آیا والدین واقعاً میتوانند فرزند محبوب داشته باشند و دیگران را کمتر دوست بدارند؟
بسیاری از والدین نگران داشتن فرزند دوم هستند. پس از تولد اولین نوزاد، تعجب میکنند که چگونه میتوانند شخص دیگری را اینقدر دوست داشته باشند. همچنین نگران هستند که آیا تولد فرزند دوم بر پیوند آنها با اولی تأثیر میگذارد یا خیر. آنها نمیخواهند فرزندی که آنها را به پدر و مادر تبدیل کرده است احساس جایگزینی کند.
در پاسخ به این نگرانی اغلب کلیشههای خوشبینانه و اغلب درست، حداقل تا حدی، شروع میشوند. مردم معمولاً میگویند که فقط قلب شما دو برابر لبریز میشود. اما اگر اینطور نباشد چه؟
فرزند دوم فرزند محبوب است؟
کمتر چیزی میتواند والدین را برای مرحلهی نوزادی آماده کند. حتی اگر قبلاً این کار را انجام دادهاید، اضافه کردن یک کودک دیگر به ترکیب در حالی که اولین کودک شما هنوز کوچک است میتواند چالشبرانگیز باشد. با این تغییر احساسات بزرگی در افراد بزرگسال و کوچک به وجود میآید و زمانی که شما کمخواب باشید، این احساسات تشدید میشوند.
اولین فرزند یک تغییر مهم در جهانبینی شما به وجود میآورد. شما باید فداکاری یاد میگرفتید و این بلافاصله قلب و احساسات شما را به هدف آن فداکاری گره میزد. کودک دوم همان احساسات و تغییر دیدگاه را ایجاد نمیکند، زیرا شما در حال حاضر در حالت ایثار هستید و بنابراین احساس میکنید که با او ارتباط برقرار نمیکنید. به او زمان بدهید و برای روابط منحصربهفرد با هر دو فرزندتان بجنگید.
به خاطر داشته باشید شما هنوز واقعاً شخصیت او را نمیشناسید. مدتی طول میکشد تا این ارتباط ظاهر شود. هنگامی که او شروع به پاسخ دادن به شما کرد (مثل لبخند زدن) و شخصیت او ظاهر شد، همه چیز تغییر خواهد کرد.
هالی شیف، روانشناس بالینی میگوید: «بچهی دوم میتواند سختتر باشد، به خصوص زمانی که بچهی بزرگتر هنوز یک کودک نوپا است. این موضوع میتواند در نوع احساسات نقش داشته باشد، بخصوص که در آن سن خود را از وظایف والدینی خسته میبینید.
فرزندان شما نیز نسخهای از یکدیگر نخواهند بود و هیچ راه رسمی برای دوست داشتن یک کودک وجود ندارد. احتمالا متوجه میشوید که ارتباط با فرزندانتان متفاوت است. یکی عاشق در آغوش گرفتن است. دیگری میخواهد بیانتها با او بازی کنید. شیف میگوید این نهنها طبیعی است، بلکه پایهای برای دیدن فرزندانتان بهعنوان انسانهای کوچک مجزا اما به همان اندازه بزرگ میشود.
دکتر شیف میگوید: «این حالت شما را به پدر و مادر بهتری تبدیل میکند، زیرا به شما امکان میدهد فرزندان خود را به عنوان فرد و روابط با هر یک را به روش خاص و منحصربهفرد خودش ببینید. در قلب پدر و مادر برای هر دو فرزند جا وجود دارد و شما هر دو را دوست دارید، هر کدام به روش خاص خود.
کودکان سزاوار دوست داشتن هستند، نه اینکه کنار گذاشته شوند یا درجه دوم در نظر گرفته شوند. هر والدینی که چنین احساسی داشته باشد باید به یاد داشته باشد که او جزو بزرگسالان خانه است. ما به عنوان والدین باید احساسات خود را مدیریت کنیم.
شیف میگوید: «خیلی خوب است که پدر و مادر روی این احساسات دشوار تأمل کنند و با آنچه که احساس میکنند هماهنگ باشند و آن را بهتر درک کنند. اگر متوجه شوند که احساساتشان به طور قابل توجهی در توانایی آنها برای مراقبت و ارتباط با کودک تاثیر میگذارد، باید به خاطر کودک به آنها رسیدگی کنند. پدر و مادر باید مطمئن باشند که این افکار یا احساسات را برای خود نگه میدارند و باید بتوانند با شریک خود دربارهی آنچه که احساس میکنند صحبت کنند. این کار به داشتن حمایت عاطفی کمک میکند.
همچنین یک درمانگر میتواند به آنها کمک کند تا احساسات خود را سامان دهند و با این تغییر بزرگ زندگی کنار بیایند.
خودتان را به خاطر احساساتتان شرمنده نکنید، اما مطمئن شوید که آنها را به روشی سالم بیان کنید که به فرزندانتان عشق و لطفی بدهد که لایق آن هستند.
اگرچه ممکن است این اعتراف ناخوشایند باشد، اما بسیاری از والدین در میان فرزندان خود فرزند محبوب دارند. آیا این به معنی والدگری بد است؟
فرزند محبوب
جسیکا گریفین (Jessica Griffin)، دانشیار روانپزشکی و اطفال در دانشکدهی پزشکی دانشگاه ماساچوست، میگوید: «هر پدر و مادری فرزند محبوب خود را ندارند، اما بسیاری از آنها هم به یک فرزندشان علاقهی بیشتری دارند. دادهها نشان میدهد که مادران، بهویژه، نسبت به کودکانی که ارزشهای مشابهی با آنها دارند و بیشتر با خانواده همنشین هستند و ویژگیهایی مانند جاهطلبی یا شغلمحور بودن دارند، حس طرفداری نشان میدهند.»
صرف نظر از دلیل، برخی تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از والدین تقریباً به طور قطع دارای سوگیری در علاقه به فرزندان هستند. چه به آن اعتراف کنند یا نه. در یک مطالعه در بریتانیا نشان داده شده است که تا ۷۴درصد از مادران و ۷۰درصد از پدران رفتار ترجیحی با یک فرزند خود نشان میدهند.
در تحقیقات دیگری، زمانی که والدین مورد بررسی قرار گرفتند، تنها ۱۰درصد به داشتن فرزند محبوب اعتراف کردند که نشان میدهد برای اکثر مادران و پدران، احساس طرفداری، راز خانواده است.
تحقیقات نشان میدهد که در والدینی به داشتن فرزند محبوب اعتراف میکنند، ترتیب تولد نقش مهمی در علاقهی آنها دارد. بر اساس همان نظرسنجی، والدینی که پذیرفتند فرزند محبوب خود را دارند، تمایل زیادی نسبت به آخرین متولد خانواده نشان میدهند. به طوری که ۶۲درصد از والدینی که دو فرزند دارند، فرزند کوچک خود را انتخاب میکنند. ۴۳درصد از والدین دارای سه فرزند یا بیشتر، آخرین فرزند خود را ترجیح میدهند، ۳۰ درصد، وسطی را انتخاب میکنند و تنها ۱۹درصد به سمت فرزند بزرگتر خود متمایل هستند.
طرفداری نسبت به کوچکترین فرزند اغلب به مهارتهای اجتماعی و عاطفی مرتبط با ترتیب تولد مربوط میشود. از آنجایی که والدین تمرین بیشتری در تربیت فرزند کردهاند، ایدهی بهتری دربارهی نحوهی شکل دادن به دوران کودکی فرزندان خود دارند و میدانند چه ویژگیهایی برای انتقال مهم هستند.
والدین تمایل دارند از کودکی حمایت کنند که بیشتر شبیه آنها باشد، خودشان را به آنها یادآوری کند یا چیزی را که آنها موفقیت میدانند، نشان دهد. کودکان کوچکتر به احتمال زیاد توسط والدینی بزرگ شدهاند که با گذشت زمان و تجربه، اعتماد به نفس و مهارت بیشتری در تربیت فرزند خود دارند.
فرزندپروری بد؟
اگرچه والدین اغلب فرزند محبوب دارند، اما بسیاری از آنها احساس گناه میکنند، زیرا میدانند که نشان دادن اولویت یک فرزند بر دیگری تأثیر طولانیمدتی بر احساس ارزشمندی فرزندشان خواهد داشت. این نگرانی کاملاً بیاساس نیست.
کودکانی که در خانوادههایی بزرگ میشوند که احساس میکنند با آنها ناعادلانه رفتار میشود، ممکن است احساس عمیقی از بیارزشی را تجربه کنند. آنها ممکن است احساس کنند که به نوعی دوستداشتنی نیستند یا ویژگیهای خاصی را که برای دوست داشتن دیگران لازم است، ندارند. احساس نخواستنی بودن در خانواده میتواند منجر به ترس و ناامنی شود. کودکان ممکن است از خود دفاع کنند و سعی کنند بیش از حد با دیگران خوب و خوشایند باشند.
اما برای بیشتر والدین، نگرانیها نابجاست. شواهد نشان میدهد که اگر رفتار ترجیحی بسیار افراطی نباشد، بیشتر کودکان تحت تأثیر آن قرار نمیگیرند.
گاهی اوقات والدین در نشان دادن عشق و محبت خود به یک فرزند آشکار عمل میکنند. اما وقتی والدین آگاه و عاقل هستند و تمام تلاش خود را میکنند تا اطمینان حاصل کنند که هر گونه احساس نزدیکی یا فاکتور دوستداشتن یک فرزند واضح و روشن نباشد، فرزندان احساس نمیکنند که ارزش محبت و حمایت والدین خود را ندارند.
در واقع، در بیشتر موارد، کودکان ممکن است حتی ندانند که والدین آنها خواهر یا برادرشان را ترجیح میدهند. در یک مطالعه، افرادی که اظهار داشتند والدینشان فرزند محبوب دارند مورد پرسش قرار گرفتند. به طور حیرتآوری چهار نفر از هر پنج نفر ادعا کردند که خواهر یا برادرشان نسبت به آنها مورد لطف بیشتر والدین قرار گرفته است. آماری که به ظاهر غیرمحتمل میرسد. مطالعات دیگری نشان داده است که کودکان در بیش از ۶۰درصد مواقع به اشتباه تشخیص میدهند که فرزند محبوب کیست.
البته، این امکان وجود دارد که والدین در پنهان کردن ترجیحات خود بسیار بهتر از آنچه شما انتظار دارید عمل کنند یا ما در حدس زدن واقعی فرزند محبوب بسیار بد باشیم.
اگرچه ممکن است فکر کنید که بچهها به طور غریزی میدانند که آیا والدینشان فرزند محبوب دارند یا نه، اما دادهها شگفتانگیز است. کودکان ممکن است تصور کنند که فرزند اول یا آخری خانواده مورد علاقه است، یا فرزندی که در خانواده بیش از حد خوب است و استرس والدینی کمتری ایجاد میکند. در حالی که در واقع، والدین ممکن است دلایل متفاوت و متنوعی برای طرفداری داشته باشند، مانند طرفداری از کودکی که بیشترین مشکل را دارد یا کودکی که شبیه به آنها است.
در اکثر موارد، بچهها نمیدانند والد یا والدینشان کدام خواهر یا برادر را ترجیح میدهند که کاملاً خوب است. حتی انتظار میرود والدین فرزند محبوب داشته باشند و نباید احساس گناه کنند اگر به یک کودک نسبت به دیگری نزدیکتر هستند.
اگرچه کودکانی که فکر میکنند آخرین فرزند مورد علاقه هستند، اعتماد به نفس پایینتر و میزان افسردگی بالاتری دارند، در اکثر موارد، بچهها نمیدانند والد یا والدینشان کدام خواهر یا برادر را ترجیح میدهند. شاید اینکه فرزند محبوب واقعاً کیست چندان مهم نباشد.
عشق به فرزندان کمتر نمیشود
به والدین یا کودکانی که متوجه میشوند طرفداری بر روابط یا سلامت روان آنها تأثیر میگذارد توصیه میشود با یک متخصص اطفال یا ارائهدهنده خدمات سلامت روان صحبت کنند. اکثر عدم تعادلها را میتوان با تاکتیکهای سادهای که نشاندهنده مراقبت و توجه است، برطرف کرد.
اگرچه والدین ممکن است به راحتی به طرفداری خود اعتراف نکنند، اما مطمئناً اگر احساس نزدیکی به یک کودک نسبت به دیگری پیدا کنند، تنها نخواهند بود. اکثر مادران و پدران فرزند محبوب دارند و این اشکالی ندارد.
روزهایی پیش میآیند که به دلایل مختلف ترجیح میدهیم در کنار یک کودک باشیم تا کودک دیگر. نکتهی مهمی که باید به خاطر داشته باشیم این است که داشتن فرزند محبوب به این معنا نیست که فرزندان دیگر خود را کمتر دوست داریم.
چگونه والدین میتوانند آسیبها را برطرف کنند
والدین باید به یاد داشته باشند که نمیتوان با کودکان مساوی رفتار کرد زیرا آنها متفاوت هستند. کاری که والدین میتوانند و باید انجام دهند، رفتار منصفانه با فرزندانشان با برآوردن تمام نیازهای آنهاست. مهم است که به یاد داشته باشید که نیازها با خواستهها متفاوت است. نیازهای کودکان عشق، محبت، صمیمیت و گذراندن وقت با والدین است. والدین میتوانند نیازها را برابر برای همه اجرا کنند. انجام این کار نهتنها برای رفاه هر کودک، بلکه برای روابطی که او باید با دیگری در طول زندگی داشته باشد نیز مهم است. پیوندهای خواهر و برادری بسیار مهم است. با افزایش سن والدین اهمیت بیشتری هم پیدا میکند و اگر خواهر و برادر خانوادهی صمیمی یکدیگر باشند، یکی از قویترین و طولانیترین پیوندهای زندگی ساخته میشود. با انتخاب یک فرزند محبوب، این امکان وجود دارد که این پیوند را تضعیف کنید و خواهر و برادرهایی داشته باشید که با یکدیگر محتاط و در بدترین حالت، از یکدیگر متنفر هستند.
سخن پایانی
والدین ممکن است به دلایل زیادی یک فرزند را بر دیگری ترجیح دهند. کودکی ممکن است خلق و خوی بهتر یا رفتار خوبی داشته باشد. اما باید هر روز به فرزندانتان احساس ویژهای بدهید. آنها ممکن است شبیه شما باشند یا شما را به یاد یکی از اقوام مورد علاقهتان بیندازند اما صرف نظر از دلیل علاقه، هر کودک باید احساس کند که دوستش دارید و خاص است تا به طور کامل شکوفا شود. طرفداری آشکار از یک فرزند نسبت به خواهر و برادرش، به ویژه برای مدت طولانی، میتواند تأثیر منفی قابل توجهی بر دیگر فرزندان شما داشته باشد. ممکن است علاقه نشان دادن تفاوتی در عشقی که شما احساس میکنید، ایجاد نکند اما میتواند برای فرزندان شما چنین به نظر برسد، چه آنهایی که مورد لطف هستند و چه آنهایی که نیستند. باید تشخیص دهید که طرفداری از یک کودک چیست و چه نیست. ترجیح دادن یک کودک نسبت به دیگری ممکن است وجود داشته باشد اما علاقهمندی به این معنا نیست که یک کودک را بیشتر از دیگری دوست داشته باشید. به این معنی است که شما به یک کودک بیشتر از خواهر و برادرش توجه میکنید. هر چقدر هم که ممکن است بیگناه به نظر برسید، اینطور نیست و این کار میتواند عواقبی برای همهی فرزندان شما در طول زندگی داشته باشد و بر روابط آنها با یکدیگر و با شما تأثیر بگذارد.
منبع: Parents