چرا «کینگ‌پین» بهترین شرور حال حاضر دنیای سینمایی مارول است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
ویلسون فیسک وینست دن آفریو

سریال «اکو» را می‌توان یکی از اولین پروژه‌های مارول دانست که تحت عنوان تازه‌ی «اسپاتلایت مارول» منتشر شده است. این دسته‌بندی به پروژه‌هایی اشاره دارد که داستان آن‌ها از کمیک‌های مارول الهام می‌گیرد، اما در خط داستانی جداگانه‌ای از سایر فیلم‌ها و سریال‌های مارول اتفاق می‌افتد و این یعنی برای دیدن آن‌ها لازم نیست تمام آثار سینمایی یا تلویزیونی قبلی مارول را دیده باشید. البته قرار گرفتن این سریال در «اسپاتلایت مارول» باعث نشده «اکو» کاملا از دنیای سینمایی مارول جدا بیفتد. محوریت داستان «اکو» بر رابطه‌ی پیچیده‌ی بین ابرقهرمان آن، یعنی مایا لوپز یا همان اکو، با ویلسون فیسک یا همان  کینگ‌پین قرار دارد و درواقع می‌توان آن را اولین دنباله‌ی واقعی بر داستان سریال «دردویل» نتفلیکس دانست که آخر و عاقبت شرور این مجموعه را نشان می‌دهد.

خوشبختانه، «اکو» با آغوش باز به سراغ این آدم‌بد محبوب کمیک‌های مارول رفته است که خبر از نقش بیشتر او در آینده‌ی دنیای سینمایی مارول می‌دهد. مارول می‌داند که می‌تواند به خوبی از ظرفیت‌های ویلسون فیسک به عنوان یک شرور قدرتمند در دنیای خود بهره ببرد و برای ترسیم آن آینده‌ای که برای پروژه‌های بعدی خود در نظر گرفته، کینگ‌پین بهترین گزینه برای موفقیت خواهد بود. مارول تأیید کرده است که کاراکتر فیسک نقش پررنگی در سریال بعدی دردویل، یعنی «دردویل: تولد دوباره» ایفا خواهد کرد. داستان مجموعه‌ی اصلی، که محصول پلتفرم پخش آنلاین نتفلیکس است، پیش از این در دنیای سینمایی مارول قرار نمی‌گرفت، اما به تازگی مارول تأیید کرده است که دردویل مت مرداک و ویلسون فیسک وینست دن آفریو هم در خط داستانی اصلی مارول قرار می‌گیرند. خود دن آفریو درباره‌ی بازگشت به نقش فیسک به عنوان مهم‌ترین دشمن دردویل گفته است: «قرار است «دردویل: تولد دوباره» ارتباط مستقیمی به سریال نتفلیکس داشته باشد و این یک چیز عالی است. بسیاری از داستان‌های جانبی که در آن سه فصل اصلی اتفاق افتاد حالا می‌توانند دوباره برگردند و ما کوله‌باری از روایت‌ها و تواریخ مربوط به دردویل را داریم که می‌توانیم در سریال بعدی از آن‌ها استفاده کنیم.»

حضور فیسک در سریال «دردویل: تولد دوباره» تنها بخش کوچکی از توانایی‌های این شرور را نشان می‌دهد؛ اما این غول تبهکاری پتانسیل آن را دارد که به بهترین شرور حال حاضر دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. مد نظر داشته باشید که در ادامه اسپویلرهای مهمی برای سریال «اکو» وجود دارد؛ پس اگر هنوز این مجموعه را ندیده‌اید، شاید ترجیح بدهید از خواندن ادامه‌ی مطلب خودداری کنید.

رستگاری ویلسون فیسک

ویلسون فیسک

ویلسون فیسک کسی بود که پدر مایا را کشت. او با شلیک یک گلوله به صورت او و انفجار تسلیحاتش کارش را تمام کرد. اما قضیه به همین جا ختم نشد و فیسک رد مایا را تا اکلاهما زد و از او خواست برای اداره‌ی امپراتوری تبهکاری‌اش به او ملحق شود؛ که البته مایا نپذیرفت. فیسک هم این را دستاویزی قرار داد تا تمام خانواده‌ی مایا را تهدید به مرگ کند. این یک رابطه‌ی ویژه بین مایا و فیسک می‌سازد که دن آفریو درباره‌اش اینگونه توضیح داده است: «وقتی جوان بودم فکر می‌کردم می‌دانم چگونه اطرافیانم را دوست داشته باشم؛ خانواده، دوستان و همکاران. اما شما به سختی یاد می‌گیرید که دوست داشتن نباید با چاشنی کنترل همراه باشد و شکی نیست که برای افراد زیادی که در طول عمرشان کسی را دوست داشته‌اند، مفهوم کنترلگر بودن را هم در آن دخیل کرده‌اند. این می‌تواند منجر به مشکلات بزرگی شود، تا زمانی که بالاخره فرد یاد بگیرد چگونه بهتر عشق بورزد. رابطه‌ی مایا و فیسک هم از این ماهیت برخوردار است.»

تابلو شاسی گالری استاربوی طرح دردویل و پانیشر مدل مارول 037

به جز این بده بستان‌های پیچیده بین کاراکتر مایا و فیسک، قسمت پایانی سریال «اکو» فیسک را در یک موقعیت خاص و غیرمنتظره قرار می‌دهد. به جای اینکه داستان، مثل پایان‌بندی سریال «دردویل»، با یک دعوای تمام و عیار بین مایا و عمویش (همان ویلسون فیسک) تمام شود، مایا از قدرت شفابخشی خود روی کینگ‌پین استفاده می‌کند و سریال به نشان دادن همین مواجهه‌ی کوتاه بین آن‌ها رضایت می‌دهد. مایا با استفاده از توانایی‌های ماورای طبیعی خود خشم و نفرتی را که درون فیسک وجود دارد از بدنش خارج می‌کند تا زندگی‌اش از تاریکی‌های این احساسات فروخورده رها شود؛ درست مثل همان کاری که روح مادر مایا برایش انجام داده بود. فیسک از این اقدام مایا به شدت شگفت‌زده می‌شود و این گزینه‌ای جز فرار از صحنه پیش رویش نمی‌گذارد. اما این دقیقا چه معنایی برای کاراکتر کینگ‌پین و تحول شخصیتی او در دنیای سینمایی مارول دارد؟ آیا حالا که مایا خشم و کینه را از وجود فیسک خارج کرده، او ناگهان به قهرمان خوب داستان تبدیل می‌شود؟

باید در نظر داشت که تحول روانی و شخصیتی ویلسون فیسک چندان هم ساده نیست. در صحنه‌ی پایانی سریال، فیسک را می‌بینیم که همچنان تحت تأثیر عمل مایا در حالتی از بهت قرار دارد و در عین حال، می‌کوشد تا افسار امپراتوری جنایتکاری خود را دوباره به دست بگیرد که پیش از این به خاطر حملات مایا از نظر نیروی انسانی و منابع با مشکل مواجه شده بود. با تمام این اوصاف، واضح است که فیسک همچنان نمی‌تواند از وجه شرور خود، یعنی کینگ‌پین دست بکشد. سوال اصلی اینجاست که آیا او هنوز عزم و اراده‌ی سابق برای شرارت و جنایت را دارد یا خیر. آیا اگر از ذات انتقام‌جوی خود دست بکشد، می‌تواند همچنان امپراتوری خود را از زوال نجات دهد؟

صحنه‌ی بعد از تیتراژ می‌تواند پاسخ ما را بدهد. در این صحنه می‌بینیم که فیسک بادقت اخبار نیویورک را تماشا می‌کند که در آن اخبار رقابت نامزدان برای شهرداری نیویورک پوشش داده می‌شود. گوینده‌ی اخبار تأکید می‌کند که نیویورکی‌ها تمایل دارند یک «جنگ‌طلب» درست و درمان را به عنوان شهردار روی کار بیاورند؛ کسی که وضعیت بد زندگی مردم عادی را درک می‌کند و حاضر است به هر قیمتی شده این شرایط را تغییر دهد. این صحنه نشان می‌دهد که فیسک ممکن است اکنون به دنبال شکل قانونی‌تری از قدرت باشد و خود را آن جنگ‌طلبی بداند که شهرش به آن نیاز دارد. با از بین بردن درد و عذاب درونی او به دست مایا، کسی چه می‌داند، شاید واقعا ویلسون فیسک بخواهد ناجی شهر خود باشد، نه جنایتکار بزرگ آن.

به جرئت می‌توان گفت که احتمال زیادی وجود دارد این خط داستانی در مرکزیت سریال «دردویل: تولد دوباره» قرار بگیرد. به ویژه صحنه‌ی تیتراژ «اکو» این شایعات را تأیید می‌کند که داستان سریال بعدی دردویل با پیامدهای حضور کینگ‌پین در مقام شهردار نیویورک دست و پنجه نرم خواهد کرد. این خط روایی را پیش از این در کمیک‌های «دردویل» مارول در سال‌های اخیر دیده بودیم. همانطور که کمیک‌ها به سادگی ویلسون فیسک را به عنوان یک شرور خونخوار به تصویر نکشیده‌اند که از موقعیت سیاسی خود برای تحکیم قدرتش استفاده می‌کند، دنیای سینمایی مارول هم می‌خواهد پیچیدگی کاراکتر او را نشان دهد. درست است که کینگ‌پین در کمیک «سلطه‌ی شیطان» (Devil’s Reign) در نقش یک آنتاگونیست بی‌رحم ظاهر می‌شود، اما پیش از این هم ثابت کرده که می‌تواند از قدرت خود برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کند، اما شاید مهره‌هایی بر سر راهش قرار بگیرند که چوب لای چرخ برنامه‌های فیسک برای تحول نیویورک می‌گذارند.

امید ما این است که «دردویل: تولد دوباره» بر تلاش کینگ‌پین برای بهبود شهرش تمرکز کند و در عین حال، تلاش دردویل برای سرنگونی بزرگ‌ترین دشمنش را هم نشان دهد. مت مرداک بی‌شک توقع بدترین‌ها را از کینگ‌پین دارد؛ اما آیا این پیش‌فرض درستی است؟ آیا فیسک می‌تواند به لطف مایا بالاخره به رستگاری برسد، یا محکوم به بازگشت به روش‌های قدیمی خودش است؟ درست است که توانایی‌های شفابخشی روی مایا اثر کرد، مایا کجا و کینگ‌پین کجا! بدبختی‌های مایا در برابر زندگی که ویلسون فیسک از سر گذرانده هیچ است و حتما برای او سخت‌تر خواهد بود که بتواند گذاشته‌ی تاریکش را پشت سر بگذارد. خود دن آفریو هم موافق این تئوری است و فکر نمی‌کند کاراکتر او (کینگ‌پین) تغییر کرده باشد. بلکه بیشتر به یک روشن‌بینی رسیده است و به نظر می‌آید فیسک در پایان پرواز تصمیم می‌گیرد که اگر می‌خواهد قدرت خود را به کار بگیرد، باید پا به میدان سیاست بگذارد و برای شهرداری نیویورک بکوشد.

چه فیسک راه رستگاری را طی کند و چه به شیوه‌های شرورانه‌ی خود بازگردد، صحنه برای یک تحول شخصیتی درست و حسابی مهیا است. اگر کینگ‌پین وینست دن آفریو تا به حال به عنوان یکی از بهترین و ظریف‌ترین شرورهای دنیای سینمایی مارول شناخته نشده است، فقط به این دلیل است که سریال «دردویل» نتفلکیس در وهله‌ی اول در دنیای مارول نمی‌گنجید. اکنون که مارول تأیید کرده است که خط داستانی این سریال هم در MCU می‌گنجد، فیسک دیگر برای رسیدن به مقام بهترین شرور این دنیای سینمایی با  لوکی تام هیدلستون رقابت می‌کند. باز این سوال مطرح می‌شود که آیا این شرور، که قبلا او را به عنوان مردی شیفه‌ی قدرت دیده بودیم، می‌تواند به کاراکتری فراتر از این‌ها تبدیل شود؟ بالاخره داستان فیسک به هر سمتی که برود، نوید آن را می‌دهد که او یکی از جذاب‌ترین کاراکترهای سال‌های آینده‌ی دنیای سینمایی مارول خواهد بود.

تابلو شاسی گالری استاربوی طرح دردویل مدل مارول 039

سلطه‌ی تاریک دنیای سینمایی مارول

کینگ‌پین در برابر دردویل

به نظر می‌رسد مارول ایده‌هایی برای اقتباس‌های بعدی از کمیک‌های خود برای سینما و تلویزیون در چنته داشته باشد. یکی از کمیک‌های محبوب چند سال اخیر مارول به خط داستانی «سلطه‌ی تاریک» برمی‌گردد که در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی در سراسر مجموعه کمیک‌های مارول سروکله‌اش پیدا شد. داستان «سلطه‌ی تاریک» نورمن آزبورن را برمی‌گرداند که پس از آن که جلوی یک فاجعه ناشی از حمله‌ی «اسکرال‌ها» (Skrull) را می‌گیرد، با حمایت عمومی گسترده مواجه می‌شود که به او کمک می‌کند به جای تونی استارک بر صندلی ریاست «شیلد» (S.H.I.E.L.D) بنشیند. آزبون به سرعت «شیلد» را از این رو به آن رو می‌کند؛ او در وهله‌ی اول «شیلد» را به «همر» (H.A.M.M.E.R) تغییر نام می‌دهد و ماهیت نظامی آن را تشدید می‌کند. او همچنین انتقام‌جویان تاریک را تشکیل می‌دهد که از سوی دولت حمایت می‌شوند. با این حرکت آزبورن، ناگهان تمام قهرمانان مارول به عنوان افراد منفور و مطرودی شناخته می‌شوند که کار دیگری از آن‌ها برنمی‌آید جز آنکه دست به سینه به تماشای نابودی نام و وجهه‌ی خودشان به دست آزبورن بنشینند.

احتمال بالایی وجود دارد که فاز پنجم دنیای سینمایی مارول از این خط داستانی استفاده کند. جولیا لوئی درایفوس را پیش از این در نقش والنتینا دفانتین در سریال «فالکون و سرباز زمستان» (۲۰۲۱) و فیلم‌های «بیوه‌ی سیاه» (۲۰۲۱) و «پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد» (۲۰۲۲) دیده‌ایم و قرار است در فیلم «تاندربولتز» نیز حضور داشته باشد که تاریخ انتشار آن برای ۲۰۲۴ میلادی اعلام شده است. این مأمور دولتی می‌خواهد تیم مخصوص خودش را از تاندربولت‌ها بسازد که احتمالا در مقابل انتقام‌جویان و کاپیتان امریکای آنتوی مکی قرار می‌گیرد. در همین سال ۲۰۲۳ هم نسخه‌ی سریالی «تهاجم مخفی» (Secret Invasion) را دیدیم که در آن «اسکرال‌ها» با حملات خود به زمین یک خط داستانی تازه از حضور بیگانگان یا فضایی‌ها در زمین را در دنیای سینمایی مارول راه انداخته‌اند. در چنین موقعیتی، دنیای مارول اساسا به یک شرور با قابلیت‌های رهبری کاریزماتیک مثل کینگ‌پین نیاز دارد تا بیاید و از موقعیت به بهترین شکل به سود خودش استفاده کند.

ممکن است هرگز نسخه‌ای از «سلطه‌ی تاریک» را که نورمن آزبورن در محوریت آن قرار دارد در دنیای سینمایی مارول نبینیم. با اینکه فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» شخصیت آزبورن ویلم دفو را بازگرداند، اما این تأیید نمی‌کند که مارول برای بازگرداندن آزبورن هیچ برنامه‌ای داشته باشد و اصلا معلوم نیست سونی اجازه‌ی حضور این کاراکتر در دنیای سینمایی را بدهد. در مقابل، ویلسون فیسک در بهترین موقعیت قرار دارد تا به شروری عالی برای اقتباس از داستان «سلطه‌ی تاریک» تبدیل شود؛ آن هم درست زمانی که به نظر می‌رسد کینگ‌پین قرار است به یک پست مهم در یکی از مهم‌ترین شهرهای دنیا دست یابد. مثل اینکه شرارت به اوج قله‌های قدرت رسیده است و هیچ کدام از قهرمان‌های دنیای سینمایی مارول هم نمی‌توانند جلودارش باشند.

ساختنی مدل Ms Marvel

این می‌تواند فرصتی برای مارول فراهم کند تا داستان کمیک «سلطه‌ی دویل» را هم در این فیلم بگنجاند. در این خط داستانی فرضی فیسک می‌تواند در مقام شهردار تمام ابرقهرمان‌ها را مجرم و فعالیت‌های آن‌ها را غیرقانونی اعلام کرده و تیمی از تاندربولت‌ها تشکیل دهد که تحت فرمان او عمل می‌کنند. به این ترتیب، فیسک در کنار والنتینا دفانتین می‌توانند دست در دست یکدیگر به تهدیدی قوی علیه همه‌ی قهرمانان دنیای سینمایی مارول تبدیل شوند، و نه فقط دردویل. در این حالت همه، از مرد عنکبوتی تام هالند گرفته تا خانم مارول ایمان ولانی، در تیررس شهردار فیسک قرار می‌گیرند. این حتی می‌تواند یک فرصت عالی فراهم کند تا کینگ‌پین به عنوان آدم بد اصلی مرد عنکبوتی ۴ ظاهر شود، یا حتی در فیلمی حضور یابد که در آن شخصیت‌های ناشناخته‌تر دنیای سینمایی مارول برای خودشان گروه تشکیل دهند، چیزی مثل انتقام‌جویان اما در مقیاس کوچک‌تر.

درست مثل آزبورن در کمیک‌های «سلطه‌ی تاریک»، سوال اصلی که این خط داستانی مطرح می‌کند این است که فیسک تا چه زمانی می‌تواند با اقتدار و احترام بر تخت قدرت تکیه کند و چقدر طول می‌کشد تا وجه تاریک‌تر شخصیت او دوباره افسارش را به دست بگیرد. در طول کمیک‌های «سلطه‌ی تاریک» آزبورن مدام بین خود واقعی و وجه دیگرش، یعنی گابلین سبز در جنگ است و برای حفظ سلامت عقل خودش هم که شده نمی‌خواهد به گابلین اجازه دهد بر او سلطه پیدا کند؛ البته این جنگی است که پایانش از پیش تعیین شده است. به همین ترتیب، به لطف مایا، حالا به فیسک هم فرصتی دوباره داده شده تا در مسیر خوبی قدم بردارد. اما او تا کی می‌تواند روان پریشان خود را کنترل کرده و به عنوان شهردار خادم مردم نیویورک خدمت کند؟ آیا او واقعا می‌تواند گذشته‌ی خونین خود را فراموش کند؟ آیا اصلا دردویل به او اجازه می‌دهد نفس راحتی بکشد؟

مگنت طرح اونجرز کینگ پین مدل S3344

کینگ‌پین در مارول بدون چندجهانی

کینگ‌پین در کمیک

برای کاراکتری مثل کینگ‌پین که تاکنون در پنج فصل مختلف سریال‌های مارول بازی کرده هیجان انگیز خواهد بود که ببینیم مارول چه آینده‌ی درخشانی برای او در نظر گرفته است. ویلسون فیسک اکنون در بهترین موقعیت قرار دارد تا یک نقش بزرگ‌تر و تأثیرگذارتر در دنیای سینمایی مارول ایفا کند. اگر مارول بلد باشد چگونه از مهره‌های خود به نحو احسن بهره ببرد، باید کینگ‌پین را جایگزین کانگ کند؛ کاراکتری که قرار بود مهم‌ترین شرور دنیای سینمایی مارول برای چند سال آینده، به ویژه در خط داستانی چندجهانی یا مولتی ورس باشد.

این بی‌شک به نفع مارول خواهد بود که بیش از آنکه به کانگ بپردازد، بر شخصیتی مثل ویلسون فیسک سرمایه‌گذاری کند. کانگ ممکن است نقش مهمی در داستان‌های چندجهانی MCU ایفا کند، اما این بدین معنی نیست که طرفداران مارول هم از این کاراکتر خوششان آمده است. طبق آنچه فعلا از فیلم‌ها با حضور کانگ دیده‌ایم، استقبال زیادی از این شخصیت صورت نگرفته و بی‌شک فیلم «مرد مورچه‌ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (۲۰۲۳) هم در معرفی این کاراکتر به عنوان تهدید بزرگ بعدی برای انتقام‌جویان شکست تمام عیاری محسوب می‌شود. البته چیزهای زیادی درباره‌ی اینکه کانگ چگونه می‌تواند حتی قدرتمندترین ابرقهرمانان زمین را در هر زمان و مکانی شکست دهد شنیده‌ایم، اما آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. در همین فیلم «مرد مورچه‌ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» هم دیدیم که کانگ به دست یکی از بی‌آزارترین قهرمانان مارول، یعنی مرد مورچه‌ای پل راد شکست خورد.

سریال «لوکی» تا حدودی در تثبیت جایگاه تازه‌ای برای کانگ بهتر عمل کرده و او را تهدید جدی‌تری نشان می‌دهد؛ اما با پایان‌بندی فصل دوم «لوکی» پرونده‌ی این شرور در دنیای این سریال هم بسته می‌شود و اگر بخواهیم روراست باشیم «لوکی» برای ترسیم کاراکتر کانگ به عنوان اصلی‌ترین دشمن ابرقهرمان‌ها کار زیادی انجام نداده است.

به طور کلی می‌توان نتیجه‌گیری کرد خود مارول هم اعتقاد زیادی به کاراکتر کانگ ندارد که هنوز یک صحنه‌ی درست و درمان از او به عنوان آنتاگونیستی شکست‌ناپذیر به طرفداران نشان نداده است. ماجرای مشکلات حقوقی جاناتان میجرز (بازیگر کانگ) و حواشی مربوط به آن هم که قوز بالا قوز شد و مارول تصمیم گرفت راه خود را از این بازیگر جدا کند. حالا مارول دو راه پیش رویش دارد: یا باید یک بازیگر دیگر برای کاراکتر کانگ پیدا کرده و زمان بیشتری صرف قبولاندن آن به بینندگان مارول کند، یا باید شخصیت شرور دیگری پیدا کند تا بتواند داستان چندجهانی خود را حول آن ادامه دهد. این هنوز برای ما هم جای سوال دارد که مارول می‌خواهد مسیر دنیای سینمایی خود را به کدام ره ببرد. ولی چیزی که از آن مطمئنیم این است که کینگ‌پین یک فرصت طلایی برای مارول است که نباید از دست برود؛ حتی اگر او شرور مناسبی برای سلطه بر چندجهانی نباشد.

در طی این سال‌ها ثابت شده که کینگ‌پین کاراکتری است که بین طرفداران مارول محبوبیت دارد. دن آفریو از اولین فصل سریال «دردویل» نتفلیکس نقدهای مثبتی دریافت کرد که نشان می‌دهد او بهترین شخص برای بازی در این نقش است. مارول هم در پرورش رابطه‌ی قهرمان و ضدقهرمان بین دردویل و کینگ‌پین کم‌کاری نکرده و هر دو را با پیچیدگی‌ها و عمق شخصیتی قوی به تصویر کشیده است. طرفداران مارول می‌توانند با ویلسون فیسک ارتباط بگیرند و حتی در تاریک‌ترین لحظات هم علت اقدامات او را درک می‌کنند؛ چیزی که مانند آن را برای کانگ ندیده‌ایم. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل همذات‌پنداری بینندگان با کاراکتر فیسک این باشد که او مانند ابرقهرمان‌ها و شرورهای دیگر دنیای سینمایی مارول یک قدرت خارق العاده و ماورای طبیعی ندارد که باعث شده او را به مخاطب معمولی نزدیک‌تر کند. خود دن آفریو در مصاحبه‌ای با «هالیوود ریپورتر» درباره‌ی فیسک گفته است: «بهترین کاری که می‌توان درباره‌ی کاراکترهایی مثل دردویل و کینگ‌پین انجام داد این است که هوشمندانه عمل کنیم. باید به ویژه به نحوه‌ی داستان‌سرایی و لحن روایت برای این شخصیت‌ها توجه داشته باشیم؛ چراکه این دو کاراکتر با بقیه [ابرقهرمان‌ها] فرق دارند و هیچ یک قدرت‌های ماورایی ندارند و از فضا نمی‌آیند؛ [بنابراین] داستانی که درباره‌ی آن‌ها تعریف می‌شود بیش از هر چیز شخصیت‌محور است و این از آغاز ایده‌ی اصلی داستان دردویل و فیسک بوده است که در «دردویل: تولد دوباره» نیز ادامه خواهد یافت.»

تابلو شاسی گالری استاربوی طرح دردویل مدل مارول 038

حتی می‌توان اذعان کرد مهم‌ترین دلیل دیده شدن سریال «اکو» حضور کینگ‌پین دن آفریو بوده است و نه چیز دیگری؛ چراکه جذب مخاطب برای دیدن محتوایی که تمام کاراکترهای آن تازه هستند و هیچ بازیگر نام آشنای دیگری نیز در آن حضور ندارد، نمی‌تواند کار ساده‌ای باشد. مثل لوکی و تانوس، کینگ‌پین هم یک شرور قدرتمند است که مارول باید از آب‌نمک درآورده و زودتر آن را در یک نقش مهم‌تر در دنیای سینمایی مارول بگنجاند.

دیر یا زود مارول باید افتضاح به بار آمده در قضیه‌ی کانگ را راست و ریست کند و راهی بیابد تا داستان‌های چندجهانی‌اش را ادامه دهد. اما در حال حاضر شاید این سیستم بهتر جواب دهد که مارول توجه خود را به داستان‌های صمیمی‌تر و کوچک‌تر سوق دهد که شرورهای کوچک‌تری هم دارند که رویای حکومت بر تمام عالم هستی را در سر نمی‌پرورانند. برای ویلسون فیسک حکومت بر همان یک شهر کفایت می‌کند؛ اما اینکه فیسک یا کینگ‌پین چه برنامه‌ای برای اداره‌ی این شهر در سر دارد خود موضوع دیگری است که بی‌صبرانه منتظرش هستیم و در این فاصله، ایرادی ندارد که دنیای سینمایی مارول فعلا برای مدتی از مولتی ورس فاصله بگیرد.

منبع: IGN

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X