۲۰ بازی برتر افسانهی زلدا؛ پدر ماجراجویی در بازیهای ویدیویی
افسانهی زلدا یکی از تحسینشدهترین مجموعههای دنیای گیم است. سالبهسال، نسلبهنسل، نینتندو بازیهای جدیدی از این مجموعه را منتشر میکند که تقریبا همهی آنها نامزد بهترین بازی سال هستند. ایدهی رتبهبندی بازیهای مجموعهای که تقریبا همهی عناوینش تحسینشدهاند، وسوسهبرانگیز بود و برای همین تصمیم گرفتیم آن را انجام دهیم.
لازم به ذکر است که برای جلوگیری از شلوغ شدن فهرست تعدادی از اسپینآفها و عناوین ناشناخته مثل جنگجویان هایرول (Hyrule Warriors)، آموزش زوبین به لینک (Link’s Crossbow Training) و بازیهای زلدای منتشرشده روی CD-i حذف شدهاند. حتی با حذف این عناوین ۲۰ بازی باقی ماند که در آنها لینک با نیروهای پلیدی میجنگد تا زلدا، هایرول یا هر چیز دیگری را که معادل آنها در بازیهای مذکور است نجات دهد.
با اینکه افسانهی زلدا سه دهه میشود که عمر کرده است، ولی هنوز هیچ بازی واقعا بدی در این مجموعه منتشر نشده است. حتی کمامتیازترین بازی در این فهرست هم ارزش بازی کردن دارد، بنابراین سر انتخاب همهی بازیهای فهرست بحث داغی در گرفت.
۲۰. قهرمانان ترایفورس (Tri Force Heroes)
سال انتشار: ۲۰۱۴
پلتفرم: ۳DS
بهعنوان بازی که بازیکنان را تشویق کرد تا با یکدیگر همکاری کنند تا پازلهای مفرح حل کنند و در دنیایی رنگارنگ پیشروی کنند، قهرمانان ترایفورس بازی خوبی است. متأسفانه وقتی با بقیهی بازیهای زلدا مقایسهاش کنیم، قهرمانان ترایفورس انتظارات بالایمان را برآورده نمیکند.حس شوخطبعی و پازلها نقطهی عطف بازی هستند، ولی بخشهای اکشن فراموششدنی و چرخهی تکراری گیمپلی مانع از این میشوند که این بازی شانهبهشانه در کنار دیگر عناوین مجموعهی پرافتخار زلدا بایستد.
۱۹. ریلهای ارواح (Spirit Tracks)
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: DS
ریلهای ارواح برداشتی متفاوت از مجموعه بود و برای همین نتیجهی نهایی هم خوب بود، هم بد. در این بازی با استفاده از کنترل تاچاسکرین DS، بازیکن لینک را، که سوار قطار است، بین مکانهای مختلف جابهجا میکند. سیاهچالهها و بخش مبارزهی بازی نسبت به بازی قبلی زلدا روی DS، یعنی ساعت شنی شبحوار (Phantom Hourglass) پیشرفت کرده است، ولی جابهجایی لینک روی نقشه از راه قطار باعث شده که یکی از جذبترین عناصر مجموعهی زلدا از بازی حذف شود؛ اکتشاف. حال اگر به این ضعف کیفیت نوساندار مراحل را هم اضافه کنید، متوجه میشوید که چرا مقام این بازی در این فهرست پایین است.
۱۸. چهار شمشیرزن (Four Swords)
سال انتشار: ۲۰۰۲
پلتفرم: Game Boy Advance
چهار شمشیرزن با الهامگیری از لینک به گذشته (A Link to the Past) گیمپلی قوی ارائه میکند، ولی تمرکز بازی روی بخش چندنفره باعث شد که تجربهی بازی سخت شود، چون سیستم وصل شدن بازیکنها به هم برای کنسول گیمبویادونس بهینه نبود. همچنین سیاهچالههای تصادفی گاهی به طراحیهای بد منجر میشدند. از همه بدتر، چهار شمشیرزن همراه با نسخهی گیم بوی A Link to the Past در یک بسته عرضه شد تا مستقیما با آن بازی محبوب مقایسه شود و سطحپایینتر بودنش بیشتر به چشم بیاید. با تمام این صحبتها چهار شمشیرزن یکی از عناوین قوی مجموعه است که عمقی غافلگیرکننده و بخش چندنفرهی مفرح دارد. برای کسانی که این روزها میخواهند آن را بازی کنند، در نسخهی سالگرد (Anniversary Edition) بخش تکنفره و محتوای بیشتر هم اضافه شده است.
۱۷. ماجراهای چهار شمشیرزن (Four Swords Adventures)
سال انتشار: ۲۰۰۴
پلتفرم: گیمکیوب
ماجراهای چهار شمشیرزن هم مثل عنوان «چهار شمشیرزن» منتشرشده روی گیمبوی ادونس روی بخش چندنفره متمرکز است. برخی از نقطهضعفهای چهارشمشیرزن روی گیمبوی ادونس در این بازی اصلاح شدند؛ مثلا دیگر از سیاهچالههای تصادفی خبری نیست و همهی سیاهچالهها دستی طراحی شدهاند. همچنین گرافیک بازی بهتر است، چون سازندگان عناصری از گرافیک سلشید بیدارکنندهی باد (Wind Waker) را وام گرفتهاند و آن را با گرافیک اصلی چهار شمشیرزن (که الهامگرفته از A Link to the Past بود) ترکیب کردهاند. البته بخش چندنفرهی بازی بیشازحد پیچیده بود، چون برای اجرای آن هر بازیکن باید یک کنسول گیمبوی ادونس جداگانه داشت که به گیمکیوب وصل بود.
۱۶. ساعتشنی شبحوار (Phantom Hourglass)
سال انتشار: ۲۰۰۷
پلتفرم: DS
وقتی ساعتشنی شبحوار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، کنترل لمسی بازی خیلیها را از تجربهی بازی دلسرد کرد. در نظر خیلیها استفاده از قلم استایلوس برای کنترل کردن تمام ریزهکاریهای حرکتی لینک زیادهکاری بود و جایگزین مناسبی برای فرمول جوابپسدادهی مجموعه به حساب نمیآمد، ولی پس از عادت کردن به کنترل بازی میتوانستید نقاط قوت اولین بازی زلدا روی DS را ببینید. این بازی دنبالهای برای Wind Waker روی گیمکیوب است و تصمیمهای نبوغآمیز سازندگان در حوزهی گیمدیزاین مثل آن بازی مشهود هستند. غیر از این، کنترل منحصربهفرد بازی به خلق لحظات مفرحی منجر شد و درونمایههای آشنا را به شکلی جدید ارائه کرد.
۱۵. زلدا ۲: ماجراجویی لینک (Zelda II: Adventure of Link)
سال انتشار: ۱۹۸۸
پلتفرم: NES
پس از اینکه نخستین بازی زلدا بهلطف سیستم اکتشاف عالی و مبارزات ایزومتریک جذاب خودش را در دل هواداران جا کرد، تفاوتهای عظیم زلدا ۲ نسبت به زلدا ۱ برای بسیاری شوکهکننده بود. با اینکه بعضی از مراحل ساید-اسکرولر بازی لذتبخش بودند، ولی مسیریابی روی نقشهی کلی دنیای بازی بهاندازهی نسخهی اول لذتبخش و روان نبود. با این حال، برای کسانی که توانستند با درجهسختی دیوانهکنندهی بازی کنار بیایند، زلدا ۲ تجربهای منحصربهفرد و درگیرکننده بود که ایدههای خوبی داشت و خوب هم اجرایشان کرده بود.
۱۴. اوراکل فصلها (Oracle of Seasons)
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: Game Boy Color
اوراکل فصلها همراه با اوراکل دورانها (Oracle of Ages) در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، ولی برخلاف بازیهای پوکمون که همزمان منتشر شده بودند و به هم شبیه بودند، این دو بازی تفاوت زیادی با هم داشتند. بهعنوان مثال سیاهچالههای دو بازی متفاوت بود و تمرکز هرکدام هم فرق داشت؛ تمرکز اوراکل فصلها بیشتر روی جنبهی اکشن زلدا است. متأسفانه اکشن دوبعدی هیچگاه جزء نقاط عطف مجموعه نبوده است. با اینکه ضربه زدن به دشمنها و استفاده از کمک همراههای حیوانتان و قابلیتهایی که دارند لذتبخش است، ولی لذت اصلی زلدا در حل پازل نهفته است. تمرکز اوراکل دورانها هم روی حل پازل قرار داشت و برای همین بازی بهتری است.
۱۳. شمشیر رو به آسمان (Skyward Sword)
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: Wii
طراحی سیاهچالهها در شمشیر رو به آسمان جزء بهترینهای مجموعه است. همچنین بازی داستانی جذاب دارد که طبق خط زمانی رسمی مجموعه، از وقایع همهی عناوین دیگر مجموعه قدیمیتر است. متاسفانه کنترل حرکتی (Motion Control) بازی، که استفاده از آن اجباری هم بود، در زمان انتشار بازی برای خیلیها نقطهضعفی بزرگ حساب میشد. غیر از این، با وجود رنگبندی زیبای دنیای بازی، اکتشاف آن بهاندازهی عناوین پیشین مجموعه جذابیت نداشت. شخصیت همراه بازیکن، فای (Fi) هم مشکلاتی برای آهنگ گیمپلی ایجاد کرده بود، چون فای بهندرت به بازیکن فرصت میدهد چیزی را خودش کشف کند و با راهنماییهایش لذت حل مشکل و کشف راهحل را از بازیکن سلب میکند. نینتندو در سال ۲۰۲۱ بازسازی HD بازی را عرضه کرد که در آن کنترل بازی با دکمههای دسته ممکن شده است و دیگر از کنترل حرکتی خبری نیست. بهلطف بهینهسازیهای ریز و درشت نسخهی HD بازی روی سوییچ، اگر میخواهید این بازی را تجربه کنید حتما سراغ این نسخه بروید.
۱۲. کلاه مینیش (The Minish Cap)
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: Game Boy Advance
کلاه مینیش اولین بازی زلدا روی گیمبوی ادونس است و با اینکه بهاندازهی بازیهای دیگر این فهرست طولانی نیست، تجربهی زلدایی قوی و کلاسیک عرضه میکند که سیاهچالههای خلاقانهای دارد و کیناستونها (Kinstones) و فیگورینهای (Figurine) جدیدی دارد که برای کسانی که میخواهند بازی را ۱۰۰ درصد کامل کنند، کوئستهای جالبی فراهم میکند. سیاهچالهها جزء بهترینها در بین بازیهای زلدای ۲ بعدی هستند و طراحی هنری آن تا به امروز جذاب و چشمنواز باقی مانده و برای زمان خودش از لحاظ گرافیکی نقطهی عطفی برای گیمبوی ادونس به حساب میآمد.
۱۱. اوراکل دورانها (Oracle of Ages)
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: Game Boy Color
اوراکل دورانها مثل اوراکل فصلها به یک ماجراجویی آشنا یکی از اشانتیونهای اصلی مجموعهی زلدا را اضافه میکند. در اوراکل دورانها تمرکز روی حل پازل و طراحی هوشمندانهی سیاهچالههاست. البته این بدین معنا نیست که در کنار بخشهای قوی مربوط به حل پازل، از بخشهای اکشن مفرح خبری نیست. در کنار این، مکانیزم «گذر بین دورانهای مختلف» از مکانیزم «تغییر فصلها» در اوراکل فصلها بهتر است. برای همین از بین این دو عنوان که بهطور همزمان برای گیمبوی کالر منتشر شدند، اوراکل دورانها عنوان بهتر است.
۱۰. بیداری لینک (Link’s Awakening)
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: Game Boy
بیداری لینک نسبت به بازیهای دیگر مجموعه کوچکتر و فشردهتر است، ولی بهلطف تجربهی اکتشاف قوی، طراحی مرحلهی عالی، غولآخرهای لذتبخش و عناصر عجیب ولی بامزه، به تجربهای بهیادماندنی تبدیل شده است. بیداری لینک با ترکیب کوئستهای فرعی سبکسرانه و لحظات تارریکتر و جدیتر، به عنوانی مهم و تأثیرگذار در مجموعه تبدیل شده است و لحن و حالوهوای بسیاری از بازیهای آتی سری الهامگرفته از آن هستند. بیداری لینک یکی از بهترین عناوین گیمبوی به حساب میآید و امروزه بهلطف نسخهی DX که بازی را از سیاهسفید به رنگی تبدیل کرد و یک سیاهچالهی امتیازی هم به بازی اضافه کرد، همچنان قابلبازی است.
۹. نسخهی بازسازیشدهی بیداری لینک (Link’s Awakening Remake)
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: سوییچ
نسخهی بازسازیشدهی بیداری لینک بازسازی یکی از قدیمیترین و جذابترین ماجراجوییهای لینک برای سوییچ است که تا حد زیادی بهعنوان اصلی که روی گیمبوی منتشر شد و بالاتر دربارهی آن خواندید وفادار است. بهلطف گرافیک چشمنواز، مدریریت کولهپشتی بهتر که از دکمههای بیشتر سوییچ نهایت استفاده را میبرد و مینیگیمهای مدرنیزهشده، این نسخه از بیداری لینک راهی عالی برای تجربهی این عنوان کلاسیک در دوران مدرن است.
۸. لینک بین دنیاها (A Link Between Worlds)
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: ۳DS
وقتی نینتندو اعلام کرد که مشغول ساخت دنبالهای برای A Link to the Past است، انگار که میخواست خودش را برای یک شکست بزرگ آماده کند. دنباله ساختن برای چنین بازی تحسینشدهای کار راحتی نیست، ولی نینتندو بهنحوی موفق شد عنوانی موفق بسازد که دنبالهرویی شایسته برای یکی از محبوبترین بازیهای تمام دوران است و در عین حال مکانیزمهای آن را بهشکلی معنادار کامل کرده است. دنیای عالی لینک به گذشته در این بازی پیاده شده و باعث شده اکتشاف بسیار هیجانانگیز باشد. سیستم مبارزه و رفتوآمد بهبودیافته باعث شدهاند این بازی برای مخاطب مدرن قابلدسترستر باشد.
۷. افسانهی زلدا (The Legend of Zelda)
سال انتشار: ۱۹۸۷
پلتفرم: NES
بله، همهچیز از اینجا شروع شد. این بازی جزء مهمترین بازیهای تاریخ گیم است. افسانهی زلدا ترکیب بینقصی از مبارزه، اکتشاف، حل پازل و جمعآوری آیتم را ارائه کرد، طوری که نمونهی آن در تاریخ گیم مشاهده نشده بود. البته این بازی از آزمون زمان سربلند بیرون نیامده است، ولی الگوی اولیهی طراحی همهی بازیهای این فهرست (و همچنین تعداد زیادی بازی دیگر در سبک اکشن ماجرایی) بوده است. افسانهی زلدا نهتنها در لحظهای بحرانی در تاریخ گیم باعث شد خیلیها به ویدیوگیم علاقهمند شوند، بلکه دنیای بازیهای ویدیویی را طوری گسترش داد که کمتر بازی در این زمینه میتواند با آن رقابت کند.
۶. شاهدخت شفق (Twilight Princes)
سال انتشار: ۲۰۰۶
پلتفرم: Wii، گیمکیوب
پس از انتشار Wind Waker، سر اینکه مجموعهی افسانهی زلدا قرار است چه مسیری طی کند، بین طرفداران اختلاف افتاد. برای همین نینتندو نسخهای تاریک، بزرگسالانه و جدی از زلدا را عرضه کرد که خیلیها خواستارش بودند. شاهدخت شفق در هایرولی اتفاق میافتد که قلمروی شفق در حال بلعیدن آن است. حتی لینک هم تحتتأثیر آن قرار گرفته، چون میتواند به گرگ تبدیل شود و وارد این قلمروی موازی شود. این مکانیزم نهتنها از لحاظ داستانی مهم است، بلکه برای پیشروی در سیاهچالهها هم ضروری است. گیمپلی بازی، که دائما در حال جابهجایی بین دو دنیا است، بازیکن را مجبور میکند خلاقانه فکر کند. همچنین بهلطف طراحی غیرمتعارف دنیای بازی، شاهدخت شفق یکی از بهترین (یا شاید هم بهترین) طراحیهای سیاهچاله در تاریخ مجموعه را دارد. اگر به بازیهای دیگر فهرست نگاه کنید، میبینید که این اصلا دستاورد کوچکی نیست. اگر میخواهید این بازی را بازی کنید، نسخهی HD که برای Wii U منتشر شده (و عکس بالا از آن گرفته شده) بهترین نسخهی آن است.
۵. بیدارکنندهی باد (The Wind Waker)
سال انتشار: ۲۰۰۳
پلتفرم: گیمکیوب
وقتی بیدارکنندهی باد منتشر شد، گرافیک سلشید بانمک آن به عنصری بهشدت تفرقهانگیز بین طرفداران مجموعه تبدل شد. با این حال، با گذر زمان، بیشتر طرفداران با گرافیک بازی آشتی کردهاند و متوجه نبوغ بهکاررفته در طراحی بیدارکنندهی باد و هویت خاص آن شدهاند. با اینکه هنوز خیلیها معتقدند که بهتر بود مکانیزم مسیریابی بازیکن را به قایقی کوچک محدود نکند، ولی همه دربارهی یک چیز همنظرند و آن هم هوشمندانه و منحصربهفرد بودن بازی است. غیر از این، بهترین سیستم مبارزهی سهبعدی و همچنین هیجانانگیزترین غولآخر مجموعهی زلدا متعلق به این بازی است. مبارزهی آخر با گانوندورف (Ganondorf) مثالی بینقص از سناریوی مبارزهی داوود و جالوت است.
۴. نقاب ماجورا (Majora’s Mask)
سال انتشار: ۲۰۰۰
پلتفرم: نینتندو ۶۴
نقاب ماجورا، بهعنوان دنبالهای برای عنوان سرراستتر اوکارینای زمان (Ocarina of Time)، بازی غیرقابلهضم بود. نقاب ماجورا شاید عجیبترین و منحصربهفردترین عنوان بین بازیهای اصلی زلدا باشد و مجموعه را به سمتوسوهای هیجانانگیزی برد. این بازی از موتور و کنترل اوکارینای زمان استفاده میکند، ولی شباهت بین دو بازی همینجا به پایان میرسد. سیستم گذر زمان در بازی بازیکن را مجبور میکند حین انجام مأموریتها همیشه حواسش به ساعت باشد. در این بازی هدف نهایی این است که ترمینا (Termina) (معادل موازی هایرول) را از آخرالزمانی که باعث و بانی آن ماه است نجات داد. این بازی تاریک، عجیب و از همه مهمتر هوشمندانه است. بازی تا مدتها در انحصار نینتندو ۶۴ باقی ماند تا اینکه در سال ۲۰۱۵ برای ۳DS منتشر شد.
۳. نفس وحش (Breath of the Wild)
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: Wii U، سوییچ
Skyward Sword بازخورد مثبتی دریافت کرد، ولی جای تردید ندارد که بازی از یک نظر کمبود داشت و آن هم لذت اکتشاف بود. سازندگان زلدا هم متوجه این موضوع شدند و نتیجهی تلاششان برای اصلاح مشکلات بازی نفس وحش بود. نفس وحش را میتوان بازنگری اساسی در فرمول زلدا حساب کرد. توزیع آیتمها، سیاهچالهها، اسلحهها و حتی روایت داستان هیچ شباهتی به زلداهای پیشین ندارند. نتیجهی نهایی فوقالعاده از آب درآمد. اکتشاف هایرول در نفس وحش مایهی شعف است و با اینکه فقط چهار سال از انتشار آن گذشته، به یکی از آثار کلاسیک دنیای گیم تبدیل شده است. با این حال، نفس وحش هرچقدر هم خوب باشد، رقابت با میراثی که بازی دوم و اول فهرست به جا گذاشتند برایش کار راحتی نیست.
۲. اوکارینای زمان (Ocarina of Time)
سال انتشار: ۱۹۹۸
پلتفرم: نینتندو ۶۴
همانطور که بازیهای اکشن ماجرایی دوبعدی هویت خود را به بازیهای اولیهی زلدا وابسته هستند، اوکارینای زمان هم همین تأثیر را روی بازیهای سهبعدی داشت. در این بازی هایرول بهشکلی بیسابقه در فضایی سهبعدی، زیبا و گسترده به تصویر کشیده شد. طراحی سهبعدی جدید بازی راههای جدیدی در اختیار سازندگان قرار داد تا از راه اکتشاف، پازلها و سیاهچالهپیمایی بازیکن را به چالش بکشند، ولی شاید بزرگترین دستاورد بازی کنترل عالی آن باشد، بهخصوصا با توجه به اینکه این بازی اولین تلاش نینتندو برای ساختن یک زلدای سهبعدی بود (که البته سیستم Z-Targeting یا هدفگیری خودکار در موفقیت آن بیتأثیر نبود). حس قدم گذاشتن به هایرول برای اولین بار و اکتشاف تمام سوراخسنبههای آن برای سال ۱۹۹۸ انقلابی بود و بیشتر بخشهای بازی از آزمون زمان سربلند بیرون آمدهاند و تا به امروز قابلبازی هستند. موسیقی بازی که کار کوجی کوندو (Koji Kondo) است، هنوز که هنوز است، یکی از شاهکارهای دنیای گیم به حساب میآید و تفاوت بین لینک کودک و لینک بالغ در دو دوران زمانی متفاوت شگفتانگیز بود. وقتی بحث تأثیرگذارترین بازیهای ویدیویی در میان باشد، نام اوکارینای زمان همیشه میدرخشد.
۱. لینک به گذشته (A Link to the Past)
سال انتشار: ۱۹۹۲
پلتفرم: SNES
بازیهای کمی هستند که بتوان بخشهای زیادی از آنها را «نبوغآمیز» توصیف کرد. هر از گاهی بین بازیهای معاصر بازی منتشر میشود که مرحلهای آنچنان نبوغآمیز دارد که هوش از سرتان میبرد. در لینک به گذشته، تقریبا همهی سیاهچالهها نبوغآمیز هستند. بهزحمت میتوانید بازی را پیدا کنید که بهاندازهی لینک به گذشته از همه نظر همهچیز تمام باشد. همانطور که اشاره شد، زلدا ۲ از فرمولی که زلدا ۱ بنا نهاده بود پیروی نکرد و مسیر خودش را رفت، ولی لینک به گذشته نهتنها بازگشت مجموعه به هویت اصلیاش بود، بلکه به یکی از شاهکارهای کل ژانر تبدیل شد.
بازی از همه نظر نسبت به افسانهی زلدای اصلی پیشرفت به حساب میآید. نهتنها مقیاس آن بسیار بزرگتر است، بلکه با اضافه کردن عنصر دنیای تاریک (Dark World) الگویی جدید برای مجموعه بنا نهاده شد که بسیاری از عناوین آتی از آن پیروی کردند. در لینک به گذشته تجهیزات جدید زیادی به تجهیزات قبلی لینک اضافه شدهاند که به مبارزهی او با گانون (Ganon) کمک میکنند. طراحی هنری بازی تا به امروز چشمنواز باقی مانده، پشتسر گذاشتن سیاهچالهها چالشی هیجانانگیز فراهم میکند و دنیای آن هم جذابترین دنیا بین بازیهای زلدا است. لینک به گذشته نهتنها بزرگترین بازی زلدا است، بلکه از آزمون زمان سربلند بیرون آمده و یکی از بهترین بازیهای ویدیویی تمام دوران است.
منبع: Game Informer