نقد فیلم دیشب در سوهو؛ دختری در آینه
خورهی فیلم زیاد داریم اما خورههای فیلمی که بتوانند عشق و علاقهشان را به آفرینش هنری تبدیل کنند، زیاد نیستند. سالها قبل گدار در فرانسه و بعد نسل اسپیلبرگ و اسکورسیزی پرچمدار خورههای فیلمساز بودند و در دههی نود تارانتینو این شمایل را مصادره و بازتعریف کرد. بعد از ظهور تارانتینو راه برای بقیه هم باز شد و خورهها به سمت فیلمسازی هجوم آوردند. نمونهی معروف انگلیسی این جریان میشود ادگار رایت که در دو دههی گذشته کلی طرفدار پیدا کرده، البته چنان رادیکال که هنوز دستش از عنوان و جایزه دور است.
هشدار: در نقد فیلم دیشب در سوهو خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
اگر با فیلمهای قبلی رایت رابطهی خوبی دارید، برای لذت بردن از «دیشب در سوهو» آماده شوید؛ به مراتب بهتر و بیشتر از دو تا فیلم قبلی؛ «پایان دنیا» خیلی دیده نشد و زیر سایهی «شان مردگان» و «هات فاز» قرار گرفت. «بیبی درایور» را هم نمیشد به حساب قدم رو به جلو گذاشت، گرچه موفقترین و محبوبترین فیلماش برای مخاطب عام بود و پایش را در هالیوود محکم کرد. خوشبختانه قیمت رایت بالاتر از آن بوده که آمار فروش «بیبی درایور» راضیاش کند به فروختن روح خودش! در عوض تلاش کرده تا با فیلم جدیدش دوباره مدال خوره/فیلمساز را پس بگیرد.
بر خلاف فیلمهای قبلی رایت که حس و حالی پسرانه داشتند -چه در سه تا فیلمی که با زوج سایمون پگ و نیک فراست ساخته، چه وقتی که نقش اول را میسپرد به مایکل سریا یا انسل الگورت- این بار شیرجه زده توی دل فیلمهای دههی شصت و هفتاد و تریلرهای معمایی همان دوران که بیش از هر چیز تحت تاثیر سوررئالیستها، دنبال بیرون کشیدن هول و هراس از ناخودآگاه انسان و بههم ریختن مرز عینیت و ذهنیت بودند.
ماجرا دربارهی دختری شهرستانی است که سالها قبل مادرش را از دست داده و الان دارد به لندن میرود تا در رشتهی مد و فشن تحصیل کند. الوئیس (توماسین مککنزی) از همه پنهان کرده که تجسمی شبحوار از مادر مرحومش را میبیند؛ چون مادرش به دلیل بیماری روانی خودش را کشته. در خوابگاه بقیه تحویلش نمیگیرند و اذیتش میکنند. برای خلاصشدن از دست همکلاسیهای اعصاب خردکن و غم غربت، اتاقی را در طبقهی بالای خانهی یک پیرزن اجاره میکند. اقامت در اتاق طبیعی پیش نمیرود. شبها موقع خواب خودش را در کالبد دختر دیگری میبیند که سالها قبل ساکن همین اتاق بوده. دختری زیبا و با آرزوهای بزرگ در سر که به لندن آمده تا خواننده شود. اولش، این سفر جادویی در جسمی تازه به لندن دههی شصت، رویایی به نظر میرسد. اما وقتی زندگی سندی (آنیا تیلور جوی) به سمت تاریکی میرود و در رنجهایش شریک میشود، دیگر از کابوس گریزی نیست. مخصوصا که جلوههای کابوسوار زندگی سندی در بیداری هم دست از سرش برنمیدارد.
رایت بیش از هر چیز به خاطر تسلط روی تدوین، حس طنز، ارجاعات پایانناپذیر به تاریخ سینما و رویکرد متامدرناش در قبال ژانر شناخته میشود. همهاش را باز در «دیشب در سوهو» پیدا میکنید، اما دستاورد اصلی بازیافت یک اتمسفر سینمایی منقرضشده و احیای آن در کالبد فیلم سرگرمکنندهی همخوان با مختصات و تعاریف هزارهی جدید است. ماجرای پیوند و تقابل دو تا دختر قصه، یکی از دههی شصت و دیگری در عصر حاضر، میتواند نمود عینی همین تطبیق بین دو جریان سینمایی مختلف باشد. اگر دنبال مثال ملموستری میگردید، به «بلید رانر ۲۰۴۹» فکر کنید که چطور دو دختر فیلم، مجازی و واقعی، در مقابل مرد قصه به یگانگی میرسیدند؛ تا جایی که دیگر نمیشد از هم تمیزشان داد.
تقریبا هر آنچه پیروان قرن بیستمی فروید و یونگ از فیلمهای هیچکاک بیرون کشیدهاند، ادگار رایت جمع و خلاصه کرده تا سیر رویا به کابوس و حس مسخوار زیستن در تن یا خاطر دیگری را با یک دختر نسل زد پیاده کند؛ قرائتهای فرمی دیپالما از هیچکاک، دوگانهی بلوند و تیره، شیرجه زدن وسط رنگ و نور و… . هرچه بیشتر درگیر فیلم شوید، چیزهای بیشتری برای کشف به چشمتان میخورد و دیگر فقط به هیچکاک محدود نمیمانید، تا جایی که به گفتهی خودش «انزجارِ» رومن پولانسکی و «حالا نگاه نکنِ» نیکلاس روگ منابع الهام اصلی بوده برای نوشتن قصه و ساختن فیلم. رایت شناخت و دانش عمومی موجود نسبت به آثار سینمایی مدنظرش را با مهندسی معکوس به کار گرفته تا همان شکل از سرگرمی و گیرایی را در قالب فیلمی امروزی احضار کند.
مسلما خود رایت بهتر از همه میدادند شکل دادن کالبدی تازه با خمیری که از بازیافت فیلمهای کالت به دست آمده، قرار نیست بازار سینما را بریزد به هم و محافل و انجمنهای شیفتهی حرفهای گنده و نمایشهای گندهتر را تحت تاثیر قرار بدهد. ضمنا «دیشب در سوهو» در پوستهای از پاپ کالچر و حافظهی عمومی مرتبط با لندن دههی شصت پوشیده شده که میتواند هم مایهی ذوقزدگی باشد و هم موجب دافعه در کسانی که هیچکدام از نخهای این لایه را نمیگیرند. و در نهایت با یک فیلم عظیم طرف نیستیم که دنبال طرح و حل مشکلات زمانهاش باشد و روی موجها سوار شود. بازی را به اندازهی زمیناش بسط میدهد و بدون اضافهکاری جمع میکند؛ که اصلا به معنای کم و کسری نیست.
شناسنامهی فیلم دیشب در سوهو
کارگردان: ادگار رایت
نویسندگان: ادگار رایت و کریستی ویلسون کرنز
بازیگران: توماسین مککنزی، آنیا تیلور جوی، مت اسمیت، ترنس استمپ، دایانا ریگ، سینو کارلسن، مارگارت نولان و...
خلاصه داستان: الوئیس دختر جوانی است که برای تحصیل در رشته فشن به لندن آمده و در خانهای قدیمی ساکن میشود. سالها قبل این اتاق به دختری جوان به نام سندی تعلق داشته. الوئیس متوجه میشود که شبها دارد جای سندی و در لندن دههی شصت میلادی زندگی میکند. این ارتباط عجیب جذاب و شگفتانگیز به نظر میرسد اما به تدریج جنبههای کابوسوار آن آشکار میشود…
امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
امتیازimdb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
امتیاز نویسنده: ۴ از ۵