروژ از ورایتی
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
اولین انیمیشن اسکایدنس به هیچ وجه در حد و اندازههای «داستان اسباب بازی» نیست اما این اثر یک شروع فرخنده برای گروهی از داستاننویسان با استعداد است.
جان ناگنت از امپایر
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
اگر میتوانید مفاهیم و خطوط داستانی و لهجه توهینآمیز ایرلندی را تحمل کنید، «شانس» گزینه مناسبی است که میتوانید دو ساعت کودکتان را با آن سرگرم کنید.
نوئل مورای از لسآنجلس تایمز
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
محیط دلربای انیمیشن به پسزمینهای برای داستانی بدل میشود که بهشدت پیش پاافتاده است.
مارک فینی از بوستون گلاب
امتیاز: ۴۵ از ۱۰۰
«شانس» ترکیبی گیجکننده از گذشته، حال و آینده است. سردرگمی آن ناشی از عناصر رویایی است که اصلا منسجم نیستند و طرح درهم و برهم داستان این انیمیشن را به اثری شلوغ تبدیل میکنند.
پیتر بردشاو از گاردین
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
همه چیز این فیلم تکراری و مصنوعی است و داستان کسلکننده و مفهوم و مضمون عجیب و غریب آن مانند نسخه کاملا ضعیفی از درون و بیرون و روح به نظر میرسد.
مایکل اوسالیوان از واشینگتن پست
امتیاز: ۳۷ از ۱۰۰
«شانس» چیزهایی را موضوع داستان قرار میدهد که نامشهود هستند. این انیمیشن سعی دارد خوشبختی و رنج را قابل لمس تصور کند که در اینجا چندان کارساز نیست.
برنت سایمون از ایوی کلاب
امتیاز: ۳۳ از ۱۰۰
استدلال لغزنده فیلم و ریتم نامطلوب آن نشان میدهد که مشکلات اخیر و شرمآور لستر بر داستانسرایی، تخصص و سطح مهارت افرادی که با او کار میکنند، تاثیر گذاشته است.
دیوید ارلیش از ایندیوایر
امتیاز: ۳۳ از ۱۰۰
«شانس» یک ایده افتضاح برای یک انیمیشن محسوب میشود که به شکلی ضعیف اجرا شده است. بهترین چیزی که میتوانم درباره محصول نهایی بگویم این است که اجتناب از این انیمیشن و ندیدن آن به طرز عجیبی آسان است.
- کریستی لمایر از سایت راجر ایبرت
- امتیاز: ۲۵ از ۱۰۰
«شانس» در واقع برای کودکان با استانداردهای پایین مناسب است، چرا که بچههای بزرگتر از تماشای آن خسته خواهند شد.
شناسنامهی انیمیشن «شانس»
کارگردان: پگی هولمز
بازیگران: اوا نوبلزادا، آدلین اسپون
خلاصهی داستان: «شانس» داستان سم گرینفیلد را دنبال میکند که جوانی است که در تمام دوران کودکیاش از جایی به جای دیگر رفته و حالا در سن ۱۸ سالگی نه خانوادهای دارد و نه مهارتی. سم خود را بدشانسترین فرد دنیا میداند و «شانس» به وضوح نشان میدهد که هیچ چیز برای او خوب پیش نمیرود.
امتیاز IMDB به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۸ از ۱۰۰
سال: ۲۰۲۲
منبع: collider
نظر بنده
۷۰ از ۱۰۰
عالی بود خیلی سرگرم کننده بود 😍👏👏
اتفاقا برای من خیلی سرگرم کننده بود با اینکه من سیزده سالم هست
عالی بود منکه دوست داشتم
خیلی قشنگ بود اصلا عالی بود بهترین انمیشن بود ❤️
بنظر من که عالیه کلی حرکات سرگرم کننده و خلاقانه داره
خیلی فیلم باحالی بودش راستش خیلی وقت
بود یه انیمیشن خوب ندیده بودیم دست سازنده
درد نکنه
انیمیشن خوبی بود من دیدم
بعد از مدت ها یک انیمیشن خوب اومده حتما ببینید
چند وقتی میشع انیمیشنهای معروف هم حوصله سر برند
اما این خیلی خوب بود
باز هم یک اثر جدید در دنیای هنر و باز هم دست به قلم شدن شبه منتقدان جوگیر!
درسته که با یک شاهکار طرف نیستیم و بستر و میانگین کُلی محیط و ایده و سناریو ، قدیمی و تکراری هست اما احتمالاً نیازی هم به کوبیدن و ضربدر صفر کردن نبود! وقتی که چند اثر اخیر خود پیکسار ، چنگی به دل نمیزنه ، انتظار ما از اولین انیمیشن یه استدیو تازه کار در چه حده؟!
من نمیگم که شانس خیلی خوب بود یا باید باهاش نرم تر برخورد کرد ، من میگم تو دنیایی که هر لحظهاش پر از تنش و استرس و خشو پراکنی و کاشت تخم نفرت شده ، اگر هنرمندی بتونه مخاطب رو دو ساعت در سکوت و آرامش نگه داره ، تونسته به رسالتش عمل کنه ، لازم نیست حالا ما شمشیر رو از رو ببندیم و مو رو از ماست بکشیم بیرون!
کمی آرومتر برادر ، شاید فردا فرصتی برای ایجاد حس خوب نداشته باشی
نمیخوام از این انمیشن دفاع کنم ولی اگه این انمیشن رو دیزنی یا پیکسار میساخت الان همه منتقد ها داشتن ازش تعریف میکردن و امتیاز متاکاریتیک کمتر از ۸۰ نبود
واقعا متاسفم واسه اینکه وقت گذاشتم و دیدمش