تشریح پایان فیلم پیشگویی؛ پاسخگویی به بزرگترین سوالات
فیلم پیشگویی محصول سال ۲۰۰۹ پایانی فراموش نشدنی داشت و ما قرار است امروز به برخی از سوالاتی که برای مخاطبین در رابطه با داستان این فیلم پیشآمده پاسخ دهیم.
پس از اینکه جان کوستلر (نیکلاس کیج)، استاد MIT و اخترفیزیکدان معروف، محو اعداد و ارقام نوشته شده در تکهای کاغذی میشود که فجایع و بلایای طبیعی مختلف را پیشبینی میکنند، تلاش میکند تا مانع از وقوع اتفاقات بعدی لیست شود. اما، پس از کشف راز اعداد، متوجه میشود که نه تنها نمیتواند رویدادهای بعدی موجود در لیست را متوقف کند، بلکه همان تکه کاغذ، زندگی انسانها را نیز نابود خواهد کرد. در پایان تکاندهنده فیلم، او وظیفه مراقبت از پسرش را به مخلوقاتی عجیب غریب محول میکند و قبل از اینکه زمین توسط یک انفجار مرگبار خورشیدی نابود شود، او را به جایی در میان ستارگان میفرستد.
- چرا «ویژه نیمهشب» از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی قرن ۲۱ است؟
- ۱۵ فیلم کمدی احمقانه که بسیار هوشمندانهتر از تصور شما هستند
- ۴۷ پیام پنهان در فیلمهای مشهور که هیچگاه متوجهشان نشدید
علیرغم داستان علمی تخیلی فیلم پیشگویی، میتوان این فیلم را یک فیلم ترسناک با بازی نیکلاس کیج دانست که سعی میکرد پسرش، کالب (چندلر کانتربری) را از انقراض قریبالوقوع بشریت محافظت کند. ناگهان در بخشی از فیلم معلوم میشود که مردان شوم (همان مردان نجواگر) که در سرتاسر فیلم کالب را تعقیب میکنند، همان بیگانگان هستند. علاوه بر این آنها اعدادی را که به پیشبینی برخی وقایع آتی میپردازند در اختیار جان قرار میدهند که درنهایت سبب میشود بتوانند کالب را با خود ببرند. در این فیلم، جان باید بر روی زمین بماند و بمیرد، درحالیکه کالب به همراه دوستش، ابی (لارا رابینسون)، همراه با بیگانگانی که ظاهرا نیت خوبی دارند به فضا برده میشوند. البته نکات زیادی در سرتاسر فیلم وجود دارد که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست. بنابراین ما قصد داریم به برخی از آنها اشاره نموده و پاسخ دهیم.
چرا مردان نجواگر، کالب و دوستش را نجات دادند؟
شاید در نگاه اول عجیب باشد که یک نژاد بیگانه تصمیم گرفته کالب و ابی را نجات دهد و دو کودک از نژاد انسان را بزرگ کند. پاسخ واضح به این سوال این است که احتمالا آنها برای بقای نسل بشر این کار را انجام میدهند. در واقع به طور کلی در داستان این فیلم بدین موضوع اشاره میشود که آنها فقط افراد برگزیده با ویژگیهای مناسب را به پناهگاه درون کهکشانی خود انتقال میدهند. سفینههای دیگری نیز در انتهای فیلم، زمین را ترک میکنند اما امتناع بیگانگان از پذیرفتن جان، نشان میدهد که آنها تنها به کودکان برای ادامه نسل بشر نیاز دارند.
احتمالا آنها کودکان را به این دلیل انتخاب میکنند که سنشان کم است. کودکانی در سن و سال کالب و ابی آنقدر بزرگشدهاند که بتوانند دور از والدینشان زنده بمانند و آنقدر همزمان دارند تا بتوانند جامعه انسانی را از نو بسازند. علاوهبراین میتوانند خود را با نابودی زمین سازگار کنند و اولین جامعه انسانی پسانابودی را بنا کنند.
چرا مردم نجواگر به کالب و ابی، خرگوش دادند؟
یکی از گیجکنندهترین سکانسهای پایانی فیلم پیشگویی این است که کالب و ابی در حالی که خرگوشهایی را در آغوش گرفتهاند، از سفینههای فضایی خارج میشوند. فیلم اصلا به این موضوع نپرداخته، اما در آخرین لحظات فیلم، خرگوشها همراه با کودکان وارد سیاره جدید میشوند. البته استفاده از خرگوشها میتواند کاملا نمادین باشد چراکه این حیوان به سرعت تولید مثل میکند و در بسیاری از آزمایشات علمی مورد استفاده قرار میگیرد، اما شاید توضیح منطقیتری هم برای نشان دادن خرگوشها وجود داشته باشد.
در واقع بقا در فضا و زنده ماندن در سیارهای جدید کار راحتی نیست و شاید بیگانگان با دادن خرگوش به این کودکان قصد داشتند تا به آنها کمک کنند تا این حیوان را در چرخه غذایی خود قرار دهند و از گرسنگی تلف نشوند. ازآنجاییکه بیگانگان، کودکان را از چندین بخش مختلف زمین اتخاب کرده بودند، احتمالاً گونههای مختلفی از حیوانات را نیز با خود برداشته بودند تا مطمئن شوند که کودکان منابع غذایی قابلاعتمادی خواهند داشت. یا ممکن است مانند کشتی نوح هدف آنها نجات برخی گونههای خاص بوده باشد.
مضامین دینی موجود در فیلم پیشگویی
در فیلم پیشگویی به کرات به مضامین کتاب مقدس استناد میشود، به ویژه مضامینی نظیر ایده نبوت و آخرالزمان. درحالیکه قطعا این اولین فیلم علمی تخیلیای نیست که در آن به مضامین کتاب مقدس شده، اما میتوان اظهار داشت یکی از فیلمهایی است که بیشترین استناد را به کتاب مقدس داشته است. یکی از بارزترین مضامینی که بدان استناد شده مضمون نبوت است که به واسطه کاراکتر جان کوستلر، به بیننده تفهیم میشود. کاراکتری که سعی دارد به زمین در رابطه با فرارسیدن آخرالزمان هشدار دهد و درواقع استعارهای از شخصیت سنت جان است. نویسندهای که کتاب مکاشفه را به رشته تحریر درآورد، آخرین کتاب مسیحی که جزئیاتی را در رابطه با آخر زمان را بیان میدارد.
علاوه بر این، نام کالب یا همان پسر جان نیز برگرفته از یکی از شخصیتهای کتاب مقدس است. در کتاب مقدس، کالب یکی از دو اسرائیلی است که درراه رسیدن به سرزمین موعود زنده میمانند. این داستان شباهت عجیبی به داستان فیلم پیشگویی و زنده ماندن کالب دارد. وقایع فیلم پیشگویی نیز حاکی از ایمان جان هستند. چنانکه دریکی از سکانسها میبینیم که او قبل از مرگ دوباره با پدرش دیدار میکند. علاوهبراین مضامینی از کتاب پیدایش هستی نیز در پایان فیلم در سکانسی به نمایش گذاشته میشوند که در آن کالب (آدم) و ابی (حوا) در دنیایی بهشت مانند (عدن) زندگی میکنند و به سمت درختی بزرگ (درخت دانش) پیش میروند.
مفهوم واقعی داستان پیشگویی
شاید مبالغهآمیز به نظر بیاید که بگوییم این فیلم از لایهها و ابعاد مختلفی تشکیلشده و میتوان از منظر ابعاد مختلف بدان نگریست. اما قطعا در این فیلم به مضامین معنوی بیحدوحصری اشارهشده و همین امر سبب گردیده که انتهای فیلم اندکی گیجکننده به نظر برسد. گنجاندن تمامی این تمثیلهای مذهبی به همراه مرگ کاراکتر نیکلاس کیج، پایانی تلخ و غیرقابل هضم را برای مخاطب به وجود میآورد. با اینحال، اگر بخواهیم دوباره از منظر مذهب به پایان فیلم بنگریم میتوانیم بگوییم که بیگانگان درواقع همان فرشتگان الهی هستند.
با توجه به پایان فیلم که به گونهای برگرفته از کتاب مکاشفه است و علاوهبراین استفاده از مضامین مختلف کتاب مقدس، رسیدن به این نتیجه که فیلم میخواسته به بیننده القا کند که منجیان بشریت فرشتگان هستند دور از ذهن نیست اما از منظری دیگر، بیگانگانی که کودکان را به سیاره دیگری میبرند تا تمدنی جدیدی را آغاز کنند، میتواند قسمت پایانی فیلم پیشگویی را به تئوری بیگانگان باستانی مرتبط نماید که بر اساس آن، بیگانگان با انسانهای اولیه در ارتباط بودند و سبب توسعه فرهنگ و فناوری شدهاند.
منبع: screenrant