نقد انیمیشن «لایتیر»؛ دنبالهروی نهچندان وفادار یک میراث با ارزش
تقریبا سی سال از همکاری جان لستر، پیت داکتر و اندرو استنتون در پروژهی «داستان اسباب بازی» (Toy Story) میگذرد؛ پروژهای که بهواسطهی ایدهی خلاقانهی این سه تن توانست یکی از خاطرهانگیزترین تجربههای نوجوانان و حتی بزرگسالها را رقم زند. انیمیشن «لایتیر» (Lightyear) که سال ۲۰۲۲ میلادی توسط انگوس مکلین کارگردانی شده، تلاش کرده تا دنبالهروی میراثی باشد که در سی سال گذشته توسط این دسته از افراد خلاق بنا نهاده شده است. با اینکه قصد و نیت مکلین و عوامل فیلم «لایتیر» قابل تحسین است، این اثر انیمیشنی بنا به دلایلی، توان قرار گرفتن در جوار سه فیلم گذشتهی «داستان اسباب بازی» را ندارد.
انیمیشن «لایتیر» در وهلهی اول خوش رنگ و لعاب است و داستانی را روایت میکند که به مذاق نوجوانان نسل جدید به شدت خوش خواهد آمد؛ چراکه هم پای یک قهرمان به اسم «باز لایتیر» در میان است و هم سکانسهای اکشن در این انیمیشن بهوفور یافت میشود. به همین سبب، تماشاگر فارغ از سن و سالش از تماشای رویدادهای سلسلهوار داستان به احتمال زیاد خسته نخواهد شد. با این اوصاف، بارزترین ایراد «لایتیر»، جدیدترین انیمیشن شرکت پیکسار چیزی است که هواداران «داستان اسباب بازی» به شدت از آن رنج میبرند. روح و هویت سحرانگیزِ جهان «داستان اسباب بازی» در انیمیشن «لایتیر» اصلا و ابدا احساس نمیشود. با اینکه عوامل سازندهی فیلم در همان ابتدای داستان، با نمایش دو خط به بیننده میفهمانند که ارتباط «لایتیر» با «داستان اسباب بازی» چیست، انیمیشن «لایتیر» آنچنان غرق در تعریف روایت داستان به شدت اکشنی میشود که از مولفههای جهان سه انیمیشن قبلی در این ماجرای جدید خبری نیست. شاید در ذهنتان این سوال شکل گرفته که برجستهترین مولفههای «داستان اسباب بازی» چیست که انتظارش را در «لایتیر» داشتهایم.
اولین و مهمترین مولفهای که باید در بطن داستان «لایتیر» قرار میگرفته، عنصر «کمدی» است. انیمیشن از این مولفه بهره میبرد اما بسیار کم که به مذاق هر فردی خوش نخواهد آمد؛ چراکه صفر تا صدِ قصهی هر چهار انیمیشن «داستان اسباب بازی» بر پایهی اتفاقات کمدی به جلو پیش میرود. در حقیقت شخصیتهای ماجرای «داستان اسباب بازی» برای حل یک بحران جدی، دست به انجام فعالیتهایی میزنند که از زاویهی دید بیننده به شدت خندهدار است و حتی بگو مگوهای اسباب بازیها با یکدیگر نیز دستمایهی خلق صحنههای جذاب و مفرح میشود. در انیمیشن «لایتیر» به جز چند خط دیالوگ کوتاه و معدود صحنههایی در داستان، خبری از طنز نیست. شخصیت باز در داستان نه تنها بامزه نیست، بلکه اتفاقات دنیایش را خیلی جدی دنبال میکند. دنیای انیمیشن «لایتیر» به شدت جدی و تیره و تار است و شخصیت باز در انیمیشن «لایتیر» با آنچه که در فیلمهای گذشته تا به امروز دیده بودیم تفاوت کاملا چشمگیری دارد.
از دیگر نکاتی که موجب رنجش خاطر هواداران دنیای «داستان اسباب بازی» میشود، نچسب بودن شخصیتهای معرفی شدهی جدید است. تعامل و شیمی بین شخصیت باز و وودی را به خاطر بیاورید که تا چه اندازه هر مدل مخاطبی را سرگرم میکند. حال به رابطهی باز و ایزی دقت کنید که به شدت سطحی و فاقد هر گونه رد و بدل شدن احساس خاصی است. انیمیشن «لایتیر» آنچنان سطحی به این رابطه پر و بال میدهد که بیننده احتمالا پس از نمایش تیتراژ پایانی، برای همیشه شخصیت ایزی را فراموش میکند. هر چند، پایه و اساسِ پایانبندی انیمیشن به شکلی چیده شده تا در صورت لازم، انیمیشن «لایتیر ۲» هم در آیندهی نه چندان دور ساخته شود.
انیمیشن «لایتیر» هر اندازه عیب و ایراد ریز و درشت داشته باشد، در بسط و گسترش جهان «داستان اسباب بازی» توانسته نقش بهسزایی داشته باشد
انیمیشن «لایتیر» هر اندازه عیب و ایراد ریز و درشت داشته باشد، در بسط و گسترش جهان «داستان اسباب بازی» توانسته نقش بهسزایی داشته باشد؛ چراکه برخی از رفتارهای باز در فیلمهای گذشته، به خصوص «داستان اسباب بازی ۱»، در انیمیشن «لایتیر» توجیه میشود. اینکه چرا باز یک شخصیت خودشیفته و متوهم است و چرا مدام به دنبال زورگ میگردد، پاسخهایی به این دسته از سوالات در انیمیشن «لایتیر» ارائه میشود. از دیگر نکات جذاب انیمیشن، توضیح گذشته و پیشینهی زورگ است که در سالیان گذشته به شدت جای سوال بود که چرا زورگ باید شخصیت منفی داستان باشد. با اینکه اکثر شخصیتهای جهان «داستان اسباب بازی» یک مشت اسباب بازی هستند، شخصیتپردازی زورگ توانسته در انیمیشن «لایتیر» کاری کند تا بتوان با این شخصیت هم ارتباط برقرار کرد؛ آن هم پس از گذشت تقریبا بیست و اندی سال که بیننده هیچ ایدهای نداشته انگیزهی زورگ از بودن در یک نقش شرور چیست.
با وجود اینکه اسامی مهمی نظیر تایکا وایتیتی، کریس ایوانز و بیل هیدر در نقش صداپیشه در انیمیشن «لایتیر» به چشم میخورند، بیننده از لحاظ احساسی دچار تغییر و تحول مهمی نمیشود. صداپیشگی باز در انیمیشن «لایتیر» بر عهدهی کریس ایوانز قرار گرفت. این هنرمند نتوانست مثل تیم آلن از عهدهی این کار بربیاید. اینکه دستاندرکاران «لایتیر» نتوانستهاند از تیم آلن برای این پروژه استفاده کنند، خود جای علامت سوال دارد. در هر صورت، نوع و لحن متفاوت کریس ایوانز نسبت به تیم آلن یکی دیگر از دلایلی است که بیننده نمیتواند با باز ارتباط برقرار کند؛ چراکه جادوی تیم آلن و صد البته تام هنکس به عنوان صداپیشهی وودی آلن به این راحتی از ذهن بینندههای «داستان اسباب بازی» پاک نخواهد شد.
عوامل سازندهی «لایتیر» تلاش کردهاند تا ارجاعات متعددی به چند فیلم گذشته بدهند اما در عوض سوتی و گاف عجیبی در همان ابتدای فیلم میدهند. در متن سکانس افتتاحیهی «لایتیر» به این نکته اشاره میشود که اندی بهواسطهی تماشای فیلم در صدد خرید اسباب بازی باز لایتیر بود اما اگر به گذشته سفر کنیم، در داستان فیلم «داستان اسباب بازی۱» خیلی واضح به این موضوع اشاره میشود که اندی خودش این اسباب بازی را نخریده و مادرش، باز را به عنوان کادوی تولد خریداری میکند تا اندی را سورپرایز کند.
انیمیشن «لایتیر» با درجهبندی سنی PG میتواند مناسب برای تماشا در جمعهای خانوادگی باشد. هر چند، ماجراجویی باز لایتیر در این قصه نه آنچنان معرکه و شاهکار است که در خاطرتان باقی بماند و نه آنچنان ضعیف که بخواهید نیمه کاره رهایش کنید. اگر انیمیشن «لایتیر» را مدام با چهار فیلم «داستان اسباب بازی» مقایسه نکرده و از طرفی انتظار یک انیمیشن به شدت مفرح و کمدی را نداشته باشید، به احتمال زیاد از تماشای «لایتیر» پشیمان نخواهید شد.
شناسنامهی فیلم «لایتیر»
کارگردان: آنگوس مکلین
فیلمنامهنویس: آنگوس مکلین، متیو آلدریچ، جیسون هدلی
بازیگران: کریس ایوانز، کیکه پالمر، پیتر سوهن
امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
خلاصه داستان: باز لایتیر، تکاور فضایی کهکشان که سالیان زیادی را صرف تلاش برای فرار به سکونتگاه خود صرف کرده، خودش را در مبارزهای با ارتشی بزرگ به رهبری زورگ میبیند. این ارتش در صدد سرقت منبع سوختی است که باز لایتیر میتواند با استفاده از آن به منزل خود برگردد.
امتیاز نویسنده: دو از پنج