بهترین کتابهای نقد ادبی و منتقدان برجستهی ایرانی
نقد ادبی دانشی است برای بررسی ویژگیها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و جایگاه آنها. به کسی که نقد ادبی میداند، منتقد ادبی میگویند. نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر آثار ادبی است. نقد ادبی میتواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصلتری که حالت گزارشگونهای در باب یک اثر ادبی داشته باشد. این نوشتههای گزارشگونه اغلب در قالب نوشتههای روزنامهنگاری یا یادداشتهایی در زمان پدیدارشدن آثار ادبی رخ مینماید و در مواردی با قضاوتهایی یا اظهار نظرهایی در مورد خوببودن یا نبودن، ارزشمندبودن یا نبودن اثر ادبی همراه است.
در حقیقت نقد ادبی یکی از بحثانگیزترین مفاهیم در مطالعات مربوط به ادبیات در کشورمان بوده است. گروهی آن را مفهومی یکسره غربی و در نتیجه کاملا وارداتی دانستهاند و گروهی دیگر سابقهی آن را تا ایران پیش از اسلام به عقب بردهاند. رابطه نقد ادبی و تغییرات اجتماعی سیاسی در جامعهی ایران، یک رابطه علت و معلولی است. با اولین بارقههای آشنایی ایرانیان با دنیای غرب و با ترجمه آثار داستانی، نقد ادبی جدید نیز کمکم وارد آثار و آرای نویسندگان این زمان شد.
نقد ادبی در مفهوم آنچه در اروپا به صورت علمی در جریان است، نوع تازهای در ادبیات جدید ایرانی است که اثری از آن را در ادبیات قدیم ایران نمیتوان یافت. هرچند در ادبیات کلاسیک ایران نیز نقد و نظرهایی گاه دیده میشود، اما این نقدها بیشتر جنبه ذوقی داشته و مشتمل بر ایراداتی به ساخت و صورت شعر یا بیان نکاتی توأم با شوخی بوده است؛ از این جهت کمتر میتوان در آن ردپای نظریههای علمی که براساس تحلیل اثر صورت گرفته، جست.
به واسطهی تحولات سیاسی پس از عصر قاجار به ویژه مشروطه و مطرح شدن اندیشمندان و نویسندگانی چون فتحعلی آخوندزاده، نقد ادبی جدید نیز کمکم وارد آثار و آرای نویسندگان این زمان شد. هرچند در این زمان و حتی بعد از آن نیز نقدهای ژورنالیستی که بیشتر بر پایه ذوق نوشته میشود، در مجلات ادبی آن زمان به خوبی و به کرات دیده میشود، اما نقد ادبی جدید در ایران کمکم از همین زمان شکل گرفت و به امروز رسید. هرچند به نظر میرسد که در دوره حاضر نیز با یکی از دورانهای فتور و سستی نقد ادبی به صورت علمی مواجه هستیم. در ادامهی این مطلب، به بررسی زندگی و آثار ۷ تن از بزرگترین منتقدان ادبی ایران در قالب معرفی ۷ جلد کتاب میپردازیم.
کتاب «نیما یوشیج و نقد ادبی»
کتاب «نیما یوشیج و نقد ادبی» اثر ایرج پارسی نژاد است. وی در این کتاب کوشیده که ارزیابی علمی و دقیق و منصفانهای از نظریات نیما یوشیج در حوزهی نقد ادبی ارایه دهد. علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (زادهی ۲۱ آبان ۱۲۷۴ در دهکدهی یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران – درگذشتهی ۱۳ دی ۱۳۳۸در شمیران، تهران) شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما یوشیج با مجموعه تاثیرگذار «افسانه»، که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را همپایهی شاعران سمبولیست به نام جهان میدانند. نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شدهاست. نقد ادبی را میتوان در میان انبوه یادداشتها و نامههای پراکنده بسیار نیما یوشیج یافت که تاملات او را دربارهی شعر و انواع دیگر ادبی در بر دارد. مایه و مضمون، صورت و ساخت، وزن شعر، موسیقی شعر، قافیه، تصویر و تشبیه، رمز و نماد و وصف شعر از نکتههای انتقادی در خور توجهی است که نیما به آن پرداخته و نظریات خود را درباره آنها بیان کرده است. این کتاب از سوی «انتشارات سخن» به چاپ رسیده است.
کتاب «فاطمه سیاح و نقد ادبی»
کتاب «فاطمه سیاح و نقد ادبی» نوشته ایرج پارسی نژاد به آرا و نظریات فاطمه سیاح در ادبیات و هنر، که گاه تحت تاثیر معیارهای رئالیسم سوسیالیستی بوده، میپردازد. این کتاب تحلیلی انتقادی ارایه میکند. فاطمه سیاح نخستین استاد ایرانی است که با آگاهی از نظریات نقد ادبی جدید جهان، نسل جوان ایران را با مبانی و معیارهای نقد علمی آشنا کرد. گفتارهای او در نقد و سنجش ادبیات با تسلط و آگاهی بر زبان و ادبیات روسی و فرانسوی و انگلیسی و آلمانی و ایتالیایی دارای آنچنان ارزش و اعتباری است که میتواند فصل مهمی از تاریخ نقد ادبی ایران را به خود اختصاص دهد. او بود که نخستین بار در رای و نظر شرقشناسان اروپایی دربارهی ادبیات ایران تردید کرد و در ارزیابی اسناد و مدارک ایشان تحلیلهای انتقادی به دست داد. فاطمه سیاح گذشته از پژوهشگری در کار درس دانشگاهی استادی دانا و دانشمند بود. او شاگردانی چون پرویز ناتل خانلری، زهرا کیا (خانلری)، سیمین دانشور، احمد سمیعی گیلانی، ابوالحسن نجفی و بسیاری دیگر را پرورد که گذشته از آموزش و فرهنگ قدیم حاکم بر دانشگاه در جستجوی کسب مفاهیم نوین جهانی از ادبیات و هنر بودند. کتاب «فاطمه سیاح و نقد ادبی» اثر ایرج پارسی نژاد، توسط انتشارات سخن منتشر و عرضه شده است.
کتاب «احسان طبری و نقد ادبی»
احسان طبری (زاده ۱۹ بهمن ۱۲۹۵ در ساری – درگذشته ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران) نویسنده، شاعر، نظریهپرداز برجسته مارکسیسم-لنینیسم بود. احسان طبری در تاریخ نقد ادبی جدید ایران جایگاهی درخور دارد. او با آگاهی از مکاتب و مفاهیم نقد مدرن در ادبیات جهان و نوشتن گفتارهایی در نقد ادبیات و هنر توانست بر ذهن نسلی از روشنفکران ایرانی تاثیری عمیق بگذارد، تا آن جا که نقد ادبیات و هنر از منظر رئالیسم سوسیالیستی نزد جماعتی از اهل اندیشه و هنر ایران پذیرفتنی آمد. طبری نقد و پژوهش را وسیلهای برای بسیج اندیشه معاصران به سوی ترقی جامعه ایرانی میخواست. هرچند نقد و نظر او گاه به اغراض مسلکی آلوده میشد، با این همه جهت حرکت او به سوی بیداری و هشیاری بود و روی به آینده داشت. سهم احسان طبری در ترویج تفکر انتقادی و گسترش ادبیات و هنر نوین ایران درخور ملاحظه است و گفتارهای او در نقد ادبیات، با آن که خلاف رای روشنفکران اصیل آزاده ایران بوده و هست، اما به عنوان یک واقعیت تاریخی در تاریخ نقد ادبی جدید ایران در این کتاب مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. کتاب «احسان طبری و نقد ادبی» توسط ایرج پارسیپور نوشته شده و انتشارات سخن آن را به چاپ رسانده است.
کتاب «خانلری و نقد ادبی»
کتاب «خانلری و نقد ادبی» نوشتهی ایرج پارسینژاد است. نویسنده در این کتاب میراث گرانبهای پرویز ناتل خانلری در حوزه زبان و ادبیات فارسی و نقد ادبی ایران را شناسایی و بررسی میکند. در بازنگری آرا انتقادی خانلری در ادبیات درمییابیم با آنکه بیش از شصت سال از زمان انتشار بسیاری از مقالههای او میگذرد اما نظریات پیشرو و عالمانهاش همچنان اصالت و تازگی خود را حفظ کرده است. پرویز ناتِل خانلری (زادهی اسفند ۱۲۹۲ در تهران- ۱ شهریور ۱۳۶۹ در تهران)، ادیب، سیاستمدار، زبانشناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است. از مهمترین خدمات خانلری به فرهنگ ایرانی، تاسیس بنیاد فرهنگ ایران با جلب همکاری عدهای از پژوهشگران بود که در سال ۱۳۴۴ آغاز به کار کرد. بنیاد فرهنگ ایران در مدت فعالیت خود بیش از سیصد عنوان کتاب را منتشر کرد که غالب آنها متون و تحقیقات مهمی در جنبههای مختلف ادبی و تاریخی و علمی بود. ریاست بنیاد فرهنگ از ابتدای تاسیس تا سال ۱۳۵۷ بر عهدهی خانلری بود. خانلری همچنین ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران را بر عهده داشت. از کارهای ارزشمند خانلری، انتشار مجلهی سخن از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ بود که جمعاً ۲۷ دوره منتشر شد. روش خانلری و نوشتههای او در سخن، راهگشای جوانان مستعد شد. بسیاری از نویسندگان و شاعران نامدار چون جلال آل احمد، محمدعلی اسلامی ندوشن و بهرام صادقی اولین اثرشان در مجلهی سخن به چاپ رسید. مجلهی سخن در دوران دراز انتشار خود دو نسل از شاعران، مترجمان، محققان، داستاننویسان و ناقدان را تربیت کرد. کتاب «خانلری و نقد ادبی» را «انتشارات سخن» به چاپ رسانده است.
کتاب «بهار و نقد ادبی»
کتاب «بهار و نقد ادبی» به قلم ایرج پارسینژاد به بررسی نظرات محمد تقی بهار در ادبیات فارسی میپردازد. محمدتقی بهار (ملکالشعرا) گذشته از شاعری در حوزهی تحقیق و نقد ادبی جدید ایران سهمی مهم دارد. آرا انتقادی او دربارهی شعر و نثر فارسی از آن جا که از افراط منتقدان پیش و پس از خود، در جهتگیری کهنه و نو، دور مانده شاید محافظهکارانه به نظر آید، با این همه از واقعبینی بر کنار نیست. نظریات انتقادی بهار در ادبیات به علت وابستگی به سنتها و باورهای گذشته از یک سو و گرایشهای تجددخواهانهی حاصل از نهضت مشروطهی ایران و آشنایی با مفاهیم جدید مدنیت غربی از سوی دیگر میان سنت و تجدد در نوسان است و از این روست که او به تجدد ادبی آرام و معتدل باور دارد. از سهم بزرگ بهار در تاریخ نقد شعر و نثر و تحقیقات ادبی ایران، با همهی ضعف و قوت آن، در این کتاب تحلیلی انتقادی شده و میراث ارجمند آن ادیب سخنور مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. این کتاب از سوی انتشارات سخن منتشر و روانهی بازار کتاب شده است.
کتاب «زرینکوب و نقد ادبی»
کتاب «زرینکوب و نقد ادبی» اثر ایرج پارسینژاد، به مطالعهی دقیق آثار پراکندهی استاد زرینکوب در نقد ادبی پرداخته و در تحلیلی انتقادی قوتها و ضعفهای آثار دکتر زرینکوب را بازنموده و سهم بزرگ او را در تاریخ نقد ادبی جدید ایران نشان داده است. عبدالحسین زرینکوب ادیب، مورخ و منتقد ادبی دانشمندی است که به نقد ادبی جدید ایران اعتبار و آبرو بخشیده است. هر چند که زرینکوب در حوزههای متنوع ادبیات فارسی، تاریخ قدیم و جدید ایران، تصوف و عرفان، تاریخ ادیان و موضوعات پراکندهی دیگر کتابها و رسالهها و مقالههای بسیار نوشته، اما دلبستگی او بیشتر به نقد ادبی بوده که از روزگار جوانی نخستین اثر خود را به آن اختصاص داده است. دکتر عبدالحسین زرینکوب (۱۳۷۸ – ۱۳۰۱)، ادیب، محقق و نویسندهی بزرگ معاصر است که در زمینههای نقد ادبی، تاریخ ایران، تاریخ اسلام، اندیشه و… صاحب آثاری کمنظیر و ماندگارست. با کاروان حله؛ شعر بیدروغ، شعر بینقاب؛ از کوچه رندان؛ سیری در شعر فارسی؛ سر نی؛ بحر در کوزه؛ پله پله تا ملاقات خدا؛ پیر گنجه در جستوجوی ناکجاآباد؛ از نینامه (برگزیده مثنوی معنوی)؛ دو قرن سکوت؛ تاریخ مردم ایران (دو جلد)؛ ارزش میراث صوفیه؛ فرار از مدرسه، جستوجو در تصوف ایران و… از جمله آثار نامدار اوست. کتاب «زرینکوب و نقد ادبی» نوشتهی ایرج پارسینژاد از سوی انتشارات سخن منتشر شده است.
کتاب «علی دشتی و نقد ادبی»
علی دشتی؛ پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار، دیپلمات ایرانی و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دورهای از دودمان پهلوی بود. وی همچنین در دورهای سفیر دولت شاهنشاهی ایران در مصر شد. علی دشتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در حالی که در میانه دهه هشتاد زندگیاش بود، دستگیر، زندانی، شکنجه و در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام نوشتن کتاب ۲۳ سال و نقد اسلام، به اعدام محکوم شد.
این دفتر در ادامه دفاتر «روشنفکران و نقد ادبی» به آثار نقد ادبی علی دشتی اختصاص دارد. نویسنده در این اثر کوشیده است از آثار علی دشتی در بررسی و نقد ادبیات، تحلیلی انتقادی ارائه شود و ضعف و قوت کارهایش باز نموده شود. نویسنده در این کتاب نثر و اشعار شعر صوفیه، زبان فاخر حافظ، دیوان شمس، سعدی، فردوسی، خاقانی، خیام، صائب، ناصر خسرو، آناتول فرانس و… را در یازده فصل، بنابر تحلیل و داوری علی دشتی در مقالاتش، مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در این کتاب نویسنده میراث پژوهشی ایشان را با اعتدال و انصاف، مورد ارزیابی قرار میدهد و ضعف و قوت کارهای او را تبیین میکند.
علی دشتی میگوید: «منتقد ادبی در معنی تخصصی نیست او از افرادی به شمار میآید که به اصطلاح «اهل ذوق» هستند، ایشان در وقت فراغت از سیاست، دفتر و دیوان شاعران گذشته را ورق زده و هرکجا نکتهای، مطابق ذوق خود یادداشت کرده است. »
خواننده کتاب گذشته از آشنایی با جنبههایی از ضعف و قدرت آثار دشتی در نقد، نکتههایی بدیع از ویژگیهای ذهنی و زبانی خیام، خاقانی، ناصرخسرو، سعدی، حافظ و صائب را میآموزد و درنهایت با نمونهای از نقد ادبی در مفهوم علمی و امروزی آن آشنا میشود.