image-holder

صفر تا صد مجموعه‌ی Kingdom Hearts

و هر چیزی که باید قبل از بازی کردن قسمت سوم بدانیم

حدود ۱۴ سال پیش من خبری در اینترنت خواندم مبنی بر این‌که در یک بازی، شخصیت‌های محبوب دیزنی با کاراکترهای شناخته شده فاینال فانتزی در کنار هم جمع شده‌اند. این خبر برای من باورنکردنی بود و به دنبال این بازی رویایی گشتم. پس ازمدتی بازی Kingdom Hearts را پیدا کردم. مشتاقانه آن را بازی کردم ولی متوجه شدم که این فصل دوم بازی است و من از وقایع فصل اول بی‌اطلاع بودم. با خواندن خودِ متون بازی و کمی گشت در اینترنت توانستم شمه‌ای از وقایع فصل اول را بفهمم. بعدها وقتی توانستم فصل اول را که ریمستر شده بازی کنم چند و چون بازی به دستم آمد.

خلاصه‌ای نه چندان مختصر از آن‌چه گذشت.

بالاخره بعد از سال‌ها انتظار بازی Kingdom Hearts 3 عرضه شد. اکنون اگر کسی برای اولین بار به سراغ این بازی برود احتمالا از زنجیره وقایع داستان گیج می‌شود. البته در این فاصله زمانی بین دو بازی هم ممکن است بسیاری از وقایع از خاطرمان رفته باشد (۱۴ سال فاصله کم نیست!). در این صورت این مقاله برای شماست. در این مقاله ما خلاصه‌ای از تمام وقایع مربوط به بازی‌های فصل‌های قبل را برای شما بازگو می‌کنیم. برای تجربه داستان اصلا نیازی به بازی فصل‌های قبلی نیست ولی اگر خود تصمیم دارید این تجربه را داشته باشید پس از خواندن دست بکشید.

قبل از هر چیز باید گفت بعد از فصل دوم بازی چندین بازی دیگر از سری Kingdom Hearts عرضه شد که داستان‌هایی مابین فصل اول و دوم و قبل از فصل اول و مقداری بعد از فصل دوم را بیان می‌کند. برای حفظ روال داستان، ما آن را بر اساس ترتیب زمانی خود داستان بیان می‌کنیم و همچنین فقط به اتفاقات مهم آن می‌پردازیم. البته در کنار هر بخش از داستان فصل بازی مربوطه را نیز درج می‌کنیم.

زمان بازی Kingdom Hearts

 

آغاز داستان (Kingdom Hearts χ)

همه چیز قبل از تولد «سورا» (Sora)، قهرمان سری Kingdom Hearts شروع شد. دانایی به نام «استاد استادان» پیشگویی می‌کند که به زودی بین نور و ظلمت جنگی آغاز می‌شود و از شاگردانش به نام «پیشگامان» می‌خواهد که در جنگ از نور محافظت کنند. او بعد از این پیشگویی، برای همیشه ناپدید می‌شود.

پیشگامان تا مدت‌ها به آرامی زندگی می‌کنند ولی این آرامش طولی نکشیده و پس از مدتی تعدادی از پیشگامان تردید می کنند که نکند خائنی در میان شان است . به همین خاطر در بین گروه اختلاف می‌افتد و جنگی بین آنها در می‌گیرد . این در حالی که قرار بود بنا بر حرف پیشگو ، پیشگامان مانع از بروز جنگ شوند.  جنگ بین پیشگامان به خاطر سلاح‌هایی که در دست داشتند به نام «جنگ کی‌بلید» (Keyblade War) شناخته می‌شود.

شخصیت Xehanort

کی‌بلیدها سلاح‌هایی هستند که منشا قدرتشان قلب جنگجویان هستند. هر چقدر قلب قوی‌تر باشد، کی‌بلید هم قوی‌تر است. قوی‌ترین کی‌بلید جهان «ایکس-بلید» (X-blade) است، که توانایی باز کردن «پادشاهی قلب‌ها» (Kingdom Hearts) را دارد. جایی که تمام قلب‌ها (یا روح‌های موجودات و جهان‌ها) در آن قرار دارد. هرکسی آن را کنترل کند، به قدرت و دانش بی‌انتها دست می‌یابد. کلا جایی که آدم‌ها و موجودات شرور نباید به آن راه پیدا کنند.

در جنگ کی‌بلید، ایکس بلید شکسته شده و به ۲۰ قطعه مختلف تقسیم می‌شود: ۱۳ قطعه تاریک و ۷ قطعه نور. این جنگ جهان را نابود می‌کند ولی امید بچه‌ها و همچنین آخرین پیشگامی که مخفی شده و پیروانش – کسانی که خود را «قاصدک» می‌نامند – باعث می‌شود که دنیا بار دیگر ساخته شود.

 

تاریکی دسیسه‌اش را آغاز می‌کند (Kingdom Hearts: Birth By Sleep)

حالا مقداری به جلوتر می‌رویم. هنوز به سورا نرسیده‌ایم ولی نزدیک هستیم. «زهانورت» (Xehanort) پیرمردی بدطینت است که در جزایر دستینی زندگی می‌کند. چون او نقش منفی و خبیث داستان است، تصمیم می‌گیرد کاری شیطانی انجام دهد. او می‌خواهد بار دیگر جنگ کی‌بیلد را شروع کند تا ایکس بلید را دوباره از نو بسازد و پادشاهی قلب‌ها را تصاحب کند.

زهانورت با یک جنگجوی کی‌بلید دیگر به نام «اراکوس» (Eraqus) دوست می‌شود و نقشه‌اش را به او می‌گوید. اراکوس در مقابل او را به خاطر ایده‌های خطرناکش شماتت می‌کند و آن دو از هم جدا می‌شوند. اراکوس مدرسه‌ای برای تعلیم دانش‌آموزان و دادن مقام استادی کی‌بیلد به آنها باز می‌کند. در این حال زهانورت هم چون پیر شده است به دنبال دانش‌آموزی است تا بتواند بدن او را تسخیر کند و به کارهای پلید خود ادامه دهد.

زهانورت جوانی را به نام «ونتوس» (Ventus) به شاگردی می‌گیرد ولی بدن ونتوس ضعیف‌تر از آن است که بتواند روح زهانورت را قبول کند. پس زهانورت نقشه دیگری می‌ریزد و تاریکی را وارد قلب ونتوس می‌کند. بعد او را به دو شخصیت ونتوس با روحی خوب و «ونیتاس» (Vanitas) با روحی تاریک تقسیم می‌کند. ولی این اتفاق بر ونتوس فشار زیادی وارد می‌کند و او به کما می‌رود.

بازی Birth By Sleep

زهانورت تصور می‌کند ونتوس در حال مردن است پس او را به جزایر دستینی می‌برد. در اینجا اتفاق مهمی می‌افتد: سورا برای اولین بار در داستان نشان داده می‌شود. زهانورت و ونتوس با سورای خردسال روبرو می شوند و قلب معصوم و کودکانه او با ونتوس ارتباط برقرار می‌کند. به خاطر این ارتباط ونتوس دوباره به هوش می‌آید. زهانورت که فکر می‌کرد ونتوس خواهد مرد، نظرش جلب می‌شود و تصمیم می‌گیرد که او هنوز می‌تواند استفاده از کی‌بلید را یاد بگیرد – فقط باید استادش عوض بشود.

زهانورت ونتوس را که فقط نیمی از قلبش را به همراه دارد پیش اراکوس می‌برد تا ونتوس پیش او تعلیم ببیند. در عوض خودش بر ونیتاس تمرکز می‌کند. زهانورت وانمود می‌کند که از تفکرات پیشین خود پشیمان است و اراکوس را قانع می‌کند که به راه راست بازگشته است. در اینجا ونتوس دو دوست جدید پیدا می‌کند: «آکوئا» (Aqua) و «ترا» (Terra) که شاگردان دیگر اراکوس هستند. آکوئا در استفاده از کی‌بلید مهارت فوق‌العاده‌ای دارد ولی ترا به خاطر غرور و احساسات تاریکی که در قلبش است نمی‌تواند به مقام استادی برسد. زهانورت هم متوجه این تاریکی در قلب او شده و تصمیم می گیرد که بدن ترا را تصاحب کند.

چند سال بعد زهانورت در آزمایش نهایی ترا و آکوئا کاری می‌کند که تاریکی قلب ترا خود را نشان دهد و او رد شود. بعد با حرف‌های ظاهرا مهربانانه او را خام می‌کند و ترا ناراحت و سرخورده قبول می‌کند که برای زهانورت کار کند. ونیتاس هم ونتوس را قانع می‌کند که به دنبال دوستش برود و او را به سمت یک تله هدایت می‌کند. بعد آکوئا به دنبال دوستانش می‌رود تا آنها را نجات دهد. ترا بعد از مدتی پی می‌برد که زهانورت شخصی بد طینت است و از او جدا می‌شود.

ترا و آکوئا هر کدام در سفرشان به بچه‌هایی برمی‌خورند و کی‌بلید خود را به آنها واگذار می‌کنند. ترا به پسری به نام «ریکو» در جزایر دستینی برمی‌خورد و کی‌بلیدش را به وی می‌دهد چون حس می‌کند که او در آینده جنگجوی کی‌بلید ماهری می‌شود. آکوئا هم به صورت اتفاقی کی‌بلیدش را به دختری کوچک به نام «کایری» (Kairi) در «ردیانت گاردن» (Radiant Garden) می‌دهد. دختری که یک سال بعد به جزایر دستینی می‌رود و با سورا و ریکو دوست می‌شود.

بازی Birth By Sleep

اراکوس به زودی می‌فهمد که زهانورت اصلا دست از تفکرات پلیدش برنداشته است. او تلاش می‌کند برای نجات همه ونتوس را بکشد چون قدرتش آن قدر زیاد شده که زهانورت با کمک آن می‌تواند به ایکس بلید دست یابد. ولی ترا ونتوس را نجات می‌دهد و در میانه جنگ شاگرد و استاد، زهانورت از فرصت استفاده کرده و اراکوس را می‌کشد.

ترا، آکوئا و ونتوس سعی می‌کنند انتقام مرگ استادشان را بگیرند ولی زهانورت از تاریکی و خشم ترا استفاده کرده و بدن او را تسخیر می‌کند و به «ترا – زهانورت» (Terra-Xehanort) تبدیل می‌شود. ونتوس و ونیتاس بالاخره با هم روبرو می‌شوند، ولی چون قدرتشان با هم برابر است، یکی بر آن دیگری نمی‌تواند پیروز بشود. آنها برای مدت کوتاهی دوباره با هم یکی می‌شوند و ایکس – بلید را می‌سازند. ولی در قلبشان که حالا کامل شده می‌جنگند و ونتوس نبرد را می‌برد. آنها دوباره از هم جدا شده و ونتوس ایکس – بلید را نابود می‌کند. این کار باعث می‌شود روحش از بدنش جدا شده و دوباره به کما برود. او در حین بی‌هوشی ارتباطش با سورا را به یاد آورده و به قلب سورا می رود و در آن زندگی می‌کند (این اتفاق باعث می‌شود سورا هم بتواند از کی‌بلید استفاده کند).

در این هنگام آکوئا در حال جنگ با ترا – زهانورت است. قبل از آن‌که آکوئا کاملا مغلوب شود، «شاه میکی» (King Mickey) – یک استاد کی‌بلید و شاگرد جادوگر معروف «ین سید» (Yen Sid) – سر می‌رسد و به او کمک می‌کند (شاه میکی همان میکی ماوس معروف است و یکی از شخصیت‌های دیزنی در این دنیا است).

آکوئا دوباره برمی‌خیزد و این‌ بار با کی‌بلید استادش اراکوس با زهانورت می‌جنگد. در این بین ایکس – بلید شکسته می‌شود و انرژی حاصل از آن ترا – زهانورت و آکوئا را به دنیاهای دیگر می‌فرستد. آکوئا در دنیای تاریکی گیر می‌افتد و زهانورت هم به دنیای ردیانت گاردن فرستاده می‌شود، دنیایی که کایری در آنجاست.

هیچ‌کسان وارد می‌شوند (Kingdom Hearts: Birth By Sleep)

در ردیانت گاردن، ترا – زهانورت با «انسم خردمند» آشنا می‌شود، دانشمندی که در مورد قلب‌ها تحقیق می‌کند. ترا-زهانورت شاگرد او شده و به جمع دیگر شاگردان انسم می‌پیوندد. انسم کوچکترین اطلاعی درباره قلب سیاه شاگرد جدیدش ندارد. در نتیجه عاقبت بدی در انتظار او است. ترا – زهانورت با بقیه شاگردان علیه انسم شورش می‌کنند و او مجبور می‌شود فرار کرده و خود را پنهان کند و حتی اسمش را به «دیز» (Diz) تغییر دهد.

بازی Birth By Sleep

ترا-زهانورت و نوچه‌های جدیدش تصمیم می‌گیرند از تحقیقات انسم استفاده کنند تا خطرناک‌ترین هیولاهای جهان را بسازند: «بی‌قلب‌ها» (Heartless) و «هیچ‌کس‌ها» (Nobodies). بی‌قلب موجودی است که با جمع کردن تاریکی در روح موجودات به وجود می‌آید. با تبدیل شدن موجود به بی‌قلب و از دست دادن قلبش به تاریکی فقط یک کالبد باقی می‌ماند که همان هم بیشتر اوقات ناپدید می‌شود. ولی وقتی یک قلب کاملا از جسمش جدا می‌شود، آن کالبد به موجودی دیگر تبدیل می‌شود که نامش هیچ‌کس است.

هیچ‌کس‌ها از بی‌قلب‌ها هم قوی‌تر هستند و به همین دلیل ترا-زهانورت می‌خواهد که تبدیل به هیچ‌کس شود. وقتی او قلب و روحش را جدا می‌کند تا تبدیل به هیچ‌کس شود، در نتیجه یک بی‌قلب بسیار قدرتمند هم می‌سازد. این موجود اسم انسم را برای خود بر می‌گزیند. این انسم در نهایت غولآخر فصل اول بازی شده و هیچ‌کس زهانورت به نام «زمناس» (Xemnas) غولآخر فصل دوم Kingdom Hearts می‌شود.

 

و حالا فصل اول بازی Kingdom Hearts

در این زمان شخصیت منفی انیمیشن «زیبای خفته» (Sleeping Beauty) به نام «ملفیسنت» (Maleficent) پی می‌برد که بی‌قلب‌ها قابل کنترل هستند. او از این قدرت برای نابودی ردیانت گاردن استفاده می‌کند. ساکنین آن دنیا که شخصیت‌های بازی‌های فاینال فانتزی و دیزنی هستند، به «شهر تراورس» (Traverse Town) برده می‌شوند. جایی که مخصوص افراد گمشده است. ملفیسنت ردیانت گاردن را گرفته و آن را جزوی از قلمرو خود می‌کند و نام آن را به «هالو بستیون» (Hollow Bastion) تغییر می‌دهد.

حمله فراگیر بی‌قلب‌ها در دنیاهای مختلف باعث می‌شود که شاه میکی قصر خود را ترک کند و به دنبال حل این مشکل برود. او به کسی درباره این سفرش حرفی نمی‌زند. به همین خاطر هم جادوگر اعظمش «دونالد» (Donald) و فرمانده نگهبانانش «گوفی» (Goofy) از ناپدید شدن نابهنگام او تعجب می‌کنند. خوشبختانه میکی در یادداشتی که قبل از رفتنش نوشته بود از آنها خواست به جستجوی کسی بروند که «کلید بقایشان» در دست اوست. تنها چیزی که آنها می‌دانند این است که باید به شهر تراورس بروند.

در جزایر دستینی ریکو، سورا و کایری به هم قول می‌دهند که دنیا را بگردند. ریکو راهی پیدا می‌کند که اجازه می‌دهد رویایشان به تحقق بپیوندد: او به دری دست پیدا می‌کند که به دنیای دیگری راه دارد و به آنها اجازه می‌دهد به مکان‌های ناشناخته‌ای بروند. ولی معلوم می‌شود آن در به دنیای تاریکی منتهی می‌شود – راهی که سورا و کایری چندان مشتاق به امتحانش نیستند.

بازی Kingdom Hearts 1

ولی ریکو هنوز مصمم است و از دوستانش می‌خواهد همراه او بیایند. سورا و کایری تقاضای او را رد می‌کنند و ریکو به تنهایی از در عبور می‌کند. او به سرعت در تاریکی آن سوی در غرق می‌شود. این همان تاریکی است که باعث به وجود آمدن موج بی‌‌قلب‌ها در کل جهان‌ها شده است. طوفان به زودی کل جزایر دستینی را در بر می‌گیرد و کایری ناپدید می‌شود. کی‌بلیدی که ترا به ریکو داده بود مخفی باقی می‌ماند و وقتی می‌فهمد قلب سورا قوی‌تر است او را به جای ریکو برمی‌گزیند. سورا الان تنها شده است ولی تاریکی، دنیای او را نیز در برمی‌گیرد و او را به شهر تراورس می‌فرستد.

در اینجا سورا با گوفی و دونالد روبرو می‌شود – کسانی که ادعا می‌کنند به دنبال سورا می‌گردند. آنها یک گروه سه‌ نفره تشکیل داده و قول می‌دهند که به هم کمک کنند. سورا به دنبال ریکو و کایری است و دونالد و گوفی به دنبال میکی هستند. آنها تصمیم می‌گیرند به دنبال دوستانشان در دنیاهای مختلف بگردند – دنیاهایی متشکل از داستان‌های دیزنی مثل سرزمین عجایب، شهر هالووین و نورلند (Neverland) . آنها سرانجام به هالو بستیون ملفیسنت می‌رسند و ریکو و کایری را در آنجا پیدا می‌کنند.

ولی تاریکی وقتی ریکو را در خود بلعید او را تغییر هم داد و باعث شد که انسم بی‌قلب بتواند روح او را تسخیر کند. انسم فاش می‌کند که سعی به درست کردن پادشاهی قلب‌های مصنوعی دارد و برای این کار از هفت شاهدخت نور استفاده می‌کند (کایری، سفید برفی، یاسمین، آرورا، آلیس و سیندرلا). هر کدام یک قطعه نور از ایکس-بلید  شکسته شده را در خود دارند و برای استفاده از آن باید قلب شاهدخت را از وی بیرون کشید.

بازی Kingdom Hearts 1

سورا در هالو بستیون می‌فهمدکه بخشی از قلب کایری در قلب خودش قرار دارد. وقتی می‌فهمد خودش تنها راه پیدا کردن کایری است با کی‌بلید به خود ضربه زده و قلب‌های خود، کایری و ونتوس را آزاد می‌کند. سورا تبدیل به یک بی‌قلب می‌شود ولی کایری با استفاده از قدرت شاهدخت قلب‌‌ها که در اختیارش است او را دوباره به حالت معمولی بر می‌گرداند.

سورا، دونالد و گوفی به دنبال انسم بی‌قلب به جایی به نام «آخر دنیا» می‌روند. در آنجا با کمک ریکو و میکی چندین غولآخر قوی را شکست می‌دهند. انسم بی‌قلب در آخرین تلاش ناامیدانه خود پادشاهی قلب‌هایی را که ساخته باز می‌کند به این امید ‌که طبیعت قلب‌ها تاریک و شیطانی باشد و بتواند به او قدرت بی‌انتها بدهد. ولی برخلاف تصورش پادشاهی قلب‌ها پر از نور است و انسم بی‌قلب نابود می‌شود.

شکست انسم باعث نجات دنیا از تاریکی می‌شود – ولی بهایی سنگین برای آن پرداخت شده است. ریکو و میکی برای کمک به سورا و شکست انسم او را به سمت دنیای نور هل دادند ولی خودشان در آن سوی در که دنیای تاریکی است گیر افتادند. آنها باید راه خود را پیدا کنند. در این حال ‌که سورا، دونالد و گوفی به سفر دیگری برای پیدا کردن کایری می‌روند.

سورا خاطره‌اش را از دست می‌دهد (Kingdom Hearts: Chain of Memories)

وقتی سورا قلب خودش را باز کرد تا کایری را آزاد کند، اتفاق غیر منتظره‌ای افتاد: دو هیچ‌کس به وجود آمدند. «روکساس» (Roxas) هیچ‌کسی متشکل از کالبدهای سورا و ونتوس است. هیچ‌کس دیگر «نامینه» (Naminé) از کالبد کایری به وجود آمده است. مشکل اینجاست که کایری به عنوان یکی از شاهدخت‌های قلب تاریکی در خودش ندارد که به بی‌قلب و هیچ‌کس تبدیل شود. در حقیقت نامینه به خاطر عمل عجیب سورا درست شده است و به همین دلیل قدرت‌های عجیبی مثل دستکاری حافظه افراد دارد.

در این بین هیچ‌کس‌هایی که از شاگردان انسم خردمند به وجود آمده بودند گروهی قدرتمند به نام «تشکیلات ۱۳» (Organization XIII) درست می‌کنند که برگرفته از ۱۳ بخش تاریک ایکس-بلید است. هدف این تشکیلات برگرداندن تمام هیچ‌کس‌ها به کالبد انسانی خودشان است و به همین دلیل شروع به جمع‌آوری قلب‌ها می‌کنند.

دو گروه جداگانه از این تشکیلات برای متوقف کردن سورا، دونالد و گوفی وارد عمل می‌شوند: یک به رهبری «مارلوژیا» (Marluxia) و دیگری به رهبری «لارکسن» (Larxene). آنها گروه سورا را به جایی به نام قلعه فراموشی می‌کشانند. در آنجا آنها با استفاده از نامینه که قبلا دستگیرش کرده‌اند سعی به تغییر خاطرات سورا دارند. نامینه موفق می‌شود که به سورا، دونالد و گوفی به موقع اخطار دهد و آنها را از نقشه مارلوژیا و لارکسن نجات دهد. ولی حافظه آنها به شدت به هم ریخته است پس نامینه آنها را به حالت کما می‌برد تا خاطراتشان را دوباره درست کند.

در این زمان هم دیز (که قبلا انسم خردمند نامیده می‌شد) به میکی و ریکو کمک می‌کند و آنها را از دنیای تاریکی نجات می‌دهد. آکوئا خودش را فدا می‌کند تا ریکو را نجات دهد و در عوض در دنیای تاریکی گیر می‌افتد. ریکو که هنوز درگیر مبارزه با تاریکی درونش است، چشم‌هایش را می‌بندد و سکوت اختیار می‌کند تا زمانی که بتواند از شر تاریکی رها شود.

 

داستان روکساس (Kingdom Hearts 358/2 Days)

در زمانی که میکی، سورا و دوستانش درگیر توطئه‌های تشکیلات ۱۳ بودند، روکساس جزوی از همین تشکیلات می‌شود. روکساس و عضو دیگر تشکیلات «شیون» (Xion) با یکی دیگر از اعضا به نام «اکسل» (Axel) دوست می‌شوند.

بعد از مدتی معلوم می‌شود که شیون یک برنامه است که از خاطرات و اطلاعات سرقت شده از سورا درست شده است. شیون با کمک رکساس می‌تواند سورا را به زندگی برگرداند و حافظه‌اش را درست کند. ولی برای این کار باید خود را قربانی کند. با این‌که در اول می‌ترسد ولی بالاخره حاضر به این کار می‌شود و روکساس را وادار می‌کند که او را بکشد. در نتیجه خاطرات سورا به او باز می‌گردند. معلوم می‌شود که این توطئه تشکیلات بوده و روکساس ناراحت و خشمگین تصمیم می‌گیرد برای این اتفاق از آنها انتقام بگیرد.

بازی Kingdom Hearts

وقتی روکساس به سراغ رهبر اصلی توطئه، زنماس می‌رود به ناگهان با ریکو روبرو می‌شود. ریکو مانع روکساس می‌شود چون باور دارد او به اندازه کافی قوی نیست. روکساس و ریکو با هم می‌جنگند و روکساس از کی‌بلید‌های سورا و ونتوس استفاده می‌کند. ریکو که قدرت خود را برای مهار روکساس کافی نمی‌بیند، از تاریکی درون خود استفاده کرده و تبدیل به انسم بی‌قلب می‌شود – البته کنترل خود را هنوز در دست دارد.

 

شهر توآیلایت: نسخه دیجیتالی (Kingdom Hearts 2)

ریکو، پس از آن‌که روکساس را شکست می‌دهد، وی را پیش دیز می‌برد. دیز برای این‌که روکساس مانع برنامه تشکیلات برای برگرداندن سورا نشود، او را در دنیایی دیجیتال به نام شهر توآیلایت گیر می‌اندازد. روکساس در آنجا بدون دانستن چیزی با دوستان دیجیتالی خود زندگی می‌کند، تا این‌که اکسل سر می‌رسد. او از طرف تشکیلات ماموریت دارد سورا را پیدا کند، ولی در عوض به روکساس حمله می‌کند. روکساس موفق می‌شود به دنیای بیرون برود و سورا را پیدا می‌کند. نامینه در بین راه حقیقت را به روکساس می‌گوید که هردو هیچ‌کس هستند و برای بیدار شدن سورا، روکساس باید با سورا یکی شود. روکساس خودش را قربانی می‌کند و سورا از کما بیرون می‌آید.

شخصیت Roxas در Kingdom Hearts

فصل دوم بازی از اینجا واقعا آغاز می‌شود. قهرمان‌های بازی دوباره همان کارهای فصل اول را انجام می‌دهند: دنیا را از شر بی‌قلب‌ها نجات می‌دهند. اکسل متوجه می‌شود که دلش برای دوستش تنگ شده است و نقشه‌ای می‌کشد که روکساس را از سورا جدا کند. برای این کار او با سورا می‌جنگد. او در آخر کایری را دزدیده تا سورا را وادار کند پیش او بیاید. در عوض وقتی می‌فهمد بین سورا و روکساس تفاوت چندانی نیست، در زمان خطر خود را برای حفاظت از سورا و دوستانش قربانی می‌کند.

سورا، دونالد و گوفی به مقر تشکیلات می‌روند که در دنیایی تاریک به نام «دنیایی که هرگز وجود نداشت» مستقر است. در آنجا آنها بالاخره دیز، کایری، نامینه و ریکو را می‌بینند. البته ریکو هنوز شکل انسم بی‌قلب است. دیز بالاخره  هویت واقعی خودش که «انسم خردمند» است را فاش می‌کند و از ماشینی استفاده می‌کند تا پادشاهی قلب‌های دومی که تشکیلات ساخته را نابود کند. ماشین توان مقاومت در برابر قدرت پادشاهی قلب‌ها را ندارد و منفجر می‌شود. این انفجار ریکو را از تاریکی پاک می‌کند – او را به شکل واقعی خود بر می‌گرداند – و دیز را از پای درمی‌آورد.

ریکو و سورا به کمک هم تشکیلات و هیچ‌کس زهانورت، زمناس را شکست می‌دهند. ولی مشکلی به وجود می‌آید. معلوم می‌شود وقتی بی‌قلب و هیچ‌کس کسی نابود می‌شود، شانسی وجود دارد که فرد اصلی دوباره به وجود بیاید. بسیاری از اعضای سابق تشکیلات ۱۳ دوباره به صورت شاگردان انسم خردمند برمی‌گردند که در بین آنها اکسل و زهانورت هم هستند.

 

زمانی برای سفر در زمان (Kingdom Hearts: Coded)

اوضاع بدتر از قبل می‌شود. زهانورت می‌تواند در زمان سفر کند. تا زمانی که یک نسخه از او در یک خط زمانی وجود دارد، زهانورت می‌تواند به آن خط زمانی برود. زهانورت دوباره شروع به ساختن تشکیلات ۱۳ با کمک خودش در زمان‌های مختلف می‌کند. هدف او جنگیدن با سورا و دوستانش و ساختن دوباره ایکس-بلید است.

با خطری که زهانورت دارد، ین سید و شاه میکی تصمیم می‌گیرند که قهرمانان کی‌بلید دار را پیدا کنند تا نگهبانان نور بشوند. آنها به دنبال آکوئا، ونتوس و ترا می‌روند. آکوئا در دنیای تاریکی است و ونتوس در جایی هنوز در کما است. بنابراین پیدا کردن ترا که اطلاعی هم درباره او ندارند اولویت اول آنها است. نامینه از سورا برای پیدا کردن این سه قهرمان کمک می‌خواهد. سورا هم با ریکو و کایری به سراغ ماموریت بعدی خود می‌روند.

 

نشان استادی (Kingdom Hearts 3D: Dream Drop Distance)

سورا، ریکو و کایری برای این‌که شانسی در برابر زهانورت قدرتمند داشته باشند، باید تمرینات جدی انجام دهند تا خود را قوی کنند. هردوی آنها می‌خواهند استاد کی‌بلید شوند بنابراین ین‌سید آنها را به ماموریت جدیدی می‌فرستد. در این ماموریت آنها به نسخه خیالی از دنیاهایی که در موج تاریکی نابود شده‌اند، می‌روند.

بعد از این‌که سورا تمرینات خود را در حالتی خلسه مانند انجام می‌دهد، سعی می‌کند به دنیای واقعی برمی‌گردد ولی به جایش به دنیای هیچ‌کس‌ها رفته و به یکی از اعضای قدیمی تشکیلات برمی‌خورد: «زیگبار» (Xigbar) که نام دیگرش «بریگ» (Braig) است. زیگبار یکی از اعضای قدیمی است که دوباره توسط زهانورت در تشکیلات استخدام شده است. یک نسخه جوان‌تر زهانورت هم که در زمان سفر کرده با کمک زیگبار، سورا را دوباره به خواب فرو می‌برد و با کمک دیگر اعضای باقی‌مانده از تشکیلات (از جمله زنماس که از زمان دیگری آمده) سعی می‌کنند سورا را آماده کنند تا توسط زهانورت تسخیر شود. معلوم می‌شود که هدف تشکیلات ۱۳ درست کردن ۱۳ کالبد برای زهانورت بوده تا او بتواند در زمان سفر کرده و دوباره ایکس‌‌-‌بلید را با راه انداختن جنگی دیگر بسازد.

سازمان Organization XIII

خوشبختانه اکسل، دونالد و گوفی سر می‌رسند و سورا را که بعد از مبارزه‌اش با زهانورت به کما رفته است، نجات می‌دهند. قلب ونتوس هم که از قبل در بدن سورا جای گرفته بالاخره خود را نشان می‌دهد و به کمک سورا آمده تا تاریکی زهانورت را پس بزند. ریکو هم درگیر جنگ خودش است. انسم بی‌قلب که دوباره توسط زهانورت آورده شده تا به اهداف تشکیلات کمک کند با او می‌جنگد. ولی ریکو موفق می‌شود یک بار برای همیشه با شکست او بر تاریکی خودش غلبه کند. ریکو لقب استادی را می‌گیرد و تنها کسی است که موفق می‌شود سورا را از بیهوشی بیرون آورد. سورا هم چون به خواب رفت نمی‌تواند مقام استادی را بگیرد.

 

تولد دوباره خبیث مطلق (Kingdom Hearts 0.2 Birth By Sleep -A fragmentary passage)

سورا در نبردش با زهانورت بر سر روح و بدنش قدرت زیادی از دست داد ولی همچنان مصمم است که ترا، آکوئا و ونتوس را پیدا کند. ریکو و سورا به تاریکی می‌روند تا خود آکوئا را پیدا کنند و به سورا ماموریت جدیدی می‌دهند: این‌که دوباره قدرتش را باز یابد و از آن برای بازگرداندن قلب‌های گمشده استفاده کند. کایری هم که جزو گروه است با اکسل صاحب کی‌بلید شده‌اند و هر کدام شروع به تمرین برای گرفتن نشان استادی خود می‌کنند.

شخصیت Aqua در Kingdom Hearts

سورا هم باید تمرینات خود را انجام بدهد. پس کاری همیشگی را می‌کند: به یک دنیای دیزنی می‌رود تا بجنگد و تمرین کند. او بهترین انتخاب را می‌کند و پیش دوست قدیمی خود هرکول می‌رود تا به او کمک کند قدرتش را دست یابد.

 

و حالا …

داستان Kingdom Hearts 3 از اینجا شروع می‌شود. وقتی که سورا، دونالد و گوفی پیش هرکول برای سومین بار رفته‌اند. داستان و مفاهیم Kingdom Hearts ممکن است پیچیده به نظر برسند ولی در نظر بگیرید که این بازی بعد از دو دهه هنوز  دنبال می شود و طرفداران زیادی هم دارد. دوست داشتن Kingdom Hearts شامل داستان عجیب و پیچیده‌اش هم می‌شود و به شما قول می‌دهیم وقتی درگیر بازی ‌شوید، پیچیدگی‌های داستان آن شما را اذیت نخواهد کرد. شاید خودتان داستان‌های Kingdom Hearts را تجربه کنید یا به همین متن بسنده کنید، یا حتی داستان گذشته آن برایتان مهم نباشد. در هر صورت امیدواریم از فصل سوم Kingdom Hearts لذت ببرید.

بیشتر بخوانید: مجموعه مقالات و تریلرهای Kingdom Hearts III

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. saeid_biologist

    خیلی ممنون چقدر زحمت کشیدید برای نوشتنش

  2. حکیمی

    به به حاج رهام…