زمانی برای مردن نیست؛ ۴۲ نکتهی مخفی و ارجاع به فیلمهای جیمز باند قبلی
دنیل کریگ در «زمانی برای مردن نیست» در میان انبوهی از گلولهها و خون و خونریزی با نقش جیمز باند خداحافظی میکند. پس از تأخیر طولانی، سرانجام «زمانی برای مردن نیست» در پاییز ۲۰۲۱ بهعنوان جدیدترین فیلم دوران مدرن باند به نمایش درآمد. دنیل کریگ با شروع کار خود در «کازینو رویال» در سال ۲۰۰۶ به بازسازی مجموعه باند کمک کرد (که پس از جدایی پیرس برازنان، کاملا بیروح و بیرمق به نظر میرسید) و فیلمهای ۰۰۷ را به آثاری شیکتر و تأثیرگذارتر تبدیل کرد.
هشدار: در این متن، داستان فیلم «زمانی برای مردن نیست» لو میرود
«زمانی برای مردن نیست» هم به این روند ادامه میدهد و چندین تغییر خلاقانه و جسورانه را ایجاد میکند که قبلا در سینما دیده نشده بود. این اثر سعی در سوق دادن جیمز باند به آینده دارد و در عین حال، کری فوکوناگا (کارگردان و نویسنده)، نیل پورویس، رابرت وید و فیبی والربریج (نویسندگان) زمان زیادی را برای ارج نهادن به گذشته ۰۰۷ اختصاص میدهند.
- نقد فیلم زمانی برای مردن نیست؛ وداع مایوسکننده با اسطورهی جیمز باند
- ۷ فیلم شبیه «زمانی برای مردن نیست» با داستان جاسوسی درجه یک
- هر کدام از بازیگرهای جیمز باند به چه دلیل با این نقش خداحافظی کردند؟
در سرتاسر فیلم آخر دنیل کریگ، ارجاعات متعددی به فیلمهای قبلی باند فعلی و همچنین آثار پیش از آن وجود دارد. «زمانی برای مردن نیست»، از آهنگهای نمادین و دیالوگهای تلافیجویانه گرفته تا زیور آلات و وسایل نقلیه آشنا، طیف گستردهای از نکات پنهان را در خود جای داده است.
۴۲. سکانس بدون خون لوله تفنگ
طبق سنت همیشگی جیمز باند، «زمانی برای مردن نیست» با سکانس کلاسیک لوله تفنگ شروع میشود. باند دنیل کریگ طبق معمول میچرخد و به سمت تماشاگر شلیک میکند اما آن قطره خونی که باید روی صفحه پایین بیاید، ظاهر نمیشود. این اتفاق برای اولین بار از زمان «دکتر نو» در سال ۱۹۶۲ رخ میدهد و با توجه به دوران خشونت آمیز مدرن، واقعا عجیب است اما معنای آن حدود دو ساعت و نیم بعد مشخص میگردد و جیمز باند متوجه میشود که بالاخره زمان مردن فرا رسیده است. سکانس اولیه بدون خون «زمانی برای مردن نیست» اولین چیزی است که نشان میدهد ۰۰۷ در این مبارزه پیروز نمیشود.
۴۱. حلقه آقای وایت
فلاشبک مقدماتی «زمانی برای مردن نیست» نشان میدهد که مادلین سوان جوان از دست سفین انتقام جو فرار میکند تا آقای وایت را سلاخی کند. مادلین سعی میکند در اتاق امن وایت پنهان شود و دوربین، حلقهای را روی دستهای از پاسپورتها (احتمالا جعلی) نشان میدهد. تمام شخصیتهای بلوفلد، چه در فیلمهای کلاسیک و چه در فیلمهای مدرن جیمز باند، از این حلقه که مارک اختاپوس دارد استفاده میکنند.
۴۰. خروج از زیر آب
در یکی از نمادینترین صحنههای «دکتر نو»، هانی رایدر با بازی اورسولا آندرس، از اقیانوس بیرون میآید تا به ۰۰۷ با بازی شان کانری در یک ساحل خوشآمد بگوید. در اولین سکانس فیلم «زمانی برای مردن نیست» با حضور باند با بازی دنیل کریگ و مادلین سوان با بازی لیا سیدوکس، آن صحنه به نوعی بازآفرینی میشود و مادلین برای ملاقات با باند از آب بیرون میآید.
۳۹. استون مارتین دیبی۵ جیمز باند
باند و سوان در بازگشت به خشکی، با یک استون مارتین DB5 نقرهای از میان زیباییهای کوهستانی ماترا در ایتالیا عبور میکنند. این وسیله نقلیه نمادین برای اولین بار در سال ۱۹۶۴ در «گلدفینگر» به نمایش درآمد و در سرتاسر سری فیلمها، به صورت مختصر و مفید دیده شده است. دنیل کریگ در «کازینو رویال»، یک DB5 (بدون پلاک کلاسیک) داشت که با این نسخه متفاوت بود اما در نهایت و در فیلم «اسکایفال»، او را با همان DB5 معروف دیدیم.
۳۸. دیالوگ «ما زمان خیلی زیادی داریم» به جورج لازنبی اشاره دارد
مادلین به باند میگوید که استون مارتین DB5 را کمی سریعتر براند اما باند مرموزانه پاسخ میدهد: «ما زمان خیلی زیادی داریم.» در اینجا، فیلم «زمانی برای مردن نیست» به لحظه معروفی از اجرای جورج لازنبی در نقش ۰۰۷ در «در خدمت سرویس مخفی ملکه» اشاره میکند. در آن سکانس، باند هنگام صحبت با جسد همسر متوفی خود، از این جمله استفاده میکند. این ارجاع دوباره بهعنوان مقدمهای برای یک تراژدی در آینده عمل مینماید و این دیالوگ در سکانس پایانی «زمانی برای مردن نیست» و هنگام خداحافظی مادلین و باند، معنا پیدا میکند.
۳۷. جیمز باند هنوز تحت تأثیر وسپر لیند است
سکانس ماترا در زمانی برای مردن نیست تحت تأثیر شخصیت وسپر لیند در «کازینو رویال» با بازی اوا گرین است. باند در اولین حضور دنیل کریگ در نقش ۰۰۷، عاشق لیند شد و سپس فهمید که این زن به او خیانت کرده است و در نهایت مرگ او را در یک پایان دراماتیک تماشا کرد. باند در طول فیلمهای بعدی، شجاعانه تلاش کرد تا بیگناهی وسپر را ثابت کند و نشان دهد که عشق آنها واقعی بوده است. او با وجود اینکه عشق جدیدی در «زمانی برای مردن نیست» دارد، برای بازدید از مزار عشق سابق خود، وسپر، در ایتالیا حاضر میشود.
۳۶. حضور جیمز باند بر سر مزار وسپر لیند، یادآور راجر مور است
جیمز باند دنیل کریگ کمی قبل از ورود نیروهای اسپکتر و خراب شدن مقدمه آرام زمانی برای مردن نیست، بر سر مزار وسپر لیند حاضر میشود. این محل، مکان عجیبی است و این تصویر ما را به یاد حضور راجر مور بر سر مزار تریسی در فیلم «فقط برای چشمان تو» میاندازد. دنیل کریک دقیقا مانند «فقط برای چشمان تو»، تحت حمله اسپکتر قرار میگیرد و حتی یک لحظه هم رنگ آرامش را به خود نمیبیند.
۳۵. استفاده از موسیقی وسپر لیند در «کازینو رویال»
یکی دیگر از نکات پنهان مرتبط با وسپر لیند در صحنه قبرستان، استفاده از موسیقی وسپر لیند در «کازینو رویال» است که توسط دیوید آرنولد ساخته شده است. هانس زیمر در ادامه، عناصر فیلم «در خدمت سرویس مخفی ملکه» را با موسیقی خود ترکیب میکند و تأثیر لازنبی در فیلم را افزایش میدهد.
۳۴. نکات پنهان سکانس عنوان «زمانی برای مردن نیست»
سکانس عنوان «زمانی برای مردن نیست» از تصاویر معمولی و باشکوه دهه ۶۰ میلادی تشکیل شده است و در عین حال، شباهت قابل توجهی به مقدمه «در خدمت سرویس مخفی ملکه» دارد. در تصویر ابتدایی آن فیلم، پرچمهای یونیون جک، ساعت شنی، صفحه ساعت و مجسمهای که یک نیزه سهسر را در دست گرفته بود به نمایش گذاشته میشود. همه این عناصر دوباره همراه با صدای بیلی آیلیش در «زمانی برای مردن نیست» ظاهر میشوند. عنوانبندی جدید شامل نقاطی رنگی برای ادای احترام به «دکتر نو» و چندین نمونهی دیگر است که بسیار یادآور فیلم «گلوله آتشین» هستند.
۳۳. لباس محافظ شخصیتهای زمانی برای مردن نیست شبیه لباسهای فیلم «دکتر نو» است
دانشمندان مخفی امآیسیکس هنگام آماده کردن ویروس هراکلس برای سرسپردگان سفین، لباسهای سفیدرنگی پوشیدهاند. این لباسها تقریبا مشابه لباس محافظی است که سرسپردگان دکتر نو در سال ۱۹۶۲ پوشیده بودند. علاوه بر این، لباس قرمز رنگ داخل مقر سفین نیز مشابه لباس پیروان دکتر نو است.
۳۲. سیگار دلکتادو فلیکس، به پیرس برازنان در فیلم «روزی دیگر بمیر» اشاره دارد
جیمز باند پس از پنج سال، تنها و آرام در جامائیکا در حال ماهیگیری است اما یک نخ سیگار مرموز، ۰۰۷ سابق را به دنیای جاسوسی بازمیگرداند. چندین نکته در دل این سیگار قرار دارد. اولا، این سیگار مربوط به سال ۱۹۵۲ است، یعنی سالی که یان فلمینگ نوشتن داستان «کازینو رویال» را آغاز کرد. جالبتر این که، نام تجاری دلکتادو اشارهای به پیرس برازنان در نقش باند دارد که در فیلم «روزی دیگر بمیر» از دلکتادو بهعنوان اسم رمز (در یک کارخانه سیگار کوبایی) استفاده کرد.
۳۱. خانه جیمز باند در جامائیکا دارای عناصری است که یادآور فیلمهای «اسپکتر» و «دکتر نو» هستند
در یک سکانس خاص، میبینیم که باند چند یادگاری از گذشته را در دوران بازنشستگی خود نگه داشته است. بریدههایی از روزنامهای را میبینیم که از دستگیری ارنست استاورو بلوفلد خبر میدهد که به زمان درگیری دنیل کریگ با کریستوف والتز در فیلم «اسپکتر» در سال ۲۰۱۵ بازمیگردد. همچنین یک صدف روی میز قرار دارد که یادآور فیلم «دکتر نو» است. در زمان حضور خود شان کانری در جامائیکا، او هانی رایدر را که در حال غواصی برای پیدا کردن صدف در ساحل بود، ملاقات کرد و در ادامه ارجاعات زمانی برای مردن نیست و در یکی از صحنههای بعدی، نومی خود را بهعنوان یک غواص معرفی میکند.
۳۰. دنیل کریگ در «زمانی برای مردن نیست» یک فرمانده است
۰۰۷ در اولین ملاقاتش با نومی در «زمانی برای مردن نیست» خود را یک فرمانده معرفی میکند. درجه نظامی باند همیشه بخشی از شخصیت او بوده است اما این درجه تا زمانی که او بهعنوان یک مأمور جاسوس کار میکرد مورد اشاره قرار نگرفته بود. اکنون در دوران بازنشستگی، متوجه میشویم که او یک فرمانده است.
۲۹. برخورد ابتدایی باند با پالوما
باند با پالوما در کوبا ملاقات میکند و با یک رمز عبور (که ظاهرا درباره یک کلاه پاریسی است) نزدیک او میشود اما این مأمور سیا پروتکل امنیتی را نادیده میگیرد. این برخورد یادآور رویکرد یکی دیگر از شخصیتهای سیا، جک وید در «گولدنآی» است. وید در سال ۱۹۹۵ با پیرس برازنان ملاقات کرد و بهعنوان یک بریتانیایی سرسخت، رمز عبور باند را نادیده گرفت و با او درگیر شد.
۲۸. سفارش نوشیدنی
جیمز باند دنیل کریگ همیشه به اندازه سایر کاراکترهای باند نسبت به سفارش نوشیدنیاش سختگیر نبوده است (مانند آنچه در «کازینو رویال» دیدیم). با این حال، در طول یکی از سکانسهای «زمانی برای مردن نیست» در کوبا، این مأمور بازنشسته، نوشیدنی خود را به روش سنتی و قدیمی باند سفارش میدهد.
۲۷. بازگشت دکتر ووگل
بریجیت میلار در سال ۲۰۱۵ در «اسپکتر» در نقش دکتر ووگل، یکی از قابل اعتمادترین متحدان بلوفلد ظاهر شد. میلار خیلی کوتاه در قالب این شخصیت در فیلم «زمانی برای مردن نیست» و در مهمانی اسپکتر در کوبا دوباره نقشآفرینی میکند. مایکل ویلسون، تهیهکننده قدیمی جیمز باند نیز در میان مهمانان حضور دارد.
۲۶. شورلت ۱۹۵۷ پالوما
پالوما با بازی آنا د آرماس که خود را به اندازه باند، شجاع و بیپروا نشان میدهد، با ماشین خود به یک سازه میزند تا جلوی دستگیری والدو اوبروچف توسط نومی را بگیرد. ماشین او یک شورلت بلایر ۱۹۵۷ است که قبلا هم در سری جیمز باند و در فیلم «دکتر نو» و در اختیار قاتل اسپکتر، آقای جونز دیده شده بود.
۲۵. جیمز باند و فلیکس صحنهای از فیلم «جاسوسی که مرا دوست داشت» را بازسازی میکنند
جیمز کمی قبل از مرگ فلیکس لیتر، این دیالوگ را به زبان میآورد: «ما دیگه نباید همدیگرو اینطوری ببینیم.» راجر مور نیز از همین دیالوگ در درگیری با آنیا آماسووا در فیلم «جاسوسی که مرا دوست داشت» استفاده میکند و اگرچه رابطه آنها کمی متفاوت بود اما شرایط کاملا مشابه به نظر میرسد.
۲۴. قایق نجات
جیمز باند پس از تماشای مردن فلیکس، سوار یک قایق نجات زرد رنگ بادی میشود. این قایق نجات بسیار شبیه به قایق موجود در فیلم «شما فقط دوبار زندگی میکنید» است که شان کانری و کیسی سوزوکی در آن قرار داشتند و فیلم را با ابراز علاقه به یکدیگر روی آن قایق، به پایان رساندند اما اینجا جیمز باند در «زمانی برای مردن نیست» فقط نظارهگر مرگ فلیکس است.
۲۳. استون مارتین وی۸ تیموتی دالتون
جیمز باند دنیل کریگ که پس از ترکاندن استون مارتین دیبی۵ در ایتالیا به یک خودروی جدید نیاز داشت، به سراغ استون مارتین وی۸ قدیمی خود رفت که از سال ۱۹۸۷ در گاراژ بود. تیموتی دالتون در فیلم «روشناییهای پایدار روز» از این ماشین استفاده میکرد. مدل ماشین کریگ کمی متفاوت است اما پلاکهای مشابه آنها نشان میدهد که این خودروها یکسان هستند.
۲۲. بولداگ ام
در یکی دیگر از صحنهها یک مجسمه بولداگ بریتانیایی کوچک را میبینیم که همان مجسمهای است که روی میز ام در «اسکایفال» قرار داشت. این مجسمه زینتی پس از مرگ شخصیت جودی دنچ، به ۰۰۷ رسید و او ظاهرا از آن زمان تا کنون از آن محافظت میکند. همچنین در جلوی گاراژ و پشت سر باند، چندین وسیله اسکی وجود دارند که بدون شک مربوط به ماجراهای برفی ۰۰۷ در فیلمهای گذشته هستند.
۲۱. دیالوگ «باند، جیمز باند»
صحنه سفارش نوشیدنی دقیقا مانند فیلمهای قبلی، تکرار شده بود اما دیالوگ معروف و همیشگی «باند، جیمز باند» این بار به شیوهای خلاقانهتر مطرح میشود. همانطور که قبلا هم در تریلر دیده بودیم، باند بهعنوان یک غیرنظامی بازنشسته به امآیسیکس بازمیگردد. ۰۰۷ جلوی میز قرار دارد و پس از بیان نام خانوادگی خود، مجبور میشود تا نام کاملش را به یک افسر متعجب و مبهوت بگوید و ناخواسته معروفترین دیالوگ فرنچایز را دوباره تکرار کند. این دیالوگ در یکی از سکانسهای بعدی «زمانی برای مردن نیست» توسط مادلین نیز تکرار میشود. او به باند قول میدهد تا داستانها و ماجراهای او را برای فرزندشان تعریف کند.
۲۰. تیراندازی به باند
نومی قبل از این که با مانیپنی (نائومی هریس) کنار بیاید به او کنایه میزند: «میفهمم چرا به او شلیک کردی» و به سن و سال بالایش اشاره میکند. این جمله به فیلم «اسکایفال» در سال ۲۰۱۲ برمیگردد. در جایی از آن فیلم، با وجود این که ۰۰۷ در شرایط مطلوبی قرار داشت، به مانی پنی (که هنوز یک مأمور میدانی در آن زمان بود) دستور دادند تا به یک شرور شلیک کند.
۱۹. باند کارت شناسایی خود را در میان زبالههای مانیپنی میاندازد
۰۰۷ گاهی اوقات چیزهایی را به گوشه و کنار اتاق مانیپنی میاندازد و در واقع این صحنه چندین بار در سری جیمز باند تکرار شده است. او در «زمانی برای مردن نیست» کارت شناسایی خود را درون سطل زباله اتاق مانیپنی پرتاب میکند، در حالی که قبلا چیزهایی مانند پاکت سیگار یا کلاهش را درون آن میانداخت.
۱۸. گربههای کیو
یکی از صحنههای برجسته «زمانی برای مردن نیست» ملاقات جیمز باند با کیو در خانه اوست و ما در اینجا به صورت اجمالی با محل کار بن ویشاو آشنا میشویم. ما گربهی خانگی (بدون مو) او را میبینیم و به طرز جالبی به یاد فیلم «اسپکتر» در سال ۲۰۱۵ میافتیم، جایی که باند از کیو درخواست کمک میکند اما دوستش دست رد به سینه او میزند و میگوید: «من باید قسطهای وام مسکنم را بدهم و دو گربه را سیر کنم.»
۱۷. «به اون دست نزن»
از دزموند لولین گرفته تا بن ویشاو، همه نسخههای شخصیت کیو کمی نسبت به ۰۰۷ بیزارند و همیشه با تجهیزات آزمایشگاهی سرگرم هستند. در یک صحنه جالب از «زمانی برای مردن نیست»، باز هم شاهد این خلق و خوی خاص کیو هستیم. مانیپنی میخواهد چیزی را در آپارتمان او لمس کند و کیو قاطعانه به او هشدار میدهد تا به آن جسم دست نزند.
۱۶. اشاره سفین به گذشته باند
سفین در طول جلسه درمانی غیرمتعارف خود با مادلین سوان درباره تأثیر عمیق مرگ بر یک کودک صحبت میکند. اگرچه رامی ملک در اینجا قصد دارد تا شباهت خود و سوان را یادآوری کند اما سخنان او درباره جیمز باند دنیل کریگ نیز صدق میکنند که بهعنوان یک فرد یتیم در «کازینو رویال» معرفی شد که پدر و مادر واقعی و پدر خوانده خود، هانس اوبرهاوزر را از دست داده بود.
۱۵. نومی از تأثیر منفی جیمز باند بر زنان تعجب میکند
بعد از این که مادلین سوان از دست دادن با جیمز باند امتناع کرد (به دلیل نانورباتها اما باند این را نمیدانست)، نومی از تانر میپرسد که آیا ۰۰۷ همیشه چنین دافعهای بر روی زنان دارد؟ باند یکی از جذابترین مردان سینما است و همیشه توجه زنان را جلب میکند و ارزیابی نومی از مهارت جذب باند، بسیار کنایهآمیز است.
۱۴. تهدید بلوفلد
باند، خشمگین از این که بلوفلد شرایط خیانت مادلین را فراهم کرده است، برای کشتن او مصمم میشود و زیر لب جمله «بمیر، بلوفلد، بمیر!» را زمزمه میکند. این جمله کمی دور از شخصیت جیمز باند دنیل کریگ به نظر میرسد اما در واقع مستقیما از رمان «شما فقط دوبار زندگی میکنید» اثر یان فلمینگ برداشته شده است که در ادامه آن، قهرمان داستان دشمن خود را خفه میکند.
۱۳. آخرین سخنان بلوفلد
بلوفلد با بازی کریستوف والتز فردی عجیب و غریب است و بهعنوان آخرین کلمه قبل از مردن، عبارت «فاخته» را بیان میکند. این عبارت از فیلم «اسپکتر» گرفته شده است که در آن، بلوفلد مکررا ۰۰۷ را فاختهای در لانه خود میخواند. او باند را فردی میدانست که بهعنوان یک غریبه آمده و خانواده خود را نابود کرده که مشابه نحوه تخم گذاری پرندگان فاخته در سایر لانهها است.
۱۲. گیره بولداگ
ام با بازی رالف فاینس منتظر اخبار مربوط به تحقیقات هراکلس است و با عصبانیت با یک گیره بازی میکند. جالب اینجاست که این گیره شبیه یک بولداگ است و این موضوع به خوبی رئیس فعلی امآیسیکس و مجسمه بولداگ جودی دنچ را به هم پیوند میدهد.
۱۱. پرترههای رابرت براون و جودی دنچ
در همان صحنه قبل، شاهد پرترههایی از پیشینیان ام هستیم. تابلوی دنچ بالای راهرو گذاشته شده است. در سمت چپ فاینس، تابلوی رابرت براون قرار دارد که نقش ام را از فیلم «جاسوسی که مرا دوست داشت» (۱۹۷۷) تا فیلم «مجوز قتل» (۱۹۸۹) بازی کرد.
۱۰. اشاره باند به اتاقهای مخفی آقای وایت
مادلین در داخل خانه دوران کودکی خود، دری مخفی را به باند نشان میدهد و ۰۰۷ با کنایه میگوید: «پدرت با این همه اتاق مخفی چکار میکند؟» این جمله به فیلم «اسپکتر» اشاره دارد که در آن، وایت یک انبار مخفی در هتل آمریکاین و همچنین یک زیرزمین مخفی در پشت آینه و در کلبهای که در آن مرده بود، داشت.
۹. باغهای سمی سفین در اصل توسط یان فلمینگ خلق شدهاند
مادلین سوان بیان میکند که خانواده سفین دارای باغهای سمی بودند که گیاهانی زشت و علفهایی هرز و شوم داشتند. در رمان اصلی یان فلمینگ، «شما فقط دو بار زندگی میکنید»، دکتر شاترهند در باغ مرگ زندگی میکرد که جنگلی پر از جانوران مرگبار در نزدیکی ژاپن بود. واضح است که باغ مرگ، الهام بخش پایگاه شیطانی سفین در «زمانی برای مردن نیست» بوده است.
۸. گذشته سفین به شخصیت شرور جیمز باند با بازی کریستوفر واکن اشاره دارد
کریستوفر واکن در فیلم «نمایی از یک قتل»، نقش مکس زورین شرور را بازی کرد. گرچه این شخصیت شرور ظاهرا ربطی به «زمانی برای مردن نیست» ندارد اما گذشته سفین خلاف این موضوع را ثابت میکند. در مقالهای غیرانگلیسیزبان از یک روزنامه در داخل فیلم، به دکتر زورین بهعنوان کارمند موسسه کیلن اشاره شده است که همان موسسه سفین است. این موضوع نکته پنهان ظریفی است که برای بینندگان علاقهمند به زبان کنار گذاشته شده بود.
۷. مرگ لوگان اش
باند در طی «زمانی برای مردن نیست»، یکی از شروران فیلم، لوگان اش را از دور خارج میکند و او را میکشد. این صحنه به یکی از لحظات راجر مور در فیلم «فقط برای چشمان تو» برمیگردد، جایی که ۰۰۷ قاتلی به نام امیلی لوک را با لگد زدن به ماشین خود که از لبه صخره آویزان بود به قتل رساند، با این تفاوت که وقتی باند با پای خود به ماشین ضربه زد، لوک داخل ماشین بود اما شباهتهای بین مرگ این دو شخصیت کاملا مشخص است.
۶. تکنولوژی اسمارتبلاد کیو
کیو قبل از حمله نهایی به پایگاه سفین، خونی هوشمند به ۰۰۷ تزریق میکند که اطلاعات حیاتی و مکان این مأمور را نشان میدهد. این تکنولوژی جالب در فیلم «اسپکتر» در سال ۲۰۱۵ معرفی شد اما در «زمانی برای مردن نیست» به طور قابل توجهی ساده شده و دستگاه بزرگ اصلی با یک سوزن ساده، جایگزین شده است.
۵. پرنده کیو
کیو از پرندهای رادارگریز رونمایی میکند که یک هواپیمای تاشو است که دنیل کریگ و لاشانا لینچ از آن برای شکستن خطوط دفاعی سفین استفاده میکنند. این پرنده، ما را مستقیما به یاد دوران راجر مور میاندازد. در نگاه اول، این دستگاه عملا نسخه مدرن آکرواستار در فیلم «اختاپوسی» است که طراحی پیچیدهتر (بالهای آکرواستار فقط تا میشدند) و رنگآمیزی سادهتری دارد. این پرنده همچنین اشارهای به فیلم «جاسوسی که مرا دوست داشت» دارد که در آن، باند و آماسووا با استفاده از یک وسیله، زیر آب میروند و وارد پایگاه شرور اصلی میشوند.
۴. سکانس دوم لوله تفنگ
دنیل کریگ در آخرین تلاش خود، به تنهایی وارد پایگاه سفین میشود و غوغا میکند. او ضربات را پشت سر هم تحمل میکند تا نقشه مخرب این شرور را خنثی نماید. باند از راهروهای خالی میگذرد و به سمت یک تونل استوانهای میرود که مانند سکانس لوله تفنگ در ابتدای هر فیلم است.
۳. ستایش ام از جیمز باند
ام در ستایش پس از مرگ جیمز باند، گزیدهای از یکی از کتابهای جک لندن را میخواند. زمانی که ۰۰۷ در کتاب «شما فقط دو بار زندگی میکنید» اثر یان فلمینگ به اشتباه مرده فرض شد، همین متن در ستایش او در روزنامه چاپ گردید.
۲. پایانبندی «زمانی برای مردن نیست»
«زمانی برای مردن نیست»، از سکانس آغازین گرفته تا بسیاری از دیالوگها، به شکلی قابل توجه از عناصر فیلم «در خدمت سرویس مخفی ملکه» استفاده میکند و این ارجاعات با آهنگ تیتراژ پایانی، «ما زمان خیلی زیادی داریم» از لوئیس آرمسترانگ، به اوج خود میرسد. این قطعه، آهنگ اصلی ماجراجویی جورج لازنبی در سال ۱۹۶۹ بود و «زمانی برای مردن نیست» با مرور مجدد کاتالوگ موزیکال باند، همان احساس ناشی از مرگ تریسی را برمیانگیزد (اما این بار برای خود ۰۰۷).
۱. جیمز باند بازخواهد گشت…
تیتراژ پایانی «زمانی برای مردن نیست» شامل جمله نمادین «جیمز باند بازخواهد گشت…» است که همیشه در پایان فیلمها ظاهر نمیشود (به خصوص در سالهایی که یان نمیدانست که باند را به داستان بازگرداند یا خیر) و هنوز مشخص نیست که باند چه زمانی برمیگردد یا این که چه کسی نقش این شخصیت را بازی می کند. با این وجود، باند، مثل همیشه، بازخواهد گشت.
منبع: screenrant
واقعا یکی از بهترین فیلم ها در چند دهه اخیر، جیمز باند بوده. برای من خاطره انگیز ترین جیمزباند، راجرمور بود و تیپ و قد و استایلش، به اون شخصیت جیمزباند میومد تا دنیل کریگ که واقعا مجدداً به فیلم های جیمز باند روح تازهای دمید و با خداحافظی دوستداران این مجموعه فیلم های جذاب رو سوپرایز کرد.
اما در فیلم جدید، چند موضوع واقعا عجیب بود. اول اینکه طی شخصیتی که از باند سراغ داشتیم اون رو مردی وفادار به انگلستان نشان دادن، اما یکدفعه میشه مامور سی آی ای. مسئله شوکه کننده دوم وجود یک زن سیاهپوست بجای جیمز باند معروفه. انقدر سیاه پوست پروری در سینمای غرب رواج پیدا کرده که کم. کم باید کمپین های ظلم به سفید پوستان و تبعیض نژادی براشون راه انداخت. بعد وجود یک زن. همه ما شخصیت جیمز باند های مختلف رو مردی سفید پوست، علاقمند به زنها و… میشناسیم. حالا چرا باید با رفتن کریگ، یکدفعه سفید به سیاه و مرد به زن تبدیل بشه؟ بعضی از نقش ها در اون شخصیت تعریف شده و حالا میخوان یه زن سیاه که پسرباز قهار و یکه بزنه رو جایگزین کنن؟ یعنی در کل انگستان یه هنرپیشه مرد، مثل هاردی، یا جیسون استاتهام و… توان ایفای نقش در قالب جیمزباند جدید رو نداشتن که کارگردان رفته سراغ زیر و رو کردن تمام خاطرات و چه توجیهی برای این کار داره، واقعا نامشخصه. حالا این که فیلم آخر جیمز باند کریگ، اون هیجان و شانس آوردن و فرار و تعقیب و گریز همیشه رو نداشت، بجای خود، حضور قدرتمند رمی مالک در نقش منفی واقعا جالب بود. اما اینجا ظاهرا خود کارگردان هم نمیدونه چکار کرده. چون وظیفه جیمز باند بعنوان مامور ام آی ۶،مبارزه با تروریسم و تهدیدهاست که در اصل میشه وظیفه اون زن سیاه پوست که هیچ جذابیتی نداشت و بسیار رو مخ بود و یکدفعه وسط کار و تو هوا، پیشنهاد میده که از الان فرمانده باند مجددا به ۰۰۷ تغییر کنه! درحالیکه خیلی راحت میتونست نشان بده که جیمز بخاطر حمله در قبرستان، مدتها در انزواست و مجدداً بهش دستور میرسه و الکی ذهن تماشاگران رو با یه جیمزباند نامتعارف و مخالف، درگیر نمی کرد. من که امیدوارم برای نقش جیمز باند، حتی اگر نمیخوان هز هنرمندان انگلیسی بهره ببرن، میتونن از آمریکا یا سینمای اروپا بهره ببرن. شخصی که از لحاظ ظاهری و رفتار، مثل شون کانری و راجر مور باشه و به همون اندازه زرنگ، وگرنه در کمال ناامیدی مجبور میشیم با جیمزباند زن سیاهپوست، خداحافظی کنیم و همین فیلم دنیل کریگ رو آخرین فیلم از این مجموعه بدونیم. ایکاش راهی بود تا به تهیه کننده و کارگردان، این نظرات رو گفت. مثل اینکه الان فیلم بسازن و گاندی یا نلسون ماندلا رو یه شخصی سفید پوست بازی کنه! این دیگه برابری نیست، اجحافه. چون میتونن هزاران فیلم در ژانر اکشن بسازن که هنرپیشه مرد یا زن دورگه و رنگین پگست داشته باشه….
واقعا حق با شماست من خودم بشدت با شما هم نظرم بنظر من بازیگرانی هستن که بتونن نقش جیمز باند رو مثل شان کانری و راجر مور بازی کنن و اصلا لازم نیست که نقش جیمز باند رو یک زن بازی کنه.ولی بنظر من فیلم زمانی برای مردن نیست خیلی عالی و فوق العاده بود اما دو اشکال بزرگ داشت که باعث شد فیلم رو به کل نابود کنه اونم مرگ جیمز باند و فلیکس لیتر بود که از سال ۱۹۶۲ شخصیت فلیکس لیتر در مجموعه باند بوده و مرگش چیزی جز تمسخر باقی نمیزاره از مرگ خود جیمز باند هام که دیه نگم