آیا فیلم فارگو بر اساس داستانی واقعی است؟
فیلم فارگو ۱۹۹۶ شاهکاری از جوئل و ایتن کوئن است که با سلب مسؤولیت بسیار خاصی آغاز می‌شود: «فیلم بر اساس داستانی واقعی است. وقایع در مینه‌سوتا و سال ۱۹۸۷ رخ می‌دهد. به درخواست بازماندگان نام‌ها تغییر کرده و غیر از نام کشته‌شدگان حوادث بقیه‌ی داستان دقیقا همان‌طور که اتفاق افتاده، آورده شده است.»
از آنجا برادران کوئن داستانی را بازگو می‌کند که بسیار خنده‌دار است و به نظر واقعیت ندارد. اما داستان واقعی چیست؟ واقعا فارگو بر اساس رویدادهای واقعی بود یا آن‌ها مخاطبان را فریب دادند؟
- فصل سوم سریال فارگو هم ساخته می‌شود
- ۱۵ فیلم که بیشترین تأثیر را روی سینمای برادران کوئن گذاشتند
- ۱۰ شخصیت پلید بزرگ در فیلم‌های برادران کوئن از بدترین تا بهترین
برادران کوئن می‌خواهند چیزی که نشان می‌دهند برای مخاطب باور پذیر باشد اما آن‌ها هیچ رویدادی از زندگی واقعی را دقیقا همان‌طور که اتفاق افتاده در فیلم استفاده نکرده‌اند. فارگو داستان جری لوندگارد دلال شرکت اولدزموبیل که مشکلات مالی دارد را روایت می‌کند. او دو آدم لاابالی به نام کارل و گایار را استخدام می‌کند تا همسرش را گروگان بگیرند. هدف جری از آدم‌ربایی اخاذی پولی هنگفت از پدر زنش است، پدر زن او صاحب همان نمایندگی است که جری آنجا کار می‌کند.
از آنجا که این فیلم متعلق به برادران کوئن است می‌توان به راحتی حدس زد که جنایت‌کاران در کارشان موفق نخواهند بود و همه چیز به‌سرعت از کنترل خارج خواهد شد، به‌خصوص وقتی که کارآگاه پلیس باهوش و بسیار زیرک به نام مارج گاندرسون پرونده را در دست می‌گیرد. پس از آن‌که گایار یک افسر را می‌کشد بین او و کارل اختلاف ایجاد می‌شود، جری هم از بازگشت دوباره‌ی همسرش ناامیدتر می‌شود. اگر برادران کوئن در ایجاد طنز تلخ در عجیب‌ترین و خشونت‌آمیزترین صحنه‌ها چندان خوب عمل نمی‌کرد شرایط فیلم قطعا فاجعه‌بار می‌شد. تلاش جری برای اخاذی نتیجه‌ای کاملا تکان دهنده دارد، به هوش آمدن کارل در دستگاه چوب‌خردکن هم یکی از وحشتناک‌ترین و مشهورترین صحنه‌های فیلم است. همه‌ی این اتفاقات باعث می‌شود برای مخاطبان سوال پیش بیاید که آیا این داستان واقعا طبق ادعای فیلم واقعی است یا نه که البته برای اکثر صحنه‌های فیلم پاسخ منفی است.
به پاس گرامی‌داشت بیستمین سالگرد اکران فیلم، ایتن کوئن در سال ۲۰۱۶ در مصاحبه با سایت هاف‌پست گفته بود که سلب مسؤولیت فیلم فقط برای یک بخش خاص بود. او گفت که هدفش فقط ساخت فیلمی با ژانر براساس واقعیت بوده است و اضافه کرد که برای ساخت یک فیلم در ژانر واقعیت نیازی به وجود یک داستان واقعی نیست. برادران کوئن می‌خواستند فیلم حال‌وهوایی متعفن و کثیف از درام جنایی داشته باشد حتی اگر وقایع اشاره شده اصلا وجود نداشته باشند. در هر حال برادران کوئن چندین اشاره به داستان واقعی هم داشته‌اند پس عنوان داستان واقعی دروغ نبود‌ه است. ایده‌ی قتل با چوب‌خردکن از قتلی واقعی که یک دهه پیش از اکران فارگو و در ایالت کنتیکت وقوع یافته بود الهام گرفته است. مردی به نام ریچارد کرفتز به جرم کشتن زنش و استفاده کردن از این دستگاه برای مخفی کردن بدن او دستگیر شد. جوئل کوهن در مصاحبه با هاف‌پست گفته بود که شخصیت میسی تقریبا از یک کارمند شرکت جنرال‌موتورز که قوانین مالی شرکت را با پاک کردن شماره سریال برخی خودرو‌ها دور می‌زد و اختلاس می‌کرد، الهام گرفته شده است. تقریبا مشابه همان کلاهبرداری که فیلم اشاره کرد و جری قبل گروگان‌گیری در آن دست داشت.
مشخص است که برادران کوئن مانند دیگر کارگردانان این عرصه چندین جزئیات و حادثه‌ی واقعی را در فیلم غیرواقعی خود گنجانده‌اند. سلب مسؤولیتی که در صحنه‌ی اول این فیلم به نمایش در می‌آید و داستان را براساس واقعیت معرفی می‌کند درواقع نوعی تردستی و گول زدن مخاطب است، این موضوع به قدری جالب توجه بود که در مجموعه‌ی تلویزیونی فارگو ساخته‌ی نوآ هالی به راهش ادامه داد. این سری در واقع از فیلم اصلی الهام گرفته و در چهار فصل از شبکه‌ی FX پخش شده است.
مجموعه‌ی تلویزیونی فارگو چندین ارتباط کوچک با فیلم فارگو دارد، یکی از مهم‌ترین ارتباط‌ها کیف پر از پولی است که شخصیت بوسمی در فیلم زیر برف دفن می‌کند و دوباره در این مجموعه نشان داده می‌شود. یکی از بارزترین ارتباط‌ها این است که هر قسمت سریال با همان عنوان رفع مسؤولیت در فیلم اصلی شروع می‌شود، متنی که اعلام می‌کند فیلم براساس داستانی واقعی است. به درخواست بازماندگان نام‌ها تغییر کرده است. غیر از نام کشته‌شدگان حوادث بقیه‌ی داستان دقیقا همان‌طور که اتفاق افتاده، آورده شده است. تنها چیزی که فصل به فصل تغییر می‌کند تاریخ و مکان صحنه است چون مجموعه‌ی تلویزیونی فارگو گلچینی است که به زمان و مکان‌های مختلف می‌رود تا هر فصل داستان جدیدی را بیان کند. هالی همانند فیلم اصلی با استفاده از پیام سلب مسؤولیت بر واقعیت هر قسمت تاکید می‌کند اما با این‌همه اکثر وقایع آن واقعیت ندارد.
منبع: collider
