وارهمر شناسی (قسمت ششم): کِیاس
اگر گیمر باشید، احتمالا اسم وارهمر ۴۰۰۰۰ (Warhammer 40K) به گوشتان خورده است و شاید حتی بازیهای معروف و تحسینشدهای مثل سری استراتژی طلوع جنگ (Dawn of War) را که در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ واقع شدهاند بازی کرده باشید. اما مشکل اینجاست که دنیاسازی وارهمر ۴۰۰۰۰ آنقدر گسترده و غنی است که اگر با اطلاعات صفر یکی از بازیهای آن را شروع کنید شاید از حجم اسمها و اشارات ناشناخته گیج شوید و نتوانید با داستان ارتباط برقرار کنید. در سری مقالات «وارهمرشناسی» قصد بر این است که در مطالبی جمعوجور هرچه لازم است دربارهی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بیان کنیم، طوری که با خواندن این مطالب بتوانید با خیال راحت هر اثری در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ را بازی کنید/تماشا کنید/بخوانید و مطمئن باشید که در دنیاسازی پیچیده و حجیم این مجموعهی علمیتخیلی حماسی و تاریک گم نخواهید شد. با ما همراه باشید.
«کیاس چیست؟ شاید بگویید عذاب. استبداد. نیرنگ. ولی آیا همهی این صفتها به ایمپریوم نیز قابلتعمیم نیستند؟ شما افراد بااستعداد و بااراده را شکار میکنید. آنها را از درون میشکنید یا قربانیشان میکنید. به شهروندانتان دروغ میگویید و به کسانی که جرئت بیان حقیقت را داشته باشند، اعلان جنگ میکنید… چرا؟ چرا این کارها را میکنید؟ چون میدانید کیاس وجود دارد، ولی نمیدانید چطور با آن بجنگید، بنابراین شهروندان خود را خرد میکنید، از ترس اینکه مبادا به دشمن یاری برسانند. ایمپریوم بهخاطر کیاس در عذاب است. هرچقدر بجنگید، حقیقت تغییر نمیکند… کیاس شالودهای است که ایمپریوم روی آن بنا شده است.»
گارگاتولوث، ارباب شیطانی زینچ
مقدمه
تقابل بین نظم و آشوب (Order vs. Chaos) یکی از پایهایترین درونمایهها چه در دنیای واقعی و چه در دنیای داستانهاست، ولی شاید علنیترین استفاده از این دوگانگی در دنیای داستان در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ اتفاق افتاده باشد. در این دنیا گروهی از نیروهای متخاصم وجود دارد که اسمشان نیروهای کیاس (یا آشوب) است.
گاهی اوقات واژهی آشوب (Chaos) به واژهی پلیدی (Evil) نسبت داده میشود، ولی در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ کیاس مفهومی ازلیتر است و واژهی «پلیدی» حق مطلب را دربارهی آن ادا نمیکند.
در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ واژهی کیاس به دو چیز اشاره دارد: ۱. اقیانوسی بیحد و مرز از انرژی داخل وارپ (Warp)، یکی از ابعاد موازی جهان ۲. موجوداتی که این انرژی فاسدشان کرده است.
در این مقاله زیاد به خدایان اصلی کیاس پرداخته نمیشود. هدف فراهم کردن دیدی کلی از این بخش مهم از دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ است.
- وارهمر شناسی (قسمت اول): همهی آنچه باید دربارهی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بدانید
- وارهمر شناسی (قسمت دوم): امپراتور بشریت
- وارهمر شناسی (قسمت سوم): مارینهای فضایی
- وارهمر شناسی (قسمت چهارم): ارکها
- وارهمر شناسی (قسمت پنجم): الدارها
کیاس چیست؟
بهطور خلاصه، کیاس مفهوم «تغییر» در بنیادینترین حالتش است. ماهیت کیاس غیرقابلپیشبینی است و از هیچکدام از قوانین زمانی، مکانی و فیزیکی ما پیروی نمیکند.
این اقیانوس بزرگ از جنس انرژی به نام کیاس، بعد زمانی/مکانی دیگری به نام ایمتریوم (Immaterium) را پر کرده است. ایمتریوم قلمرویی بیثبات است که بهموازات دنیای مادی وجود دارد.
وارپ همیشه بیثبات و خشن نبود و در گذشتههای دور ماهیت آرامتری داشت. البته در آن دوران هم خطرناک بود، ولی بهاندازهی هزارهی چهلویکم ماهیتی فاسدکننده و خشن نداشت.
گونهای از موجودات بسیار قدیمی به نام قدیمیگانگان (The Old Ones) موفق شدند تونلهایی داخل وارپ حفر کنند. آنها به کمک این تونلها توانستند خطرهای نهفته در کیاس را پشت سر بگذارند و به ستارههای دوردست سفر کنند. از قرار معلوم، درکی که قدیمیگانگان از ساز و کار وارپ داشتند، از هر گونهی معاصری بالاتر بود، چون آنها موفق شدند گونههای جدیدی بسازند که همه بهنحوی به وارپ ارتباط داشتند. مثل کرورکها (اجداد ارکها) و الدارها.
چهار خدای اصلی کیاس
بهمرور زمان و با به وجود آمدن گونههای هوشمند بیشتر، احساسات، افکار و باورهای این موجودات در وارپ تجسم پیدا کرد. بسیاری از این احساسات و افکار جنبهی تاریک داشتند: مثل حس عصبانیت، ترس، درماندگی، غرور و… این احساسات و افکار منفی به بخشی از حجم جوشان و خروشان داخل وارپ تبدیل شدند.
بهمرور زمان، وارپ به مکانی خشنتر و آشوبناکتر تبدیل شد. در نهایت تعدادی از این احساسات و افکار به هم ملحق شدند و موجوداتی خاص را به وجود آوردند. این موجودات هوشمند شدند و به خدایان کیاس تبدیل شدند.
احساساتی چون خشم و نفرت، خشونت و خونریزی به کورن (Khorne)، خدای خون تبدیل شدند.
فساد فیزیکی، ترس از مرگ، توهم و درماندگی به نورگل (Nurgle)، ارباب پوسیدگی تبدیل شدند.
مفاهیمی از قبیل بلندپروازی، دسیسهچینی، میل به کسب دانش، تکامل و تغییر به زینچ (Tzeentch)، تغییردهندهی راهها تبدیل شدند.
در ادامه، سقوط الدارها و غرق شدن آن ها در شهوت، طمع، زیادهخواهی و لذتجویی باعث خلق اسنلش (Slaanesh)، ارباب لذت شد.
تعدادی خدای کیاس فرعی وجود دارند که هرکدام نمایندهی احساسات و افکار دیگر هستند، ولی چهار خدای اشارهشده عمدهی احساسات موجودات هوشمند را در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ دربرمیگیرند.
شیاطین کیاس
خدایان کیاس به دنیای مادی علاقه نشان میدهند، ولی علاقهی آنها به مبارزه با یکدیگر برای کسب برتری بهمراتب بیشتر است. نبرد بین خدایان کیاس ابدی است، چون اگر یک خدای کیاس به بقیه غلبه کند، وارپ به وضعیت آرام اولیهاش برمیگردد و کیاس دیگر وجود نخواهد داشت.
این نبرد ابدی از راه تعداد بیشماری نقشهریزی و توطئهچینی ادامه پیدا میکند و تعداد بسیار بسیار زیادی نوچه در آن دخیلاند، نوچههایی که ریشهیشان هم به کیاس برمیگردد، هم به دنیای مادی.
پرتعدادترین این نوچهّها شیاطین (The Daemons) هستند. شیاطین موجوداتی هستند که خدایان کیاس آنها را از انرژی کیاس آفریدهاند تا ارادهی آنها را به مرحلهی اجرا برسانند. شیاطین اندازه و شکلهای بسیار زیادی دارند. اغلب ظاهر آنها به خدای کیاسی که به آن خدمت میکنند شباهت دارد.
پستترین نوع شیاطین، که شیاطین حقیر (The Lesser Daemon) نام دارند، عملاً جانوری وحشیاند که اغلب خدمتگزار شیاطین دیگر یا حتی بعضی از موجودات فانی فاسدشده به حساب میآیند. شیاطین حقیر سربازهای پیادهی ارتش کیاس هستند. تعدادشان بسیار بسیار زیاد است و ارتش هر خدای کیاس عمدتاً از آنها تشکیل شده است. با اینکه این موجودات از هوش برخوردارند، تنها هدف وجودیشان خدمتگزاری به اربابشان است.
زور یک شیطان به عوامل زیادی بستگی دارد، ولی میتوان فرض را بر این گرفت که یک شیطان حقیر قویتر، سریعتر و مقاومتر از یک انسان معمولی است.
شیاطین حقیر کورن در مبارزه مرگبار هستند، در حالیکه شیاطین زیچ در دیوانه کردن موجوداتی که ذهن ضعیف دارند، توانایی بیشتری دارند.
در مقام بالاتر از شیاطین حقیر، شیاطین کبیر (The Greater Demon) قرار دارند. این موجودات از همتایان حقیر خود بهمراتب قدرتمندترند و عموماً نقش رهبر ارتشها را در میدان نبرد بر عهده دارند.
شیاطین کبیر متخصص ایجاد وحشت و نابودی هستند و میتوانند لشگری از دشمنان را قلعوقمع و وسایلنقلیهی زرهدار را نابود کنند. گفته میشد که فقط یک پرایمارک (Primarch) میتواند با یکی از شیاطین کبیر کورن دوئل کند و شیاطین کبیر نورگل میتوانند کل یک سیاره را آلوده به بیماریهای وحشتناک کنند.
شیاطین از کیاس به وجود آمدهاند. بنابراین فقط میتوانند در جایی وجود داشته باشند که کیاس وجود دارد. این بدین معناست که شیاطین نمیتوانند مثل موجودات دیگر بدون هیچ پیشزمینهای به جهان مادی حمله کنند.
شکاف وارپ و طوفان وارپ
با توجه به اینکه دنیای مادی و وارپ با هم همپوشانی دارند، در لحظاتی خاص حصاری که بین دو دنیا وجود دارد در جاهایی خاص ضعیف میشود و بدین ترتیب، کیاس وارد دنیای مادی میشود. به مکانی که در آن حصار بین وارپ و دنیای مادی ضعیف میشود، شکاف وارپ (Warp Rift) میگویند. گاهی این شکافها بهطور طبیعی ایجاد میشوند و گاهی هم خدایان کیاس یا افرادی که وارپ فاسدشان کرده این شکافها را عمداً به وجود میآورند.
این شکافها ممکن است شکلهای مختلفی داشته باشند و ممکن است وجود آنها از چند لحظه تا چند قرن به طول بیانجامد. وقتی یکی از شیاطین کیاس داخل شکاف وارپ است، میتواند با دنیای مادی تعامل برقرار کند، گرچه اگر شیطان مربوطه از شکاف وارپ جدا شود، ضعیف یا کشته میشود.
شیاطینی را که در دنیای مادی حضور پیدا میکنند، نمیتوان مثل موجودات عادی کشت، بلکه فقط میتوان آنها را به وارپ برگرداند و آنها نیز در وارپ دوباره نیروی از دسترفتهیشان را بازیابی میکنند. برای اینکه شیاطین به معنای واقعی کلمه کشته شوند، باید تشریفاتی خاص اجرا کرد، از شیئی خاص استفاده کرد یا مقدار بسیار زیادی انرژی سایکیک علیهشان به کار برد. به زبان آوردن اسم واقعی شیاطین نیز میتواند آنها را ضعیف کند و فرایند نابودی یا بازگرداندن آنها به وارپ را آسانتر کند.
طوفانهای وارپ (Warp Storms) نیز پدیدهای مشابه به شکاف وارپ هستند. پس از طوفان وارپ، بخشی از وارپ طی حرکتی انفجاری و ناگهانی به دنیای مادی پرتاب میشود. طوفانهای وارپ بسیار آشوبناک و مهلک هستند و مدت زمان باقی ماندن آنها نیز مثل شکافهای وارپ متغیر است.
سفینههایی که داخل طوفانهای وارپ گیر کنند، ممکن است چند هزار سال نوری از مسیرشان منحرف شوند یا به خودشان بیایند و ببیند چند قرن گذشته است یا کلاً در وارپ گیر بیفتند. طوفانهای وارپی که در مقیاس بزرگ اتفاق بیفتند، ممکن است بخشی از کهکشان را از بخشهای دیگر جدا کنند.
قدرت فاسدکنندهی کیاس
شیاطین تنها موجوداتی نیستند که ارتش کیاس را تشکیل میدهند. کیاس قدرتی فاسدکننده است و بسیاری از موجودات هوشمند در دنیای مادی گرفتار تاثیر فاسدکنندهی آن شدهاند. خدایان کیاس همیشه دنبال موجوداتی هستند که تسلیم احساساتی چون نفرت، شهوت، بلندپروازی، وحشت، اسراف و… شوند.
انسانها (انسانهای معمولی، سایکرها (Psykers)، مارینهای فضایی و حتی پرایمارکها) بیشتر از هر موجود دیگری پتانسیل سقوط به کیاس را دارند.
حلول شیاطین در جلد موجودات فانی امری امکانپذیر است. میزبان ممکن است با میل و ارادهی خود به شیاطین اجازهی چنین کاری دهد، یا ممکن است شیاطین با زور ذهنی آسیبپذیر (عموماً ذهن یک سایکر) را تسخیر کنند.
سایکر قدرتمند و خارج از کنترلی که تسلیم کیاس شود، بهعنوان سایکر یاغی (Rogue Psyker) شناخته میشود. سایکر یاغی برای نیروهای کیاس عملاً نقش یک بمب زنده را ایفا میکند.
تعدادی فرقهی کیاسپرست سرتاسر کهکشان فعالیت میکنند و اعضای این فرقهها مخفیانه در تلاشاند تا ایمپریوم بشریت را از درون نابود کنند. این فرقهها تلاش میکنند مردم را به سمت خود بکشانند و در نهایت شکافهای ریفت باز کنند تا راه را برای حملهی همهی جانبهی ارتش شیاطین باز کنند.
بسیاری از سربازان گارد امپراتوری (The Imperial Guard) تسلیم کیاس میشوند و به بخشی از گارد خیانتکار (The Traitor Guard) تبدیل میشوند و اسلحهها، تجهیزات و وسایلنقلیهیشان را نیز با خود میبرند. اعضای گارد خیانتکار اغلب در جناح شیاطین و جهشیافتگان مبارزه میکنند.
اعضای ادپتوس مکانیکوس (Adeptus Mechanicus) نیز در برابر وسوسههای کیاس آسیبپذیرند و اگر تسلیم شوند، به عضوی از مکانیکوم تاریک (The Dark Mechanicum) تبدیل میشوند. تبدیل شدن به عضوی از مکانیکوم تاریک به آنها اجازه میدهد از فناوریای که پیش از این استفاده از آن قدغن بود استفاده کنند و برای نیروهای کیاس ماشینهای جهنمی بسازند.
از دیگر انسانهای فاسدشده میتوان به لژیونهای تایتان خیانتکار (Traitor Titan Legions) اشاره کرد، نیروهای تایتان عظیمالجثهای که فساد کیاس قدرت آنها را چند برابر کرده است.
مارینهای فضایی کیاس
برجستهترین نیروهای فاسدشده بدونشک مارینهای فضایی کیاس (Chaos Space Marines) که با نام لژیونهای خیانتکار (Traitor Legions) نیز شناخته میشوند، هستند. مارینهای فضایی کیاس، موجودات مخوفی هستند که کیاس آنها را دچار جهشیافتگی کرده و به قدرتشان افزوده است.
این مارینها برای اولین بار طی جریانات ارتداد هوروس (Horus Heresy) به وجود آمدند. در طی این جریان، پرایمارک هوروس تسلیم کیاس شد و بسیاری از برادران و لژیونهایشان را به جناح خود جذب کرد. لژیونهای خیانتکار عمیقاً از امپراتور، ایمپریوم و مارینهای فضایی فاسدنشده و وفادار به امپراتور متنفرند.
مارینهای فضایی کیاس طی پروسهای مشابه به تولید مارینهای فضایی وفادار تولید میشوند، ولی این پروسه بهمراتب خشنتر و دردناکتر است. نیروی کیاس باعث جهشیافتگی و بهبود پیکر بیولوژیک و زرهی قدرت مارینهای فضایی کیاس میشود و با جوش دادن زره و پیکرشان به هم، کلیتی هولناک و قویتر به وجود میآورد.
مارینهای فضایی کیاس از خویشتنداریای که در مارینهای فضایی معمولی نهادینه میشود برخوردار نیستند و برای همین دشمنانی بسیار ترسناک به شمار میآیند. مارینهای فضایی کیاسی که ثابت کنند پیروی متعصب یکی از خدایان کیاس هستند، امتیازهایی دریافت میکنند و ممکن است به قهرمان کیاس (Chaos Champion) تبدیل شوند. قهرمان کیاس وظیفهی رهبری جوخهای از مارینهای فضایی کیاس و شیاطین را بر عهده میگیرد.
مارینی که به مقام قهرمان کیاس برسد، بیشتر دچار جهشیافتگی و تغییر میشود. قهرمان کیاسی که سرسپردگی خود را هرچه بیشتر به خدای کیاسی که تحت خدمتش است ثابت کند، به افتخاری نادر دست پیدا میکند و آن هم انسانزدایی کامل و تبدیل شدن به یک شیطان است.
این موجودات با نام شاهزادههای شیطانی (The Daemon Prince) شناخته میشوند و قدرت آنها آنقدر زیاد است که موجودات فانی حتی در خواب هم نمیبینند. معمولاً رهبری لژیونی کامل از پیروان فانی کیاس یا حتی لژیونی از شیاطین به آنها سپرده میشود، گرچه که شیاطین کبیر بهخاطر رگوریشهی انسانی آنها، به چشم تحقیر به آنها نگاه میکنند.
پرایمارکهای شیطانی – برادران هوروس که در ارتداد هوروس به او پیوستند – بزرگترین شاهزادههای شیطانی هستند و همهی پیروان کیاس از آنها میترسند و برایشان احترام قائلند. اگر قهرمان کیاس موفق نشود که توجه خدایش را جلب کند، ممکن است به تولهی کیاس (Chaos Spawn) تبدیل شود. تولهی کیاس یک حجم گوشتی با ظاهری وحشتناک و کجومعوج است که کیاس دیوانهاش کرده است.
با اینکه انسانها تمرکز اصلی فساد کیاس هستند، ولی تنها گونهی قابل فاسد شدن نیستند. تعدادی گونهی دیگر هستند که کل اعضایشان آلوده به کیاس شدند و تاریخ گذشتهیشان بهکلی نابود شد. از این گونهها میتوان به ساروثی (Saruthi) اشاره کرد.
بیشتر گونههای مهم دیگر در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بنا به دلایلی از تاثیر کیاس در امان هستند. الدارها بهشدت نسبت به تاثیرات کیاس محتاط هستند، الدارهای تاریک روح موجودات دیگر را قربانی میکنند تا اسلنش از روح آنها تغذیه نکند، تاوها (The T’au) – که در مقالات بعدی بهشان خواهیم پرداخت – تعامل بسیار ناچیزی با وارپ دارند، خرد جمعی (Hive Mind) تیرانیدها از آنها در برابر وارپ محافظت میکند و واااگ! (Waaagh!) ارکها و وفاداریشان به گورک و مورک محافظ آنها در برابر تاثیرپذیری از وارپ است. البته در همهی زمینهها استثناهای فردی وجود دارند، چون کیاس تسلیمناپذیر و جهانشمول است.
نیروهای کیاس تهدیدی دائمی در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ به شمار میآیند و مصمم، قدرتمند و بدون رحم و مروت هستند. ولی کیاس چیزی فراتر از تهدید فیزیکی است، چون ساکنین دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ باید از ذهن و روح خود نیز محافظت کنند تا به فساد وارپ دچار نشوند.
در مقالات بعدی به خدایان کیاس و مارینهای فضایی کیاس با جزئیات بیشتری خواهم پرداخت، ولی این مقاله نقطهی شروع خوبی برای آشنایی با نیروهای ایمتریوم است. ایمپریوم بشریت تمهیدات دفاعی قدرتمندی برای جلوگیری از حملهی انسانهای خیانتکار و فاسد شده و اربابان تاریکشان اندیشیده است، ولی شاید در نهایت کیاس همهچیز را در بر بگیرد.
منبع: The Exploring Series