به مناسبت عرضهی بازی Killer7 روی کامپیوتر، تصمیم گرفتهایم تا نگاهی به این تجربهی عجیب و غریب و شاهکار تکرار نشدنی گوییچی سودا بیاندازیم؛ تجربهای که حتی ۱۳ سال پس از عرضه، ذرهای سن زیاد خود را نشان نمیدهد و کاملا تازه و جدید به نظر میرسد.
امکان ندارد امروزه بتوان ایدهی ساخت یک بازی مثل Killer7 را در یک شرکت بزرگ بازیسازی مطرح کرد و از مدیران شرکت، چراغ سبز گرفت. چندان هم راه دور نرویم، حتی در سال ۲۰۰۵ هم شرکتها دیگر دستشان به ریسک کردن نمیرفت و اینکهی ایدهی ساخت Killer7 نهایی و این بازی ساخته و وارد بازار شده است، از هر لحاظ عجیب و شگفتانگیز به نظر میرسد؛ درست مثل خود بازی.
شرکت کپکام در قالب قراردادی با نینتندو، ساخت پنج بازی بزرگ را برای کنسول گیمکیوب کلید میزند؛ پنج بازی که رزیدنت اویل ۴ گل سرسبد آنهاست. با این حال، بیشتر این بازیها که برای گیمکیوب ساخته شده بودند، از همان رزیدنت اویل ۴ گرفته تا ویوتیفول جو و Killer7 روی پلیاستیشن ۲ هم عرضه میشوند. با این حال، Killer7 نه روی گیمکیوب میفروشد و نه روی پلیاستیشن ۲، ولی در ذهن طرفداران سودا و طرفداران بازیهای پست مدرن و سورئال زنده میماند. به لطف همین طرفداران و در راستای تلاش خود سودا برای زنده نگه داشتن بازی، Killer7 روی کامپیوتر عرضه شده و این نسخه، فرصت مناسبی برای تجربهی دوباره یا نخستین بار این بازی است.
Killer7 تجربهای عجیب و غریب را در مقابل مخاطب خود میگذارد؛ تجربهای که بدون اغراق میتوانیم بگوییم مثل آن را دوباره در صنعت بازی ندیدهایم. نقش اصلی بازی، «هارمن اسمیت»، هفت شخصیت مختلف دارد؛ هفت شخصیت که در واقع هر کدام یک قاتل حرفهای هستند. بازی به تدریج کنترل هر هفت شخصیت را در اختیارمان قرار میدهد. هارمن اسمیت، که با هفت شخصیت خود به اسم Killer7 شناخته میشود، در قالب یک قرارداد به مقابله با گروهی تروریستی میرود؛ گروهی به اسم Heaven Smile که ویروسی را به جان مردم و افراد مشخصی انداخته است.
خلاصه کردن قصهی بازی در یکی دو پاراگراف نه تنها ممکن نیست، بلکه در واقع ظلم به بازی است. میتوانیم به داستان Killer7 به عنوان مهمترین بخش آن نگاه کنیم؛ داستانی که عمیق، پیچیده، چند لایه و پر از جزییات ریز است. میتوانید مطمئن باشید که با یک بار تمام کردن داستان بازی، چیز زیادی از آن سر در نمیآورید و باید چند بار دیگر آن را از ابتدا تا انتها جست و جو کنید و دنبال جزییات برای فهم داستان بگردید؛ جزییاتی که عمدا و مشخصا در بازی قرار داده شدهاند.
از نظر ساختار، بازی روندی دیوید لینچی و سورئال دارد؛ ساختاری که اجرای صحیح آن کار هر کسی نیست. خیلیها میتوانند مجموعهای تصویر و دیالوگ مبهم را کنار یکدیگر قرار و آن را به اسم سورئال به خورد افراد دهند، ولی آنها تبدیل به دیوید لینچ نمیشوند. گوییچی سودا از پس انجام این کار برآمده است. عناصر داستانی Killer7 در گوشه و کنار فیلمنامهی آن مخفی شدهاند؛ همه چیز در بازی معنا دارد و همه چیز با دیدگاهی نمادگرایانه در بازی قرار داده شده است. شاید در ظاهر Killer7 (و دیگر آثار سورئال) بیمعنا به نظر برسند، ولی وقتی تمام عناصر و معنایی که دارند را کنار یکدیگر قرار میدهید، به یک کل میرسید و قصهی بازی و پیغامی که در خود جای داده است را درک میکنید. در کنار تعریف قصهای عجیب و جذاب، Killer7 همچنین عقاید سیاسی و اجتماعی متعددی را مطرح میکند؛ عقایدی که بیشتر نقدی بر وضعیت سیاسی فعلی ژاپن و همچنین جریانهای مختلف جامعهی امروزی است. هنوز هم باورمان نمیشود که Killer7 به انگلیسی ترجمه شده و عرضهی جهانی داشته است.
اخیرا دوباره متال گیر سالید را تمام کردم و میتوانم به جرات بگویم که بازی به همان اندازهی ۲۰ سال گذشته، لذت بخش و تازه است؛ چون بازی مجموعهای از سیستمها دارد که کاملا مختص خود است. همین حرف را میتوان دقیقا دربارهی Killer7 زد. روند بازی Killer7 آنقدر خاص است که میتوانیم بگوییم از زمان عرضهاش، چیزی شبیه به آن نداشتهایم. به همین دلیل هم میتوان ۱۳ سال پس از عرضهی اولیهی Killer7، چه برای بار چندم و چه برای اولین بار آن را تجربه کرد؛ آن هم بدون اینکه بازی ذرهای قدیمی به نظر برسد.
گیمپلی بازی به چند سیستم محدود میشود، ولی سازندگان بازی از کیفیت همین چند سیستم مطمئن شدهاند؛ طوری که گیمپلی Killer7 پرداخت شده و لذت بخش است. بازی دوربینی ثابت دارد و شخصیت شما هم در یک خط به سمت جلو و عقب حرکت میکند. در محیط بازی گشت و گذار میکنید، در اتاقهای مختلف به دنبال آیتمهایی برای حل معماها میگردید و در این میان هم با هیولاهایی درگیر میشوید. مبارزات بازی با زاویه دید اول شخص انجام میشوند و در آن، با سلاحهای مختلفی به به سمت هیولاها حمله میکنید. مجموعهی زیادی از هیولاهای مختلف در بازی وجود دارند و راحتترین راه کشتن تمام آنها شلیک به نقطهی ضعف روی بدنشان است؛ نقطهای که با رنگی متفاوت مشخص شده است. زمانی که به نقطهی ضعف یک هیولا شلیک میکنید، او با افکت زیبا و لذتبخشی منفجر میشود و شما هم خون او را جذب میکنید. کاربرد این خون، پر کردن خط جان و همچنین ارتقا شخصیتهای مختلف است.
هر کدام از هفت شخصیت قاتل، متفاوت از دیگری حرکت و حمله میکند. سلاح هر شخصیت با دیگری فرقه دارد و هر کدام هم در مقابله با هیولاها، از حرکت ویژهی خود استفاده میکند. میتوان وسط مراحل هم شخصیت را عوض کرد. در نسخهی پلیاستیشن ۲ برای تغییر شخصیت باید وارد منوی بازی میشدیم و شخصیت دیگری را انتخاب میکردیم، ولی از تغییرات خوب نسخهی کامپیوتر امکان تغییر شخصیت با فشردن یک کلید روی کیبورد است. شخصیتها به صورت پیشفرض روی کلیدهای اعداد کیبورد قرار دارند و در لحظه میتوانید شخصیت خود را عوض کنید. استفاده از ماوس هم نشانهگیری را در مقایسه با نسخهی پلیاستیشن ۲ بسیار راحتتر کرده است.
به غیر از هیولاهای مختلفی که در داخل مراحل پخش شدهاند، مبارزه با یک غولآخر بزرگ، پایان هر مرحله را رقم میزند. غولآخرهای Killer7 از عجیبترین بخشهای بازی هستند و با اینکه از نظر روند، مبارزه با آنها تفاوتی با هیولاهای معمولی بازی ندارد، ولی اتفاقات غیرمنتظرهای را مقابلتان میگذارند. هر فصل Killer7 قصهی خودش را دارد و همچنین سعی میکند روند بازی متفاوتی را ارایه دهد؛ موضوعی که از پس آن بر میآید. تمام فصلهای بازی نهایتا بخشی از قصهی بزرگ بازی هستند و کنار هم میآیند تا پایان عجیب بازی را رقم بزنند.
برخلاف متال گیر سالید، گرافیک Killer7 قدیمی نشده است. سبک و سیاق گرافیکی Killer7 طوری است که امروز هم زیبا به نظر میرسد. بازی برای به تصویر کشیدن استایل خاص خود، از گرافیک سلشید استفاده کرده است؛ یعنی از شخصیتها گرفته تا محیط بازی، به جای استفاده از بافتهای پرجزییات، یک مدل سه بعدی هستند که با یک شیدر مخصوص رنگ و لعاب پیدا کردهاند. این موضوع باعث شده است تا همه چیز بازی بسیار زیبا به نظر برسد و حتی در رزولوشنهای بالا، کیفیت خود را از دست ندهد. تعدادی از عکسها و پوسترهای داخل محیط که از بافتهای قدیمی استفاده میکردند، در آپدیت دوم بازی با نسخههایی باکیفیت جایگزین شدند و حتی همین یک مشکل گرافیکی بازی هم برطرف شده است.
نکتهی مهم و شگفتانگیزی که نسخهی کامپیوتر Killer7 ارایه میدهد، امکان تجربهی بازی با نسبت تصویر کشیده است. نکتهی جالب این جاست که تغییر نسبت تصویر بازی، نه تنها مشکلی برای آن ایجاد نکرده، بلکه بازی را از نظر ظاهری حتی از قبل هم جذابتر کرده است. قاببندیهای شگفتانگیز بازی در نسبت تصویر کشیده، حتی از حالت اصلی خود زیباتر هستند؛ طوری که میانپردهها حسابی زیباتر شدهاند. به غیر از چند انیمیشن، تمام میانپردههای بازی در موتور آن رندر میشوند و به همین دلیل، تغییر نسبت تصویر بازی نتیجهی بسیار خوبی داشته است.
اینکه Killer7 را میتوان یک دهه پس از عرضهاش بازی کرد و بازی، کاملا شبیه به یک تجربهی جدید و مستقل به نظر میرسد، از اعجاب آن است. بازی مدلهای سه بعدی پیچیده و محیطهای پرجزییات ندارد، ولی استایل گرافیکی و کارگردانی هنری Killer7 آنقدر عالی است که بتواند بالاتر از خیلی بازیهای امروزی با گرافیکهای واقعگرایانهشان قرار بگیرد. سیستم کنترل بازی، طراحی بصری و صوتی عالی آن، سیستمها، گرافیک و به طور کلی همه چیز Killer7 فقط متعلق به خودش است. از نظر فنی، ساخت Killer7 با ابزارهای امروزی حرکت سخت و گرانقیمتی نیست؛ یعنی شرکتهای بازیسازی مستقل امروزی میتوانند Killer7 را به یک کلاس درس برای خود تبدیل کنند. با این حال، فکر نمیکنیم افراد زیادی توانایی نوشتن فیلمنامهای در حد و اندازهی Killer7 و ارایهی تجربهای منحصر به فرد مثل آن را داشته باشند.
- دنیای سورئال بازی بهشدت دقیق و پر از جزییات و ارجاعات مختلف طراحی شده و همه چیز آن بهدرستی کنار یکدیگر مینشیند
- طراحی بصری و هنری بازی کاملا خاص و مختص به خودش است و نسلی را تحت تاثیر قرار داده
- گیمپلی بازی متنوع است و از ابتدا تا انتها تازه باقی میماند
- کارگردانی سینمایی بازی صحنه به صحنه عالی است
- استفاده از سیستم مبارزهی عجیب بازی همیشه هم راحت نیست و ممکن است روی اعصاب برود
نام بازی: Killer7
تهیه کننده: Capcom
سازنده: Grasshopper Manufacture
سبک: اکشن ماجراجویی
پلتفرم: PC، PS2، GameCube