آیا عاشق شدن یک انتخاب است؟
همهی ما این جمله را شنیدهایم که میگوید: «عشق کور است». این ضربالمثل در واقع دلالت بر این مسأله دارد که ما دربارهی عاشق شدن هیچگونه حق انتخابی نداریم. عشق تقریبا همیشه احساسی غیرقابلکنترل و فراگیر است که تمام وجود ما را فرا میگیرد و بر ما چیره میشود.
اما آیا این مسأله حقیقت دارد یا اینکه هنگام عاشق شدن حق انتخاب داریم؟
توضیح این مسأله تا حدودی به توصیف شما از معنی کلمهی «انتخاب» بستگی دارد. ما دائما با افراد مختلف ارتباط برقرار میکنیم، افرادی که آنها را جالب یا جذاب میدانیم و مشترکات زیادی با آنها داریم. با این وجود ما عاشق همهی آنها نمیشویم. اما گاهی اوقات شخصی پیدا میشود که ما بیش از دیگران به سمت او جذب میشویم. پس تفاوت آن شخص با بقیه چیست؟
پاسخ این پرسش به احتمال زیاد خود شما هستید.
عاشق شدن احساسی است که بسیاری از ما آن را تجربه کردهایم، اما شناخت منشأ دقیق این احساس برای ما تقریبا هنوز غیرممکن است. با وجود آهنگهای بیشمار عاشقانه، نمایشنامهها، برنامههای تلویزیونی، شعرها و تقریبا هر نوع اثر هنری دیگری که سعی در توصیف عشق و فرایند عاشق شدن دارند، اما هنوز برای دانشمندان کاملا مشخص نیست که ما چگونه عاشق میشویم.
عاشق شدن شامل تجربه کردن طیف وسیعی از احساسات، عواطف و حالات روحی مختلف میشود که گاهی اوقات باعث میشود بیوشیمی مغز کاملا تغییر کند. اما زمانی که عاشق میشوید، در واقع وقتی که فرایند عاشق شدن را طی میکنید، اتفاقاتی که برای شما میافتد به صورت ناخودآگاه و خارج از کنترل شما است یا مسائلی است که شما آنها را آگاهانه انتخاب میکنید؟
پاسخ این است که به همان اندازه که عشق همانند یک نیروی مرموز و ناشناخته عمل میکند، به همان اندازه هم ممکن است یک تصمیم آگاهانه باشد؛ حداقل تا حدودی.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ نظر برخی از شناختهشدهترین روانشناسان و رواندرمانگران حوزهی ارتباطات انسانی دربارهی اینکه آیا عاشق شدن یک رفتار انتخابی است یا غیرارادی، بررسی شده است. با ما همراه باشید.
عشق؛ انتخابی آگاهانه یا غیرارادی؟
بدون شک ویژگیهای خاصی وجود دارد که فردی را نسبت به دیگران جذابتر میکند. با این حال، این مسأله هم درست است که هنگام عاشق شدن شما در موقعیتی منحصربهفرد در زندگی خود قرار دارید که اجازه میدهد این اتفاق بیفتد. ترکیبی از زمانبندی، سازگاری، جذابیت و انتخاب شما برای پذیرش عشق، وقوع همهی این مسائل را ممکن میسازد. قرار گرفتن در آن موقعیت انتخابی است که شما انجام میدهید، حتی اگر یک انتخاب ناخودآگاه باشد.
برای شناختن کسی و اجازه دادن به او برای شناخت کافی شما با هدف برقراری یک رابطهی «عاشقانه» شما باید در چارچوب ذهنی مناسب باشید. شما باید به اندازهی کافی پذیرا و آسیبپذیر باشید تا آن احساسات خاص ایجاد شوند و رشد کنند. اگر در آن چهارچوب ذهنی خاص نباشید، جذابیت گذرایی که احساس کرده بودید به سرعت محو شده یا فراموش میشود.
زوجهای تازه ازدواج کرده را در نظر بگیرید. آنها در ابتدای رابطهای هستند که امیدوارند یک تعهد مادامالعمر باشد. آنها بهعنوان یک انسان قادر به دیدن دیگران در اطراف خود هستند و جاذبه، علایق مشترک و سایر لذتهای مربوط به افراد دیگر (غیر از همسر خود) را تشخیص میدهند. با این حال، به دلیل چارچوب ذهنیاشان، از نظر روحی و احساسی آمادهی برقراری ارتباط (عاشق شدن) با دیگران نیستند.
آنها انتخاب کردهاند که در کنار شخصی که با او ازدواج کردهاند باشند و در کنار او سعادت و رضایت خود را بیابند. مهم نیست که شخص دیگر چقدر جذاب باشد، به احتمال زیاد شخص متأهل عاشق او نخواهد شد.
همچنین بین عاشق شدن و عاشق ماندن تفاوتهایی وجود دارد. عاشق شدن قسمت آسان ماجرا است. با فرض اینکه به خود اجازه دادهاید که نسبت به عشق پذیرا باشید، جذب کسی شدن یا لذت بردن از ارتباط با آن شخص، تلاش زیادی نمیخواهد. با این حال، در نهایت آن احساس عشق و علاقه عمیق مربوط به رابطهی جدید بعد از مدتی از بین میرود و حالا شما باید آگاهانه انتخاب کنید که عشق را زنده نگه دارید.
افرادی که در روابط بلندمدت موفق هستند، این انتخاب آگاهانه را تشخیص دادهاند و تلاش میکنند تا ارتباط خود را با شریک عاطفی خود تقویت کنند و احساس عشق و ارزشمندی که برای استحکام رابطهشان ضروری است را بازسازی و بهینهسازی کنند.
هنگامی که این انتخاب به صورت آگاهانه انجام نشود و طرفین احساس کنند که عشق بینشان از بین رفته است، آنگاه آنها در برابر احساس پیدا کردن نسبت به اشخاص دیگر آسیبپذیر میشوند. به یاد داشته باشید، انتخاب نکردن یک انتخاب به خودی خود یک انتخاب است. در برههای از رابطه، شما باید اقداماتی را برای حفظ رابطه انتخاب کرده و انجام دهید.
پس آیا عاشق شدن یک انتخاب است؟ بله، همینطور عاشق ماندن.
اگرچه بخشهایی از تجربهی عاشقی رازآلود به نظر میرسد و احساس میکنیم از کنترل ما خارج است، اما در برخی از مراحل شما آگاهانه یا ناآگاهانه انتخابهایی میکنید. این که شما تصمیم گرفتهاید که از نظر عاطفی برای ارتباط با شخص دیگری در دسترس باشید، یا این که دوست داشتهاید عشقی را که ایجاد کردهاید حفظ کنید، در نهایت انتخاب شماست.
در ادامه نظر تخصصی شش نفر از رواندرمانگران و مشاوران حوزهی خانواده و ازدواج دربارهی انتخابی بودن یا نبودن فرایند عاشق شدن آمده است.
۱. ایمی هارتشتاین، رواندرمانگر حوزهی روابط عاطفی و ازدواج
«من معتقدم عاشق شدن یک نوع انتخاب است. تا زمانی که همهی عناصر درست در کنار هم وجود داشته باشد، عاشق شدن را میتوان یک انتخاب شخصی دانست. من فکر میکنم که شریک زندگی باید یک همدم مناسب باشد (مطابق با شخصیت و خواستههای هر فرد) و اینکه باید مقدار مناسبی از جذبه و کشش بین دو طرف وجود داشته باشد.
پس از آن، مسألهی انتخاب است که به جلو حرکت کنید و تصمیم بگیرید که میخواهید تلاش کنید و وارد این رابطه شوید یا نه. ضمنا باید به خاطر داشت که فقط به این دلیل که کسی تصمیم میگیرد به این احساسش پاسخ مثبت بدهد و دربارهی این رابطه اقدامی بکند، به این معنی نیست که رابطهی پیش رویش هم قطعا رابطهای ایدئال و مطابق میل او خواهد بود.»
۲. کریس آرمسترانگ، مشاور حوزهی ارتباطات
«بیایید قبل از هر چیز به این امر اذعان کنیم که بین عاشق شدن و دوست داشتن تفاوتهایی وجود دارد.
ما میتوانیم خیلی زود عاشق کسی شویم؛ حتی با یک نگاه. عاشق بودن بیشتر معطوف به ارتباط فیزیکی است که ما با کسی برقرار میکنیم که در آن ابعاد فکری و ارتباط عاطفی ما با طرف مقابل محدود است. در این صورت، ما حق انتخاب زیادی دربارهی موضوع عاشق شدن نداریم.
این قدرت جذب غیر قابل انکار، بهشدت سریع است و باورنکردنی به نظر میرسد.
دوست داشتن کسی و دوست داشته شدن در مقابل، بیشتر مربوط به صمیمیت فیزیکی، فکری و عاطفی ناشی از تصمیمگیری برای آشنایی بیشتر با فردی و سرمایهگذاری در زمینهی ارتباط با او است. این بدان معناست که تصمیم برای سرمایهگذاری عاطفی روی فرد دیگر یک انتخاب است اما عاشق کسی شدن اینطور نیست.»
۳. بریجت هال، مشاور ازدواج
«عاشق شدن یک رفتار عاطفی و ناخودآگاه است، اما عاشق ماندن یک انتخاب و یک تعهد است.
عاشق بودن سرگرمکننده، دلنشین و هیجانانگیز است اما حفظ یک رابطهی عاشقانه نیاز به تلاش و سازشکاری زیادی از طرف هر دو نفر دارد.
این یک انتخاب است که هر روز چیزهای خوب را در رفتار شریک زندگی خود ببینید و روی چیزهای منفی که شما را آزار میدهد، تمرکز نکنید. شما همچنین میتوانید دلایل دوست داشتن شریک زندگی خود را به خاطر بسپارید.
تمرکز بر روی چیزهایی که در یک رابطه بهدست نمیآورید آسان است، اما یک راه سالمتر این است که به جای تمرکز بر آنچه که شریک زندگی شما برایتان انجام نمیدهد روی آنچه که شما میتوانید برای او انجام دهید تمرکز کنید.»
۴. کارنا الکساندر، مشاور ازدواج و همسرگزینی
«جواب من هم بله است و هم خیر. من فکر میکنم گاهی اوقات ما قصد نداریم عاشق کسی بشویم اما این اتفاق میافتد. من این موضوع را در برخی از مراجعینم دیدهام که بهعنوان مثال با یک پسر ملاقات میکنند و بهآرامی عاشق او میشوند. در ابتدا آنها فکر میکردهاند که آن مرد برای آنها مناسب نیست، اما بعد عاشق او شدهاند زیرا او با آنها بسیار خوب رفتار کرده است.
این نوع مراجعین تصمیم نگرفتهاند که عاشق شوند، اما این اتفاق برای آنها افتاده است و نمیتوان کاری دربارهی این مسأله کرد.
در مواقع دیگر، من فکر میکنم مردم تصمیم میگیرند که به دنبال عشق بروند. آنها ممکن است در گذشتهی خود مشکلاتی را داشته باشند، همانند برخی ترسها. بنابراین آنها تصمیم میگیرند که اول روی این مشکلات و ترسها کار کنند تا بعد از آن بتوانند عشق درست و سالم را پیدا کنند.
در این سناریو، عشق یک انتخاب است. آنها در حال انتخاب این هستند که خود را در برابر عشق باز کنند و برای آنچه که در راه است پذیرا باشند.»
۵. سوزان ترومبتی، مشاور ازدواج/ رواندرمانگر
«عاشق شدن بدون تردید یک انتخاب است. گاهی اوقات بهعنوان یک مشاور ازدواج، وقتی افراد مجرد به سراغ من میآیند، بلافاصله بعد از جلسات مشاورهای خودشان سراغ فرد جدیدی میروند و با او ملاقات میکنند.
برخی معتقدند که این قدرت اراده است، اما من میگویم که عاشق شدن یک انتخاب است.
شما در شبکههای اجتماعی مختلف حضور دارید زیرا تصمیم گرفتهاید که میخواهید برای زندگی خود یک شریک پیدا کنید و این مسأله برای شما به یک اولویت تبدیل شده است.
بنابراین بسیاری از افراد به صورت آنلاین به دنبال عشق خود میگردند، اما آنچه نمیدانند این است که آنها در یک حلقهی بیپایان گیر افتادهاند. آنها هیچ وقت از این چرخ و فلک پیاده نمیشوند و تشخیص نمیدهند که شخص مناسب در مقابل آنها است.
گاهی اوقات عشقتان را پیدا نمیکنید یا اینکه آن را از دست میدهید به این خاطر که عشق اولویت شما نیست.»
۶. لورا بیلوتا، رواندرمانگر/مشاور ازدواج
«عاشق شدن قطعا یک انتخاب است. شما باید تمام حالات تدافعی خود را کنار بگذارید و کاملا آسیبپذیر باشید تا بتوانید عاشق شوید، بنابراین با امتناع از این کار شما تصمیم میگیرید که عاشق نشوید.
همچنین اگر به خودتان اجازه نمیدهید که کسی را بشناسید، در واقع دارید تصمیم میگیرید که او را دوست نداشته باشید. البته ما همیشه میتوانیم بدون اینکه بهطور کامل متوجه شویم عاشق شویم، اما این حالت به طور کلی زمانی اتفاق میافتد که ما در بستر یک رابطه باشیم.»
نکتهی پایانی
عاشق شدن میتواند فرایندی کاملا غیرارادی و غیر قابل کنترل به نظر برسد، اما کارشناسان بر این باورند که حداقل تا حدودی دربارهی این مسأله انتخاب هم دخیل است.
مهمترین دلیل اثبات آن هم این است که داشتن چهارچوب ذهنی مناسب و آمادگی قبلی برای شروع یک رابطه میتواند در هنگام مهیا شدن شرایط یک رابطه تفاوت زیادی ایجاد کند، زیرا در جایی از مسیر شما قبلاً یک انتخاب مهم را انجام دادهاید.
منبع: Bustle, Psych Central