زندگینامه خیام؛ از فلسفه و اشعار تا دستاوردها و رازهای ناگفته
زندگینامه خیام بسیار گسترده است. رسالههای علمی او در مباحث فلسفه، ریاضی، اخترشناسی و بسیاری از مباحث دیگر او را تبدیل به همهچیزدان و بزرگترین دانشمند قرن پنجم کرده و رباعیهای او در باب زندگی، مرگ و دنیا همچنان رویکردی برای زندگی امروزهی انسان ارائه میدهد و دارای دروسی مهم در درک جهان اطرافمان است. نه تنها ایرانیان بلکه تمامی جهانیان امروزه به این بزرگمرد تاریخ مدیون هستند و دستآوردهای او در علم و راه زیستن، الهامبخش برای هرکسی است که خود را طالب علم یا به هر شکلی علاقهمند به فلسفه میداند. بررسی زندگینامه خیام امری حیاتی و ضروری برای شناخت تاریخ ایران زمین و رسیدن به رسالتی در زندگی فردی هر شخصی است؛ علیالخصوص از طریق مطالعه اشعار رباعی او که با بسیاری از همصنفهایش کاملا متفاوت است و دیدگاه کاملا متفاوتی نسبت به زندگی ارائه میدهد که جای زیادی برای تفکر دارند.
عمر خیام کیست؟
حکیم عمر خیام نیشابوری با نام غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیام نیشابوری در ۲۸ اردیبهشت سال ۴۲۷ در دوران حکومت سلجوقیان در نیشابور متولد شد و در ۱۲ آذر سال ۵۱۰ در نیشابور درگذشت. آرامگاه او در محله کهن شادیاخ در نیشابور است که امروزه تبدیل به زیارتگاهی برای افراد از سراسر دنیا شده است. او هوشی خارقالعاده و حافظهای نیرومند و قوی داشته و القابی مانند امام، فیلسوف و حجه الحق را به او نسبت دادهاند. عمر خیام در نیشابور نزد برجستهترین استادان و عالمان و دانشمندان شروع به تحصیل کرد و علوم مختلف مانند فلسفه، نجوم و ریاضی را فرا گرفت. عمر خیام رویدادهای تاریخی مهمی را در دوران زندگی خود دیده بود. جنگهای صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت سلجوقی و حتی کشته شدن نظامالملک و درگذشت ملکشاه از رویدادهایی بود که در دوران زندگی او رخ دادند. دیدگاه خیام پس از دیدن مرگ تمامی این افراد بزرگ و سقوط حکومتها و امثالهم را میتوان در این رباعی او مشاهده کرد:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و رُوبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
شایعات و روایات متعددی نیز در مورد خیام وجود دارد. گفته شده که عمر خیام در علوم طبابت نیز دست داشته و سلطان سنجر را که در کودکی به بیماری آبله مطالعه شده درمان کرده و جان او را نجات داده است. همچنین گفته شده که او فلسفه را مستقیما از زبان یونانی فرا گرفته است که نشان از دانش او در زبان نیز بوده است. از فرضیههای دیگری که در مورد خیام وجود دارد این بود که او شاگرد ابن سینا بوده است. این فرضیه به علت اختلافهای زمانی این دو عالم رد شده است و ابن سینا بیشتر به شکلی معنوی استاد خیام بوده است. همچنین گفته شده که خیام در طول زندگی خود همسری برنگزیده است. پیش از آنکه به تحلیل رباعیهای این شاعر برجسته پارسیزبان بپردازیم، باید کارنامهی علمی او و رویدادهای زندگی این بزرگمرد را بررسی کنیم تا به درستی زندگینامه خیام را روایت کنیم.
دستاوردهای علمی خیام
زندگینامه خیام مملو از دستاوردهایی شگفتانگیز است. در حدود سالهای ۴۳۶-۴۴۹ هجری، عمر خیام تحت سرپرستی ابوطاهر، قاضی القضات سمرقند، کتابی دربارهی معادلههای درجه سوم به زبان عربی نوشت و آن را به نظامالملک طوسی تقدیم کرد. پس از این، او به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش که همان نظامالملک بود به اصفهان رفت تا سرپرستی رصدخانه آنجا را به عهده بگیرد و تحقیقات و کشفیات علمی خود را گسترش بدهد. خیام به اختربینی اعتقادی نداشت ولی در آن دوران در دربار به عنوان اختربین فعالیت میکرد. او در این دوران یکی دیگر از رسالههای مهم خود در باب علوم خطوط موازی و نظریه نسبتها را به رشته تحریر درمیآورد. رسالههای خیام در باب ابداع نظریه هندسی معادلات درجه سوم از مهمترین کارهایی هست که دانشمندان مسلمان در طول تاریخ انجام دادهاند. او همچنین به دستور ملکشاه، تقویم را اصلاح کرد که به ابداع گاهشمار جلالی یا همان تقویم جلالی منجر شد. نام تقویم جلالی برگشته از نام خود جلالالدین ملکشاه است. خیام علاوه بر تحقیقات علمی و شاعری در موسیقی نیز کاوش کرده است و رسالهای مهم در باب موسیقی نیز نگاریده است که مهر تائید دیگری بر همهچیزدان بودن این بزرگمرد بوده است.
سدهای متعدد زندگی خیام
ملکشاه و نظامالملک خیام را به اصفهان آورده بودند و به او پر و بال داده بودند تا به پیشرفت علم کشور کمک کند؛ اما با مرگ ملکشاه و کشته شدن نظام الملک، ناگهان خیام حامیهای خود را از دست داد. خیام در این دوره مورد بیمهریهای زیادی قرار گرفت. تمامی کمکهای مالی به تحقیقات او و رصدخانه زیج به کلی قطع شد و در سال ۴۷۹ هجری، او اصفهان را ترک کرد به پایتخت جدید حکومت سلجوقیان برود. او در نهایت به نیشابور بازگشت و در همانجا درگذشت. تقویم جدیدی که او تنظیم کرده بود نیز در آن دوران مورد استفاده قرار نگرفت. او چندین رسالهی جدید را پس از این دوره به رشته تحریر درآورد ولی دیگر زیر دست شخص دیگری کار نکرد. او به اینکه بهتر است فرد در زیر دست شخص دیگری کار نکند و به زندگی سادهای راضی باشد در این رباعی اشاره میکند:
یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد از کوزه شکستهای دمی آبی سرد
مأمور کم از خودی چرا باید بود یا خدمت چون خودی چرا باید کرد
در آن دوران، اختلافهای دینی به اوج خود رسیده بودند و نه تنها مذهبهای مختلف یکدیگر را به کفر متهم میکردند، بلکه فیلسوفان پیوسته توسط تمامی قشرهای مختلف جامعه بخاطر تحقیق در باب دنیا بیشتر از همه به کفر متهم میشدند. تعصب در جامعه آن دوره بیداد میکرد و هیچگونه پرسشگری مورد قبول واقع نبود. خیام از افرادی بود که در آن دوران به او بارها تهمت فلسفی بودن زدند و او را کافر خطاب کرده بودند. عمر خیام در این باب در یکی از رباعیات خود چنین میگوید:
دشمن به غلط گفت که من فلسفیام ایزد داند که آنچه او گفت نیام
لیکن چو در این غمآشیان آمدهام آخر کم از آنکه من بدانم که کیام
خیام در طول زندگی خود رسالههای علمی مهمی را تدوین کرد که در زندگی امروزه ما تاثیرات مهمی گذاشتند؛ ولی بسیاری از جهانیان خیام را به عنوان شاعری بیبدیل میشناسند. شاعری که در دوران خود هیچکس از توانایی او در شعرسرایی غیر از معدودی از نزدیکانش خبر نداشتند؛ امری که خود او به قصد آن را پنهان کرده بود.
اشعار عمر خیام
همانطور که در بخش قبلی زندگینامه خیام گفته شد، اشعار خیام در خفا نوشته شده است و بسیاری از شاعران برجسته آن دوران حتی از دست او در شاعری خبر نداشتند. به علت تعصب مردم آن دوران، خیام اشعار خود را مخفی نگه داشته است و اولین اشارهای که به خیام به عنوان شاعر شده است در کتابی ۵۰ سال پس از مرگ اوست. همچنین کتبی که از او به عنوان شاعر یاد کردهاند، از او با کنایه به خاطر افکار کفرآمیزش یاد کردهاند. از خیام حدود ۱۰۰ رباعی به جا مانده است که صادق هدایت که از نوجوانی از طرفداران پروپاقرص آثار او بود برای اولین بار به صورت تخصصی به تصحیح رباعیات او پرداخت و امروزه در مجموع به ۵۷ رباعی قطعی از خیام رسیدهایم. همچنین شاعر بزرگ انگلیسی قرن هجدهم ادوارد فیتزجرالد برای اولین بار اشعار خیام را به انگلیسی ترجمه کرد و این باعث شد که جهانیان با اشعار او آشنا بشوند و در سراسر جهان محبوبیت زیادی پیدا کند.
فلسفه اشعار خیام
در ادامه زندگینامه خیام، جایز است که در مورد جهانبینی این بزرگمرد صحبت کنیم. اکثر اشعار خیام در مورد مرگ به عنوان بازگشتی دوباره به طبیعت صحبت میکنند. اینکه ما در مقابل مرگ بیدفاعیم و مرگ به سراغ همه میآید و هیچکس از پس از آن خبر ندارد. دغدغههای او راز آفرینش و گردش دوران است. او آفریدگار را به کوزهگری تشبیه میکند که هیچکس از راز او آگاه نیست و نمیتوان از کار او سردرآورد. همچنین اجل را به عنوان امری که نمیتوان آن را درک کرد بررسی میکند. او در اشعارش از سختیهای زندگی انتقاد میکند و اینکه زحمات او در تلاش برای درک جهان بیجواب مانده است. او در این رباعی به تحقیقات او در باب راز هستی اشاره میکند که پس از سالها تحقیق نتوانسته به جوابی دست بیابد:
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد
مهمترین نکتهی اشعار خیام، بازگشت بشر به خاک است. او در اشعارش به این اعتقاد داشته که روزی همهی ما خواهیم مرد و تبدیل به خاک میشویم و کوزهگران از خاک ما کوزه میسازند. حتی در یکی از اشعارش اشاره میکند که خاکی که بر روی آن راه میرویم اجداد ما هستند و به ما نگاه میکنند. در این شعر او دسته کوزه را به دست معشوقهای که در گذشته فوت کرده است تشبیه میکند:
این کوزه چو من عاشقِ زاری بودهست در بندِ سرِ زلفِ نگاری بودهست
این دسته که بر گردنِ او میبینی دستیست که بر گردنِ یاری بودهست
برخلاف رباعیهایی که پیش از این دیدیم، دیدگاه خیام به زندگی کاملا تلخ نیست. او در اشعار خود ناگریز بودن مرگ را به عنوان دلیلی برای لذت بردن از زندگی بیان میکند. بسیاری تصور میکنند که اشعار او چون اشاره مستقیمی به خوردن می دارند پس فقط تبلیغی در راستای خوردن شراب است. با اینکه می در این اشعار اشاره مستقیم به شراب است، ولی در واقع مضمون اصلی آنها لذت بردن از لحظات زندگی به همان شکلی است که باعث سرخوشی و زندگانی بشود. دیدگاه او در این رباعی به وضوح دیده میشود:
ای دل چو زمانه میکند غمناکت ناگه برود ز تن روانِ پاکت
بر سبزه نشین و خوش بِزی روزی چند زان پیش که سبزه بر دمد از خاکت
در این شعر، خیام میفرماید که نگرانیهای دنیا امری بیاهمیت است؛ چون هیچکس نمیداند تا چه مدت دیگر زنده خواهد بود. پس بهتر است مدت زمان کوتاهی که در این دنیا هستیم را به خوشی بگذرانیم که وقت کوتاه است.
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
رباعیهای خیام برخلاف تصور بسیاری در تمجید زیباییهای زندگی هستند و خواندن اشعار این بزرگمرد تاریخ مطمئنا تاثیرات مهمی در دیدگاه هر کسی نسبت به جهان و زندگی خواهد داشت. چه اگر جوان هستید و چه اگر در میانسالی به سر میبرید، خواندن اشعار زیبای خیام دیدگاهی نو و زیبا نسبت به زندگی را به شما خواهد بخشید که پیش از آن مانندش را تجربه نکردهاید.
آثار خیام نیشابوری
در انتهای زندگینامه خیام، آثار چاپ شده از عمر خیام را که امروزه آنها را در اختیار داریم و در طول زمان نابود نشدهاند را معرفی میکنیم. رسالههای علمی عمر بن خیام نیشابوری شامل: «رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» است که به زبان عربی است و در باب معادلات درجه سوم نگارش شده است. «رساله فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس» که در مورد خطوط موازی و نظریه نسبتها نوشته شده است. «القول علی اجناس الذی بالاربعه» که در مورد موسیقی نوشته شده است. «رساله مسائل الحساب» از رسالههای خیام است که در طول تاریخ نابود شده است؛ اما رسالههای دیگر بسیاری مانند «قسطاس المستقیم»، «میزان الحکمه»، «روضهالقلوب در کلیات وجود»، «نوروزنامه»، «لوازم الاکمنه» و بسیاری از رسالههای دیگر از او باقی مانده است که بارها مورد مطالعه و در علوم مدرن نیز از آنها استفاده شده است. اشعار باقیمانده از خیام نیشابوری امروزه با عنوان «رباعیات خیام» توسط انتشارات متعددی در ایران بارها به چاپ رسیده است و به راحتی برای تمامی علاقهمندان در دسترس است.
منبع: دیجیکالا مگ