۴ مجموعه داستان کوتاه ایرانی که زمان زیادی را برای مطالعه نمی‌گیرند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
کتاب مجموعه داستان کوتاه ایرانی

خواندن ‌یک صفحه از یک کتاب مانند نگاه کردن به جهان از دریچه‌ای درخشان‌تر ما را وسوسه می‌کند که سفری را برای ماجراها و اطلاعات بیشتر آغاز کنیم. در روزگاری که زندگی مدرن مشغله‌های زیادی ایجاد کرده، خواندن یک داستان کوتاه راهی مناسب برای لذت بردن از لحظات فراغت و تجربه‌ی لحظه‌ای آرامش در این دنیای شلوغ است. در ادامه ۴ مجموعه داستان کوتاه ایرانی را به شما معرفی می‌کنیم که زمان زیادی را برای مطالعه از شما نخواهند گرفت.

۱. یوزپلنگانی که با من دویده‌اندیوزپلنگانی که با من دویده‌اند

بیژن نجدی در ۲۴ آبان ۱۳۲۰ در خاش متولد شد. او کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضیات دریافت کرد و از اولین نویسندگانی بود که در جنگ ایران و عراق به جبهه رفت. بیژن نجدی در لاهیجان به تدریس مشغول بود و بعدتر به نوشتن شعر و داستان کوتاه به سبک واقع‌گرایانه و سورئالیستی روی آورد. بیژن نجدی از نویسندگانی است که عناصر شاعرانه هم در نوشته­های خود آورده است.

نجدی پس از برنده شدن جایزه مهم گردون در سال ۱۳۷۶ در لاهیجان درگذشت. در میان بهترین آثار او «‌یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» و « کتاب دوباره از همان خیابان ها». مجموعه «‌یوزپلنگانی که با من دویده‌اند » شامل ۱۰ تا داستان است و این تنها کتابی است که در زمان حیات بیژن نجدی منتشر شد و بقیه آثار او بعد از مرگش منتشر شدند. ده داستانی که در این کتاب آمده است عبارتند از: سپرده به زمین، استخری پر از کابوس، روز اسبریزی، تاریکی در پوتین، شب سهراب‌کشان، چشم‌های دکمه‌ای من، مرا بفرستید به تونل، خاطرات پاره پاره‌ی دیروز، سه‌شنبه‌ی خیس و گیاهی در قرنطینه. در ابتدای این کتاب قسمتی از وصیت‌نامه‌ی بیژن نجدی آمده  است که این‌چنین نوشته است:

و می‌بخشم به پرندگان
رنگ‌ها، کاشی‌ها، گنبدها
به ‌یوزپلنگانی که با من دویده‌اند
غار و قندیل‌های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل‌هایی که می‌‌آیند
بعد از من

در کتاب «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» جان بخشیدن به اشیا، لطافت و روانی شاعرانه را می‌توان مشاهده کرد ولی این رگه‌ی شعر بر داستان چیره نمی‌شود و همین باعث جذاب­تر شدن این مجموعه شده است. بیژن نجدی در این کتاب از موضوعی صحبت می‌کند که همه ما را به آن فکر کرده‌ایم، به «مرگ». یوزپلنگ همان حیوانی است که مورد هجوم و انقراض قرار گرفته است و بیژن نجدی ماهرانه در داستان‌های خود از مرگ، اسارت و سایر احساسات عمیق آدمی صحبت می‌کند.

قسمتی از کتاب «‌یوزپلنگانی که با من دویده‌اند » را با هم می‌خوانیم:

مرتضی در اولین روز ورود خود به زادگاهش پس از بیست سال به جرم کشتن‌یک قو دستگیر شد (دیده شده بود که‌یک قوی مرده را با پاهای خود حمل می‌کند و گردن بلند قو را آویزان کرده و منقارش را روی سفیدی برف گذاشته بود).

در کل راه کلانتری‌ یخ زده بود. هیچ‌یک از ماموران پلیس (فقط دو مامور بودند) دست‌بند به دست نداشتند.

حیاط پلیس حیاط زندان را‌ یادآوری می‌کرد اگرچه بوی زندان نمی‌داد. پیرزنی با لثه های قرمز رنگ و بدون دندان در دهانش فریاد می‌زد: کجایی؟ مش اسماعیل؟

مرتضی ایستاد، تا نگاهی عمیق به پیرزن بیندازد. اما‌یکی از پلیس گفت: «برو، او دیوانه است.»

مرتضی به دنبال‌یک چوب سیگار در جیب کت بلند خود بود، آن را در راهرو کلانتری روشن کرد و روی نیمکت چوبی نشست. در آنجا پلیس دستبند به او زدند.

خرید کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند از فیدیبو

خرید کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند از دیجی‌کالا

۲. انتری که لوطی‌اش مرده بودانتری که لوطی‌اش مرده بود

صادق چوبک متولد ۱۴ تیر ماه ۱۲۹۵ در بوشهر است. او نویسنده‌ی داستان کوتاه، درام و رمان و از نویسندگان برجسته قرن ۲۰ ایران است. داستان‌های کوتاه صادق چوبک دارای پیچیدگی است و تمرکز بر ‌یک موضوع واحد دارد که باعث می‌شود برخی آثارش را با نقاشی‌های مینیاتور ایرانی مقایسه کنند. صادق چوبک از اولین کوتاه نویسان قصه‌های فارسی است.

«خیمه‌شب‌بازی» اولین مجموعه داستان صادق چوبک بود که در سال ۱۳۲۴ منتشر شد و در سال ۱۳۲۸ اثر «انتری که لوطی‌اش مرده بود» که سه تا داستان و ‌یک نمایشنامه بود، به چاپ رسید. صادق چوبک با این اثر به عنوان‌ یکی از نویسنده‌های صاحب سبک در ادبیات معاصر ایران شناخته شد.

کتاب « انتری که لوطی‌اش مرده بود»  در مورد میمونی است که با صاحب خودش که نام لوطی را در این داستان دارد، به شهرهای مختلف سفر می‌کند و داستان از اینجا شروع می‌‌شود که میمون، ‌یک روز صبح متوجه می‌شود که صاحبش لوطی در خواب از دنیا رفته است. میمون ‌یا همان مخمل با هرج و مرج و چرخیدن به دور لوطی سعی در بیدار کردن لوطی دارد و وقتی می‌بیند که لوطی حرکتی نمی­کند مخمل خوشحال از اینکه با مردن صاحبش آزادی پیدا کرده است. مخمل با تلاش بسیار و اطمینان از اینکه صاحبش مرده است میخ طویله را که به او وصل است را از جا در می‌آورد ولی هم چنان با حالتیکه میله به او وصل است فرار می‌کند. در مسیر رفتن‌ یکسری حوادث برای مخمل می‌افتد که باعث می‌شود در آخر دوباره به سمت صاحبش ‌یعنی لوطی برگردد.

در قسمتی از کتاب « انتری که لوطی‌اش مرده بود» می‌خوانیم:

در آن دم که چرت می‌زدند، همه منتظر و چشم به راه بودند. سرگشته و بی‌تکلیف بودند. رهایی نبود. جای زیست و گریز نبود. فرار از آن منجلاب نبود. آن ها با‌یک محکومیت دسته جمعی در سردی و بیگانگی و تنهایی و سرگشتگی و چشم به راهی برای خودشان می‌پلکیدند.

خرید کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود از فیدیبو

خرید کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود از دیجی‌کالا

۳. سه تارکتاب داستان کوتاه ایرانی سه تار

جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ در‌یک خانواده‌ی مذهبی در تهران متولد شد. او در تمام زندگی خود ‌یک معلم بود. آل احمد نویسنده و منتقد اجتماعی با نفوذ و پرکاری بود که مجموعه کارهای او عموما شامل داستان‌های کوتاه است. از آثار برجسته جلال آل احمد می‌توان به دید و بازدید، نفرین زمین، مدیر مدرسه، سه تار، از رنجی که دیدیم، غرب زدگی، زن زیادی و سنگی بر گور اشاره کرد. آل احمد با رمان‌نویس و مترجم، سیمین دانشور ازدواج کرد. این زوج فرزندی نداشتند. او در سال ۱۳۴۸ درگذشت.

کتاب «سه تار» مجموعه‌ای از ۱۳ داستان کوتاه فارسی به عناوین: سه تار، بچه مردم، وسواس، لاک صورتی، وداع، زندگی که گریخت، آفتاب لب بام، گناه، نزدیک مرزن آباد، دهن کجی، آرزوی قدرت، اختلاف حساب، الگمارک و المکوس است.

این کتاب در رابطه با فرهنگ مردم ایران است. کتاب «سه تار» از جامعه‌ای که دچار خرافات و فقر فرهنگی است انتقاد می‌کند و تلاش می‌کند این روند را تغییر دهد. ساختار کلی این کتاب به این شکل است که که گویی از زبان مردم شنیده شده است. این کتاب درمورد جامعه‌ای صحبت می‌کند که با مشغول کردن مردم به خرافه‌ها و مسایل بسیار ریز شرعی از مشکلات و اتفاقات مهم‌تر منحرف بکند. داستان اصلی این مجموعه داستان در مورد فردی است که به تازگی سه تار خریده است و با مشکلات زیادی مشغول به نواختن می‌شود اما در نهایت با تجربه‌ی خوبی مواجه نمی‌شود.

در قسمتی از کتاب «سه تار» می‌خوانیم:

می‌خواست که دیگر ملالتی در کار نیاورد. می‌خواست که دیگراحتیاط نکند حالا که توانسته بود با این پول های به قول خودش «بی برکت»سازی بخرد، حالا به ارزوی خود رسیده بود.‌ حالا ساز مال خودش بود. حالا می‌توانست چنان تار بزند که خودش به گریه بیفتد. سه سال بود که اواز خوانی میکرد. مدرسه را به خاطر همین ول کرده بود. همیشه ته کلاس نشسته بود وبرای خودش زمزمه میکرد. دیگران اهمیتی نمی‌دادند و ملتفت نمی‌شدند، ولی معلم حساب شان خیلی سخت‌گیر بود واز زمزمه‌ی او چنان بدش می‌امد که عصبانی می‌شد و از کلاس قهر می‌کرد سه چهار بار التزام داده بود که سرکلاس زمزمه نکند؛ ولی مگر ممکن بود؟ فقط سال اخر دیگر کسی زمزمه‌ی او را از ته کلاس نمی‌شنید. انقدر خسته بود و ان قدر شب‌ها بیداری کشیده بود که‌ یا تا ظهر در رخت خواب می‌ماند و ‌یا سر کلاس می‌خوابید. ولی این داستان نیز چندان طول نکشید و به زودی مدرسه را ول کرد.

خرید کتاب سه تار از فیدیبو

خرید کتاب سه تار از دیجی‌کالا

۴. یکی بود یکی نبودیکی بود یکی نبود

محمد علی جمالزاده متولد ۲۳ دی ۱۲۷۰ که نویسنده، مترجم، پژوهشگر است و لقب پدر داستان‌نویسی کوتاه را دارد یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبیات فارسی قرن بیستم است. او پس از اخذ مدرک حقوق در دانشگاه دیژون فرانسه، در سال ۱۲۹۴ به ایران بازگشت و در جنگ جهانی اول به مدت کوتاهی با یک نیروی کرد علیه متفقین جنگید و خیلی زود به اروپا بازگشت و سرانجام در برلین اقامت کرد و اولین مجموعه داستان‌های کوتاه «یکی بود یکی نبود» را در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر کرد که از آثار طنز کوتاه به شمار می‌رود. اولین داستان موفق او «فارسی شکر است» که در مجموعه «یکی بود یکی نبود» از مجموعه داستان‌های کوتاه او که پایه و اساس نثر مدرن فارسی است را چاپ کرد.

یکی بود یکی نبود اثر محمد علی جمالزاده، نه تنها به دلیل سبک نثر بدیع، اصطلاحات مدرن و استفاده از زبان فارسی محاوره‌ای بلکه به دلیل انتقادات طنز و صریح از جامعه که خشم ایرانیان محافظه کار را برانگیخت، سر و صدای زیادی به پا کرد. این کتاب را آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات معاصر فارسی می‌دانند و بخاط نقل از آزادی و دموکراسی مخاطبان زیادی به خودش جلب کرد. در این کتاب شخصیت‌های متفاوت از هر قشری از جامعه وجود دارد که محمد علی جمالزاده با شرح دادن خلقیات و خصلت‌های آن‌ها، فرهنگ ایرانیان را ترسیم می‌کند.

داستان‌هایی که در این مجموعه قرار دارند عبارت‌اند از: فارسی شکر است، رجل سیاسی، دوستی خاله خرسه، درد و دل ملا قربانعلی، بیله دیگ بیله چغندر، ویلان الدوله، کباب غاز، مجموعه کلمات عوامانه فارسی.

در بخش ابتدایی و داستان «فارسی شکر است» در کتاب «یکی بود یکی نبود» می خوانیم:

هیچ جای دنیا تر و خشک را مثل ایران با هم نمی‌سوزانند. پس از پنج سال دربـدری و خـون جگـری هنوز چشمم از بالای صفحه‌ی کشتی به خاک ایران نیفتاده بود که آواز گیلکی کرجـی‌بان‌هـای انزلـی به گوشـم رسید که «بالام جان، بالام جان» خوانان مثل مورچه‌هایی که دور ملـخ مـرده‌ای را بگیرنـد دور کشـتی را گرفته و بلای جان مسافرین شدند و ریش هر مسافری به چنگ چند پاروزن و کرجی بان و حمال افتاد. ولی میان مسافرین کار من دیگر از همه زارتر بود چون سایرین عموما کاسب کارهای لباده دراز و کلاه کوتاه باکو و رشت بودند که به زور چماق و واحد یموت هم بند کیسه‌شان باز نمی‌شد و جان به عزرائیل می‌دهنـد و رنگ پولشان را کسی نمی‌بیند ولی من بخت برگشته مادر مرده مجال نشده بود کلاه لگنی فرنگیم را که از همان فرنگستان سرم مانده بود عوض کنم و یاروها ما را پسر حاجی و لقمه چربی فـرض کـرده و «صـاحب، صاحب» گویان دورمان کردند و هر تکه از اسباب‌هایمان ما به انتزاع ده رأس حمال و پانزده نفر کرجی‌بان بی‌انصاف شد و جیغ و داد فریادی بلند قشقره‌ای برپا گردید که آن سرش پیدا نبود.

خرید کتاب یکی بود یکی نبود از دیجی‌کالا

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. mari

    چه عالی!
    منم سال گذشته چندتا مجموعه داستان ایرانی جدید خوند‌م که بهترینشون «هاملت در نم‌نم باران» نوشتۀ مرحوم اصغر عبداللهی بوده. «چشم سگ»، «زخم شیر»، «همین امشب برگردیم»، «روباه شنی» و «هفت گنبد» هم از جدیدترین‌ها و بهترین‌های چند سال اخیرن.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما