آیا حمله به تایتان یک اثر کلیشهای است؟ ۱۰ دلیل برای اثبات این ادعا
«حمله به تایتان» شاید در ابتدا به واسطهی صحنههای پرخشونت و بیرحمانهاش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، ولی اگر توانسته چهار فصل دوام بیاورد و مخاطبان خود را حفظ کند، به واسطه پیچیدگی جهانی است که خلق کرده است.
با اینحال، بعضی از عناصر سریال تکراری به نظر میرسند، نمونههای مشابهشان را در انیمههای دیگری هم میتوان پیدا کرد، مخصوصا انیمههای شونن (شونن به سبکی از مانگا و انیمه اطلاق میشود که مخاطب آن معمولاً پسرهای نوجوان و جوان هستند.). این لزوما چیز بدی نیست. ولی در بعضی موارد، همین عناصر کلیشهای نقشی کلیدی در مسیر داستان ایفا میکنند. در موارد کماهمیتتر هم این کلیشهها باعث میشوند با یک اثر ایدهآل طرف نباشیم.
الکساندرا ماروکا، نویسنده این مطلب در وبسایت سیبیآر، ده دلیل مطرح کرده است تا ثابت کند که «حمله به تایتان» با تمام نکات مثبتش، یک اثر کلیشهای است!
۱۰. داستان به شکل فریبندهای کلیشهای است
«حمله به تایتان» با یک فرضیهی ساده ولی فریبنده شروع میشود. بازماندگان بشریت بر سر بقای خود با موجوداتی عظیمالجثه وارد نبرد شدهاند. قسمت اول سریال خیلی خوب و قوی، شخصیتهایی را معرفی میکند که در یک جهان عظیم، طعمه هستند. شاهد منطقهی شیگانشینا و حمله هولناک تایتانها میشویم. ابعاد و شدت این خشونت باعث میشود که «حمله به تایتان» با دیگر انیمههای همسنگ خود فرق داشته باشد، ولی این خط داستانی آنقدرها هم بکر نیست و میشود مشابهاش را پیدا کرد.
۹. قهرمان داستان، یتیمی است که مرگ مادرش را به چشم میبیند
پیرنگ اصلی «حمله به تایتان» شاید کلیشهای باشد، ولی جلوتر که میرویم، این خط داستانی کمکم تغییر میکند. اما ارن یگر، قهرمان اصلی داستان همیشه به همان صورت سابق باقی میماند. همچون دیگر شخصیتهای شونن، او هم پسزمینهی غمانگیزی دارد. او در قسمت اول، ناامیدانه شاهد مرگ مادرش میشود.
پدرش گریشا هم ناپدید شده است. ارن قسم میخورد که انتقام بگیرد، میخواهد تمام تایتانها را از بین ببرد. این یک انگیزهی ساده ولی قابل درک است. همچنین داستان که جلوتر میرود، انگیزهی ارن هم وارد لایههای پیچیدهتری میشود. مخاطبان متوجه میشود که ارن در اصل پدر خود را خورده است، ارن بعد از اینکه گریشا با تزریق او را به یک تایتان تبدیل میکند، او را میخورد و قدرتهایش را به دست میآورد.
۸. ارن در ابتدای داستان جنگجوی چندان ماهری نیست
بعضی قهرمانان انیمهها، مثل کیریتو در «هنر شمشیربازی آنلاین»، بسیار پرقدرت هستند. بعضیهایشان هم یا اصلا مهارت خاصی ندارند، یا تنها در یک زمینه قوی هستند. ارن در دستهی دوم قرار میگیرد. او با وجود عطش شدیدش برای انتقام گرفتن از تایتانها، در ابتدای داستان مهارت خاصی ندارد.
وقتی ارن به پادگان آموزشی ۱۰۴ میپیوندد، کیث سدیث که مربی اوست، متوجه میشود که او بر خلاف دیگر همقطارهایش، هیچ مهارت ویژهای ندارد. البته بعدا میفهمیم که ارن قابلیت تبدیل شدن به یک تایتان را دارد و ورق برمیگردد.
۷. ارادهی پولادین ارن، یک عنصر بنیادین در انیمهها و مانگاهای شونن است
ارن شاید مهارتهای خیره کنندهای نداشته باشد، ولی به لطف ارادهی عظیمش همیشه متمایز از دیگران است. این یک ویژگی کلاسیک برای قهرمان شونن است، یک قهرمان شونن در برابر تمام سختیهای غیرممکن، مقاومت میکند و بر آنها غلبه میکند.
ایزوکو میدوریا از «آکادمی قهرمان من» و آستا از «شبدر سیاه»، نمونهی چنین قهرمانانی هستند. حتی کیث سدیث هم در جایی از داستان اشاره میکند که ارن به لطف اهداف جدی و تلاشهایش، میتواند در مسیر پیشرفت باشد.
۶. نفرت مارلیاییها از الدیاییها غیرمنطقی و کلیشهای است
در ابتدای داستان، تایتانها شرورهای اصلی هستند، ولی در اواخر داستان متوجه میشویم که انسان خودش خطر اصلی برای این جهان است. چرخش داستانی غافلگیر کنندهی «حمله به تایتان» این است که این تایتانها در اصل مردم نژاد الدیا، دشمن اصلی مارلیاییها هستند که قابلیت تغییر شکل به تایتان را دارند. مارلیاییها یک گروه از جنگجویان زبدهی خود (راینر براون، آنی لئونهارت، برتهولت هوور و مارسل گالیارد) را به جزیره میفرستند تا تایتان بنیانگذار را به سرزمین مارلی برگردانند. تایتان بنیانگذار قدرتمندترین عضو ۹ تایتان اصلی است و کسی است که میتواند بقیه تایتانها را کنترل کند. ماموریت این جنگجویان با شکست مواجه میشود و یک درگیری جدید بین مارلی و الدیا شروع میشود.
این خط داستانی خیلی جذاب است، ولی نوع نگاه مارلیاییها به الدیاییها یک مثال کلاسیک از قضاوت متعصبانه به یک عنصر بیگانه و شاید خطرناک است، چیزی که در آثار زیادی نمونهاش را دیدهایم. نمیتوان آن را دقیقا یک کلیشه در نظر گرفت، چون بالاخره بخشی از وضعیتهای تلخ زندگی خودمان هم ریشه در چنین نگاهی دارند، ولی چنین فرضیهای برای اثر عظیمی مثل «حمله به تایتان»، کمی دم دستی است. الدیاییها تاریچخهی خونینی دارند، جنایات نیاکانشان باعث شده است که به آنها به چشم هیولا نگاه کنند. ولی این مارلیاییها هستند که این چرخه خشونت را ادامه میدهند، و با مسلح کردن الدیاییها، آنها را به جنگ دشمنان خود میفرستند. نفرت آنها از الدیاییها آنقدر غیرمنطقی است که میتوان آن را کلیشهای در نظر گرفت.
۵. حکومت شرور و فاسد
مارلی شاید خطر بزرگی باشد که شخصیتهای «حمله به تایتان» را تهدید میکند، ولی دستکم در بخشهای ابتدایی داستان، بزرگترین خطر این جهان نیست. نکتهی مسلم این است که حکومتی که بر جزیرهی بهشت حکمرانی میکند قلبا توجهی به منافع مردم خود ندارد. بعد از سقوط دیوار ماریا، کمبود منابع باعث یک قحطی سنگین میشود. مقامات جزیره مردم را تشویق به حمله و بازپسگیری دیوار میکنند، کاری که تنها با هدف کاهش جمعیت انجام میشود.
بعدا معلوم میشود پادشاه فریتز تنها یک مقام تشریفاتی است و پادشاه اصلی دیوارها، راد رایس است. این خط داستانی رازهای زیادی را افشا میکند، ولی نمیتوان آن را جزو قویترین جنبههای داستانی «حمله به تایتان» قرار داد. نبرد با حکومت فاسد به نوعی یک مضمون تکراری است. مثلا در انیمهی «آکامه گا کیل» هم میتوان چنین داستانی را مشاهده کرد. درگیری هنگ اکتشاف با راد رایس و زیردستانش اگرچه زمینهساز گرهگشایی از حقایق سهمناکتری میشود، ولی نوآوری چندانی در آن وجود ندارد.
۴. در نسخهی انیمه، رابطهی میکاسا با ارن هیچ نفعی برای او ندارد
میکاسا آکرمن، شخصیت مونث اصلی «حمله به تایتان»، یک دختر اکشن کلاسیک است. این چیز بدی نیست، تماشای هنرنماییهای او در میدان نبرد همیشه لذتبخش است. متاسفانه، در انیمهی اقتباس شده از مانگای اصلی، رابطهی بین ارن و میکاسا هیچ فایدهای برای میکاسا ندارد. در مانگا میکاسا علاوه بر ارن، با شخصیتهای دیگر هم ارتباطات نزدیک و مفیدی دارد، ولی انیمه تمام تمرکز میکاسا را روی ارن گذشته و کاری کرده که با یک عشق بیحد و مرز طرف باشیم. میکاسا تنها شخصیتی نیست که وارد چنین دامی شده است. خیلی از هواداران معتقدند آرمین و ارن هم در انیمه آن عمق و پیچیدگی مانگا را ندارند.
۳. لیوای یک ابرقدرت مرد کلاسیک است
در میدان نبرد میکاسا توقف ناپذیر است، ولی یک شخصیت دیگر در «حمله به تایتان» هست که از او هم ترسناکتر است. لیوای یک قهرمان ابرقدرت، در کاملترین حالت ممکن است. لیوای اگرچه از نظر شخصیتی پیچیدگیهایی دارد، ولی بیشتر از همه این مهارتهای مبارزاتی اوست که به چشم میآید.
نبرد او با تایتان میمون و زیک یگر صاحب آن، تمام قوانین فیزیک را زیر سوال میبرد، حتی صاحبان تایتانهای مارلی هم از او میترسند، به نظر میآید راینر حسابی از لیوای برایشان تعریف کرده است. آسیبهایی که او بعدا دریافت میکند نشان میدهد که لیوای آنقدرها هم که فکر میکردیم یک شخصیت ابرقدرت کلیشهای نیست، ولی باز هم این همه قدرت و توان در وجود او قابل توجه است.
۲. همان شخصیتهای مرد خوشاندام همیشگی
«حمله به تایتان» از این نظر قابل توجه بود که توجه آنچنانی به توقعات هواداران نداشت. بر خلاف بسیاری از انیمههای دیگر، شخصیتهای زن این سریال خیلی اغواگر و جذاب نیستند. میکاسای نوجوان با وجود اینکه چنین ویژگیهایی در خود نداشت، به محبوب هواداران تبدیل شد، ولی ظاهر او در دوران بزرگسالی ورزیدهتر از گذشته است.
در آنسوی این طیف، کلی شخصیت مرد خوشاندام داریم. یکی از صحنههای معروف فصل چهارم جایی است که ارن کت خود را میپوشد. بقیهی شخصیتها، مثل راینر و زیک، معمولا نیمهبرهنه هستند. این کارها لزوما با هدف جنبههای جنسی نیست، ولی این ترفند در انیمههای زیادی استفاده میشود.
۱. پایان مانگا خیلی شبیه انیمهی کد گیاس به نظر میرسد
خیلیها «حمله به تایتان» را یکی از بهترین انیمههای تاریخ میدانند، ولی پایان مانگا بسیاری از هواداران را ناامید کرد. خیلیها معتقدند نقشهی ارن و آن پایان شباهت زیادی به انیمهی «کد گیاس» دارد، و این تقلید آنقدرها هم موفقیت آمیز نبوده است. داستانهای زیادی هستند که از موتیفهای مشترکی بهره میبرند، ولی مقایسهی بین «حمله به تایتان» و «کد گیاس» به یک بحث همیشگی بین هواداران تبدیل شده است. و معمولا «حمله به تایتان» به بازندهی این رقابت تبدیل میشود. هم ارن و لولوش (قهرمان انیمهی «کد گیاس»)، برای رسیدن به نتیجهی دلخواه خود دست به قمار بزرگی میزنند، ولی میتوان گفت «کد گیاس» به شکل مناسبتری داستان خود را تمام میکند.
نظر شما چیست؟ آیا واقعا آنطور که در این مطلب ادعا میشود، «حمله به تایتان» یک اثر کلیشهای است؟
منبع: CBR
با ایراد گرفتن از یه شاهکار سعی نکن دیده بشی 🙂
اول اتک خیلی خوبه انیمه این درس ولی تنها مشکلی که داره اینه خیلی پیچیدش کرده ولی کد گیاس خودتون برید مقایسه کنید جمع بندی که داخل کلش شده هم معلومه هم قشنگ آخر اتک ی جور کپی به حساب میاد از کد گیاس اگه نتونستین اینو درک کنین بدونین هنوز هیچی از انیمه نمی دونین فق نکته می کنین واقعا برین این دوتا مقایسه کنین بعد بیاین اینا کامنت بزارین 🤦
بعضی از چیزهایی که گفته شد اتفاقا نقطه قوت هستن نه نقطه ضعف😐😐
مثل کاراکتر ارن..
واقعا تحلیل ضعیفی بود کی گفته اتک انقدر سطح پایین هست؟اتک به شدت واقع گرایی فوق العاده ای داره و ظرافت و رابطه علت و معلولی بین حوادث ،،کیفیت و آهنگ بسیار غنی انیمه و بسیاری از موارد دیگر واقعا این اثر را در بالاترین درجات قرار میدن تنها نقطه ضعف پایان غم انگیز داستان هست امیدوارم این گزارش مسخره و یک جانبه را حذف کنید چون روی اعصاب هست
برادر
اینجور که شما گفتی تابلوعه که انیمه اتک تایتان یا کد گیاس رو ندیدی و فقط یک مطلب رو از یجایی گرفتی و اینجا گذاشتی.
اتک برخلاف کلیشه هاش داستان کاملی داره و از نظر من یک نوع از سبک زندگی رو داره به نمایش میزاره که تو دنیای خودمونم شاهدش هستیم.گفتی کلیشه زیاد داره.نه انگار که فیلمای خودمونم کلیشه نداره و همشون طبق یه داستان همیشه پیش میرن.توشون یک بار هم ما به عراق نباختیم.ما مردممون خیلی زندگیشون گل و بلبله.این کلیشه ها تو ۹۰% فیلمای ایرانی هست.همشون هم تکراری مثل اون یکی.تو تا الان اتک رو ندیدی و فقط یک چیزی رو اینجا گذاشتی که هیترای اثر فقط قبولش دارن.وگرنه اگه دیده بودی انیمه رو اینو اینجا نمیزاشتی.اتک یه اثر که پیچیدگی زیاده تو داستانش هست.چیزایی رو توش میبینیم که تو دنیا کسی بهمون نمیگه.اگه دیده باشین انیمه رو میفهمین چه چیزایی منظورم هست.نوع حکومت که یجورایی به حکومت ماهم شبیه.تبعیض هایی که هم تو کشور هم دنیا داریم میبینیم.
واقعا فک کردی با گذاشتن این پستا میتونی مارو شکست بدی😑
اگه همچین فکری کردی کور خوندی خودت میبازی
انگار خودتم کم خوشت نیومده😐
چقد هیتر زیاد شده وای خدا حالم داره به هم میخوره😑
واقعا دلایل مسخره ای بود و اینکه اصلا اثر کلیشه ای نیست وقتی هر چی جلوتر میری حس میکنی بازم خیلی چیزا رو نفهمیدی و این کلیشه های فصل اول در فصل سوم و چهارم به کلی نابود و تصور از کل سریال عوض شد و اتفاقا این انیمه ای هست که کسی نمیتونه دقیقا بگه کی مقصره و حق رو به کسی بده و این دقیقا برخلاف اکثر آثار دنیاست
نمیفهمم چرا در بین همهی خوبیهای یک اثر همیشه باید دنبال چیزهای جزئی باشیم تا اون اثر رو زیر سوال ببریم نمیشه فقط ازش لذت ببریم؟
در بیشتر گزینهها به این موضوع اشاره شد که این بخش از داستان یا کارکتر در انیمه های دیگه هم مشاهده میشه. اما واقعا وجود شخصیت ها و شرایط مشابه باعث میشن اثر کلیشهای باشه؟
شخصیت ارن جوریه که با دیدن باقی اثر های شونن میگین که عه!چقدر شبیه کارکتر ارنه!خب این دقیقا چطوری باعث کلیشهای بودن کارکتر ارن میشه؟وجود ماجرا های مشابه به هیچ وجه کلیشهای نیست
درسته که حکومت های فاسد،پس زمینههای غم انگیز برای کارکترا،جنگجو بودن کارکترای اصلی چیزیه که جاهای دیگه هم میبینین اما هرکدوم از بسیاری لحاظ متفاوتن
شما بهم بگین به غیر از ارادهی راسخ آستا دیگه چطوری کارکترش رو به ارن نسبت میدین؟این که به دیگران اهمیت میده؟این که میخواد از عزیزانش مراقبت کنه؟اینا که همه ظاهر کلی یک شخصیتن.ارن خودشه و آستا هم خودش.مثل اینکه میگین هیچ کس تو دنیا دقیقا عین اون یکی نیست!
خب مگه ما تو دنیا دو تا ادم نداریم که هر دو مهربون و شجاع باشن؟الان این کلیشهایه؟
وجود بک حکومت فاسد که بخشی از اسرار داستانه به انیمهی دیگهای مربوط میشه که کلیشهایش کنه؟
خب دیگه چه اجزایی باید استفاده میشد که بهش نگین کلیشهای؟
اگه یه کارکتر با یه گذشتهی شاد بود یا یه حکومت که عاشق مردمش بود تو این داستان بود باعث میشد بهش نگین کلیشهای؟میزارم خودتون بهش فکر کنید.
و در مورد اینکه الان در فصل چهار کارکترها چهره و اندامی دارن که باعث میشه طرفدار حتی بیشتر از مقداری که قبلا دوستشون داشتن بهشون عشق بورزن، خب نمیفهمم دقیقا کجاش کلیشهایه. ما به پیشرفت ظاهری در کارکترا نیاز داشتیم اما توجه کنید که من دارم نمیگم که ظاهر کارکترا در سه فصل اول رو دوست نداشتم!من عاشقشون بودم…و ببخشید اگه از موضوع خارج میشم اما من گرافیک کمپانی wit رو خیلی دوست داشتم!بینهایت بیشتر از گرافیکی که کمپانی mappa برای اتک فراهم کرده،بهشون خسته نباشید میگم اما این که باعث افت گرافیکی بشن اصلا کار درستی نبود اونم برای همچین اثر جنجالیای
این در حالیه که برای جوجوتسو کایسن حسابی مایه گذاشتن!
جوری که شما اتک رو زیر انتقاد بردین غیر منطقیه.
توی این دنیا دویست هزار نوع داستان کاملا مجزا وجود نداره. هر قصه و داستانی که تعریف میشه یه نمونه ی مشابه داره که در بعضی جزییات متفاوت میشه.
وقتی یه سریال یا فیلم توی یه سبکیه، باید یه عناصریو رعایت کنه.
یکی از خصوصیات انیمه شخصیتای نسبتا جذابه. نمیتونین این رو به عنوان “کلیشه” معرفی کنین.
شما به گذشته ی تلخ یه شخصیت برچسب کلیشه زدین. باز برمیگردیم سر بحث اصلی. چند نوع گذشته میشه برای یه شخصیت در نظر گرفت؟
و چند نوع گذشته میشه برای شخصیت اصلی در نظر گرفت به صورتی که بتونه این خط داستانی رو منطقی پیاده کنه؟
نویسنده و کارگردان این سریال از همین “کلیشه ها” تونسته داستان محشر و جذابی در بیاره و توی دنیای الان که ایده های داستان کاملا جدید تموم شدن، این یه هنر خیلی بزرگه.
دلایلی که نوشتین شاید توی فیلم با خط داستانی ضعیف کلیشه حساب شه
اما اگه فیلم و سریال ذاتا قوی باشه، مثل اتک، نه تنها ضعف نیست بلکه نقطه قوته
بنظرم یکم دستا و انگشتاتونو نرمش بدین، واقعا بده که اینهمه بنویسین و همه اش بی معنی باشه.
حالا همه ی دلیلاتو برات میگم که چرا غلطن داداش.
دلیل اولت که کاملا غلطه چون هیچ انیمه ی مشابه این وجود نداره که مردم نابود شده باشن بعد غولا بیان بخورنشون حتی مثلشم نیست
بعدشم فصل ۳ معلوم میشه که اینجوری نبوده بشریت نابود نشده اونوقت شما بازم اینو دلیل اوردی؟
دلیل بعدیتم خب اگه بخوام بگم اسپویله اقا نخونید بچه ها این تیکه رو تا جایی که استیکر میزارم و فقط بهتون بگم که این دلیلشم کاملا غلطه🗿🗿🗿🗿🗿خب میگی ارن مرگ مادرش رو به چشمش دید و بچه یتیم بود و بدبخت بود نه؟ خب دوست عزیز تمام این بدبختیا از جمله مرگ پدر و مادرش رو ارن خودش برنامه ریزی کرده بود با قدرت غولش حالا بازم با بقیه ی چیزا مقایسش میکنی؟؟🗿🗿🗿🗿🗿
روی دلیل بعدیت واقعا حرفی ندارم ۹۰ درصد فیلم ها و انیمه ها همینن برادر همه که اولش بروسلی نیستن چه انتظاری داری ناموسا؟ این دلیل بر کلیشه ای بودنه؟ مرد تک مشتی هم خودشو جر داد که مرد تک مشتی شد همه از اول زندگیشون ثور یا اور پاور نیستن که چیمیگی اصلا
دلیل بعدیت…شاید با خودت بگی که ازه این دیگه کلیشه ایه ولی نه داداش اینم باطله چون هر شخصیتی بر بنای موقعیت خودش یه انگیزه و اراده ای داره و شرایط ارن رو نمیتونی با چیزی مقایسه کنی ارن ازادی و انتقام میخواست اما تا فصل ۳ بعدش فعمید که خودشم برده ی اینده ی از پیش تعیین شدس که خودش رقم زده و خودشم این اراده رو برای خودش به وجود اورده …
دلیل بعدیت…هااااااع؟یعنی کل دنیا برای هیچی ازشون متنفرن و ازشون میترسن و اینجوری باهاشون رفتار میکنن؟داداش مغذم چیز خوبیه ها ببین انیمه ررو اول قبل اینکه یه چیزی بگی اینهمه خودشونو پاره کردن که ۲۰۰۰ سال دنیا دستشون بوده میرفتم همه جارو میگرفتن خمرو میکشن زنا رو باردار میکردن…دیگه چی میخوای .؟ اونم ۲۰۰۰ سال تازه میتونن این نژاد هنوزم غول بشن اینطور نیست که اقا اجدادشون کردن تموم شد رفت نه برادر هنوز قابلیت غول شدن دارن بعدشم ۲۰۰۰ سال نفرت به این سادگی از بین نمیره…..وای…
دلیل بعدی….اقا یعنی چی به هرچی میرسی میگی کلیشه ایه کم مونده بگی ارن چشم داره تانجیرو هم چشم داره اسکی رفتن از روی هم خب معلومه همه چیز دلیل داره و داستان پشتشو باید ببینی که نمیتونی با چیزی مقایسش کنی که حوصله توضیحشو ندارم
دلیل بعدی…واااای هی من نمیخوام اسپویل کنم….🗿🗿🗿🗿اقا میکاسا برده ی ارنه و دست خودش نیست انیمه که بره جلو تر میگه 🗿🗿🗿🗿بعدشم یه اشتباه بزرگی که همه میکنن اینه که میگن ارن میکاسا رو دوست نداره …..حالا بعدا میگه توی قسمت ۲۰ فصل ۴ هم اگر دقت میکردید اونجا که زیک داشت حرفای مهمی میزد ارن فقط داشت به میکاسا نگاه میکرد توی خاطرات و حتی اونجا صدای میکاسا اکو شد یعنی توجهش به صدای میکاساست این یعنی چی؟
دلیل بعدی …برعکس اکثر اثر ها که یه گروه یا یه ادم علکی قوی دارن اتک قشنگ توضیح داده شاه روی بدن یه عده ای تغییری ایجاد میکنه که به شدت قوی میشن و چه خود اگاه چه نا خداگاه از نوادگان یمیر محافظت میکنن این کجاش کلیشه ایه؟؟؟
همین؟ تموم شد ؟ فقط خواستید به سیس پکای ارنم گیر بدید ؟اینم دلیل داره اون راینر و زیک اینا که سربازن همیشه در حال تمرین توی دیوار ها هم که همش داشتن میدوییدنو ورزش میکردن توی فصل ۴ هم که داشتن ریل میزدن ارن مجبورشون کرد کار کنن و بدنشونو قوی کنن به جان و کنی و اینا میگفت بعد میخوای عضلانی نشن؟
🗿🗿🗿دلیل بعدی و مسخره ترینش ارن رو با لولوش مقایسه میکنی؟ کاری که لولوش کرد کشتن خودش بود به وسیله ی دوستش برای نجات دنیا ارن دنیا رو نابود کرد و کاری کرد دوستاش ازش متنفر بشن و بعدش بکشنش و بعد اینکه مرد هم خاطراتی رو بهشون نشون داد که بگه من برای این این کارارو باهاتون کردم و اون فشاری که روی ارن بود …چی میگی تو؟ 🗿🗿🗿تامام
یا تو نمیدونی کلیشه ای چیه یا نمیدونی اتک چیه 🗿
اینها کلیشه ای نیستن شما خیلی سطحی به این انیمه نگاه کردید احتمالا کسی که این مقاله رو نوشنه از انیمه به خصوص اتک بدش میومده