نقد فیلم لتیان؛ ما از همه بیزاریم

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
نقد فیلم لتیان
در نقد فیلم لتیان خطر لو رفتن داستان وجود دارد. 

هر فیلمی طبعا برای ارتباط با تماشاگر باید منطق روایی و جهان خودش را بسازد. منطقی که در قالب آن بشود اتفاقات و کنش و واکنش‌های کاراکترها را باور کرد. مشکل اصلی فیلم لتیان این‌جاست که از بنیان هیچ منطقی در روایت و جهانش وجود ندارد.

نمای معرفی امیر جدیدی را در نقش طاها نشان می‌دهد که به یک ماشین شاسی‌بلند که دختری در آن نشسته تکیه داده و با موبایلش حرف می‌زند در شرایطی که مردی سعی می‌کند از این سمت اتوبان به آن سمت بیاید و طاها پای تلفن مسخره‌اش می‌کند. این مردی که دوربین روی عبورش از اتوبان تاکید دارد و شیوه‌ی با موبایل حرف زدن امیر جدیدی لابد باید چیزی به تماشاگر بگوید اما بعدتر متوجه می‌شویم که کل این سکانس هیچ مفهومی نداشته و فقط در آینده می‌خواهد به مخاطب تلقین کند که طاها را یک آقازاده‌ با تمایلات سادیسمی ببیند.

طاها سوار ماشین می‌شود و سلما با بازی پریناز ایزدیار داخل آن نشسته است. به نظر می‌رسد زن نسبت به مرد بی‌اعتناست و مرد دیوانه‌وار عاشق زن است و البته خودش هم در دیالوگ لوس و تصنعی به سلما می‌گوید: «اگه ولم کنی من می‌میرم».

خلاصه اینکه معلوم می‌شود منتظر دوستانشان هستند تا با هم به سفر بروند و تا آن‌ها برسند سلما متوجه می‌شود که مانی شوهر سابقش (با بازی علیرضا ثانی‌فر) که ایتالیا بوده هم با آن‌هاست و در حقیقت یاسی این سفر را جور کرده که سلما و مانی پیش از ازدواج سلما با طاها صحبت کنند. این را هم در نظر بگیرید که طاها چیزی از ازدواج قبلی زنی که قرار است به زودی همسرش شود نمی‌داند.

در نماهای بعد مانی و رضا شوهر یاسی که حسن معجونی نقشش را بازی می‌کند در ماشین با دیالوگ‌هایشان به ما می‌فهمانند که خودشان روشنفکر هستند چون پشت فرمان یکی مشروب می‌خورد و لباس عجیب و غریب تنش کرده و آن یکی از ایتالیا آمده و جفتشان هم طاها را یک آقازاده‌ی پولدار می‌دانند و تعجب می‌کنند که سلما چرا می‌خواهد با او ازدواج کند!

خلاصه اینکه با یک وضعیت عصبی که این وسط طاها هم مثل ما متحیر مانده که این ادا و اطوارها برای چیست به خانه‌ی مریم (با بازی ستاره پسیانی) می‌رسند.

از این‌جا به بعد دیگر مساله فقط بازی‌های بد و دیالوگ‌‌نویسی تصنعی نیست. فیلم «لتیان» اندک منطقی را که ممکن بود کسب کند به کلی به باد می‌دهد. این سه زن دوست‌های ۱۰-۱۵ ساله هستند با این حال به نظر می‌رسد تا سر حد مرگ از هم بیزارند. نه تنها پشت سر یکدیگر حرف می‌زنند و بیزاری در حرف‌هایشان موج می‌زند که کار به جایی می‌رسد که جلوی هم توهین می‌کنند و یکی به دیگری عقده‌ای می‌گوید و یکی دیگر همسر آن یکی را تحقیر می‌کند و خلاصه اصلا تماشاگر می‌ماند که این‌ها چرا همسفر هم شده‌اند و از آن مهم‌تر چرا و چه‌طور این همه سال با هم دوست بوده‌اند!

نکته‌ی منفی بعدی که باعث می‌شود فیلم حتی مضحک شود این‌جاست که همه‌ی این دعواها سر مانی است. مانی که هیچ ویژگی ندارد و در شرایطی که حضور او همه را به هم ریخته شب‌ها روی مبل از هوش می‌رود و راحت‌تر از همه می‌خوابد. نه خوش‌لباس است و نه خوش‌صحبت و نه حتی تیپ و قیافه‌ی خاصی دارد. اینکه چه‌طور سه زن عاشق چنین کاراکتر عبوسی شده‌اند در حدی که رفاقت خودشان را به باد بدهند باورپذیر نیست.

ایرادهای متن و کارگردانی تمامی ندارد. نمی‌شود مصداق تک‌تک‌شان را در یک نوشته آورد فقط چرا کارگردان از امیر جدیدی خواسته عین روبات راه برود و چشم‌هایش را یک‌جور عجیبی گرد کند؟ چرا طراحی لباس‌ فیلم تا این حد بد است و کاراکترها را شبیه عروسک‌های خیمه شب بازی کرده آن هم با این نگاه دمده که آقازاده یقه اسکی با جلیقه می‌پوشد و حسن معجونی چیزی شبیه گلیم و گبه روی دوش‌اش می‌اندازد. چرا کاراکتر رضا که حسن معجونی نقش‌اش را بازی می‌کند باید تا این حد نچسب و بی‌ملاحظه و در ۲۴ ساعت مست لایعقل باشد؟

روشنفکران به خاطر تصویری که از فیلم از آدم‌های روشنفکر ارائه شده که نهایت سلیقه‌شان پینک فلوید گوش کردن است باید خشمگین شوند.

منطق جهان فیلم که کاملا لق می‌زند، چرا فیلم انگار دکوپاژ نشده؟ همین‌جوری بازیگران جلوی دوربین می‌آیند و می‌روند و لحظاتی هم برای نشان دادن عمق خشم و اندوهشان در آینه به خودشان زل می‌زنند.

در کل جهان فیلم «لتیان» یک کاراکتر سالم و قابل دفاع نداریم که کنارش بایستیم و با او همذات‌پنداری کنیم. اتفاقا کاراکتر آقازاده که به خاطر ساعت ۸۰۰ میلیونی‌اش دستش می‌اندازند که چرا وسط دعوا کنار کشیده به جز بازی بد امیر جدیدی تنها شخصیتی است که از خودش شور و شعوری به خرج می‌دهد. شب مسخره‌اش می‌کنند و صبح بلند می‌شود با همه دست می‌دهد. در جواب همه‌ی اداهای زننده‌ و اعصاب خردکن سلما بزرگواری می‌کند. حتی وقتی واقعیت به بدترین شکل به گوشش می‌رسد در سکوت رانندگی می‌کند و بعد از مدتی به ویلا برمی‌گردند.

چه چیزی ما را مهیا کرده که آن پایان تراژیک و تبدیل شدن طاها به یک جانی را بپذیریم؟ هیچ. ناگهان از دل «لتیان» انگار رفته‌ایم داخل فیلم «پارک وی» جیرانی با یک نور قرمز روی صورت طاها.

یکی از مشکلات بزرگ فیلم «لتیان» این است که از همان ابتدا درباره‌ی همه چیز اشتباه کد می‌دهد. مریم تاکید می‌کند که مهمان‌هایش قرار است از راه برسند و از دوستانش می‌خواهد آماده شوند. طبعا نمای بعدی سکانس مهمانی باید باشد. اما دو نفر را در پس زمینه می‌بینیم که می‌توانستند چوب لباسی باشند چون نه اکتی دارند نه دیالوگی و نه اتفاقی را رقم می‌زنند. پنج دقیقه بعد اولین و آخرین دیالوگشان را می‌گویند که: خب ما بریم.

عاقلانه‌ترین حدسی که می‌شود زد این است که از این جوانان مشتاق بازیگری هستند که پول داده‌اند در سکانسی از فیلم باشند ولی کارگردان باید آن‌قدر سلیقه داشته باشد که دو تا مداد را هم در فیلمش بداند کجا بگذارد که لطمه‌ای به فیلم نخورد چه برسد به دو تا آدم.

از آن طرف یک بچه در فیلم داریم که با توجه به کدهایی که می‌دهند به نظر می‌رسد او باید قضیه را برای طاها لو بدهد ولی بچه‌ی بیچاره تا آخر فیلم با همان دوربین عکاسی مشغول است.

عملا بخشی از کاراکترهای فیلم در حد آکسسوار صحنه عمل می‌کنند.

خلاصه‌اش اینکه نه هدف فیلم «لتیان» مشخص است نه معلوم است قهرمان و ضدقهرمانش کیست. نه آدم خوب و آدم بد دارد. یک سری کاراکتر اعصاب خردکن با بازی‌های فاجعه‌ی بازیگران که به نظر می‌رسد تقصیر چندانی هم ندارند جز اینکه به کارگردان اعتراض نکرده‌اند که چرا ما باید این کارها رو بکنیم و این حرف‌ها را بزنیم. امیر جدیدی و حسن معجونی را به حال خودشان رها می‌کردند با توجه به کارنامه‌شان شاهد بازی‌های قابل قبول‌تری بودیم. معلوم نیست فیلم می‌خواهد آقازاده‌ها را بزند یا روشنفکرها را و البته همه از جمله تماشاگر را از دم تیغ خودش می‌گذراند.

«لتیان» از اساس هیچ چیزی نمی‌سازد که آخرش بخواهد ویرانش کند.

شناسنامه‌ی فیلم لتیان

کارگردان: علی تیموری
نویسنده: اکتای براهنی، آناهیتا تیموریان
بازیگران: امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، حسن معجونی، سارا بهرامی، ستاره پسیانی
محصول: 1397
مدت زمان: یک ساعت و ۳۷ دقیقه
اکران آنلاین در نماوا و فیلیمو
امتیاز نویسنده: بی‌ارزش

نقد فیلم لتیان دیدگاه نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۸ دیدگاه
  1. حسن

    سلام
    فیلم فوق العاده ضعیف با بازی های مصنوعی
    آقازاده ای که با یه تلفن می‌تونه هرکاری میخواد بکنه چطور مدت ها به کسی علاقمند بوده و پیگیرش بوده و نتوانسته آمار زندگی قبلیشو دربیاره.درصورتی که سلام زن رسمی و قانونی مانی بوده و حتی بعد طلاق هم تا ازدواج مجدد نکنه اسمش از تو شناسنامه ی سلام پاک نمیشه.واقعا کاش اون یک ساعت و سی و هفت دقیقه رو به جای تماشای این فاجعه به سقف اتاقم خیره میشدم

  2. حسین

    به نظرم به جز بازی سرد و عجیب غریب امیر جدیدی و پایانِ بی منطق و تخیلیِ فیلم باقی چیزها قابل تحمل بودن و دیگه در این حد که این دوستمونم افاضات فرمودن فاجعه نبود . بهتر همیشه انصاف رو در مورد هر چیز در نظر گرفت .

  3. Hadiss

    اگه کمی روی نوشته هاتون تمرین کنیدشایدبتونیدبهترنقدکنیدوالبته…مودبانه تر
    ضمناآقای جدیدی ازنظرمن بازی خوبی داشتن وهمینطورخانم ایزدیار.درهرصورت اینطورانتقادبه دل نمی شینه وبه نظرم فقط نظرات یک نفره نه یک انتقاد

  4. طاها

    خدا وکیلی با این نوشته های چرند درباره فیلم و گذاشتن نام منتقد و نقد روی خودتان خجالت نمی کشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اصلا جز خودنمایی و کلیشه و یاوه گویی چه چیزی به عنوان نقد دارید اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بروید از امثال گلمکانی، درستکار، عقیقی، قطبی زاده یاد بگیرید. حتی فراستی از شما بهتره

  5. Bhbd

    لتیان به جز آقازادگی و تفاوت شخصیت طاها(امیر جدیدی) چی رو باید نشون میداد؟،
    این تفاوت در تمام سکانس‌ها و اعمال نمایان بود. کسی که نه توهین می‌کند و نه می‌گذارد کسی در مقابلش از حد خود بگذرد. بازی خوبی هم انجام داد.

  6. سعید

    از آن طرف یک بچه در فیلم داریم که با توجه به کدهایی که می‌دهند به نظر می‌رسد او باید قضیه را برای طاها لو بدهد ولی بچه‌ی بیچاره تا آخر فیلم با همان دوربین عکاسی مشغول است.

    خواهر زاده من انشا که می نویسه والا از این بهتره

  7. سعید

    فیلم که افتضاحه ولی این الان نقد فیلمه یا دل نوشته یا چی؟ انگار یکی همینجوری پشت تلفن داره درباره فیلم حرف می زنه

  8. محمدرضا

    کاشکی یه شغل جدیدی بود که یکی منتقدا رو نقد میکرد 🙂

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X