بهترین ترجمه کتاب «شازده کوچولو» کدام است؟
کتاب «شازده کوچولو» یکی از محبوبترین رمانهای خارجی در میان ایرانیان است. این کتاب به علت زبان سادهای که دارد، طیف گستردهای از مخاطبان با سنین مختلف را در بر میگیرد و یکی از دلایل محبوبیتش نیز همین امر است. «شازده کوچولو» به مسائلی چون عشق و دوست داشتن از دیدگاهی فلسفی میپردازد و در عین حال زبانی همهفهم دارد. نویسنده این کتاب آنتوان دو سنت اگزوپری است که در اصل خلبان بود اما به حرفه نویسندگی نیز مشغول بود. این نویسنده و خلبان درنهایت بر اثر سقوط هواپیمایش جان باخت. بهعلت محبوبیت کتاب حاضر در میان ایرانیان، در طی سالها ترجمههای متعددی از آن صورت گرفته است. بنابراین برای هر کسی که قصد خواندن این کتاب را دارد، ممکن است این سوال پیش بیاید که بهترین ترجمه «شازده کوچولو» از کیست؟
درباره کتاب «شازده کوچولو»
کتاب «شازده کوچولو» یکی از محبوبترین رمانها در میان مخاطبان ایرانی است. این رمان حجم کمی هم دارد و بهخاطر همین مسئله بسیاری از مخاطبان آن را چند بار مطالعه کردهاند. داستان «شازده کوچولو» اینطور آغاز میشود که خلبانی در یک بیابان سقوط کرده و گیر افتاده است. این خلبان یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند غریبهای کوچک از او میخواهد که برایش یک گوسفند بکشد! «شازده کوچولو» داستان کودکی را روایت میکند که برای کسب خرد درباره مسائل گوناگون به سفر میرود و با شخصیتهای متفاوتی روبهرو میشود. شازده کوچولو درباره زندگی، عشق، دوستی و مراقبت به تامل میپردازد و از دیدگاهی فلسفی سعی در تبیین جهان دارد. نویسنده در طول کتاب قصد دارد تا نشان دهد زندگی اصلا به آن جدیای که فکر میکنیم نیست و همان چیزهایی که نادیدهشان میگیریم، ارزشمندتر از هر چیزی دیگری هستند. نگاه سادهای که نویسنده کتاب به جهان دارد، باعث شده تا «شازده کوچولو» به اثری جاودان تبدیل شود و افراد متفاوت از اقصا نقاط دنیا بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
بهترین ترجمه فارسی کتاب «شازده کوچولو»
وقتی کتابی بسیار محبوب مخاطبان واقع میشود، ناشران مختلف سعی میکنند با مترجمان گوناگون قراداد ببندند و اثر را دوباره چاپ کنند. برای «شازده کوچولو» هم در ایران همین اتفاق افتاد و ما در طی سالها شاهد انتشار چندین ترجمه از این کتاب بودهایم. این ترجمهها با توجه به نثرشان با هم متفاوتند و هر کدام ویژگیهای منحصربهفرد خودشان را دارند.
ترجمه محمد قاضی؛ اولین ترجمه فارسی
محمد قاضی از نامآورترین مترجمان ایرانی است که آثار داستانی زیادی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. قاضی در سال ۱۳۳۳ اولین ترجمه از «شازده کوچولو» را ارائه کرد. اگر از طرفداران پروپاقرض «شازده کوچولو» باشید، احتمالا بر ترجمه محمد قاضی هم تاکید دارید. اما مهم است بدانیم نثری که قاضی از آن استفاده کرده، نثر معیار دهه ۳۰ است و مطمئناً با نثر معیار امروز زبان فارسی متفاوت است. بنابراین شاید افرادی که سن کمتری دارند، چندان با ترجمه قاضی ارتباط برقرار نکنند و در بعضی از نقاط متن به مشکل بخورند. اما در هر صورت باید اقرار کرد که کار قاضی از بهترین ترجمه های «شازده کوچولو» و بسیار قابل توجه است.
نمونهای از ترجمه محمد قاضی از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«ولی تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من مثل خورشید روشن خواهد شد. من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ فرو خواهد برد ولی صدای پای تو همچون نغمه موزیک مرا از لانه بیرون خواهد کشید. به علاوه خوب نگاه کن! آن گندمزار ها را در آن پایین میبینی؟ من نان نمیخورم و گندم در نظرم چیز بیفایدهای است. گندمزارها مرا به یاد هیچ چیز نمیاندازند و این جای تأسف است. اما تو موهای طلایی داری و چقدر خوب خواهد شد آن وقت که مرا اهلی کرده باشی، چون گندم که به رنگ طلاست مرا به یاد تو خواهد انداخت. آن وقت من صدای وزیدن باد را در گندمزار دوست خواهم داشت.»
ترجمه احمد شاملو
احمد شاملو یکی از نامآورترین شاعران معاصر ایرانی بود که کمتر به عنوان مترجم شناخته شده است. او در میان ترجمههای خود، در سال ۱۳۶۳ به ترجمه «شازده کوچولو» هم دست زد. میتوان گفت که ترجمه شاملو از این اثر با زبان محاورهایتری نوشته شده و حالت رسمی و معیار قاضی را چندان رعایت نکرده است. درواقع شاملو امضای نثر خود را پای این ترجمه گذاشته و همین امر ممکن است به مذاق بعضی خوش نیاید. اما باید توجه کرد که ترجمه شاملو سی سال پس از قاضی است و زبان آن به زبان دوره ما نزدیکتر است. ترجمه شاملو چندان در میان مخاطبان محبوب است که تاکنون بیش از ۶۰ بار تجدید چاپ شده است.
نمونهای از ترجمه احمد شاملو از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«بزرگترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیشتر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و اینجوری شد که تو ششسالهگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از اینکه نقاشی شمارهی یک و نقاشی شمارهی دواَم یخشان نگرفت دلسرد شده بودم. بزرگترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمیتوانند از چیزی سر درآرند. برای بچهها هم خستهکننده است که همینجور مدام هر چیزی را به آنها توضیح بدهند. ناچار شدم برای خودم کار دیگری پیدا کنم و این بود که رفتم خلبانی یاد گرفتم. بگویی نگویی تا حالا به همه جای دنیا پرواز کردهام و راستیراستی جغرافی خیلی بِم خدمت کرده. میتوانم به یک نظر چین و آریزونا را از هم تمیز بدهم. اگر آدم تو دلِ شب سرگردان شده باشد جغرافی خیلی به دادش میرسد.»
ترجمه ابوالحسن نجفی
ابوالحسن نجفی یکی از بهترین مترجمهای ایرانی است که آثار زیادی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. نجفی در سال ۱۳۷۹ به ترجمه «شازده کوچولو» دست زد که تبدیل به یکی از پرطرفدارترین ترجمهها از این اثر شد. نجفی در این ترجمه سعی داشته تا نثر معیار و ساده زبان فارسی را حفظ کند و در عین حال با زبانی رسمیتر نسبت به زبان شاملو اثر را ترجمه نماید. شاید لحن شاملو برای بعضی از خوانندگان بچهگانه به نظر برسد. ترجمه نجفی ترجمهای است که بزرگسالان هم به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند و این احساس را نخواهند داشت که در حال خواندن اثری مربوط به کودکان هستند. اگر نگوییم که ترجمه ابوالحسن نجفی بهترین ترجمه «شازده کوچولو» است، باید حداقل آن را از بهترینها شمرد.
نمونهای از ترجمه ابوالحسن نجفی از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«میلیونها سال است که گلها خار میسازند. میلیونها سال است که باز هم گوسفندها گلها را میخورند. اینکه آدم بخواهد بفهمد چرا گلها اینقدر به خودشان زحمت میدهند تا خارهایی بسازند که هرگز به هیچ دردی نمیخورد، آیا این جدی نیست؟ آیا جنگ میان گوسفندها و گلها مهم نیست؟ آیا این جدیتر و مهمتر از جمع زدنهای یک آقای گنده سرخرو نیست؟ و اگر من گل بیهمتایی در جهان بشناسم که جز در سیاره من در هیچ جای دیگر یافت نشود و آن وقت یک گوسفند کوچک بتواند یک روز صبح آن را یک لقمه کند و خود نداند که چه میکند، لابد این هم مهم نیست!»
ترجمه عباس پژمان
عباس پژمان پزشک و مترجم ایرانی است و تا به حال به ترجمه آثار متعددی دست زده و در جشنوارههای زیادی داوری آثار ترجمهشده را به عهده داشته است. اما همانطور که در متن نمونه هم مشاهده میکنیم، شاید خواندن ترجمه پژمان برای عدهای ـ مخصوصا کودکان ـ کار سختی باشد. چرا که جای طبیعی اجزای جمله جابهجا شده و همین باعث اندکی مکث در بعضی از جملهها میشود.
نمونهای از ترجمه عباس پژمان از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«شازده کوچولو گفت: «سلام. کلاه بامزهای دارید.» خودپسند در جواب گفت: «این کلاه برای تشکر کردن است. هروقت که برایم ابراز احساسات میشود، این را از سرم برمیدارم. بدبختانه هیچ وقت گذار کسی به اینجا نمیافتد.» شازده کوچولو که چیزی نفهمیده بود، گفت: «چه فرمودید؟» پس خودپسند او را راهنمایی کرد: «دستهایت را به هم بزن.» شازده کوچولو دستهایش را به هم زد. خودپسند کلاهش را از سرش برداشت و با تواضع از او تشکر کرد. شازده کوچولو در دلش گفت: «این کیفش بیشتر است تا دیدن شاه.» و باز شروع کرد به دست زدن. خودپسند هم شروع کرد کلاه از سر برداشتن و جواب دادن. پنج دقیقهای این بازی ادامه داشت که شازده کوچولو از یکنواختی آن خسته شد. پرسید: «چکار باید کرد تا کلاه از سرت بیفتد؟» اما خودپسند نشنید او چه گفت. خودپسندها فقط ستایشها را میشنوند.»
ترجمه مصطفی رحماندوست
مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است. رحماندوست که از برجستهترین نویسندگان و مترجمان این حوزه است، در سال ۱۳۸۷ تصمیم به ترجمه «شازده کوچولو» گرفت. همانطور که میتوانید جدس بزنید، نسخه ترجمهشده توسط رحماندوست بیشتر برای سنین پایین مناسب است و نثری دارد که برای این رده سنی بسیار راحت و خوانا است. اگر قصد دارید برای کودکان و یا نوجوانان زیر ۱۵ سال «شازده کوچولو» را بخرید، پیشنهاد میکنیم ترجمه مصطفی رحماندوست را انتخاب نمایید.
نمونهای از ترجمه مصطفی رحماندوست از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«مثل آدمهای برقگرفته از جا پریدم. چند بار چشمهایم را باز کردم و بستم و با دقت نگاه کردم. آدم کوچولوی عجیبی را دیدم که با وقار به تماشای من ایستاده بود. این بهترین تصویری است که من مدتی بعد توانستم از او بکشم. البته تصویری که من کشیدهام، مطمئناً به زیبایی خود او نیست. در هر صورت من تقصیری ندارم، چون آدم بزرگها در ششسالگی مرا از نقاشی کردن دلسرد کردند و من جز کشیدن همان نقاشیهای مار بوآ ـ که یکی درون شکمش معلوم بود و یکی نبود ـ نقاشی کردن چیز دیگری را تمرین نکرده بودم.»
ترجمه پرویز شهدی
پرویز شهدی از مترجمان توانای ایرانی است که تاکنون دست به ترجمه آثار زیادی زده است. همانطور که خود او در مقدمه کتاب میگوید، شهدی با تشویق یکی از دوستانش شروع به ترجمه مجموعه آثار اگزوپری میکند. چرا که خود همیشه شیفته آثار این نویسنده بوده و این کار را نوعی ادای دین به اگزوپری میداند. ترجمه پرویز شهدی از این اثر به سال ۱۳۹۲ برمیگردد.
نمونهای از ترجمه پرویز شهدی از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«ششساله که بودم یک روز در کتابی مربوط به جنگلی که پای هیچ آدمیزادی به آن نرسیده، به نام «ماجراهای واقعی» به تصویری شگفتانگیز برخوردم: مار بوای بزرگی داشت حیوانی وحشی را درسته قورت میداد. در این کتاب نوشته شده بود که مارهای بوای درشتجثه شکارشان را بدون جویدن درسته میبلعند. بعد دیگر نمیتوانند از جاشان جنب بخورند، شش ماه میخوابند تا حیوانی را که خوردهاند هضم کنند. در آن موقع درباره ماجراهایی که در این گونه جنگلها رخ میداد خیلی فکر کردم و توانستم با یک مداد رنگی اولین نقاشیام را بکشم.»
ترجمه رضا خاکیانی
نشر کارنامه از ناشرانی است که در میان مخاطبان از سابقه و اعتبار خوبی برخوردار است و حالا برای ترجمه «شازده کوچولو» با رضا خاکیانی به همکاری پرداخته است. به جرات میتوان گفت حاصل این همکاری بسیار خوب از آب درآمده و ترجمه خاکیانی یکی از روانترین و بهترین ترجمه های موجود از «شازده کوچولو» است. همانطور که در متن نمونه زیر مشاهده میشود، خاکیانی سعی کرده با سادهترین و روانترین نثر ممکن، داستان را ترجمه کند و در عین حال زبان را بچگانه نکرده و طیف گستردهای از مخاطبان را حفظ کرده است. رضا خاکیانی این کار را در سال ۱۴۰۱ ترجمه کرد.
نمونهای از ترجمه رضا خاکیانی از کتاب «شازده کوچولو» را میخوانیم:
«خیلی زود توانستم آن گل را بهتر بشناسم. در سیاره شازده کوچولو همیشه گلهای خیلی سادهای میروییدند که فقط یک ردیف گلبرگ داشتند. نه جای زیادی میگرفتند، و نه مزاحم کسی بودند. یک روز صبح از میان علفها در میآمدند و شب هم پژمرده میشدند. اما این گل، یک روز، از دانهای که معلوم نبود ازکجا آمده جوانه زده بود، و شازده کوچولو این نهال نازک را که شباهتی به نهالهای دیگر نداشت بهدقت زیر نظر گرفته بود. اما این نهال خیلی زود رشدش را متوقف کرد و آماده گل دادن شد. شازده کوچولو که شاهد روییدن غنچه بزرگی بود، احساس میکرد که چیز معجزهآسایی از آن بیرون خواهد زد. اما گل در پناهگاه سبزش از آرایش خود دست نمیکشید، رنگهایش را بهدقت انتخاب میکرد، سر فرصت لباس میپوشید، و گلبرگهایش را یکییکی مرتب میکرد. نمیخواست مثل شقایقها با لباس پرچین و چروک بیرون بیاید. میخواست در اوج زیباییاش جلوهگری کند. بله، بسیار عشوهگر بود.»
سایر ترجمهها
علاوه بر ترجمههای فوق، ترجمههای دیگری نیز از «شازده کوچولو» موجودند که مترجمان آنها کمتر شناخته شدهاند. این مترجمان عبارتند از:
- فاطمه حسینی (انتشارات آثار قلم)
- حمیدرضا بیات (انتشارات اندیشه کهنپرداز)
- معصومه تاجمیری (یوشیتا)
- محمد ملکی دولتآبادی (ارمغان گیلار)
- و … .
کدام ترجمه «شازده کوچولو» را بخریم؟
از میان ترجمههایی که به آنها اشاره کردیم، سعی داشتیم تا نمونههایی را معرفی کنیم که حداقلها و استانداردها را رعایت کردهاند و مطالعه آنها تجربه خوبی برای مخاطب باشد. اما اگر بخواهیم بهترین ترجمه «شازده کوچولو» را از میان همه این گزینهها معرفی کنیم، به نظر میآید ترجمه ابوالحسن نجفی و رضا خاکیانی ترجمههایی باشند که اقشار متفاوتی از مخاطبان بتوانند با نثر آنان ارتباط برقرار کنند و چالشی در خواندن زبان مخصوص این مترجمان نداشته باشند. با این حال انتخاب نثر مورد علاقه امری سلیقهای است و باز هم به خود مخاطب بستگی دارد.
منبع: دیجیکالا مگ
ای کاش متن یکسانی از مترجمان مختلف انتخاب می شد
فقط ترجمه شاملو