آیا لوکی نشان میدهد که سریالهای مارول از فیلمها هم بهترند؟
بیایید قبول کنیم که مارول با «وانداویژن» و «فالکون و سرباز زمستان» به همه ثابت کرده که انتقال داستان بعضی از شخصیتهایش روی سرویس دیزنی و ساختن سریال از آنها فقط یک راهکار در راستای جذب مخاطب برای دیزنی پلاس (سرویس پخش اینترنتی دیزنی) نبوده بلکه در حال انجام کاری است که بزرگی پردههای سینما تا پیش از این چنین اجازهای را نمیداد.
با وجود پاندمی کرونا و عقب افتادن تاریخ اکران فیلمهای مختلف معلوم نیست چه وقت بتوانیم دوباره انتقام جویان (Avengers) را روی پردهی سینما ببینیم اما روی قابهای کوچکتر تلویزیون همه چیز فرق دارد. خیلیها تصور میکردند مارول بعد از اتمام فاز سومش با «انتقامحویان: نبرد بینهایت» و دنبالهاش «انتقامجویان: آخر بازی» کفگیرش به ته دیگ خورده اما با سریالهایش، بهخصوص تریلر تازهی «لوکی» خلاقیتش را به رخ میکشد.
تریلر لوکی مثل اکثر تریلرهای تازهی مارول آرام شروع میشود. الههی شرارتِ تام هیدلستون به ملاقات موبیوس ام. موبیوس، افسر سازمان واریانس زمانی فراخوانده شده. سپس صداها بلند و همه چیز باشکوه میشود. چند صحنهی اکشن میبینبم، چند پرتاب چاقو، چند تایی هم جوک دربارهی این که آیا لوکی اصلا توانایی راست گویی دارد یا نه!
همهچیز خندهدار است و در عین حال گوشهای از سفرهی پر و پیمانی را که مارول در مهمانیاش برایمان انداخته میشود دید.
لوکی اجازه نمیدهد فراموش کنیم که مارول چه چیزی را بلد است خوب انجام بدهد. که خوشبختانه به نظر میرسد همین کاری است که در حال ادامه دادنش هم هست. به طور تکنیکی این خط زمانی خارج از خط زمانی اصلی جهان سینمایی مارول قرار دارد. لوکی، همانطور که در «انتقامجویان: نبرد بینهایت» یادتان است به دست ثانوس کشته شد. اما هنگامی که انتقامجویان در «انتقامجویان: آخر بازی» قصد داشتد که سرقت زمان را عملی کنند لوکی تسراکت یا همان مکعب را برداشت و فرار کرد. مکعبی که درونش سنگ فضا قرار داشت. همین کار هم باعث به وجود آمدن انواع واقعیتهای آلترنایتیو و جایگزین شد. البته خیلی خودتان را امیدوار نکنید به احتمال خیلی زیاد دیگر قرار نیست لوکی را روی پرده سینما در کنار باقی اونجرها ببینیم اما هدف سریال این است لوکی توسط سازمان واریانس زمان مأمور شود تا خرابکاریهایش را درست کند. تا از طرفی خود مارول هم بتواند تکههای دیگری از جهان غول پیکر و عجیب و غریبش را به رخمان بکشد.
این بهترین هدیه ای است که دنیای تلویزیون دیزنی پلاس مارول به ما داده است. در حالی که سریالهای نتفلیکس و مارول مثل «جسیکا جونز» و «لوک کیج» تمام تلاششان این بود که به جهان سینمایی مارول بعد تاریکتر و جدیتری ببخشند، سریالهای خانوادگی دیزنی پلاس بیشتر به بعد خلوضع و کمدی مارول علاقه نشان میدهند.
وانداویژن اولین سریال در این راستا بودکه یک مشت بازیگر تلویزیونی را دست اسکارلت ویچ داد تا هر طور که میخواهد آنها را بازی بدهد. وانداویژن ممکن است با یک نبرد ابرقهرمانی بزرگ تمام شده باشد اما لحظات ساکتتر (بهترش) به ما نشان میدهد که اونجرها وقتی در خانه کارهای عادیشان را انجام می دهند مانند خود ما عجیب و غریب و البته دوست داشتنیاند.
وانداویژن که اصلا تمام مبنای داستانیاش لااقل در اپیزودهای داستانی همین است. سریال عملا بازسازی سیتکامها در دهههای مختلف است. و سیتکام هم که روتینترین شکل داستانگویی است که میتوانید در سینما پیدا کنید و واندا ویژن با نشان دادن همهی این نکات تقریبا معجزه خلق میکند. سریالی که حس و حال و لحن سیتکامهای ابرقهرمانی دی سی مانند «سوپر گرل» و «فلش» را گرفته و تا جایی که راه دارد مِتایش کرده. متا کردن اصطلاحی است که بهتازگی وارد جریان هنر و بهخصوص سینما شده است. در جریان پستمدرنیسم، اتفاقاتی مثل شکستن دیوار چهارم بهعنوان فرآیند ساختارشکنانه مطرح میشد که در سیر داستان بروز میکرد، در متامدرنیسم، قصه با علم به این ساختارشکنی و رفتارهای متا شکل میگیرد.
حالا ما باید امیدوارم باشیم که لوکی فیتیلهی این متابازیها را بالاتر هم برده باشد. بیایید قبول کنیم که از نظر منطقی هم باید همین طور باشد. او عملا الههی شرارت است. انتهای حقه بازی است. مثلا زمانی را به یاد بیاورید که خودش را جای پدرش جا میزد و بر ازگارد حکومت میکرد، مهمترین ویژگیاش همین است. یادتان نرود که نقش لوکی را تام هیدلستون بازی میکند و این بار به اندازهی یک مینی سریال کامل انرژی شکسپیریاش را به نقش الههی حقه باز و محتوم تزریق میکند. شروری که قهرمان یک تراژدی-کمدی است.
نبردهای ابرقهرمانی دنیای سینمایی مارول عالی هستند اما بسیاری از بهترین لحظات فیلمها زمانی اتفاق میافتد که قهرمانان خستگی ناپذیر در حال نجات جهان نیستند. به یاد بیاورید زمانی را که کاپیتان مارول به صورت کلامی با راکت درگیر میشود یا هنگامی که تور لبوسکی در حال انجام بازیهای ویدیویی است. از لحاظ تئوری هنگامی که جهان سینمایی مارول به مرحله آینده «دکتر استرنج و مولتیورس جنون» برسد جنجالهای بیشتری اتفاق میافتد و همه چیز شلوغ و پلوغ میشود. اما اول و آخرش فیلمها فیلم هستند و بیشتر دو ساعت زمانشان را با بزن بهادرها و جلوههای ویژهی خیرهکننده پر میکنند. اما در تلویزیون یک اپیزود کامل را میشود به تلاش جانبی اختصاص داد که پر از شوخی است پر از شوخی، شخصیتهای بینظیر و سایر موقعیتها اختصاص داد. موقعیتهایی که هرگز به صفحه نمایش بزرگ راه پیدا نمیکنند.
فقط نگاهی به تجربه درخشان «ماندلورین» بیاندازید. فالکون و سرباز زمستان سریال خوبی است اما مشکلش این است که بیش از حد شبیه یک فیلم کاپیتان آمریکای طولانی شده. البته که چیز بدی نیست، بامزه است و انصافا اکشن درست و حسابی هم دارد اما حیرت سوررئالی در سریالهای دیزنی پلاس انتظارش میرود را نمیبینیم.
لوکی میتواند هم اکشن سر حال فالکون و سرباز زمستان را داشته باشد و همین طور حال و هوای عجیب و غریب وانداویژن را و در عین حال بهمان این اجازه را دهد که با لوکی تنها شویم و تا جایی که میشود از حضورش لذت ببریم. اتفاقی که پیشتر امکانش وجود نداشت. و با توجه به تریلری که دیدیم لوکی ممکن است بهترین هر دو جهان باشد. و در عین حال کمی بازی کردن کشتن ایو را هم میشود. در تریلز موبیوس ام. موبیوس لوکی میگوید: «شما تسراکت را برداشتید و واقعیت را دستکاری کردید. میخواهم به ما کمک کنید تا درستش کنیم.» بیایید امیدوار باشیم او این کار انجام ندهد.
منبع: WIRED
امیدوارم سریالش اینقدر خوب باشه که پشت سر هم تمدیدش کنن
امید وارم درست نکنه