رتبهبندی ۶ بازیگر جیمز باند از بدترین تا بهترین
تا به حال ۶ بازیگر مختلف در طول این سالها در قامت جیمز باند ظاهر شدهاند و قرار است بفهمیم کدام یک از آنها بهترین نسخهی جیمز باند بوده.
پیش از آنکه رتبهبندی بازیگران جیمز باند را آغاز کنیم، لازم است بگوییم این رتبهبندی مربوط به فیلمهای جیمز باند یا خط داستانی هر قسمت آن نیست و فقط بازیگرهایی را که این ابرجاسوس سینما را به تصویر کشیدهاند کنار هم گذاشتهایم. هدف این است که بفهمیم کدام بازیگر، بهترین نسخه را از این شخصیت مخلوق ایان فلمینگ ارائه داده.
با تعویق چندین و چندبارهی زمان اکران تازهترین فیلم جیمز باند یعنی «زمانی برای مردن نیست» (No Time To Die) که آخرین حضور دنیل کرگ در نقش مأمور ۰۰۷ به حساب میآید، صبر هواداران این جاسوس همهکاره دیگر لبریز شده و تحمل انتظار بیشتر را ندارند. پس بد نیست تا زمانی که فیلم جدید جیمز باند در دسترس همه قرار بگیرد، کمی تفریح کنیم و ببینیم کدام بازیگر بهترین جیمز باند سینما بوده.
رتبهی ششم – جرج لازنبی
- فیلمها: در خدمت سرویس شخصی ملکه (On Her Majesty’s Secret Service)
- سالهای جیمز باند بودن: 1969
این استرالیایی چهارشانه و تنومند تنها یک بار و برای ششمین فیلم این مجموعه نقش جیمز باند را بازی کرد و بعد رفت پی زندگی و فیلمهای خودش. این فیلم که طی سالهای بعد از اکرانش هوادارانی پیدا کرد و یک فیلم کالت شد، پیش از اینکه دنیل کرگی در کار باشد نسخهای آسیبپذیر و انسانی از ابرجاسوس معروف سینما نشان همه داد که در زمان خودش ایدهی بهروز و نویی بود. ولی به نظر میرسید جرج لازنبی گزینهی مناسبی برای این نقش به حساب نمیآید.
شاید تیپ و قیافهی لازنبی برای جیمز باند به نظر مناسب میآمد، ولی بیشتر شبیه بزنبهادرها و قلچماقها بود تا یک جاسوس خوشفکر و بابرنامه که به کمک استراتژی و نقشههای هوشمندانه جلو میرود. گویا تهیهکنندگان فیلم جرج لازنبی را در یک تبلیغ شکلات دیده بودند و با خودشان فکر کردند بد نیست او را برای نقش جیمز باند بیاوریم.
هیچوقت لحظهای را که لازنبی دیوار چهارم را میشکست و رو به دوربین میگفت: «همچین اتفاقی واسه اون یکی جیمز باندها نمیافتاد» فراموش نمیکنیم. واقعا شوخی عجیبی بود که از کل دنیای جیمز باند بیرون میزد.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: یک گزینه بیشتر نداریم. در خدمت سرویس شخصی ملکه
لحظهی شاخص: درست قبل از آن دیالوگ رو به دوربین، صحنهی مبارزهی نفسگیری میبینیم که جیمز باند کنار ساحل دخل همه را در میآورد. لازنبی در این صحنه هنرهای رزمیش را به رخ میکشید و بیننده را هیجانزده میکرد و یکی از بهترین فصلهای مبارزهی کل فیلمهای جیمز باند را به نمایش میگذاشت.
دیالوگ به یاد ماندنی: میدانیم که قطعا آن دیالوگ رو به دوربینش نیست. پس سراغ لحظهی دیگری میرویم؛ در جایی از فیلم، باند میخواهد درگیر ماجرایی خطیر و خونین شود و قبل از رفتن به همراهانش میگوید: «نوشیدنیم رو خنک نگه دارین تا برگردم».
رتبهی پنجم – تیموتی دالتون
- فیلمها: روشناییهای پایدار روز (The Living Daylights) و جواز قتل (Licence to Kill)
- سالهای جیمز باند بودن: 1987 تا ۱۹۸۹
در ابتدا قرار بود تیموتی دالتون را رتبهی بالاتری بیاوریم، ولی وقتی فیلمهای جیمز باندش را دوباره تماشا کردیم نظرمان عوض شد. اگر جرج لازنبی جیمز باند بدی بود که در فیلم خوبی بازی کرد، تیموتی دالتون کاملا برعکسش بود و جیمز باند خیلی خوبی به نمایش گذاشت اما متأسفانه در فیلمهای بدی ظاهر شد. جدیت و ظرافت یک جیمز باند واقعی را داشت و ظاهرش هم حسابی به نقش میخورد. ولی هیچوقت فرصت پیدا نکرد تواناییهایش را کامل نشان دهد چون هر دو فیلم جیمز باندی که بازی کرد، متوسط و کممایه بودند.
اینکه تیموتی دالتون گزینهی جایگزین و انتخاب دوم تهیهکنندهها بود هم کمکی به ماجرا نمیکرد. مثل جرج لازنبی که به خاطر مشغلههای راجر مور در تلویزیون انتخاب شده بود، تیموتی دالتون هم به این دلیل انتخاب شد که سریال پیرس برازنان در آن مقطع برای فصل جدیدی تمدید شده بود و نمیتوانست به این زودی نقش جیمز باند را قبول کند. برای همین تا زمانی که برازنان وقتش آزاد شود، تیموتی دالتون را آوردند و دو فیلم معمولی تحویلش دادند که بازی کند.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: بین این دو فیلم، روشناییهای پایدار روز بهتر از دیگری است. حداقل در اولین فیلم جیمز باندی که بازی کرد سرحال و چابک بود و کلی انگیزه داشت.
لحظهی شاخص: لحظهای در پایان جواز قتل که باند قاچاقچی بزرگ مواد مخدر یعنی سانچز را میکشد. تیموتی دالتون که زخمی و خونین شده، بدن بیجان دشمنش را به آتش میکشد و ما میفهمیم که از جیمز باندهای نسبتا ملایم راجر مور خیلی فاصه گرفتهایم.
دیالوگ به یاد ماندنی: در فیلم جواز قتل، بعد از اینکه اتاق هتلش را به او نشان میدهند مدیر هتل میپرسد که از اتاق راضی است یا نه. باند هم در جواب میگوید: «اتاق متناسبیه. اگه میشه یه بطری شامپاین بولینجر هم برام بیارید».
رتبهی چهارم – راجر مور
- فیلمها: زندگی کن و بگذار بمیرند (Live and Let Die)، مردی با طپانچه طلایی (The Man with the Golden Gun)، جاسوسی که دوستم داشت (The Spy Who Loved Me)، مونریکر (Moonraker)، فقط به خاطر چشمان تو (For Your Eyes Only)، اختاپوسی (Octopussy)، نمایی به یک قتل (A View to a Kill)
- سالهای جیمز باند بودن: 1973 تا ۱۹۸۵
رسیدیم به جیمز باند بامزه و سرخوش که البته چیز عجیبی است چون تعداد جسدهایی که جیمز باند راجر مور پشت سرش به جای گذاشت و میزان خونهایی که ریخت، جایی برای بامزگی و سرخوشی نمیگذارد. ولی لحن جیمز باندهای او جوری بود که هیچ اتفاق تلخ و تاریکی را جدی نمیگرفتیم.
راجر مور بیشتر از همهی بازیگرانی که نقش مأمور ۰۰۷ را بازی کردهاند در قامت جیمز باند ظاهر شده و با ۷ فیلم رکورددار است که البته همهی آنها فیلمهای خوبی نبودند. ولی نکتهی مهم راجر مور در ایفای نقش جیمز باند، ثبات و تعهدی بود که به نقشش داشت. راجر مور شیوهای برای به نمایش در آوردن جیمز باند ابداع کرد که تا انتها به آن پایبند ماند و مختصات کاراکترش را بیدلیل به هم نریخت.
راجر مور نسخهای از جیمز باند بود که فقط در دورهی خودش کارکرد داشت و محبوب بچههای همان نسل شد. اگر در آن مقطع بچهسال بودید و میخواستید یک آخر هفته به تماشای جیمز باند بنشینید، جیمز باندِ راجر مور بهترین گزینه بود. لحن شوخ و طعنهآمیزش باعث میشد خشونت فیلم تعدیل شود و گزنده و آزاردهنده نباشد، روابط عاشقانهاش کارتونی و بامزه بودند و تعدادی از عجیبترین و مضحکترین ابزارآلات و تجهیزات جیمز باندی را داشت. این جیمز باندی بود که لباس دلقک هم میپوشید.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: سومین باندِ راجر مور یعنی «جاسوسی که دوستم داشت» پر بود از مؤلفههای جذابی مثل روسها، تونل مخفی و لوتوس اسپریت.
لحظهی شاخص: جیمز باند راجر مور لحظات ماندگار و بامزهی زیادی دارد و انتخاب یکی بین آنها کار سختی است. لحظهای در مردی با طپانچه طلایی هست که باند در ماکائو با یک اسلحهساز رو در رو میشود و لحنی شرورانه به خودش میگیرد که با لهجهی انگلیسیش خوب جور در میآید و طعنههای دوپهلو میزند.
دیالوگ به یاد ماندنی: در صحنهی افتتاحیهی جاسوسی که دوستم داشت، باند میخواهد از کلبهای بیرون بزند تا سراغ جاسوسهای شوروی برود. در همین لحظه زنی که کنارش بود به او میگوید که «باند نرو، من بهت نیاز دارم». باند هم برمیگردد و خیلی خونسرد میگوید: «انگلیس هم بهم نیاز داره» و میرود.
رتبهی سوم – دنیل کرگ
- فیلمها: کازینو رویال (Casino Royale)، ذرهای آرامش (Quantum of Solace)، اسکایفال (Skyfall)، اسپکتر (Spectre)، زمانی برای مردن نیست (No Time to Die)
- سالهای جیمز باند بودن: 2006 تا ۲۰۲۱
احتمالا انتظار داشتید جیمز باند حال حاضر سینما رتبهی بالاتری داشته باشد، راستش را بخواهید خودمان هم این انتظار را داشتیم. ولی اگر چهار فیلم باندی که دنیل کرگ بازی کرده را ببینید و تصاویر و تریلرهای پنجمی را تماشا کنید، صحنههای اکشن مهیج و قصههای جذاب و شخصیتهای زیبا میبینید، ولی انگار اصل و اساس مأمور ۰۰۷ گم شده. سم مندس سعی کرد با اسکایفال به ریشههای جیمز باند برگردد، ولی باندی که دنیل کرگ بازی کرده با وجود ویژگیهای بهشدت مثبت و ماندگارش، بیشتر شبیه یک قهرمان اکشن است تا ابر جاسوس معروف بریتانیایی و برای همین رتبهی سوم نصیبش شده. وگرنه از باقی جهات شاید بهترین باشد.
از موی بلوندش که بگذریم، دنیل کرگ ده دوازده سانتی از سایر بازیگران جیمز باند قد کوتاهتر است. ولی شاید چیزی که باعث شده از ریشههای باند فاصله بگیرد، جدی بودن بیش از حد فیلمهایش باشد. جیمز باندهای دنیل کرگ زیادی به واقعیت نزدیک هستند و آن جنس فانتزی و سرخوشی بقیهی نسخهها را ندارد. اولین فیلم کرگ یعنی کازینو رویال اقتباس تقریبا مستقیمی بود از اولین رمان ایان فلمینگ، ولی مخاطب یک فیلم جیمز باند انتظار دارد با دیدنش از دنیای واقعی فاصله بگیرد و جنسی از فیلمهای جاسوسی را ببیند که با ایدههای دیوانهوار بیشتری سروکار دارد.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: خیلیها شاید معتقد باشند کازینو رویال بهترین جیمز باندی است که بازی کرده، چون شروع بینظیری برای بازتعریف فرنچایز بود و دنیل کرگ را بهعنوان جیمز باند جدید سینما معرفی میکرد. ولی انتخاب ما اسکایفال است.
لحظهی شاخص: صحنهی مبارزهی روی قطار در اسکایفال
دیالوگ به یاد ماندنی: در اسپکتر باند به یک مأمور حراست فریاد میزند که «همینجا بمون!». صحنهای که نشان میداد حالا جیمز باند سرسختتر شده، ولی همزمان بامزگیهایش را هم حفظ کرده.
رتبهی دوم – سِر شان کانری
- فیلمها: دکتر نو (Dr. No)، از روسیه با عشق (From Russia with Love)، گلدفینگر (Goldfinger)، گلوله آتشین (Thunderball)، فقط دوبار زندگی میکنید (You Only Live Twice)، الماسها همیشگیاند (Diamonds Are Forever)
- سالهای جیمز باند بودن: 1962 تا ۱۹۷۱
شان کانری واقعا بازیگری افسانهای بود و همیشه بهعنوان یکی از بهترین بازیگرهای جیمز باند یادمان میماند که همهی مؤلفههای جذاب و دلربای جیمز باند را یکتنه به نمایش میگذاشت؛ از چهرهی فریبندهای که گاهی شرور و بدذات به نظر میرسید گرفته تا بدن ورزیده و شوخطبعی منحصربهفردی که هر زنی را شیفتهی خودش میکرد.
شان کانری دور از ذهنترین دیالوگها را با لحنی ادا میکرد که نمیتوانستید به واقعی بودنش شک کنید، ولی همزمان از غریب بودن ماجرا خندهتان میگرفت. در لحظاتی هم بعد از اینکه کسی را میکشت و از سر راه برمیداشت، پوزخندی میزد و میگفت: «واقعا که شوکهکننده بود!». این طعنهها و شوخیهای هوشمندانه در سراسر فیلم جریان داشت و لحنی بامزه به فضا میبخشید. جیمز باندی که شان کانری بازی کرد همان جیمز باندی بود که میخواستیم و میشناختیم. ترکیب دقیق و جالبی از هوشمندی، بیرحمی، بامزگی و ظرافت.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: گلوله آتشین
لحظهی شاخص: صحنهی معرفیش. شان کانری با ژست و لباسی باشکوه و در حالی که قمار میکند و سیگاری گوشهی لبش گذاشته، اولین «باند هستم، جیمز باند» سینما را میگوید.
دیالوگ به یاد ماندنی: لحظهای در گلدفینگر که میگوید: «عزیزم، یکسری کارها رو تا حالا کسی نکرده. خوردن این نوشیدنی با دمای بالای ۳۸ درجه از اون کارهاس.»
رتبهی اول – پیرس برازنان
- فیلمها: گولدنآی (GoldenEye)، فردا هرگز نمیمیرد (Tomorrow Never Dies)، دنیا کافی نیست (The World is not Enough)، روزی دیگر بمیر (Die Another Day)
- سالهای جیمز باند بودن: 1995 تا ۲۰۰۲
پیرس برازنان به دلیل کاملا سادهای رتبهی اول را کسب کرده؛ تعادل. برازنان ترکیب متعادلی بود از تمام بازیگران جیمز باند.
فیلمهایی که او بازی کرد هم جسارت و خشونت تیموتی دالتون را داشت هم شوخطبعی و سرخوشی راجر مور را. ابزارآلات و تجهیزاتی هم که داشت گاهی مثل شان کانری و راجر مور مضحک و دور از ذهن بودند، ولی حداقل از باندهای اولیهی دنیل کرگ که هیچ تجهیزات ویژهای نشانمان نمیداد بهتر بود. مهمتر از همه، ویژگیهای ظاهری پیرس برازنان کاملا با توصیفهای ایان فلمینگ از جیمز باند مطابق بود. از نظر فیزیکی هم در تعادل و توازن بود و نه بدنی بهشدت ورزیده و شبیه ابرقهرمانها داشت و نه زیادی شل و ول و لاغر بود.
بهترین فیلم جیمز باندی که بازی کرد: گولدنآی/چشم طلایی به کارگردانی مارتین کمپل، کسی که اولین جیمز باند دنیل کرگ را هم کارگردانی کرد.
لحظهی شاخص: تمام لحظاتی که برازنان کت و شلوار سیاهش را به تن میکرد. برازنان وقتی کراوات یا پاپیون سیاه میزد خوشتیپترین جیمز باند به حساب میآمد. حتی در قراردادش قید شده بود مادامی که مشغول بازی در نقش مأمور ۰۰۷ است، حق ندارد در فیلمهای دیگر کت و شلوار سیاه بپوشد چون مشخصهی جیمز باندش بود.
دیالوگ به یاد ماندنی: در فیلم «دنیا کافی نیست»، بعد از اینکه زن شرور داستان یعنی الکترا به باند میگوید که میتوانسته دنیا را به دست بیاورد و از آن گذشته، باند در جواب میگوید «دنیا کافی نیست». الکترا هم میگوید: «چه دیدگاه احمقانهای» که باند جوابش را اینطور میدهد: «شعار خانوادگی ماست».
منبع: the gentleman’s journal
نقد بسیار عالی بود اونایی که میگن دنیل کریگ سنشون به پیرس برازنان قد نمیده
از نظر من پنچ گانه دنیل کریگ از تمام فیلم های جیمز باندی که تا حالا ساخته شده بهتر بوده دنیل کریگ کاملا همان ویژگی یک جیمز باند عالی دارد جدی بودن و باهوش بودن یک کاریزمای منحصر به فرد که از بقیه جیمز باند ها متمایز میکند واقعا برای نسل جوان الان جیمز باند دنیل کریگ بهترین بوده چهره جذاب و بدن کاملا رو فرم به یاد ماندنی حیف شد که با زمانی برای مردن نیست به پایان میرسد بعید میدانم کس دیگری بهتر از دنیل کریگ بتواند جاسوس فیلم های اکشن بتواند به این زیبایی تمام به نمایش بگذارد که صرفا مسخره بازی در آورد یا شکست ناپذیر باشد جیمز باند دنیل کریگ جیمز باندی را به تصویر کشید که تا ابد در یاد طرفدارانش خواهد ماند
به نظر من بهترین جیمز باند دنیل کریگ هست.
برای جیمز باند کلیشه ای که چهره جذاب و دختر کش و اغوا کننده داشته باشه و ایجاد صحنه های عشقی و در نتیجه فروش بیشتر فیلم شاید جیمز باندهای دیگه بهتر باشن اما نمایش یک چهره سرد و کاملا جدی که در نقش خودش کاملا فرو رفته و اتفاقات درون فیلم رو به واقعیت نزدیکتر کرده، فقط و فقط با دنیل کریگ امکانپذیر بود.
دنیل کریگ برخلاف بقیه جیمز باندها توانایی های یک انسان واقعی رو به نمایش کشید که می تونست آسیب پذیر باشه نه خواب و خیال هایی که به خلق یک ابرقهرمان و یک انسان شکست ناپذیر منجر میشه.
دوستان بر میگرد به سنی که ما این فلیمهارو دیدیم, و با شخصیت جمیز باند اشنا شدیم,
من نقدی که الان میبینیم واقعا بحقه,
دسته پلی ۱ بگیر دستت,
بازی جمیز باندم بزار داخلش, بعد عاشق شخصیتش میشی.
قطعا پیرس برازنان از همه نظر، بهترین جیمز باند تاریخ بود، تمام مشخصه های شخصیت جیمزباند رو داشت از ظاهر بگیر تا رفتار. برعکس دنیل کریج که هیچ شباهتی به جیمزباند نداشت از هیچ نظر
واقعا
سلام نقد بسیار جذابی بود ولی با این وجود به نظر من که طرفدار دو آتیشه ی این نوع فیلم ها هستم دنیل کریگ بهترین جیمز باند بود و با وجود کوتاه تر بودن بدن خوش فرم و خوش قدی برای این نقش داشت
به نظر من رتبه ی اول دانیل کریگ