بارقههای لذتهای فرهنگی ته یک سال سخت
در یک جمعبندی سال ۱۴۰۰ متاسفانه به لحاظ فرهنگی دستاورد چندانی برایمان نداشت. در سینما احتمالا تنها اتفاق مهم اکران فیلم «جنایت بیدقت» شهرام مکری بود. اتفاق بزرگ ناخوشایند البته داشتیم مثل بسته شدن گروه هنر و تجربه که علیرغم همهی انتقاداتی که به آن وارد بود تنها فرصت برای تماشای فیلمهای جمعوجور و متفاوت با ذائقهی جمعی در سالن سینما بود. جشنوارهی فیلم فجر هم آخرین تیر ترکشها به سینمای خارج از جریان و سلیقهی اصلی بود. نادیده گرفتن فیلمهایی مثل «مرد بازنده» در اختتامیه نشان از پایان یک دوره در سینمای ایرانی دارد.
حوزهی تئاتر و هنرهای تجسمی حداقل تا نیمهی اول سال همچنان تحتتاثیر کرونا و قرنطینهها بودند. در حوزهی موسیقی هم به جز جشنوارهی موسیقی فجر و تک و توک اجراهای خصوصی مثل گروه آیسو (ارکستر سمفونیک انجمن دوستی ایران و اتریش) کنسرتهای بزرگی در کار نبودند. اما به نظرم یک اتفاق جذاب در حوزهی فرهنگی داشتیم و آن هم مبادلات فرهنگی با کشورهای خارجی بود. در جشنوارهی فجر با همکاری بنیاد رودکی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با سفارتخانههای خارجی و در قالب جشنواره چند کنسرت از نوازندههای خارجی به نام دیدیم که باعث خوشحالی بود که چنین درکی از موسیقی خوب در کشور وجود دارد.
در این هفتهی منتهی به نوروز هم شاهد کنسرت درجه یک دیگری در تالار وحدت بودیم که با همکاری سفارت ایتالیا و بنیاد رودکی برگزار شده بود. شرکت در کنسرت نوازندهی درجه یکی مثل پائولو فرسو از آن فرصتهایی است که حتی در زندگی خود اروپاییها هم ممکن است کمتر پیش بیاید و ما در تهران این شانس را داشتیم که یک شب گوشهایمان را با موسیقی فاخر جز نوازش بدهیم.
اتفاقی که بخش فرهنگی سفارت ایتالیا در سال گذشته در همراهی با هنرمندان ایرانی رقم زد منحصر به فرد بود. نمونهاش دعوت از مجلهی معتبر طراحی دوموس برای برگزاری نمایشگاهی از آثار هنرمندان طراح و معمار ایرانی و تمرکز روی یکی از شاهکارهای میراث فرهنگی ایران که ویلا نمازی در خیابان نیاوران است و طراحی آن برعهدهی جیو پونتی معمار بزرگ ایتالیایی بوده است.
پایان بخش این سری از تبادلات فرهنگی که برای مخاطبان هنر (علاوه بر هنرمندانی که فرصت دیده شدن به آنها داده شد) اتفاق فرخنده و جذابی بود، کنسرتی بود که در آخرین دوشنبهی سال ۱۴۰۰ در تالار وحدت با حضور جمعیت زیادی از علاقمندان به موسیقی خوب برگزار شد.
دربارهی شهرت پائولو فرسو علاقمندان به موسیقی جز آگاه هستند. اما تماشای هنرنمایی او در اجرای دوشنبه شب فراتر از کلمات برای نوشتن و توصیف کردن بود. اجرای دوئت او با مارکو باردوسیکا، نوازندهی کنترباس، تلفیق جذابی از جز استاندارد و جز مدرن بود. رپرتوار کنسرت را نمیدانستیم و راستش اسم قطعات چندان مهم هم نبود. این قطعات کاملا ناآشنا و در عین حال بسیار صمیمانه و نزدیک بودند. این خاصیت موسیقی بیکلام خوب است که حتی نیازی نیست اسم قطعه را بدانید یا هیچ پیشزمینهای نسبت به آن داشته باشید. ملودیها (که آنطور که فرسو در حرفهایش گفت ایتالیاییها هم مثل ایرانیها طرفدارش هستند) مستقیم به قلب حضار در سالن برخورد میکردند و بیهیچ واسطهای از آن لذت میبردند.
هر چند مارکو باردوسیکا هم اجرای شگفتانگیزی با کنترباس داشت و چه با آرشه و چه با زخمه زدن به سیمهای ساز یا حتی ضربه زدن روی بدنهی آن نواهای جذابی تولید میکرد اما باید اعتراف کرد که اجرای فرسو کاملا مسحورکننده بود و هنر باردوسیکا را هم تحتالشعاع قرار میداد. با وجود اینکه جای ساز پیانو خالی بود و اصولا اجرای آنها به صورت تریوست اما دوئت ساز بادی و ساز زهی فضای مینیمال مدرنی به وجود آورده بود که خودش تجربهی جذابی بود. یکی از جذابترین قطعات هم با صدای چت بیکر، هنرمند بزرگ جز همراه شده بود. تلفیقی هنرمندانه از به هم رسیدن صدای موسیقی معاصر و صدای اسطورهای که دیگر در این جهان نیست.
در پایان سالی که به لحاظ فرهنگی چندان به ما خوش نگذشته بود این تبادلات فرهنگی میان ایتالیا و ایران، آن نمایشگاه هنرمندان ایرانی به سعی مجلهی دوموس و این کنسرت درجه یک با تلاش بخش فرهنگی سفارت ایتالیا بارقههای امیدی بودند که با حال خوش به استقبال سال آینده برویم. درسی هم بود که از این اتفاقات استقبال کرده و بیشتر استفاده کنیم. سینما که به نظر میرسد در ایران نیمه جان شده لااقل موسیقی و تئاتر و هنرهای تجسمی را با نگاههای جدید نجات بدهیم.
*عکس اصلی مطلب اثر گاتا ضیاتبری از سایت هنرآنلاین است.
از پیتزا با طعم شیرین بیان تا موسیقی با مانترای هندوها (پیشنهادهای هنری آخر هفته)