نقد فیلم «تمساح خونی»؛ کمدی اکشن به سبک جواد عزتی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
نقد فیلم تمساح خونی

جواد عزتی در نشست خبری فیلم «تمساح خونی» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر درباره اولین تجربه کارگردانی‌اش گفت که می‌خواست فیلمی بسازد و فیلمش در عین حال سینمایی باشد. یعنی که پلانش سینمایی باشد و تفاوتش با تلویزیون آشکار باشد و هر بخشش یک پیشنهاد کوچک برای سینما داشته باشد. این هدف بلندپروازانه‌ای برای یک کارگردان فیلم اولی است که از اساس بازیگر بوده و کارش کارگردانی نیست. آیا او به هدفش رسیده است؟ اصلاً تعریف جواد عزتی به عنوان یک کمدین خوب در وهله اول از سینما چیست؟ نقد فیلم «تمساح خونی» را در این مطلب بخوانید.

عزتی برای اولین تجربه فیلمسازی‌اش آنچه را از سینما بیشتر بلد است ساخته است. یعنی سراغ ژانری رفته است که به عنوان بازیگر بیشترین تجربه را در آن دارد. البته او درام هم بازی کرده و خوب هم بازی کرده اما برای کارگردانی همان‌طور که خودش گفته دلش می‌خواسته فیلم سرگرم‌کننده بسازد، بنابراین به سراغ ژانر کمدی رفته است. اما نه کمدی خالی مبتنی بر شوخی‌های خودش و یک پارتنر که معمولاً نقش دو ابله بدشانس/خوش‌شانس را بازی می‌کنند. همان کمدی زوج‌محور معروف که خود عزتی نمونه‌های زیادی از آن را در کارنامه‌اش دارد و طنزش بر اساس موقعیت‌های کمدی و کمدی کلامی و فیزیکی شکل می‌گیرد. عزتی پا را نه یک قدم که چند قدم فراتر گذاشته و کمدی اکشن ساخته است. اینجا همان بخشی است که عزتی سینما می‌داند، لااقل در تجربه اول کارگردانی‌اش. الحق که در این بخش تلاش زیادی هم کرده و نتیجه هم گرفته، دست‌کم در سطح سینمای ایران. فیلمی ساخته پر از صحنه تعقیب و گریز که نتیجه نسبتاً مطلوبی هم گرفته فقط این میان یک چیز را فراموش کرده یا نادیده گرفته و آن قصه است.

هشدار: در نقد فیلم «تمساح خونی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد فیلم تمساح خونی

«تمساح خونی» درباره هومن و پیمان، دو دوست قدیمی آویزان و آس و پاس (با بازی جواد عزتی و عباس جمشیدی‌فر) است (همان زوج کمدی) که ظاهراً در یک شرکت صرافی کار می‌کنند. فقط مشخص نیست دقیقاً که کارشان قانونی است یا پوششی برای استخراج پول از فارکس یا امثالهم. فیلم خیلی دقیق به ماهیت این شرکت اشاره نمی‌کند. هرچه هست کار این دو جابه‌جا کردن ارز خارجی، دلار است. دلارها را از بانک می‌گیرند و تحویل می‌دهند به شرکت. حالا یک روز به دلایلی که آن هم خیلی مشخص نیست، در به تخته‌ای می‌خورد و بیست هزار دلار ارز متعلق به شرکت می‌ماند دست این دو دوست بیچاره که آه در بساط ندارند. یک شخصیت دختر خیلی خوش‌بر و رو و زرنگی به نام آناهیتا (شبنم قربانی که چهره‌ آشنایی دارد) هم در این شرکت هست که پیمان، شخصیت جمشیدی‌فر به آن علاقه دارد اما دختر طبعاً علاقه او را پاسخ نمی‌گوید. ولی به فکر جیبش هم هست. دوست دارد او و دوستش هر دو از این وضعیت اسفناکی که در آن هستند، بیرون بیایند.

یک مدیر شرور ناتو هم هست که البته فقط پادوی یک آقای دکتری است که مالک اصلی شرکت است. جمشید جهانزاده این نقش را بازی می‌کند. این شخصیت شرور ظاهراً در حساب‌های شرکت دست می‌برد و خاطره از این موضوع باخبر است و نقشه‌های برایش در سر دارد. این نقشه چیست؟ طرح دقیقش چیست؟ کسی نمی‌گوید و نشان هم نمی‌دهد. اما ماجرا از این قرار است که آناهیتا به پیمان می‌گوید حالا که این بیست هزار دلار یک روز دست این‌هاست، بروند به جایی محرمانه و قمار کنند. ظاهراً پیمان قمارباز خوبی است. چیزی دال بر این توانایی به ما نشان داده نمی‌شود. او یک شخصیت ترسو و آویزانی است -چهره هر دوشان هم عزتی و هم جمشیدی‌فر به معنای واقعی کلمه آویزان است- که همسرش خاطره (الناز حبیبی) به خاطر بی‌پولی ترکش کرده و خودش به قول خودش «قورباغه‌اش را قورت نداده است». خب همه می‌دانیم که این شوخی به کجا ارجاع دارد.

اما پیمان یک سویه دیگر هم دارد که فقط پای میز قمار رو می‌شود. به یکباره جواد عزتی کمدین پای میز قمار به جواد عزتی مالک تبدیل می‌شود و شخصیت پارتنرش به‌کل حذف می‌شود. بله، در این زوج‌ها همیشه یکی سایدکیک است. اما سایدکیک بودن به معنای حذف شدن نیست. اما خب چون فیلمنامه اینجا برای شخصیت جمشیدی‌فر اینجای قصه دیگر جایی ندارد، بالطبع او را کمرنگ نزدیک به حذف می‌کند. جواد عزتی می‌ماند و یک توانایی عجیب و غریبی در بازی پوکر. یک سری اتفاقات تصادفی می‌افتد که سراب خوشبختی را برای این دو خط‌خطی می‌کند. آن مدیر شرور به یکباره سر از همان میز قماری درمی‌آورد که این‌ها پایش نشسته‌اند. گویا این میز خیلی میز معروفی در شهر است. با توجه به آدم‌های مشهوری که دورش می‌نشینند که با اسم واقعی خودشان هم صدایشان می‌زنند.

جواد عزتی و الناز حبیبی

این ترفند سینمایی استفاده از یک سری بازیگر مشهور مهمان در فیلم‌های به‌خصوص بالیوود معمولاً خیلی کارساز است. مخاطب را به هیجان می‌آورد. جواد عزتی هم استفاده خوب و شب‌های مافیاواری از این موقعیت کرده است. چند چهره تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی معروف، همین بازیگرانی که در رئالیتی شوها و سریال‌ها حضورشان ثابت است، مثل پژمان جمشیدی، مهران غفوریان، کامبیز دیرباز، مهدی حسینی‌نیا و چند نفر دیگر حتی امیر غفارمنش و هومن حاجی عبداللهی را دور میز نشانده تا هر بار که چهره یکی را برایمان رو می‌کند، صحنه و موقعیت برایمان جالب‌تر شود. و می‌شود. عزتی موفق شده یک فضای شبه‌واقعی زندگی زیرزمینی را بسازد. حضور این بازیگران معروف بی آنکه اشاره مستقیمی به معروف بودنشان بکند، فضا را جالب‌تر و رازآلودتر هم می‌کند. یک سری سؤال مگو را جواب می‌دهد.

از اینجا به بعد باز هم صرفاً برای پیش بردن قصه بی آنکه منطق خاصی را پیروی کند، مدیر شرور یک معامله با هومن و پیمان می‌کند که بابت برداشتن بی‌اجازه پول شرکت دودمانشان را به باد ندهد. طبیعی است که معامله‌شان نمی‌شود و پیمان به یکباره می‌شود شخصیت شجاعی که احساس می‌کند باید از این یک بار شانسش استفاده کند. این در حالی است که این‌طور که نشان می‌دهد تا به حال پای میز پوکر ننشسته و فقط پوکر آنلاین بازی می‌کند (یک‌جا یک دیالوگ هست که این را می‌گوید). با این حال، حرفه‌ای‌تر از تمام کسانی (تمام گرگ‌هایی) که دور میز قمار نشسته‌اند، از راه می‌رسد و پول همه از جمله رئیسش را می‌برد. با اینکه قرار گذاشته‌اند که این کار را نکند. پیمان ولی هدف دارد. هدفش این است که پول هنگفت این میز را بردارد و زنش را با آن برگرداند و رفیقش را هم به محبوبش برساند. عزم را جزم می‌کند و شبیه تمام قماربازان جذاب سینما (خوب توانسته این نقش را بازی کند) تمام پول‌ها را می‌برد.

تعقیب و گریزها از اینجا شروع می‌شوند و تا بخش زیادی از فیلم ادامه دارد. بعد شخصیت‌های جدیدتر وارد می‌شوند. سعید آقاخانی، بیوک در نقش یک آدم «معلوم نیست چه» به قصه اضافه می‌شود. او هم به یک دنیای زیرزمینی دیگر تعلق دارد. جدیداً این دنیاها را زیاد در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینیم. پیش‌تر فقط مسعود کیمیایی بود که به یکباره در فیلمش مسابقات خروس‌بازی زیر پوست شهر را به نمایش می‌گذاشت. در «تمساح خونی» مسابقه چک‌زنی است. مردم می‌روند جایی و دور دو نفر جمع می‌شوند و روی چک زدنشان شرط‌بندی می‌کنند. بیوک این شرط‌بندی‌ها را می‌گرداند و گویا همچون تمام شخصیت‌های این‌چنینی آدمی است که می‌شود رویش حساب کرد. کار از دستش برمی‌آید.

سعید آقاخانی زمانی که جواد عزتی تازه وارد دنیای بازیگری شده بود، به او نقش می‌داده. اینکه عزتی برای اولین فیلمش یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم را به او داده، ادای دینی به او و بازیگران هم‌نسل اوست. فیلم عزتی اساساً یک حال و هوای ادای دینی هم دارد. به جز آقاخانی، مهران غفوریان و امیر غفارمنش و باقی بازیگران قدیمی را هم در فیلمش به عنوان مهمان دعوت کرده. به یک بازیگر قدیمی کمدی هم نقش داده. نقش پادوی بیوک که به جز تیتراژ پایانی هیچ‌جا هیچ اشاره‌ای به او نکرده است. بهزاد خلج که در مجموعه طنز «سیب خنده» بود. در اپیزودهای معروف «مجید دلبندم» در مقابل مجید صالحی می‌کرد. حضور او با موهای سفید و اندام پابه‌سن‌گذاشته به بار نوستالژیک فیلم عزتی اضافه می‌کند. البته اگر کسی او را به یاد بیاورد. به هر حال، عزتی با همین هدف از او دعوت به بازی در فیلمش کرده است.

سعید آقاخانی در تمساح خونی

حضور این بازیگران در فیلم جالب است. همان‌طور که حضور جمشید جهانزاده. آخرین بار کی او را بر پرده سینما دیدیم؟ البته که این بازیگر قدیمی ژانر اکشن اینجا دیگر چندان بازی نمی‌کند. فقط آمده سر صحنه و دیالوگ‌هایش را گفته و رفته. شخصیت‌پردازی خاصی هم برای نقشش نشده است؛ با اینکه نقش مهمی دارد، در چند پلان کوتاه ظاهر می‌شود، دیالوگ‌های کم و شعاری‌اش را می‌گوید و می‌رود که این مشکل او نیست. مشکل فیلمنامه است که به‌کل شخصیت‎‌پردازی را نادیده گرفته و همین‌طور قصه را. موقعیت طنز خاصی هم برای شخصیت آقاخانی پدید نیاورده. قصه طوری پیش می‌رود که احساس می‌کنی حتی حضور این شخصیت ضروری نیست. او از جایی به فیلم وارد می‌شود که به یکباره آناهیتا و آقای دکتر از راه می‌رسند و مچ فرید، شخصیت شرور را می‌گیرند، چرا و چطور چندان مهم نیست و به پیمان و هومن می‌گویند باید آن پول اولیه همان بیست هزار دلار را خودشان از جیب خودشان بدهند. یعنی همه آن پانصد هزار دلار پول قمار را ازشان می‌گیرند، کجا می‌برند؟ نمی‌دانیم. مگر قمار خلاف قانون نیست؟ ظاهراً اهمیتی ندارد. پیام اخلاقی فیلم این است که هومن و پیمان بروند خودشان پول شرکت را دربیاورند. کجا می‌روند؟ مسابقات شرط‌بندی چک‌خوری که کشیده بخورند و دیگر پای میز قمار ننشینند.

فیلمنامه طوری است که تعریف کردنش واقعاً سخت می‌شود. مهم این است که آخرش همه‌چیز خوش و خرم تمام می‌شود و ما می‌مانیم و تحسینی بابت صحنه‌های اکشن و آهی بابت گذشته و جواد عزتی و عباس جمشیدی‌فر که به یکباره از قالب شخصیت‌های فیلم خارج می‌شوند و جایی روی مرز بین واقعیت و سینما، شروع می‌کنند بداهه به هم خزعبل گفتن. بله به معنای واقعی کلمه خزعبل که در این کمدی‌های زوج‌محور مرسوم هم هست. فقط قصه «تمساح خونی» به‌کل سرهم‌بندی است. پایان‌بندی درستی ندارد. حتی اصول فیلمنامه‌نویسی را هم رعایت نمی‌کند. از اوج‌ها با شتاب زیادی فرود می‌آید و گاهی آن‌قدر بعضی صحنه‌ها را کش می‌دهد که حوصله‌سربر می‌شود.

عزتی بخش زیادی از بار فیلم را به دوش خودش و جمشیدی‌فر گذاشته که به راحتی دیالوگ طنز می‌گویند و موقعیت کمدی می‌سازند. حتی برای خودشان هم شخصیت‌پردازی خاصی صورت نگرفته است. یک بخش را هم که به حساب نوستالژی گذاشته و بقیه تمرکزش را روی اکشن گذاشته است. این بخش هم سرگرم‌کننده‌ترین بخش فیلم است. بخش مربوط به خودشان هم به هر حال نه شاید در کل فیلم اما در لحظاتی خنده را از مخاطبش می‌گیرد. عزتی در بازی‌اش روی همان بازی‌های همیشگی با چهره‌اش، چشم‌های از حدقه درآمده از پایین نگاه‌کن و لحن خاص خودش مانور داده و دوست و همکار قدیمی‌اش هم مشخص است که سابقه زیادی در بداهه‌گویی طنز با هم دارند. این حرکت روی مرز واقعیت و سینمای فیلم هم در نوع خودش جالب است. هدف خاصی ندارد. عزتی صرفاً می‌داند که این می‌تواند برای مخاطبان جذاب باشد. پشت صحنه و حضور بازیگر واقعی در یک فیلم همیشه برای مخاطبان عرصه نمایش جالب است و عزتی از همه این‌ها استفاده می‌کند.

نقد تمساح خونی

با حساب همه این‌ها، می‌توان گفت که عزتی در اولین تجربه کارگردانی خود، عملکرد قابل قبولی داشته و توانسته است یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب بسازد. فیلم او قدمی جسورانه در سینمای کمدی اکشن ایرانی است؛ ژانری که در سینمای جهان پرطرفدار است و می‌تواند به سینمای بدنه کمک کند. این فیلم با ترکیب طنز، اکشن و درام، تلاش کرده تا مخاطب ایرانی را سرگرم کند. صحنه‌های اکشن فیلم به خوبی با لحن کمدی فیلم ترکیب شده‌اند و ریتم فیلم را بالا نگه داشته‌اند. بازیگران به‌خصوص زوج عزتی و جمشیدی‌فر نقش‌هایشان را خوب بازی کرده‌اند. الناز حبیبی هم با اینکه شخصیتش در قصه رهاست اما در لحظاتی شیمی‌اش با عزتی خوب است و خودش هم بامزه است. فقط به طور کلی تصویر نسیه‌ای با همان شخصیت‌پردازی ناقصش که عزتی در فیلمش از زنان به نمایش می‌گذارد، کلیشه‌ای است. یک موسیقی متن نو و مناسب با فضای فیلمش انتخاب کرده که از نو بودنش از نکات خوب فیلم است.

صحنه‌های شرط‌بندی چک‌زنی چیز تازه‌ای ارائه نکرده است. داستان فیلم تا حدودی کلیشه‌ای است و نوآوری چندانی در آن دیده نمی‌شود. بسیاری از موقعیت‌ها و اتفاقات فیلم، پیش‌بینی‌پذیر هستند. شخصیت‌های فیلم به اندازه کافی پرداخت نشده‌اند و انگیزه‌های آن‌ها برای انجام کارها به خوبی مشخص نیست. گاهی دیالوگ‌ها مصنوعی به نظر می‌آیند و بعضی شوخی‌ها چندین بار تکرار می‌شوند که خسته‌کننده است. با این حال، فیلم سرگرم‌کننده‌ای برای گذراندن اوقات فراغت است. اگر فیلمنامه و شخصیت‌پردازی بهتری داشت، فیلم بهتری می‌شد.

۲.۵
ضعیف
نکات مثبت
  • صحنه‌های خوب اکشن
  • بازی خوب زوج عزتی و جمشیدی‌فر
  • بده‌بستان‌ها و موقعیت‌های کمدی خوب
نکات منفی
  • شوخی‌های تکراری
  • شخصیت‌پردازی ضعیف
  • فیلمنامه و پایان‌بندی ضعیف
  • ریتم کند به جز در صحنه‌های اکشن
  • قصه کلیشه‌ای و خط سیر قابل پیش‌بینی
  • تکیه بیش از اندازه به بداهه‌پردازی‌ و بازی همیشگی عزتی

«تمساح خونی» از جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۲ موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو شد. سانس‌های یازده روز نمایش مردمی این فیلم پیش از آغاز جشنواره حدود ۶۴۰ میلیون تومان فروش داشت و پس از «صبحانه با زرافه‌ها» در رتبه دوم قرار گرفت. در اکران عمومی هم رکورد زد و یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ بود. با توجه به اینکه «تمساح خونی» اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی است، می‌توان به آینده کاری او امیدوار بود. این تیم در آینده می‌تواند کمدی‌های بهتری بسازد. البته که سینمای امروز ایران بر اساس همین فیلم‌های کمدی عامه‌پسند تجاری پیش می‌رود و کاملاً در سلطه این ژانر است، اما تفاوت فیلم عزتی با بقیه کمدی‌های اقلاً این است که بند تنبانی نیست. به زور و فقط با شوخی جنسی دم‌دستی نمی‌خواهد از مخاطبش خنده بگیرد. می‌خواهد به مخاطبش احترام بیشتری بگذارد و در اندازه یک فیلم سرگرم‌کننده احترام هم دریافت می‌کند.

شناسنامه فیلم «تمساح خونی» (Alligator Blood)

کارگردان: جواد عزتی
بازیگران: جواد عزتی، عباس جمشیدی‌فر، سعید آقاخانی، الناز حبیبی، شبنم قربانی و جمشید جهانزاده
محصول: ایران، ۱۴۰۲
امتیاز imdb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
خلاصه داستان: هومن (جواد عزتی) و پیمان (عباس جمشیدی‌فر) دو دوست قدیمی هستند که برای یک شرکت صرافی کار می‌کنند و مشکل مالی دارند. آن‌ها به پیشنهاد یکی از همکارانشان با پولی که از شرکت پیش‌شان امانت است، پای یک میز قمار می‌نشینند و دردسرهایشان از همین‌جا آغاز می‌شود.

نقد فیلم «تمساح خونی» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما