مشاوران پیکسار برای ساخت انیمیشن «درون و بیرون ۲» نسل زد بودند
انیمیشن «درون و بیرون ۲» (Inside Out 2) که اخیرا اکران آن آغاز شده، دنبالهی انیمیشن محبوب سال ۲۰۱۵ است و داستان قهرمان جوان فیلم اول، رایلی را در سالهای نوجوانیاش ادامه خواهد داد. هنگامی که رایلی به سن بلوغ میرسد، نقش خانواده در زندگیاش کمتر از قبل میشود و حالا او برای پیدا کردن دوستان جدید و نگه داشتن دوستان قدیمیاش در کمپ تابستانی هاکی تلاش میکند.
گروهی از احساسات با شخصیتهای کارتونی جدید به گروه احساسات فیلم قبلی یعنی شادی، ترس، خشم، انزجار و غم میپیوندند تا تصمیمگیریهای رایلی را هدایت کنند. احساسات اولیه کودکی که در فیلم اول با آنها آشنا شدیم تا حدودی برای همه به یک شکل قابل لمس هستند، اما درک تأثیر احساسات جدید، اضطراب (با صداپیشگی مایا هاوک)، حسادت (با صداپیشگی آیو ادبیری)، خستگی (با صداپیشگی آدل اگزارچوپولوس) و خجالت (با صداپیشگی پل والتر هاوزر) در سنین نوجوانی برای بزرگسالان بسیار سختتر است.
به همین دلیل و برای انطباق هرچه بیشتر داستان با واقعیت، استودیوی سازندهی انیمیشن تصمیم گرفت برای کمک به مخاطبین اصلی این انیمیشن مراجعه کند و گروهی متشکل از ۹ نوجوان از سراسر آمریکا را به عنوان مشاور تحت عنوان «خدمه رایلی» استخدام کرد. این گروه به تهیهکنندگان کمک کردند تا لحظات ناخوشایند فیلم را مدیریت کنند و شاید مهمتر از آن، دریچهای بودند برای نشان دادن این که فردی در سن و سال رایلی واقعاً چطور به فشارهای دوران نوجوانی مدرن واکنش نشان میدهد.
کلسی مان کارگردان انیمیشن «درون و بیرون ۲» به SFGATE گفت: «در پیکسار، ما باید همه چیز را از ابتدا بسازیم. باید تحقیقات زیادی انجام میدادیم، زیرا روش کار ما این است که همه چیز را در محیط شبیهسازی کنیم تا مطمئن شویم که تیغههای چمن انیمیشن شبیه تیغههای چمن واقعی هستند. به علاوه ما واقعاً سعی میکنیم مطمئن شویم که شناختمان از درون شخصیتها کامل است: این شخصیت کیست و چه چیزی در سرش میگذرد؟»
گروه خدمه رایلی برای اولین بار در ژانویه ۲۰۲۰ نسخهای از انیمیشن را دیدند و از طریق ویدئو کنفرانس برای بحث در مورد آن با تیم سازنده انیمیشن ملاقات کردند. این روند تقریباً ۱۰ بار با نسخههای مختلف فیلم تکرار شد و جلسات معمولاْ شامل بازخوردهای خدمه رایلی بود که نظرات خود را در مورد این که چه چیزی برای آنها قابل لمس یا الهامبخش بوده چه چیزی نبوده و اینکه آیا چیزی از نسخهی قبلی هست که حذف شده باشد و آنها بخواهند که بازگردانده شود یا خیر، بیان میکردند. این جلسات با این امید برگزار میشد که در نهایت منجر به نتیجهای شود که در آزمون زمان موفق باشد و از بدترین سرنوشتی که ممکن است برای هر رسانهای که مخاطبش نوجوانان است، جلوگیری کند: «چندش» نامیده شدن.
مان که پدر دو نوجوان است در ادامه گفت: «واقعاً سخت است که فیلمی در مورد نوجوانان بسازید که مشمول زمان نشود و نوجوانان در زمانهای مختلف با آن ارتباط برقرار کنند، چرا که این گروه سنی بسیار تخت تاثیر ترندها و فرهنگهای آن زمان خاص هستند. حتی در مورد پوشش و نحوهی صحبت کردنشان. برای برقراری ارتباط با این نسل باید در صحبتهایتان ارجاعاتی از آنچه امروز برایشان مهم و دوستداشتنی است داشته باشید، حتی چیزی که شش ماه پیش جدید و جذاب بود، امروز میتواند تاریخ گذشته و کسلکننده باشد.»
نوستالژی
قبل از شروع جلسات نقد و بیان بازخوردها، یک مصاحبه اولیه هم با گروه خدمه رایلی انجام شد که در آن از نوجوانان در مورد چیزهایی که ممکن است بخواهند در فیلم ببینند پرسیده شد و بعضی از این موارد در فیلم نهایی حضور پیدا کرد. ریا ریچاردسون، یک نوجوان ۱۶ ساله اهل تاکوما، واشنگتن، که فیلم مورد علاقهاش از پیکسار «بائو» (Bao) است، در مورد این مصاحبه میگوید: «به یاد دارم که در ابتدا در مصاحبهام از من پرسیدند که اگر میتوانستی احساسی را بسازی، آن احساس چه بود؟» جواب ریا به این سوال نوستالژی بود که در انتها هم به فیلم راه یافت: «وقتی فیلم را تماشا کردم، به این فکر کردم که غیر ممکن است. درست است که نوستالژی فقط برای مدت کوتاهی در فیلم حضور داشت اما در آن لحظه من حس کردم کل دیدگاه من نسبت به این فیلم با این حضور کوتاه تغییر کرده است.»
مادووا هاچفول، دختر ۱۵ سالهای از اوکلند که از «درون و بیرون» به عنوان فیلم مورد علاقه خود یاد میکند، به تهیه کنندگان گفت که کنجکاو است تا عناصر روزمره زندگی احساسات را ببیند.
او میگوید: «من به یاد دارم که گفتم واقعاً دلم میخواهد ببینم احساسات در کجا زندگی میکنند، آنها را در اتاقخوابهایشان ببینم و چیزهایی از این قبیل. بعد در فیلم نهایی یک صحنه کوچک وجود داشت که آنها از خواب بیدار میشوند و در رختخواب خود هستند.»
انتقال از دبستان به دبیرستان، اضطراب مربوط به غریبهها و شرایط ناشناخته و تحت تاثیر قرار دادن دانشآموزان مقاطع بالاتر از موضوعاتی بود که اکثر نوجوانان به آنها اشاره کردند.
مادووا در این باره گفت: «دوست پیدا کردن و دوست داشتن و پیدا کردن دوستان واقعی میتواند واقعاً چالش برانگیز باشد، به خصوص در دوران بلوغ. در این دوره احساس میکنی که باید نمایش بازی کنی تا مردم فکر کنند که آدم باحالی هستی و جنبه ضعیفترت را نشان ندهی. این به خوبی در انیمیشن «درون و بیرون ۲» به تصویر کشیده شده است.»
اوبری وبستر، یک نوجوان ۱۶ ساله از هاروی، لوئیزیانا، که انیمیشن محبوبش «وال-ای» (Wall-E ) است، گفت: «صحنههایی در انیمیشن وجود دارد که رایلی در حال صحبت با سال بالاییها است. در حال حاضر من دانشآموز سال دوم هستم اما زمانی که دانشجوی سال اول بودم، این تنها چیزی که میخواستم این بود که شبیه آنها باشم. من همکلاسیهای باحال زیادی دارم، چون به مدرسه فیلمسازی میروم. وقتی همه این آدمهای باحال با موهای رنگشده و لباسهای باحال را میدیدم میگفتم: من هم میخواهم شبیه آنها باشم و مامانم مثل یک «نه» بزرگ بود. وقتی به گذشته نگاه می کنم، میبینم خیلی دلم میخواست شبیه آنها باشم.»
خشم
یکی از صحنههایی که فیلمنامهنویسان بزرگسال انیمیشن «درون و بیرون ۲» در مورد آن بزرگنمایی کرده بودند و تیم خدمه رایلی معتقد بود غیر واقعی است و بعید است در واقعیت اتفاق بیفتد، صحنهی خشم رایلی درمورد انجام تکالیفش بود.
ریا گفت: «زمانی که رایلی درس میخواند و از اتفاقی که میافتاد واقعا عصبانی و خشمگین بود، احساسات او در حال انفجار بود و او واقعاً نمی دانست چگونه آن را کنترل کند، بنابراین خشم خود را به سمت مادرش نشانه رفت. در مورد این صحنه همه ما میگفتیم پرخاش کردن به پدر و مادرت یک چیزی، اما آنها واقعا به او اجازه میدهند که این حرف را بزند؟»
اوبری هم در مورد این صحنه گفت: «این از آن صحنههایی است که شما را وادار میکند خود را به تلویزیون برسانید و شخصیت اصلی را بیرون بیارید به او بگویید نمیتوانی این کار را انجام بدهی. مسلم است که نمیتوانی چنین چیزی بگویی.»
مکیل کامپوس، یک نوجوان ۱۵ ساله از اوکلند که احساس مورد علاقه اش در فیلم «انزجار» بود، گفت: «من گفتم، اگر این صحنه در فیلم بماند، نمیدانم در مورد آن چه احساسی داشته باشم. بسیار خوشحالم که تمام گروه ما با هم موافق بودند و همه ما اینطور بودیم که «باید این را درست کنیم».
بر اساس گفتههای ریا، این صحنه یکی از سختترین قسمتهای نوجوان بودن را نشان میداد: «تماشای اطرافیانتان در حالی که مسیر اشتباهی را میروند یا درگیر چیزهایی میشوند که میدانید نتیجهی خوبی نخواهد داشت، سخت است. شما واقعاً نمیدانید در زندگی یک نفر چه میگذرد، اما گاهی اوقات می خواهید حمایت کننده باشید، اما گاهی أوقات هم نمیتوانید.»
اضطراب
در حالی که شادی اصلیترین احساسی بود که داستان قبلی را پیش میبرد، در انیمیشن «درون و بیرون ۲»، اضطراب فرمان را به دست میگیرد.
مان میگوید: «اصلیترین دلیل من برای ساخت این فیلم درباره رایلی که باید با این احساسات جدید، بهویژه اضطراب کنار بیاید، این بود که آنچه که آنها میگذرانند بسیار فراتر از تجربیات من است. فشارهایی که نوجوانان امروز تحت آن قرار دارند بسیار بیشتر از آن چیزی است که من تحمل کردم.»
گاهی اوقات، این احساس اضطراب ناشی از موقعیتهایی است که ممکن است برای بزرگسالان بی اهمیت به نظر برسد، اما در سنین پایین این موضوعات اهمیت بسیار بیشتری دارند.
مادووا گفت: «احساس میکنم گاهی اوقات آنها نمیدانند یک موضوع چقدر برای من بزرگ است، زیرا آن بزرگترین چیزی است که من مجبور به مواجهه آن شدهام.»
والدین معمولا درکی درمورد چیزی که واقعاً بچههایشان را عصبی میکند ندارند. حتی پس از اتمام فیلم، نظر مان هنوز هم دور از واقعیت بود وقتی از او خواسته شد چیزی را نام ببرد که استرسزاتر از دوران نوجوانی خودش است. او به این موضوع اشاره کرد که چگونه بچهها و والدینشان میتوانند نمرات آنلاین را همزمان ببینند: «من میتوانم همین الان تلفنم را بگیرم و ببینم نمرات بچههایم چند است. در مورد اضطرابی حرف میزنم که به آدم دست میدهد وقتی میتواند هر لحظه نمرههایش را ببینند. من وقتی بزرگ میشدم همچین تجربههایی نداشتم.»
اما وقتی از چهار عضو خدمه رایلی در مورد نمرات آنلاین سؤال شد، در واقع عکسالعملی کاملا متفاوت از خود نشان دادند. چیزی که نسلهای قدیمیتر احساس میکنند که باعث ایجاد اضطراب میشود، در واقع به این نسل احساس اطمینان میدهد.
مادووا گفت: «میخواهم ببینم در آزمونها و ارزیابیهایم چه نمرهای میگیرم، ببینم برای کسب نمرات موردنظرم باید چقدر تلاش کنم… فکر میکنم حالا دیگر به آن عادت کردهام و آگر نباشد من واقعاً تحت استرس خواهم بود.»
ناتالی هم معتقد بود: «من قطعاً دوست دارم نمراتم را ببینم. این واقعا برای من مهم است، زیرا میخواهم زندگی بهتری نسبت به آنچه اکنون دارم داشته باشم. من می خواهم زندگی راحت داشته باشم و بتوانم به دانشگاه بروم، این تنها آرزوی من است. بنابراین برای من واقعاً مهم است که در تمام دوران دبیرستان نمرات واقعاً خوبی داشته باشم.»
خجالت
جزئیاتی وجود داشت که کاملاً با نظر خدمه سازگار نبود. به عنوان مثال، اضطراب در ابتدا به جای ظاهر صاعقه مانند نارنجیاش در فیلم نهایی، بنفش رنگ بود، اما معلوم شد که برخی از اولین نسخهها در واقع مشکلشان این بود که خیلی واقعی بودهاند.
اوبری میگوید: «وقتی فیلمی را میسازید و که مخاطب هدف مشخصی دارد و شخصیت اصلی هم در بین مخاطبان هدف قرار میگیرد، اگر کمی بیش از حد واقعی باشد، ممکن است بیش از حد منفی یا شرمآور به نظر برسد.
در یک صحنه از انیمیشن «درون و بیرون ۲»، رایلی جلوی دوستانش رقصی ناخوشایند انجام میدهد که برای دختران کنترل چنین شرایطی واقعا سخت است.
مادووا در مورد این صحنه گفت: «تماشا کردن این صحنه بسیار ناراحت کننده بود. فقط خیلی خنده دار بود و اینطور فکر میکردم که آیا واقعا کسی که این رقص را ببیند باز هم میتواند بازگردد؟»
اوبری گفت: «بهترین کلمه برای توصیف آن، چندش بود. زیاد. خوشحالم که اکنون تغییر کرده است».
همانطور که هر کسی که زمانی نوجوان بوده میداند، این حس خجالت همیشه در افق احساسات ظاهر میشود. خجالت یکی از چهار احساس جدید در فیلم است که به عنوان یک شخصیت صورتی بزرگ نشان داده شده و بینی بزرگش همیشه پشت یک هودی پنهان شده است. این شخصیت مورد علاقهی اوبری بود.
اوبری گفت: «خجالت یک قدم عقبتر از اضطراب است، اما تفاوتش این است که بسیار آرام تر است. مثل این است که فقط از کنار زمین بازی را تماشا میکند. خیلی اوقات احساس میکنم دقیقاً کنترل موقعیتهایی را که در آن قرار دارم، ندارم و از این بابت عصبی میشوم. اما من باید کاری را که باید انجام دهم، انجام دهم.»
شادی
همانطور که مان حدس زده بود، حضور خدمه رایلی در هدایت انیمیشن «درون و بیرون ۲» در جهت درست ضروری بود، بازخورد آنها حتی تأثیر زیادی در پایان فیلم داشت. در نهایت، این بر عهده تماشاگران است که تصمیم بگیرند که چقدر فیلم نسبت به تجربه یک نوجوان مدرن واقعی است، اما اگر غریزه این ۹ نوجوان درست باشد، ممکن است پیکسار موفق شده باشد داستانی بسازد که واقعی باشد، اما نه خیلی واقعی. و موفق شده است خدمه رایلی را وادار به انجام یک کار تقریبا غیرممکن برای نوجوانان کند: سازش.
اوبری گفت: «مخاطبان احتمالاٌ میتوانند با این انیمیشن ارتباط برقرار کنند، اما نه آنقدر که احساس کنند باید چشمان خود را از صحنه دور کنید چرا که همان تجربهای است که قبلا داشتهاند. من فکر میکنم با نظرات همه، به حد وسط بسیار خوبی رسیدیم و من واقعاً از نتیجهای که در فیلم نهایی گرفتیم، خوشحالم.»
منبع: SFGATE